تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 39

نام تاپيک: حسین منزوی زنجانی

  1. #21
    آخر فروم باز گرافيكار's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,276

    پيش فرض

    نمیدونم!
    در محافل شب شعر این جمله رو شنیدم
    اگر از ایشون هست لطفا کل کلام رو برای ماهم بگذارید
    ممنون
    محمد علي بهمني
    در تحليل تاريخ غزل جديد اين جملات رو ذكر ميكنه
    اون معتقده غزل جديد از هوشنگ ابتهاج شروع شد
    و به غزلسرايان بعد از اون مثل سيستاني منتقل شد
    اون ميگه هوشنگ ابتهاج بين غزل سنتي و غزل جديد پل زد اما خودش از روي پل عبور نكرد
    بعدا اين جمله رو در تشريح عملكرد سيستاني و شاگرداش بيان ميكنه
    ميدونيد كه منزوي و بهمني هر دو شاگرداي سيستاني بودن
    اما خود بهمني معتقده كه منزوي بعدها از هر دو موفقتر بوده

    ---------- Post added at 04:35 PM ---------- Previous post was at 04:33 PM ----------

    اگه ميشه عكس آرامگاهشو كوچيكتر كنيد
    چون اين صفحه براي من خيلي دير باز ميشه

  2. این کاربر از گرافيكار بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    من خود نمی روم ، دگری مبرد مرا
    نابرده باز سوی تو می اورد مرا
    کالای زنده ام که به سودای ننگ و نام
    این می فروشد آن دیگری می خرد مرا
    یک بار هم که گردن امن وامان نبود
    گرگی به گله می زند ومی درد مرا
    در این مراقبت چه فریبی است ای تبر!
    هیزم شکن برای چه می پرورد مرا؟
    عمری است پایمال غمم، تا که زندگی
    اینبار زیر پای که میگسترد مرا
    شرمنده نیستم ز هم در گرفت وداد
    چندان که میخورم غم تو ،میخورد مرا
    قسمت کنیم انچه که پرتاب می شود
    شاخه گل قبول تورا،سنگ رد مرا
    ____________________________________________

    ای کوچه ی قدیمی دیدار ما سلام!
    دیوارهای خشت به خشت آشنا سلام
    ای بوی دو ست در تو وزان تا همیشگان
    دالان گل فشان نسیم صبا !سلام
    ای ثبت بر جریده ی دیوارهای تو
    از او و من ،بریده ی تصویرها!سلام

    ای شیشه های پنجره! ای قاب عکس ها!
    آیینه های کوچک معجزه نما !سلام

  4. 4 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض

    .
    ای دوست عشق را مشكن حیف از اوست ، دوست
    این شیشه را به سنگ مزنعمر من در اوست
    بار نخست نیست كه با بار شیشه عشق
    از سنگلاخ می گذرد ، پسچه های و هوست ؟
    تاری ز طره دادی امانت مرا شبی
    یعنی طناب دار تو زین رشتههای موست
    یك گام دور گشتی و نزدیك تر شدی
    عشق است و هیچ سوی غریبش هزارسوست
    سرگشته چون من و تو در آیا و كاشكی
    صد پی خجسته گمشده ی این هزارتوست
    ماهی شدن به هیچ نیرزد نهنگ باش
    بگریز از این حقارت آرامشی كهجوست
    با گردباد باش كه تا آسمان روی
    بالا پسند نیست نسیمی كه هر زه پوست
    مرداب و صلح كاذب او ،غیر مرگ نیست
    خیزاب زندگی است همه گرچه تندخوست
    با دیرو دوری از سفرش دل نمی كند
    مرغی كه آستانه ی سیمرغش آرزوست
    تاهمدم كسی نشود دم نمی زند
    نی ، كش هزار زمزمه پرداز در گلوست
    .

  6. این کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #24
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض

    امشب ستاره های مرا آب برده است
    خورشید واره های مرا ،‌خوابخورده است
    نام شهاب های شهید شبانه را
    آفاق مه گرفته هم از یاد برده است
    از آسمان بپرس كه جز چاه و گردباد
    از چالش زمین چه به خاطر سپرده است
    دیگر به داد گمشدگان كس نمی رسد
    آن سبز جاودانه هم انگار مرده است
    ماه جبین شكسته ی در خون نشسته را
    از چارچوب منظره دستی سترده است
    عشق - آتشی كه در دلمان شعله می كشید
    از سورت هزار زمستان فسرده است
    ای آسمان كه سایه ی ابر سیاه تو
    چون پنجه ای بزرگ گلویم فشرده است
    باری به روی دوش زمین تو نیستم
    من اطلسم كه بار جهانم به گرده است

  8. این کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #25
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض

    یک شب هوای گریه
    یک شب هوای فریاد
    امشب دلم ، هوای تو کرده است

    *

    فوج اثیری دُرناها
    در باران
    شعری مهاجر است
    که می گذرد
    و آن صدای زمزمه وار
    که لحظه لحظه ،
    به من ،
    نزدیک می شود ،
    آهنگ بال بال شعرم
    شعرم هوای نشستن دارد .

    *

    شب را
    تا صبح
    مهمان کوچه های بارانی
    خواهم بود
    و برگ برگ دفتر غمگینم را
    در باران
    خواهم شست
    آنگاه شعر تازه ام را
    - که شعر شهرهایم خواهد بود -
    با دست های شاعرانه تو ،
    بر دفتری که خالی است .
    خواهم نوشت
    ای نام تو تغزل دیرینم ،
    در باران !

    یک شب هوای گریه
    یک شب هوای فریاد
    امشب دلم هوای تو کرده است ...

    حسین منزوی

  10. 3 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #26
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    چیزی بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
    لختی حریف لحظه های غربتت باشم

    ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر
    بگ...ذار تا من هم شریک قسمتت باشم

    تاب آوری تا آسمان روی دوشت را
    من هم ستونی در کنار قامتت باشم

    از گوشه ای راهی نشان من بده ، بگذر
    تا رخنه ای در قلعه بند فطرتت باشم

    سنگی شوم در برکه ی آرام اندوهت
    با شعله واری در خمود خلوتت باشم

    زخم عمیق انزوایت دیر پاییده است
    وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم

    صورتگر چشمان غمگین تو خواهم بود
    بگذار همچون اینه در خدمتت باشم

    در خوابی و هنگام را از دست خواهی داد
    معشوق من ! بگذار زنگ ساعتت باشم

  12. این کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #27
    داره خودمونی میشه zhoovaan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    53

    پيش فرض

    نقش های كهنه ام چه قدر ، تلخ و خسته و خزانی اند
    نقش غربت جوانه ها رنگ حسرت جوانی اند
    روغن جلا نخوورده اند رنگهای من كه در مثل
    رنگ آب راكد اند اگر آبی اند و آسمانی اند
    از كف و كفن گرفته اند رنگ های من سفید را
    رنگ خون مرده اند اگر قرمز اند و ارغوانی اند
    رنگ های واپسین فروغ از دم غروب یك نبوغ
    مثل نقش های آخرین روزهای عمر مانی اند
    طرح تازه ای كشیده ام از حضور دوست - مرتعی
    كه در آن دو میش مهربان در چرای بی شبانی اند
    مرتعی كه روز آفتابی اش یك نگاه روشن است و باز
    قوس های با شكوه آن جفتی ابروی كمانی اند
    طرح تازه ای كه صاحبش فكر می كند كه رنگ هاش
    مثل مصدر و مثالشان بی زوال و جاودانی اند
    رنگ های طرح تازه ام رنگ های ذات نیستند
    ذات رنگ های معنی اند ذات رنگی معانی اند
    نقش تازه ای كشیده ام از دو چشم مهربان دوست
    كه تمام رنگ ها در آن وامدار مهربانی اند

  14. این کاربر از zhoovaan بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #28
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار
    شعری برای بختک ، شعری برای آوار
    تا این غبار می مرد ، یک بار تا همیشه
    باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار
    این شهر واره زنده است ،‌اما بر آن مسلط
    روحی شبیه چیزی ،‌چیزی شبیه مردار
    چیزی شبیه لعنت ،‌چیزی شبیه نفرین
    چیزی شبیه نکبت ،‌چیزی شبیه ادبار
    در بین خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است
    گمراهه های باطل ، ‌بن بست های انکار
    تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را
    تکرار می کنند این ،‌آیینه های بیمار
    عشقت هوای تازه است ، در این قفس که دارد
    هر دفعه بوی تعلیق ، هر لحظه رنگ تکرار
    از عشق اگر نگیرم ،‌جان دوباره ،‌من نیز
    حل می شوم در اینان این جرم های بیزار
    بوی تو دارد این باد ،‌وز هفت برج و بارو
    خواهد گذشت تا من ، همچون نسیم عیار

  16. این کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #29
    پروفشنال D,Freeman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    خونه.
    پست ها
    791

    پيش فرض

    نامه اي در جيبم... و گلي در مشتم...
    غصه اي دارم با ني لبكي...
    سر كوهي گر نيست...
    ته چاهي بدهيد...
    تا براي دل خود بنوازم...
    عشق جايش تنگ است!

  18. این کاربر از D,Freeman بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #30
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    335

    پيش فرض

    وَ من ...

    چگونه بی تو نگیرد دلم

    اینجا که ساعت ُ

    آیینه ُ

    هوا

    به تو معتادند ... /


    .:: حســـین منـــزوی ::.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •