تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 32 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 320

نام تاپيک: مسابقه ی شاعر شناسی

  1. #1
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض مسابقه ی شاعر شناسی

    هدف از ایجاد تاپیک؛
    1.علاقه مند تر کردن کاربران به کتابخوانی و شعر
    2. گسترده کردن مطالعات کاربران در زمینه ی ادبیات و مخصوصاً شعر
    3. آشنایی هرچه بیشتر کاربران با مشاهیر کشور و جهان

    علت ایجاد تاپیک:
    1.به خاطر بالا رفتن اطلاعات کاربران در زمینه ی ادبیات،مخصوصاً که کاربر فعال ادبیات باید یک متخصص ادبیات باشد و این بدون مطالعه امکان ندارد.
    2.حتی اگر یک فرد تخصص و علاقه در زمینه ی ادبیات نداشته باشد،لازم است که در مورد گذشته ی خود اطلاعاتی داشته باشد.و این در سایه ی آشنایی با ادبیات و فرهنگ گذشته میسر میگردد.و از آنجا که فرهنگ و ادب در شعر به روشنی نمود میگردد و در واقع شعر بدون تحریف به خوبی فرهنگ یک ملت را تصویر میکند.

    نحوه و روند ارسال پست ها
    1.شعری به طور کامل توسط کاربر دلخواه پست میشود.
    2.کاربران به غیر از کاربر ارسال کننده،تا یک هفته فرصت دارند که نام شاعر رو بلافاصله در پست بعدی ارسال کنندو یک بیوگرافی 2-3 سطری در مورد شاعر ذکر میکنند.
    3.اثر بعدی بعد از پست مربوط به نام و بیوگرافی شاعر ،ارسال میشود.

    تذکر:
    1.لازم نیست که حتماً کاربری که نام شاعر پست قبلی را ارسال میکند،پست بعدی را ارسال کند،ولی در هر حال حق تقدم دارد.
    2.می تواند شاعر تکراری باشد(یعنی چندین پست از یک شاعر به صورت متناوب یا نامتناوب ارسال گردد)
    3.در صورت اینکه هیچ کاربری نتوانست در عرض یک هفته جواب را بدهد خود طرح کننده نام شاعر را قید کند.
    4.تنها از آثاری استفاده شود که اشعار آنها به ثبت رسیده است.(کلیه ی اشعاری که در تاپیک های ادبیات و علوم انسانی با نام شاعر ذکر شده اند جزو آثار ثبت شده محسوب میشوند)
    5.از آثار شاعران غیر ایرانی(انگلیسی،چینی و ...)تنها در صورتیکه ترجمه ی آثار ایشان به چاپ رسیده باشد،استفاده شود.

  2. 5 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    میشه من شروع کنم؟؟





    در خود خروش ها دارم، چون چاه، اگر چه خاموشم
    می جوشم از درون هر چند با هیچکس نمی جوشم

    گیرم به طعنه ام خوانند: « ساز شکسته! » می دانند،
    هر چند خامشم اما، آتشفشان خاموشم

    فردا به خون خورشیدم، عشق از غبار خواهم شست
    امروز اگر چه زخمش را، هم با غبار می پوشم

    در پیشگاه فرمانش، دستی نهاده ام بر چشم
    تا عشق حلقه ای کرده است، با شکل رنج در گوشم

    ***
    این داستان که از خون گُل بیرون دمد، خوش است، اما
    خوشتر که سر برون آرد، خون از گُل سیاووشم

    من با طنین خود بخشی از خاطرات تاریخم
    بگذار تا کند تقویم از یاد خود فراموشم

    مرگ از شکوه استغنا با من چگونه برتابد؟
    با من که شوکرانم را با دست خویش می نوشم


  4. این کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    در خود خروش ها دارم، چون چاه، اگر چه خاموشم


    نام شاعر:حسین منزوی زنجانی
    سال تولد:1325،اول مهر
    محل تولد:زنجان
    سال وفات:1383،شانزدهم اردیبهشت
    محل وفات:تهران

    آثار:ترجمه منظومه ترکی «حیدر بابا»ی استاد محمد حسین شهریار (1369) با عشق در حوالی فاجعه (1371) این ترک پارسی گوی/ بررسی شعر استاد شهریار(1372) از شوکران و شکر (1373) با سیاوش از آتش (1375) از کهربا و کافور (1376) از ترمه و تغزل / برگزیده غزل ها و شعرهای نیمایی و سپید (1376) به همین سادگی / شعرهای بی وزن (1378) با عشق تاب می آورم / شعرهای نیمایی (1378) این کاغذین جامه (1379) از خاموشی ها و فراموشی (1380) تغزلی در باران ( 1381) دومان (شعرهای ترکی منزوی)، صفیر سیمرغ (شعرهای سی تن از شاعران زنجان از نسل اول تا ششم شعر آن دیار)، دیوار در متن یک شعر(بررسی تحلیلی شعر معاصر) و خونه آقا گنجشکه(مجموعه داستان کودکان)

  6. 2 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    ای دل عبث مخور غم دنیا را
    فکرت مکن نیامده فردا را کنج قفس چو نیک بیندیشی
    چون گلشن است مرغ شکیبا را بشکاف خاک را و ببین آنگه
    بی مهری زمانه‌ی رسوا را این دشت، خوابگاه شهیدانست
    فرصت شمار وقت تماشا را از عمر رفته نیز شماری کن
    مشمار جدی و عقرب و جوزا را دور است کاروان سحر زینجا
    شمعی بباید این شب یلدا را در پرده صد هزار سیه کاریست
    این تند سیر گنبد خضرا را پیوند او مجوی که گم کرد است
    نوشیروان و هرمز و دارا را این جویبار خرد که می‌بینی
    از جای کنده صخره‌ی صما را آرامشی ببخش توانی گر
    این دردمند خاطر شیدا را افسون فسای افعی شهوت را
    افسار بند مرکب سودا را پیوند بایدت زدن ای عارف
    در باغ دهر حنظل و خرما را زاتش بغیر آب فرو ننشاند
    سوز و گداز و تندی و گرما را پنهان هرگز می‌نتوان کردن
    از چشم عقل قصه‌ی پیدا را دیدار تیره‌روزی نابینا
    عبرت بس است مردم بینا را ای دوست، تا که دسترسی داری
    حاجت بر آر اهل تمنا را زیراک جستن دل مسکینان
    شایان سعادتی است توانا را از بس بخفتی، این تن آلوده
    آلود این روان مصفا را از رفعت از چه با تو سخن گویند
    نشناختی تو پستی و بالا را مریم بسی بنام بود لکن
    رتبت یکی است مریم عذرا را

  8. این کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    ای دل عبث مخور غم دنیا را
    لطفاً شعر رو مرتب کنید ،یه جوری شبیه شعر نو شده

    نام شاعر:پروین اعتصامی
    سال تولد:1285، 25اسفند
    محل تولد:تبریز
    سال وفات:1320


    پروین اعتصامی در سال 1285 هجری شمسی در خانواده ای دانش پرور و اهل قلم به دنیا آمد . در دوران کودکی، زبان های فارسی و عربی را زیر نظر معلمین خصوصی در منزل و زبان انگلیسی را در مدرسه آمریکاییها فراگرفت.
    ذوق سرشار و وجدان بیدار پروین با آشناییش به فنون ادب درهم آمیخت و وی را در زمان حیات کوتاه خود به جایگاه بلندی رساند.
    دیوان پروین ، شامل 248 قطعه شعر می باشد که 65 قطعه از آن به صورت مناظره می باشد، که به شیوه ای هنرمندانه به پند و اندرز و شرح پریشانی مستمندان و انتقاد از عالمان بی عمل می باشد.
    مناظره میان گل و گیاه ، نخ و سوزن ، سیر و پیاز ، مور و مار، دیگ و تاوه ، مست و هشیار .....که با طنزی لطیف همراه است ، گویای اشاراتی است واضح و روشن که وی در آن ها به ترسیم فساد و تزویر اجتماع زمان خود می پردازد. بنابراین شعر پروین از برجسته ترین نمونه های شعر تعلیمی به حساب می آید.
    پروین رمز عظمت و بزرگی انسان را در گرو تربیت یافتن در دامان مادر می داند و می گوید:

    اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
    بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.
    به گاهواره مادر بسی خفت ،
    سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.

    پروین زنی صریح اللهجه و صادق بود که اعتقاد داشت باید از سر جان به جانبداری از حقیقت برخاست و سخن حق را به هر قیمتی به زبان جاری کرد :

    وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است
    شمشیر روز معرکه زشت است در نیام!

    پروین پادشاهان را به گرگهایی تشبیه نموده که لباس شبان بر تن کرده اند و در جایی از زبان پیرزنی
    می گوید:
    ما را به چوب و رخت شبانی فریفته است
    این گرگ سالهاست که با گله آشناست!

    پروين اعتصامی در سوم فرودين ،1320 در آستانه‌ی سی و پنج سالگی، بيمار شد و در پانزدهم همان ماه در اثر ابتلا به مرض حصبه، درگذشت و در مقبره ی خانوادگی در صحن حضرت معصومه (س) در قم، در كنار پدر به خاك سپرده شد.


  10. 4 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    پروفشنال Leyth's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    802

    پيش فرض

    با اجازه از شما دوست بسیار عزیز و عاشق ادبیات

    شبها به یادت می شمارم اختران را
    یعنی سپهر بی نشان بی کران را

    هر کس به قدر همت خود می شمارد
    شاید کسانی گوسپندان و شبان را

    یک آسمان صد آسمان ، پانصد، ولی نه
    اشکم به جای خواب می برّد امان را

    بی خوابی و نام تو و تکرار و تکرار
    اینگونه می کاود نفسهایم زمان را

    با نام تو شبهای من روشنتر از روز
    ربطی به خورشیدست ماه و کهکشان را

    از باده ی نابی که در چشم تو جاریست
    تا بامدادان می کشم رطل گران را

  12. این کاربر از Leyth بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    چقده سخته
    بهتر نیست یه راهنمایی کوچولو هم باشه؟؟؟؟


  14. #8
    پروفشنال Leyth's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    802

    پيش فرض

    این شعر به عنوان راهنمایی:


    بیشه ای بود و در آن غلغله ای
    هر طرف همهمه و ولوله ای

    بیشه را رهبر و سلطانی بود
    شیر پر هیبت غرانی بود

    نعره اش گوش فلک کر می کرد
    خشم او رعشه به تندر می کرد

    چونکه می کرد گهی عزم شکار
    دیو و دد پای نهادی به فرار

    ببر درنده هراسانش بود
    کرگدن گوش به فرمانش بود

    گور و زرافه زدستش به عذاب
    پیل از هیبت او در تب و تاب

    ریزه خوارش سگ و کفتار پلشت
    گرگ در جنگل و روباه به دشت

    عمری آنجا به تنعم گذراند
    اسب ِ توفیق به هر سوی براند

    روزها رفت و شب آمد بسیار
    روز او نیز بشد چون شب تار

    پیر شد پادشه جنگل و سست
    نه قوی ماند و نه چالاک و نه چست

    رمق از جان و تن شیر بشد
    پاک مفلوک و زمین گیر بشد

    دید این حالت او کفتاری
    تشنه و گرسنه از ناچاری

    تا که مرهم نهدش بر دل ریش
    پیشش آورد ز ته مانده ی خویش

    شیر می خواست که خیزد از جا
    شکمی سیر در آرد ز عزا

    از درون لیک ندایی بشنید
    که سراپای وجودش لرزید:

    " خویشتن را نکند خوار کنی
    فکر پس مانده ی کفتار کنی "

    بی محابا ز طمع دست کشید
    چشمها بست و به جوایش خوابید

    صبح فردا به شکوه و اکرام
    داشت این زمزمه بر لب، دد و دام:

    " شیر ، پس مانده ی کفتار نخورد
    با غرور و عظمت جان بسپرد "

  15. این کاربر از Leyth بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    اعتراف میکنم نمیتونم بگم این شاعر کیه

  17. این کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #10
    پروفشنال Leyth's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    802

    پيش فرض

    چه طوری باید راهنمایی کنم؟

    دانشگاه علم و صنعت!

    خوبه؟



    چیست دنیا پیله ای تاریک و تنگ
    ما چو کرمی در تنیدن بی درنگ

    صبح تا شب بهر امرار معاش
    در هیاهو در تکاپو در تلاش

    آدمی گر لحظه ای آسوده نیست
    کوشش پیگیر او بیهوده نیست

    گرچه نادانسته تاری می تند
    روزنی بهر رهایی می کَند

    تارها می ماند و او رفتنیست
    رفتنش آزادی از ما ومنیست

    کرم کوچک عاقبت پروانه است
    بی نیاز از پیله ی ویرانه است

    بال پرواز از تنیدن یافته
    سوی اوج بی کران بشتافته

    ما اگر بر فرق عالم افسریم
    تا نپنداری ز کرمی کمتریم

    از تنیدن کرم در پرواز شد
    راه آزادی به رویش باز شد

    زندگی زندانی از رنج و بلاست
    مر گ ما آغاز آزادی ماست

    پیله ی تن را نوردیدن خوش است
    زین قفس آزاد گردیدن خوش است

    پیله می پوسد به زیر خاکها
    پرکشد پروانه بر افلاک ها

    پیله می گردد اسیر گور و مور
    جان والا همتراز حور و نور

    پیله ی تن خاک و خاکستر شود
    جان والا از ملک برتر شود

    تن ز جان و جان ز تن تنها رود ......... " اشاره به بیت مولانا
    هرچه از هر جا بود آنجا رود

    مرگ ما آغاز راهی دیگر است
    ابتدای نشئه ای بالا تر است

    " چون بمیریم از ملک پرّان شویم
    آنچه اندر وهم ناید آن شویم" ..................." مولانا

    لیک آن کو اهل تزویر و ریاست
    مرگ او هم در درون پیله هاست

  19. این کاربر از Leyth بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 32 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •