تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 7 اولاول 1234567 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 62

نام تاپيک: »»» زیبا سازی شهر و مقالات مرتبط با آن «««

  1. #41
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض


    لندن - شهري جهاني
    در طول قرن نوزدهم جمعيت شهر لندن از يك ميليون نفر به بيش از هفت ميليون نفر افزايش پيدا كرد . اين شهر نه فقط به بزرگترين شهر جهان بلكه به عنوان عظيم ترين شهر تاريخ نيز شناخته شد .
    در طول قرن بيستم سه وضعيت كلي در روند توسعه شهر لندن مد نظر بوده است . اولين وضعيت در طول جنگ دوم جهاني بود ، زماني كه جمعت لندن به روند رو به رشد خود ادامه داده و به مرز 7/8 ميليون نفر در سال 1938 رسيد . اگر چه رشد جمعيت كه با توسعه فضايي از سرعت رشدش كم شده بود ، اين امكان برايش ايجاد شد كه با گسترش سيستم حمل و نقل زيرزميني و سروريس اتوبوس راني ، به سمت لبه هاي خارجي شهر لندن حركت كند .
    در طول آن 20 سال شهر لندن از لحاظ وسعت در سطح زمين دو برابر شد . در مجموع 000/860 خانه جديد ساخته شد ، در حدود 000/40 خانه جديد در سال كه اكثر اين خانه هاي جديد با هدف فروش ساخته مي شدند . اين خانه هاي جديد عمدتاً خانه هاي حياط دار بودند بطوري كه در هر آرك (واحد سطح ) 12 خانه قرار مي گرفت و اين ميزان تراكم بسيار كمتر از تراكم بخش داخلي شهر لندن بود . لندن شاهد رشد سريع حومه ها بود . حركت لايه خارجي شهر كرويرون ، بروملي و ويمبلدون به سمت جنوب ، از تويكلهام ، ايلنيك و ساوتهال به سمت غرب ، از هندون و آنفيليد به سمت شمال و از ايلفورد ، چينك فورد و آپمينستر به سمت شمال كه باعث ايجاد حومه هايي در نمامي اطراف شهر لندن شدند . در طول سالهاي جنگ ، LCC يك چهارم از يك ميليون خانه ساخته شده در حومه لندن را ساخت اگر چه 000/90 خانه از اين تعداد با توسعه عظيم در استان Becantree در Barking و Dagenham ساخته شدند كه در محدوده مسكن متوسط قرار نداشتند .
    پس از اتمام Becantree تلاشهاي بعدي LCC براي ادامه كاري كه " توسعه برون شهري " ناميده شده بود ، مورد بحث و جدال قرار گرفت زيرا ساكنان موجود محله عليه ورود همسايگان اعتراض كرده بودند و شوراهاي محلي نيز جلوي برنامه مالكيت زمكين LCC را گرفته بودند .
    در پی بي تفاوتي به مخالفت ها با استفاده از قدرت هاي خريد اجباري ، LCC متوصل شد به " استفاده پنهان از حومه هاي سطح پائين جايي كه صداي اعتراض كمترين قدرت را دارد " .
    مثالي از اين دسته بندي حماسه ديوار Dagenham است . نبردي كه در ديواره Cutteslau در آكسفورد بوقوع پيوست ( در فصل يك توضيح داده شده است ) شهروندان براي كمتر كردن رابطه روزانه بين مستأجرين Council و ساكنين Beomlg ديواري ساختند. آنها مي خواستند از رابطه مستأجرين شهرك جديد LCC كه در لبه همسايگي Lewisham و در داخل LCC baundarg ساخته شده بود جلوگيري كنند .
    شهرك هاي Hertfordshire ، Kent و Surrg مجازاً LCC را از قلمرو خود محروم كردند ، بر اساس گفته هاي يكي از مسئولين شهرك Hertfordshire :
    " ما با حضور هر چيزي در منطقه خود و يا هر مسئله اي كه باعث احاطه LCC بر روي ما شود به مخالفت برمي خيزيم " .
    نتيجه اي كه از اين گفتارها و مخالفت ها بدست آمد اين بود كه بعد از 1930 بيشتر مناطق مسكوني LCC در بخش داخلي لندن ساخته شدند مخصوصاً در جنوب شرقي و شرق لندن ، جايي كه اميد مي رفت براي سايت هاي مسكوني در نظر گرفته شود . اثر شديدي نيز از فقر در اين ناحيه از لندن مشاهده شد چرا كه افرادي با درآمد پايين بطور وسيعي اين محيط ها را تصرف كردند .

    بعد از جنگ جهاني دوم
    در سال 1944 برنامه آقاي Patrick Abercromble براي لندن بزرگ ارائه شد . اين برنامه ، برنامه اي جامع و فراگير براي ساخت سازهاي پس از جنگ ، نوسازي مناطقي كه بر اثر جنگ نابود شده و يا صدمه ديده بودند و تجهيز منازل در اين مناطق بود .
    در اين برنامه ، ايجاد شبكه اي از شهرهاي جديد در خارج از كمربند سبز شهر براي پاسخگويي به سرريز جمعيت لندن مد نظر بود .
    براي كم رنگ تر كردن نظريه باغ شهرها كه در آن توسعه با تراكم پائين مد نظر است ، اين برنامه سلسله مراتبي از تراكم مسكوني را ارائه داد كه در آن براي مناطق مركزي 200 نفر در آرك و براي ساير مناطق داخلي لندن 136 نفر در آرك تراكم در نظر گرفته شد .
    براي قسمت هاي خارجي شهر لندن تراكم ارائه شده 50 نفر در آرك همانند تراكم 12 خانه در آركي بود كه براي مناطق مسكوني حاشيه اي و اراضي روستايي در دوران جنگ ارائه شد .
    اين برنامه پيشنهاد داده بود كه در مناطق داخلي ساخت و سازها فقط به صورت آپارتماني باشد .
    در بين سالهاي 1945 و 1980 بسياري از مناطق داخلي شهر لندن دوباره توسعه يافتند . با اين حال به جاي دستيابي به رونق اجتماعي - اقتصادي ، پيشرفت هاي داخلي شهر لندن شاهد اقتصادي بيمار همراه با ركود و جمعيت زيادي از مهاجران بود. مشاغل توليدي از بين رفتند ، بنادر ( دروازه ها ) بسته شدند و افراد ماهر و يقه سفيدان از مناطق داخلي مهاجرت كردند و مردم باقيمانده كه اكثراً غير ماهر و بدون شغل بودند ، بطور دسته جمعي تحت نظر انجمن ها زندگي مي كردند .
    بعضي از اولين مناطقي كه پس از جنگ جهاني توسعه يافتند مانند منطقه Altao در Roehamtan ، منطقه باغهاي Charchill در Pimlice و منطقه Golden Lane در Clerkenwell توسط معماران و برنامه ريزان شهرداريها كه از سراسر جهان گرد هم آمده بودند و به عنوان نمونه هاي ممتازي از مسكن عمومي مورد توجه قرار گرفتند .
    متأسفانه در دهه 1950 شيوه ساختمانهاي صنعتي متداول شد و توسط LCC و جانشين London council Greater (GLC) ( انجمن لندن وسيع تر ) همانند اكثر انجمن هاي داخلي شهر لندن مورد توجه قرار گرفت . در مجموع 500/68 آپارتمان در 10 طبقه يا بيشتر در لندن ساخته شد .
    عامل اصلي در سياست عدم تمركز كه اداره كار و برنامه ريزان پس از جنگ با آن مواجه شدند ، ايجاد شهرهاي جديد بود . بيش از چهل سال بعد 8 شهر جديدي كه در سال 1946 ساخت آنها شروع شده بود ، شروع به اسكان 000/424 نفر جمعيت كردند . در دومين برنامه به 12 شهرك توسعه يافته بيش از 000/120 نفر اضافه شدند .
    سومين نسل از شهرهاي جديد در Miltan kegnes ، Northamptan و peterboroagh در اواسط دهه 1980 بيش از 000/180 نفر ديگر را نيز در خود جاي دادند . شهر Miltan kegnes سريع ترين رشد جمعيت را در بريتانيا داشت به طوري كه در سال 2003 جمعيتي بالغ بر 000/25 نفر در آن زندگي مي كردند .
    اگر چه مهاجرت داوطلبانه به خارج از لندن اين مهاجرت برنامه ريز شده را كوتاه جلوه داد اما حتي در سالهاي اوج توسعه شهرهاي جديد در دهه 1960 اين نسبت 2 به 1 بود . فقط در طول پنج سال بين سالهاي 1966 تا 1971 بيش از نيم ميليون جمعيت از بخش داخلي لندن به مناطق كاري خارج لندن ، 47 درصد به لايه هاي خارجي شهر لندن و 34 درصد به شهرك هاي مسكوني منتقل شدند . بيشتر اين افرالد كارگران ماهر و كارمندان شركت ها بودند كه براي خريد خانه جا به جا شدند . فقط اين افراد فقير بودند كه به همراه كارگران كم درآمد ، افراد كهنسال و والدين مجرد باقي ماندند .
    از اوايل سال 1950 شاهد مهاجرت به سمت درون بود . بسياري از مردم از ديگر كشورها به لندن آمدند . گاهي اوقات براي فرار از سختي ها و اغلب اوقات براي پيدا كردن شغل و بدليل جذابيتي كه امكانات موجود در اين شهر برجسته جهان براي آنها ايجاد كرده بود .
    بيشتر اين مهاجرت ها از كشورهاي مشترك المنافع سياه پوست صورت مي گرفت در ابتدا از جزاير هند غربي در آمريكاي جنوبي و سپس از نيجيريه ، هند ، پاكستان و بعدها از بنگلادش و ديگر كشورها عده زيادي نيز از قبرس ، بدليل جنگ هاي طولاني بين تركيه و يونان ، به لندن آمدند .
    اين تازه واردين براي تطابق نحوه زندگي با محيط جديد ، با مشكلات فراواني روبرو شدند .
    با وجود برنامه هايي در سطح كردن براي مسئله مسكن ، عده زيادي كرايه نشين شدند . اين رنگين پوستان با تفاوت هايي بين مالكان مواجه شدند . بر اين اساس عده بسياري مجبور به پرداخت اجاره بهاي بالا براي زندگي و استفاده از امكانات در Tawer Hamlets . Hacking . Brixton . Paddingtan . Natting hill و ديگر مناطقي از بافت لندن شدند .
    در دهه 1970 بر اساس خط مشي اعطاي سهميه براي بخش مسكن بسياري از خانواده هاي رنگين پوست توسط موسسه هاي محلي و شركت هاي متصدي مسكن ، اگر چه در آپارتمانهايي در مناطق غير معروف ، خانه دار شدند .
    يك توسعه جديد ، رشد " اصالت " در بافت مياني لندن بود . مخصوصاً در خيابان victarian محلي كه از دست بلدوزرهاي بهسازي و نوسازي فرار كرده بود .
    از دهه 1960 تعداد رو به رشدي از خانواده هاي متوسط خانه خريدند و يا خانه هاي خود را نوسازي كردند ، مخصوصاً در مناطقي مانند ، Fulham . North kingstone . Camalen . Islington . Battersea و بعد ها با توسعه به سمت ساير مناطق ، اكثر مناطقي مانند Victorian بودند اين پيامد را در خود مشاهده كردند . كار جديدي كه شركت هاي متصدي مسكن در دهه 1970 انجام دادند خريد منازل براي نوسازي در اين مناطق بود و كاري كه مجامع عمومي انجام دادند شهرسازي كردن برنامه ها براي دست يافتن به مشخصات مناسب خيابانها بود . اين مسئله گاهي با خريد اجباري زمين از مالكان و يا خارج كردن مستأجرين با تهديد و اعمال زور همراه بود . بطور كلي تر هدف افزايش موجودي خانه هاي اجاره اي براي اسكان جمعيت و پاسخ به نيازهاي مختلف مسكن بود .
    در " مطالعه لندن در قرن بيستم " آقاي Jerrg white اين چنين گفته است :
    در تركيب بين واحدهاي شخصي ، اجاره اي و واحدهاي شركتي در يك خيابان باعث ايجاد محيطي پويا ، داراي تطابق و مقاوم مي شود كه در مناطق يكنواخت شركتي ديده نمي شود . اختلاط طبقات مختلف در يك محدوده ، ايجاد ارتباط بن اقوام مختلف را نيز در آن محدوده آسان تر مي نمايد .

    توسعه بعد از 1980
    از اوائل دهه 1980كاهش جمعيت لندن معكوس شد . جمعيت 9/6 ميليوني در سال 1981 دو ميليون نفر كمتر از ميزان جمعيت در 1938 بود . در سال 2001 اين جمعيت به 4/7 ميليون نفر افزايش يافت و پيش بيني مي شود تا سال 2011 به 8 ميليون نفر برسد .
    از اوائل دهه 1980 اقتصاد لندن با ايجاد مشاغل جديد توسعه و رشد يافت مخصوصاً در خدامات مالي و اعتباري ، تكنولوژي اطلاعات رسانه و توريسم . با اين حال بعد از اين مدت زمان تعداد خانه هاي ساخته شده در لندن به شدت كاهش يافت .
    بيشترين خانه هايي كه بعد از جنگ ساخته شد در 1970 بود زماني كه 37000 خانه جديد ساخته شد كه شامل 28000 خانه اجاره اي بود كه توسط شوراهاي محلي و يا شركت هاي متصدي مسكن ساخته شده بودند .
    در اوائل 1980به كمتر از 15000 واحد كاهش يافت كه از اين تعداد كمتر از 5000 واحد اجاره اي بودند .
    پس از اين دوره شهر لندن بيش از گذشته به شهري چند بخشي تبديل شد . اختلاف بين عرضه و تقاضاي مسكن برروي قيمت مسكن تاثير گذاشت و موجب افزايش آن شد افزايش نابرابري ها در زمينه در آمد سبب آسودگي خيالي در قبال پرداخت بيشتر براي خانه ها شد .
    افزايش قيمت املاك سبب شد كه مردم به سرمايه گذاري در زمينه مسكن روي آوردند و با خريد خانه ، واحد هاي تجاري و .... كه اكثر اوقات از آنها استفاده نمي شود در اين زمينه سرمايه گذاري كنند .
    سمت تاريك اين جهش اقتصادي مشكلي است كه با كاهش آسايش زندگي مردم نمود پيدا مي كند . 2 گروه از مردم شديداً دچار اين بحران مي شوند و آن را تجربه مي كند .
    فصل 7 در مورد افزايش تعداد خانواده هاي بي خانمان در مكان هاي اسكان موقت توضيح داده است . تعداد كمي از آنها شناسايي شده اند . اما بيشترين رشد را در رشد جمعيت و ازدحام داشته است .
    براساس سرشماري هاي سالهاي 1991 و 2001 ، با توجه به ازدحام در شهر لندن تراكم به بيشتر از 1 نفر در اتاق رسيده كه نشان دهنده رشد 20 درصدي آن است . ازدحام شديد در لندن نيز سبب افزايش تراكم به بيش از 5/1 نفر در اتاق شده كه معادل رشد 50 درصدي آن است و اين امر عكس برنامه كاهش سطوح ازدحام است . در سال 2001 150000 خانوار ( 5 درصد از كل خانوار ها ) دارای ازدحام بودند و 61000 خانوار نيز ( 2 درصد خانوارها ) شديداً دچار انبوهي شده بودند .
    خانواده هاي بچه دار بيشتر دچار اين ازدحام و تراكم بالا شده بودند مخصوصاً خانواده هاي بزرگتر ! 000/460 كودك در لندن در خانه هايي با 2 اتاق كوچك زندگي مي كنند . تحقيقات نشان داده است كه تراكم بالا و ازدحام جمعيت هم از لحاظ روحي و هم از لحاظ جسمي به كودكان آسيب مي زند و با ابتلا به بيماريهاي مسري مانند سل در رابطه است . بر این اساس همچنين سخت تر كردن مطالعه در منزل در رشد درسي كودكان نيز تأثير منفي مي گذارد . ارتباط خاصي نيز بين مشكل ازدحام جمعيت و نحوه های تصرف مختلف وجود دارد .
    در بين سالهاي 1991 تا 2001 ازدحام جمعيت در بين مستأجرين انجمن در لندن 2 برابر شد .
    همچنين تفاوت هاي قابل توجهي در بين گروههاي اخلاقي وجود دارد . تراكم و ازدحام جمعيت در ميان خانوارهاي اقليت 3 برابر معمول خانوارهاي سفيدپوست بريتانيايي است . خانوارهاي بنگلادشي 5 برابر بيشتر از خانوارهاي سفيدپوست بريتانيايي دچار تراكم و ازدحام هستند . دهكده هايي كه داراي سطح بالايي از تراكم و ازدحام جمعيت هستند معمولاً داراي جمعيت زيادي از اقليت ها مي باشند مخصوصاً Tower Hamlet ، Hackney ، Newham ، southwark وBrent. در Kensing ، Westminster و chelsea مشكلات بحراني اي در زمينه ازدحام جمعيت وجود دارد جايي كه مقدار پائين مسكن عمومي امكان اسكان مجدد را كاهش مي دهد .
    تحمل نااميدي ايجاد شده توسط ازدحام بالاي جمعيت بسيار مشكل است براي مثال جايي كه خانواده هايي با جمعيت 8 نفر و يا بيشتر در يك پارتمان 2 خوابه زندگي مي كنند بدون اينكه اميدي به اسكان مجدد در محيطي با امكانات بيشتر داشته باشند .
    خانم Karen Back كه حوزه انتخاباتي او Kensington شمال و paddingtor را شامل مي شد بعد از انتخاب شدنش در سال 1997 مشكلات مربوط به ازدحام شديد جمعيت را مورد بررسي قرار داده است و عقيده دارد كه اين مسئله مهمترين مشكل مردم ناحيه اوست . وي شرايطي را كه عده اي از خانواده ها در ديدار نوامبر 2004 با وي اظهار كرده اند را توصيف كرده است .
    متأسفانه اين تعداد از خانواده ها نسبت كمي از كل خانواده هاي دچار مشكل در اين منطقه را تشكيل مي دهند :
    خانم P سه فرزند خود را در آپارتماني يك خوابه بزرگ مي كند كه در طبقه سوم قرار دارد . در تحقيقات انجام شده در اواليل سال 2004 در زمينه سنجش سلامت محيطي آمده است كه اتاق نشيمن به عنوان يك اتاق خواب قابل پذيرش نيست و هر كودك بين 1 تا 10 سال به اندازه نيم واحد محسوب مي شود ( كودكان زير 1 سال محاسبه نمي شوند ) بر اين اساس در اين نمونه 5/1 واحد آپارتمان اشغال شده است بنا براين اين آپارتمان با اين قانون داراي ازدحام محسوب نمي شود .
    خانواده E ، خانواده اي ايراني الاصل اند اما شهروند بريتانيايي محسوب مي شوند كه مدت طولاني در اين كشور زندگي كرده اند . چهار نفر از اعضاي اين خانواده در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كنند كه مهمترين مشكل آنها پسر 5 ساله آنهاست كه دچار بيماري هاي ديابت انسوليني و خيال پردازي است . مشاور روانپزشك مي گويد : زندگي در همچين محيط محدودي براي هر خانواده اي مشكل است اما با مشكلات شديد سلامتي اي كه اين خانواده دچار آن است امكانات موجود سبب بروز فشار رواني مي شود .... كودكاني كه دچار بيماري خيال پردازي و توهم هستند علاقه اي به محيط هاي پرجمعيت و محدود ندارند و به محيط هايي نياز دارند كه مشكلات رفتاري خود را كاهش دهند .
    خانم J كسي كه با همسر و سه فرزند 8 ساله ، 5 ساله و 9 ماهه اش در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كند ، از لحاظ قانون تراكم جمعيتي مورد ارزيابي قرار گرفته است . به همين دليل اين خانواده به نقاط مثبتي دست پيدا خواهند كرد كه بالاي ليست انتظار انتقال به آپارتمان 3 خوابه قرار گيرند . متأسفانه Westminster Council به ما گفته است كه از آنجا كه تمامي واحدهاي 3 خوابه امسال واگذار شده است ، آنها بايد تا سال مالي آينده براي رسيدن به خانه جديد صبر كنند .
    خانواده خانم H نيز براي توجه به فعاليت شوراي شهر Kensington در سال 2000 مورد مطالعه قرار گرفت اما بر اساس نشست نوامبر 2004 هنوز در يك مكان ساكن نشده بودند . يكي از كودكان اين خانواده از نوعي بيماري سلولی رنج مي برد و اكثر اوقات دچار درد است و مجبور است بر روي زمين اتاق مادرش بخوابد . يك پرستار كلينيك در اين باره مي نويسد " من بايد براي شما ( شورا) بنويسم كه نه تنها سلامتي بلكه مسائل بشردوستانه .... تأكيد من بر روي سلامت فيزيكي و فكري اين مادر و توانايي او براي برآورده كردن نيازهاي كودكش در اين محيط غير قابل تحمل است .
    در سال 2001 مسئول بازديد از سلامت خانواده D براي توجيه اسكان اين خانواده اعلام كرد كه انتقال آنها به محيطي بزرگتر و با امكانات بيشتر نيازي فوري و ضروري است . وي گفت كودك اين خانواده ( كه اكنون 4 ساله است ) هنگام تولد با شرايط متعدد مزمن در سلامتي مواجه بوده است . محل زندگي فعلي خانواده D آپارتماني دو خوابه در طبقه چهارم است كه حدود 70 پله مارپيچ بدون پاگرد دارد . فشار بر روي اين خانواده و شرايط زندگي بيش از مقدار قابل تحمل است . خانم D در حال حاضر به دليل كم خوني شديد و فشار خون شديد و فشار روحي و فيزيكي در مرخصي استعلاجي به سر مي برد . اين خانواده تا زمان نشست نوامبر 2004 در چنين شرايطي زندگي مي كرده اند .
    خانم O با پسر سه ساله اش كه به بيماري صرع مبتلا است و دچار حمله هاي شبانه و شب ادراري مي شود در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كند . او در تخت خواب خود در كنار برادر نوزادش مي خوابد . در نامه اي از جانب يكي از اعضاي تيم Sure start ( شروع مطمئن ) اين طور آمده است " هيچ فاصله اي بين سه تخت وجود ندارد . علاوه بر اين g در بين پله هاي آپارتمان نيز دچار حمله شده و با سقوط از پله ها بيهوش شده است . تمام اين مشكلات سبب بروز افسردگي مي شود و عدم وجود راه حل براي اين مشكلات سبب ناراحتي و عصبانيت و احساس بيهودگي در مادر مي شود " .
    حالت كمتر بحراني، نياز مردم با درآمد متوسط ممكن است كساني كه بر روي مشكلات در حال رشد با پيدا كردن يك خانه سرپوش مي گذرانند مخصوصاً آنهايي كه متقاضي خريد هستند . آنها مي توانند با كمترين مشكل در اكثر مناطق بريتانيا خانه بخرند اما اين امكان براي آنها در مركز پرجمعيت شهر لندن ميسر نيست .
    آنهايي كه بيشتر از سايرين در اين زمينه تحت تأثير قرار مي گيرند . استادان ، پرستاران ، رانندگان اتوبوس و كارمندان و .... هستند براي بسياري از آنها نزديكي خانه به محل كار اهميت بسياري دارد . مخصوصاً كساني كه شغل هاي 24 ساعته دارند مانند كارمندان بيمارستان ها . خدمات بهداشتي و آموزشي نيز شاهد مشكلات فراواني مي شوند . آن هم از جانب كارمنداني كه از ديگر مناطق براي كار مي آيند و در محيط هايي از شهر زندگي مي كنند كه خانه ارزان تر است در حاليكه درآمد ها آنچنان پائين نيست .
    برنامه ريزي جديد شهر لندن
    در بين دهه هاي 1980 و 1990 شهر لندن به شدت به برنامه ريزي اي استراتژيك نياز پيدا كرد در حالي كه در اين سالها هيچ اتفاقي در اين زمينه رخ نداد . حذب محافظه كاران ، شوراي لندن عظيم تر ( LCC) را در سال 1986 منحل كرد و براي 15 سال بعدي هيچ ساختار اصولي و منتخبي براي لندن وجود نداشت . در گزارش شهرداري در مورد ادامه برنامه شهر لندن چنين آمده است :
    شهر لندن بدون داشتن برنامه اي استراتژيك براي خود ، بدون ديدي سيستماتيك به موقعيتش در اقتصاد بريتانيا رشد خواهد نمود . تقاضاهايي كه با رشد سريع اقتصاد در لندن ايجاد مي شود نخواهد توانست با افزايش توليد مسكن هماهنگ شود ( تقاضا بيش از عرضه ) .
    اندكي پيش از انتخاب وي در ماه مي سال 2000 آقاي Ken Livingstane مجمع خصوصي مسكن را در جهت ارائه راهكارهايي در اين زمينه بنا نهاد . اين مجمع با توجه به مدارك و با حضور نمايندگان و اعضاء زيادي از سازمانها و موسسات متصدي مسكن پروژه هايي را مورد بررسي قراردادند تا در مورد مشكلات و راه كارهاي جديد مطالعه صورت گيرد .
    گزارش اين مجمع در مورد " خانه ها براي شهر جهاني " سياستهايي را در سه مورد ارائه كرد :
    اول : ارزيابي در مورد نياز به مسكن با پشتيباني مسكن هاي نامناسب موجود و تقاضاي برنامه ريزي شده از جانب صاحبخانه هاي جديد بود . نتيجه اين بود كه براي 15 سال آينده براي شهر لندن 000/43 خانه جديد پيش بيني شد كه از اين تعداد 000/32 واحد براي تأمين نيازهاي گذشته به مسكن مناسب بود . به عنوان نتيجه اي از يك روش متفاوت ، اين پيش بيني بسيار بيشتر از ميزان ارزيابي شده در راهنماي برنامه ريزي منطقه اي قبلي بود و اين تعداد تقريباً 3 برابر خانه هاي ساخته شده بود .
    دوم : مجمع مسأله اي را تحت عنوان فروش مسكن متوسط براي افراد با سطح درآمد متوسط مطرح کرد . بيشتر مناظرات در اين موضوع بر روي نياز افرادي بود كه " كارگران كليدي " ناميده مي شوند . كه معمولاً معلمان و پرستاران در اين دسته افراد قرار مي گيرند .
    اگرچه گاهاً درست است كه بر روي استخدام و ابقاء اين كارمندان تأكيد شود اما مشكلات مشابهي نيز در كارمندان ديگر مراكز خدماتي مشاهده مي شود مانند آتش نشانان كارمندان سيستم حمل و نقل و دولت هاي محلي و همچنين در خرده فروشان ، توريست ها و خدمات صنعتي كه براي اقتصاد لندن حياتي اند .
    گزارش لندن برروي افزايش توليد مسكن ، افزايش مالكيت خانه هاي تخفيف دار ، shared equty sub market renting, براي گروه زيادي از مردم كه بين خريد و اجاره مسكن قرار دارند ، اصرار داشت.
    سومين و بحث انگيزترين پيشنهاد اين بود كه طبق برنامه لندن از 50 درصد خانه هاي نوساز بايد استفاده شود . اين مورد براي تأمين مسكن اقشاري با در آمد پايين و يا متوسط بود كه توانايي خريد و يا حتي اجاره مسكن را نداشتند . مجمع گفت كه 35 درصد از تمامي خانه هاي نوساز بايد به صورت كرايه در اختيار اقشار كم در آمد قرار گيرد 15 درصد باقيمانده نيز توسط اقشار متوسط مورد استفاده قرار گيرد . مجمع همچنين برروي اين مسئله تأكيد كرد كه تصرف مختلط مسكن توسعه پيدا كند و جوامع عمومي مختلط در بين مناطق مختلط لندن ترويج گردد .
    برنامه آينده لندن كه توسط شهردار در ماه مي سال 2002 ارائه شد به خطر مشكلات موجود لندن در زمينه مسكن اشاره كرد و براي حل آنها سياستهايي جامع و فراگير ارائه داد . بيشتر اين سياست هاي مسكن بر اساس پيشنهادات مجمع مسكن شكل گرفته بود كه شامل استفاده از 50 درصد خانه هاي نوساز نيز مي شد . ناتواني برنامه آينده لندن در زمينه ساخت و ساز خانه هاي جديد بود . ارائه كمتر تعداد مالكان سبب كاهش تقاضا از 43000 خانه به 31900 خانه شد در حالي كه برنامه ساخت مسكن را حداقل 23000 خانه در هر سال ارائه كرده بود ارائه برنامه آينده دوره اي را دنبال مي كرد كه در آن پاسخهاي نوشته شده تصويب مي شد و امتحان عمومي پيش از بازرسي عمومي برگزار مي شد( EIP) . جلسه عمومي (EIP) شامل معرفي شهردار بود و اعضايي براي بحث پيرامون نقطه نظرات برنامه دعوت شده بودند .
    بحث يك هفته اي در مورد سياست هاي مسكن اين برنامه كه در ماه آوريل سال 2003 برگزار شد تفاوت ديد بين اعضاي شركت كننده را در اين زمينه نشان داد كه در حالي كه توافقاتي نيز پيرامون مسائل حاصل شد .
    يكي از نظرات شامل اين مطلب بود كه 23000 مورد بسيار كم بوده و نياز ساليانه 30000 مورد است و مسأله استفاده از 50 درصد خانه هاي نو ساز با وجود سوبسيد و هزينه عمومي اجرايي كمتر قابل اجراست .
    گزارش جلسه كه در ماه جولاي 2003 به چاپ رسيد شامل دستاوردهاي زير بود :
    " امتحان عمومي نشان دادكه 23000 مورد بيشتر از نياز مسكن قابل تهيه است . اين مسئله با رشد لندن در درون مرزهايش در تناقض است . با اين وجود جلسه پيشنهاد مي كند كه قانون بايد بدين صورت اصلاح شود كه شهرداري حداكثر تهيه مسكن را در شهر لندن براي رسيدن به مقدار 30000 خانه در سال براي مدت 10 سال در دستور كار خود قرار دهد .
    توجه به مسئله ، مساكن نامناسب موجود نيز اهميت دارد . چيزي كه در مورد شهر لندن كاملاً واضح و روشن است نياز از مسكن نامناسب است كه با تخمين توسط مجمع مسكن با 112000 مورد به عنوان نيازي تاريخي و رو به رشد مردمي را شامل مي شود كه براي سالهايي متمادي از مشكلات مربوط به مسكن رنج برده اند .
    پيشنهادات جلسه بسيار واضح و روشن است .
    اين اولين بار بود كه مسئله استفاده 50 درصد از خانه هاي نو ساز توسط متخصصين و برنامه ريزان خصوصي پذيرفته شده بود . اين همچنيني اولين باري بود كه ميزان عقب افتادگي نيازها نيز مورد توجه قرار گرفته بود .
    هدف جديد براي 30000 خانه نوساز در سال بسيار پر اهميت تر از حداقل 23000 ، در برنامه مدت دار آينده است .
    دستيابي به اين هدف مشكل خواهد بود و نياز خواهد داشت به استفاده از سايت هايي مناسب با تراكم بيشتر در جايي كه سازگار است با معيارهاي كيفيت زندگي پايدار .
    هدف براي مسكن در حال توليد همچنين بستگي دارد به شركت هاي مسكن كه با سرمايه كافي داده شده توسط دولت براي پشتيباني از توسعه در بخش مسكن فعاليت مي كنند مانند موفقيت شوراهاي محلي كه در توافقات قسمت 106 آمده است .
    اگر اين حاصل نشود توسعه برنامه ريزي شده در خارج لندن لازم به نظر مي رسد؛ در حالي كه شهرداري به انجام اين كار و ساكنين مشابه محيط هاي اطراف علاقه نشان نمي دهد .
    در مقدمه شهرداري براي برنامه آينده لندن چنين آمده است :
    " جهت استراتژي بنيادي اتخاذ شده در برنامه شهر لندن ، جا دادن رشد جمعيت در كرانه هاي وسيع تر شد از لندن بدون تجاوز به كمر بند سبز و يا ديگر فضاهاي سبز است . در گذشته دولت ها سياستي را در زمينه پراكنده كردن جمعيت در شهرهاي جديد آنسوي كمر بند سبز و ديگر مناطق كشور دنبال مي كردند . اگر چه لندن به همراه نيويورك و توكيو يكي از سه شهر جهاني است ، اين شهر مركز تجاري اروپا و قطب اقتصادي بريتانياست . هر كوششي كه مانع رشد لندن شود سبب كاهش بازده اقتصادي شهر ، كاهش كيفيت زندگي شهروندان لندني و تخريب محيط مي شود . توسعه لندن به محيط هاي اطرافش ، راه انتخاب شده براي قرون 19 و 20 به طور محيطي غير قابل پذيرش است مخصوصاً براي محيط هاي اطراف و با جلوگيري هاي سياست امروزي دولت . "
    Ken livigstone ديدگاهش را با اشتياق درباره دستکاري یا رد كردن فلسفه پراكندگي و سرريز جمعيت كه اساس برنامه Aborcrombie و استراتژي پر از جنگ بود بيان كرد .
    با اين حال اگر تعداد اندكي خانه براي جمعيت رو به رشد لندن داشته باشد ، افرادي كه پول آن را پرداخت مي كنند كساني خواهند بود كه از روي ناچاري سرپناهي دارند و يا بي خانمانند .
    اگر چه كمربند سبز سبب محدود كردن گسترش حاشيه شهر لندن و انتقال آن به حومه ها شد اما باعث ايجاد زمين هاي كم كيفيت بلااستفاده از نظر داشتن هدف اقتصادي و محيطي و يا باز سازي شده كه مي توانند به امر مسكن اختصاص داده شوند ، شد .
    انتخاب شهر لندن براي ميزباني بازيهاي المپيك سال 2012 نيز عامل ديگري است كه برروي مسئله مسكن در شهر لندن تأثير مي گذارد .
    اگر چه برنامه شهر لندن يك برنامه استراژيك توسعه فضايي است برنامه كلاني تحت عنوان استراتژي مسكن براي شهر لندن وجود ندارد .
    سياستهاي جديدي در جهت ايجاد و يا ساختن مسكن هاي اجاره اي جديد در خارج از لندن و در محلات مسكوني بايد اتخاذ شود تا مشكل افراد اجاره نشسين كم در آمد را كه مي خواهند از مركز شهر لندن انتقال يابند را حل نمايد .

    يك استراتژي جديد بنيادي
    در ماه ژون سال 2004 دفتر برنامه ريزي نخست وزير گزارشي مهم و اگر چه ناقصي تحت عنوان گزارش تحليلي لندن را ارائه نمود كه در پيرو گزارش پروژه لندن آمده بود .
    نخست وزير و معاون وي برنامه اي بلند مدت را براي لندن به عنوان پايتخت و شهري جهاني تصويب كردند .
    در ضمن گزارش چنين آمده است :
    " اگر روند گذشته ادامه پيدا كند ، تعداد خانواده هاي جديد به طور قابل توجهي از تعداد مسكن هاي جديد بيشتر مي شود . فشار برمسئله مسكن مشكلي خاص براي محلات عمومي و مردم شهر لندن است كساني كه توان خريد پايين نسبت به ديگران دارند و اين به معناي عدم داشتن قدرت انتخاب محل زندگي است. اگر اختلاف درآمدي همچنان رشد كند پيامدي خطرناك خواهد داشت . همچنين مشكلاتي در زمينه استخدام و يا نگهداري نيروهاي كاري در خدمات عمومي همچنان وجود دارد .
    گزارش نهايي پيامدها و نتايج زير را شامل مي شود :
    " مزيت اقتصاد لندن در قابليتش در جذب و نگهداري نيروي كار خلاق و داراي فرهنگ اقتصادي رقابتي است . اگر چه لندن داراي محروميتي بزرگ در زميبنه ثروت و فرصت هاست ، اين خود باعث شده است كه منطقه اي نامتعادل در بريتانيا باشد . دولت نيز سياست در برگيري عمومي هم براي هدف خودش و هم براي ساختن جامعه اي ايمني و پايدار را دنبال مي كند .
    در اين گزارش همچنيني پيشنهاد شده است كه دولت بايستي :
    " دولت بايد اقداماتي را در پيش گيرد كه با برقراري شرايط تعادل در زمينه مسكن به جوامعي پايدار در لندن برسيم . "
    اگر چه دقيقاً مشخص نيست كه اين امر چگونه بايد انجام شود اما در اين گزارش اشاره شده است كه حتماً پشتيباني از جانب دولت براي ايجاد سياست هاي بنيادي جديد بايد وجود داشته باشد .
    از زماني كه اقتصاد لندن تغيير كرد ، عدم تطابقي رو به رشد بين مهارت هاي مورد نياز مشاغل در مركز لندن و قابليت هاي مردمي كه در اين ناحيه زندگي مي كردند مي كردند ايجاد شد .
    زماني كه تعداد رو به افزايشي از مردم جوان خواستار امكانات رفاهي ارزان قيمت در نزديكي مشاغل خود بودند ، اكثر مسكن ها توسط كارگران غير ماهر ، افراد بازنشسته ، افراد معلول و مادران سرپرست خانوار با كودكان كوچك خود تصرف شده بود .
    گزارش پروژه لندن نظريه اي را در مورد عرضه مشوقي پولي مالي به اجاره نشينان براي خارج شدن از مناطق پر تراكم را مطرح مي نمايد .
    اين موضوع براي عده اي امكان خريد خانه را به صورت مشاركتي و يا به طور كلي فراهم مي نمايد .
    تحقق برخي پتانسيل هاي ارزشمند مناطق داخلي لندن تصورات تخيلي اي را براي اجاره نشينان و عموم ايجاد مي نمايد . اين مسئله شامل اين مورد هم مي شود كه چگونه با خارج شدن يك عده بين همه آنها برابري ايجاد مي شود . همچنين اين نيز وجود دارد كه با افزايش پشتيباني از طرح نوسازي كه مسئله برابري اقتصادي را رها مي كند چگونه مي شود . براي مثال افزايش تراكم با حق اشتغال مختلط و افزايش سرمايه گزاري
    گزارش كاملتري نيز در جولاي 2004 در مورد جوامع پايدار ، پويا و منتخب ارائه شد خلاصه گزارش شامل سئوالاتي در زمينه سياست هاي استراتژي مسكن لندن بود : مانند :
    ·. آيا استرانژي بعدي بايد شامل برنامه اي بلند مدت در زمينه مسكن باشد با تعادلي بيشتر با مسكن اجتماعي در لندن ؟
    ·آيا بايد فرصت هاي بيشتري براي مردم با درآمد متوسط وجود داشته باشد تا در محلي نزديكتر به محل سكونت شاغل باشند ؟
    ·همانطور كه گفته شد تعدادي از مسكن هاي اجتماعي در مناطقي با ارزش اقتصادي بالا قرار گرفته اند آيا در اين طرح بخشهاي متوسطي براي مسكن در نظر گرفته شده است . كه با ايجاد تعداد بيشتري مسكن اجتماعي از تعداد ليست انتظار متقاضيان مسكن بكاهد ؟
    ·آيا برنامه اي براي توجه بيشتر به پويايي درون منطقه اي وجود دارد ؟
    اگر اين طور است چه نيروي جاذبي سبب جابجايي مردم از لندن مي شود و اين دعوت كنندگي چگونه در ديگر نواحي ايجاد مي شود ؟
    در گزارش پيشنهاداتي شامل توسعه مسكن خصوصي به سمت مسكن اجتماعي و توسعه روش كار لندن به سمت تسهيل فعاليت ها وجود دارد .
    در ماه جولاي سال 2005 هيئت مسكن لندن " خانه هاي بزرگ ، برنامه استراتژي مسكن لندن 2016 -2005 " را ارائه كرد . اين مسئله بر اساس پيشرفتي بود كه در برنامه لندن ايجاد شد . رشد چشمگير خانه هاي جديد تكميل شده كه از 000/14 دستگاه در 2/ 2001 به 000/24 دستگاه در 8 / 2004 رسيد دليل اين پيشرفت بود .
    در اين گزارش همچنين آمده است بر اساس مطالعات نياز به مسكن كه توسط GLA در سال 2004 انجام شد ، پيش بيني شده بود كه 400/35 خانه جديد در سال ، بين سالهاي 2002 تا 2012 نيازاست تا نياز امروز و هم رشد و افزايش جمعيت را پاسخگو باشد كه اين تعداد خيلي بيشتر از نتايج پيشين مهاجرت دروني بود .
    در July سال 2005 شهرداري نتايج مطالعات جديدتري را در زمينه مسكن ارائه نمود كه در آن ايجاد سايت هاي مسكوني در محلات لندن بررسي شده بود نكته مهم اينجاست كه تراكم كل مورد نياز براي خانه هاي جديد در طي 10 سال از سالهاي 8 - 2007 تا 17 - 2016 ، 315327 مي باشد كه معادل 533/21 در سال است .
    اين به معناي رشدي پايدار و منطقي به اندازه 000/10 واحد مسكوني در سال بيش از ميزان پيش بيني شده در برنامه لندن است و حتي بيش از پيش از هدف مورد انتظار 000/30 واحد مسكوني نتايج اين مطالعه رسيدن به تمام خانه هاي مورد نياز در شهر لندن را در طي 10 سال آينده خبر داد .
    اين استراتژي پيشنهادي را براي ساماندهي سر ريز جمعيت ( جمعيت مازاد ) با توسعه يا ارتقاء خانه هاي اجاره اي موجود و تشويق ساكنين اين خانه ها به منتقل شده به املاك كوچكتر دارد .
    در اين استراتژي از بنگاه هاي مسكن خواسته شده تا با تشخيص 35 درصد از سرمايه گذاري هاي خود در بخش مسكن در سالهاي 8 - 2006 براي ساختن خانه هايي با 3 اتاق و يا بيشتر براي اسكان دادن به تعداد افراد محاسبه شده ، پيش از واحدهاي ساخته شده موانع موجود در ايجاد خانه هاي بزرگتر از سر راه برداشته شود .
    استراتژي مسكن موارد ارائه شده توسط هيئت مسكن را نيز به كار بست . اين شامل اين موضوع مي شد كه ميزان سرمايه گذاري بايستي بر اساس تعداد افراد ساكن صورت گيرد نه بر اساس تعداد واحدهاي تكميل شده ؛ تا تعداد خانه هاي بزرگ افزايش پيدا كند . به همين دليل بايد رابطه اي با ايجاد مسكن هاي عمومي در بخش خارجي لندن وجود داشته باشد .
    حال پتانسیلی برای سیاست های بنیادی جدید وجود دارد تا جغرافیای اجتماعی لندن را دوباره شکل دهند . این مسئله می تواند همزمان ارتباط بهتر را بین خانه ها و مشاغل ایجاد کند . بویژه برای افراد جوانی که در بخش های خصوصی و یا خدمات عمومی کار می کنند .
    با این وجود امکان انتخاب بیشتری ایجاد می شود تا مردم از بخش های داخلی لندن منتقل شوند و ارتباطاتی اجتماعی و مختلف بین مناطق داخلی و خارجی لندن برقرار شود . استراتژی می تواند آلودگی های ایجاد شده از اواخر قرن نوزدهم را باز گرداند . هنگامی که مردم طبقه متوسط و افراد متخصص می توانستند به شهرک های اطراف در خارج از لندن بروند ، افراد غیر متخصص و بدون درآمد هیچ حق انتخابی برای زندگی در بخش های داخلی لندن نداشتند . و عده زیادی از آنها در همسایگی های پرتراکم آپارتمانی زندگی می کردند . بعضی از ساکنین در این مناطق با انتخاب خود ساکن شده اند و به صورت شبکه های فامیلی ، دوستی و یا ارتباطات قوی اجتماعی در آنجا زندگی می کنند .
    اگرچه خیلی از ساکنین بخصوص مستأجرین در مناطق داخلی می مانند زیرا حق انتخاب دیگری ندارند . استفاده از مسکن های خصوصی ساخته شده در قسمت های خارجی لندن و یا کلاً خارج از شهر لندن برای افراد با درآمد پائین امکان پذیر نیست . امکان زیادی برای سیاست های جدید که در فصل قبلی به آنها اشاره شد وجود دارد .
    در فصل 8 زمین داران عمومی مورد تشویق قرار گرفته اند تا با برنامه ای استراتژیک املاک موجود در نواحی مسکونی را به فروش رسانده و خانه های حیاط دار و ویلایی را از صاحبان خصوصی خریداری نمایند .

    فصل 9 شامل پیشنهاداتی است که به مستأجرین اجازه می دهد خانه خود را در جایی که ترجیح می دهند انتخاب کنند . طوری که قیمت آن بیشتر از منزل کنونی آنها نباشد. نمونه ای برای چگونگی کارکرد این روش دو منطقه channel tunnel درst pancras و زمینهای خطوط ریلی در kings cross می باشند که بعنوان بزرگترین فرصت توسعه در مرکز لندن نام گرفته اند . Camden council چارچوبی را برای یک برنامه ریز استراتژیک با سیاستهایی برای ارتقاء کیفیت توسعه کاربریهای مختلف ، ایجاد در 1000 خانه جدید که 50 درصد آنها ارزان قیمت باشد ، تنظیم نمود .
    این روش کار سازگار بود با پیشنهادات مجمع مسکن شهرداری و برنامه آینده لندن اما خطر آنجاست که نتیجه آن جامعه ای تکه تکه و نامتعادل خواهد بود .
    نیمی از خانه های جدید توسط خود مالکان اشغال خواهد شد ، یک سوم توسط خانواده های کم درآمد و افراد مجرد ساکن خانه های اجاره ای و 15 درصد توسط کارگران ، مخصوصاً کارگران خدمات عمومی . اگرچه این همانند ایجاد تنها مسکن قابل دستیابی برای مردم متوسط است . اطراف محیط توسعه یافته محلاتی مسکونی در kings cross somers Town و Caledonian Road خواهد بود . اینها تعدادی از محلات محروم در بخش داخلی لندن با تعداد زیادی ساکنان بازنشسته ناتوان برای کار و یا بدون مهارت برای مشاغل جدید می باشند .
    دوباره سازی الگوهای تصرف و اشغال مسکن روشی برای ایجاد توسعه و تعادل در اجتماع است مانند ایجاد حق انتخاب و امکان زندگی مردم در نزدیکی محل کارشان . اولین قدم پرسش از تمامی ساکنین کنونی است مخصوصاً افراد فاقد درآمد که آیا آنها تمایل دارند که به خانه ای اجاره ای دور از این محل منتقل شوند و اگر جواب مثبت است این حق به آنها داده شود که محیط زندگی خود را خود انتخاب کنند .
    آپارتمانهای تخلیه شده می تواند توسط افرادی که به دنبال خانه های ارزان قیمت و نزدیک به محل کارشان می گردند مورد استفاده قرار گیرد مانند کارمندان مشاغل 24 ساعته .
    در ادامه شوراهای محلی می توانند اقدام به فروش بعضی از آپارتمانهایی که در پی مهاجرت تخلیه شده اند نمایند و از درآمد آن در راه تجهیز خیابانها و مناطقی غیر از خود محله و یا حتی مناطق خارجی لندن استفاده کنند .
    بیش از 000/800 خانوار در لندن منازل خود را از انجمن ها و بنگاههای مسکن تهیه کرده اند که اکثراً از خانواده های کم درآمدند . این خانوارها هیچ امکانی برای استفاده از مسکن اجاره ای عمومی ندارند اما فقط تعداد کمی از آنها شغل دارند در خانه های لندن زندگی می کنند .
    بر اساس آخرین سرشماری در لندن 35 درصد ساکنان اگر بتوانند ، از لندن خارج خواهند شد ( به انضمام 38 درصدی که کم درآمدند ) .
    شورای شهرک های لندن و طرح خانه های ساحلی از نمونه های قابل ذکری است که می توان برای میزان موقعیت طرح ها به آنها اشاره نمود .
    در طی سالها LCC5000 خانه برای ساکنان قدیمی ایجاد کرد تا از مسکن های موجود خود خارج شوند . بسیاری از آنها خانه های ویلایی در کنار دریا بودند در حالی که باقی آنها خانه ها یا آپارتمانهایی بودند که در تمامی قسمتهای خارج شهر ( شهرک ها ) پراکنده شده بودند .
    طرح بسیار مورد پسند بود اما با براندازی GLC در سال 1986 پایان یافت .
    تجربه اخیر محلات شهر لندن طرح LAWN است که با غافلگیر کردن بدبینان به طرح ، نشان داد که اکثر ساکنین – به علاوه خانواده های بی خانمان – تمایل دارند که به خانه هایی در مناطق کم تقاضا در Midland و شمال منتقل شدند . این همان طرحی بود که به افراد این حق انتخاب وسیع را می داد که محل زندگی خود را شخصاً و از روی میل خود انتخاب کنند .
    یکی از نکات اشاره شده در جلسه شهرداران در لندن رسیدن به تعادلی بین مسکن شخصی و مسکن اجاره ای در شهر لندن بود . در حال حاضر 7 منطقه لندن بیش از 40 درصد از مسکن های خود را به صورت اجاره اجتماعی در خود جای داده اند .
    13 منطقه بین 20 تا 39 درصد را شامل شده اند . 15 منطقه کمتر از 20 درصد که همه آنها در قسمت خارجی لندن واقعند .
    همان مناطقی که مسکن اجتماعی بیشتری دارند همان مناطقی اند که بیشترین محرومیت برخوردارند . دلایل قدرتمندی وجود دارد که تقسیم بیشتری برای مسکن های اجتماعی در بخش خارجی لندن صورت گیرد ، خصوصاً با ایجاد امکانات خیابانی و معابر بیشتر ، کم کردن این میزان در قسمت های نزدیک به مرکز و اختصاص اولویت برای اعطای خانه های ارزان قیمت به افرادی که در خدمات عمومی کار می کنند .
    چیزی که می تواند انجام شود ایجاد ابتکار است که پیشنهادات مختلف در زمینه افراد بی خانمان و افزایش جمعیت را درکنار هم جمع کند ، خانه های بیشتری را برای کارگران در نظر گیرد و جوامع مختلط و گوناگونی را در تمامی مناطق لندن ایجاد نماید .
    هدف بایستی ایجاد خانه هایی در قسمت های خارجی لندن و یا خارج از شهر لندن برای سه گروه باشد : افرادی که می خواهند به دلیل افزایش بیش از حد جمعیت از محل زندگی خود منتقل شوند ، افرادی که به دلخواه خود می خواهند از مناطق داخلی لندن خارج شوند و خانواده هایی که امکانات موقت دارند و به مسکن دائمی احتیاج دارند .








    اجرای برنامه
    مرحله اول :
    از گروهی 500 نفره از ساکنان بایستی سئوال شود که محل مورد نظر برای زندگی و نوع مسکن خود را بگویند . اگر مسکن های آن محل و یا همان نوع مسکن خاص بسیار گران فرض شده بود باید از آنها خواسته شود تا منطقه ای ارزان تر یا نوعی مسکن ارزان تر را انتخاب کنند .
    بین متقاضیان و مسکن ها باید سازشی وجود داشته باشد .
    مرحله دوم :
    خصوصیاتی برای مشخص کردن و ایجاد املاکی که با احتیاجات همخوانی داشته باشند باید شکل بگیرد . تخصیص بودجه ای کامل برای هزینه های خرید ، بازسازی و نوسازی و آماده سازی مسکن ها در این دسته قرار می گیرند .
    خلاصه گزارشی باید تهیه شود که کار چگونه می خواهد انجام شود و مهارت های مورد نیاز برای پیمانکاران مشخص شود .
    مرحله سوم :
    پیمانکاران منتخب بایستی مسکن هایی را که از نظر خصوصیات با هم مطابقت دارند ، شامل مسکن های مناسب اشخاص حقیقی را مشخص کنند و با هر یک از اعضاء در مورد پایداری مسکن های منتخب مشورت کنند .
    هر مالک بایستی برای مشاهده حق مالکیت خود دعوت شود و گزارشی به او داده شود درجایی که کسی مشتاق نیست باید فعالیت بیشتری برای شناساندن پتانسیل املاک انجام شود .
    مرحله چهارم :
    گزارشی از خریدهای پیشنهاد شده بایستی به مالکان فعلی ارائه شود که مشخص شود کدامیک از مالکین مایل به شرکت در طرح هستند .
    مرحله پنجم :
    تصمیمات در مورد املاک تخلیه باید توسط مالکان گرفته شود . گزینه ها باید شامل اجاره دادن دوباره بصورت نرمال باشد مانند اجاره در حراج و یا فروش با سهم های مساوی و یا فروش آشکارا .
    تمامی توافقات اتخاذ شده مورد نیاز است تا با توافقات مالی پروژه همسازی داشته باشد به همین منظور برای اطمینان و تضمین . رسیدهای مورد نیاز و یا درآمد اجاره ای بالاتر ایجاد می شود .

  2. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض

    مترو در تقاطع فرهنگ


    در ميان روزمرگي هاي توپخانه ، جايي که زندگي در ميان دود ، بوق ، دستفروشي و معتادان خمار و خلافکاران حرفه اي مي گذرد، مترو شايد کارآمدترين وسيله حمل و نقل عمومي است. پايگاه شهرسازي و معماري ، شيده لالمي: چشم اندازت قاب کهنه يک شهر است با تکه هاي ورم کرده تاريخ. خانه هاي تاول زده ، ارسي هاي خاک گرفته و هويت هزار تکه. پشت به پشت خانه هاي شهر ، ديوار به ديوار سقف هاي فرسوده که ديگر ناي ايستادنشان نيست،کسي خاطره هاي شهر را دزديده است.از کنار هياهوي توپخانه که بگذري هيچ نيست: آدم هايي غرقه در پريشاني و بسياري جا مانده در عالم هپروت. يک روز بهاري است، شهر در هياهوي آدم ها گم، آدم ها در شتاب رسيدن و اينجا چند صد متر زير زمين، تونل هايي پر از تاريکي و قطارهايي که نفس زنان مي رسند.
    مسافرهاي زير زميني، همسفر تونل هاي تاريکي اند و در اين مسير بي منظره هيچ کس از دردهاي شهر نمي پرسد.
    در ميان روزمرگي هاي توپخانه ، جايي که زندگي در ميان دود ، بوق ، دستفروشي و معتادان خمار و خلافکاران حرفه اي مي گذرد، مترو شايد کارآمدترين وسيله حمل و نقل عمومي است. نه تنها براي اينکه به سرعت صدها هزار نفر را از جنوبي ترين خيابان هاي شهر به شمال ، غرب يا شرق تهران پرتاب مي کند که قطارهاي عجول در ميان اغتشاش اين محله هاي فراموش شده براي بسياري به معناي سفر به صدها متر زير زمينند . سفري با فاصله نگاه ها از اين همه آشفتگي ، سفري با فاصله از تاريخ ، از فرهنگ.
    بارش را که زمين مي گذارد، نفسش بالا نمي آيد که راحت بگويد، نامش جعفر است و زندگي اش خلاصه شده در بابري. بارهاي ناشناخته انسان هاي ناشناس. لهجه غليظش مي گويد که تهران را خوب نمي شناسد، او مهاجري است جا مانده از روزهاي دور، 15 سال پيش، همان روزها که خشکسالي زمين هاي کشاورزي را خشکاند و او شد يکي از ميليون ها مهاجر پايتخت نشين.
    جعفر از تهران ، از تاريخ ، از کوچه هاي قديمي ، از فرهنگ و خاطره هايي که زندگي را با کالبد يک شهر پيوند مي دهد ، هيچ نمي داند. نه موزه ملي را مي شناسد نه ساختمان تاريخي بانک شاهنشاهي انگليس ها را. پاسخش چشماني مبهوت و جملاتي است نامفهموم:
    « ما که اينجا را نمي شناسيم . غريبم خانم ، خانه من پشت 15 خرداد است، بار نداري ببرم؟»
    جعفر تنها غريبه اين شهر نيست. در ميان مسافران عجول چه بسيار تهرانيان غير مهاجري که هر روز با مترو از شمال به جنوب شهر از جنوب به شرق و .. پرتاب مي شوند بي آنکه بدانند ساختمان قديمي موزه ملي کجاست ؟ چند ساله است .آنها هيچ گاه از معماري خانه قوام السلطنه در ميانه خيابان سي تير شگفت زده نشدند و تنها مي دانند حسن آباد يعني بورس کاموا فروشي ، ميز و صندلي ، ابرزار آلات صنعتي و به قول يکي از همين مسافران ، ما را چه کار به خيابان علاالدوله و تهران قديم ، چه دل خوشي داري خانم !
    مهديه تنها چند قدم پايين تر از خانه قوام از نشاني هاي اين خانه تاريخي که حالا سالهاست موزه آبگينه است و تاريخ شيشه و شيشه گري را به نمايش گذاشته ، بي خبر است. او ، شهروند 24 ساله تهراني خيابان هاي مرکزي شهر را زباله داني مي داند که اگر مترو نبود پايش را به آنجا نمي گذاشت. نمي گويد زباله داني براي تاريخ چون نمي داند مرز تاريخ و فرهنگ تهران از کجا مي گذرد. جاذبه هاي تهران براي او در جديدترين مراکز خريد شمال و غرب تهران، ديدني ترين سينماها و پاساژهايي مملو از جنس هاي تقلبي و مارک دار خلاصه مي شود و اينجا در ميانه محله ها قديمي ، او غريبه اي است شبيه به جعفر حتي اگر زاده تهران باشد.
    مسافران زير زميني از محله هاي قديم شهر هيچ نمي دانند سنگلج و پارک شهر براي آنها يک نام بيش نيست و بهارستان شايد تنها نام يک ايستگاه که قرار است آنجا پياده شوند. چند صد متر بالاتر از تونل هاي بي منظره مترو، آنها عابراني بي توجه اند که ممکن است سردر باغ ملي را با دروازه دولت اشتباه بگيرند و پاسخ دادن به اين پرسش که «موزه ملي ايران کجاست؟» آنها را به سختي بياندازد.
    آنها تنها مسافران يک خطند سوار بر قطارهاي عجول در تونل هاي تاريکي ، سفري کوتاه و در جريان يک زندگي خطي. زندگي در مسير حاشيه ها و به دور از متن شهر. آنها هيچ نمي دانند در روزهايي که مترو به بافت تاريخي رسيد ، ده ها طرح بر زمين مانده از سال هاي دور از بايگاني بيرون کشيده شد. مديران سازمان هاي دور و نزديک طرح هاي نيمه کاره را روي ريل حرکت دوباره انداختند بلکه مرکز شهر و اين محله هاي فراموش شده و مملو از خاطره روزهاي دور، هويتي براي اين شهر پر مساله دست و پا کند. دست و رويي به سر ميدان حسن آباد کشيدند، غبارروبي از ساختمان پست سرعت گرفت، چه طرح هايي که براي پياده راه سازي و مسيرهاي ويژه بافت تاريخي نوشته شد و خلاصه اينکه همه گفتند : حالا از آن روزها سال ها گذشته ، توپخانه هر روز پر از هياهو و رفت و آمدهاي مکرر است با اين همه زندگي پر است از روزمرگي ها.
    « من فکر مي کنم مترو دو صورت مي تواند داشته باشد بحث اول اين است که جلوي هجوم ماشين را مي گيرد و دسترسي را تسهيل مي کند و مرکز تاريخي را از آشفتگي نجات دهد. بنابراين يک اجازه تنفس براي مرکز تاريخي ايجاد مي کند و اين وجه مثبتي است و نياز امروز شهرهاست . اما اگر ما 30 سال پيش مترو داشتيم چهره شهر ما چيز ديگري بود.»
    اين ها را اسکندر مختاري، مدير پايگاه تاريخي فرهنگي تهران مي گويد. يکي از همان طراحان طرح هاي صيانت از بافت هاي تاريخي. کسي که معتقد است عبور مترو و ساخت ايستگاه ها در اغلب شهرهاي جهان با آثار تاريخي يا خاطرات جمعي تلاقي پيدا مي کند و ما دو انتخاب بيشتر نداريم : يا بگذاريم مترو رد شود و به آثار تاريخي و خاطره هاي جمعي بي توجه باشيم يا مترو رد شود و ما جلوي ضرر را بگيريم و اين را به حداقل برسانيم که اين راه دوم کار سختي است ولي ممکن است که متاسفانه ما اغلب راه اول را انتخاب مي کنيم.
    از نگاه او که کارشناس صاحب نظر در حوزه فرهنگ شهري است، مترو به شناخت مردم از تاريخ چند صدساله تهران کمکي نکرده است، چرا که اساسا در توسعه شهري آنچه هميشه در حاشيه مي ماند، فرهنگ است.
    محمد کامرانيان، کارشناس شهري و استاد دانشگاه هم مي گويد: مترو از زير خانه هاي تاريخي عبور مي کند بي آنکه لرزه خيز شدن منطقه کمي حتي سازندگان را با اين دغدغه مواجه کند که براي مثال عمارت مسعوديه در بهارستان چند سال پس از تحمل اين لرزه ها چه روزگاري خواهد داشت ؟ اين ها نشان مي دهد نگاه ما به مقوله حمل و نقل و توسعه کاملا يک بعدي است يعني مترو در بافت تاريخي در محله هاي فرهنگي توسعه پيدا مي کند اما براي بافت تاريخي فرصتي ايجاد نمي کند در حالي که در بسياري از شهرهاي جهان توسعه مترو در محله هاي فرهنگي يعني بازگشت زندگي به اين مناطق ، يعني توسعه گردشگري و فرهنگي تر شدن شهر اما فرهنگ و اهميت آن در زندگي ما به حدي نازل است که موضوع صيانت از چهارباغ اصفهان يا تئاتر شهر تهران در برابر خطرات احتمالي عبور مترو به جاي اينکه جزو مهمترين وظايف دست اندرکاران توسعه شهري باشد تنها در صورتي ممکن مي شود که به يک مطالبه جمعي تبديل شود، کار به رسانه ها بکشد دست آخر هم باز حرف مديران پيش مي رود که شهر مترو مي خواهد، ترافيک چنان است و اين همه منتقدان را خفه مي کند. حالا اينکه شهر ما در سال هاي بعد و پس از احداث مترو چه شهر غير قابل تحملي است ديگر مهم نيست.
    · غيبت بي صداي پارک ها ، ميدان ها
    تنها چند دقيقه کافي است که از محله هاي فراموش شده منطقه 12 به محله هاي گران قيمت شمال تهران پرتاب شوي ، سفر در تونل هاي تاريکي و حرکت روي قطارهاي پر شده از مسافران عجول و بعد خنکاي يک پارک جنگلي و بعد خيابان هاي شلوغ ميرداماد ، شريعتي، قلهک : بوق ، ترافيک و نوارهاي زرد و نارنجي که خبر از ايستگاه هاي تازه مي دهند. به واقع مترو پاياني است بر اين همه نا به ساماني اين ترافيک کشنده ؟
    در شمالي ترين خيابان هاي تهران، پايتخت روزهاي پرکاري مي گذرد. شهر يک کارگاه عمراني بزرگ است. خيابان ها را گُله به گُله تا چند صد متر زير زمين کنده اند . هواکش هاي مترو مرتب کارمي کند، خيابان هاي شميران گاه به گاه فرو مي ريزد از يک حفره يک در يک متر گرفته تا حفره هاي هراس انگيزي که به طور همزمان ده ها ماشين را مي بلعد و لرزه بر پيکر برج ها و خانه چند ده طبقه مي افکند. مديران شهر مي گويند شميران است و قنات هايش. خاک سست است و ايراد از ما نيست . مردم ميان کارگاه راه مي روند، زندگي مي کنند. هر روز خاکي و گل آلود از خانه تا مدرسه ، از خانه تا دانشگاه، از خانه تا اداره ...
    کارگاه هاي مترو در شمال تهران ميرداماد به تجريش مي رسانند و خط 3 يعني خطي که جنوب و شمال تهران را به هم مي دوزد آن محله هاي فراموش شده را به اين خانه هاي اعياني ، آن کوچه هاي تنگ و سقف هاي فرسوده را به اين برج ها لوکس و خانه هاي ويلايي. همه منتظرند که مترو به تجريش برسد اما پشت اين همه روزهايي که در انتظار و وعده هاي نيامده و تبليغات خوش رنگ مي گذرد آنچه ناديده مانده غيبت بي صداي ده ها پارک و فضاي سبز ، زمين هاي بازي و فضاهاي عمومي است که آرام آرام در اين سال ها به کارگاه هايي با هواکش هاي بلند تبديل شدند با همان نوارهاي زرد و نارنجي و نشان معروف متروي تهران. هر جا نگاه مي کني نشاني از اين کارگاه ها هست.کارگاه آرزوهاي دست نيافتني : تهران بدون ترافيک.
    جايي نه خيلي دورتر از اين کارگاه ها،شهروندان بي آرزو اما از غيبت پارک ها ، از تخريب ميدان ها ، از نابودي چشم انداز سبز محله ها ، تپه قيطريه ، ميدان ولي عصر، ميدان انقلاب و مزاحمت هاي هميشگي کارگاه هاي مترو خسته اند.
    مهرداد ابوتراب يکي از شهروندان خسته است ، که مي گويد : ممکن است ساخت يک خط مترو 10 سال طول بکشد که با وضعيت مديريت ما در ايران همينطور هم شده و اين يعني من که خانه ام در 300 متري يک ايستگاه مترو است بايد 10 سال عذاب بکشم ؟
    شهين ملکي يکي ديگر از شهروندان خسته ، مي گويد : تمام پارک ها و فضاي سبز محله هاي نزديک ما را از بين بردند. جايي نيست که نفس بکشيم.
    کامرانيان ، کارشناس شهري هم خود يکي از گروه آزردگان است و در دفاع از حقوق شهروندي ضايع شده شهرونداني مانند ملکي ، مي گويد : در سال هاي گذشته بخش عمده اي از فضاهاي عمومي تهران مانند پارک ها ، زمين هاي بازي، فضاهاي سبز که البته در تهران در حداقل ميزان ممکن پيش بيني شده به کارگاه هاي مترو تبديل شدند. در اينکه ترافيک بلاي جاي تهران است و مترو تنها راه مطمئن براي گره گشايي از اين بحران شکي نيست اما سوال من اين است که به قيمت گره گشايي از يک مشکل چرا بايد مشکلات ديگري ايجاد کرد؟ چرا حداقل فضاهاي عمومي شهر قرباني مي شود؟ اين همه تراکم اين همه گرفتاري و زندگي در خانه هاي آپارتماني بس نيست ؟ به نظرم اين سوال يک جواب ساده دارد چون انچه در اين شهر ارزان است ، حقوق شهروندي است، حق برخوداري از فضاي عمومي ، از فضاي سبز از چشم انداز هاي زيبا و آنچه بديهي جلوه مي کند اينکه : داريم مترو مي سازيم ، مردم بايد تحمل کنند.
    محله هاي بد منظره ، ميدان هايي که به سرعت از حافظه شهر غيب مي شوند و پارک هايي که حالا ديگر بسياري شان با نوارهاي زرد و نارنجي محصور شده اند به اعتقاد کسي که مدير اول و آخر برنامه هاي مترو در پايتخت است آنقدر ها هم نا اميد کننده نيست.
    محسن هاشمي که سال هاي طولاني از عمر مديريتي اش را در کسوت مديرعاملي شرکت راه آهن شهري تهران و حومه گذرانده و خط و خطوط مترو را مانند کف دستش مي شناسد، مي گويد : چاره اي نبوده و نيست ما در همه موارد بهترين گزينه ها را براي راه اندازي کارگاه ها و ايستگاه هاي مترو انتخاب کرديم. به جاي اينکه در ميدان ها مانعي براي رفت و آمد ايجاد کنيم جايي را انتخاب کرديم که براي تردد مردم کمترين مزاحمت را ايجاد کند. به هر حال مترو اولويت تهران است و در بسياري از موارد ما با محدوديت زمين مواجه ايم چاره اي نداريم يا بايد کار ساخت مترو را متوقف کنيم يا با همين شرايط ادامه دهيم.
    هاشمي با شهروندان و برخي منتقدان هم عقيده نيست که حقوق شهروندي مردم در جريان ساخت خطوط مترو در تهران ناديده گرفته شده بلکه با تاکيد بر اينکه ما بارها از شهروندان براي اينکه اين شرايط را تحمل مي کنند عذرخواهي کرده ايم ، مي گويد : فضاهاي سبز ، پارک ها و هر جايي که به هر دليل الان به کارگاه تبديل شده اند پس از اتمام کار و ساخت ايستگاه ها و تونل به شکل اول بر مي گردند. ما تپه قيطريه و ميدان هاي شهر را پس از اتمام کار به همان شکل گذشته و حتي بهتر از آن بازسازي مي کنيم و جاي نگراني است. اين شرايط موقتي است.
    هاشمي از بازگشت پارک ها ، ميدان ها و فضاهاي عمومي خبر مي دهد و تو به ياد مختاري ، مي افتي که مي گويد : به نظرم خيلي هم نمي توان اميدوار بود چون تجربه هاي گذشته اين را نشان نمي دهد براي مثال در تقاطع طالقاني و مفتح يا ايستگاه پل چوبي و دروازه دولت، ايستگاه هاي مترو فضاهايي را خلق کرده که زيبا نيست و نشان مي دهد براي پديد آوردگان مترو زيبايي شهر اهميتي نداشته است. يک ادم بي طرف در مورد ميدان هفتم تير چه فکري مي کند؟ يک فضاي به هم ريخته و آشفته از هر نظر که هيچ آرامشي ندارد... واقعا چه تضميني وجود دارد که چنين شرايطي در انتظار ميدان ولي عصر نباشد ؟ اين ميدان و بلوار کشاورز سال ها جزو مهمترين فضاهاي عمومي مورد استفاده مردم بود اما الان ببينيد به چه روزي افتاده ... بررسي تجربه هاي قبلي ساخت ايستگاه هاي مترو نشان مي دهد آنجا به زيبا فکر کردند هم کار را به هنرمنداني ندادند که مي توانند فضاهاي ماندگار طراحي کنند. مترو خود را به به تامين يک شبکه عبوري زير زمين منحصر کرده و وجوه ديگر را در نظر نگرفته است. افرادي که تصميم سازي مي کنند اگر عرق فرهنگي و زيبايي شناسي و کيفيت فضاي شهري را داشتند حتما با احتياط بيشتري عمل مي کردند.
    از ديدگاه مختاري امروز حوزه تصميم گيري مترو حوزه اقتدار است. هيچ کس نمي تواند جلوي اينکه ما مترو مي خواهيم بياستد حتي اگر در اين ميان چهارباغ قرباني شود، ميدان هاي قديمي شهر از بين بروند يا کيفيت زندگي مردم کاهش يابد.در کشورهاي اروپايي هم مشکلاتي مانند ما را داشتند اما اين را مديريت کردند و با خرد جمعي کار را پيش بردند و يکديگر را حذف نکردند ما وقتي مترو مي سازيم نهادهاي ديگر را حذف مي کنيم آنها نمي توانند اين کار را بکنند در ايران مي شود . در پاريس مترو خود را به خيابان شانزليزه تحميل نکرده بلکه باري از دوش شهر برداشته در توکيو گاه ايستگاه ها 5 طبقه هستند و تا 45 متر پايين رفته اند تنها براي اينکه به منظر شهري احترام مي گذارند و احترام به حقوق شهروندي نه در بيان مديران آنها که در همه وجوه زندگي يک شهر انعکاس دارد.
    اين روزهاي تهران ، اين روزهاي محله هاي دور و نزديک شهر قدم به قدم پر ازکارگاه هايي است که خبر از کار مي دهند. کار ، کار و پرکاري روز شمار ، تاريخ ، افتتاحيه. تلويزيون برنامه تهران 20 را نمايش مي دهد. يکي از اعضاي کميسيون فرهنگي شورا با افتخارمي گويد : امروز تهران يک کارگاه بزرگ است و تو به شهرونداني فکر مي کني که عمري است نه در يک شهر که در يک کارگاه بزرگ زندگي کرده اند .

  4. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #43
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض صندلی برای مبلمان شهری








  6. #44
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض




    این پارکینگ هم فکر کنم خالی از لطف نباشه ببینیش چه طراحی داره
    هر کی تونس زیرشو معنی کنه بزاره

  7. #45
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض


  8. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #46
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض




    هر کی تونس زیرشو معنی کنه بزاره

    اول جایی که قرار گرفته را گفته:
    Volkswagen Polo در برج ماشین VW (در ولسبرگ در شمال آلمان؛ روز چهارشنبه ) قرار داده شده...

    atutostadt در کنار اداره ی مرکزی Volk قرار گرفته... پارکینگ اصلی شرکت و در مرکز اصلی... جایی که روزانه 5500 بازیدکننده از (اسم شرکتها)audi..lamborghini دارد....

    =================

    دوست عزیز ممنون از مطالبت...خیلی مفید هستن.........منتظر مطالب بیشترت هستم....
    از دوستمم تشکر میکنم برام متن رو دقیق ترجمه کرد........

  10. این کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #47
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض مبلمان شهری

    مقدمه

    در میان ساختمانها و بناها ، وسایلی نیاز است تا زندگی شهری را بهبود بخشد . وسایلی که همچون اثاث یک خانه ، امکان زندگی را درفضای میان رنگ وبتی و شیشه فراهم آورد . مبلمان شهری به مجموعه عناصری گفته می شود که در شهر و خیابان و در کل فضای باز نصب شده اند و استفاده عمومی دارند . بنا براین به دلیل ارتباط تک تک شهروندان با مبلمان ، آن ها وظیفه و مسوولیت خطیری در حفظ و نگه داری آن تجهیزات دارند ؛ مانند نرده ها ، میله های راه بند و روشنایی پایه چراغ ، سر پناه ایستگاه اتوبوس ، تابلوهای تبلیغاتی ،سطل زباله ، پت های عابر پیاده ، آبخوری ، پایه پرچم ، ساعت ، پلهای عرضی روی جوی آب و ....


    1- نیمکت

    در مجهز سازی فضای های سبز و باز شهری ابتدایی ترین روش برای احساس آرامش و راحتی در پارک ها استفاده از نیمکت است . طرز قرار گرفتن این نیمکتها باید به شکلی باشد که دسترسی به آنها آسان و راحت بوده یعنی در سراسر پارک و به تعداد زیاد موجود باشد . صندلی ها باید در روبروی مناظر زیبا اما در جایی که در مسیر رفت و آمد افراد قرار نگیرند، واقع شود.
    نیمکت ها ی مراکز عمومی شهر نیز میتواند برای آسایش و راحتی شهروندان در کنار مراکز ویژه مانند ایستگاه ها ، کیوسکها ، باجه های تلفن ، ظروف زباله و شیرهای آب قرار بگیرند .
    مهمترین محل قرار گرفتن نیمکتها در سطح شهر ، مراکزی است که رفت وآمد مردم در آنجا زیاد است . به ویژه مکانهایی که برای استراحت و تفریح مردم است. فضای باز زیبا و مناسب عمومی به شهروندان این مکان را میدهد تا در کنار یکدیگر از طبیعت اطاف لذت ببرند . با داشتن مکان مناسبی برای نشستن احساس رضایت آنها چندین برابر شود . افراد مختلف انواع متفاوتی از نیمکت های پارک یا فضاهای سبز را می پسندند که این سلایق متفاوت چگونگی طراحی نیمکتهای پارک را تعیین میکند و به آن تغییراتی می دهد.
    برای نمونه جوانان بیشتر روی بالای نیمکت یعنی تکیه گاه آن می نشینند تا روی خود نیمکت و این مورد باید در طراحی نیمکتهای پارک یا فضاهای باز شهری مورد توجه قرار گیرد . همچنین نیمکتهایی را که به این مراکز اختصاص میدهند ، باید از استحکام بیشتری در ناحیه پایه ها برخوردار باشد . یا به عنوان نمونه برای افراد مسن نیمکتهایی که دارای پشتی یا تکیه گاهاست ، راحتتر از نوع بدون پشت آن است.
    در حالی که برای سایر افراد صندلی های بدون پشت به آنها این امکان را میدهد تا در دو طرف نیمکت بنشینند .
    در پارک یا فضاهای سبز شهری که امکان استفاده اقشار مختلف وجود دارد باید تمام امکانات رفاهی در نظر گرفته شود . صندلی ها و نیمکتها باید به گونه ای برای این مکان ها ساخته شوند که در مورد استفاده بیشتری برای همگان دارند. در همین راستا و برای پیشگیری از تخریب مبلمان عمومی شهر باید به این نکته توجه داشت که تخریب بیشتر شامل چه چیزهایی می شود ، چه زمانی این خرابکاریها شکل میگیرد و توسط چه کسانی ، سپس برنامه های پیشگیری را به کار بست.

    2 – ایستگاه های حمل و نقل

    در زمینه ایستگاه های اتوبوس نیز ،داشتن یک دستگاه اتوبوس مناسب برای تمام سیستم های حمل ونقل درون شهری امری واجب و ضروری است . اما مناسب بودن این ایستگاهها بسته به نظرات شهروندانی که از آن استفاده میکنند ،دارد . از دید مدیران شهری که مسئولیت رسیدگی به این اموررابر عهده دارند یک ایستگاه مناسب، ایستگاهی است که به مراقبت و نگهداری کمتری احتیاج دارد. از دید شهروندان یک ایستگاه خوب، دارای محیط دید بالاوامکان سوارشدن راحت به اتوبوس را دارد.هر دوی این نظرات خوب است و بجا است ، زیرا ساختن ایستگاههایی که مورد استفاده کمتری دارند ، تنها هدر دادن سرمایه وایجاد مشکل برای مسئولان است . طراحی وساخت مناسب آنمیتواند مدت زمان انتظار برای اتوبوس را لذت بخش کند .
    مکانهای زیادی هستند که به دلیل نداشتن سایه بان ،مکانهای تجاری پر رفت و آمد ، مکانی که آمد و شد افراد یامند در آنجا بیشتر است و مکانهایی که آب وهوا اعتدال مناسبی نداشته باشد ، برای رفاه شهروندان احتیاج به نصب ایستگاههای درون شهری است.
    بهترین مکان برای قرا دادن ایستگاههای اتوبوس در نزدیکی مغازه ها و در نزدیکی تقاطع ها استکه در این صورت باید سه متر ازمسیر عبور و مرور عقب تر قرار گیرد تا ایجاد ترافیک و برخورد با افراد پیاده را نکند .
    و چنانچه ایستگاه از تقاطع دور بود، سایه بان ایستگاه باید 2 متر از پیاده رو عقب تر قرار گیرد تا برای ایستادن اتوبوس مشکلی ایجاد نکند .
    ایستگاه همچنین باید در مسیر موازی با پیاده رو قرار گیرد تا تداخلی با افرادی که در پیادهرو در حال عبور و مرور هستند ، پیدا نکند .
    طرز قرار گرفتن این ایستگاهها باید به شکلی باشد که مردم از باد و باران در فصل زمستان واز تابش اشعه خورشید در فصل تابستان محافظت شوند. هر چند این نکته مهم است که ایستگاه ها بایدبه سمت خیابان باشد تابه افراد امکان آمد و شد راحت تر بدهد.
    کیوسک ها یا دیگر مراکز فروش یا دستفروشی باید در سمت پایین این ایستگاه ها واقع شوند.
    ایستگاههای طراحی شده باید به شکلی باشد که گویای نماد شهری که در آن ، این اسیتگاه قرار دارد بوده واز مواردی منحصر همان شهراست ساخته شود .
    گاهی ایستگاههای استاندارد از نوع مشخصی از مواد ساخته وطراحی می شوند . به جز موارد عنوان شده ودر طراحی این تجهیزات باید میدان دید ، تسهیلات ، راحتی و دسترسی آسان به اتوبوس را نیز مد نظر داشت. میدان دید مناسب نیز مردم را قادر می سازد تا آمدن اتوبوس را ببینند. ایستگاه هایی که از نظر طراحی ضعیف هستند به سبکی طراحی شده اند که برای دیدن رفت و آمد اتوبوس باید ایستگاه را ترک کرد و به لب پیاده رو آمد.
    نوع دیگر طراحی باید به شکلی باشد که سوار شدن اتوبوس برای افراد به راحتی شکل گیرد . این مورد یکی از موارد مهم در طراحی ایستگاههای اتوبوس است. زیرا مردم دوست دارند به راحتی به اتوبوس مورد نظر خود برسند .
    ایستگاهها باید دارای مکانی برای نشستن مسافرین باشند تا در مواقع بارانی یا هوای نامساعد احساس راحتی کند.
    مردم به اطلاعاتی در مورد زمان ورود و خروج به ایستگاه نیاز دارند. وجود تابلوهای اطلاع رسانی در ایستگاهها برای شهروندان و توریستها بسیار جالب و مفید است .

    3 – چراغ روشنایی

    به ویژه در بسیاری از مراکزشهری در مراکزی که افراد به میزان امنیت بیشتری نسبت به دیگر مراکز احتیاج دارند ، مانند پارک ها ، مراکز خرید و دیگر مراکز عمومی باید از تعداد بیشتری از چراغ های روشنایی در خیابان و مکان های فوق استفاده شود . طراحی این چراغها در سطح شهر به فن آوری طراحی این نوع چراغها و وسعت خیابان یا مراکزی که این چراغ ها در آن نصب می شود بستگی دارد .
    اگر چه میزاستفاده بیشتراز این تمهیدات در شب شکل می گیرد اما از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اهمیت وجود روشنایی در سطح شهر به دلیل افزایش ایمنی در سطح خیابانها به ویزه در مراکز پر رت وآمد ، راهنمایی جهت ها در سر تقاطع ها ، چهارراهها ، پل ها ، ساختمان ها تشخیص هویت و موقعیت محل است . در بسیاری از شهر ها و کشورها برای جلب بیشتر افراد و برای برگزاری اعیاد و مراسم جشن ، شهر و درختان آن را چراغانی
    می کنند که این علاوه بر زیبا سازی شهر به مکانهای عمومی نیز روشنایی بیشتری می بخشد. در ایستگاههایی که چراغهای روشنایی آن روشن است شهروندان برای انتظار کشیدن احساس امنیت و آرامش بیشتری میکنند . در کنار درهای ورودی ساختمانهای مسکونی نیزوجود چراغهای روشنایی اهمیت بسیاری در رفت و آمد افراد دارد. حتی وجود چراغ در هنگام تعطیل بودن مراکز نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.

    4 – ظروف زباله

    ظروف زباله که در سطح شهرقرار می گیرند به مصارف مختلفی می رسند . سطل های زباله ای که در سطح شهر قرار می گیرند باید قابل دسترسی آسان و به تعداد زیاد بوده و احتیاج به محافظت نداشته باشند.یکی از اشتباهات مهمی که در شهرها اتفاق می افتد این است که سطلهای زباله را در جایی قرار می دهند که بتوان به راحتی آنها را خالی کرد نه این که به راحتی برای شهروندان قابل دسترسی باشد. نتیجه آن خیابان های پر از زباله و سطل های خالی است . زیرا مردم وقت خود را برای یافتن سطل زباله صرف نمی کنند . برای تعیین این که در چه جاهایی باید سطل زباه قرار بگیرند ، مواردی را باید در نظر داشت ، به عنوان نمومه وجود مواردی از مبلمان شهری در خیابان ، نوع و موقعیت طبقات اول مانند ساختمانها
    فروشگاهها و رستوران ها که کمچنین باید نوع و میزان زباله های این مراکز نیز با سطل های گذشته شده متناسب باشد.
    بهترین مکان برای گذاشتن سطهای زباله مکان های تجاری و پر رفت و آمد درحاشیه پیاده روها ، در نزدیکی اغذیه فروشی ها و کنار صندلی ها ایستگاههاست . تعداد سطل های زباله که در یک مکان باید قرار داده شود به تعداد افرادی در آن مسیر رفت و آمد دارند و میزان زباله های آن محل بستگی دارد.برخی از موارد را در طراحی سطل های زباله باید در نظر داشت مانند تفاوت در طراحی سطل های زباله با توجه به نوع زباله ، داشتن دریچه برای دور نگاه داشتن از خطر واژگونی و نفوذ حیوانات به آن و در نظر گرفتن اندازه ی سط که بستگی به میدان استفاده و محل قرار گرفتن سطل دارد همچنین سطل باید محکم باشد تا در اثر نشستن برخی افراد روی آنها نشکند.
    همچنین موارد دیگری که باید در نظر گرفته شوند مانند موارد ضد حریق ، رنگ ، مقاوم در برابر آلودگی ، لعاب داشتن سطل که شامل رنگی می شود که به راحتی ورقه نشود ، سطل ژر از منفذ آلومینیوم که معمولاً ماده خوبی برای استفاده در این مورد است . پلاستیکهای مقاوم ، ورقه های استیل گالوانیزه است. بیشتر سطل ها را باید بتوان به راحتی توسط ماموران شهرداری تخلیه کرد که بیشتر از طرف سر سطل تخلیه می شوند. تخلیه آن دسته از سطل هایی که از طرفین باز می شود کار سختی است . در برخی از مواقع موجب شکستن سلط و درب آن می شود . سطل ها همچنین باید دارای سطحی باشند که از خروج مایعات درون سطل به بیرون جلوگیری کند. که برای رفع این مشکل از کیسه های داخلی پلاستیک درون آن استفاده میکنند. این کیسه از نوع فلزی خود بهتر هستنند. در پارکها در قسمتهایی که مخصوص پخت کباب است از لایه های فلزی استفاده می کنند . اما در سطح شهر از نوع پلاستیک آن استفاده بیشتری می شود.
    در نیویورک استانداردهای جدید برای کیسه های زباله وضع شده است که از پارگی و نا مرغوبی کیسه ها کاسته است . این کیسه پلی اتیلنی 30 لیتری به ضخامت 1.5 میلی لیتر است و قیمت آن تنها 9 سنت است . به هر شکل بر قراری یک برنامه صحیح برای محافظت و بهسازی موارد گفته شده یک ضرورت برای حصول نتیجعه بهتر خواهد بود .


    5 – فرسودگی بر قامت مبلمان شهری

    اصول به کار رفته در طراحی وسایل بازی در پارکهای کشور همچنان مبتنی بر مکانیزمهای ساده یی است که سلیقههای کودکان امروز را راضی نمی کند. کودکان از سر ناچاری است که وسایل فرسوده در پارکها را تحمل می کنند . آنها نمی دانند مسوولان و برنامه ریزان شهری دیرگاهی است آنها ا از یاد برده اند . زمین های بازی کودکان سالهاست به فضایی بسته ، دلگیر با وسایل فرسوده تبدیل شده است و دراین میان مسوولان به بهانه محدودیت اعتبارات ، در این بخش مهم از حوزه فرهنگ شهر را نادیده می گیرند تا فرسودگی همچنان بر قامت مبلمان شهری این بخش از شهرها چیره شود. کارشناسان شهری معتقدند ، ساخت وسایل بازی در پارک ها برای کودکان چون دیگر مبلمان شهری موجود در تهران و دیگر شهرها دور از تخصا بوده و تنها به صورت الگو برداری سطحی از نمونه های غربی صورت میگیرد و خلاقیتی به منظور بومی کردن آنها صورت نمی گیرد . از دیگر سوبه اعتقاد روانشناسان کودک ، این وسایل در پرورش خلاقیت کودک نقشی ندارند وپاسخگوی نیازو استعداد کودکان نسل امروز نیستند.
    «بهروز توکلی » مدیر پارک سرخه حصار و صاحب نظر در حوزه شهری از افرادی است که چنین اعتقادی دارند . او که طراحی وسایل بازی کودکان در پارکها را دور ازتخصا می داند ، ذر بخشی از سخنان خود میگوید : «به رغم اهمیت این موضوع ، مسوولان در صدد انجام کارهای تخصصی در این بخش نبوده اند .»
    چنانچه این کارشناس میگوید ،زمینهای بازی و پارکها باید در محل های مسطح ، محصور و به دور از راههای ارتباطی و ترافیکی باشد تا هم از نظر ایمنی و هو از نظر شرایط محیطی ، مناسب باشند اما نگاهی گذرا به وضعیت پارکهای فعلی تهران نشان دهنده شرایطی مغایر با این اصول است .
    از دیدگاه «توکلی » ، اصول بکاررفته در طراحی وسایل بازی در پارکهای کشور همچنان مبتنی بر مکانیزمهای ساده ای است که سلیقه های کودکان امروزرا راضی نمی کند .
    اوست که می گوید :«تا کی باید زمین های بازی کودکان را با تاب و سرسره های تاریخ مصرف گذشت پر کرد ؟» وی در مورد رعایت اصول دوانشناسی کودک در طراحی لواز بازی می گوید :«در ایان به دلیل انجام کارهای سلیقه ای بر پایه تجربیات شخصی ، مطابق با معیارهای جهانی کاری انجام نشده و در هیچ کدام از پارکها یا زمینهای بازی شهرها طراحیها
    بر پایه اصول روانشناسی کودک و در نظر گرفتن نیازهای سنی آنها نبوده است.» از دیگر سو رعایت نکردن قوانین و مقررات توسعه زمین های بازی توسط بزرگسالان از دلایل کاهش ایمنی در پارکها و استهلاک وسایل بازی محسوب می شوند .
    چنانچه توکلی میگوید :« از آنجا که زمینهای بازی کودکان نگهبان خاصی ندارد اغلب بزرگسالان ، بدون توجه به سن یا وزن خود ، از وسایل بازی کودکان استفاده میکنند در حالی که این مجموعه وسایل برای کودکان با گروههای سنی مختلف طراحی شده و این اقدام باعث از بین رفتن وسایل بازی درکوتاه مدت می شود .» وی الگو برداری های درست و مطابق با فرهنگ وسنت هر منطقه را مهم میداند وبا اشاره به الگوهای نادرست بکار رفته میافزاید : «الگو ها را خودمان می سازیم . هر بزرگی زمانی کودک بوده و نکاتی از علایق کودکی خود در ذهن دارد . فرهنگ ما به اندازه ای است که می توانیم با استفاده از تفکرات دینی ، سنتی و ملی خودمان طرح های جدید ارائه دهیم یا از الگویی استفاده کنیم که به فرهنگ و سنت ما نزدیک باشد.» وی استفاده ازالگوهای غربی را به صورت شماتیک و اتفاقی مورد توجه قرار می دهند و ادامه می دهد :« باید در نظر داشته باشیم که برخی افراد چه بزرگسال و چه کودک تمایل به الگو های غربی دارند و نادیده گرفتن این موضوع درست نیست .» اغلب کشورهای جهان ، در ظراحی های مدرن و معاصر، علاوه بر لحاظ کردن اصول مربوط به کودکان ، نیازهای بزرگسالان را نیز مورد توجه قرار داده و پارک ها و زمین های بازی را به محلی برای آسایش و تفریح افرادبزرگسال هم تبدیل می کنند. مهندس «سید رضا لاهیجی » از دیگر طراحان صاحب نظر در این حوزه است . او کهمسوولیت مدیریت اداره مبلمان شهری سازمان زیبا سازی را هم برعهده دارد ، دراین باره می گوید :«زمین بازی فقط مخصوص کودکان نیست بلکه محیطی است که باید بزرگسالان در آن احساس آسایش و آرامش کنند تا علاوه بر این بتوانند مراقب کودکان خود هم باشند.»
    لاهیجی توجه به زیبایی و جذابیت بصری را برای بیشتر کودکان و حتی بزرگسالان مهم می داند ورعایت اصول ایمنی درپارک هارادردرجهاول اهمیت قرار می دهد.
    وی الگوبرداری های موجود را کاملاً دور از فرهنگ ملی دانسته ومی افزاید :«الگوبرداری ها سال ها پیش شروع شده و متاسفانه این الگو ها فاقد هویت ملی و فرهنگی ایرانی هستند در حالی که میتوان با استفاده از بازی های سنتی یا اجرای داستان های ایرانی و قدیمی ، به صورت نقاشی های دیواری ،پارکها را به محیطی آموزشی و تفریحی تبدیل کرد .»
    پادرکها و زمین های بازی در طراحی شهری کلان شهرها در حالی مورد بی توجهی قرارگرفته است که می توان با هویت بخشی ایرانی و استفاده از قابلیتهای موجود در بازارهای سنتی ایرانی فضایی بسیار مناسب تر برای گذراندن اوقات فراغت به شکل مطلوب ایجاد کرد .

    6- مبلمان شهری و فضاهای بی دفاع

    در نخستین برنامه ریزی های شهری در نیمه ی نخست قرن بیستم ، شهرها بر اساس تفکیک کارکردها به شیوه ی سنتی مورد توجه قرار گرفته اند . یعنی زنان به حوزه ی خصوصی و مردان به حوزه ی عمومی تعلق داشته اند . این تفکیک با وجود افزایش شهرنشینی ، توسعه ی شهرها و تغییرات همچنان باقی مانده و باعث ایجاد تناقضی شده است که نتیجه ی آن نا امنی زنان در فضای شهری است . به طور مثال پلهای عابر پیاده ، پلهای زیرگذروتاریکی آنها ، نحوه ی نورپردازی خیابانها، سیستم های حمل و نقل عمومی و سایر خدمات عمومی و امکانات موجود برای شهروندان در شهر به گونه ای است که نیاز زنان در نظر گرفته نشده است .
    لذا زنان در حوزه های مختلف و به شیوه های گوناگونی هنگام رفت و آمد و فعالیت در شهر مورد آزار و اذیت هایی قرار میگیرند. که در اینجا به ذکر حوزه ی مبلمان شهری و فضاهای بی دفاع می پردازیم :
    زنان هنگام تردد در سطح شهر ، اغلب احساس نا امنی می کنند . پلهای زیر گذر ترسناک و وحشتناک هستند ، پیاده روها ناهموارند و در برخی نقاط بسیار باریک ، فاصله ی پلهای روی جوی آب در برخی خیابان های شهر بسیار زیاد است و پریدن از روی جوی های عیض تنها برای کفشهای ورزشی جوانان مناسب است ونهزنان .به طور کلی وجود فضاهای بدون دفاع در شهر که تعداد آنها نیزدرشهرتهران کم نیست ، از جمله عواملی است که موجب حس عدم امنیت زنان در شهر میشود . فضاهای گمشده ی شهری که پیامدهای رشد سریع و دیدکلی نگر به رشد و توسعه ی است ، فضاهایی را تحت نظارت مردمی نیست و بهلحاظ ایمنی تعریف نشده، ایجاد کرده و مخاطراتی را بوجود می ورد که باعث گریز از فضاهای شهری میشود .
    زیر پلهای شهری ، داخل زیرگذرها ، پلهای هوایی پوشیدهشده با آگهی تبلیغاتی ، زمین های فرورفته و گودی ها ، املاک بدون مالک و متولی ، کنج ها ،ساختمانهای نیمه تمام ورهاشده یا متروک از فضا های بی دفاع هستند که درگوشه وکنار شهرها به چشم می خورند واز میزان امنیت واعتماد مردم به ویژه زنان که به دلیل موقعیت ازپیش تعریف شده ی نابرابرشان بیشتر مستعد احساس نا امنی اند ، می کاهد.


    7 - معیارهای رنگ آمیزی مبلمان شهری

    تقسیمات منطقه ای ، عناصر مختلف شهری ، معماری و بافت منطقه ای ، از معیارهای رنگ آمیزی مبلمان شهری محسوب می شوند . در تقسیمات منطقه ای ، عناصری مانند ویژگی های منطقه به لحاظ اقلیمی و آب وهوایی، ویژگی های فرهنگی ، مبلمان ، علائم هدایتی ، کیوسکها ، جدولها ، نرده ها و پلهای عابر، مورد توجه قرار می گیرند .
    همچنین نوع رنگ بر پایه پژوهشهای رنگ از منظر روانشناسی شهری ، پژوهشهای روانکاوانه هر منطقه و طبقه بندی نیازهای رنگی بر اساس فرهنگ هر منطقه ، رنگ فضای سبز و رنگ بندی گل آرایی ، هارمونی رنگهای طبیعی فضای سبز با رنگ حصارها و عناصر جنبی موجود در فضا ومعماری ، پژوهشهای تکنولوژیک و شیمیایی رنگ و مصالح ماندگار و سازگار با شرایط اقلیمی آن ، تعیین می شود . همچنین کارشناسان به لحاظ شرایط اقلیمی ، فصلهای تابستان و بهار ا برای این کار پیشنهاد می کنند .
    تهران از جمله شهرهایی است که به لحاظ بصری و منظر عمومی ، دارای اغتشاشات و بی نظمی های فراوانی است و با کمی دقت می توان وجود این بی نظمی ها را در تمام نقاط و سیمای شهر احساس کرد.
    کارشناسان ، وجود رنگ مناسب در یک محیط شلوغ با مبلمان فرسوده و بی روح مانند تهران برای ایجاد نشاط و آرامش در شهروندان ضروری میدانند و همچنین این عنصر را عاملی برای کمتر به نظر رسیدن این خرابی ها و فرسودگی ها به شمار می آورند .

    8- کیفیت رنگ آمیزی

    با توجه به شواهد و مدارک موجود ، موضوع رنگ در تهران هیچگاه – چه در گذشته و چه درحال حاضر- به شکلتخصصی دنبال نشده و کیفیت کاربرد رنگ درشهر از سوی اغلب کارشناسان ضعیف ارزیابی می شود . به گفته کارشناسان رنگ های استفاده شده در تهران از نوع رنگهای روغنی است و به ندرت از رنگهای ماشینی استفاده می شود. این نوع رنگ به دلیل شرایط مختلف جوی و آلودگی های موجود ، ماندگاری بسیار کمی دارد و به مرور زمان، شفاف و قابلیت خود را از دست می دهد ، حال آن که خصوصیات ترکیب مواد شیمیایی این رنگ ها باید به گونه ای انتخاب شود که در مقابل نور فشرایط اقلیمی و آلودگیهای محیطی ،ماندگاری و سازگاری زیاد داشته باشد .

  12. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #48
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض











  14. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #49
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض برج های آسمان خراش

    یکی از بهترین عامل هایی که باعث زیبایی شهر میشه برج های اون شهره

    [


    دومین برج مرتفع جهان در
    اروپا واقع شده است. عملیات احداث برج « راشیا تاور» از سال 2007 توسط شرکت
    فاستر اند پارتنرز در محله تجاری شهر مسکو آغاز شده است. ارتفاع نهایی این


    ]
    ساتیاگو کالاتراوا،
    آرشیتکت اسپانیایی طراح برج « شیکاگو اسپایر» است که در خاتمه عملیات
    اجرایی اندکی بیش از 609 متر ارتفاع خواهد داشت. « شیکاگو اسپایر » مرتفع
    ترین برج ایالات متحده و سومین آسمان خراش جهان خواهد بود. احداث این برج
    که در نزدیکی دهانه رود شیکاگو رایور در حاشیه دریاچه میشیگان واقع شده در
    سال 2011 خاتمه می یابد




    ]
    « پنتومینیوم » چهارمین
    برج مرتفع جهان نیز در دبی و در قلب منطقه مارینا قرار دارد. احداث این برج
    که در نهایت 516 متر ارتفاع خواهد داشت از سال 2007 آغاز شده است

    باز هم این شیخ نشین دبی
    است که پنجمین برج مرتفع جهان در آن واقع شده است. برج العالم که در منطقه
    « بیزنس بی » دبی قرار دارد در پایان عملیات اجرایی اش در سال 2011 با 108
    طبقه 501 متر ارتفاع خواهد داشت.
    ]
    احداث برج شانگهای ورلد
    فایننشال سنتر در بندر شانگهای چین از سال 1997 آغاز شده و باید در سال
    جاری خاتمه یابد. این برج با 492 متر ارتفاع بلندترین برج قاره آسیا و
    ششمین برج مرتفع جهان می شو
    برج اینترنشنال کامرس سنتر
    در هنگ کنگ که احداث آن در سال 2010 خاتمه خواهد یافت با 484 متر ارتفاع
    مقام هفتمین برج مرتفع جهان را به خود اختصاص خواهد داد
    برج گوانگژو در شهر کانتون
    چین در حال احداث است. این برج با 450 متر ارتفاع نهایی هشتمین آسمان خراش
    جهان خواهد بود که البته با آنتنی که برفراز آن نصب می شود ارتفاعش به 610
    متر بالغ خواهد شد.

    []
    7]


    احداث برج تایپه 101 در
    شهر تایپه ، پایتخت تایوان در سال 2004 خاتمه یافت. این برج با 448 متر
    ارتفاع برای مدت کوتاهی مرتفع ترین برج جهان بود ، اما اکنون در مقام نهم
    جای گرفته است.

    ]

    برج « فریدوم تاور » در
    محله منهتن نیویورک و در محل سابق برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی که در
    حادثه 11 سپتامبر 2001 نابود شدند ، در دست احداث است. احداث فریدوم تاور
    از آوریل 2006 آغاز شده است
    Last edited by nafas; 25-08-2009 at 14:30.

  16. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #50
    Banned
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبیه آسمون
    پست ها
    1,862

    پيش فرض بهترین شهر جهان برای زندگی در سال 2008

    طبق گزارش سالانه یک شرکت مشاوره تجاری درباره شرایط موجود شهرهای مختلف جهان از نظر کیفیت زندگی، در میان 600 شهر در سراسر جهان، زوریخ در صدر جدول بهترین شهرهای جهان برای زندگی است.

    [


    به گزارش “بیزنس ویک” به نقل از موسسه مشاوره “مرسر” شهرهای نیویورک، لندن و پاریس اگرچه مشهورترین شهرها در سطح بین‌المللی هستند اما متخصصان طبق بررسی‌های سالانه خود برای سال 2008، شهر زوریخ واقع در سوییس را به‌عنوانبهترین مکان برای زندگی اعلام کرده‌اند.
    طبق همین گزارش، معیارهای موردنظر در این بررسی‌ها برای تعیین بهترین شهر شامل فاکتورهای مختلفی است که سطح تراکم ترافیک شهر، کیفیت هوا و امنیت فردی ازجمله مهمترین معیارهایی است که توسط مخققان مورد بررسی قرار می‌گیرد. این معیارها در هر شهر بنابه اظهارات و شهادت افراد غیربومی ساکن در هر شهر مورد استناد قرار می‌گیرد.
    این بررسی‌ها که هر سال درمورد 600 شهر جهان صورت می‌گیرد؛ برخی شهرهای دیگر جهان را نیز در ردیف 25 شهر برتر جهان قرار داده است.
    در این گزارش تاکید شده است که بهترین شهرهای جهان برای زندگی الزاما هیجان‌انگیزترین شهرهای جهان نیستند.
    به‌گفته “ربکا پاور”، مشاور ارشد در بخش مراکز انسانی جهان، در این فهرست نام تعدادی شهرهای اصطلاحا خواب‌آلود ثبت شده که بالاترین رتبه را به دست آورده‌اند. برخی از این شهرها ازنظر زندگی و فعالیت شبانه رتبه جالبی بدست نیاورند.
    درباره زوریخ
    [

    زوریخ(zurich)/بزرگ‌ترین شهر کشور سوئیس و مرکزایالت کانتون سوییس است. این شهر مرکز اصلی تجاری ، بازرگانی ، فرهنگی سوییس است و گاه پایتخت فرهنگی سوئیس خوانده می شود. گرچه پایتخت سیاسی سوییس در شهر برن است .زوریخ یکی از شهرهای جهانی است.بر پایه نظر سنجی های متعددی که از سال 2006 تا 2008 انجام شده است، زوریخ شهری با بهترین کبفیت زندگی در جهاننامیده شده است .

  18. این کاربر از nafas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •