تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 44

نام تاپيک: گنبد های نمکی ...

  1. #21
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    (6) گسل هاي مرتبط با رخنمون گنبد هاي نمكي :

    گسل‌هاي زاگرس :

    گسل كازرون : گسل شمالي - جنوبي كازرون در 15 كيلومتري باختر اين شهرستان قرار دارد. طول آن 450 كيلومتر برآورد شده و گسلي است پي‌سنگي و قديمي كه ضمن كنترل مرز باختري حوضة نمكي هرمز، بر رسوبات زاگرس نيز اثرگذار بوده به گونه‌اي كه ساختارهاي زاگرس را با جهت راستگرد خميده و جابه‎جا كرده است. در استان فارس، اين خمش بسيار چشم‎گير است.
    شواهد نشان مي‎دهد كه گسل كازرون با روند به تقريب شمالي – جنوبي و يا شمال شمال باختري – جنوب جنوب خاوري داراي حركت راستگرد جزيي است. براي نمونه روندهاي زمين‌ساختي، در شمال خليج فارس نشان مي‌دهد كه خط مرزي سكوي عربستان و واحد زاگرس به وسيلة اين گسل در جهت راستگرد جابه‎جا شده است. به ظاهر اين گسل مرز باختري گسترش حوضة تبخيري پركامبرين پسين – كامبرين ايران را تشكيل مي‌دهد و در طول آن دو گنبد نمكي رخنمون دارد. (اسفندياري و برزگر، 1358).
    نبود داده‎هاي ريزلرزه‎اي و كمبود كانون زلزله نشانگر عدم فعاليت جديد اين گسل است، اما زمين‎زلزله‌هاي ژانويه 1967 و اكتبر 1971 در بخش جنوبي گسل كازرون، نشانگر فعاليت بخشي از گسل كازرون در دورة كواترنري است (بربريان، b 1976) .

    گسل دنا (دينار) : گسل دنا با راستاي شمال شمال باختري و شيب به سمت خاور شمال خاوري يكي از گسل‌هاي اصلي زاگرس است كه بيش از يكصد كيلومتر طول دارد و طرفين خود را به دو بخش با ويژگي‎هاي زمين‎ساختي، لرزه‎زمين‎ساختي و ريخت‎شناسي متفاوت تقسيم كرده است.
    در نقشة ژيوفيزيك هوايي، ژرفاي پي‌سنگ مغناطيسي در بخش باختري گسل دنا حدود ده هزار متر و در بخش خاوري آن، بين 1 تا 5 هزار متر زير سطح درياست. بدين‎سان نتيجه شده است كه بخش خاوري اين گسل، به همراه پي‌سنگ، به صورت فرابوم بالا آمده است.
    گسل دنا، يكي از شكستگي‎هاي اصلي در پي سنگ پركامبرين زاگرس است كه با فعاليت‌هاي بعدي خود، در مواردي بر رسوبات زاگرس تأثير گذاشته است. بدين‎سان كه رسوبات زاگرس را در مناطقي قطع و در مناطقي باعث پيچش و تغيير راستاي اين رسوبات و ساختار‌هاي آنها شده است.اطلاعات ژيوفيزيك هوايي مغناطيسي بخش جنوبي گسل دنا را به صورت دو شاخه نشان مي‌دهد. يكي از شاخه‌ها به طرف جنوب مي‎رود و در امتداد خط كازرون قرار مي‌گيرد، شاخه ديگر به سوي جنوب شرق و شيراز مي‌رود. زون گسلي دنا در انتهاي شمالي خود يعني جايي كه به گسل بزرگ زاگرس نزديك مي‌شود نيز شاخه شاخه مي‎شود و به سمت شمال باختر متمايل مي‎شود. در ضمن اطلاعات ژيوفيزيكي گسل مهم ديگري را در امتداد شمالي گسل دنا نشان مي‎دهد كه تا درياي خزر ادامه دارد.با بررسي‎ نقشه‎هاي زمين‎شناسي، عكس هوايي و تصويرهاي ماهواره‎اي چنين به نظر مي‎رسد كه گسلة دنا افزون بر جنبش فشاري، داراي جنبش راستالغز از گونة راستبر مهمي نيز است. اين جنبش، سبب پيچش و كشش پوزة رشتة شمالي كوه دنا شده و احتمال مي‎رود كوه هزاردره و چرو ادامة جابه‎جا شدگي كوه دنا به صورت راستبر باشد.از ويژگي‎هاي مهم زمين‎شناسي گسل دنا، بيرون‎زدگي شماري گنبد نمكي در درازاي آن است. در مسير اين گسل، در بخش باختري كوه دنا، سازندهاي زاگون و لالون (كامبرين) بر روي سنگ‎هاي كرتاسه رانده شده‎اند (ستوده‎نيا، 1975). در گسترة شمال كوه دنا، در دامنة باختري كوه دره‎بادامي و كوه كمانه سنگ‎هاي كرتاسه بر روي دشت و يا سازند بختياري (پليوسن) رانده شده‎اند (بربريان و قرشي، 1365).

    گسل ميناب : در ناحية ميناب دو واحد زمين‌ساختي – رسوبي زاگرس و مكران در مجاورت يكديگر قرار مي‌گيرند. مرز جدايي اين دو واحد، منطبق بر گسلي است كه به نام رسوبات فليشي اوليگوسن – ميوسن پاكستان، «گسل زنــدان» ناميده شده است. ولي، امروزه از آن به عنــوان گسل ميناب ياد مي‌شود.
    در زير نمايي از گسل ميناب و گنبد هاي نمكي اطراف آن به تصوير كشيده شده است .


    شكل13:نمايي از گسل ميناب و گنبد هاي نمكي اطراف آن

  2. #22
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    گسل ميناب، كه بخشي از خط اورال – عمان – ماداگاسكار (فورون، 1941) مي‌باشد، يك گسل امتداد لغز راستگرد است كه مرز بين صفحة قاره‌اي زاگرس و پوستة اقيانوسي عمان را تشكيل مي‌دهد كه اثر آن را در طول 300 كيلومتر مي‎توان دنبال كرد.
    با توجه به داده‌هاي زمين‌شناسي، تفسير عكس‌هاي هوايي، داده‌هاي لرزه‌شناسي، باور بر آن است كه زون گسلي ميناب، امتداد لغز است و بلوك خاوري آن به سوي جنوب حركت كرده است.

    به عقيدة فالكن (1967)، حركت افقي راستگرد به احتمال در كرتاسة پسين – ترشيري پيشين صورت گرفته است. اما، وجود گنبدهاي نمكي در زاگرس و خليج فارس و نبود آنها در ناحية مكران، سبب شده تا بعضي از زمين‌شناسان، سن اين گسل را 500 ميليون سال بدانند.

    لازم به ياد‌آوري است كه در حال حاضر، حركت در طول اين گسل از نوع رورانده است و از اوايل كواترنري حركت امتداد لغز نداشته است. (قرشي، 1363).

    گسل اردَل : گسل اردَل با درازاي حدود 150 كيلومتر، شيب به سمت شمال خاوري و راستاي باختري – جنوب خاوري، به موازات راندگي زاگرس در گسترة اردَل – ناغان قرار دارد. سازوكار اين گسل فشاري بوده در مسير آن سازندهاي پاليوزوييك همراه با گروه كرتاسة بنگستان (از شمال خاوري) بر روي دشت و سنگ‎هاي كرتاسه (در جنوب باختري) رانده شده‎اند. در شمال باختري اردَل در درازاي گسل اردَل، چند گنبد نمكي بيرون‎زدگي دارد.

    كانون مهلرزه‎اي زمين‎لرزه‎هاي سال 1666، 1880، 1922، 1985 و 1977 ميلادي در راستاي گسل اردَل قرار دارند ولي همبستگي اين زمين‎لرزه‎ها با جنبش گسل اردَل روشن نيست. بررسي گسل اردَل در زمان رويداد زمين‎لرزه‎هاي سال 1977 ميلادي ناغان هيچگونه جنبشي را در راستاي آن نشان نداده است (بربريان و نبوي، 1977).

  3. #23
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    (7)جزاير نمكي ايران

    بعضي از جزاير خليج فارس از قبيل هرمز، لارك، هنگام، تنب و غيره عمدتاً از گنبد نمكي ساخته شده اند . در بخش محدودي جزايري مانند قشم نيز گنبد هاي نمكي ديده مي شود .

    (8) گنبد هاي نمكي از نظر ساختار زمين شناسي


    از نظر سازوكار تغيير شكل ، ساخت هاي گنبدي عموما و گنبد هاي نمكي خصوصا نمونه جالبي از تغيير شكل پلاستيك يا شكل پذير مي باشند. حركت مواد به طرف بالا و اطراف سبب ايجاد چين هاي دياپيري ، گسل هاي عادي با شبكه شعاعي ، ناوديس حاشيه اي و ... مي شود(13)
    حركت نمك ها ، به نسبت تغييرات سرعت در حين رسوبگذاري ، موجب ايجاد ساختارهاي رويشي ، دگرشيبي هاي كم زاويه ، تغييرات رخساره اي و در مواردي حذف طبقات مي گردد. حركت نمك ها پس از رسوبگذاري موجب تخريب و به هم ريختگي در ساخت هاي زمين شناسي موجود در منطقه مي شود.
    در نزديكي سواحل خليج فارس ، برآمدگي هاي نمكي از درون نهشته اي قديمي تر بيرون زده است ، به طوري كه نمك مانند يخچال به طرف دامنه كوه هاي زاگرس در حال جريان يافتن است. جزيره هرمز يكي از اين گنبد هاي نمكي است .(13)
    ساخت‌هاي ايجاد شده پيرامون گنبدهاي نمكي:
    - گسل‌هاي عادي با شبكه شعاعي و موازي(اين گسل‌ها هيچ روند خاصي نشان نمي دهند)
    - لايه هاي كج شده بالاي گنبدها كه اغلب تشكيل تاقديس مي دهند
    - گسلش به صورت دسته گسل‌هاي مختلف در جهات متنوع
    -‌ چين هاي فشرده و تنگ در داخل گنبدها با سطح محوري عمودي
    - ناوديس‌هاي حاشيه‌اي كه اطراف گنبدهاي نمكي ديده مي‌شوند.


    (9)تاثير گنبدهاي نمكي در فرسايش

    در هنگام بالا آمدن گنبد نمكي و در طول زماني كه گنبد رخنمون سطحي پيدا مي كند به دليل گسيختگي هاي سطحي ايجاد شده و سست شدن سطح زمين در آن قسمت ما با فرسايش سريع تر و گسترده تر آن قسمت نسبت به قسمت هاي ديگر مواجه مي شويم به همين دليل در مناطق اطراف گنبدهاي نمكي ما با رسوبات تا نشين شده اين گنبد ها مواجه هستيم كه به غير از اثر تخريبي فرسايش سطحي بر روي شوري آبها و رودخانه هاي نزديك به آن مناطق نيز اثر خواهد گذاشت .


    (10) گنبد هاي نمكي ايران


    گنبدهاي نمكي در ايران:
    در ايران 3 منطقه جنوب و جنوب غربي ايران در كمربندهاي چين خورده زاگرس، ايران مركزي در ناحيه قم و سمنان، ناحيه مكران و جنوب شرق ايران و در شرق كرمان اين گنبدها مشاهده شده است. سن نمك‌هاي اين گنبدها اينفراكامبرين است كه در دوره‌هاي ترياس و ترسير صعود كرده‌اند.(22)

    شكل 14: نقشه گنبدهاي نمكي ايران

  4. #24
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    نمایی از گنبد های نمکی ...



    شكل 16:در اين شكل گنبد هاي نمكي جنوب ايران به رنگ خاكستري تيره مشخص گرديده است .


  5. #25
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    11- روش هاي مطالعه گنبد هاي نمكي :

    جهت مطالعه دقيق تر گنبد هاي نمكي بجز روشهاي صحرايي و بازديدهاي سطحي روش هاي موثر و تكميلي استفاده از عمليات ژئوالكتريك ، گراني سنجي ، الكترومغناطيس و لرزه اي است .(جاروسلا و بارتلا 1990)
    يكي از مهمترين و بهترين روش هاي مطالعه گنبد هاي نمكي استفاده از مقاطع لرزه اي است .
    در زير برخي از مقاطع لرزه اي كه گنبد نمكي در آنها به طور مشخصي نشان داده شده است مشاهده مي گردد.


    شكل23: مقطع بدست آمده از گنبد نمكي توسط عمليات لرزه اي



    مقطع لرزه ای ...

  6. #26
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    12 ( مقالات مهم در زمينه گنبد هاي نمكي ايران

    عنوان مقاله:
    برخي جنبه هاي ديناميک دياپيريسم نمک در ايران جنوبي
    داوود زاده

    بيش از 180 توده نمکي در کمربند زاگرس و در نواحي خليج فارس يافت مي شود. کمپلکس هرمز که از آن اين دياپيرها بوجود آمده اند. بيشتر در برگيرنده نمک و گچ و دولوميت فرعي، آهک سياه، سنگ ماسه قرمز ، کوارترز هماتيت لايه لايه و نيز سنگهاي آذرين مافيک و سيليسي مي باشد. از ديدگاه چينه شناسي کمپلکس هرمز بگونه اي گسترده وابسته به سري ريزوي ناحيه کرمان ، سازند کال شانه ايران خاوري و سازند سلطانيه (وندين – سن کامبرين زيرين) ايران مرکزي و ايران شمالي است. سازند سلطانيه در خاور اردکان و جنوب عقدا در بر گيرنده چند لايه نمک و ژيپس و نيز آتشفشاني هاي بازيک است.توده هاي نمک بيشتر در لارستان و جنوب خاوري نواحي خليج فارس گرد آمده اند.(120 دياپير) هيچ دياپير در نوار چين خورده خوزستان و لرستان يافت نمي شود. اين امر پيش از اين به نهشته گذاري نمکي نازک لايه يا بدون نمک در بخش شمالي کمربند زاگرس نسبت داده شده است. اما ، اين امر همچنين مي تواند در نتيجه فشار بسنده بار نهشته هاي پست – کامبرين در جنوب و فشار نابسنده بار پوشاننده در شمال تفسير شود. دما براي جايگيري دياپير هاي نمک يک عامل بحراني است. اين امر هنگامي که ماده نمک در ژرفاي بسنده اي جاي گرفته است (700 متر) ممکن است روي دهد. چنانچه نمک بالاي 205 سانتي گراد گرم شود، نرم و شکل پذير و بگونه اي نامحدود روان مي گردد، و در تمام طول زمان فرايند نفوذ، شکل پذير است. در ژرفاي بيش از 7000 متر، نمک متحرک از ديدگاه هيدروديناميک همان گونه اي رفتار مي کند که در بخش جنوبي زاگرس و ناحيه خليج فارس ديده مي شود. بررسيهاي چينه شناسي کامبرين پسين بخش جنوبي کمربند چين خورده زاگرس نشان از 8000 تا 10000 متر نهشته هاي رسوبي دارد. برعکس در بخش شمالي اين نهشته هاي 5000 تا 7000 متر ضخامت دارند. حوضه رسوبي در زاگرس جنوبي شديدتر از حوضه شمالي در مزوزوئيک و سنوزوئيک نشست کرده است.در تارک دياپيرها وجود برش بجا مانده و بلوک هاي بزرگتر از سنگهاي غيرتبخيري امري عادي است. اين بلوکها مي تواند به قطري حدود 3 کيلومتر برسند. در برخي دياپيرها ترتيب چينه شناسي نخستين، درون بلوک هاي بزرگ بهم نريخته است و قسمت هاي غيرتبخيري درون دياپيرها نشان دهنده ميان لايه اصلي است. در نتيجه به جنبش درآمدن چينه هاي نمکي چندگانه، ميان لايه غيرنمکي در نمک خميري محفوظ مانده و نفوذ کرده است. در اينجا بلوکهايي از کامبرين پسين وجود ندارد.

  7. #27
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    آميزه هاي رنگين: آيا فرآورده دياپيريسم است؟

    اشتوكلين


    بررسي هاي زمين شناسي سيستماتيک آميزه هاي رنگين کلاسيک در مکران ايران که بوسيله سازمان زمين شناسي کشور انجام شده است همساني ساختاري شگفت انگيزي را با دياپيرهاي شيل و نمک نشان داده است، بويژه، گنبدهاي نمکي تيپ هرمز که بلوک هاي " بيگانه اي " را با خود حمل کرده است. در حقيقت گاه در گذشته، دياپيرهاي هرمز و کمپلکس آميزه هاي رنگين با يکديگر اشتباه گرفته شده اند. يک توده پلاستيک همچون شيل، رس ، يا سرپانتينيت نقش نمک را در دياپيرهاي نمک بر عهده دارند. يک شباهت مهم ميان آميزه رنگين و دياپيرهاي بلوک دار اين است که شمار زيادي از بلوک ها در هر دو بيگانه (اگزوتيک) نيستند بلکه همزاد با توده پلاستيک مي باشند و اين بلوکها در آغاز بصورت ميان لايه هاي رسوبي يا شيل هاي نفوذي و دايک هايي در محيط پلاستيک بوده اند و همراه با آن بسوي سطح برده شده و ضمن حمل شدن بسوي بالا قطع و جدا گرديده اند. ساختار آميزه هاي رنگين، مانند ساختار دياپيرهاي نوع هرمز بصورت ترکيبي از روان شدگي و پيچ و تاب محيط پلاستيک با در هم ريختن آشفته بلوک ها بوده ، در حاليکه تغيير شکل خود بلوک ها هم بسته به ليتولوژي آنها به حالت پلاستيک يا شکننده صورت گرفته است. نبود کلي جهت يافتگي، بجز رخ عمودي که بندرت ديده مي شود، امري مشخص است، برخلاف باور همگاني کمپلکس هاي آميزهاي رنگين الزاما نمودهاي خطي يا کشيده نيستند بلکه بيشتر بشکل توده اي بريده و جدا از هم با مرز نامنظم (که گاه تقريبا دايره اي يا تخم مرغي است) ديده مي شوند . اين توده ها بگونه اي ناهمساز در سازندهاي فراگير رخنه کرده اند . برخي آميزه ها در مکران تنها سازندهاي کم تغيير شکل يافته نئوژن را مي شکافند و در اين صورت همانند دياپيرهاي شيل بوده که با اشغال وضع تاقديس هاي باريک، و راستاهاي نامنظمي، ناوديس هاي کم شيب پهن را از هم جدا مي سازند.آميزه هاي رنگين بگونه اي مشخص همراه با محيط هاي سراشيب قاره اي - درياي ژرف (اقيانوسي) مي باشند که ، در يک ناحيه معين، نشان دهنده يک فاصله زماني معين مي باشند. (اشتوكلين)
    گسلهاي عميق و نيز گسلهاي برشي معبرهاي مناسبي براي خروج مواد تبخيري و نمك در اثر نيروهاي فشاري ـ مماسي مي‌باشند. حوزه‌هاي رسوبي ـ تبخيري به هنگام دياژنژ داراي مقاديري آب ثقلي و آب تبلوري بوده و نمكهاي مختلفي (پلي هاليت) را بوجود مي‌آورند. بطوركلي اگر حرارت اوليه در آغاز حركت دياپيريسم در اثر عوامل مختلف جابجائي حرارتي حدود 100 درجه در نظر گرفته شود، اين مقدار در اثر افزايش فشار رسوبات و انباشتگي آنها مي‌تواند چندين برابر افزايش يافته و طبيعي است كه ضريب انتقال حرارتي بطور ثابت افزايش مي‌يابد. در اينصورت فاز جامد به فازهاي مايع و بخار تبديل شده و حتي در شرائط فوق بحراني فقط عناصر فرار را در خود ميتواند متمركز سازد. وجود سنگهاي ولكانيكي مختلف در گنبدهاي نمكي حاصل از دياپيرسم بحثي است تجربي با اين سئوال كه آيا دياپيريسم خود مي‌تواند ماگماتوژن باشد؟ اعمال درجه حرارت و فشار و اثرات ذوب مجدد و ذوب بخشي را ميتوان بويژه در گنبدهاي نمكي جنوب شرقي زاگرس مشاهده نمود. تنوع ولكانيكها با حفظ ساخت و بافت ليتولوژيكي و پتروژنتيكي منحصر به خود، بر اثر افزايش گراديان حرارتي ـ فشاري و افزايش مقدار سيليس در فاز خميري، ايجاد ذوب مجدد و تأثير آن بر رسوبات ماسه سنگي در ديواره‌ها و مركز دياپيريسم باعث ايجاد ماگماهاي محلي شده كه اين مورد منجر به خروج ولكانيك‌هاي متفاوت و خروجيهائي از نوع ريوليت با كوارتز بي‌رومبوئدري، كريستال ليتيك توف، كريستال ويتريك توف، برش ريوليتي، دايكهاي كراتوفير و مهمتر از همه گسترش ايگنمتريتهاي ريوليتي گشته كه نتيجه تزريق فاز گازي در خلال شكستگيهاي دياپيري به هنگام فشارپذيري مماسي ـ جانبي مي‌باشد كه از دريچه تكتونيكي دياپيريسم به بالا رانده شده است و سال يابيهاي انجام شده برروي ولكانيكها نيز سنين متفاوتي را از ديرباز تا حال نشان داده شده است. وجود عناصر ليتوفيل بخصوص اورانيم و كاني سازيهاي ثانوي حتي بصورت اورانينيت آواري (دتريتيك) و اسفروليتهاي پشبلند گوميتي شده و افزايش چشم‌گيري از استرانسيم حاكي از يك افزايش هيپر سيليسي در نتيجه ذوب محلي مي‌باشد و ايجاد دگرگوني و حالت گنيسي شدن در نتيجه دياپيريسم بنام گنيس دياپيري به همراه آهن‌زائي، دولوميتي شدن، فرسايش‌هاي ژيپكريتي و غيره همگي حكايت از فعاليت دياپيرهاي نمكي در پروسه دياپيريسم مي‌باشد

    حوزه‌هاي تبخيري عمدتاً در فاز پلاستيك عمل كرده‌اند. در پاره‌اي از حوزه‌هاي تبخيري فقط گچ و ايندريت نقش داشته‌اند در تعدادي از آنها همراه نمكهاي سولفاته (گچ و ايندريت)‌، نمكهاي كلروره بصورت تركيبات كلرور سديم و پتاسيم و منيزيم بهمراه مواد رسي و مارني و ماسه سنگي و دولوميت و ساير كربناتها در رسوب كرده‌اند. ممكن است حوزه‌هاي تبخيري از پوشش چند حوزه تبخيري اصلي و يا از اتصال چند حوزه تبخيري فرعي بوجود آمده باشند كه تنها در چند مورد امكان دارد نمكهاي پولي هاليت بصورت تركيبات كلروره در آنها وجود داشته باشد. لذا اين سئوال پيش مي‌آيد كه آيا تمام انواع نمكها به يك صورت عمل مي نمايند؟ و كدام يك در شكل‌پذيري گنبدهاي نمكي ميتواند نقش ايفا نمايد و در واقع چه دسته‌اي از حوزه‌هاي نمكي مي توانند فقط در پديده‌ها لوكنيزه شركت داشته باشند. آنچه مسلم است شكل پذيري نمك در حالت كلي خود تحت تاثير رخدادهاي زمين ساختي ميتواند بصورت گنبدي شكل و دياپيرهاي نمكي بوقوع بپيوندد. بطوريكه مي دانيم تلاقي دو گسل عمان ـ نايبند و روراندگي عظيم زاگرس در يك زاويه تقريباً 90 درجه ، دياپيرهاي نمكي را در كنترل گرفته‌اند . بطوريكه گنبدهاي نمكي در راستاي منصف‌الزاويه 45 درجه قرار گرفته و در امتداد خطواره‌هاي گسلي موازي هم با راستاي شمال شرقي ـ جنوب غربي حجمهاي غول آسائي از گنبدهاي نمكي بمساحتهاي مختلف از 20 كيلومتر مربع الي 400 كيلومتر مربع را بصورت زنجيره‌اي با حركتهاي دوراني چرخشي مي توان مشاهده نمود. در اطراف گنبدهاي نمكي خطوطي حاصل از چرخش مشاهده ميگردد. خطوط مذكور عموماً از راستاي حركتي و مكانيسم فشاري شمالي ـ جنوبي و شمال شرقي ـ جنوب غربي و نيز شمال غربي ـ جنوب شرقي تبعيت مي‌نمايد. اين چرخش نتيجه اعمال فشار ايجاد شده از جانب صفحه عربستان است كه بخصوص بعد از عمل بازشدگي بحر احمر در اواخر دوران سوم تشديد يافته است .
    درصد بالائي از دياپيرهاي نمكي در محدوده رخدادهاي تكتونيكي عمان ـ نايبند و قطر- كازرون از يكطرف و رو راندگي زاگرس از طرف ديگر قرار گرفته و اكثراً حاوي سنگهاي ولكانيكي است يعني حدود 80 درصد آنها داراي سنگهاي آتشفشاني مختلف هستند و لذا ميتوانند در تغيير شكلهاي الاستيك ـ پلاستيك قرار گيرند. خروجيهاي ولكانيكي اساساً بصورت مخروطهائي ديده مي شوند و قطبهائي را با مدول ارتجاعي بالائي بوجود آورده‌اند كه مواد تبخيري در فاز مايع و در شرايط گريز از مركز در اطراف آنها توانسته‌اند در نتيجه جابجائي حرارتي ، بچرخش در آمده و پخش گردند.

  8. #28
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    عنوان مقاله:

    دياپيرهاي آذرين و کانسارهاي آهن در ايران

    هانس گئورگ – فورستر

    کانسارهاي آهن ايران مرکزي از نظر ذخاير جهاني اهميت زياد دارند. ناحيه بافق - ساغند يک منطقه آتفشاني وسيع اينفراکامبرين، همراه با ايگنيمبريت – آلکالي – ريوليت ، تنوره بزرگ آتشفشاني و گرانيت هاي تجديد حيات يافته است. تنوره هاي مزبور رخنماي سطحي دياپيرهاي آذريني است که در مرز پوسته – گوشته واقع مي باشند. در شکستگي هاي حلقوي اين تنوره ، سينيت ها ، گابروهاي نيمه آتشفشاني (ساب ولکانيک) و سنگهاي ديگر نفوذ کرده اند سپس، منطقه آتشفشاني مزبور توسط درياي کم عمقي فراگرفته شد(شيل، ريف هاي دولوميتي، لايه هاي نمک ژيپس اينفراکامبرين)، دياتوم هاي شيب داري که قطر چند تا از آنها به چند صد متر مي رسد تشکيل شده و بوسيله توف ها با لايه بندي متقاطع ، قطعات جوش خورده برش نفوذي ، توده هاي نفوذي متعدد آپلوسينيت (آلبيتيت) و هورنبلانديت (يا ماسکيت) ، گزنوليت هاي دگرسان شده (دولوميت) و گزنوليت هاي پي سنگ (پريدوتيت و دگرگونيهاي پرکامبرين) انباشته گرديدند. سرانجام، در برخي از دياتوم ها ، توده اي گداخته اکسيد آهن (مانيتيت) آپاتيت دار، با روند کربناتيتي وارد شدند که بصورت توده استوانه اي شکل پرمايه از کانسنگ به قطر 100 متر و به ارتفاع چند صدمتر (زبانه مانيتيت) سيل يار گه منجمد شده است. بين فاسيس دهانه اي تا روانه هاي مانيتيت و توف هاي مانيتيت معمولي، مراحل ميانجي را نيز مي توان ديد. هر نهشته داراي چند صد ميليون تن ذخيره است. چغارت (معدن مورد بهره برداري) چادرملو (آماده سازي مقدماتي) ، ناهنجاري شمالي ناهنجاري 20 چاه گز، سه چاهون وغيره (در حال مغزه گيري) . دردياترم هاي قديمي پرشده و در سنگهاي ديواره، دگرساني هيدروترمال بوجود آمده است و برخي بر اثر ماده مذاب آهني (هماتيت سديک) کم و بيش بصورت فنيتي درآمده است. توده کانسار و سنگ ميزبان بوسيله لاميروفيرها، بريده شده و در آن رگه هاي کاني زا حاوي کلسيت، دولوميت آهن دار، مانيتيت، هماتيت ، آپاتيت ، پيريت، آلبيت ، هورنبلاندو و اروانوتوريانيت بوجود آمده اند.
    آپلوسينيت ، هورنبلانديت، مانيتيتيت ، آپاتيسيت و کربناتيت ها از فرآورده هاي آميزش ناپذيري آبگونه و تفريق نهايي يک ماگماي ملانفلينيتي بشمار مي آيند که در پوشه بالايي توليد شده است. ايگنيمبريت، آندزيت ها و گرانيت هاي تجديد حيات يافته همچون فرآورده هاي گداز پوسته اي در نظر گرفته شده که در بالاي دياپيرهاي پوشه اي واقع بوده است.
    احتمالا ، کانسارهاي آهن جنوب ايران (هرمز) نيز موقعيت زمين شناختي همانندي دارند که در آنها نمک اينفراکامبرين با ريوليت، پيروکسنيت، گرانيت، کانه آهن و کربناتيت همراه مي باشد.

  9. #29
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    عنوان مقاله

    گنبدهاي تركيبي نمك جنوب سمنان (كوير نمك) و مكانيسم تشكيل آنها

    محمود احتشام زاده افشار

    خلاصه :
    بررسيهاي تكتونيكي و ميكروتكتونيكي گنبدهاي نمك جنوب سمنان (كوير نمك) با استفاده از عكس‌هاي هوائي تلاقي دو روند چين خوردگي خاور - شمال خاوري و باختر - شمال باختري پيامد رخداد لاراميد در البرز مركزي و شمال ايران مركزي را نمايان مي‌سازد.
    تلاقي همزمان اين دو روند چين خوردگي، در تشكيل گنبدهاي نمك نقش آفرين بوده است.

    پيش گفتار:

    گنبدهاي نمك گسترة جنوب سمنان (كوير نمك) بين °53 تا ' 15 ، ° 54 طول شرقي و ' 50 ° 34 تا ' 10 35 عرض شمالي قرار گرفته‌اند. اكثراً داراي دو نوع هسته تبخيري مي‌باشند كه در بعضي از آنها سنگ گچ بصورت هاله‌اي در اطراف نمك قرار گرفته است. از اينرو اين گنبدها را مي‌توان گنبدهاي تركيبي نمك ناميد. اشتوكلين آنها را گنبدهاي مختلط ناميده است.

    مسئله تراكم زياد اين گنبدها در ناحيه‌اي محدود در عين حال متمايز بودن آنها از همديگر مكانيسم تشكيل اين گنبدها را مورد سئوال قرار داده است. گنبدهاي نمك ايران از دير باز يعني از آغاز مطالعات زمين شناسي در ايران مورد توجه زمين شناسان قرار گرفته، مقالات متعددي در اين باره مخصوصاً توسط زمين‌شناسان شركت نفت منتشر گرديده است. اكثر اين مقاله‌ها دربارة گنبدهاي نمك زاگرس بوده است. هاريسون در سال 1930 به مطالعه بعضي از گنبدهاي نمك لارستان پرداخته. مقاله‌اي با عنوان (persion salt Formations) توسط لهلر ”Lehler“ در سال 1940 در آكادمي علوم هندوستان به چاپ رسيده است.

    متن اصلي:

    درباره گنبدهاي ايران مركزي گانسر در سال 1955 تصوير روشني ارائه داده است. در يادداشت تكميلي نقشه زمين شناسي 100.000: 1 شمال ايران مركزي ،"هوبر" گنبدهاي نمك و زمين شناسي جنوب سمنان را بررسي كرده است. بازنگري نسبتاً جامع و دقيق اشتوكلين در سال 1968 تحت عنوان نهشته‌هاي تبخيري خاور ميانه، گنبدهاي نمك ايران مركزي را هم در برگرفته است.
    بنابر گفته گانسر گنبدهاي نمك جنوب سمنان كه در ناحيه‌اي با وسعت كم ديده مي‌شوديكي از تماشائي ترين و نمايانترين ناحية گنبدهاي نمكي دنيا است. كه در عين حال بغرنجترين مسئله زمين شناسي را در بردارد. وي در رابطه با گنبدهاي جنوب سمنان نكات برجسته‌اي بيان مي‌كند كه خلاصة آن چنين است: تمركز گنبدهاي ناحيه‌ي جنوب سمنان بايد مربوط به تراكم زياد نمك در قاعدة سازند قرمز بالائي (ميوسن) باشد در حاليكه در رخنمونهاي بخش بالائي اين سازند هم لايه‌هاي نمك و گچ زيادي وجود دارد. تمام گنبدها در حدود 100 متر از زمين اطراف خود بلند‌ترند و قطر آنها در حدود 8 كيلومتر است. مارنهاي با لايه‌بندي خوب و افق‌هاي ماسه سنگي اطراف گنبدها به سمت بالا كج شده‌اند. در اطراف گنبدهاي نمك هاله‌اي از سنگ گچ با شيب قائم ديده مي‌شود. بسياري از گنبدها مارنهاي سبز رنگ نواري پيچيده شده از بخش زيرين سازند قرمز بالائي درون خود دارند. سنگهاي آتشفشاني و آذرين ـ نفوذي در بعضي از گنبدها ديده مي‌شوند كه در گنبدهاي مختلف تركيب هاي متفاوت دارند. در سطح ناحيه‌اي، سنگهاي آذرين منشاء گابرويي دارند. همبري نفوذي در سنگهاي گچ و نمك مشخص است. از اينرو مي‌بايد از نهشته‌هاي اوليه نمك جوانتر باشد. بنابرنظر"اشتوكلين" بعضي از اين گنبدها از دو سازند مختلف تشكيل گرديده‌اند

  10. #30
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    نمك نواري ميوسن بدون انكلوزيون‌هاي آتشفشاني و نمكهاي متراكم ائوسن و اليگوسن همراه با مواد آتشفشاني. در اين گنبدهاي مختلط نمك‌هاي جوانتر معمولاً حاشية گنبد را اشغال مي‌كنند. گنبدهاي نمك بطور درهم و نامنظم چين‌هاي قبلي را قطع كرده‌اند. نازك شدن لايه‌ها يا ناوديس حاشيه‌اي در سنگهاي اطراف نمك ديده نميشود. به عقيده وي تمام اين واقعيت‌ها نشان مي‌دهند كه تشكيل گنبدهاي نمك بيشتر در اثر رخدادهاي انفجاري بعد از حركات چين خوردگي ترشير پسين بوده كه مستقل از آن انجام گرفته است. در گزارش نقشة زمين شناسي ترود (9) خاستگاه گنبدهاي نمك در ميان رسوبهاي ائوسن، ميوسن پائين و ميوپليوسن دانسته شده است.

    روندها :

    دو روند اصلي در رشته كوههاي البرز از مدتها پيش مورد گفتگوي زمين شناسان بوده است. گانسر (1955) به روند WNW در يك سمت خميده البرز كه ناگهان در سمت ديگر به روند ENE تبديل مي‌گردد اشاره مي‌كند كه در محل تلاقي آنها منطقه وسيعي از گنبدهاي نمك شرق تهران قرار گرفته است. م ـ ح نبوي (1959) زون از خاور به باختر كوههاي البرز را N40-45 مي‌داند كه از روند كالدوني ايران پيروي مي‌كند. اين روند در خط زير آب گرمسار تغيير زاويه مي‌دهد و امتداد آن N300 مي‌شود كه مي‌تواند بازتابي از رخدادهاي زمين ساختي زيادي باشد.

    هوبر (1962) بر دو روند اصلي در شمال ايران مركزي اشاره مي‌كند كه از امتداد چين‌ها و ساختارهاي اصلي تكتونيكي شناخته مي‌شود. به عقيده او بخشي از اين دو روند با همديگر برخورد مي‌كنند.در گزارش نقشه زمين شناسي ترود براي چين خوردگي‌هاي بعد از ائوسن روندهاي مختلفي ذكر شده كه در يك نوار از شمال تا خاور تغيير مي‌كند و حالت مارپيچي بودن چين‌ها به فعاليت گسلها نسبت داده مي‌شود.

    م ـ ح نبوي در يادداشت نقشه زمين شناسي 1:100000سمنان در تقسيم بندي زونهاي تكنوتيكي درباره زون افتر چنين مي‌نگارد:" گسترة آن در جنوب باختري ناحيه و در شمال گسل سمنان تا گسل بشم مي‌باشد و به سوي باختر، همچنان گسترده است و با زون قدمگاه ـ لارك پيوند مي‌خورد سنگهاي آواري و تبخيري ائوسن، اليگوسن بنياد اين زون مي‌باشند." بنابراين يك حوضه‌ي رسوبي بسيار كم ژرفا بوده كه در ائوسن مياني از پي رخداد تكتونيكي بوجود آمده و در ائوسن پسين به علت رخداد تكتونيكي ديگر گسترش بيشتري يافته است. از ويژگيهاي با اهميت آن تشكيل سنگهاي ائوسن بالائي است كه با نهشته‌هاي تبخيري در اليگوسن نيزدنبال شده اند. از ويژگيهاي ساختاري آن اينست كه ساختار سنگهاي تبخيري اينجا و آنجا به شكل چين‌هاي بي‌ نامتقارن و بي‌سامان ديده مي‌شود.

    در گسترة گنبدهاي نمك جنوب سمنان نيز مانند چين خوردگي سازندهاي ترشير در خاور، جنوب خاوري و جنوب باختري سمنان كه در بالا نقل قول شد، جهت محو چين‌ها تغيير مي‌كند. بطوريكه در عكس‌هاي هوائي از روي چين‌هاي عارضي يا ريزچين‌ها نيز مشخص مي‌گردد دو جهت محوري متقاطع موازي با روندهاي غالب ساختاري شمال ايران مركزي در اكثر گنبدهاي نمكي قابل تشخيص اند. كه بنظر مي‌آيد نتيجة تلاقي همزمان دو روند چين خوردگي باشد. از تلاقي اين دو روند چين خوردگي جايگاههاي مناسبي براي جمع شدن توده‌هاي تبخيري و تشكيل گنبدهاي نمك بوجود آمده است.

    چين‌ها:

    چين‌هاي ناشي از تلاقي دو روند چين خوردگي عبارتند از گنبدها تشتك هاي ساختماني ، چينهاي زين اسبي و چين‌هاي چشمي به اين ترتيب در طول محور چين‌ها برآمدگيها و فرورفتگيهايي بوجود آمده‌اند. در چين‌هاي از نوع غلافي ، لايه‌ها در دو انتهاي چين در جهت محوري كاملاً به حالت قائم در آمده چين به شكل سه بعدي ظاهر مي‌گردد. امتداد سطح محوري اين چين‌ها با دو روند ياد شده منطبق بوده يا خاوري ـ باختري است. برآمد گي ها و فرورفتگيهاي ساختماني نيز اكثراً رديفهاي موازي با دو روند ياد شده را ترسيم مي‌نمايند، كه معمولاً رديف‌هاي برآمده ، به جايگاه تراكم توده‌هاي نمكي تبديل گرديده‌اند.


    اين شكلهاي ساختاري كه شبيه چين‌هاي رويهم قرار گرفت مي‌باشند هنگامي كه سنگها تحت شرايط تغيير شكل فشاري بوده در جائي كه لايه‌ها درون بيضوي در موقعيتي قرار گرفته باشند كه در تمام جهات كوتاه شدگي انجام بگيرد نيز بوجود مي‌آيند (Ramzi 1987)، كه احتمالا اين شرايط هم در طول حركات آلپي مياني و پسين در اين ناحيه فراهم بوده است (بربريان – گزارش شماره 55 سازمان زمين شناسي) با در نظر گرفتن مورفولوژي ساختاري چين‌ها و ارتباط گنبدهاي نمكي با آنها، گنبدهاي نمك جنوب سمنان را در دو دسته مي‌توان قرار داد كه در هر دو دسته مواد آتشفشاني يا آذرين نفوذي در بعضي از گنبدها مشاهده مي‌شود، و در برخي ديگر وجود ندارد.

    در دسته اول، توده‌هاي تبخيري در مركز چين‌هاي گنبدي شكل يا در مركز يك چين چشمي بطور هماهنگ با سنگ هاي روئي (دربرگير) قرار گرفته‌اند. و يا اينكه چين‌هاي زين اسبي را در جهت محوري قطع كرده با دو پهلوي آن هماهنگ اند. بعضي از اين گنبدها كه در بخش شمال خاوري ناحيه (هوشمند زاده و همكاران 1978)واقع شده‌اند بوسيله سازندهاي مربوط با ائوسن احاطه شده‌اند، از اينرو هسته تبخيري آنها قديمي تر از گنبدهاي دسته دوم مي‌ باشد
    .
    در دسته دوم بنظر مي‌آيد گنبدهاي نمك چين‌ها را قطع كرده باشند در بعضي از آنها مواد آتشفشاني درون گنبد پخش شده، جريان يافته‌اند. مطالعات دقيقتر نشان مي‌دهد كه بسياري از اين گنبدها در نقاط برجسته چين‌هاي ناوديسي يعني در چين‌هاي زين اسبي وارون قرار گرفته‌اند .اين گنبدها بوسيله سازند قرمز بالائي احاطه شده و احياناً آثاري از سنگهاي قديمي تر در آنها شناخته نشده (گانسر 1955) و( هوشمند زاده و همكاران 1978) از اينرو هسته تبخيري آنها بايد جوانتر از دسته اول باشند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •