تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 35

نام تاپيک: معماران نامدار

  1. #21
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 کیشو کورو کاوا



    کیشو کورو کاوا در سال 1934 در شهر ناگویا متولد شد. پدر و دو برادر او نیز معمار بودند.
    در یک روز تعیین کننده، مدت‌ها قبل، پدرش پس از جنگ او را به شهر محل تولدش برد و او هنگامی که به تمام ویرانی های ایجاد شده توسط بمب‌ها نگاه می‌کرد، برای اولین بار به نیروی یک معمار برای بازسازی یک شهر پی برد به طوری‌که خودش می‌گوید : « آن روز من خودم تصمیم گرفتم که یک معمار شوم ».

    بی اعتنایی ژاپنی‌ها به سنت و تقلید از معماری اروپایی باعث شد، کوروکاوا از همان دوران مدرسه راهنمایی سعی کند سنت خودشان را بفهمد، نه فقط به کار بردن فرم سقف و یا چیزهای نمادین. او سعی نمود بیشتر در مورد عناصر الهام بخش معماری ژاپن مطالعه کند. سپس توانست معماری معاصر را بر پایه سنت الهام بخش ژاپنی بنا کند.
    به گفته او: «سنت الهام بخش ژاپنی نامرئی است پس می‌توان این عناصر الهام بخش سنتی رااز طریق متریال معاصر و تکنولوژی معاصر به معماری معاصر منتقل کرد.» و این شروع فلسفه همزیستی او بود.
    او در دانشگاه کیوتو مدرک کارشناسی معماری خود را گرفت، سپس در دانشگاه توکیو به ترتیب به مدارک کارشناسی ارشد (سال 1959) و دکترای معماری(سال 1964) دست یافت. همزمان با گذراندن دوره دکترا، وی در دفتر «کنزو تانگه» به کار معماری پرداخت و سپس دفتر خودش را در سال 1961 در توکیو دایر کرد.
    کوروکاوا در اکتبر 2007 درگذشت.
    بررسی محورهای فکری کوروکاوا
    « سال 1959 بود، درست بعد از فروپاشی کنگره سیام، من اعلام کردم که دنیا از عصر ماشین به عصر زندگی تغییر خواهد کرد. من جنبش متابولیسم را در سال 1960 شروع کردم. معماری و طراحی شهری من با کلید واژه های متابولیسم، بازگردانی، بوم شناسی و همزیستی در ذهن تعریف شده است. اینها همه مهمترین کلید واژه های اصل زندگی هستند.»
    فلسفه همزیستی
    غنای درست جهان، تعدد فرهنگ‌ها و همزیستی فرهنگ های مختلف خواهد بود. خردگرایی و کاهش گرایی که بر پایه dualism (ثنویت) استوار شدند، برای ساده کردن پیچیدگی هایی که دنیا اختبار می‌کند تأسیس شده بودند.
    در مقایسه، فلسفه ی همزیستی به طور عادی با علم و فرهنگ سیستم پیچیده، مناسب است.
    تعریف های جدید کوروکاوا از مفهوم همزیستی، دو تعریف هستند که به یکدیگر احتیاج دارند و سعی می‌کنند تا یک وجه مشترک ایجاد کنند، حتی اگر رابطه شان شامل مخالفت، رقابت یا تناقض باشد، می‌تواند همزیستی نامیده شود.
    همزیستی اشاره دارد به یک رابطه مثبت که در آن شرکت کننده‌ها سعی می‌کنند یکدیگر را با وجود مخالفت متقابل یا تفاوت دین بفهمند. همزیستی به رابطه هایی اشاره می‌کند که به یک آفرینندگی منجر می‌شود و برای شریک دیگر ناممکن است که تنهایی به آن برسد. همزیستی یک رابطه از تأثیر متقابل دادن و گرفتن است.فلسفه همزیستی بعد های گوناگون را دربر می‌گیرد مانند همزیستی تاریخ و آینده و یا همزیستی سنت و آخرین فناوری.
    فلسفه های غیر دوگانه و فلسفه همزیستی دارند توجه خیلی از کسانی را که از فلسفه مدرن قرن 20 ناراضی هستند جلب می‌کنند. ثنویت ایدئولوژی ای است که در آن عناصر مبهمی که بین دو موجود متضاد وجود دارند حذف شده اند. از جمله تعریف دوگانه از انسان بعنوان بدن و روح و یا تعریف دوگانه از توانایی انسان که می‌تواند منطقی و عاطفی باشد.
    از ارسطو تا دکارت و کانت، ثنویت از طریق غرب گسترش پیدا کرد و یک سلاح مؤثر برای مدرنیزه کردن غرب شد. به این معنی که قرن بیستم عصر غرب بود، عصر ثنویت، عصر فن آوری علمی و اقتصاد.
    فلسفه ی همزیستی سعی می‌کند تا همزیستی میان دو عنصر متضاد را ایجاد کند با خلق کردن یک فضای متوسط یا قلمرو مبهم که در آن یا هیچ کدام و یا هر دو وجود دارند.
    دستور دنیا به همزیستی در قرن 21 شاید به طور چشمگیری دستورات دوگانه و کاهش گرای معماری و طراحی شهری را تغییر دهد.
    متابولیسم
    کوروکاوا در سال 1960 مکتب متابولیسم را پایه گذاری کرد. از اعضای اولیه این جنبش می‌توان فومیهیکو ماکی، کیکوتا، شینو هارا، کنزو تانگه و... را نام برد و معماران مطرح دیگری چون آراتا ایسوزاکی، تویو ایتو، موشه سفدی و... نیز به عضویت این مکتب در آمدند. موضوعی که این گروه بیشتر به آن توجه داشت، این بود که شهرهای آینده جهان مجموعه ای انبوه و بزرگ مقیاس، انعطاف پذیر، قابل توسعه با امکان رشد ارگانیک خواهند بود. این ایده آنها برای شهرهای آینده بود. علت انتخاب نام متابولیسم برای این جنبش این بود که متابولیسم یک مفهوم زیست شناختی است و یکی از مهمترین مفاهیم اصل زندگی به شمار می‌رود.
    بعد از سالهای دهه 60 اعضای گروه از هم جدا شدند. اکسپو 70، آخرین کار مشترک آنها بود. سپس کوروکاوا سعی کرد، متابولیسم را در زندگی واقعی به کار ببرد.
    ایده متابولیسم فقط یک کاربرد تکنیکی از رشد و گسترش سیستم نیست بلکه مهمترین ایده متابولیسم، چرخه هاست. چرخه متابولیک همان ایده بازگردانی در معماری است. بعنوان مثال در برج کپسول تمام سیستم لوله کشی expose است، پس لوله کشی و تأسیسات مکانیکی را می‌توان بازیابی کرد و از آن به بعد ساختمان می‌تواند بیشتر زندگی کند. ایده متابولیسم در حال حاضر در گسترش سیستم‌ها وجود دارد، همچنین در بازیابی سیستم‌ها و بوم شناسی، تا عمر معماری را بیشتر کند.

    همچنین ایده بسط و گسترش همان ایده نامتقارن (asymmetrical ) را معنی می‌دهد. اگر ما یک واحد را به روش نامتقارن بسازیم، پس ما گسترش و توسعه را انتخاب کرده ایم. اگر ما معماری متقارن ( symmetrical ) را انجام دهیم، دیگر راهی برای بسط و گسترش در مرحله بعد نیست. این عدم تقارن برای مثال در کاخ Katsura Detached دیده می‌شود، پس متابولیسم یک ایده سنتی ژاپنی است و فقط یک اصطلاح تکنولوژیکی نیست.
    «برای من، متابولیسم،همان معماری سنتی ژاپن است اما با استفاده از متریال های معاصر.»
    شهر ممکن است مدت زیادی در ساختار درختی _ کاهش گرا ارائه نشود اما در یک الگوی شبکه چرا.بنابراین شهر ساختار دارا بودن تنها یک مرکز را از دست خواهد داد و پیچیده تر می‌شود، به خیابان‌ها اهمیت بیشتری نسبت به فضای میدانی خواهد داد. شهر ممکن است نوعی از ساختار holonic باشد، یعنی یک کلکسیون از چندین شهر کوچک بدون هیچ سلسله مراتبی. شهر خوشه (cluster city) با هیچ مرکزی، یک شهر holonicیک شهر بعنوان گروهی از شهر کوچک.
    تأکید دیگر متابولیسم تقسیم معماری به فضای زندگی و فضای خدماتی است. این بر پایه مفهومی استوار است که بوسیله جایگزینی و بازگردانی فضای خدماتی (جایی که پیشرفت و تجدید سریع است)، کل معماری برای اینکه مدت زیادی دوام داشته باشد ساخته شده است.
    «من این را در آن زمان بازیافت متابولیک نامیدم نیازی به گفتن نیست، متابولیسم و بازیابی اصل اساسی اصل زندگی مداوم است.»



    مانند کپسول های هتل نکاگین که متناسب با نیاز های هر دوره و زمانی به راحتی به هسته وصل شده یا جدا می‌شوند. هر چند ساختمان به گونه ای طراحی شده بود که کپسول های آن بر اساس نیاز و یا طول امرشان مدام بر تعدادشان اضافه یا کم شود و در تغییر باشند، تا تخریب کل ساختمان هرگز تغییری در ساختمان ایجاد نشد و همان ساختمانی ماند که در روز اول ساخته شده بود.
    معرفی یک نمونه از کارهای کوروکاوا

    پایتخت جدید قزاقستان، Astana، یک Eco-city متابولیک، همزیستانه و قابل دوام است. ویژگی اصلی پایتخت جدید آستانا به شرح زیر می‌باشد :
    اول، آستانا یک شهر همزیستانه خواهد بود.
    برای اینکه به اکوسیستم جلگه های قزاقستان حیات تازه داده شود، یک شبکه سبز و Eco-corridor به جنگل ها، رودخانه ها، دریاچه‌ها و پارک های شهر متصل می‌شوند. این یک آزمایش است که همزیستی را بین شهر جدید و جنگل‌ها برقرار می‌کند. مرکز شهر جدید در امتداد رودخانه Ishim تنظیم شد که در طول حاشیه جنوبی شهر موجود، جریان دارد. مسکن جدید در امتداد رودخانه ساخته خواهد شد، بعنوان شهر رودخانه خطی.
    خیابانهای شهر موجود هم تا حد امکان در همزیستی با پایتخت جدید حفظ می‌شوند، همزیستی تاریخ و آینده. معماری شهر موجود، شامل معماری دوره شوروی حفظ خواهد شد تا همزیستی بین تاریخ و معاصر را تضمین کند. پایتخت جدید آستانا، تلاش خواهد کرد تا شهری شود که در آن مردم متفاوت قزاق، روس، قرقیز، آلمانی و... و فرهنگ های متفاوت آنها در همزیستی باشند.
    ویژگی دوم اینکه، آستانا یک شهر متابولیک خواهد بود.
    چون مقامات رسمی دولتی اولین کسانی هستند که نقل مکان می‌کنند. شهر پایتخت، شهری خواهد شد که سریع رشد می‌کند. برای دنبال کردن تغییرات و رشد کردن یک سیستم اصلی انعطاف پذیر و برنامه اصلی بجای طرح جامع ثابت به کار گرفته می‌شوند. یک سیستم منطقه بندی خطی که می‌تواند در طول محور شرق و غرب توسعه یابد، هم پیشنهاد شده است.
    ویژگی سوم این است که آستانا یک Eco-city دوام پذیر خواهد بود.
    آب باران از طریق پیاده روی نفوذپذیر، دوباره برای تهیه آب برای درختان در طول جاده‌ها وجنگل‌ها، به زمین بازگردانده می‌شود. آشغال آشپزخانه‌ها بعنوان سوخت جامد و بعنوان کود جهت استفاده در کشاورزی، تولید خواهد شد. فاضلاب و آب زهکشی شهر تصفیه خواهد شد و برای کشاورزی استفاده می‌شود. نیروگاه های گاز طبیعی معرفی خواهند شد تا جای نیروگاه های ذغال سنگ را بگیرند. برای کمک به کاهش صادر شدن دی اکسید کربن، به بهبود محیط زمین کمک می‌کنند.






  2. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض آندره گدار


    جمال آباد، نام روستایی در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز است. این روستا به مانند دیگر ارتفاعات شمال تهران، خوش آب و هواست و تابستان هایی خنک را برای شهروندان تهرانی نوید می داده است. منازل یا به عبارت بهتر، باغچه های سبز و خرمی داشت که درختان میوه و چنار، سرو و سپیدار، زینت بخش آن بود. در یکی از این خانه ها و در حدود شصت سال پیش، مردی فرانسوی زندگی می کرد که اهالی بومی جمال آباد، وی را به نام مسیو می شناختند. پیرمرد موقر و آراسته ای که گهگاه برخی از رجال و صاحب منصبان شهری به دیدارش می آمدند و ساعت ها با او گفت وگو می کردند. روستاییان زحمتکش و ساده دل از جایگاه بلند این پیرمرد خبر نداشتند ولی با این غریبه خوش برخورد احساس بیگانگی هم نمی کردند.
    مسیو آن چنان با اهالی روستا انس گرفته بود که با همشهریان پاریسی خود هم نمی توانست (یا نمی خواست) چنین ارتباطی برقرار کند. او زندگی مجلل و آپارتمان های پر زرق و برق پاریس را رها کرده بود و در مکانی سکنی گزیده بود که نه آب لوله کشی داشت و نه برق و تلفن. او درخلوت این روستا به گوشه ای از ذوق و هنر ایرانی پی برده بود که آن را این گونه بیان می کند:
    "فرشته ذوق و الهام، همان طور که می دانیم، به هر جا اراده کند، روح و معنا می دهد؛ ولی به نظر می رسد که به جمال آباد، بیشتر از هر جای دیگر دمیده است. به همین سبب، این خانه را برای معرفی معماری متواضع و آشنای ایرانی انتخاب کرده ام. خانه بر بلندی قرار گرفته و آفتابگیر است و همین از علاقه خاص ایرانی به فضا حکایت می کند."




    آندره گدارANDRE GODARD در سال 1881 میلادی در پاریس به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای پاریس به پایان برد. در سال 1307 شمسی مطابق با 1929 میلادی به دعوت دولت وقت ایران، برای سازماندهی و راه اندازی اداره کل باستان شناسی وارد ایران شد. به موجب قراردادی رسمی که به امضای وزیر وقت معارف رسیده بود، اداره موزه وزارت معارف را تا سال 1312 عهده دار بود. از ابتدای سال 1313 با حفظ سمت، به ریاست کتابخانه وزارت معارف و با تأسیس موزه ایران باستان به سمت مدیر کل موزه منصوب شد.

    خدمات فرهنگی
    آندره گدار در مدت 32 سال اقامت در ایران، علاوه بر آنکه در مسوولیت های متعددی همچون مدیر کل عتیقات (عتیقه جات) و رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خدمت می نمود از بسیاری آثار تاریخی و باستانی در سراسر ایران بازدید کرد. کوشش های او تنها به تحقیق و کاوش در باره این آثار محدود نمی شد. او با همتی مثال زدنی و با کوشش فراوان، حفاظت و نگهداری از این آثار را جزو اهداف خود قرار داد. نامه نگاری ها و مذاکرات بسیار او با دست اندرکاران و مقامات دولتی شاهدی بر این مدعاست. از آن جمله می توان به یکی از آخرین مکاتبات وی با نخست وزیر وقت ایران در سال 1337 اشاره کرد که بیانگر گوشه ای از علاقه او به فرهنگ ایران زمین است:
    ..."اگر چه کلیه طرح های مورد نظر خود را نتوانستم در ایران محقق سازم ولی توانستم کارهای مفیدی برای ایران انجام دهم: بنیان گذاری اداره خدمات باستان شناسی، تاسیس موزه باستان شناسی [ایران شناسی]، بازسازی ارزشمندترین ابنیه تاریخی، تهیه طرح های کلی دانشگاه تهران، ایجاد اداره انتشارات خدمات باستان شناسی که دیگر به جای زبان فرانسه از زبان فارسی استفاده می شود.
    با این حال چند طرح که برایم بسیار با اهمیت بود با کمال تأسف رها شده است. در این نامه بیشتر تأکیدم بر موزه باستان شناسی تهران است. 20 سال از عمر آن می گذرد. احتیاج به تجدید نظر و تکمیل دارد. تجهیزات مورد نیاز آن هنوز تأمین نشده است. احتیاج به نصب شبکه برق و بهبود سایر مسائل ظاهری دارد که بسیار مورد توجه ایرانیان و خارجیان خواهد بود... سازماندهی مجدد و اقدام تازه برای معرفی مجموعه ها و انتشار کاتالوگ با ویرایش جدید و چاپ مطلوب همراه با تصاویر زیبا، سود هنگفتی برای تبلیغ ایران در خارج خواهد داشت. زیرا کاتالوگ های مناسب، فروش خوبی داشته و کلکسیون های غیر حرفه ای آنها را نگهداری می کنند. اما برای حصول به چنین نتایجی، لازم است... اختیاراتی به بنده اعطاء شود تا بتوانم در پایان مدت اقامتم در ایران طرح های خود را به اتمام برسانم."

    دستیار و مشوق گدار در طول دوران اقامت او در ایران همسر دانشمندش، یدا گدار YADDA GODARD بود که در غالب سفرهای پژوهشی و اکتشافات باستان شناسی همراه بود. حتی تصور کار عظیم گدار و همراهانش در راه سفر به تمام نقاط کشور پهناور ایران و با امکانات اندک دهه های 1310 و 1320 شمسی کار آسانی نیست، به خصوص زمانی که با نگاهی کارشناسانه به آثار و یادداشت های او نظر بیفکنیم و هنوز آنها را دقیق، سودمند و کم اشتباه بیابیم.
    یادگار برجسته و مهم گدار که با گذشت نزدیک به هفتاد سال کماکان قطب فرهنگی پایتخت محسوب می شود، دانشگاه تهران است. نقشه عمومی دانشگاه تهران و برخی دانشکده ها و تالارهای آن، از آثار بر جای مانده آندره گدار است.
    موزه مردم شناسی، که در محوطه کاخ گلستان واقع شده، نیز از جمله بناهایی است که گدار در ساخت و راه اندازی آن دخالت داشته است. نمونه های متعدد دیگری در تهران و سایر شهرها می شناسیم که در زمان ریاست گدار بر اداره عتیقه جات و موزه ایران باستان افتتاح گردیده است.(1) وی نخستین رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز بود و در سال 1337 موفق به دریافت دکترای افتخاری از همین دانشگاه شد.

    طراحی و معماری نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
    ساختمان قدیمی کتابخانه ملی که در خیابان سی تیر تهران واقع شده از جمله بناهای مهمی است که طرح و نقشه آن را آندره گدار کشیده است. در سال 1312 شمسی، وزیر فرهنگ وقت، مامور احداث موزه در محوطه میدان مشق می شود. تهیه نقشه جامع موزه و ساختمان های مربوط، به آندره گدار واگذار می شود. پس از اتمام نقشه، آن را به رضاخان جهت تأیید نشان می دهند. متاسفانه نقشه ای که به اعتراف علی اصغر حکمت (1271- 1359) وزیر فرهنگ وقت، شاهکار و در نوع خود بی نظیر بود، به دستور رضا خان و به بهانه اسراف در زمین های شهر تهران به کنار گذاشته می شود و وزیر نیز مورد توبیخ قرار می گیرد.(2) در همان سال، قطعه زمینی در گوشه شمال غربی میدان مشق برای کتابخانه در نظر گرفته می شود. این بار هم آندره گدار مامور تهیه نقشه ای متناسب با معماری موزه می شود و نهایتاً ساختمان کتابخانه ملی همانند موزه ایران باستان در سال 1316 افتتاح می گردد.
    با توجه به اظهار نظرهای موجود، نقشه نخستین گدار برای کتابخانه ملی با توجه به وسعت فضای پیشنهادی، نقشه ای کامل تر بوده است. به همین دلیل مدت کوتاهی پس از افتتاح کتابخانه ملی، نیاز به گسترش فضای کتابخانه کاملاً محسوس بود. به نحوی که در آرشیوهای موجود، مکاتبات متعددی از جانب مرحوم مهدی بیانی (1285- 1346)، ریاست وقت کتابخانه ملی، با آندره گدار صورت پذیرفته است که در آنها نیاز به افزایش فضای کتابخانه اشاره شده است. بالا خره در اواخر دهه 1330، دست اندرکاران کتابخانه مجبور به احداث ساختمان ضمیمه ای در ضلع شرقی محوطه کتابخانه می شوند. زیربنای ساختمان کتابخانه بر مبنای نقشه گدار،500 متر مربع و پس از احداث ساختمان الحاقی، بالغ بر 1000 متر مربع بوده است.
    گدار در نمای بیرونی ساختمان موزه از اطاق کسری الهام گرفته است. در ساخت بنای کتابخانه، اهتمام گدار به یکنواختی و تجانس آن با ساختمان موزه مثال زدنی است. او در انتخاب نوع مصالح و دیگر مسائل مرتبط با معماری نهایت دقت را به کار برد، به گونه ای که پس از گذشت 65 سال از احداث بنای کتابخانه ملی، همچنان استوار و با شکوه می نماید.
    شاید بتوان ادعا کرد در صورت عمل به نقشه اولیه و جامع گدار برای موزه و کتابخانه، بسیاری از مشکلات پدید آمده در سال ها و بلکه دهه های بعد رخ نمی داد.
    ارتباط گدار با کتابخانه ملی فقط در احداث بنای آن خلاصه نمی شود. در سالیان بعد نیز همواره از وجود او به عنوان فردی مطلع و صاحب نظر استفاده شده است. از جمله ماجرای کتاب هایی است که نزد دانشسرای عالی امانت بود و در جلسه ای با حضور گدار و 3نفر دیگر از صاحب نظران، تصمیم به انتقال این مجموعه به کتابخانه ملی گرفته می شود.

    آثار و تالیفات
    از گدار، کتاب ها و مقالات متعددی بر جای مانده است. اما آنچه نوشته های او را ارزشی مضاعف می بخشد، سبک و شیوه او در گردآوری اطلاعات است. آنچه در آثار گدار منعکس گردیده است، سال ها تلاش خستگی ناپذیر در راه شناسایی آثار و ابنیه تاریخی ایران از آذربایجان و کوه های صعب العبور آن گرفته تا بیابان های خشک و لم یزرع مرکزی ایران و سرزمین پهناور خراسان است. چه بسا اگر همت و اراده و به بیان بهتر عشق او به سرزمین ایران نبود، بسیاری از آثار و ابنیه نابود و یا دست کم به وادی فراموشی سپرده می شد.
    گدار نتیجه اکتشافات و تحقیقات وسیع خود را از سال 1315 در قالب جزواتی سالانه به زبان فرانسه منتشر کرد و بر آن آثار ایران نام نهاد. این اثر گرانبها که در 8 جزوه بود، در 4 مجلد به چاپ رسید و در طی 50 سال به پارسی برگردانده شد. جزوه اول از جلد اول در سال 1314 با ترجمه مرحوم رشید یاسمی (1274- 1330) و جزوه دوم و سوم با ترجمه محمدتقی مصطفوی (1284- 1359) و ویراستاری علمی پاشا صالح (1280- 1369) در سال 1316 منتشر شد. در فاصله انتشار این 3 جزوه که ناشر آن وزارت معارف و اوقات و صنایع مستظرفه بود با 5 جزوه باقی مانده که در سال 1365 به چاپ رسید، بخش های پراکنده ای از کتاب آثار ایران به صورت مقاله در نشریات فارسی زبان انتشار یافت. از آن جمله می توان به ترجمه های ابراهیم شکورزاده (1303- 1381) در نشریه نامه آستان قدس اشاره کرد که در 7 قسمت به بررسی ناحیه رباط شرف (بین سرخس و مشهد) پرداخته است. این مقاله ها از شماره 26 نامه آستان قدس (بهمن 1346) تا شماره 36 (خرداد 1352) ادامه یافت. ضمن آنکه در شماره 24 همین نشریه و از همین مترجم، بخش دیگری از آثار ایران به عنوان "مصلای طرق و مشهد" به چاپ رسیده بود. مقاله "میل اهنگان" بخش دیگری از جلد چهارم آثار ایران بود که با ترجمه مرحوم تقی بینش (1300- 1375) در نشریه فرهنگ خراسان، اسفند 1341 درج گردید (میل آهنگان یا آهنجان در 20 کیلومتری شمال شهر مشهد واقع شده و جزو بناهایی محسوب می شود که برای آرامگاه ها و مقبره ها ساخته می شده است).
    همان گونه که ذکر شد، پنج جزوه باقیمانده آثار ایران در سال 1365 با ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم (1318- 1377) و توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
    در تدوین کتاب ارزشمند آثار ایران، گدار علاوه بر همسرش از محققان و ایران شناسان برجسته دیگری نیز سود برده است. از آن جمله است: ماکسیم سیرو، پل پلیو و مایرون اسمیت.
    مرحوم ابوالقاسم سحاب (1265- 1335) در کتاب فرهنگ خاورشناسان و در ذیل مدخل گدار، اشاره به مجله ای با نام راهنمای تاریخی ایران می کند که اصل آن به زبان فرانسه بوده و رشید یاسمی آن را به فارسی ترجمه کرده است و در ادامه به ذکر کتاب دیگری با عنوان آثار ایران باستان از آندره گدار می پردازد. به نظر می رسد تفکیک این دو اثر از یکدیگر اشتباه بود و هر دوی اینها در واقع همان آثار ایران است.
    نکته مهمی که در باره آثار ایران باید دانست، دامنه موضوعی آن است. زیرا این کتاب نه تنها به بحث در باره بناهای ایران می پردازد، بلکه مباحثی در زمینه نسخه های خطی و دیگر اشیای هنری، نظیر کوزه و ظروف سفالی و فلزی و غیره را هم در برمی گیرد.
    طاق های ایرانی، نام کتاب دیگری از آندره گدار است که در سال 1369 با ترجمه کرامت الله افسر به فارسی برگردانده شد. انواع قوس ها، طاق بندی ها، گنبدها و مقرنس ها از روزگاران گذشته تا عصر نویسنده در نقاط مختلف ایران و در معابد، مساجد، آتشکده ها، کاخ ها، آب انبارها و حتی خانه ها در این کتاب بررسی شده است.
    مقالات متعدد دیگری از گدار در نشریاتی چون: هنر و مردم، تعلیم و تربیت (نشریه ماهانه وزارت معارف) و یادگار(به سرپرستی عباس اقبال آشتیانی) ترجمه شده و به چاپ رسیده است. به دلیل جایگاه والای گدار در عرصه علمی و فرهنگی، سخنرانی هایی که او در مجامع مختلف ایراد می کرد نیز در پاره ای منابع آورده شده است.
    در بررسی آثار ایران شناسی به زبان فرانسه، نام گدار از هر نام دیگری بیشتری به چشم می آید. از جمله کتاب های معروف او می توان به اشیای برنزی لرستان اشاره کرد که در سال 1931 میلادی در پاریس به چاپ رسید.
    فعالیت های گدار به ایران منحصر نمی شد. او در راستای مطالعات شرق شناسی خود، به کشورهای عراق، سوریه، اردن، مصر، هند و افغانستان هم سفر کرد. رهاورد سفر او به افغانستان، کتابی بود با عنوان آثار باستانی بودایی در بامیان که در سال 1928 به زبان فرانسه منتشر گردید.
    آندره گدار تنها در حوزه فرهنگ و هنر سرشناس نبود، او در مسائل سیاسی و اجتماعی هم از شهرت نیکی برخوردار بود، به نحوی که در خلال سال های جنگ دوم جهانی و در زمان اشغال فرانسه از سوی آلمان نازی، نهضت مقاومت ملی فرانسه وی را به عنوان نماینده خود در ایران برگزید. در این مدت، گدار دست به انتشار نشریه ای به نام فرانسه آزاد زد که در تهران منتشر می شد. گدار در سال 1965 میلادی و در سن 84 سالگی در فرانسه در گذشت.

    پی نویس ها:
    1. مشهورترین اثر بر جای مانده از گدار در سایر شهرهای ایران، آرامگاه حافظ در شیراز است. 2. عبارتی را که علی اصغر حکمت در بیان افسوس خود نگاشته، جالب توجه است: «با این پیشامد اسف انگیز، نقشه ی شاهکار مهندس فرانسوی نقش بر آب شد و قصرهای موهومی که وزیر معارف در اسپانیای خیال ساخته بود، نابود گردید.»

  4. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض رنزو پیانو




    در ۱۴ سپتامبر ۱۹۳۷ در شهر جنوا محله پلیی به دنیا آمد.در مدرسهٔ ابتدایی چیزی نمانده بود که از مدرسه اخراج شود.
    ابتدا برای تحصیل معماری به دانشگاه فلورانس رفت. در دورهٔ اشغال دانشگاههای ایتالیا بوسیلهٔ دانشجویان در میلان نزد فرانکو البینی به یادگیری عملی حرفهٔ معماری پرداخت. در ۱۹۶۴ تحصیلات خود را در رشتهٔ معماری در پلی‌تکنیک میلان با پایان نامه‌ای دربارهٔ ساختمانهای عربی در قسمتهای داخلی لیگوریا به پایان برد و به همکاری با استادش مارکو تسانوسو پرداخت.
    به لطف پدر، که مانند چهار عمو و برادرش همه پیمانکار ساختمانی بودند، بی درنگ امکان آشنایی با زندگی کارگاهی و تجربه حرفه‌ای را به دست آورد و اولین روابط حرفه‌ای خود را با مشتریان پایه گذاشت.
    از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ بین انگلستان و ایالات متحده در سفر بود تا تحصیلات خود را تکمیل کند.
    در همین دوران با ژان پرووه (۱۹۰۱-۱۹۸۴) ، معمار فرانسوی آشنا میشود و دوستی پایدار و پر ثمری را با او آغاز میکند. ژان پرووه بعدها رییس ژوری گزینش طرح پروژهٔ مرکز پمپیدو شد.
    از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۷ با ریچارد راجرز در طراحی مرکز پمپیدو همکاری داشت.
    پروژه‌های به اتمام رسیده
    • ساختمانهای اداری B&B italia در نووه دراته، کومو(Novedrate, Como)
    • منازل شخصی در کوزاگو (Cusago)، میلان
    • مرکز فرهنگ و هنر جرج پمپیدو (Centre Pompidou) در پاریس آغاز از ۱۹۷۱
    • ساختمان تأسیسات شرکت اتومبیل سازی فیات در شهر تورینو ایتالیا
    • استادیوم فوتبال شهر باری ایتالیا
    • مرکز فرهنگ و هنر جرج پمپیدو (Centre Pompidou) در پاریس
    • فرودگاه شهر Osaka ژاپن
    • Potsdamer Platz پوتز دامر پلاتز در شهر برلین آلمان
    • مجموعه برج‌های سیدنی استرالیا
    • ساختمان مرکز علم و تکنولوژی ملی هلند در شهر آمستردام
    • ساختمان آکادمی علوم ایالت کالیفرنیا در سانفرانسیکو آمریکا
    • مجتمع ورزشی راوانا
    • ایستگاه مترو جنوا
    • پایانه مسافربری کانسای
    • مرکز طراحی مرسدس بنز در اشتوتگارت
    در ضمن این معمار مشهور پروژه‌هایی نیز در دست اجراء دارد که مهم‌ترین آنها به گفته وی ساخت برج ۴۲۰ متری با گنجایش ۱۵۰۰۰ نفر بر روی رودخانه تایمز لندن می‌باشد که بلندترین برج اروپا خواهد بود و دارای موزه و مجموع هتل‌ها، واحدهای مسکونی و رستوران باشد.
    جوایز
    • عضویت افتخاری جامعه معماران آمریکا، آمریکا، ۱۹۸۱
    • مدال طلای انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا، انگلستان، ۱۹۸۹
    • نشان Cavaliere di Gran Croce از هیئت دولت ایتالیا، رم، ایتالیا، ۱۹۸۹
    • جایزه کیوتو، بنیاد ایناموری ، کیوتو، ژاپن، ۱۹۹۰
    • عضویت افتخاری دانشکده هنر و تحقیقات آمریکا، آمریکا، ۱۹۹۴
    • سفیر حسن نیت یونسکو، ۱۹۹۴
    • جایزه میکل آنجلو رم، ایتالیا، ۱۹۹۴
    • جایزه اریز موز ، آمستردام، هلند، ۱۹۹۵
    • جایزه معماری پریتزکر، کاخ سفید، واشینگتن، آمریکا، ۱۹۹۸
    • معمار دانشکده ملی سن لوکا، رم، ایتالیا، ۱۹۹۹
    • سلطان معماری، ونیز، ایتالیا، ۲۰۰۰
    • جایزه لئوناردو، رم، ایتالیا، ۲۰۰۰
    • جایزه وکسنر، مرکز هنر وکسنر، کلومبوس، اوهایو، آمریکا، ۲۰۰۱

    مجموعه پمپیدو
    این مرکز شامل یک کتابخانه عمومی بزرگ و موزه ملی هنر مدرن است. نمایشگاه‌های هنری و فرهنگی نیز همیشه در آن برپا است.
    ویژگی ظاهری مهم این مرکز معماری بی‌همتا و جنجال برانگیز ساختمان آن است. این ساختمان را رنزو پیانو و ریچارد راجرز طرح کردند. در این طرح تمام لوله‌کشی‌ها و کانال‌های تهویه‌هوا و سیم‌کشی برق در بیرون ساختمان ودر معرض دید قرار دارد. حتی تیرها و ستون‌های سازه ساختمان نیز همگی دیده می‌شود. منتقدان آن را به انسانی شبیه دانسته‌اند که دل و روده‌اش بیرون از بدن قرار دارد.
    میدان استراوینسکی
    در کنار ساختمان این مرکز با مجموعه‌ای از تندیس‌های متحرک در میان و کنار یک استخر آب جلوه دیگری از هنر مدرن را به بازدیدکنندگان عرضه می‌کند.

  6. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #24
    داره خودمونی میشه کاپیتان رضائی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    آسمان
    پست ها
    236

    پيش فرض

    در مورد نرمن فاستر ندارین؟

  8. #25
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    در مورد نرمن فاستر ندارین؟
    بهتر بود صفحه اول رو یه نگاه می کردین
    در مورد فاستر صفحه اول نوشته شده ...

  9. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #26
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 فیلیپ جانسون




    فیلیپ جانسون در سال 1906 در ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد و در طی دوران به یکی از قدرتمندترین معماران عصر بدل گشت. او نه تنها یک معمار بود، بلکه یک مورخ، نویسنده، منتقد، مدیر موزه و... نیز بود. در سال 1949، پس از گذشت سالیانی که به عنوان اولین مدیر موزۀ هنرهای مدرن در بخش معماری به کار خود ادامه می¬داد، خانه¬ای شخصی برای خودش در New Canaan واقع در Connecticut طراحی نمود، همان موضوع پایان نامه¬اش نیز بود و به خانه ی شیشه¬ای معروف گشت. او نشان افتخارآمیز مدرسه بین¬المللی معماری را برای نمایشگاهی در MOMA دریافت نمود.جانسون اولین ملاقات میس ون¬درروهه و لوکور بوزیه را به کشورش ترتیب داد. جانسون و میس آپارتمان نیویورک را طراحی نمودند، و بعدها وی تمایل خود را برای همکاری با میس در مورد ساختن آسمان خراش سیگرام نشان داد. وی در دهۀ 50 در نحوۀ نگرش خود تجدید نظر نمود، اوج این مسأله در کار جنجالی و بحث برانگیز آن دوره، به نام ادارۀ کل AT&T بود، که اکنون به آن قلۀ Chippendale می¬گویند و در نیویورک واقع است.
    در سال 1967 با گروه معماری جان بورگی شروع به همکاری نمود و این همکاری تاسال 1987 ادامه داشت و محصول این 20 سال خالی از شگفتی¬ها نبود. در سال 1979 اولین جایزۀ پریتزکر به وی اهداء شد، در متن تقدیر از او چنین گفتند:
    به خاطر توانمندی و استعدادش در کار و نحوۀ نگرش و تعهد وی در ساخته¬هایش، ثابت قدم بودن و کارهای عام المنفعه ای که در راستای اهداف انسانی و محیط زیستی است این جایزه به وی اهداء می¬گردد، او همچنانکه یک منتقد و مورخ است، مبارزی در صحنۀ معماری مدرن نیز می¬باشد، که تصمیم بر طراحی بزرگترین بناها گرفته است. فیلیپ جانسون شروع افتخار آمیزی برای پنداری 50 ساله است و انرژی و روح تازه¬ای را در کالبد تعداد بی¬شماری از موزه¬ها، تئاترها، کتابخانه¬ها، خانه¬ها، باغ¬ها وساختارهای سازمانی دمیده است. از سال 1989، جانسون تقریباً بازنشسته شد، او بیشتر اوقات خود را صرف پروژه¬های شخصی خود می¬کرد، اما هنوز هم به عنوان مشاور با گروه معماری جان بورگی همکاری داشت. جزو آخرین کارهای وی طراحی مدرسۀ جدید هنرهای زیبا در کالج استون هیل واقع در گرینزبورگ ایالت پنسیلوانیا بود.

    کارهایی از فیلیپ جانسون :

    International Place در بوستون
    Tycon tower در ویرجینیا،
    Momemt Place در دالاس،
    rd at third 53در نیویورک،
    NCNB Center در هیوستون،
    PPG در پیتزبورگ،
    California 101 در سان فرانسیسکو،
    United bank center tower در دنوار،
    Century Center در هند،
    Water Garden در تگزاس،
    A Civic Center در ایلی نویز،
    The Crystal Catedral در کالیفرنیا،
    The Country Catedral Center در میامی،
    Glass House در کانکتی کات
    و ...


    Water Gardens 2003



    Crystalcath chapman



    Roofless Church United States

  11. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #27
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    10 والتر گروپیوس



    والتر گروپیوس

    گروپیوس معمار برجسته آلمانی بود که از پیشگامان معماری مدرن به شمار می آید.
    وی18 ماه می در سال ۱۸۸۳ در آلمان به دنیا آمد. وی در سال به همراه پیتر بهرنز شرکتی را تاسیس کرد. که در این زمان کارمندانی همچون میس ون ده روهه و لوکوربوزیه در شرکت وی به کار مشغول شدند. وی در سال ۱۹۱۰ شراکت با بهرنز را ترک کرد و به همراه آدولف مه یر شرکتی را تاسیس نمودند که آنها در این مدت یکی از ساختمانهای اولیه سبک مدرن -کارخانه فاگوس- را ساختند. دیوارهای پرده ای شیشه ای این ساختمان نشان دهنده یکی از اصول کلی سبک مدرن شد که در آن فرم از عملکرد پیروی می کند.

    در سال 1919 وی با ادغام آکادمی هنرهای زیبا و مدرسه هنرها و پیشه ها، مدرسه معماری مشهور باهاوس را در وایمار بنیان نهاد. او در نخستین بیانیه خود، نظر ویلیام ماریس درباره تعالی صنایع دستی را با فکر وحدت همه ی هنرها درآمیخت و مرزبندی میان جنبه های تزیینی و کاربردی در هنرها را مردود شمرد؛ نخستین مانیفست آن مزین شده بود به گراوری چوبی اثر لیونل فینینگر با عنوان کاتدرال و اینگونه آغاز می شود: «هدف نهایی همه هنر های تجسمی ساختمان کامل است» و در ادامه آمده: «ما در پی آنیم که جامعه تازه ای از هنرمندان پدید آوریم تا در میان آن ها دیگر تعصب حرفه ای که اکنون چون دیواری بلند هنرمندان و صنعتگران را از هم جدا می سازد، وجود نداشته باشد». از نظر سوسیالیست انگلیسی ویلیام موریس کاتدرال های سدهای میانه نشانه ای از وحدت هنر و حرفه، ترکیب هماهنگ مغز و بازو، فرد و جامعه اند. گروپیوس هم چنین پایان انزواجویی هنر و بازگشت به سوی پیشه گری را طی یک تلاش جمعی عظیم اعلام کرد، ایدئولوژی باهاوس در سال های ابتدایی آن ضد سرمایه داری رمانتیک بود.

    گروپیوس در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست از دنیا رفت.


    مدرسه باوهاوس:


  13. #28
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 یرن اُتزُن - Jørn Utzon



    یرن اُتزُن - Jørn Utzon

    او در سال ۱۹۱۸ در کپنهاگ بدنیا آمد. در نوجوانی او نیز علاقمند به حرفه ی خانوادگیش که ساخت کشتی بود داشت و طرحهایی از آن می کشید. بعدها با چند هنرمند آشنا شد که دید او را نسبت به هنر بازتر کردند. یکی از آنان پسر عمو پدرش بود که یک مجسمه ساز و استاد هنرهای زیبای رویال آکادمی بود که علاقه او را نسبت به مجسمه سازی دریافت. او در مجسمه سازی و سپس در نقاشی و در نهایت در معماری راهش را پیدا کرد.

    وقتی در سال ۱۹۴۲ از آکادمی رویال فارغ التحصیل شد ، جنگ دوم جهانی شروع شده بود و او مانند خیلی از معماران به کشور سوئد که بیطرف بود رفت. ابتدا تا پایان جنگ در دفتر هاکن آلبرگ در استکهلم مشغول کار شد ، سپس به فنلاند رفت و با آلوار آلتو وبعد از آن گونر آسپلوند همکاری کرد.

    وی علاقمند به مطالعه معماری اسکاندیناوی و معماری کشورهای مختلف از نزدیک بود و بهمین دلیل به کشورهای زیادی ازجمله مکزیک ،مراکش ،چین ،ژاپن ،هند و ... سفر کرد و مطالعاتی نیز درباره حیاط مرکزی داشته و کارهایی نیز در ایران و کویت دارد.

    بی تردید مهمترین اثر او همان سالن اپرای سیدنی است که جسارت هوشمندانه در طراحی آن نام او را بر سر زبانها انداخت. توجه داشته باشید که بزرگترین طاق آن حدود ۶۰ متر ارتفاع دارد و رابطه ای بین فرم آن و طرح داخل آن وجود ندارد که با کارهای مدرنی که تا آنزمان صورت میگرفت متفاوت بود. البته این هیچ تناقضی با شعار معروف "فرم تابع عملکرد است" ندارد. هرچند که با وقفه زیاد اجرا شد و بسیاری از طرحهای داخلی اجرا شده بر اساس طرحهای او صورت نگرفته است.میل به تندیس گرایی در این اثر موج می زند.

    او در سال۲۰۰۳ جایزه معتبر پریتزکر -pritzkerprize- را دریافت کرد.معمار دانمارکی یرن اُتزُن در سن ۹۰ سالگی در کپنهاگ درگذشت.

    برخی کارهای او:

    ساختمان اپرای سیدنی
    Church at Bagsvaerd
    Kingo Houses
    ساختمان مجلس کویت و ...




  14. #29
    پروفشنال Pario's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    604

    پيش فرض عکسهای اقای کامران دیبا

    عکس بهتری پیدا نکردم!



    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    در بخش Profile میتونید عکسهای آقای دیبا رو ببینید. اما نمیدونم چجوری میشه عکسها رو سیو کرد...
    Last edited by Pario; 19-02-2009 at 22:01. دليل: تکمیل پست

  15. این کاربر از Pario بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #30
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 رم کولهاس

    رم کولهاس - Rem D. Koolhaas



    رم کولهاس متولد سال ۱۹۴۴ رتردام هلند است. بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ در اندونزی مقیم بود و سپس به عنوان خبرنگار و فیلم نامه نویس در آمستردام ساکن شد. پس از آن به لندن رفت و به تحصیل معماری در مدرسه AA پرداخت. در سال ۱۹۷۲ با کسب بورس تحصیلی عازم ایالات متحده شد و در آنجا اقامت گزید. وی در آمریکا شیفته نیویورک شد و با چاپ کتاب "هذیان نیویورک (Delirious Newyork)" در سال ۱۹۹۸ به زودی مشهور گشت. حدود بیست سال بعد کولهاس با کتاب "کوچک،متوسط،بزرگ،کلان (S.M.L.XL)" نشان داد که ایده اصلی مدرنیسم با معماری و شهرسازی مدرن در تضاد است و برای حل مسائل امروز باید با توجه به واقعیت که وی آن را "رئالیسم نو" می­نامد، روح اصلی مدرنیسم را احیاء کرد.

    تفکرات:

    کولهاس از معمارانی می باشد که در زمان پی ریزی تفکرات مکتب فولدینگ شروع به کار و فعالیت حرفه ای خود کرده است. شفافیت بصری، استفاده از سطوح شیشه ای بزرگ به کارگیری فرم های خالص از ویژگی های کارهای اولیه او (نظیر خانه دو دوست) می باشد که بیشتر تحت تاثیر آثار میس وندروهه بوده است.

    موضوعاتی که کولهاس با پیوستگی شایان توجه به آنها می­پردازد، از یک واحد مسکونی تا شهر و کلانشهر توسعه می­یابند. برای او معماری و شهر باهم عجین هستند. او معتقد است که بدون داشتن ایده ای از شهر، فعالیت در زمینه معماری یک تجربه ناکامل باقی می­ماند. بدین ترتیب وی با ارائه نظریات خود در باب شهرسازی، شهر آرمانی سه میلیون نفره، Plan Voision و شهر تابان لوکوربوزیه را که همگی بر اساس سیاست "تخریب از بن" طراحی شده اند رد می­کند.

    کولهاس نه صرفا یک معمار بلکه مهمتر از آن یک نظریه پرداز نیز می باشد که کار خود را با باز تعریف مفاهیم مدرنیته شروع کرده است.




    کتابخانه مرکزی سیاتل در آمریکا


    طراحی کفش توسط کولهاس

  17. 2 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •