لندن - شهري جهاني
در طول قرن نوزدهم جمعيت شهر لندن از يك ميليون نفر به بيش از هفت ميليون نفر افزايش پيدا كرد . اين شهر نه فقط به بزرگترين شهر جهان بلكه به عنوان عظيم ترين شهر تاريخ نيز شناخته شد .
در طول قرن بيستم سه وضعيت كلي در روند توسعه شهر لندن مد نظر بوده است . اولين وضعيت در طول جنگ دوم جهاني بود ، زماني كه جمعت لندن به روند رو به رشد خود ادامه داده و به مرز 7/8 ميليون نفر در سال 1938 رسيد . اگر چه رشد جمعيت كه با توسعه فضايي از سرعت رشدش كم شده بود ، اين امكان برايش ايجاد شد كه با گسترش سيستم حمل و نقل زيرزميني و سروريس اتوبوس راني ، به سمت لبه هاي خارجي شهر لندن حركت كند .
در طول آن 20 سال شهر لندن از لحاظ وسعت در سطح زمين دو برابر شد . در مجموع 000/860 خانه جديد ساخته شد ، در حدود 000/40 خانه جديد در سال كه اكثر اين خانه هاي جديد با هدف فروش ساخته مي شدند . اين خانه هاي جديد عمدتاً خانه هاي حياط دار بودند بطوري كه در هر آرك (واحد سطح ) 12 خانه قرار مي گرفت و اين ميزان تراكم بسيار كمتر از تراكم بخش داخلي شهر لندن بود . لندن شاهد رشد سريع حومه ها بود . حركت لايه خارجي شهر كرويرون ، بروملي و ويمبلدون به سمت جنوب ، از تويكلهام ، ايلنيك و ساوتهال به سمت غرب ، از هندون و آنفيليد به سمت شمال و از ايلفورد ، چينك فورد و آپمينستر به سمت شمال كه باعث ايجاد حومه هايي در نمامي اطراف شهر لندن شدند . در طول سالهاي جنگ ، LCC يك چهارم از يك ميليون خانه ساخته شده در حومه لندن را ساخت اگر چه 000/90 خانه از اين تعداد با توسعه عظيم در استان Becantree در Barking و Dagenham ساخته شدند كه در محدوده مسكن متوسط قرار نداشتند .
پس از اتمام Becantree تلاشهاي بعدي LCC براي ادامه كاري كه " توسعه برون شهري " ناميده شده بود ، مورد بحث و جدال قرار گرفت زيرا ساكنان موجود محله عليه ورود همسايگان اعتراض كرده بودند و شوراهاي محلي نيز جلوي برنامه مالكيت زمكين LCC را گرفته بودند .
در پی بي تفاوتي به مخالفت ها با استفاده از قدرت هاي خريد اجباري ، LCC متوصل شد به " استفاده پنهان از حومه هاي سطح پائين جايي كه صداي اعتراض كمترين قدرت را دارد " .
مثالي از اين دسته بندي حماسه ديوار Dagenham است . نبردي كه در ديواره Cutteslau در آكسفورد بوقوع پيوست ( در فصل يك توضيح داده شده است ) شهروندان براي كمتر كردن رابطه روزانه بين مستأجرين Council و ساكنين Beomlg ديواري ساختند. آنها مي خواستند از رابطه مستأجرين شهرك جديد LCC كه در لبه همسايگي Lewisham و در داخل LCC baundarg ساخته شده بود جلوگيري كنند .
شهرك هاي Hertfordshire ، Kent و Surrg مجازاً LCC را از قلمرو خود محروم كردند ، بر اساس گفته هاي يكي از مسئولين شهرك Hertfordshire :
" ما با حضور هر چيزي در منطقه خود و يا هر مسئله اي كه باعث احاطه LCC بر روي ما شود به مخالفت برمي خيزيم " .
نتيجه اي كه از اين گفتارها و مخالفت ها بدست آمد اين بود كه بعد از 1930 بيشتر مناطق مسكوني LCC در بخش داخلي لندن ساخته شدند مخصوصاً در جنوب شرقي و شرق لندن ، جايي كه اميد مي رفت براي سايت هاي مسكوني در نظر گرفته شود . اثر شديدي نيز از فقر در اين ناحيه از لندن مشاهده شد چرا كه افرادي با درآمد پايين بطور وسيعي اين محيط ها را تصرف كردند .
بعد از جنگ جهاني دوم
در سال 1944 برنامه آقاي Patrick Abercromble براي لندن بزرگ ارائه شد . اين برنامه ، برنامه اي جامع و فراگير براي ساخت سازهاي پس از جنگ ، نوسازي مناطقي كه بر اثر جنگ نابود شده و يا صدمه ديده بودند و تجهيز منازل در اين مناطق بود .
در اين برنامه ، ايجاد شبكه اي از شهرهاي جديد در خارج از كمربند سبز شهر براي پاسخگويي به سرريز جمعيت لندن مد نظر بود .
براي كم رنگ تر كردن نظريه باغ شهرها كه در آن توسعه با تراكم پائين مد نظر است ، اين برنامه سلسله مراتبي از تراكم مسكوني را ارائه داد كه در آن براي مناطق مركزي 200 نفر در آرك و براي ساير مناطق داخلي لندن 136 نفر در آرك تراكم در نظر گرفته شد .
براي قسمت هاي خارجي شهر لندن تراكم ارائه شده 50 نفر در آرك همانند تراكم 12 خانه در آركي بود كه براي مناطق مسكوني حاشيه اي و اراضي روستايي در دوران جنگ ارائه شد .
اين برنامه پيشنهاد داده بود كه در مناطق داخلي ساخت و سازها فقط به صورت آپارتماني باشد .
در بين سالهاي 1945 و 1980 بسياري از مناطق داخلي شهر لندن دوباره توسعه يافتند . با اين حال به جاي دستيابي به رونق اجتماعي - اقتصادي ، پيشرفت هاي داخلي شهر لندن شاهد اقتصادي بيمار همراه با ركود و جمعيت زيادي از مهاجران بود. مشاغل توليدي از بين رفتند ، بنادر ( دروازه ها ) بسته شدند و افراد ماهر و يقه سفيدان از مناطق داخلي مهاجرت كردند و مردم باقيمانده كه اكثراً غير ماهر و بدون شغل بودند ، بطور دسته جمعي تحت نظر انجمن ها زندگي مي كردند .
بعضي از اولين مناطقي كه پس از جنگ جهاني توسعه يافتند مانند منطقه Altao در Roehamtan ، منطقه باغهاي Charchill در Pimlice و منطقه Golden Lane در Clerkenwell توسط معماران و برنامه ريزان شهرداريها كه از سراسر جهان گرد هم آمده بودند و به عنوان نمونه هاي ممتازي از مسكن عمومي مورد توجه قرار گرفتند .
متأسفانه در دهه 1950 شيوه ساختمانهاي صنعتي متداول شد و توسط LCC و جانشين London council Greater (GLC) ( انجمن لندن وسيع تر ) همانند اكثر انجمن هاي داخلي شهر لندن مورد توجه قرار گرفت . در مجموع 500/68 آپارتمان در 10 طبقه يا بيشتر در لندن ساخته شد .
عامل اصلي در سياست عدم تمركز كه اداره كار و برنامه ريزان پس از جنگ با آن مواجه شدند ، ايجاد شهرهاي جديد بود . بيش از چهل سال بعد 8 شهر جديدي كه در سال 1946 ساخت آنها شروع شده بود ، شروع به اسكان 000/424 نفر جمعيت كردند . در دومين برنامه به 12 شهرك توسعه يافته بيش از 000/120 نفر اضافه شدند .
سومين نسل از شهرهاي جديد در Miltan kegnes ، Northamptan و peterboroagh در اواسط دهه 1980 بيش از 000/180 نفر ديگر را نيز در خود جاي دادند . شهر Miltan kegnes سريع ترين رشد جمعيت را در بريتانيا داشت به طوري كه در سال 2003 جمعيتي بالغ بر 000/25 نفر در آن زندگي مي كردند .
اگر چه مهاجرت داوطلبانه به خارج از لندن اين مهاجرت برنامه ريز شده را كوتاه جلوه داد اما حتي در سالهاي اوج توسعه شهرهاي جديد در دهه 1960 اين نسبت 2 به 1 بود . فقط در طول پنج سال بين سالهاي 1966 تا 1971 بيش از نيم ميليون جمعيت از بخش داخلي لندن به مناطق كاري خارج لندن ، 47 درصد به لايه هاي خارجي شهر لندن و 34 درصد به شهرك هاي مسكوني منتقل شدند . بيشتر اين افرالد كارگران ماهر و كارمندان شركت ها بودند كه براي خريد خانه جا به جا شدند . فقط اين افراد فقير بودند كه به همراه كارگران كم درآمد ، افراد كهنسال و والدين مجرد باقي ماندند .
از اوايل سال 1950 شاهد مهاجرت به سمت درون بود . بسياري از مردم از ديگر كشورها به لندن آمدند . گاهي اوقات براي فرار از سختي ها و اغلب اوقات براي پيدا كردن شغل و بدليل جذابيتي كه امكانات موجود در اين شهر برجسته جهان براي آنها ايجاد كرده بود .
بيشتر اين مهاجرت ها از كشورهاي مشترك المنافع سياه پوست صورت مي گرفت در ابتدا از جزاير هند غربي در آمريكاي جنوبي و سپس از نيجيريه ، هند ، پاكستان و بعدها از بنگلادش و ديگر كشورها عده زيادي نيز از قبرس ، بدليل جنگ هاي طولاني بين تركيه و يونان ، به لندن آمدند .
اين تازه واردين براي تطابق نحوه زندگي با محيط جديد ، با مشكلات فراواني روبرو شدند .
با وجود برنامه هايي در سطح كردن براي مسئله مسكن ، عده زيادي كرايه نشين شدند . اين رنگين پوستان با تفاوت هايي بين مالكان مواجه شدند . بر اين اساس عده بسياري مجبور به پرداخت اجاره بهاي بالا براي زندگي و استفاده از امكانات در Tawer Hamlets . Hacking . Brixton . Paddingtan . Natting hill و ديگر مناطقي از بافت لندن شدند .
در دهه 1970 بر اساس خط مشي اعطاي سهميه براي بخش مسكن بسياري از خانواده هاي رنگين پوست توسط موسسه هاي محلي و شركت هاي متصدي مسكن ، اگر چه در آپارتمانهايي در مناطق غير معروف ، خانه دار شدند .
يك توسعه جديد ، رشد " اصالت " در بافت مياني لندن بود . مخصوصاً در خيابان victarian محلي كه از دست بلدوزرهاي بهسازي و نوسازي فرار كرده بود .
از دهه 1960 تعداد رو به رشدي از خانواده هاي متوسط خانه خريدند و يا خانه هاي خود را نوسازي كردند ، مخصوصاً در مناطقي مانند ، Fulham . North kingstone . Camalen . Islington . Battersea و بعد ها با توسعه به سمت ساير مناطق ، اكثر مناطقي مانند Victorian بودند اين پيامد را در خود مشاهده كردند . كار جديدي كه شركت هاي متصدي مسكن در دهه 1970 انجام دادند خريد منازل براي نوسازي در اين مناطق بود و كاري كه مجامع عمومي انجام دادند شهرسازي كردن برنامه ها براي دست يافتن به مشخصات مناسب خيابانها بود . اين مسئله گاهي با خريد اجباري زمين از مالكان و يا خارج كردن مستأجرين با تهديد و اعمال زور همراه بود . بطور كلي تر هدف افزايش موجودي خانه هاي اجاره اي براي اسكان جمعيت و پاسخ به نيازهاي مختلف مسكن بود .
در " مطالعه لندن در قرن بيستم " آقاي Jerrg white اين چنين گفته است :
در تركيب بين واحدهاي شخصي ، اجاره اي و واحدهاي شركتي در يك خيابان باعث ايجاد محيطي پويا ، داراي تطابق و مقاوم مي شود كه در مناطق يكنواخت شركتي ديده نمي شود . اختلاط طبقات مختلف در يك محدوده ، ايجاد ارتباط بن اقوام مختلف را نيز در آن محدوده آسان تر مي نمايد .
توسعه بعد از 1980
از اوائل دهه 1980كاهش جمعيت لندن معكوس شد . جمعيت 9/6 ميليوني در سال 1981 دو ميليون نفر كمتر از ميزان جمعيت در 1938 بود . در سال 2001 اين جمعيت به 4/7 ميليون نفر افزايش يافت و پيش بيني مي شود تا سال 2011 به 8 ميليون نفر برسد .
از اوائل دهه 1980 اقتصاد لندن با ايجاد مشاغل جديد توسعه و رشد يافت مخصوصاً در خدامات مالي و اعتباري ، تكنولوژي اطلاعات رسانه و توريسم . با اين حال بعد از اين مدت زمان تعداد خانه هاي ساخته شده در لندن به شدت كاهش يافت .
بيشترين خانه هايي كه بعد از جنگ ساخته شد در 1970 بود زماني كه 37000 خانه جديد ساخته شد كه شامل 28000 خانه اجاره اي بود كه توسط شوراهاي محلي و يا شركت هاي متصدي مسكن ساخته شده بودند .
در اوائل 1980به كمتر از 15000 واحد كاهش يافت كه از اين تعداد كمتر از 5000 واحد اجاره اي بودند .
پس از اين دوره شهر لندن بيش از گذشته به شهري چند بخشي تبديل شد . اختلاف بين عرضه و تقاضاي مسكن برروي قيمت مسكن تاثير گذاشت و موجب افزايش آن شد افزايش نابرابري ها در زمينه در آمد سبب آسودگي خيالي در قبال پرداخت بيشتر براي خانه ها شد .
افزايش قيمت املاك سبب شد كه مردم به سرمايه گذاري در زمينه مسكن روي آوردند و با خريد خانه ، واحد هاي تجاري و .... كه اكثر اوقات از آنها استفاده نمي شود در اين زمينه سرمايه گذاري كنند .
سمت تاريك اين جهش اقتصادي مشكلي است كه با كاهش آسايش زندگي مردم نمود پيدا مي كند . 2 گروه از مردم شديداً دچار اين بحران مي شوند و آن را تجربه مي كند .
فصل 7 در مورد افزايش تعداد خانواده هاي بي خانمان در مكان هاي اسكان موقت توضيح داده است . تعداد كمي از آنها شناسايي شده اند . اما بيشترين رشد را در رشد جمعيت و ازدحام داشته است .
براساس سرشماري هاي سالهاي 1991 و 2001 ، با توجه به ازدحام در شهر لندن تراكم به بيشتر از 1 نفر در اتاق رسيده كه نشان دهنده رشد 20 درصدي آن است . ازدحام شديد در لندن نيز سبب افزايش تراكم به بيش از 5/1 نفر در اتاق شده كه معادل رشد 50 درصدي آن است و اين امر عكس برنامه كاهش سطوح ازدحام است . در سال 2001 150000 خانوار ( 5 درصد از كل خانوار ها ) دارای ازدحام بودند و 61000 خانوار نيز ( 2 درصد خانوارها ) شديداً دچار انبوهي شده بودند .
خانواده هاي بچه دار بيشتر دچار اين ازدحام و تراكم بالا شده بودند مخصوصاً خانواده هاي بزرگتر ! 000/460 كودك در لندن در خانه هايي با 2 اتاق كوچك زندگي مي كنند . تحقيقات نشان داده است كه تراكم بالا و ازدحام جمعيت هم از لحاظ روحي و هم از لحاظ جسمي به كودكان آسيب مي زند و با ابتلا به بيماريهاي مسري مانند سل در رابطه است . بر این اساس همچنين سخت تر كردن مطالعه در منزل در رشد درسي كودكان نيز تأثير منفي مي گذارد . ارتباط خاصي نيز بين مشكل ازدحام جمعيت و نحوه های تصرف مختلف وجود دارد .
در بين سالهاي 1991 تا 2001 ازدحام جمعيت در بين مستأجرين انجمن در لندن 2 برابر شد .
همچنين تفاوت هاي قابل توجهي در بين گروههاي اخلاقي وجود دارد . تراكم و ازدحام جمعيت در ميان خانوارهاي اقليت 3 برابر معمول خانوارهاي سفيدپوست بريتانيايي است . خانوارهاي بنگلادشي 5 برابر بيشتر از خانوارهاي سفيدپوست بريتانيايي دچار تراكم و ازدحام هستند . دهكده هايي كه داراي سطح بالايي از تراكم و ازدحام جمعيت هستند معمولاً داراي جمعيت زيادي از اقليت ها مي باشند مخصوصاً Tower Hamlet ، Hackney ، Newham ، southwark وBrent. در Kensing ، Westminster و chelsea مشكلات بحراني اي در زمينه ازدحام جمعيت وجود دارد جايي كه مقدار پائين مسكن عمومي امكان اسكان مجدد را كاهش مي دهد .
تحمل نااميدي ايجاد شده توسط ازدحام بالاي جمعيت بسيار مشكل است براي مثال جايي كه خانواده هايي با جمعيت 8 نفر و يا بيشتر در يك پارتمان 2 خوابه زندگي مي كنند بدون اينكه اميدي به اسكان مجدد در محيطي با امكانات بيشتر داشته باشند .
خانم Karen Back كه حوزه انتخاباتي او Kensington شمال و paddingtor را شامل مي شد بعد از انتخاب شدنش در سال 1997 مشكلات مربوط به ازدحام شديد جمعيت را مورد بررسي قرار داده است و عقيده دارد كه اين مسئله مهمترين مشكل مردم ناحيه اوست . وي شرايطي را كه عده اي از خانواده ها در ديدار نوامبر 2004 با وي اظهار كرده اند را توصيف كرده است .
متأسفانه اين تعداد از خانواده ها نسبت كمي از كل خانواده هاي دچار مشكل در اين منطقه را تشكيل مي دهند :
خانم P سه فرزند خود را در آپارتماني يك خوابه بزرگ مي كند كه در طبقه سوم قرار دارد . در تحقيقات انجام شده در اواليل سال 2004 در زمينه سنجش سلامت محيطي آمده است كه اتاق نشيمن به عنوان يك اتاق خواب قابل پذيرش نيست و هر كودك بين 1 تا 10 سال به اندازه نيم واحد محسوب مي شود ( كودكان زير 1 سال محاسبه نمي شوند ) بر اين اساس در اين نمونه 5/1 واحد آپارتمان اشغال شده است بنا براين اين آپارتمان با اين قانون داراي ازدحام محسوب نمي شود .
خانواده E ، خانواده اي ايراني الاصل اند اما شهروند بريتانيايي محسوب مي شوند كه مدت طولاني در اين كشور زندگي كرده اند . چهار نفر از اعضاي اين خانواده در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كنند كه مهمترين مشكل آنها پسر 5 ساله آنهاست كه دچار بيماري هاي ديابت انسوليني و خيال پردازي است . مشاور روانپزشك مي گويد : زندگي در همچين محيط محدودي براي هر خانواده اي مشكل است اما با مشكلات شديد سلامتي اي كه اين خانواده دچار آن است امكانات موجود سبب بروز فشار رواني مي شود .... كودكاني كه دچار بيماري خيال پردازي و توهم هستند علاقه اي به محيط هاي پرجمعيت و محدود ندارند و به محيط هايي نياز دارند كه مشكلات رفتاري خود را كاهش دهند .
خانم J كسي كه با همسر و سه فرزند 8 ساله ، 5 ساله و 9 ماهه اش در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كند ، از لحاظ قانون تراكم جمعيتي مورد ارزيابي قرار گرفته است . به همين دليل اين خانواده به نقاط مثبتي دست پيدا خواهند كرد كه بالاي ليست انتظار انتقال به آپارتمان 3 خوابه قرار گيرند . متأسفانه Westminster Council به ما گفته است كه از آنجا كه تمامي واحدهاي 3 خوابه امسال واگذار شده است ، آنها بايد تا سال مالي آينده براي رسيدن به خانه جديد صبر كنند .
خانواده خانم H نيز براي توجه به فعاليت شوراي شهر Kensington در سال 2000 مورد مطالعه قرار گرفت اما بر اساس نشست نوامبر 2004 هنوز در يك مكان ساكن نشده بودند . يكي از كودكان اين خانواده از نوعي بيماري سلولی رنج مي برد و اكثر اوقات دچار درد است و مجبور است بر روي زمين اتاق مادرش بخوابد . يك پرستار كلينيك در اين باره مي نويسد " من بايد براي شما ( شورا) بنويسم كه نه تنها سلامتي بلكه مسائل بشردوستانه .... تأكيد من بر روي سلامت فيزيكي و فكري اين مادر و توانايي او براي برآورده كردن نيازهاي كودكش در اين محيط غير قابل تحمل است .
در سال 2001 مسئول بازديد از سلامت خانواده D براي توجيه اسكان اين خانواده اعلام كرد كه انتقال آنها به محيطي بزرگتر و با امكانات بيشتر نيازي فوري و ضروري است . وي گفت كودك اين خانواده ( كه اكنون 4 ساله است ) هنگام تولد با شرايط متعدد مزمن در سلامتي مواجه بوده است . محل زندگي فعلي خانواده D آپارتماني دو خوابه در طبقه چهارم است كه حدود 70 پله مارپيچ بدون پاگرد دارد . فشار بر روي اين خانواده و شرايط زندگي بيش از مقدار قابل تحمل است . خانم D در حال حاضر به دليل كم خوني شديد و فشار خون شديد و فشار روحي و فيزيكي در مرخصي استعلاجي به سر مي برد . اين خانواده تا زمان نشست نوامبر 2004 در چنين شرايطي زندگي مي كرده اند .
خانم O با پسر سه ساله اش كه به بيماري صرع مبتلا است و دچار حمله هاي شبانه و شب ادراري مي شود در آپارتماني يك خوابه زندگي مي كند . او در تخت خواب خود در كنار برادر نوزادش مي خوابد . در نامه اي از جانب يكي از اعضاي تيم Sure start ( شروع مطمئن ) اين طور آمده است " هيچ فاصله اي بين سه تخت وجود ندارد . علاوه بر اين g در بين پله هاي آپارتمان نيز دچار حمله شده و با سقوط از پله ها بيهوش شده است . تمام اين مشكلات سبب بروز افسردگي مي شود و عدم وجود راه حل براي اين مشكلات سبب ناراحتي و عصبانيت و احساس بيهودگي در مادر مي شود " .
حالت كمتر بحراني، نياز مردم با درآمد متوسط ممكن است كساني كه بر روي مشكلات در حال رشد با پيدا كردن يك خانه سرپوش مي گذرانند مخصوصاً آنهايي كه متقاضي خريد هستند . آنها مي توانند با كمترين مشكل در اكثر مناطق بريتانيا خانه بخرند اما اين امكان براي آنها در مركز پرجمعيت شهر لندن ميسر نيست .
آنهايي كه بيشتر از سايرين در اين زمينه تحت تأثير قرار مي گيرند . استادان ، پرستاران ، رانندگان اتوبوس و كارمندان و .... هستند براي بسياري از آنها نزديكي خانه به محل كار اهميت بسياري دارد . مخصوصاً كساني كه شغل هاي 24 ساعته دارند مانند كارمندان بيمارستان ها . خدمات بهداشتي و آموزشي نيز شاهد مشكلات فراواني مي شوند . آن هم از جانب كارمنداني كه از ديگر مناطق براي كار مي آيند و در محيط هايي از شهر زندگي مي كنند كه خانه ارزان تر است در حاليكه درآمد ها آنچنان پائين نيست .
برنامه ريزي جديد شهر لندن
در بين دهه هاي 1980 و 1990 شهر لندن به شدت به برنامه ريزي اي استراتژيك نياز پيدا كرد در حالي كه در اين سالها هيچ اتفاقي در اين زمينه رخ نداد . حذب محافظه كاران ، شوراي لندن عظيم تر ( LCC) را در سال 1986 منحل كرد و براي 15 سال بعدي هيچ ساختار اصولي و منتخبي براي لندن وجود نداشت . در گزارش شهرداري در مورد ادامه برنامه شهر لندن چنين آمده است :
شهر لندن بدون داشتن برنامه اي استراتژيك براي خود ، بدون ديدي سيستماتيك به موقعيتش در اقتصاد بريتانيا رشد خواهد نمود . تقاضاهايي كه با رشد سريع اقتصاد در لندن ايجاد مي شود نخواهد توانست با افزايش توليد مسكن هماهنگ شود ( تقاضا بيش از عرضه ) .
اندكي پيش از انتخاب وي در ماه مي سال 2000 آقاي Ken Livingstane مجمع خصوصي مسكن را در جهت ارائه راهكارهايي در اين زمينه بنا نهاد . اين مجمع با توجه به مدارك و با حضور نمايندگان و اعضاء زيادي از سازمانها و موسسات متصدي مسكن پروژه هايي را مورد بررسي قراردادند تا در مورد مشكلات و راه كارهاي جديد مطالعه صورت گيرد .
گزارش اين مجمع در مورد " خانه ها براي شهر جهاني " سياستهايي را در سه مورد ارائه كرد :
اول : ارزيابي در مورد نياز به مسكن با پشتيباني مسكن هاي نامناسب موجود و تقاضاي برنامه ريزي شده از جانب صاحبخانه هاي جديد بود . نتيجه اين بود كه براي 15 سال آينده براي شهر لندن 000/43 خانه جديد پيش بيني شد كه از اين تعداد 000/32 واحد براي تأمين نيازهاي گذشته به مسكن مناسب بود . به عنوان نتيجه اي از يك روش متفاوت ، اين پيش بيني بسيار بيشتر از ميزان ارزيابي شده در راهنماي برنامه ريزي منطقه اي قبلي بود و اين تعداد تقريباً 3 برابر خانه هاي ساخته شده بود .
دوم : مجمع مسأله اي را تحت عنوان فروش مسكن متوسط براي افراد با سطح درآمد متوسط مطرح کرد . بيشتر مناظرات در اين موضوع بر روي نياز افرادي بود كه " كارگران كليدي " ناميده مي شوند . كه معمولاً معلمان و پرستاران در اين دسته افراد قرار مي گيرند .
اگرچه گاهاً درست است كه بر روي استخدام و ابقاء اين كارمندان تأكيد شود اما مشكلات مشابهي نيز در كارمندان ديگر مراكز خدماتي مشاهده مي شود مانند آتش نشانان كارمندان سيستم حمل و نقل و دولت هاي محلي و همچنين در خرده فروشان ، توريست ها و خدمات صنعتي كه براي اقتصاد لندن حياتي اند .
گزارش لندن برروي افزايش توليد مسكن ، افزايش مالكيت خانه هاي تخفيف دار ، shared equty sub market renting, براي گروه زيادي از مردم كه بين خريد و اجاره مسكن قرار دارند ، اصرار داشت.
سومين و بحث انگيزترين پيشنهاد اين بود كه طبق برنامه لندن از 50 درصد خانه هاي نوساز بايد استفاده شود . اين مورد براي تأمين مسكن اقشاري با در آمد پايين و يا متوسط بود كه توانايي خريد و يا حتي اجاره مسكن را نداشتند . مجمع گفت كه 35 درصد از تمامي خانه هاي نوساز بايد به صورت كرايه در اختيار اقشار كم در آمد قرار گيرد 15 درصد باقيمانده نيز توسط اقشار متوسط مورد استفاده قرار گيرد . مجمع همچنين برروي اين مسئله تأكيد كرد كه تصرف مختلط مسكن توسعه پيدا كند و جوامع عمومي مختلط در بين مناطق مختلط لندن ترويج گردد .
برنامه آينده لندن كه توسط شهردار در ماه مي سال 2002 ارائه شد به خطر مشكلات موجود لندن در زمينه مسكن اشاره كرد و براي حل آنها سياستهايي جامع و فراگير ارائه داد . بيشتر اين سياست هاي مسكن بر اساس پيشنهادات مجمع مسكن شكل گرفته بود كه شامل استفاده از 50 درصد خانه هاي نوساز نيز مي شد . ناتواني برنامه آينده لندن در زمينه ساخت و ساز خانه هاي جديد بود . ارائه كمتر تعداد مالكان سبب كاهش تقاضا از 43000 خانه به 31900 خانه شد در حالي كه برنامه ساخت مسكن را حداقل 23000 خانه در هر سال ارائه كرده بود ارائه برنامه آينده دوره اي را دنبال مي كرد كه در آن پاسخهاي نوشته شده تصويب مي شد و امتحان عمومي پيش از بازرسي عمومي برگزار مي شد( EIP) . جلسه عمومي (EIP) شامل معرفي شهردار بود و اعضايي براي بحث پيرامون نقطه نظرات برنامه دعوت شده بودند .
بحث يك هفته اي در مورد سياست هاي مسكن اين برنامه كه در ماه آوريل سال 2003 برگزار شد تفاوت ديد بين اعضاي شركت كننده را در اين زمينه نشان داد كه در حالي كه توافقاتي نيز پيرامون مسائل حاصل شد .
يكي از نظرات شامل اين مطلب بود كه 23000 مورد بسيار كم بوده و نياز ساليانه 30000 مورد است و مسأله استفاده از 50 درصد خانه هاي نو ساز با وجود سوبسيد و هزينه عمومي اجرايي كمتر قابل اجراست .
گزارش جلسه كه در ماه جولاي 2003 به چاپ رسيد شامل دستاوردهاي زير بود :
" امتحان عمومي نشان دادكه 23000 مورد بيشتر از نياز مسكن قابل تهيه است . اين مسئله با رشد لندن در درون مرزهايش در تناقض است . با اين وجود جلسه پيشنهاد مي كند كه قانون بايد بدين صورت اصلاح شود كه شهرداري حداكثر تهيه مسكن را در شهر لندن براي رسيدن به مقدار 30000 خانه در سال براي مدت 10 سال در دستور كار خود قرار دهد .
توجه به مسئله ، مساكن نامناسب موجود نيز اهميت دارد . چيزي كه در مورد شهر لندن كاملاً واضح و روشن است نياز از مسكن نامناسب است كه با تخمين توسط مجمع مسكن با 112000 مورد به عنوان نيازي تاريخي و رو به رشد مردمي را شامل مي شود كه براي سالهايي متمادي از مشكلات مربوط به مسكن رنج برده اند .
پيشنهادات جلسه بسيار واضح و روشن است .
اين اولين بار بود كه مسئله استفاده 50 درصد از خانه هاي نو ساز توسط متخصصين و برنامه ريزان خصوصي پذيرفته شده بود . اين همچنيني اولين باري بود كه ميزان عقب افتادگي نيازها نيز مورد توجه قرار گرفته بود .
هدف جديد براي 30000 خانه نوساز در سال بسيار پر اهميت تر از حداقل 23000 ، در برنامه مدت دار آينده است .
دستيابي به اين هدف مشكل خواهد بود و نياز خواهد داشت به استفاده از سايت هايي مناسب با تراكم بيشتر در جايي كه سازگار است با معيارهاي كيفيت زندگي پايدار .
هدف براي مسكن در حال توليد همچنين بستگي دارد به شركت هاي مسكن كه با سرمايه كافي داده شده توسط دولت براي پشتيباني از توسعه در بخش مسكن فعاليت مي كنند مانند موفقيت شوراهاي محلي كه در توافقات قسمت 106 آمده است .
اگر اين حاصل نشود توسعه برنامه ريزي شده در خارج لندن لازم به نظر مي رسد؛ در حالي كه شهرداري به انجام اين كار و ساكنين مشابه محيط هاي اطراف علاقه نشان نمي دهد .
در مقدمه شهرداري براي برنامه آينده لندن چنين آمده است :
" جهت استراتژي بنيادي اتخاذ شده در برنامه شهر لندن ، جا دادن رشد جمعيت در كرانه هاي وسيع تر شد از لندن بدون تجاوز به كمر بند سبز و يا ديگر فضاهاي سبز است . در گذشته دولت ها سياستي را در زمينه پراكنده كردن جمعيت در شهرهاي جديد آنسوي كمر بند سبز و ديگر مناطق كشور دنبال مي كردند . اگر چه لندن به همراه نيويورك و توكيو يكي از سه شهر جهاني است ، اين شهر مركز تجاري اروپا و قطب اقتصادي بريتانياست . هر كوششي كه مانع رشد لندن شود سبب كاهش بازده اقتصادي شهر ، كاهش كيفيت زندگي شهروندان لندني و تخريب محيط مي شود . توسعه لندن به محيط هاي اطرافش ، راه انتخاب شده براي قرون 19 و 20 به طور محيطي غير قابل پذيرش است مخصوصاً براي محيط هاي اطراف و با جلوگيري هاي سياست امروزي دولت . "
Ken livigstone ديدگاهش را با اشتياق درباره دستکاري یا رد كردن فلسفه پراكندگي و سرريز جمعيت كه اساس برنامه Aborcrombie و استراتژي پر از جنگ بود بيان كرد .
با اين حال اگر تعداد اندكي خانه براي جمعيت رو به رشد لندن داشته باشد ، افرادي كه پول آن را پرداخت مي كنند كساني خواهند بود كه از روي ناچاري سرپناهي دارند و يا بي خانمانند .
اگر چه كمربند سبز سبب محدود كردن گسترش حاشيه شهر لندن و انتقال آن به حومه ها شد اما باعث ايجاد زمين هاي كم كيفيت بلااستفاده از نظر داشتن هدف اقتصادي و محيطي و يا باز سازي شده كه مي توانند به امر مسكن اختصاص داده شوند ، شد .
انتخاب شهر لندن براي ميزباني بازيهاي المپيك سال 2012 نيز عامل ديگري است كه برروي مسئله مسكن در شهر لندن تأثير مي گذارد .
اگر چه برنامه شهر لندن يك برنامه استراژيك توسعه فضايي است برنامه كلاني تحت عنوان استراتژي مسكن براي شهر لندن وجود ندارد .
سياستهاي جديدي در جهت ايجاد و يا ساختن مسكن هاي اجاره اي جديد در خارج از لندن و در محلات مسكوني بايد اتخاذ شود تا مشكل افراد اجاره نشسين كم در آمد را كه مي خواهند از مركز شهر لندن انتقال يابند را حل نمايد .
يك استراتژي جديد بنيادي
در ماه ژون سال 2004 دفتر برنامه ريزي نخست وزير گزارشي مهم و اگر چه ناقصي تحت عنوان گزارش تحليلي لندن را ارائه نمود كه در پيرو گزارش پروژه لندن آمده بود .
نخست وزير و معاون وي برنامه اي بلند مدت را براي لندن به عنوان پايتخت و شهري جهاني تصويب كردند .
در ضمن گزارش چنين آمده است :
" اگر روند گذشته ادامه پيدا كند ، تعداد خانواده هاي جديد به طور قابل توجهي از تعداد مسكن هاي جديد بيشتر مي شود . فشار برمسئله مسكن مشكلي خاص براي محلات عمومي و مردم شهر لندن است كساني كه توان خريد پايين نسبت به ديگران دارند و اين به معناي عدم داشتن قدرت انتخاب محل زندگي است. اگر اختلاف درآمدي همچنان رشد كند پيامدي خطرناك خواهد داشت . همچنين مشكلاتي در زمينه استخدام و يا نگهداري نيروهاي كاري در خدمات عمومي همچنان وجود دارد .
گزارش نهايي پيامدها و نتايج زير را شامل مي شود :
" مزيت اقتصاد لندن در قابليتش در جذب و نگهداري نيروي كار خلاق و داراي فرهنگ اقتصادي رقابتي است . اگر چه لندن داراي محروميتي بزرگ در زميبنه ثروت و فرصت هاست ، اين خود باعث شده است كه منطقه اي نامتعادل در بريتانيا باشد . دولت نيز سياست در برگيري عمومي هم براي هدف خودش و هم براي ساختن جامعه اي ايمني و پايدار را دنبال مي كند .
در اين گزارش همچنيني پيشنهاد شده است كه دولت بايستي :
" دولت بايد اقداماتي را در پيش گيرد كه با برقراري شرايط تعادل در زمينه مسكن به جوامعي پايدار در لندن برسيم . "
اگر چه دقيقاً مشخص نيست كه اين امر چگونه بايد انجام شود اما در اين گزارش اشاره شده است كه حتماً پشتيباني از جانب دولت براي ايجاد سياست هاي بنيادي جديد بايد وجود داشته باشد .
از زماني كه اقتصاد لندن تغيير كرد ، عدم تطابقي رو به رشد بين مهارت هاي مورد نياز مشاغل در مركز لندن و قابليت هاي مردمي كه در اين ناحيه زندگي مي كردند مي كردند ايجاد شد .
زماني كه تعداد رو به افزايشي از مردم جوان خواستار امكانات رفاهي ارزان قيمت در نزديكي مشاغل خود بودند ، اكثر مسكن ها توسط كارگران غير ماهر ، افراد بازنشسته ، افراد معلول و مادران سرپرست خانوار با كودكان كوچك خود تصرف شده بود .
گزارش پروژه لندن نظريه اي را در مورد عرضه مشوقي پولي مالي به اجاره نشينان براي خارج شدن از مناطق پر تراكم را مطرح مي نمايد .
اين موضوع براي عده اي امكان خريد خانه را به صورت مشاركتي و يا به طور كلي فراهم مي نمايد .
تحقق برخي پتانسيل هاي ارزشمند مناطق داخلي لندن تصورات تخيلي اي را براي اجاره نشينان و عموم ايجاد مي نمايد . اين مسئله شامل اين مورد هم مي شود كه چگونه با خارج شدن يك عده بين همه آنها برابري ايجاد مي شود . همچنين اين نيز وجود دارد كه با افزايش پشتيباني از طرح نوسازي كه مسئله برابري اقتصادي را رها مي كند چگونه مي شود . براي مثال افزايش تراكم با حق اشتغال مختلط و افزايش سرمايه گزاري
گزارش كاملتري نيز در جولاي 2004 در مورد جوامع پايدار ، پويا و منتخب ارائه شد خلاصه گزارش شامل سئوالاتي در زمينه سياست هاي استراتژي مسكن لندن بود : مانند :
·. آيا استرانژي بعدي بايد شامل برنامه اي بلند مدت در زمينه مسكن باشد با تعادلي بيشتر با مسكن اجتماعي در لندن ؟
·آيا بايد فرصت هاي بيشتري براي مردم با درآمد متوسط وجود داشته باشد تا در محلي نزديكتر به محل سكونت شاغل باشند ؟
·همانطور كه گفته شد تعدادي از مسكن هاي اجتماعي در مناطقي با ارزش اقتصادي بالا قرار گرفته اند آيا در اين طرح بخشهاي متوسطي براي مسكن در نظر گرفته شده است . كه با ايجاد تعداد بيشتري مسكن اجتماعي از تعداد ليست انتظار متقاضيان مسكن بكاهد ؟
·آيا برنامه اي براي توجه بيشتر به پويايي درون منطقه اي وجود دارد ؟
اگر اين طور است چه نيروي جاذبي سبب جابجايي مردم از لندن مي شود و اين دعوت كنندگي چگونه در ديگر نواحي ايجاد مي شود ؟
در گزارش پيشنهاداتي شامل توسعه مسكن خصوصي به سمت مسكن اجتماعي و توسعه روش كار لندن به سمت تسهيل فعاليت ها وجود دارد .
در ماه جولاي سال 2005 هيئت مسكن لندن " خانه هاي بزرگ ، برنامه استراتژي مسكن لندن 2016 -2005 " را ارائه كرد . اين مسئله بر اساس پيشرفتي بود كه در برنامه لندن ايجاد شد . رشد چشمگير خانه هاي جديد تكميل شده كه از 000/14 دستگاه در 2/ 2001 به 000/24 دستگاه در 8 / 2004 رسيد دليل اين پيشرفت بود .
در اين گزارش همچنين آمده است بر اساس مطالعات نياز به مسكن كه توسط GLA در سال 2004 انجام شد ، پيش بيني شده بود كه 400/35 خانه جديد در سال ، بين سالهاي 2002 تا 2012 نيازاست تا نياز امروز و هم رشد و افزايش جمعيت را پاسخگو باشد كه اين تعداد خيلي بيشتر از نتايج پيشين مهاجرت دروني بود .
در July سال 2005 شهرداري نتايج مطالعات جديدتري را در زمينه مسكن ارائه نمود كه در آن ايجاد سايت هاي مسكوني در محلات لندن بررسي شده بود نكته مهم اينجاست كه تراكم كل مورد نياز براي خانه هاي جديد در طي 10 سال از سالهاي 8 - 2007 تا 17 - 2016 ، 315327 مي باشد كه معادل 533/21 در سال است .
اين به معناي رشدي پايدار و منطقي به اندازه 000/10 واحد مسكوني در سال بيش از ميزان پيش بيني شده در برنامه لندن است و حتي بيش از پيش از هدف مورد انتظار 000/30 واحد مسكوني نتايج اين مطالعه رسيدن به تمام خانه هاي مورد نياز در شهر لندن را در طي 10 سال آينده خبر داد .
اين استراتژي پيشنهادي را براي ساماندهي سر ريز جمعيت ( جمعيت مازاد ) با توسعه يا ارتقاء خانه هاي اجاره اي موجود و تشويق ساكنين اين خانه ها به منتقل شده به املاك كوچكتر دارد .
در اين استراتژي از بنگاه هاي مسكن خواسته شده تا با تشخيص 35 درصد از سرمايه گذاري هاي خود در بخش مسكن در سالهاي 8 - 2006 براي ساختن خانه هايي با 3 اتاق و يا بيشتر براي اسكان دادن به تعداد افراد محاسبه شده ، پيش از واحدهاي ساخته شده موانع موجود در ايجاد خانه هاي بزرگتر از سر راه برداشته شود .
استراتژي مسكن موارد ارائه شده توسط هيئت مسكن را نيز به كار بست . اين شامل اين موضوع مي شد كه ميزان سرمايه گذاري بايستي بر اساس تعداد افراد ساكن صورت گيرد نه بر اساس تعداد واحدهاي تكميل شده ؛ تا تعداد خانه هاي بزرگ افزايش پيدا كند . به همين دليل بايد رابطه اي با ايجاد مسكن هاي عمومي در بخش خارجي لندن وجود داشته باشد .
حال پتانسیلی برای سیاست های بنیادی جدید وجود دارد تا جغرافیای اجتماعی لندن را دوباره شکل دهند . این مسئله می تواند همزمان ارتباط بهتر را بین خانه ها و مشاغل ایجاد کند . بویژه برای افراد جوانی که در بخش های خصوصی و یا خدمات عمومی کار می کنند .
با این وجود امکان انتخاب بیشتری ایجاد می شود تا مردم از بخش های داخلی لندن منتقل شوند و ارتباطاتی اجتماعی و مختلف بین مناطق داخلی و خارجی لندن برقرار شود . استراتژی می تواند آلودگی های ایجاد شده از اواخر قرن نوزدهم را باز گرداند . هنگامی که مردم طبقه متوسط و افراد متخصص می توانستند به شهرک های اطراف در خارج از لندن بروند ، افراد غیر متخصص و بدون درآمد هیچ حق انتخابی برای زندگی در بخش های داخلی لندن نداشتند . و عده زیادی از آنها در همسایگی های پرتراکم آپارتمانی زندگی می کردند . بعضی از ساکنین در این مناطق با انتخاب خود ساکن شده اند و به صورت شبکه های فامیلی ، دوستی و یا ارتباطات قوی اجتماعی در آنجا زندگی می کنند .
اگرچه خیلی از ساکنین بخصوص مستأجرین در مناطق داخلی می مانند زیرا حق انتخاب دیگری ندارند . استفاده از مسکن های خصوصی ساخته شده در قسمت های خارجی لندن و یا کلاً خارج از شهر لندن برای افراد با درآمد پائین امکان پذیر نیست . امکان زیادی برای سیاست های جدید که در فصل قبلی به آنها اشاره شد وجود دارد .
در فصل 8 زمین داران عمومی مورد تشویق قرار گرفته اند تا با برنامه ای استراتژیک املاک موجود در نواحی مسکونی را به فروش رسانده و خانه های حیاط دار و ویلایی را از صاحبان خصوصی خریداری نمایند .
فصل 9 شامل پیشنهاداتی است که به مستأجرین اجازه می دهد خانه خود را در جایی که ترجیح می دهند انتخاب کنند . طوری که قیمت آن بیشتر از منزل کنونی آنها نباشد. نمونه ای برای چگونگی کارکرد این روش دو منطقه channel tunnel درst pancras و زمینهای خطوط ریلی در kings cross می باشند که بعنوان بزرگترین فرصت توسعه در مرکز لندن نام گرفته اند . Camden council چارچوبی را برای یک برنامه ریز استراتژیک با سیاستهایی برای ارتقاء کیفیت توسعه کاربریهای مختلف ، ایجاد در 1000 خانه جدید که 50 درصد آنها ارزان قیمت باشد ، تنظیم نمود .
این روش کار سازگار بود با پیشنهادات مجمع مسکن شهرداری و برنامه آینده لندن اما خطر آنجاست که نتیجه آن جامعه ای تکه تکه و نامتعادل خواهد بود .
نیمی از خانه های جدید توسط خود مالکان اشغال خواهد شد ، یک سوم توسط خانواده های کم درآمد و افراد مجرد ساکن خانه های اجاره ای و 15 درصد توسط کارگران ، مخصوصاً کارگران خدمات عمومی . اگرچه این همانند ایجاد تنها مسکن قابل دستیابی برای مردم متوسط است . اطراف محیط توسعه یافته محلاتی مسکونی در kings cross somers Town و Caledonian Road خواهد بود . اینها تعدادی از محلات محروم در بخش داخلی لندن با تعداد زیادی ساکنان بازنشسته ناتوان برای کار و یا بدون مهارت برای مشاغل جدید می باشند .
دوباره سازی الگوهای تصرف و اشغال مسکن روشی برای ایجاد توسعه و تعادل در اجتماع است مانند ایجاد حق انتخاب و امکان زندگی مردم در نزدیکی محل کارشان . اولین قدم پرسش از تمامی ساکنین کنونی است مخصوصاً افراد فاقد درآمد که آیا آنها تمایل دارند که به خانه ای اجاره ای دور از این محل منتقل شوند و اگر جواب مثبت است این حق به آنها داده شود که محیط زندگی خود را خود انتخاب کنند .
آپارتمانهای تخلیه شده می تواند توسط افرادی که به دنبال خانه های ارزان قیمت و نزدیک به محل کارشان می گردند مورد استفاده قرار گیرد مانند کارمندان مشاغل 24 ساعته .
در ادامه شوراهای محلی می توانند اقدام به فروش بعضی از آپارتمانهایی که در پی مهاجرت تخلیه شده اند نمایند و از درآمد آن در راه تجهیز خیابانها و مناطقی غیر از خود محله و یا حتی مناطق خارجی لندن استفاده کنند .
بیش از 000/800 خانوار در لندن منازل خود را از انجمن ها و بنگاههای مسکن تهیه کرده اند که اکثراً از خانواده های کم درآمدند . این خانوارها هیچ امکانی برای استفاده از مسکن اجاره ای عمومی ندارند اما فقط تعداد کمی از آنها شغل دارند در خانه های لندن زندگی می کنند .
بر اساس آخرین سرشماری در لندن 35 درصد ساکنان اگر بتوانند ، از لندن خارج خواهند شد ( به انضمام 38 درصدی که کم درآمدند ) .
شورای شهرک های لندن و طرح خانه های ساحلی از نمونه های قابل ذکری است که می توان برای میزان موقعیت طرح ها به آنها اشاره نمود .
در طی سالها LCC5000 خانه برای ساکنان قدیمی ایجاد کرد تا از مسکن های موجود خود خارج شوند . بسیاری از آنها خانه های ویلایی در کنار دریا بودند در حالی که باقی آنها خانه ها یا آپارتمانهایی بودند که در تمامی قسمتهای خارج شهر ( شهرک ها ) پراکنده شده بودند .
طرح بسیار مورد پسند بود اما با براندازی GLC در سال 1986 پایان یافت .
تجربه اخیر محلات شهر لندن طرح LAWN است که با غافلگیر کردن بدبینان به طرح ، نشان داد که اکثر ساکنین – به علاوه خانواده های بی خانمان – تمایل دارند که به خانه هایی در مناطق کم تقاضا در Midland و شمال منتقل شدند . این همان طرحی بود که به افراد این حق انتخاب وسیع را می داد که محل زندگی خود را شخصاً و از روی میل خود انتخاب کنند .
یکی از نکات اشاره شده در جلسه شهرداران در لندن رسیدن به تعادلی بین مسکن شخصی و مسکن اجاره ای در شهر لندن بود . در حال حاضر 7 منطقه لندن بیش از 40 درصد از مسکن های خود را به صورت اجاره اجتماعی در خود جای داده اند .
13 منطقه بین 20 تا 39 درصد را شامل شده اند . 15 منطقه کمتر از 20 درصد که همه آنها در قسمت خارجی لندن واقعند .
همان مناطقی که مسکن اجتماعی بیشتری دارند همان مناطقی اند که بیشترین محرومیت برخوردارند . دلایل قدرتمندی وجود دارد که تقسیم بیشتری برای مسکن های اجتماعی در بخش خارجی لندن صورت گیرد ، خصوصاً با ایجاد امکانات خیابانی و معابر بیشتر ، کم کردن این میزان در قسمت های نزدیک به مرکز و اختصاص اولویت برای اعطای خانه های ارزان قیمت به افرادی که در خدمات عمومی کار می کنند .
چیزی که می تواند انجام شود ایجاد ابتکار است که پیشنهادات مختلف در زمینه افراد بی خانمان و افزایش جمعیت را درکنار هم جمع کند ، خانه های بیشتری را برای کارگران در نظر گیرد و جوامع مختلط و گوناگونی را در تمامی مناطق لندن ایجاد نماید .
هدف بایستی ایجاد خانه هایی در قسمت های خارجی لندن و یا خارج از شهر لندن برای سه گروه باشد : افرادی که می خواهند به دلیل افزایش بیش از حد جمعیت از محل زندگی خود منتقل شوند ، افرادی که به دلخواه خود می خواهند از مناطق داخلی لندن خارج شوند و خانواده هایی که امکانات موقت دارند و به مسکن دائمی احتیاج دارند .
اجرای برنامه
مرحله اول :
از گروهی 500 نفره از ساکنان بایستی سئوال شود که محل مورد نظر برای زندگی و نوع مسکن خود را بگویند . اگر مسکن های آن محل و یا همان نوع مسکن خاص بسیار گران فرض شده بود باید از آنها خواسته شود تا منطقه ای ارزان تر یا نوعی مسکن ارزان تر را انتخاب کنند .
بین متقاضیان و مسکن ها باید سازشی وجود داشته باشد .
مرحله دوم :
خصوصیاتی برای مشخص کردن و ایجاد املاکی که با احتیاجات همخوانی داشته باشند باید شکل بگیرد . تخصیص بودجه ای کامل برای هزینه های خرید ، بازسازی و نوسازی و آماده سازی مسکن ها در این دسته قرار می گیرند .
خلاصه گزارشی باید تهیه شود که کار چگونه می خواهد انجام شود و مهارت های مورد نیاز برای پیمانکاران مشخص شود .
مرحله سوم :
پیمانکاران منتخب بایستی مسکن هایی را که از نظر خصوصیات با هم مطابقت دارند ، شامل مسکن های مناسب اشخاص حقیقی را مشخص کنند و با هر یک از اعضاء در مورد پایداری مسکن های منتخب مشورت کنند .
هر مالک بایستی برای مشاهده حق مالکیت خود دعوت شود و گزارشی به او داده شود درجایی که کسی مشتاق نیست باید فعالیت بیشتری برای شناساندن پتانسیل املاک انجام شود .
مرحله چهارم :
گزارشی از خریدهای پیشنهاد شده بایستی به مالکان فعلی ارائه شود که مشخص شود کدامیک از مالکین مایل به شرکت در طرح هستند .
مرحله پنجم :
تصمیمات در مورد املاک تخلیه باید توسط مالکان گرفته شود . گزینه ها باید شامل اجاره دادن دوباره بصورت نرمال باشد مانند اجاره در حراج و یا فروش با سهم های مساوی و یا فروش آشکارا .
تمامی توافقات اتخاذ شده مورد نیاز است تا با توافقات مالی پروژه همسازی داشته باشد به همین منظور برای اطمینان و تضمین . رسیدهای مورد نیاز و یا درآمد اجاره ای بالاتر ایجاد می شود .