درود و سپاس از شما سرور گرامی!
متاسفانه به جای آنکه نویسندگان و مترجمین واقعی، که بیشترین باز زحمت یک کتاب بر دوش آنهاست، سود اصلی را ببرند، توزیع کننده ها و فروشندگان سود می برند. واقعا جای تاسف است. یک کارگر و عمله و حمال، در این مملت بیمه دارد. ولی یک نویسنده... چرا یک نویسنده چقدر در جاهای مختلف، از دوستان وآشنایان گرفته تا مجالس خواستگاری، مورد تمسخر و تحقر و اهانت است؟ آیا اگر شخصی به درآمد اندکی قناعت کرد و خواست زندگی ساده ای داشته باشد، و زندگیش را وقف علم و پژوهش کند، به جای پرسه زدن در بنگاهها و دلالی و کلاهبرداری، در منزلی در اتاق کوچکی بنشیند و تا نیمه های شب،قلم بزند و با شرافت و پاکی روزگار می گذارند، باید مورد توهین و تحقیر و تمسخر قرار بگیرد؟! و یک مدیر کثیف وفاسد که به دختران زیر دست در اداره وقیحانه می نگرد، مورد احترام و تعظیم باشد؟! چون آن درآمد اندکی دارد و این مدیر است صاحب منصب و پول؟!
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید!
ابتدا، پاسخ آن یار را بدهم:
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
عزیزم، شما در قرارداد با ناشر سرت کلاه رفت، مواظب باش در قرارداد با پخش سرت کلاه نرود. کتابیران، از همه اینها بهتر است. با چند کتابفروش صحبت کردم، گفتند بهتر است.
امروز در ادامه سلسله بحثهای آموززشی، یک مورد خاص را مورد بررسی قرار می دهیم:
فرض کنید ناشری از اعتماد نویسنده، سو استفاده کندو کتاب او را بدون اجازه چاپ کند و بدون پرداخت سود، این کتاب را پخش کند.
بسیار پیش می آید ، مولفی با ناشری قرارداد می بندد و متن کامل را دار اختیار ناشر می گذارد، بعد می فهمد ناشر در قرارداد کلک زده است. قرارداد را فسخ می کند. اما ناشر، کتابهای او را بدون اجازه مولف چاپ می کند.
نویسنده در اینجا چه کاری باید انجام دهد؟
1- به چند کتابفروشی بروید، و تعداد کمی کتاب بخرید، مثلا 3 عدد. ارز سه کتابفروشی مختلف
2- از کتابفروشیها فاکتور را بخواهید، فاکتور را سعی کنید کاملا دقیق باشد، شامل تاریخ و اسم دقیق کتاب و ناشر و نویسنده و هر اطلاعات دیگری که فکر می کنید در یک دعوی حقویق لازم است، البته فروشنده را کلافه نکنید!!
3- از این فاکتورها کپی تهیه کنید، آنها مدارک جرم هستند
4- به اداره ارشاد در بهارستان تهران بروید، اداره کتاب، قسمت حل اختلاف، قرارداد و مدارک نشان دهید
5- بقیه مراحل اداری انجام می شود
6- این مساله در دادگاهها هم قابل پیگیری است، ولی شما سعی کنید اول کارشناسی اداره حقوقی ارشاد را داشته باشید، وبعد در دادگاه اقدام کنید. با توجه به شناخت ر روندی که من از دادگاهها می شناسم، به لحاظ مسایل اداری و دوندگی و....توصیه می کنم ناشر را پس از یک گوشمالی، دریافت خسارت، در همان دادره ارشاد به حال خودش رها کنید. این بسته به صلاحدید خود شماست که اقدام چه باشد. اگر لازم شد می توانید به عنوان خیانت در امانت شکایت کنید
پرسش: خب حالا ولی من می خواهم با یک ناشر خوب قرارداد ببندم، و کتاب را چاپ کنم، ولی این کتاب قبلی در بازار است روند رسیدگی به شکایتم هم طول می کشد، چه کار کنم؟
1- تغییر در طرح جلد: اگر می توانید طرح جلد را تغییر دهید
2- تغییر در متن کتاب: اگر می توانید ، مثلا یک فصل به کتاب اضافه کنید، توجه کنید که در این حالت باید مجددا کتاب برای مجوز به ارشاد برود
3- تغییر در فونتها: به نحوی کاملا مشخص باشد، مثلا تغییر فونت سربرگها
4- تغییر در شکلها: مثلا یک لوگوی جدید به سربرگ اضافه کنید، یا شکلها را تغییر دهید
5- شما باید بسیار سریع، اقدام کنید، هر گونه اتلاف وقت، به معنای فروش کتاب توسط ناشر متقلب خواهد بود.
6- در این موارد، از سر و کله زدن با ناشرین به ظاهر معتبر، که پز لوگوی خود را نویسندگان می دهد و مرتب کار را عقب می اندازند، جدا پرهیز کنید.
البته شما اقدامات حقوقی را انجام میدهید، ولی به احتمال یک در صد هم که باشد، اگر نشد چه؟
قرارداد با ناشر
1- متاسفانه با آگاهیهایی که بنده، از برخی منابع آگاه، که نمی توانم اسم آنها در اینجا بیاورم، از پرونده ها و مسایل حقوقی ناشرین دارم، باید شما آگاه باشید که قرار داد، سعی کنید حتی با کمترین سود، مثلا پنج در صد قیمت پشت جلد، طوری نوشته شود که سرمایه گذار ناشر باشد، چون در این حالت ناشر پای پول خودش وسط است و برای پول خودش دلش می سوزد. اما اگر شما سرمایه گذار باشید، امکان کلاهر فتن سر شما، مخصوصا اگر یک نویسنده تازه کار باشید، بسیار زیاد است
این را جدا می گویم:
اگر شما یک نویسنده تازه کار هستید، و کتابی را چاپ کرده اید که از فروش آن مطمئن نیستید. به تعداد کم، مثلا 100 چاپ کرده ، به شاگردان، دوستان، خویشان و غیره بدهید. و خود را از شر درد سر پخش و ... راحت کنید.
2- اگر قرار شد شما سرمایه گذار باشید، سعی کنید اطلاعات خ.د را در مورد چاپ بالا ببرید. انداختن یک کاغذ چینی به جای یک کاغذ اندونزی، بسیار ساده است،آنها به راحتی می توانند با همدستی چاپخانه، به شما فاکتور کاغذ اعلای وبا کیفیت اندونزی را بدهند و یک کاغذ دیگر به جایش بگذارند. گمان می کنم همین یک مثال، این مساله را روشن می کند که چرا می گویم نویسندگان تازه کار، در تیراژ محدود چاپ کنند.
3- کلیه مسایل، از قبیل در صد قیمت پشت جلد برای پخش، میازن پرداختی برای گرفتن فیپاو مجوز، و... باید دقیقا مشخص باشد. برای مثال به هیچ عنوان شما نباید به ناشر مبلغی بالاتر از 40 تومان برای مجوز و فیپا بدهید. آنها هیچ هزینه ای به ارشاد پرداخت نمی کنند.
4- از کار کردن با ناشرینی که با زبان بازی، و استفاده از این جملات:
به جون بچه ام قیمتش اینه!
به این نمازی که می خونم!
به این قبله!
همه ناشرهای دیگه دزدن، می تونبی بری باهاشون قرارداد ببندی، ولی سرت کلاه میره، ای وای! اینو که ازت خیلی گرون گرفتن، اون ناشرو میگیا؟! اون که ور شکسته است! اونم پولتو نمیده فقط ماییم که درست هستیم ( احتمالا چند داستان هم برای تان سر هم می کند که خودر خیلی دوستدار مولف نشان دهد و ناشران دیگر را دزد و غارتگر)
مارو با ناشرهای دیگه اشتبه نگیریا! ما فلان هستیم! من آنم که رستم بود پهلوان!
من کتاب فصل دادم ! شما که حالا یک نویسنده تاه کاری!
اصلا لوگو خودمم حتی اگر سرمایه گذاری کنی نمی ذارم! لوگو ناشر همکارو می ذارم!
پرهیز کنید،
و به یاد داشته باشید:
قبل از اینکه نویسنده، محتاج اعتبار لوگوی یک ناشر باشد،
این ناشرین هستند که برای وجودشان، به نویسندگان نیاز دارند!
و نکته دیگر اینکه، یک کتاب، فروشش را در وهله اول مدیون محتوایش می داند، تا لوگوی ناشر
روزی همه ما را خداوند می دهد، نه فلان ناشر و فلان مدیر و فلان...، پس به خود او توکل کنید و بر پای خود بایستید!اگر بخواهد و روزی شما کند که با این کتاب، به چیزی برسید، می رسید، حتی اگر همه نخواهند، اما اگر اگر او نخواهد، نمی رسید.
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج به بیگانه خویشان نشوم
بی منت خلق مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نروم
کم کم نزدیک ماه رمضان است. عزیزی که اینها را می خوانی، مر از دعای خیر فراموش نکن!