پیر آگوست رنوار (Pierre Auguste Renoir) نقاش دریافتگر (امپرسیونیست) بزرگ فرانسوی و پدر ژان رنوار کارگردان،در 25 فوريه 1841برابر با سال 1220 شش اسفنده شدر «ليموژ» فرانسه پا به عرصه هستي نهادپدرش خياط بود و در۴ سالگي به همراه خانواده، مانند بسياری از ساكنان پاريس، به پايتخت مهاجرت كردند و در منزلي نزديك بناي «لوور»- كه بخشي از آن قصري سلطنتي بود و بخش ديگر موزه به مانند امروز- اقامت گزيدند. «رنوار» از «لوور» به عنوان اولين دريچه روبه هنر زندگي اش ياد مي كند. ابتدا به عنوان هنرمند تجاری و سپس چندین سال به عنوان نگهبان موزهٔ لوور پاریس کار کرد. در سال ۱۸۶۲ برابر با سال 1241 ه ش در۲۰سالگي به مدرسه نقاشي كلاسيكبرای تحصیل نزد هنرمند سوئيسيچارلز گلیر (CharlesGleyre) در پاريس رفت و نقاشي به سبك و سياق اساتيد باستان را به خوبي آموخت ودر آنجا نقاشخانهای دایر كرد و به ترسیم صورت اشخاص اشتغال ورزید. حیات هنری او نخست تحت تاثیر هنر چینی بود. در استودیو شخصی او با بازیل (Bazille)، کلود مونه (Monet) و سیسلی (Sisley) آشنا شد و به عضویت گروه آنها(امپرسیونیست ها) درآمدو به سبك نقاشانی همچون سیسیلی و كلود مونه كه از بنیانگذاران مكتب امپرسیونیسم در نقاشی بودند پیوست. این نقاشان درآثار خود سوژههای طبیعی و فضای آزاد را با نور و رنگ طبیعی انتخاب نمودند . آثار «رنوار» به آثار تابستانی معروف است و از شفافیت و نور و سایهروشنهای روزهای تابستان برخوردار است.«رنوار» بیش از خود اشیا به انعكاسات نور در اشیاء توجه داشت. در سال ۱۸۷۰برابر با سال 1249 ه ش در سن ۱3سالگي در يك كارگاه نقاشي بر روي ظروف چيني كارآموزي را آغاز كرد وخستین طرح خود را کشید و از آن پس بیشتر با «مونه» کار می کرد. در اين دوران بود كه اطلاعات و دانش فراواني درباره رنگ ها و نقاشي جمع آوري كرد. به تدريج بر مهارت او افزوده شد و ديري نگذشت كه به عنوان يكي از بهترين نقاشان كارگاه مطرح شد. وی در دومین، سومین و هفتمین دور نمایشگاه امپرسیونیسم همراه مونه و دیگر پیشگامان این مکتب نقاشی شرکت کرد و در طی سال های 1878 تا 1883 برابر با سالهای 1257 تا 1262 ه ش نمایشگاههایی را به صورت انفرادی برپا کرد. اما از بخت بد او كارگاه ورشكسته شد و «رنوار» را براي ادامه زندگي و آينده اش به فكر واداشت.در سال ۱۸۷۵، برابر با سال 1254 ه ش مشکلات مالی هنرمندان سبک امپرسیونیسم آنها را وادار به حراج آثار خود کرد.
صحنه هنر در آن روزگار از آزادي و اختيار بي بهره بود و تحت سلطه تفكري خاص به سر مي برد و اين چيرگي تا به حدي بود كه هر ساله نمايشگاهي از آثار نقاشي با نام «سالن» برگزار مي شد كه به نوعي دروازه سانسور به شمار مي آمد و هر اثري كه از سوي نمايشگاه پذيرفته نمي شد، براي خود در بازار هيچ خريداري نمي يافت. در اين حال بود كه بزرگاني چون «كلود مونه»، «آلفرد سيسلي»، «فردريش بازيل» و «آگوست رنوار» بر ضد سبك و سياق سنتي هنر برخاستند و براي اولين بار به نقاشي از فضاهاي باز پرداختند كه خود به نوعي شورش به شمار مي آمد. اولين آثار و نقاشي هاي مكتب امپرسيونيسم در جنگ هاي «فونتن بلو» در نزديكي درياچه اي كوچك خلق شد. اين چهار دوست و هنرمند بزرگ مترصد لحظه اي طلايي براي ثبت آثار و جلوه هاي خود بودند و آثار خود را با حركات سريع قلم مو و رنگ هاي روشن خلق كردند. آثاري كه در چشم منتقدان يك مشت نقاشي «ناتمام» و «نامرتب» بيش نبودند.به راحتي قابل پيش بيني بود كه اين آثار از سوي نمايشگاه «سالن» پذيرفته نخواهد شد و به همين دليل امپرسيونيست ها نمايشگاه خود با نام «مردودي هاي سالن» را برپا كردند. اين نمايشگاه هيچ داوري نداشت و هر هنرمند با پرداختن اندك بهايي فرصت به نمايش گذاردن اثر خود را پيدا مي كرد. «رنوار» از سبك امپرسيونيسم لذت فراوان مي برد و به نقاشي از فضاهاي بيروني پرداخت. او در آثار خود موفق به ابداع روشي براي نمايش نور شد كه صحنه هاي نقاشي شده را بسيار شفاف و زنده به نمايش مي گذاشت. «رنوار» اما هيچ گاه از ريشه هاي سنتي هنر غافل نشد و هميشه درباره آثار كلاسيك لب به تحسين مي گشود. در اوايل دهه ،80 «رنوار» به اين نتيجه رسيد كه هر چه مي خواسته، با مكتب امپرسيونيسم به انجام رسانيده و به همين دليل به شدت احساس خستگي مي كرد. مدتي براي استراحت به ايتاليا سفر كرد و با بازگشت از ايتاليا سبك خود را تغييردار و تا حدي به سبك كلاسيك متمايل شد. او در سبك جديدش وقت بسيار در جزئيات به عمل مي آورد و از خطوط دقيق استفاده بسيار مي كرد. جالب است بدانيد كه اين استاد بزرگ براي آثارش تنها از ۵ رنگ متفاوت استفاده مي كرد اما تجربه نقاشي بر روي ظروف چيني او را در تركيب رنگ ها به استادي بي همتا بدل كرده بود. در بين آثار او اثري به نام «Les Grandes Baigneuses» وجود دارد كه در حال حاضر در موزه هنر سياست فيلادلفيا حفظ و نگهداري مي شود، كه در دقت و ابعاد نقاشي بي نظير است. شايد بد نبود «رنوار» درباره اين اثر مي گفت كه ديگر همچون اثري با اين دقت و اين ابعاد خلق نخواهد كرد.
در سال۱۸۹۰ برابر با سال 1269 ه ش برای آخرینبار در یک نمایشگاه گروهی همراه دیگر امپرسیونیستها شرکت کرد و مدال «لژیون» را نصیب خود کرد.با پا به سن گذاردن «رنوار»، سبك نقاشي او تغيير كرد و به سبكي ملايم و با خطوط سردستي بسيار تبديل شد. او در اين آثار از رنگ هاي پرقدرتي مانند قرمز و نارنجي و همچنين قلم موهاي قطور بهره مي برد.«رنوار» با وجود ناراحتی های جسمانی که داشت تا آخر عمر به نقاشی کشیدن ادامه داد علاقه او به نقاشي حد و مرزي نمي شناخت تا بدان حد كه در دوران كهنسالي در حالي كه از آرتروز شديد رنج مي برد با بستن قلم مويي بر مچ دست خود به نقش آفريني ادامه داد. نقاش بزرگ فرانسوي پس از ۷۸ سال زندگي كه ۹ سال آخر آن به گوشه نشيني بر اثر بيماري رماتيسم سپري شدو سرانجام در سن 79 سالگي در ۱۷ دسامبر یا۳دسامبر 1919 برابر با آذر سال 1298در جنوب فرانسه رخت از جهان بربست.
«رنوار» یکی از بنیانگذاران جنبش امپرسیونیسم سده نوزدهم به شمار می اید.او دراثار اولیه اش تحت تاثیر کوربه بود ولی بعد با مونه نخستین منظره هایش را افرید.در مجموعه اثار «رنوار» هیچ نشانه ای از زشتیهای زندگی نمیتوان یافت .او فقط به زیبایی و لطافت و شادمانی دلبستگی داشت.تلقی او از «زن» موجودی پریگون وزیبا چهر است .«رنوار» با لکه های ملایم سبز وصورتی وبنفش نقاشیهای خود را رنگپردازی می کرد وبا رنگسایه های روشن ولطیف طراوت پوست را نشان می داد.
از آثارمهم «اگوست رنوار» می توان به تابلوهای«ضیافت در شب» كه از بهترین آثار امپرسیونیسم به شمار میرودو «لژ» یا «لیز» و «پايان شام» و «آواز خوان» و «ساماری» و «مادام شارپانتيه» و «آسياب كالت» یا «آسیای گالِت» و «تاب» و «ناهارقایقرانان» اشاره کرد. و تابلوی«لا مولین د لا گالت» اثر «پیر آگوست رنوار» فرانسوی در سال 1876 است . این اثر در می سال 1990 توسط همان خریدار تابلوی دکتر گاچت به مبلغ 78.100.000 دلار خریداری شد.
کتاب"درباره ی پدرم،رنوار" نوشته ی پسر فیلمساز رنوار "ژان رنوار" که خود از شهیرترین فیلمسازان فرانسه است را جهت اطلاعات تکمیلی تر مطالعه کنید
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید