تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 18 از 37 اولاول ... 814151617181920212228 ... آخرآخر
نمايش نتايج 171 به 180 از 368

نام تاپيک: .:: تاریخچه و اطلاعات شهر های ایران ::.

  1. #171
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض اردبیل


    موقعيت جغرافيايي استان اردبيل
    استان اردبيل در شمال غربي فلات ايران، با بيش از 18 هزار و 50 كيلومتر مربع، يك درصد مساحت كل كشور را تشكيل مي دهد. اين استان از شمال به رود ارس، دشت مغان و بالها رود در جمهوري آذربايجان، از شرق به رشته كوههاي طالش و بغرو در استان گيلان، از جنوب به رشته كوه ها، دره ها و جلگه هاي به هم پيوسته استان زنجان و از غرب به استان آذربايجان شرقي محدود است .
    چهار شهرستان اين استان در طول 5/282 كيلومتر با جمهوري آذربايجان هم مرز هستند. در 159 كيلومتر از اين مرز، رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند. در طول اين مرز، استان اردبيل با جمهوري آذربايجان از دو نقطه اصلاندوز و بيله سوار ارتباط دارد. آذربايجان شرقي مرزهاي مشترك با شهرستانهاي پارس آباد، مشكين شهر، اردبيل و خلخال دارد. استان اردبيل همچنين در جنوب با استان زنجان همجوار است. اين استان از مشرق با استان گيلان از طريق شهرهاي اردبيل و خلخال و رشته كوه طالش همسايه مي باشد. راه ارتباطي استان اردبيل با مركز كشور از طريق محور اردبيل ـ آستارا ( گردنه حيران ) واز راه رشت وقزوين به تهران ميسر مي شود. استان اردبيل به پيشنهاد دولت و تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از محدوده سياسي ـ اداري استان آذربايجانشرقي جدا شده و به عنوان استاني مستقل در تقسيمات كشوري جاي گرفت .
    اين استان داراي شش شهرستان، 16 بخش، شش دهستان و2193 آبادي است. شهرستان اردبيل داراي چهار نوع آب وهواي مديترانه اي گرم، مديترانه اي معتدل، كوهستاني سرد و معتدل است . شهرستان اردبيل يكي از مناطق سردسير ايران است و بين پنج تا هشت ماه از سال سرد است.
    استان اردبيل، مانند بسياری از مناطق مستعد کشور در زمينه بافت انواع زيراندازها دارای قدمت و اصالت بوده و صنعتگران و هنرمندان روستايی و شهری با عرضه هنر و استعدادهای درخشان خود، توانسته اند نمونه های بارزی از آثار نفيس و ارزنده صنايع دستی را با نام منطقه خود به ثبت برسانند. قالی بافی, ورنی بافی و جاجيم بافی که تقريباً منحصر بفرد بوده و در مناطقی همچون مغان و خلخال توسط هنرمندان بافته می شود. و يا بافت گليم و مسند که کار خاص هنرمندان بخش های نمين و عنبران و گرمی و خلخال است، از صنايع دستی شاخص استان اردبيل است.
    قالی بافی:
    قالی بافی در استان اردبيل دارای سابقه طولانی است. قالی هايی با گره ترکی و طرحهائی چون هراتی، مشايخی، گلدانی، ظل السلطان و ترنجدار شيخ صفی در اين منطقه بافته می شود.
    بی مناسبت نيست که به قالی معروف اردبيل که شهره خاص و عام است نيز اشاره ای داشته باشيم.

    قالی اردبيل:
    اين قالی مشهور از آن جهت قالی اردبيل ناميده می شود که از مسجدی واقع در مصلّی اردبيل که شاه اسماعيل و جد او شيخ صفی الدين (که سلسله صفويه نام خود را از او گرفته) مدفون شده اند، به دست آمده است. اين قالی بنابه توصيه "ويليام موريس" از شرکت "ونيست رابينسون" خريداری شد که شرکت مزبور آن را از شرکت "زيگلر" واقع در تبريز خريده بود. قالی اردبيل از نظر طرح و بافت يکی از نفيس ترين و مشهورترين قالی های جهان است. از لحاظ تاريخی نيز سند و مدرک مهمی محسوب می شود زيرا دارای تاريخ و امضاء است، و از اين رو هسته مرکزی گروه قالی های ترنجدان ياسبک مشابه است که با اطمينان کامل می توان آن را متعلق به اواسط قرن شانزدهم دانست. چه قالی در سال 1539 ميلادی(946ه. ق.) يعنی در سيزدهمين سال سلطنت پنجاه و دوساله شاه طهماسب بافته شده است. تار و پود اين قالی ابريشم و گره آن فارسی است و در هراينج مربع تقريباً 19 × 17 گره دارد، که مساوی بهترين نوع قالی کاشان است. قالی اردبيل برخلاف بسياری ديگر از قالی های مشهور آن زمان طرحی آرام دارد و فاقد تصاوير حيوان و انسان است، چه هدف از بافت قالی استفاده از آن در مکانی مقدس بوده است. قالی در تبريز و در دربار شاه طهماسب که تبريز را به پايتختی برگزيده بود و در کارگاههای سلطنتی بافته شده است.
    گليم بافی :
    با توجه به مواد اوليه فراوان و آشنايی اغلب صنعتگران هنرمند روستائی استان اردبيل به بافت گليم، اين رشته از صنايع دستی در بسياری از شهرها و روستاهای اين استان رواج داشته و از معروفيت خاصی برخوردار است. به طور مثال می توان از گليم نمين يا عنبران گرمی و خلخال نام برد. نوعی از گليم مناطق مزبور که به "مسند" شهرت دارد و معمولاً در اندازه 5/1 × 1 متر بافته می شود، دارای کيفيت بالائی است و بافندگان سليقه و هنر زيادی را در بافت و ترکيب رنگ و طرح آن به کار می برند. گليم های مسند، گليم های دورو است. نوع ديگر زيرانداز "ورنی" يا گليم سوماک است که مهمترين مراکز توليد آن مناطق عشايری و روستايی مغان، بيله سوار، پارس آباد و مشکين شهر است. طرحها و نقش های زيادی رامی توان در گليم های توليدی مناطق اردبيل مشاهده نمود، از جمله نقش های لچک و ترنج و لچک تکرار شوند.
    تفاوت گليم های ساده يا دوروی توليد شده در استان اردبيل درطرحها و نقش ها و گاه ابعاد و اندازه های آن است. مثلاً گليم های ساده توليد شده در مغان به اصطلاح دراز و باريک با طولی در حدود 3 تا 5 متر و عرضی حدود يک متر است و معمولاً در دو قسمت بافته و از جهت طولی به نحو مخصوصی به هم دوخته می شود. ضمن آن که در مناطق عشايری استان بيشتر به استفاده از چله پشمی در توليد کار تمايل دارند و کمتر از نخ پنبه ای به عنوان چله يا تار استفاده می کنند.
    گليم های توليدی خلخال در اندازه 5/1 × 3 متر مربع است و طرح گليم نيز معمولاً با يک يا چند ترنج و يک حاشيه همراه است ومتن زمينه از يک رنگ است و خرده نقشی ندارد.

  2. #172
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض اردبیل

    ورني :
    ورنی که گاه به آن گليم سوزنی نيز گفته می شود، نه تنها يکی از گليم های معروف اردبيل بلکه يکی از شاخصترين "سوماک" های ايران است. اين نوع زيرانداز در آثار پژوهشگران خارجی به نام "سوماک" معروف است و منسوب به شهر "شوماخی" در قفقاز است، ضمناً در ميان عشاير جمهوری های آذربايجان و ترکيه نيز ورنی با نقش هايی کم و بيش شبيه ورنی اردبيل و به همين نام شهرت دارد. بافت "ورنی" در ايران تنها در بين ايلات و عشاير استانهای آذربايجان شرقی و اردبيل رواج دارد و روستائيان استانهای مذکور نيز به دليل آميختگی با اين عشاير به بافت اين نوع گليم زيبا و منحصر به فرد می پردازند. "ال سون" ها و نيز عشاير "ارسباران" عمده ترين توليد کنندگان ورنی هستند. تفاوتی که در بافت گليم و "ورنی" وجود دارد اين است که در گليم، بافت به صورت گره های منقطع انجام می شود و نقوش آن توسط پود شکل می گيرد و تار بوسيله پود کاملاً پوشيده می شود، در حاليکه در بافت ورنی ايجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل می شود و تار و پود هر دو پوشيده است. پود اضافی، که پود اصلی خوانده می شود، مانند پود گليم به صورت ساده از بين تارها عبور نمی کند، بلکه به دور تار حرکت پيچشی و غيره منقطع دارد. متداول ترين مصارف ورنی شامل خورجين، مفرش(رختخواب پيچ يا فرمش) و زيراندازهايی است که غالباً در اندازه های 3/1×1 متر و 5/1×1 متر روی دارهای عمودی بافته می شود. بافندگان ورنی از نقش هايی چون گوزن, آهو, گرگ, سگ گله, بوقلمون, مرغ و خروس, شغال, روباره, پرندگان محلی و ... به گونه ای بسيار زيبا و به صورت هندسی استفاده می کنند.
    جاجيم بافی:
    بافت جاجيم در اکثر روستاها و مناطق عشايری اردبيل دارای سابقه ديرينه است و به علت وجود مواد اوليه در بين دامداران و عشاير تقريباً اغلب خانواده ها به اين فن آشنائی دارند. در استان اردبيل, منطقه خلخال, از نظر نوع بافت و ميزان توليد آن, از مراکز مهم جاجيم بافی اردبيل به شمار می رود. موارد استفاده از جاجيم شامل پشتی و رويه تکميلی کيف و ساک و مبلمان است. نقش های جاجيم به دو صورت ساده و گلدار طراحی می شود. نوع ساده آن با تعيير رنگ تارها به صورت راه راه بافته می شود و نوع گلدار آن که بيشتر مورد استفاده قرار می گيرد به عنوان رويه کرسی, پشتی, انواع ساک و کيف به کار می رود. اندازه جاجيم معمولاً دارای عرض 20 تا 30 سانتيمتر و به طول دلخواه تا 70 متر است. پس از اتمام بافت و دوختن کناره های عرض جاجيم بر اساس نوع مصرف, قابل استفاده است.

  3. #173
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض آذربایجان غربی

    موقعيت جغرافيايي استان آذربايجان غربي
    استان آذربايجان غربي با احتساب درياچه اروميه حدود 43660 كيلومتر مربع مساحت دارد. اين استان كه در شمال غرب ايران واقع شده 65/2 درصد از مساحت كل كشور را تشكيل مي‌دهد.
    استان آذربايجان غربي از طرف شمال و شمال شرق با جمهوري آذربايجان و ارمنستان، از غرب با كشورهاي تركيه و عراق، از جنوب با استان كردستان و از شرق با استان آذربايجان شرقي و زنجان همسايه است .بر اساس آخرين آمار تقسيمات كشوري اين استان داراي 12 شهرستان، 28 بخش، 14 شهر ، 103 دهستان و 3227 آبادي داراي سكنه مي‌باشد و مركز آن شهر تاريخي اروميه است .
    استان آذربايجان غربي يكي از مناطق كوهستاني كشور است و توپوگرافي متنوع و گسترده‌اي دارد. بر اساس ساختار طبيعي استان ، اكوسيستم‌هاي ويژه‌اي از تركيب گياهان در سطوح مختلف پوشش گياهي در اشكورهاي مختلف توپوگرافي به وجود آمده است كه اهم آن‌ها به شكل جنگل‌ها و مراتع خودنمايي ميكنند. اين استان عمدتاً تحت تاثير جريان هواي مرطوب اقيانوس اطلس و درياي مديترانه است، ولي در برخي از ماه‌هاي زمستان، توده هواي سردي از اطراف شمال، هواي مديترانه‌اي آن را متاثر كرده و موجب كاهش قابل توجه دما مي‌شود .
    از نظر تاريخي ، تاريخ باستاني آذربايجان با تاريخ قوم ماد در آميخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت‌هاي غربي ايران از جمله آذربايجان را تصرف كردند . مقارن اين ايام دولت‌هايي در اطراف آذربايجان وجود داشت كه از آن جمله مي‌توان به دولت آشور در شمال بين النهرين ، دولت هيق در آسياي صغير ، دولت اورارتو در نواحي شمال و شمال غرب ، اقوام كادوسي در شرق و كاسي‌ها در حوالي كوه‌هاي زاگرس اشاره كرد . بعد از تاسيس دولت ماد ، آذربايجان به ماد كوچك معروف شد و مشتمل بر شهرهاي قديمي همدان ، ري ، اصفهان و كرمانشاه بود . بعد از غلبه اسكندر مقدوني به ايران ، سرداري به نام آتورپات در آذربايجان ظهور كرد و از اشغال آن توسط يونانيان ممانعت به عمل آورد . از آن به بعد اين سرزمين به نام آتورپاتگان معروف شد . آتورپات به پادشاهي رسيد و آن ناحيه را مستقل اعلام نمود . حكومت جانشينان آتورپات در آذربايجان در زمان اشكانيان نيز ادامه يافت و اين منطقه توانست كماكان استقلال خود را حفظ كند . سر انجام اردشير بابكان موسس سلسله ساساني بر حكمرانان آذربايجان استيلا يافت.
    صنايع دستی استان آذربايجان غربی به شرح زير است:
    انواع قالی و گليم, نساجی سنتی, رنگرزی و چاپهای سنتی, رودوزی و بافتنی, سفالگری و سراميک سازی, فرآورده های پوست و چرم, هنرهای مرتبط با فلز, چوب, حصيربافی, طراحی سنتی و نگارگری, صحافی و جلدسازی سنتی, گيوه دوزی و نمدمالی.
    قالی بافی:
    در مورد قالی های استان آذربايجان غربی تاريخ دقيقی در دسترس نيست و نقشه خاصی که مربوط به استان باشد نيز وجود ندارد. ولی هم اکنون تقريباً نقشة ساير مناطق را می بافند. در آذربايجان غربی, به دليل نزديکی و همجواريش با استان آذربايجان شرقی -که يکی از مراکز عمده قاليبافی در دنيا است - قاليبافی متداول می باشد. مهمترين مراکز قاليبافی استان شهرهای تکاب و مياندوآب و مناطق روستايی و عشايری آن است.
    گليم بافی:
    در بخشهايی از استان, گليم سوماک نيز بافته می شود.
    رنگرزی و چاپ های سنتی:
    کليه فرآورده هايی که بوسيله قلم مو, قالب و شابلون, رنگ آميزی می شود و پذيرای نقش می شود جزو چاپ های سنتی به حساب می آيند. البته در آذربايجان غربی عمدتاً در زمينه رنگرزی فعاليت می شود.
    رودوزی:
    رودوزی های استان عمدتاً در زمينه «ممقان دوزی» انجام می شود. اين هنر- صنعت که توليدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است. مواد اولية مورد نيار نخ ابريشم رنگين پارچه است. بيشتر محصولات اين رشته در تهيه کلاه است. البته در حال حاضر زيرليوانی, کمربند, کفش, جليقه, روميزی نيز تهيه می شود.
    اين رشته از سوزندوزی از بخش هايی است که طی آن زمينه اساسی پارچه را از بخيه می پوشانند و زمينه تازه ای از نقش و نگار ايجاد می شود. طرحهای سوزندوزی عمدتاً ذهنی و ملهم از برداشت های شخصی هنرمند است

  4. #174
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض



    موقعيت جغرافيايي و تقسيمات سياسي استان
    آذربايجان شرقي با وسعت 4/16254 كيلومتر مربع در گوشه شمال غربي فلات ايران قرار دارد. رود ارس حدود شمالي آن را با جمهوري هاي آذربايجان، ارمنستان و ايالت خود مختار نخجوان مشخص مي كند. رود قطـور و آب هـاي درياچه ارومـيه حدود غـربي با استان آذربايجان غربي است. در جنوب كشيدگي رشته كوهها،‌دره ها، جلگه ها و دشتها موجب پيوستگي توپوگرافيك استان با آذربايجان غربي و زنجان شده است و در شرق نيز دره و رودخانه دره رود، كوههاي سبلان، چهل مند و گردنه صائين اين خطه را از استان اردبيل جدا مي كند.
    منطقه آذربايجان به علت موقعيت خاص جغرافيايي، يكي از مناطق حساس و مهم كشور است. همين اهميت، حساسيت و گستردگي باعث شده است تا اين منطقه با وجود خصوصيات مشترك جغرافيايي، فرهنگي و تاريخي به سه استان آذربايجان شرقي،‌غربي و اردبيل تقسيم شود. در حال حاضر استان آذربايجان شرقي داراي 12 شهرستان ، 31 شهر و 30 بخش، 133 دهستان و 3149 آبادي است .
    جغرافياي تاريخي استان
    آذربايجان در فارس ميانه آتور پاتكان، در آثار كهن فارسي آذربادگان يا آذربايگان، در فارسي كنوني آذربايجان، در يوناني بيزانس آذربيگانون، در ارمني اتراپاتاكان، در سرياني آذربايغان و در عربي آذربيجان ناميده شده است. تاريخ باستاني آذربايجان با تاريخ قوم ماد در آميخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران آرام آرام قسمت هاي غربي ايران از جمله آذربايجان را تصرف كرد .

    صنايع دستي آذربايجان شرقي
    دراستان آذربايجان شرقی رشته های گوناگون صنايع دستی وجود دارد. از مهمترين صنايع دستی استان می توان از قالی بافی ياد کرد. رشته هايی که در حال حاضر فعال است عبارت است از: قالی بافی، گليم بافی، جاجيم بافی، رنگرزی سنتی و چاپ کلاقه ای، سوزن دوزی، سفالگری و سراميک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با چوب، حصير بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی و ساير صنايع دستی که عمدتاً در زمينه گيوه دوزی چاروق دوزی و ... است.
    قالی بافی:
    آذربايجان و بويژه شهر تبريز از دير باز در خلق قاليهای نفيس، نقش عمده ای داشته است. سابقه تاريخی هنری اين مردم به دوران مادها می رسد. طراحی فرش در اين مرز و بوم، سابقه طولانی دارد و طراحان بزرگی در اين منطقه وجود داشته اند که با خلق آثار گرانبها و با ارزش، خدمات ارزنده ای به فرش ايران کرده اند. تبريز يکی از مراکز بافندگی بسيار با اهميت ايران در زمينه قالی بافی است. فرش های آن چه آنها که زينت بخش موزه ها ی معتبر جهان است. و يا در مجموعه کلکسيونرهای مشتاق جای گرفته اند و يا آنهايی که در مقياس زياد سر از بازارها و چهار سوق ها در می آورند، همواره خوش اقبال و خوش معامله هستند. از هنرمندان اين رشته می توان به مير منصور، رسام ارژنگی، عبدالله باقری، احمد عماد، حبيب الله امين افشار، ميرزا تقی خيابانی، جعفر پاکدست، عباسعلی اعلاباف، اکبر برگی، قلی نامی، محمد حسن نجف زاده معروف به « بنام تبريزی»، ايپکچی، اهرابی، جوان، سلماسی، ممقانی، تهرانچی، آنتيکچی و طباطبايی اشاره کرد.
    اولين عناصر و نقش سايه های سنتی ايران نظير اسليمی ها و ختايی ها قبل از آنکه از طريق مکتب اصفهان و فرهنگ دوره صفوی ابعاد جهانی يابند، از طريق نگاره ها و تذهيب و مرقعات برروی فرشهای شمالی غرب ايران و تبريز ظاهر شدند. نقشه های اين فرشها اگر چه نام و نشانی برخود ندارند ولی در آن حدی از کمالند که طرح و رنگ آنها را می توان با آثار بهزاد و سلطان محمد و ديگر هنرمندان عصر مقايسه کرد. به دنبال رکود پس از عصر صفوی، تبريز در اواخر قاجاريه، از اولين شهرهايی است که تجارت فرش به طور گسترده در آن رواج می يابد و بازار پررونقی برای شرکتهای اروپايی می شود. فرش های تبريز در هفتاد سال اخير اغلب با طرحهای گلدانی، محرابی، شکارگاه، هراتی گل فرنگ، شاه عباسی، بندی، خشتی يا قابقابی، منظره بافی، قاب قرآنی، افشان، اسليمی و بعضی از آثار و ابنيه اسلامی از کوچکترين تا بزرگترين اندازه های ممکن بافته شده اند. از ديگر طرحهای رايج در تبريز می توان به ريز ماهی، لچک ترنج و بته اشاره کرد.
    بافت انواع فرشهای سنتی با طرحها و رنگهای بديع و زيبا نمايشگر اوج تسلط طراحان و بافندگان برفنّ بافت است. چنين است تلفيق رنگهای سنتی و رنگهای متنوع ديگر که به طور هنرمندانه صورت می گيرد هر چند که ارزش رنگرزی گياهی قابل مقايسه با رنگرزی شيميايی نيست. مورد ديگری که به عنوان طراحی تابلو و عموماً تحت تأثير طراحی اروپايی در تبريز رايج شده است و ظاهراً بازار گرمی نيز دارد، جای بحث دارد. اين تصاوير همراه بافتی نفيس و درخشان نتايج حيرت باری را به ارمغان آورده است.
    مسأله ديگری که در طراحی امروز نقشه های فرش در تبريز وجود دارد آن است که به ظاهر طراحی و رنگ تا حدودی جنبه ذوق آزمايی شخصی پيدا کرده است و بر اساس ذوق و استعداد و توانايی تعدادی هنرمند و يا تحت تأثير عوامل بيرونی طراحی می شود. با اطمينان می توان گفت اگر تبريز آسيبهای ناشی از بحران تورم و کمبود مواد مورد نياز را از عرصه توليدات دور سازد، تا ساليان طولانی فرش تبريز فرش غير قابل رقابت محسوب خواهد شد و فرشهای زيبا و نفيس آن کماکان در آن سوی مرزها به فتح بازارهای فرش خواهد رفت.
    هريس:
    هريس در کنار جاده ای که تبريز را به شهرستان اهر متصل می کند قرار دارد. از نظر قالی بافی معروفيت زيادی دارد و فرش های ابريشمی و پشمی و خوش آب و رنگ آن از دير زمان مطلوب بازارهای داخل و خارج بوده است. فرشهای هريس با وجود آنکه همگی در يک سبک بافته می شود ولی کمتر مشابه يکديگر هستند.
    قالی بافان هريس در گذشته از به کاربردن نقشه، احتراز می نمودند و اغلب فرش های خود را به کمک حافظه می بافتند. بافندگان محلی سابقاً پشمهای مورد مصرف خود را از گوسفند ان ايل شاهسون تأمين می کردند.
    اسامی نقشه هايی که از قديم در هريس بافته می شد به ترتيب زير است:
    راحله، افشان، حيات، تاجری، صمدخانی، پيشيکلی، چلينگری، علی اصلان، سيل آپادان يا صبوری، قره قاش، خاتون نقشه، ماری، اشرف، کف ساده، اسماعيل بگ، يدی گل، حافضعلی، دستمال نقشه.
    البته امروز بيشتر طرحهای صمد خان، تاجری، صبوری، يدی گل، علی اصلان، اسماعيل بيک، چلينگر، افشان و تلفيقی هريس بافته می شود.

  5. #175
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض آذربايجان شرقی

    گليم بافی:
    در استان آذربايجان شرقی، گليم بافی، بسيار رايج است و يکی از رشته های اصلی منطقه به حساب می آيد. از مهمترين گليم های منطقه می توان به بافت گليم، گليم های شاهسون اشاره کرد. شاهسونها يکی از مهمترين طوايف شمال غربی ايران هستند که اکثريت آنها ترک و اقليتی دارای اصليت کرد، تاجيک و گرجی هستند. شاهسون به معنای دوست دار و وفادار به شاه است که توسط شاه عباس برای مقابله با سپاه شيعه يعنی قزل باشها به وجود آمد. گليم رايج ترين کف پوش شاهسونها است و به همين علت تعداد زيادی از آنها توسط اين طايفه بافته شده است. شاهسونها مردمی بسيار سنتی هستند و در طرح و بافت گليم های آنان نوعی محدوديت به چشم می خورد. در تمام گليم های شاهسونها از نگاره های بزرگ و برجسته استفاده شده است. اين نگاره ها بصورت رديفی در گليم ها بافته شده و توسط نوارهايی باريک با طرحهای ظريف تر و پيچيده تر از يکديگر جدا شده اند. شاهسونهای منطقه هشترود که زمستان را داخل و يا اطراف هشترود سپری می کنند و تابستان به دامنه های کوه سهند کوچ می کنند، از رنگهای ملايم به خصوص سبز و صورتی و کمی آبی تيره و قهوه ای در بافت گليم هايشان استفاده می کنند. حاشيه ها معمولاً ساده و تحت تأثير همسايگان کرد بر شيوه بافت آنها بيش از ديگر قبايل بوده است.
    باوجود اينکه شاهسونهای ميانه و هشترود از لحاظ فرهنگی اختلاف ندارند ولی در بافت گليم تفاوتهايی ديده می شود. گليم های شاهسون ميانه بزرگتر از گليم های شاهسونهای هشترود است و طرحهای نواری سنتی و ترنج های بزرگ کنگره دار از جمله نگاره های آنها است. تارها معمولاً پشمين يا نخی بوده و ريسمان های خود رنگ در متن گليم به چشم می خورد. بافت چاک دار و خطوط حاشيه ای پيچ باف به وسيله رنگهای متضاد از ديگر قسمتهای آن متمايز می شود. زرد پرتقالی، قرمز گيلاسی، آبی روشن و قهوه ای ملايم از جمله رنگهای اين منطقه است.
    در استان آذربايجان شرقی هم گليم های ساده(دورو) و هم گليم های سوماک که به ورنی معروف است، بافته می شود. گليم های ساده يا دورو دارای تار از نوع پنبه ای و پود پشمی بوده و ورنی دارای تارو پود نازک از نخ پنبه ای و نيز پود پشمی است. بافت ورنی به شيوه پود پيچی است و بر روی اين نوع گليم، طرحها و نقوش حيوانات اهلی و وحشی مشاهده می شود.
    گليم های آذربايجان شرقی، ذهنی باف است و هرگز از نقشه برای بافت استفاده نمی شود لذا طرح و نقش حاصل ذوق و خلاقيت بافنده گليم است.
    چاپ های سنتی:
    چاپ کلاقه ای يا باتيک عبارت است از هنری دستی که در کشورهايی نظير تايلند، اندونزی، سريلانکا و هند از اعتبار ويژه ای برخوردار است و نوعی از آن که به کلاقه ای معروف است در تبريز يا اسکو رواج دارد. در چاپ کلاقه ای، کليه طرحها و رنگها را با استفاده از واکس و عمليات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می کنند (که اکثراً در اثر نفوذ کامل واکس به داخل پارچه که به طور معمول از جنس ابريشم طبيعی انتخاب می شود) و پوشيده شدن کامل تاروپود از واکس هر دو روی پارچه يکسان نقش می شود. يکی از مشخصات و ويژگی های چاپ کلاقه ای ايجاد رگه های رنگی است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از ميان اين شکستها به پارچه در حين عمليات رنگرزی برروی پارچه به وجود می آيد.
    رودوزی ها و بافتنی ها:
    روکاری يا رودوزی در استان آذربايجان شرقی در زمينه ممقان دوزی انجام می شود. اين رودوزی به گونه ای است که زمينه اساسی پارچه را سراسر بخيه می پوشاند تا زمينه تازه ای از رنگ و نقش پديد آيد. مرکز مهم اين رودوزی ممقان، در 40 کيلومتری تبريز، است.
    طراحی سنتی و نگارگری:
    طراحی سنتی و نگاره های ايرانی مثل يک دنيای کوچک از گلهای هميشه بهار همراه با نسيمی فرح بخش و انسانهای باوقار، بيننده را به تفرج و نشاط هر چه بيشتر دعوت می کنند. تبريز از قديم الايام مأمن نگارگران بوده است و هنرمندانی چون استاد بهزاد در اين مکان استقرار داشتند، و در سال 928 هجری شاه طهماسب از هرات به تبريز رفت و به همراه شاه استاد بهزاد و ديگر هنرمندان جوان به تبريز رفتند. اين عزيمت موجب تحولی در مکتب نگارگری شد و باعث شد مکتب تبريز در نگارگری بوجود آيد. در مکتب تبريز از فضا و فرم صخره ها، درختها و آسمان، بسيار استفاده می شود. اندازه اندامها را در نگاره ها اندکی بزرگ و در عوض تعدادشان را خلاصه کردند. اندامها حالتی درونگرا به خود گرفته اند.
    علاوه بر هنرهای سنتی ذکر شده عده اي نيز مشغول به کار در زمينه هنرهای صناعی از جمله نمد مالی، گيوه دوزی و چاروق دوزی هستند.

  6. #176
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض شهرستان شیروان

    شهرستان شیروان پیشینه تاریخی شیروان :
    در مورد وجه تسمیه شیروان نظرات گوناگونی بیان شده از جمله اینکهاقوام مهاجر این نام را از غرب به این منطقه آورده اند و این نام از زمان صفویهرایج گشته و پیشتر در این حدود، شهر «دبین» بوده است. آثار گروه های زردتشتی که درروستاهای منطقه مانند دوین، گلیان، زیارت، منصوران و هنامه وجود دارد و تپه هایباستانی نادری با قدمت سده چهارم و پنجم قبل از میلاد اهمیت تاریخی این منطقه رانشان می دهد بر اساس یافته های باستان شناسی، شیروان در طول هزاران سال مسکونی واقوام مستقر در منطقه از توانایی احداث تاسیسات آبیاری، مفرغ کاری، کشت نباتات،گوناگون و احداث خانه برخوردار بوده اند. شیروان بخشی از سکونت گاه اولیه پارت هامحسوب می شود این شهرستان بر میراث تمدنی چند هزار ساله بالیده و رشد نموده استآثار مکشوفه در نواحی مختلف آن بر قدمت تاریخی منطقه صحه می گذارد و آن را کهن ترینزیست گاه بشر در خراسان شمالی معرفی می کند یکی از اماکن تاریخی در شمال غربیشیروان بنای موسوم به چهار تاقی بازمانده از عصر تیموری است بر اساس سنگ قبر داخلبنا تاریخ ساخت آن به سال 785 هجری قمری باز می گردد این مقبره متعلق به یکی ازسرداران امیر تیمور کورکانی است. آجر کاری، گچ بری، کاشیکاری و همچنین کتیبه ای بهخط ثلث از تزئینات بنا می باشد.


    هنامه

    چارطاق تیموری

    آب انبار دوین

  7. #177
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    جاذبه های تاریخی شهرستان شیروان:
    یکی از ورزشهای مورد علاقه مردم خراسان شمالی کشتی چوخه و ورزش باستانی است که طرفداران فراوان و قهرمانان شایسته ای دارد برای این دو رشته پهلوانی قائل به به بعد معنوی هستند و آداب و رسوم خاصی برای آن دارند ، در شهرستان شیروان چند گود زورخانه قدیمی وجود دارد که پیش کسوتان نامدار هر دوره در آن به ورزش مشغول هستند .

    (تحقیقات ستاد مردمی توسعه استان و واحد تبلیغات و انتشارات اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان)


  8. #178
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض قوچان

    شنايي با قوچان

    قوچان در جلگه باتلاقي كه رود اترك از آن*جا بر مي خيزد و به سمت باختر جاري شده و سپس به طرف خاور بازمي*گردد و رود مشهد از آن*جا سرچشمه مي گيرد؛ واقع شده است. در بين مردم قوچان، به ويژه آبادی های پيرامون آن، آداب و رسوم ويژه ای بازمانده، كه بيان*گر تفاهم و به هم پيوسته*گی آنان و ميراثی کهن از اصالت ملی و زبان و رسم و عادت های مردم آن است. مردم قوچان از نژاد آريايی*هايی هستند كه پيش از اسلام، در شمال خراسان رضوي زندگی می كرده*اند و زبان آنان فارسی باستان و بعدها فارسی دری بوده است. اين مردمان در دگرگونی های تاريخی، دست خوش آميزش با نژادهای ديگری چون تركان*غز، سلجوقی و مغول شده*اند. از اوايل سده 11 هـ . ق مهاجرت كردان باختر ايران به شمال خراسان آغاز شد. با اين حال قوچانی ها تا كنون اصالت نژادی، به ويژه زبان خود را هم چنان نگاه*داشته و به فارسی سخن می گويند. همه مردم قوچان مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفری هستند. جمعيت شهرستان قوچان*در سرشماری عمومی نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 236.875 نفر بوده است. مهم ترين صنايع دستی مردم قوچان، عبارت*اند: پوستين دوزی، نمد مالی، گليم بافی، دوختن چاروق (گونه*ای كفش)، ساغری، گيوه و كفش، كمخت، فرش، قاليچه بافی، جاجيم بافی، عرقچين دوزی، جوراب بافی، دستكش پشمی، كيسه حمام، گونه ای لباس مردانه از برك (پشم نرم بز و گوسفند) كه در اصطلاح محلی چوخه نام دارد، پيراهن آلاجه (آله جه دوزی)، و صادرات قوچان شامل صنايع دستی نامبرده و فرآورده های دامی چون *روده، پشم، كرك، موی بز، كره، روغن، پنير، پوست گاو، گوسفند، بز و گوساله است.

    مکان های دیدنی و تاریخی

    آرامگاه بابا حسن در روستای خسرويه، آستانه شهر كهنه، امام زاده اسماعيل بن موسی بن جعفر(ع) در آبادی جرتوده، امام زاده جعفر در3 كيلومتری شهر قوچان، امام زاده حسين اصغر در سر ولايت، امام زاده حسين بن حسن مجتبی در نوروزی، امام زاده علی بن موسی در آبادی شرف، تپه چيلغانی در قوچان، تپه زوباران درقوچان، تپه*فتح*آباد در 5 كيلومتری باختر قوچان، تپه نادری (مرواريد تپه) در شمال باختری شهر قوچان، تپه يام در شمال فاروج، قلعه تپه در 15 كيلومتری شهر قوچان و مدرسه عوضيه يا مسجد جامع برخي از مكان هاي ديدني و تاريخي اين شهرستان را تشكيل مي دهند.

    صنايع و معادن

    از صنايع ماشيني و معادن شهرستان قوچان اطلاعات مستندي در دست نيست. مهم ترين صنايع دستی مردم قوچان، عبارت*اند : پوستين دوزی، نمد مالی، گليم بافی، دوختن چاروق (گونه ای كفش)، ساغری، گيوه و كفش، كمخت، فرش، قاليچه بافی، جاجيم بافی، عرقچين دوزی، جوراب بافی، دستكش پشمی، كيسه حمام، گونه ای لباس مردانه از برك (پشم نرم بز و گوسفند) كه در اصطلاح محلی چوخه نام دارد.

    کشاورزی و دام داری

    كشاورزی قوچان از گذشته پر رونق بوده، به طوری كه آن را خميرخانه يا انبار خراسان رضوي می ناميده اند. در قوچان، غلات به طور آبی و ديمی كشت می شود. ساير فرآورده های كشاورزی آن عبارتند از : چغندرقند، آفتابگردان، لوبيا روغنی (سويا)، سيب زمينی، پياز، سبزيجات، ميوه هاي جاليزي، گياهان علوفه*ای، حبوبات، باغ های انگوری و سيب درختی. گله داری و دام*پروری نيز از كارهای مهم توليدی مردم قوچان است. كره، ماست، روغن و پنير قوچان بسيار معروف و مرغوب است. هم چنين مرغ*داری و پرورش طيور به روش سنتی و صنعتی رواج دارد.

    مشخصات جغرافيايي

    شهرستان قوچان، با پهنه ای حدود 6868 كيلومتر مربع، در شمال استان خراسان رضوي، از نظر جغرافيايی در 37 درجه و 7 دقيقه پهنای شمالی و 38 درجه و 30 دقيقه درازای خاوری قرار دارد. اين شهرستان از شمال به جمهوری تركمنستان، از باختر به شهرستان های شيروان و اسفراين، از خاور به شهرستان های درگز و چناران و از جنوب به شهرستان های نيشابور، چناران و سبزوار محدود است. هوای قوچان معتدل و نيمه مرطوب بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها *35 درجه بالای صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است.
    ميانگين بارندگی ساليانه قوچان،410 ميلي متر گزارش شده است.

    راه های مهم قوچان، عبارت اند از :

    1- راه قوچان – مشهد، به درازای 130 كيلومتر
    2- راه قوچان – سبزوار، به درازای 163 كيلومتر
    3- راه قوچان – بجنورد، به درازای 120 كيلومتر
    4- راه قوچان – درگز، به درازای 120 كيلومتر
    5- راه قوچان – باجگيران، به درازای 84 كيلومتر

    وجه تسميه و پيشينه تاريخي

    بر پايه آثار تاريخی در حدود 250 پ. م، از قوچان به نام های «آساآك»، «آشاك» و «آرسكا» ياد شده است. آساآك (آساك) جزو ناحيه دهستان خراسان بوده، كه در روزگار باستان «پارت» خوانده می شده است. پژوهشگران بانی آن را اشك اول و محل آن را قوچان امروزی دانسته اند. قوچان از اوايل دوره اسلامی تا اوايل چيره گی مغول، به نام های «استوا» (استو)، «خوجان» و «خبوشان» ناميده می شد. شاه عباس بزرگ صفوی (996-1038 هـ . ق) برای جلوگيری از تاخت و تاز ازبكان به خاور ايران، گروه هايی از ايلات باختر ايران از جمله ايل زعفرانلو را به قوچان كوچ داد. در سفری كه نادر شاه افشار به سمرقند و بخارا كرد، چندين صفحه قرآنی را كه به خط غياث الدين بايسنقر نگاشته شده است و در آرامگاه تيمورلنگ جای داشت، به قوچان آورد. بعدها به دستور ناصرالدين شاه قاجار، دو برگ از آن، به موزه تهران منتقل شد. شهر قوچان چندين بار در سال های 1267 هـ . ق (1851 م)، *1278 هـ . ق (1861 م)، 1312 هـ . ق (1894 م)، *در اثر زلزله آسيب ديده ويران شد. در 1313 هـ . ق (1895 م)، شهر كنونی به كمك محمد ناصر خان شعاع الدوله - رئيس ايل زعفرانلو - توسط مهندسان روسی، در 12 كيلومتری شهر كهنه بنا شد.

  9. #179
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    شهرستان درگز
    یکی از شهرستان*های استان خراسان رضوی است. مرکز این شهرستان شهر درگز می*باشد. نوخندان، لطف*آباد و چاپشلو دیگر شهرهای این شهرستان می*باشند. در سال ۱۳۸۵، این شهرستان تعداد ۷۵٬۹۲۵ نفر جمعیت داشته است.

    درگز در شمال شرقي ايران در استان خراسان رضوي واقع شده كه از شمال با كشور تركمنستان هم مرز واز جنوب باقوچان وچناران واز شرق با شهرستان كلات و از غرب به شهرستان قوچان متصل ميباشد.

    تقسیمات کشوری

    بخش مرکزی شهرستان درگز
    دهستان تکاب (درگز)

    شهرها:

    درگز

    بخش چاپشلو
    دهستان قره باشلو
    دهستان میانکوه (درگز)



    چاپشلو

    بخش لطف*آباد
    دهستان دیباج
    دهستان زنگلانلو



    لطف*آباد

    بخش نوخندان
    دهستان درونگر
    دهستان شهرستانه



    نوخندان

    درگز

    جمعیت
    بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش مرکزی شهرستان درگز در سال ۱۳۸۵ برابر با 41414 نفر بوده است

  10. #180
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض روستای مایان سفلی

    روستای مایان سفلی

    روستای مایان سفلی از روستاهای دهستان طرقبه ، بخش طرقبه ، شهرستان مشهد می باشد که در ارتفاع 1350 متری از سطح دریا واقع شده است . به لحاظ وضعیت طبیعی : کوهستانی و به لحاظ اقلیمی دارای آب و هوای معتدل می باشد . به علت کوهستانی بودن منطقه مایان سفلی کشاورزی روستا بیشتر بر پایه باغداری است و برای استفاده از زمین جهت زراعت مجبور به تراس بندی زمین می باشند .




    معماری روستا :

    معماری روستای مایان سفلی اصولا کاه گل و خشت و بنابر موقعیت طبیعی منطقه ساخته شده اند فضای دورن منازل این روستا ترکیبی از فضای زندگي و در محوطه حیاط : تنور ، انبار ، طویله و توالت به چشم می خورد در معماری با بافت قدیمی اتقها در کنار هم و همگی درب ورودیشان از داخل حیاط می باشد اما اتاقها از داخل با یکدیگر ارتباط دارند اما در بافت جدید مصالحی نظیر گل و چوب ، آجر ، آهن و سیمان بکار رفته و شیوه معماری از معماری روستایی به شهری تغییر یافته است .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •