تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 29 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 290

نام تاپيک: *** تاپيك ويژه براي اشعار طنز ***

  1. #21
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    7 فقط طنز و خنده

    هر كي مطالب و چيزاي خنده اي داره اينجا بنويسه

  2. #22
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    6 حافظ

    حافظ

    نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس

    ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

    گفتم: سلام حافظ گفتا: عليك جانم

    گفتم: كجا روي؟ گفت: والله خود ندانم

    گفتم: بگير فالي گفتا: نمانده حالي

    گفتم: چگونه اي؟ گفت: در بند بي خيالي

    گفتم كه تازه تازه شعر و غزل چه داري؟

    گفتا ميسرايم شعر سپيد باري

    گفتم: ز دولت عشق گفتا: كودتا شد

    گفتم: رقيب گفتا: كله پا شد

    گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلبرايي؟

    گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي

    گفتم: بگو ز خالش. آن حال آتش افروز؟

    گفتا: عمل نموده. ديروز يا پريروز

    گفتم: بگو. ز مويش گفتا كه مش نموده

    گفتم: بگو. ز يارش گفتا ولش نموده

    گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟

    گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون

    گفتم: كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟

    گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش

    گفتم: بگو. ز ساقي حالا شده چه كاره؟

    گفتا: شدست منشي در دفتر اداره

    گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل

    گفتا كه دست خود را بر دار از سر دل

    گفتم: ز ساربان گو با كاروان غم ها

    گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا

    گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي

    گفتا پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي

    گفتم قاصدت كو آن باد صبح شرقي

    گفتا كه جاي خود را داده به فاكس برقي

    گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره

    گفتا: به جاي هدهد ديش است و ماهواره

    گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟

    گفتا: به پست داده. آورد يا نياورد؟

    گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي

    گفتا كه ادكلن شد در شيشه هاي رنگي

    گفتم: سراغ داري ميخانه اي حسابي؟

    گفتا آنچه بود از دم گشت چلو كبابي

    گفتم بيا دوتايي لب تر كنيم پنهان

    گفتا: نمي هراسي از چوب پاسبانان؟

    گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟

    گفتا دارم جايش وافور با نگاري

    گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان ها

    گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها

    گفتم: شما و زندان؟ حافظ ما رو گرفتي؟

    گفتا نديده بودم هالو به اين خرفتي!!!

  3. #23
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    12 کلاس بزارین

    اگر شما ذاتا" انسان با کلاسی هستید که هیچ !!! در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید . شاید باورتان نشود ولی شما می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست جواب های زیر را با اندکی قیافه موجه بیان کنید:

    اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما ان را باند پیچی کرده اید هر گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید : "موقع تکان دادن پيانوی بابام پام مونده زیرش"

    اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : "از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم"

    اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده اید در جواب باید بگویید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم"

    اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد"

    اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید : "به سیم گیتارم گیر گیر کرده"

    اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد: "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد"

    اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید: "که خواهرتان از هلند شکلات زیادی اورده است"

    اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید : "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره "

    اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد"

    اگر موها و ابروهای شما در چهار شنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه را از میان شعله های آتش بیرون کشیدم

  4. #24
    اگه نباشه جاش خالی می مونه رويا خانوم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    407

    پيش فرض

    سلام بر دوست عزيز كبريت
    ممنون از نوشته هاي زيبايتان.
    ويرايش شد.
    Last edited by رويا خانوم; 05-02-2006 at 08:28.

  5. #25
    اگه نباشه جاش خالی می مونه رويا خانوم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    407

    پيش فرض جمله سازي

    1. فرشاد : روح غضنفر شاد
    2. فرناز : غضنفر ناز نكن
    3. ياماها : بالاخره نفهميديم الاغا خرن يا ما ها
    4. عذاب : ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازست
    5. لوبيا : كوچولو بيا
    6. نجيب : اين شلواره نه جيب داره نه زيپ
    7. ساختمون : رفتيم پاي بساط حسابي ساختمون
    8. جوراب : بدجور آب خوردم پريد تو گلوم
    9. لجن : ۴ ساله بابام با عموم اينا لجن
    10. كيبورد : كيف من رو كي برد
    11. سينا : ديشب رفتيم خونه عباس اينا
    12. فرید و مجيد و حميد : شما ۲ نفريد به قرآن مجيد عين هميد
    13. حيدر : ديشب آمدم در خونتون هي در زدم
    14. آقا حيدر : ديشب اومدم در خونتون آقا هي در زدم هي در زدم
    15. ستيز : The mobile set is off
    16. توكيو : من غضنفر را دوست دارم تو كيو ؟
    17. كوشش : شلوار من كوشش
    18. كار و كوشش : شلوار كار من كوشش
    19. وطن : من رفتم حمام سر و تنم را شستم
    20. ماشين : شنيدم مي خواين بياين همسايه ما شين
    21. كيشميش : من دايي غضنفرم تو كيش ميشي ؟
    22. كشور : اين قدر با كش ور رفتم خورد تو چشمم
    23. مينا و تينا : عمم اينا رفتن خونه عمت اينا
    24. مناجات : منا جات رو بنداز دير وقته مي خوايم بخوابيم
    25. علي : صندلي
    26. صداقت : الو الو صدا قطع شد
    27. جاسوس : اينجا سوسك هم داره ؟
    28. شمشير : فدات شم شيرتو خوردي ؟
    29. خمپاره : شلوار من عيد غدير خم پاره شد
    30. ابريشم : هوا ابريش هم خوبه
    31. خرچنگ : كره خر چنگ نزن
    32. شتر : شو تركي داري ؟ بده ما هم ببينيم
    33. عدس : ديگه ا(ز) دس شما خسته شدم چه قدر جمله بسازم !!!؟

  6. #26
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    13

    نقل قول نوشته شده توسط رويا خانوم
    سلام بر دوست عزيز كبريت
    ممنون از نوشته هاي زيبايتان. كاش مطالبتان را در اينجا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مي نوشتيد.
    خوب اين كه نوشتي همين آدرس اينجاست
    اين ادرس تو صفحه ي اول همين تايپيكه

  7. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    12

    شيطنت حضرت موسي در دوران بچگي


  8. #28
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    پيش فرض

    فرق دخترها و پسرها براي کشيدن پول از عابر بانک

    پسرها

    با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک
    کارت رو داخل دستگاه ميذارن
    کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن
    پول و کارت رو ميگيرن و ميرن

    دخترها

    با ماشين ميرن دم بانک
    در آينه آرايششون رو چک ميکنن
    به خودشون عطر ميزنن
    احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن
    در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن
    در پارک کردن ماشين خيلی مشکل پيدا ميکنن
    بلاخره ماشين رو پارک ميکنن
    توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن
    کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه
    کارت تلفن رو ميندازن توی کيفشون
    دنبال کارت عابربانکشون ميگردن
    کارت رو وارد دستگاه ميکنن
    توی کيفشون دنبال تيکه کاغذی که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن
    کد رمز رو وارد ميکنن
    ۲دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن
    کنسل ميکنن
    دوباره کد رمز رو ميزنن
    کنسل ميکنن
    دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه
    مبلغ درخواستی رو ميزنن
    دستگاه ارور (خطا) ميده
    مبلغ بيشتری رو درخواست ميکنن
    دستگاه ارور (خطا) ميده
    بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن
    انگشتاشون رو برای شانس رو هم ميذارن
    پول رو ميگيرن
    برميگردن به ماشين
    آرايششون رو توی آينه عقب چک ميکنن
    توی کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن
    استارت ميزنن
    پنجاه متر ميرن جلو
    ماشين رو نگه ميدارن
    دوباره برميگردن جلوی بانک
    از ماشين پياده ميشن
    کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر ميدارن. (حواس نمی‌ذار برای آدم
    سوار ماشين ميشن
    کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده
    آرايششون رو توی آينه چک ميکنن
    احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون ميندازن
    مندازن توی خيابون اشتباه
    برميگردن
    ميندازن توی خيابون درست
    پنج کيلومتر ميرن جلو
    ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم چرا انقدر يواش ميره

  9. #29
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    <نام و نام خانوادگي : كاظم ترک زاده تبريزي >< كلاس: دبستان >
    موضوع انشا : کامپیوتر

    کامپيوتر چيز بسيار خوبي ميباشد و براي ما خيلي لازم داريم . پدرم به من قول داده که براي هر نمره بالاي ۱۲ در کارنامه ام يک تکه از آن را براي من بخرد ! فعلا پدرم يک موس خريده و قول داده ماه به ماه سيستم را آپديت کند ! پدرم در کامپيوتر خيلي ميفهمد و حتي توانسته يک بار به اينترنت وارد کند ! مادرم در برخورد با کامپيوتر خيلي شاس ميباشد و روزي دوبار موس من را با جارو و بيل ميزند ! حتي تازگيا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همين علت انگشت شست هر دو پاي پدرم قطع شده ميباشد ! پدرم شب ها به کافي شاپ ميرود و داخل ميکند و چت ميکند‌ ! مادرم و پدرم هميشه در حال چک و لقد ميباشند و مادرم به پدرم ميگويد تو مگه خودت خواهر و مادر نداري که ميري با دختراي خارجکي چت ميکني ! من هم در اين مواقع حرف نميزنم چون ميدانم مادرم به من ميگويد : کپو اوغلو ! اوشاخ پيس ! بيشين مشقاتو بينويس ! پدر من تازگيها در اورکات ميباشد و من ميدانم که اورکات خيلي بي ناموس ميباشد و شنيده ام که خيلي دختر دارد و خيلي بد حجاب ميباشند ! پدرم چند روزي است که موس من را قايم کرده و ميگويد مزاحم درس خواندن من ميباشد‌ ! خواهرم خيلي وقت است شوهرش را کرده است و الان هم خيلي بچه دارند ! من گاهي وقت ها به خانه آنها ميروم و از آنجا کانتکت ميکنم و با يک آيدي دخترانه با پدرم چت ميکنم و لاو ميترکانم ! پدرم خيلي دوروغ ميگويد و در کامپيوتر ميگويد بچه جردن بوده است و يک روز صبح بلند شده است و ديده در جوب دروازه دولاب است او ميگويد آب زده ما رو آورده پايين ! من هر روز در چت با پدرم قرار ميگذارم و سر قرار نمي روم پدرم شبها وقتي به خانه مي آيد عصباني است و من را کتک ميزند و فحش ميدهد شايد به اين خاطر که در سر قرار هيچ کس نمي آيد . پدرم ديگر کمتر آب و ماست خيار با چيپس ميخورد چون شبها ديگر وقت ندارد و به کافي شاپ ميرود و وارد مي کند کامپيوتر بسيار مفيد ميباشد و من آن را خيلي دوست دارم
    و اين بود انشاي من ... !

  10. #30
    اگه نباشه جاش خالی می مونه كبريت's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    تو جعبه كبريت
    پست ها
    471

    پيش فرض

    ميدونيد چرا سكرترم رو اخراج كردم

    صبح كه داشتم بطرف دفترم مي رفتم سكرترم ژانت بهم گفت: ” صبح بخير آقاي رئيس، تولدتون مبارك!“ از حق نميشه گذاشت، احساس خوبي بهم دست داد از اينكه يكي يادش بود. تقريباً تا ظهر به كارام مشغول بودم. بعدش ژانت درو زده و اومد تو و گفت:” ميدونين، امروز هواي بيرون عاليه؛ از طرف ديگه امروز تولدتون هست، اگر موافق باشين با هم براي ناهار بريم بيرون، فقط من و شما!“ ” خداي من اين يكي از بهترين چيزهائي بوده كه ميتونستم انتظار داشته باشم. باشه بريم.“ براي ناهار رفتيم و البته نه به جاي هميشه گي براي نهار بلكه باهم رفتيم يه جاي دنج و خيلي اختصاصي اول از همه دوتا مارتيني سفارش داده و از غذائي عالي در فضائي عالي تر واقعاً لذت برديم. وقتي داشتيم برمي گشتيم، ژانت رو به من كرده و گفت:” ميدونين، امروز روزي عالي هست، فكر نمي كنين كه اصلاً لازم نباشه برگرديم به اداره؟ مگه نه؟“ در جواب گفتم: ” آره، فكر ميكنم همچين هم لازم نباشه.“ اونم در جواب گفت:” پس اگه موافق باشي بد نيست بريم به آپارتمان من.“ وقتي وارد آپارتمانش شديم گفتش:” ميدوني رئيس، اگه اشكالي نداشته باشه من ميرم تو اتاق خوابم. دلم ميخواد تو يه جاي گرم و نرم يه خورده استراحت كنم.“ ”خواهش مي كنم“ در جواب بهش گفتم اون رفت تو اتاق خوابش و بعداز حدود يه پنج شش دقيقه اي برگشت. با يه كيك بزرگ تولد در دستش در حالي كه پشت سرش همسرم، بچه هام و يه عالمه از دوستام هم پشت سرش بودند كه همه با هم داشتند آواز ” تولدت مبارك “ رو مي خوندند. ... در حاليكه من اونجا... رو اون كاناپه نشسته بودم... لخت مادرزاد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •