تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 28

نام تاپيک: بيوگرافي بازيکنان فوتبال ايران

  1. #11
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    نام:مهرزاد

    نام خانوادگی:معدنچی اردکانی

    تاریخ تولد:۱۹/۱۰/۸۱(میلادی)

    محل تولد:شیراز

    وزن:۷۵

    قد:۱۸۱

    باشگاه ها به ترتیب:مرصاد شیراز - فجر شهید سپاسی - پیروزی تهران

    پست:پیستون چپ (پست اصلی)- مهاجم

    توضیحات تکمیلی:

    دارای ۵ خواهر و سه برادر است.مهرزاد کوچکترین پسر خانواده و هم اکنون ساکن جردن تهران می باشد.او به تازگی با خانم...نامزد کرده که این خانم کمابیش برای همه اشناست.اما چون مهرزاد گفته اسم نیاریم به همین مقدار اطلاعات در مورد وضعیت تاهل اواکتفا می کنیم.مادر او همراه یکی از برادرانش در شیراز زندگی می کند.غذای مورد علاقه ی مهرزاد ماکارونی است و یکی از ارزوهای بزرگش بازی در لالیگاست(اسپانیا).همچنین باشگاه مورد علاقه ی وی بارسلونا می باشد.

    مهرزاد از کودکی به فوتبال علاقه زیادی داشت.پسر خاله ی من یکی از دوستان دوران کودکی و صمیمی مهرزاد هست و تعریف می کنه که دوره ی راهنمایی همیشه مهرزاد یک ساعت جلوتر مدرسه بود و همیشه یک توپ زیر پاشو فوتبال بازی می کرد و جالب اینکه همیشه هم اخر بازی به جنگ کشیده می شد.در دوره ی دبیرستان فوتبال را نیمه حرفه ای شروع کرد و در تیم نوجوانان مرصاد شروع به بازی کرد و سیر ترقی را پشت سر هم طی کرد و الان در یکی از تیم های لیگ امارات بازیه مورد علاقه اش ادامه می دهد.

    امید به روزی که مهرزاد معدنچی را همانند جواد نکونام در لالیگا ببینیم.


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  2. #12
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    بيوگرافي امير حسين صادقي

    متولد ۱۵آذر۱۳۶۰هستم .اهل تهران ومتاهلم.۲برادر و۲ خواهر دارم وفرزند سوم خانواده هستم.هر دو برادرم هم فوتبالیست بودند که یکی از آنها الان خیاطی کار میکند ودیگری هم فروشگاه ورزشی دارد.من از کودکی عاشق فوتبال بودم پدرم هم یک تیم فوتبال داشت که در آن تمرین میکردم البته آن زمان فقط دور زمین می دویدم ومن را به داخل زمین راه نمی دادند ولی بعد از چند سال یک تیم دسته دومی ازمن دعوت کردواز آن تیم بود که فوتبال باشگاهی من شروع شد.حدود سه سال در آن باشگاه توپ زدم.در دوران سربازیم هم در تیم پیام مقاومت توپ زدم ویک روز که در تپه های داودیه می دویدم تیم امید استقلال در آنجا تمرین میکرد که مربی تیم من را دید ودعوتم کرد تا به تیم امید استقلال بروم واز تیم امید هم به بزرگسالان استقلال اومدم

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  3. #13
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    مجتبی جباری
    متولد 26/3/1363 در رباط کریم به دنیا آمد . به دلیل شغل پدرش فوتبال را از تیم راه آهن شروع کرد . در تیم نوجوانان راه اهن به مدت 2 سال بازی کرد و سال بعد به جوانان اتکا پیوست . وی سپس مجدد به امید راه آهن برگشت و دراین تیم مشعول به بازی شد .با دعوت احدی مربی وقت امید استقلال تهران جباری به این تیم پیوست و سپس به طور قرضی به مدت یکسال در تیم بزرگسالان ابومسلم توپ زد و با درخشش در این تیم توجه همگان را به خود جلب نمود . وی با تیم ابومسلم خراسان به مربیگری اکبر میثاقیان به مقام نایب قهرمانی جام حذفی رسید و درخشش وی در این فصل موجب بازگشت مجدد وی به تیم استقلال شد .برگشت مجدد او به استقلال بسیاردلنشین و توام با موفقیت بود . دعوت شدن او به تیم ملی و راه یابی به جام جهانی همراه این تیم قهرمانی در لیگ پنجم در روزی به یاد ماندنی که در حضور 120 هزار تماشاگر استقلال به دست آمد وهمچنین انتخاب وی به عنوان 10ورزشکار برتر سال84 مهمترین اتفاقات زندگی ورزشی او در این سال بود .در پایان لیگ پنجم مجتبی جباری از سوی کارشناسان به عنوان پدیده لیگ انتخاب شد و همچنین از طرف مردم به عنوان بهترین بازیکن استقلال وبهترین بازیکن لیگ اتخاب شد.پست تخصصی محتبی جباری هافبک نفوذی است

  4. #14
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    عليرضا واحدي نيكبخت

    تاريخ تولد: 5 صبح جمعه 9 تير 1359(27 سال)
    محل تولد: بيمارستان امام رضا مشهد
    محل زندگي: خيابان كوه سنگي و ابوطالب مشهد
    خانواده:
    پدرش خياط بود و توليدي پوشاک داشت و مادر، خانه دار و البته هنر آرايشگري داشت ، او فرزند اول خانواده بود و بعد از او، يک برادر و 3 خواهر ديگر هم به اين جمع اضافه شدند.
    محل تحصيل:
    ابتدايي:رافت كوهسنگي مشهد
    راهنمايي:اسرار سازمان آب مشهد
    دبيرستان:شريعتي مشهد در رشته فني و حرفه اي
    نكاتي از زندگي او:
    *او خانواده و فاميلي پرجمعيت داشت. يک برادر،3 خواهر،3 عمو،4 عمه،4 خاله و3 دايي فاميل بزرگي بود و پر از رفت و آمد. او هم مثل همه ايراني ها و شهرستاني ها با دلبستگي هاي عاطفي شديد به اعضاي خانواده و فاميل، به خصوص به کوچکترين دايي اش صمد که فقط 5 سال با او اختلاف سني داشت، بزرگ شد.
    *در دوران کودکي آرزو داشت دکتر شود. از دوره نوجواني ورزش را با واليبال شناخت و از ابتداي جواني بود که گمشده و آينده اش را در فوتبال حرفه اي پيدا کرد.

    *بازي هاي خوب و فيزيک مناسب، موجب درخشش او در مسابقات آموزشگاهي شد. سر از تيم باشگاهي راوند درآورد و بعد از 2 ماه تمرين، در اولين مسابقه باشگاهي در سطح جوانان مقابل ابومسلم، معتبرترين تيم فوتبال خراسان، به ميدان رفت. پيروزي 3-1 آن مسابقه براي عليرضا شيريني ديگري سواي اولين موفقيت در مهمترين گام داشت، او هر 3 گل اين بازي را براي تيمش زد اما از آن هم مهمتر، ديده شدن و دعوت به پوشيدن پيراهن راه راه مشکي و قرمز ابومسلم بود.
    *در ابومسلم هم همين حکايت تکرار شد، در همان اولين مسابقه در ليگ سال 1377، آنقدر درخشيد که به تيم ملي جوانان دعوت شد. بعد از اتمام مسابقات جوانان، به تيم ملي اميد دعوت شد و حضور همزمان در تيم اميد و ابومسلم در ليگ، راه او را براي پيشرفت باز کرد. يک بازي درخشان در ورزشگاه آزادي تهران مقابل استقلال تهران، تيرخلاصي بود بر ترقي عليرضا. اميرقلعه نوعي که مربي تيم اميد در کنار حميد درخشان بود، او را به استقلال دعوت کرده بود اما درست دقايقي بعد از سوت پايان آن مسابقه بود که خبر رسيد، عليرضاي 18 ساله به تيم ملي بزرگسالان دعوت شده است.
    *منصور پورحيدري او را به بازيهاي آسيايي بانکوك نبرد اما در بازگشت به استقلال، پذيرايي از اين تازه وارد مشهدي را به عهده گرفت. عليرضا در سال 1378 قراردادي 5 ساله با استقلال بست،.

    * بهار و تابستان 78 عليرضا هر شب بعد از تمرين در خوابگاهي واقع در خيابان لارستان تهران که باشگاه براي شهرستاني ها در نظر گرفته بود، خوابهاي طلايي مي ديد. سرنوشت براي او راه موفقيت در نظر گرفته بود و اين چنين عليرضا از همان نخستين بازي و نخستين فصل حضورش در استقلال، مهره ثابت تيم شد. درست مثل راوند و ابومسلم.
    *ميروسلاوبلاژويچ پيرمرد کروات در سال 1379 با يک نظر، عليرضا را به خاطر سپرد. او تيم ملي را براي حضور در معتبرترين ميدان ورزش جهان آماده مي کرد.عليرضا در تمام روزهاي سخت اردو، سرحال و شاداب بود و در برابر تيم ملي اسلواکي با گل بي نظيري که زد، جاي خود را در ترکيب فرشتگان چيرو با شماره 11 تثبيت کرد.ايران به جام جهاني نرسيد اما ديگر ستاره متولد شده بود.
    * عليرضا بعد از حذف تيم ملي زيرخاکستر اين شکست محو نشد، او در بازگشت به دنياي فوتبال و مسابقات، در واپسين ثانيه هاي مسابقه استقلال الاتحاد عربستان در جام باشگاههاي آسيا جفت پا به هوا برخواست و در ارتفاع 210 سانتيمتري( يک وجب بالاتر از ديرک افقي دروازه) با سر، شوتي محکم به توپ زد که تور دروازه و ورزشگاه لبريز از مردم و تيم الاتحاد را به يکباره فرو ريخت.
    *نيکبخت با همه بازيکنان فرق داشت. استيل منحصر بفرد با حرکات خاص او از وي چهره اي به يادماندني ساخته بود. او که همه ويژگيهاي يک ستاره را از بعد فني داشت، با ساده ترين و سالم ترين روش ها به مقام ستاره اي رسيد. مثلاً او براي شادي بعد از گل کارهاي خاص مي کرد. هنوز تصوير آن شماره گرفتن او با استوک هاي کفش فوتبالي اش در ذهن هاست. يا دوئل انگشتي اش با احمد مومن زاده.
    * نيکبخت در خارج از زمين هم رفتارهاي يک ستاره را پيش گرفت. لباس هاي خاص که همگي در يک صفت، آمدن به او، مشترک بودند. وقتي در کنار عينک هاي مدرن، موهاي آراسته، اتومبيل هاي مد روز، عطرهاي خاص و زينت آلات مردانه عجيب قرار گرفت از علي نيکي ستاره ساخت.
    *علي نيکي از تابستان 80 به جلد نشريات چسبيد! عکس ها و ژست هاي مختلف، تيترهاي گاه عجيب، روابط او با مهره هاي مشهور سينما و تلويزيون، چهره فتوژنيک و رفتار ستاره وار او، همگي مطلوب نشريات بود.
    *آنچه به دوام ستاره بودن عليرضا کمک کرد، رفتار کنترل شده و فارغ از هر گونه غروري بود که پاي عليرضا را به کارهاي خيريه باز مي کرد. هرگز گرد مجالس و شب نشيني هاي آنچناني نچرخيد و هيچ وقت اجازه نداد شايعات خانمانسوز پيرامونش به وجود بيايد. عليرضا خيلي مواظب اطرافيانش بود و تا کسي را کاملاً نمي شناخت، خارج از دايره ادب و معاشرت معمولي با او گرم نمي گرفت. به اين ترتيب او جمع دوستانش را در حقيقت به شکل هوشمندانه اي گلچين کرد و هرگز نه خود کاري کرد که ناپسند عرف باشد و نه اجازه داد اطرافيان با چنين اشتباهاتي به شهرت او لطمه بزنند.
    *نيکبخت در همه اجزاي زندگي، ستاره اي متعادل است. او به همان اندازه که به لباس اسپرت اهميت مي دهد، اهل رسمي پوشيدن هم هست. موهايش را بلند مي کند و گاه تا 200 گرم ژل مي زند اما يک باره هم در همين ناباوري موها را بدون هيچ مقاومتي کوتاه مي کند و عين محصل ها، شانه کرده مي گردد! او تميزي را دوست دارد، عاشق لباس هاي نو است اما به همان اندازه که خرج مد روز مي کند، از بخشيدن به ديگران هم غافل نيست. همين مسئله باعث شده هرگز کسي به شيک پوشي و خوش پوشي او خرده نگيرد.
    *اهل ميهماني رفتن نيست. البته حساب جمع هاي دوستانه و فاميلي جداست اما در اين نوع ميهماني ها، او براي حاضران فقط" عليرضا" است نه نيکبخت ستاره. هرگز جايي نمي رود که از او به خاطر نيکبخت بودن، دعوت کرده باشند. در عوض، بدون دعوت و سرزده مرتب در پرورشگاه ها، آسايشگاه هاي سالمندان، خيابان ها، پارک ها، فروشگاه ها و مجالس خيريه مخصوص جمع آوري کمک و اعانه براي مستمندان حضور يافته و طوري رفتار مي کند که همه معمولي بودن او را باورکنند اين هم يکي از دلايل ماندگاري ستاره بخت اوست که هيچ وقت نيرويي را عليه خود تحريک نمي کند.

    * اهل مطالعه نيست ولي عاشق سينماست. سيستم صوتي، تصويري اش هر کجا که باشد، کامل است و معمولاً هفته اي 2 يا 3 فيلم مي بيند. بيشتر فيلم هاي خارجي را دوست دارد و با اکثر هنرمندان ايراني، به خصوص کمدين هايي مثل مصطفي راد، جواد رضويان، مهران غفوريان و مجيد صالحي رابطه دوستانه و رفت و آمد دارد.
    *از بچگي چون در منزل خواهر و برادران کوچک را نگهداري مي کرد، عاشق بچه داري بود و هنوز هم عروسک ها و اسباب بازيهاي آن روزگار، بخش عمده اي از فضا و دکور منزل او را پر کرده است.
    *غذاي مورد علاقه او قرمه سبزي است و موز، ميوه محبوب اوست. روزي 2، 3 فنجان چاي مي خورد، البته در منزل و خيلي وقت است دور کافي شاپ را به دليل مشکلات ستاره اي، خط کشيده است.
    *از قدم زدن خوشش مي آيد و حالا مجبور است در منزل به اين کار بپردازد. موسيقي را دوست دارد ولي نه در مجامع عمومي مثل کنسرت ها! پاي سريال هاي محبوبش مي نشيند .
    * گل رز را دوست دارد و عکس هاي زيادي را جمع آوري کرده است. محيط زندگي ساکت و آرام را مي پسندد چون تا ساعت 12 ظهر مي خوابد و شب ها هم دوست ندارد دوروبرش شلوغ و پرسر و صدا باشد. عاشق سرعت است و ماشين هاي سريع مثل" بي ام و" و" پورشه" و" آئودي" را مي پسندد. بر عکس از موتور و هواپيما به شدت مي ترسد و حتي المقدور از نقل و انتقال با اين دو وسيله خودداري مي کند.
    *مارک محبوب لباس او زارا و ديزل است. آدامس اربيت مي جود و ادکلن اولترا ويلت 212 مي زند. کلاً به طبيعت علاقه زيادي دارد و عاشق درخت هاي بلند و فضاي سرسبز است.
    *نيکبخت زمان زيادي در هر شبانه روز را صرف فکر کردن به مرگ مي کند و گاه و بيگاه سرزده به قبرستان مي رود و در ميان قبرهاي ناشناس مي گردد.
    *نيکبخت برخلاف بسياري از ستاره ها و درست نقطه مقابل شمايل ظاهري و چهره هميشه پر از لبخندش، بسيار با معنويت سروکار دارد. همانطور که در خلوت، اوقات زيادي را صرف تفکر به مرگ و سفر به جهان باقي مي کند، در بسياري از مواقع در محافل جمعي هم مشغول بحث در مورد نيروهاي ماوراء الطبيعی مي شود. خرافاتي نيست اما مثل همه ايراني ها به چيزهايي که از کودکي از پدر و مادر شنيده، اعتقاد دارد. در مدرسه هميشه نمرات بينش اسلامي و انشاء اش 20 بود و او هنوز هم علوم طبيعي را به رياضي ترجيح مي دهد.
    *ماه محرم براي او ماهي عزيز است. در اقوام و خويشاوندانش، مداح و قاري قرآن زياد يافت مي شود و مرتب در دهه اول محرم در تعزيه هاي فاميلي شرکت مي کند. ماه رمضان را هم دوست دارد و هميشه از هر فرصتي استفاده مي کند تا خاطرات سفر به مکه و مدينه در ماه رمضان را تعريف کند.
    *شايد به خاطر همين معنويات قوي زندگي اوست که اصلاً کينه اي نيست. محال است بعد از گذشت 10 دقيقه، بدي کسي به خاطرش بماند. بدترين و سخت ترين خطاها و اشتباهات را به راحتي مي بخشد و خودش هم درست همينطور است، بلافاصله بعد از اشتباه يا خطايي، عذرخواهي مي کند و آنقدر صميمانه اين کار را انجام مي دهد که حتماً پذيرفته مي شود. اهل غرور و اين حرف ها نيست، با آدم ها خيري راحت روبرو مي شود و اهل دستگيري و کمک به خصوص به دوستان است.
    *عليرضا خارج را فقط براي سفر دوست دارد و از زندگي در غربت بيزار است.

    *شهر محبوب او تهران است و نيويورک و لس آنجلس را فقط براي سفر مي پسنددد.
    *شايد نكته اي را كه درباره او نتوان باور كرد انتقال جنجالي اش به پرسپوليس است .اما او برخلاف تمام انتقالهاي مشابه در پرسپوليس هم درخشيد و خيلي زود هم استقلاليها و هم پرسپوليسيها فراموش كردند او يك استقلالي بوده است.اين نكته باور اين اعتقاد را ممكن مي كند كه هركاري او انجام دهد درست است و با موفقيت همراه مي شود.
    *عليرضا قطعاً روزي دوباره به مشهد برمي گردد.او مي خواهد بعد از پايان فوتبالش و درحالي که دغدغه مالي براي آينده ندارد، به شهر زادگاهش برگردد و دوباره مثل دوران نوجواني در کوچه و پس کوچه هاي عشق و خاطره، دنبال توپ بدود، با همان رفقاي هميشگي

  5. #15
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    نام:علي پروين
    لقب:سلطان فوتبال
    متولد:سوم مهر 1325درتهران
    تعدادبازي ملي:70
    پست:هافبك پوششي
    اولين بازي ملي:در تاريخ15شهريور1349
    بازيكن باشگاههاي:البرز.پيكان.پرسپ ليس
    مربيگري باشگاه:پرسپوليس

    شروع....
    او روز سوم مهرماه1325دركوچه غريبان بدنيا آمد.پدرش احمد پروين(متوفي سال1350)ومادرش نصرت خانم (متوفي سال1378)بود.
    علي صاحب برادر بزرگتري به اسم محمود است كه مي گويند امروز در ساليان بالاتر از60سالگي كارمندبنياد جانبازان است.
    گويي علي در دوران خردسالي آتش زير خاكستر بود كه بلافاصله بعد از گذشتن از بيماري نوزادي به يك پارچه آتش و ولوله كوچه غريبان تبديل شد.
    دهه 30براي سلطان در محله هاي مركز شهر و بازار با كمكهاي بي مظايقه حاج احمد كله پز مانند برق و باد گذشت.

    آغازافتخارآفريني....
    علي پروين آنقدر با توپ آشنا شده بود كه درسال1340با هم محلي هاي خود به مشهد رفت و درآنجا از خدا خواست كه به تيم ملي دعوت شود.
    اوپس از بازگشت از مشهد به تيم كيان دعوت شد پس از تست وي او براي تيم دوم كيان يعني همان البرز انتخاب شد.او درسال41شاگردعلي الهي در تيم البرز شد.
    يكسال بعد علي پروين آنقدر درخشيد كه او را به تيم ستاره ي يك كيان آوردند و تحت هدايت و مربيگري آصفي همبازي جانملكي قرار گرفت.درسال46پروين به تيم نوظهور پيكان پيوست.مبلغ قرار داد او با اين باشگاه10هزار تومان بود.

    تولد ستاره ي ناب ايران زمين....
    اوج گيري و زيبايي او در حركات با توپ باعث دعوت شدن يا به عبارتي درست تر باعث تحميل كردن خود به آن شد.در روز15شهريور49پروين اولين بازي ملي خود را انجام دادو12روز بعد براي اولين بار عضو پرسپوليس شد.
    آن موقع همايون بهزادي تك ستاره پرسپوليس بود.باچهره ي فتوژنيك.قامت بلندوكفش طلايي مسابقات فوتبال دل همه را مي برد.اما سال54وقتي بهزادي سرمربي تيم بود اختلاف با علي عبده مدير وقت پرسپوليس دوران شيرين او را به پايان برد.
    پروين درسال اول حضور در پرسپوليس تا مرز تبديل شدن به يك ستاره ي جهاني و حرفه اي هم پيش رفت.
    پس از 4سال بازي پروين با پيراهن سرخ رنگ پرسپوليس او ديگر جاي بهزادي را گرفته بود با آنكه به او نمي رسيد اما در غيبت او ستاره ي پرسپوليس شد.تبحر پروين در ضربات كاشته محبوبيت او را دوچندان كرده بود طوري كه هرگاه خطايي به نفع پرسپوليس مي شد فرياد تماشاگران براي پروين بالا مي رفت.
    پيراهني كه روز15شهريور49برتن او رفت تا 22اسفند58همچنان برتن او ماند.
    درتمام اين مدت او يكي از بزرگان تيم ملي بود و 2بار قهرمان جام ملتهاي آسيا شد.او دراين مدت يك صعود به المپيك را تجربه كرد.درجام جهاني1978كه درآرژانتين برگزار شد علي پروين به عنوان كاپيتان تيم ملي بود.او در33سالگي از تيم ملي خداحافظي كرد و چند سال بعد او دوباره توسط ناصر ابراهيمي به تيم ملي دعوت شد اما از حضور در تيم ملي انصراف داد تا در اوج بازيگري از اين حرفه كنار رود.

    دوران مربيگري...
    پروين فوتبال را تا تيرماه سال66ادامه داد.او وقتي 41ساله شد فوتبال را رها كرد و تنها به مربيگري ادامه داد.پس از كناره گيري شاهرخي از مربيگري پرسپوليس او به عنوان مربي پرسپوليس انتخاب شد.
    در اولين سال مربيگري تيم قهرمان فوتبال باشگاه های دسته اول تهران شد.در همان سال قهرمان جام حذفي كشور شد.در سال بعدقهرمان باشگاه های دسته اول تهران شد.
    با حمايت بنياد از پرسپوليس و اختلافي كه پروين با آنها داشت او پس از ساليان دراز با اين تيم از آن كنار رفت.تيم پس از آن در جام باشگاهها بازي اول خودرا5بر0بردند ولي در مقابل محمدان بنگلادش كه به مربيگري ناصر حجازي بود 2بر1شكست خوردند.كه با توجيه عوام فريبانه بازيكنان به دليل نبود علي پروين در تيم همراه بود.
    پس از آن بود كه دوباره پروين به پرسپوليس بازگشت.
    روز بازي پاس با پرسپوليس در استاديوم آزادي هريك از تماشاگران يك شاخه گل سرخ در دست داشتند.60هزار گل سرخ كنار زمين در اولين بازي پس از بازگشت پروين. پرسپوليس 3بر1پاس را برد وهمه آنرا مديون يك نفر بودند:علي پروين.
    او در سال68براي مربيگري تيم ملي به خاطر تجارب زيادي كه داشت دعوت شدو تا سال72مربي تيم ملي ايران بود.
    در مسابقات مقدماتي94تيم ملي بين4تيم آسياچهارم شد.اين شكست در كنار عزم راسخ صفي زاده رييس فدراسيون فوتبال براي حذف پروين ازمربي گري ايران كافي بود.پروين هم از كار كنار رفت.دومين حذف او از فوتبال در سال72بود.اين بار او مدت زمان بيشتري را كنار گود بود.
    اما در مهر77امير عابديني مدير وقت پرسپوليس او را برگرداند.پس از اينكه تيم از حمايت صنايع معادن و فلزات خارج شد عابديني پروين را به تيم اضافه كرد تا با استفاده از او بتواند تيم داري كند.
    او توانست درسالهاي 77و78پرسپوليس را قهرمان كشور كند.درسال79دوم شود.ودر سال80قهرمان.در سال81هم پس از سوم شدن استعفا دادو مدير فني پرسپوليس شد.در فصل85-84او دوباره سرمربي پرسپوليس شد اما نتايج ضعيف تيم قرمزهاي پايتخت همه را متاثر كرده بود تا آنكه پروين در اواخر فصل به طور كمل با توجه به سخن خودش از فوتبال كناره گيري كرد.وحتي با اصرارهاي مدير جديد پرسپوليس انصاري فرد هم از تصميم خود بازنگشت.وآري هان به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب گرديد.

    او با تمامي انتقادات و طرفداري هاي مصبت و منفي اي كه تحمل كرد براي آنكه بماند يا نماند بالاخره از تيم هميشگي اش خداحافظي كرد.
    در نهايت او با اين همه سلطان بي چون و چراي فوتبال ماست او خيلي زحمت براي آن كشيده پس بر همه است كه احترامش را نگه دارند.

    1.او از سال 60تا66به طور همزمان هم مربي تيم بود وهم بازيكن آن.
    2.در همان سالها او كه درعمرش در پست مهاجم بازي نكرده بود در نوك حمله پرسپوليس بود و در 17بازي اي كه انجام داد15گل زد تا در حضور عليدوستي .محمد خاني آقاي گل مسابقات شود.
    3.دختر بزرگ تر پروين، همسر آرش فرزين است كه در آلمان زندگي مي كرد و مدتي است كه با ازدواج با دختر پروين، در ايران ماندگار شده. حسام، داماد ديگر پروين است. هر دو دامادش از خانواده هاي پولدار هستند و اين سليقة پروين را در انتخاب داماد نشان مي دهد. نازگل، دختر آرش و رضا پسر حسام، دو نوة پروين هستند. يك ويلا در رامسر دارد كه سالي يكي دو بار براي سر زدن به آن جا، تيم را به اردوي رامسر مي برد. اهل مسافرت خارج از كشور هم هست. بيشتر با رفقايش به تركيه مي رود.
    رابطة چندان جالبي با پسرش ندارد. شب ها در خانه به او بند مي كند و تا صبح، به شيوة بغل پا زدن و مدل موهاي محمد گير مي دهد. برخلاف پسرش، هر دو دامادش را دوست دارد
    منبع:استفاده از سايت رسمي پرسپوليس.سايت علي پروين

  6. #16
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    متولد 1361
    محل تولد ایذه
    قد 173
    پست هافبک
    از ده سـالــگي در حـالـي که سن کمي داشت به تنها زمين فوتبال ايذه مي رفــت و بــه تــنهايي به تمرين شوت و ضربات ايستگاهي مي پرداخت و براي اولين باردرمسابقات دانش آموزي چهره شــد،در سال هفتاد و دو به عنوان قهرمان مــهــارت هاي فــردي ايران دست يافت و در همان سـال به عـــضـــويـــت تــيــم آموزشگاهاي خوزســتـــان در آمـد وي سپس درسن شانزده سالگي با پرسپوليس ايذه فوتبال را بصورت جدي دنبال نمود و در سال هفتادوهــفــت به استقلال اهواز آمد و با اين تيم قهرمان کشور شد، در ســـال هفتادوهشت توسط بگوويچ به تيم بزرگسالان فولاد دعوت شد او در تيم فولاد بازي مي کرد که تــوسط مناجاتي به تيم ملي جوانان دعوت شد و در ســال هفتاد و نه توسط برادو مربي برزيلي تيم مـلــي بزرگسالان نيزبه تيم ملي بزرگسالان دعوت شد او همزمان در هر سه رده ملي شروع به بازي نمودو با تيم ملي اميد قهرمان بازيهاي آسيايي پوسان شد وي تاکنون سی و دو بازي ملي انجام داده است
    ایمان مبعلی مدتی بهترین بازیکن تیم ملی بود و مدتی شایعه بود که علی دایی مانع اومدنش به تیم ملی شده
    خودم یه مصاحبه ی زنده از علی دایی دیدم
    وقتی مجری ازش سوال کرد که این موضوع حقیقت داره یا نه
    اون به سوال مجری جواب بی ربط داد ولی اصلا این حرف رو تکذیب نکرد
    چرا که خود علی دایی هم می خواست به مردم بگه این موضوع حقیقت داره
    جدایی او از فولا با شایعه حظور در پرسپولیس همراه بود ولی سرانجام در تيم فوتبال الشباب امارات در حال بازی کردن است




    ایمان مبعلی از روزی كه 23 ساله شد فروشگاه ورزشی خود را كه یكی دو سالی است دراهواز راه اندازی كرده به اسم ت. ت. 23 تغییر داد تا بلكه با این اسم مشتری جمع كند . ایمان از زمانیكه به امارات رفت كار را به برادرش سپرد تا بعد از خودش همه كاره این بوتیك كوچك اما زیبا شو . البته ایمان و برادرش ندارد چون به قول خودش هر چه دارد برای برادرش است و مغازه نامبرده را برادرش اداره می كند .


  7. #17
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    نام کامل : کریم باقری


    تاریخ تولد : ۱/۱۲/۱۳۵۲ ( تبریز )

    باشگاههای سابق : تراکتور سازی ـ کشاورز ـ آرمینیا بیله فلد آلمان ـ النصر امارات ـ چارتون ـ السد قطر
    حضور در پرسپولیس: (بار اول)۱۳۷۵ (بار دوم) ۱۳۸۱
    اولین بازی: ۸/۴/۱۳۷۵ــ بهمن کرج (۱ــ۲)

    سوابق ملی : اولین بازی ملی : ۱۶/۳/۱۳۷۲ـــ پاکستان (۵ ــ۰) جام اکو بازی ملی:۸۰ گل ملی:۴۷

    تیمهای ملی پایه: تیم ملی جوانان ـــ۲۷ دوره قهرمانی جوانان آسیا تیم ملی امید مقدماتی المپیک ۱۹۹۶ آتالانتا
    افتخارات ملی: مدال طلای سیزدهمین دوره بازیهای آسیایی(۱۹۹۸ بانکوک)قهرمان جام اکو(۱۹۹۲ تهران)حضور در جام جهانی (۹۸ ــ فرانسه) مقام سومی جام ملتهای آسیا (۱۹۹۶ ــ امارات)

    باشگاهی:قهرمانی با پرسپولیس (لیگ ۱۳۷۵) قهرمانی بوندسلیگا همراه با بیله فلد (۹۸ ــ ۹۹) قهرمان جام باشگاههای عرب (۲۰۰۱) با السد و مقام سومی جام باشگاههای آسیا (۱۹۹۶) با پرسپولیس

    شخصی: بازیکن ماه آسیا <دو بار> (جولای ۱۹۹۷و دسامبر ۲۰۰۱) زننده بهترین گل ماه آسیا <۲بار> (اکتبر ۲۰۰۰و ۲۰۰۱)برترین بازیکن جام باشگاههای عرب(۲۰۰۱) عضو تیم منتخب جام ملتهای آسیا <۲ بار>(۹۶ ــ امارات و ۲۰۰۰لبنان) عضو تیم ستارگان آسیا در دیدار با ستارگان فیفا (۱۹۹۷

  8. #18
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    محسن خليلي
    متولد 25 بهمن ماه سال 1359 در شهر تهران و منطقه نازي آباد است . محسن يك خواهر و يك برادر دارد كه خودش فرزند وسط خانواده است . محسن در دوران طفوليت نيز عاشق فوتبال بوده وفوتبال خودرا در زمين هاي خاكي نازي آباد آغاز كرد. سطح تحصيلاتش ديپلم است و مجرد است و به زودي قصد ازدواج نيز دارد .
    محسن آدم پول دوستي نيست اما معتقد است پول تا جايي كه باعث زندگي خوش و بدون دغدغه باشد خوب است .
    محسن خليلي در يك خانواده تماما استقلالي متولد شده است و به گفته ي خودش تنها او بوده كه از دوران بچگي علاقه زيادي به پرسپوليس داشته و تمامي بازي هاي اين تيم بزرگ را نگاه مي كرده و حتي براي بازي هاي حساس اين تيم نيز به استاديوم مي رفته .
    تمام كساني كه محسن را ازنزديك ديده اند معتقدند خيلي آدم خوش اخلاق و شوخ طبعي است و معمولا خودش را براي كسي نمي گيرد و معتقد است از همين مردم است كه به اين محبوبيت رسيده است . محسن سقف آرزوهايش بازي در تيم هاي رئال مادريد و بارسلونا است .
    از بين مهاجمان زمان خود از فرشاد پيوس الگو برداري مي كند و خيلي ها نيز معتقدند محسن فرشاد جديد پرسپوليس است . استيل اين بازيكن سبك بازي اش تكنيكش و حتي نوع زدن ضربات آخرش و از همه مهمتر شم گلزني بالايش باعث شده خيلي ها اورا آقاي گل تازه پرسپوليس بماند . حتي اگر بخواهيم خرافاتي نگاه كنيم اين دو بازيكن در يك منطقه زندگي مي كردند و از همان جا نيز فوتباليست شدند و به احتمال زياد بايد منتظر پوشيدن پيراهن شماره 17 از سوي اين بازيكن به ياد فرشاد آقاي گل باشيم .
    محسن خليلي سابقه ي آقاي گلي را نيز دارد . چند سال پيش او به همراه جواد كاظميان در يك تيم بازي مي كرد و آنجا آقاي گل مسابقات شد .
    شباهت بزرگ ديگر محسن خليلي با فرشاد پيوس گلزني به تيم استقلال است . فرشاد پيوس نيز معمولا در دربي ها و با پيراهن پرسپوليس به استقلال گل ميزد . همچنين در تيم هاي ديگر و حتي تيم هاي عربي نيز سابقه باز كردن دروازه استقلال را دارد .
    هيچ كس فصل پيش را فراموش نمي كند كه محسن با زدن سه گل به استقلال قهرماني را از اردوي آبي ها به خانه ي سايپا برد و تقديم علي دايي كرد . دردربي شصت و سوم نيز هنگامي كه آبي ها خود را برنده ي بازي فرض مي كردند محسن با يك ضربه ي سر دقيق تور دروازه ي آنها را به لرزه در آورد تا ثابت شود اويك پرسپوليسي واقعي است و گربه سياه هميشگي آبي ها است


  9. #19
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    يك آپارتمان 200 متري در محله پوين بوتل هامبورگ، محل سكونت مهدي مهدوي كيا است.

    در خانه او، يك دوچرخه ثابت مي بيني، كه مهدوي كيا البته طبق برنامه گاهي از آن استفاده مي كند. اين تنها وسيله ورزشي در آپارتمان كياست. او معمولاً 8 صبح از خواب بيدار مي شود و سعي مي كند خيلي سريع آماده شود، تا دخترش را كه 5 ساله شده است، به مهد كودك ببرد. بعد مهدي را مي تواني سرتمرين ببيني. او تا ساعت 15در باشگاه هامبورگ حضور دارد و سپس دوباره جنب درمهد كودك دخترش حاضر مي شود. براي بچه هاي آن مهد كودك جالب است كه هر روز، ستاره فوتبال شهرشان را مي بينند. او همراه دخترش به خانه بر مي گردد. همسايه هاي آپارتمان كيا اغلب آدمهاي مسن هستند و اگر چه چندان با يك جوان ارتباط برقرار نمي كنند، اما كيا را دوست دارند. در آلمان حتي پيرمردها و پيرزن ها به فوتبال عشق مي ورزند.
    مهدوي كيا عصرها به همراه همسر و دختر كوچكش. يك پاساژ بزرگ جاي بدي براي تفريح نيست، همان پاساژ كه هواداران هامبورگ به آنجا سر مي زنند، تا روي كارتهايشان امضاي كيا ثبت شود، كيا با آنها مودبانه برخورد مي كند.



    براي كيا، بهترين تفريح سفري به ايران، براي ديدن اعضاي خانواده خود و همسرش است. مهدوي كيا در آپارتمان خود اغلب سعي مي كند مقابل رايانه بنشيند؛ روزي 2 يا 3 ساعت، مرور روزنامه هاي ايراني از روي سايت هايشان و البته خواندن نوشته هايي درباره مهدوي كيا تيم ملي و گاهي هم تيم پيروزي.
    خواندن نشريات آلماني هم جالب است. اين روزها زياد در باره كيا مي نويسند. تماشاي تلويزيون ايران هم يكي از علايق مهدي است، دنبال كردن سريال ها و برنامه ها، احتمالا همان موقع كه شما تحت تاثير يك سريال نوستالژيك متاثر مي شويد، مهدي هم با شما اخم درهم مي كند و همان لحظه كه با كمدي هاي مديري مي خنديد، او هم قهقهه سر مي دهد. البته به فيلم هم علاقه مند است، اما علاقه مند حرفه اي سينما نيست.
    معمولا در اتوبوس، هنگام سفر با تيم فيلم تماشا مي كند، هر فيلمي كه باشد. چندان دنبال كارگردان يا سبك و موضوع خاصي نيست.
    او به حرفه خودش بسيار حرفه اي مي پردازد.
    بهترين بازيهاي دنيا را بدقت تماشا مي كند، حتي گاهي روي بازيكنان هم پست خودش در تيمهاي ديگر زوم مي كند وبه بررسي بازي آنها مي پردازد. او هرگز به هيچ مسابقه فوتبالي بي توجه نيست. هميشه وقتي فوتبال پخش مي شود، كيا هم به تلويزيون خيره مي شود.
    درباره كيا يك نكته ديگر هم وجود دارد، نكته اي او مي خواهد پنهان بماند. كيا در ايران به چند خانواده كمك مالي مي كند. او دوست دارد ارزش كارهايش فقط پيش خدايش اندازه گيري شود.


    تمرينات هامبورگ چه مشكلي است؟

    مهدوي كيا نماي كلي تمرينات هامبورگ را اين گونه شرح مي دهد:
    شنبه روز بازيكن است.
    يكشنبه بازيكناني كه بازي كرده اند، تمام تمريناتشان دويدن سبك است. البته بقيه يك تمرين عادي را پشت سر مي گذارند.



    دوشنبه تعطيل است.
    سه شنبه ها اغلب 2 جلسه تمرين مي كنيم. البته فعلا مربيان تصميم گرفته اند فقط يك جلسه تمرين سه شنبه ها برگزار شود. تمرين روز سه شنبه حفظ توپ است. تمرين بدون دروازه بان و فقط حفظ توپ.
    چهارشنبه ها، سانتر از جناحين و گل زدن تمرين مي شود. تمرين شوت هم بيشتر در اين روز مد نظراست.
    پنجشنبه ها ضربات كاشته و ايستگاهي تمرين مي شود.
    به هر حال بيشتر گلهاي ما با ضربات كاشته و ايستگاهي به ثمر مي رسد. جمعه ها سبك تمرين مي كنيم البته تمرين در فضاي كوچك.


    مهدي مديون كيست؟

    مهدي مهدوي كيا چند وقتي بود فوتبال خود را در سطح باشگاهي زير نظر احمد شفيعي، مربي تيم نوجوانان بانك ملي آغاز كرده بود. در يكي از روزهايي كه علي دوستي تماشاگر تمرينات تيم نوجوانان بود، مهدي آنقدر فوق العاده بازي كرد كه دوستي يك لحظه هم براي انتخاب او درنگ نكرد:
    مهدي عين بقيه در خانواده متوسطي زندگي مي كرد. او در همان دوره كودكي و نوجواني از شخصيت بالايي برخوردار بود. من معتقدم همين شخصيت بالا به پيشرفت او خيلي كمك كرد. صبح و بعد از ظهر تمرين مي كرد و ازهمان دوره هم مشخص بود كه يكي از پديده ها و استثناهاي فوتبال ايران است. مهدي فقط يك بازيكن فوتبال نبود. هنديال و دووميداني هم ورزشهايي بودند كه مهدوي كيا توانسته بود در اين رشته ها نيز در سطح آموزشگاه ها صاحب مقام شود. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد او قهرمان دوي 100 متر نوجوانان تهران در زمان خودش است. دوستي درباره پست بازي او مي گويد: مهدي فوروارد بود. در آن سالها چند بار هم آقاي گل شد. به لحاظ فيزيك بدني، هر چقدر كه بالا مي آمد، بازي دراين پست براي او مشكل مي شد. بنابراين تصميم گرفتم، به دليل سرعت زيادي كه داشت، فضاي بيشتري را در اختيار او قرار دهيم. به همين دليل، با توجه به هوش و ذكاوتي كه داشت، او را به بال راست آورديم، تا شانس خود را امتحان كند.
    علي دوستي كه هنوز هم مي تواند ستاره هايي مانند جواد كاظميان را به فوتبال ايران معرفي كند، معتقد است مهدوي كيا هيچ فرقي با ده دوازده سال پيش خود نكرده است:
    كوچكترين تغييري در رفتار او ديده نمي شود. خيلي ها اگر جاي مهدي بودند، حداقل من را فراموش مي كردند، اما ما دست كم هفته اي 2 مرتبه با هم تماس
    مي گيريم و در باره همه چيز صحبت مي كنيم .
    دوره اي هم بود كه فقط خاطرات تلخ همراه داشته باشد. روزهايي كه مهدوي كيا به دليل مصدوميت شديد دربهار سال 81 موقتا فراموش شد: مهدي به من تلفن زد و از درد شديد كمرش گفت: چند لحظه بعد گريه كرد. گفت آقا از روي تخت بيمارستان با شما صحبت مي كنم.



    مربي با وجود اين كه پسرش بهترين پاسور يكي از معتبرترين ليگهاي دنياست، هنوز هم براي آن روز هاي تلخ اشك مي ريزد. كاشف ستاره را به اين راحتي فراموش نكنيد.
    ... و آن شب رويايي
    مربي، احساس عجيبي داشت، اينجا درايران صداي ضربان قلبها را به گوش مي رسيد. مهدوي كيا در چند قدمي بزرگترين افتخار زندگي اش قرار داشت. علي دوستي، كاشف مهدي چشمهانش را بسته بود: تحمل نداشتم. او در موقعيت تك به تك قرار داشت. احساس كردم از خانه خود در تهران خارج شدم و پشت سر مهدي در ---- درحال دويدن هستم. بزن پسر، بزن پسر... گزارشگران آن بازي ( جواد خياباني) مثل هميشه فريادهاي پر احساسش را به نشان گل سر مي دهد.
    مهدي با چهره اي رنگ پريده از فرط خوشحالي فقط مي دويد. مربي چشمهايش را مي گشايد. بازي تمام شد. 60 ميليون ايراني درنيمه شب 31 خرداد 1377 با هر لباسي كه بر تن داشتند، به خيابان ها آمدند. مربي نمي تواند از جاي خود بلند شود. نزديك به 2 ساعت است كه دوستان و همسايه ها به سراغ مربي مي آيند. آنها فقط مي خواهند به مربي مهدي تبريك بگويند. دقايقي پيش رهبر انقلاب هم درمقابل دوربين هاي تلويزيوني اين پيروزي بزرگ را به تمام ايرانيان تبريك گفت. مربي حال خوبي ندارد. تلفن زنگ مي زند آن طرف خط يك نفر با صداي بغض كرده سلام مي كند: مهدي هستم، مهدي مهدوي كيا. علي آقا اي كاش اينجا بوديد. اين شيرين ترين خاطره زندگي علي دوستي است: باورم نمي شد در آن شرايط مهدي ياد من باشد. آن شب ما فقط گريه كرديم. حرف زدن در آن لحظات سخت ترين كار بود.


    ]

    مروري بر زندگينامه ورزشي مهدي مهدوي كيا

    اولين بازي ملي خود را در رده جوانان با تساوي 0-0 برابر هند در مسابقات مقدماتي جوانان آسيا در منامه انجام داد.

    7 تير 1373
    مهدي 17 ساله براي اولين بار در بازي دوستانه برابر گرجستان (2-2) براي تيم اميد ايران به ميدان رفت. مربي آن زمان تيم اميد حاجي انوربوسنيايي بود.

    10آبان 1373
    در تورنمنت چهار جانبه دوبي به همراه تيم اميد با مربيگري يورگن گده درهر سه بازي تيم ملي به بازي رفت و قهرمان آن مسابقات شد.

    27اسفند 1373
    پس از پيوستن به پرسپوليس، براي اولين بار در بازي دوستانه برابر او سترز سوئد در جام فيليپس سنگاپور براي اين تيم به ميدان رفت.

    29ارديبهشت 1374
    در اولين بازي فصل 74 براي پرسپوليس به ميدان رفت و با 17 سال و 26 روز عنوان جوانترين بازيكن تاريخ پرسپوليس را به نام خود ثبت كرد. او ركورد فريبرز مرادي را شكست.

    12خرداد 1374
    در شكست 1-2 پرسپوليس از پلي اكريل تك گل پيروزي را به ثمر رساند و بدين ترتيب با 17 سال و 23 روز جوانترين گلزن تاريخ شد. او ركورد دكتر محمد زاد مهر را شكست.

    13مهر1374
    در بازي برگشت مقابل تركمنستان در چار چوب مسابقات مقدماتي المپيك آتلانتا يكي از4 گل ايران را زد، تا اولين گل ملي خود را در رده اميد جشن بگيرد.

    29ديماه 1374
    به همراه پيروزي قهرمان ليگ كشور شد. مهدي در فصل 74 ده بار براي پيروزي به ميدان رفت و يك گل زد.

    15آذر 1375
    اولين بازي ملي خود را برابر عراق در جام ملتهاي آسيا انجام داد كه اين بازي را عراق 1-2 برد.

    1 ديماه 1375
    همراه تيم ملي ايران در جام ملتهاي آسيا 96 امارت به مقام سوم رسيد. اين مسابقات نقطه آغاز درخشش مهدي درتيم ملي بود.

    19آذر 1375
    در بازي رده بندي جام باشگاه هاي آسيا اولين گل آسيايي خود را وارد دروازه الزورا عراق كرد.

    11ارديبهشت 1376
    در بازي دوستانه ايران و كنيا0-3 براي ايران در تبريز اولين گل ملي خود را به ثمر رساند.

    25تير 1376
    پيراهن شماره 17 پيروزي را فرشاد پيوس به مهدوي كيا هديه كرد. مهدي در بازي خداحافظي پيوس درمصاف با استقلال، يك گل زيبا به ثمر رساند.

    31تير 1376
    مهدوي كيا20 ساله در مسابقات ارتشهاي جهان براي ايران به ميدان رفت و با تك گل او ايران بلژيك را مغلوب كرد.

    22شهريور 1376
    در اولين بازي ايران در مقدماتي جام جهاني 98 فرانسه در حالي كه ايران 1-2 از چين در شهر داليان عقب بود، با 2 گل زيبا پايه گذار پيروزي 2-4 ايران شد. گل اول او بعدها به عنوان گل سان آسيا برگزيده شد.

    1آذر 1376
    با پاس گلي كه به خداداد عزيزي در بازي رفت، برابر استراليا داد، باعث شد تا اميدها براي صعود به جام جهاني همچنان زنده بماند.

    8آذر 1376
    درديدار برگشت برابر استراليا يكي از ستارگان ميدان بود و سرانجام همراه ايران به جام جهاني 98 صعود كرد.

    3اسفند 1376
    درجام ملتهاي آسيا برابر الهلال عربستان زننده تك گل پيروزي بود. مهدي در آن بازي به عنوان ستاره زمين جايزه ويژه اي دريافت كرد.

    5 اسفند 1376
    تك گل پيروزي برابرالانصار لبنان را از روي نقطه پنالتي به ثمر رساند، تا صعود پيروزي به جمع 4 تيم برتر آسيا قطعي شود.

    23ارديبهشت 1377
    كنفدراسيون فوتبال آسيا، مهدي مهدوي كيا ستاره ايراني را به عنوان بهترين بازيكن جوان سال 97 آسيا انتخاب كرد. مهدي تنها بازيكن ايراني بود كه در هر 17 بازي مرحله مقدماتي جام جهاني براي ايران حضور ثابتي داشت. گل او به چين نيز به عنوان گل برتر سال آسيا انتخاب شد.

    22خرداد 1377
    پس از پشت سرگذاشتن مصدوميت، در بازي ايران مقابل اينتر ميلان بازي كرد و يك گل به ثمر رساند.

    31 خرداد 1377
    بهترين بازي خود را به نمايش گذاشت، تا ايران در جام جهاني 98 فرانسه با گل او برابر امريكا پيروز شود، تا اولين پيروزي ايران درجام جهاني به دست آيد.

    18مهر 1377
    در حالي كه پيروزي بازي حساسي مقابل سپاهان پيش رو داشت، تيم پاس را به عنوان بازيكن كمكي در ديدار برابر الطلبه عراق درجام برندگان جام آسيا همراهي كرد.

    28 آذر 1377
    در فينال بازي هاي آسيايي تايلند در برابر كويت0-2 ( ايران) براي اولين و آخرين بار با دريافت كارت قرمز از داور بازي دردقيقه 79 از بازي اخراج شد.

    12ديماه 1377
    در پيروزي 0-4 برابر پاس، آخرين بازي خود براي پيروزي را انجام داد، تا وداع شيريني با پيروزي داشته باشد. پس از آن، براي هميشه راهي ديار ژرمنها شد.

    15بهمن 1377
    با عقد قرار داد قرضي به تيم بوخوم آلمان پيوست.

    19بهمن 1377
    در بازي دوستانه بوخوم با تيم ملي اسلواكي، اولين بازي خود براي بوخوم را انجام داد.

    18 اسفند 1377
    اولين بازي خود در بوندس ليگا را با يك نيمه بازي در برابر ورد بر من براي تيم تاپ مولر تجربه كرد.

    25 اسفند 1377
    اولين گل خود را براي تيم بوخوم درمقابل تيم آينده اش يعني هامبورگ به ثمر رساند.

    15خرداد 1378
    پس از سقوط بوخوم به دسته دوم، مهدي نيز با يك قرار داد دوساله راهي هامبورگ شد.

    21خرداد 1378
    روياي حضور در المپيك با شكست مقابل بحرين نقش بر آب شد.

    27تير 1378
    اولين بازي خود براي هامبورگ را در شكست0-1 برابر بازي سوئيس در جام اينتر توتو انجام داد.
    اين اولين حضور مهدوي كيا در رقابت هاي اروپايي بود.

    13مرداد 1378
    در پيروزي 2-4 هامبورگ برابر ترابوزان اسپور تركيه 2 گل به ثمر رساند، تا اولين بازيكن گلزن ايراني در رقابت هاي اروپا لقب گيرد.

    26ديماه 1378
    يك گل زيباي ديگر در تساوي 1-1 ايران با امريكا در شهر لوس آنجلس به ثمر رساند.

    18مرداد 1379
    در مرحله مقدماتي جام باشگاه هاي اروپا يك گل وارد دروازه بروندبي دانمارك كرد. همچنين كيا پاس گل دوم را به باربارز داد.

    22شهريور 1379
    در تساوي 4-4 هامبورگ برابر يوونتوس در چارچوب ليگ قهرمانان اروپا يك گل زد، يك پاس گل داد و يك پنالتي گرفت.

    15مهر 1379
    در ديدار دوستانه تيم ملي ايران هامبورگ، براي دومين بار دروازه هامبورگ را گشود.

    3آبان 1379
    يك روز پس از حذف از جام ملتهاي آسيا در بازي برابر يوونتوس در شهر تورين درخشان ظاهر شد و يك پاس گل داد تا هامبورگ 1-3 پيروز ميدان باشد.

    22فروردين 1380
    قرار داد انتقال دايمي او به هامبورگ با مبلغ 5 ميليون مارك در دوبي به امضا رسيد.

    20مهر 1380
    دهمين گل ملي خود را در بازي ايران، عراق در چارجوب مقدماتي جام جهاني به ثمر رساند.

    26آبان 1380
    سازنده گل تلخ ترين پيروزي تاريخ فوتبال ايران برابر ايرلند بود. ضربه كرنرارسالي او را گلي محمدي تبديل به گل كرد.

    8خرداد 1381
    در بيمارستان دانشگاه بن تحت عمل جراحي ديسك كمر قرار گرفت.

    6مهر 1381
    پس از پشت سرگذاشتن يك مصدوميت سخت در بازي با اشتوتگارت2-3 به بوندس ليگا بازگشت.

    14اسفند 1381
    كنفدراسيون فوتبال آسيا، وي را به عنوان بازيكن ماه فوريه انتخاب كرد.

    16فروردين 1382
    يكصدمين بازي خود در دربوندس ليگا را انجام داد.

    3خرداد 1382
    با 14پاس گل عنوان برترين پاسوربو ندس ليگا را كسب كرد. همچنين به عنوان بازيكن فصل هامبورگ انتخاب شد.

    20مهر 1382
    پس از حدود 2سال در بازي جام بين قاره اي برابر نيوزيلند به تيم ملي بازگشت و سازنده هر سه گل ايران شد.

    19آذر 1382
    از طرف كنفدراسيون فوتبال آسيا به عنوان مرد سال فوتبال 2003 آسيا انتخاب شد.



    آمار بازي هاي ملي:


    بزرگسالان 72: بازي و 10گل

    اميد 6: بازي و يك گل

    جوانان 2: بازي

    ارتش 3: بازي و 1گل


    آمار بازي هاي باشگاهي

    پيروزي 69: بازي و 22گل

    بوندس ليگا 122: و 16 گل 40( پاس گل)

    رقابت هاي اروپايي 17: بازي و 5 گل


    افتخارات ملي و باشگاهي:

    حضور در جام جهاني 98 فرانسه

    قهرمان در بازيهاي آسيايي 98 بانكوك

    قهرمان جام بين قاره اي 2003

    سومي جام ملتهاي آسيا 96 امارت

    دوبار قهرمان ليگ ايران با پيروزي در سالها 74و75

    قهرمان جام اتحاديه آلمان 2003

    عناوين و افتخارات شخصي:

    بازيكن سال 2003 آسيا

    جوان سال 97 آسيا

    بهترين بازيكن فصل 2003-2002 هامبورگ

    بهترين پاسوربوندس ليگا 2003-2002

    زننده بهترين گل سال 97 آسيا

    بازيكن ماه فوريه 2003 آسيا

  10. #20
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    سید مهدی واعظی

    متولد ۲۹ دی ماه سال ۱۳۵۳ در تهران، دروازه‌بان حال حاضر باشگاه پرسپولیس تهران است.

    باشگاه‌ها
    او شروع فوتبال حرفه‌ای خود را در سطح اول فوتبال ایران با باشگاه پیکان تهران آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۵ با عقد قراردادی دو ساله به باشگاه پرسپولیس تهران پیوست.

    رقابت در پرسپولیس
    پس از ۱ سال از حضور مهدی واعظی در پرسپولیس، باشگاه پرسپولیس اقدام به جذب حسن رودباریان دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷ نمود و بدین طریق رقابت بر سر دروازه‌بانی در پرسپولیس به اوج خود رسید. او پیوستن رودباریان به پرسپولیس را برای خود مثبت قلمداد نمود.

    دوران بین‌المللی
    واعظی نخستین بازی ملی خود را در اوت سال ۲۰۰۰ برابر گرجستان انجام داد. پس از آن وی چندان به تیم ملی دعوت نشد تا این که بار دیگر در سال ۲۰۰۸ برای بازی مقابل قطر فراخوانده شد.

    مصدومیت‌ها
    او در زمان عضویت در پرسپولیس، با مصدومیت‌های زیادی مواجه شد و او حتی به خاطر مصدومیت به تیم ملی فوتبال ایران با سرمربیگری علی دائی برای بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ نیز دعوت نشد.او بعد از بازی سنتی پرسپولیس-استقلال در دور رفت لیگ برتر فوتبال ایران در فصل ۸۶-۸۷ که با تساوی ۱ بر ۱ دو تیم به پایان رسید به خاطر اشتباه فاحش حسن رودباریان دروازه‌بان تیم پرسپولیس در ان دیدار در به ثمر رسیدن گل تیم استقلال توسط امید روانخواه به عنوان دروازه‌بان اول تیم پرسپولیس در بازی‌ها به میدان رفت و با بازی‌های خوب خود توانست حسن رودباریان دروازه‌بان اصلی تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷ را نیمکت نشین کند. او در بعضی از بازی‌ها تک ستاره تیم خودش بود.اما مصدومیت‌های او باعث شد در تیم پرسپولیس نیز جای خود را به رودباریان دهد.

    دروازه‌بانی
    عده‌ای معتقدند مهدی واعظی چابکی و رفلکس‌های ناگهانی و انفجاری فوق‌العاده‌ای در حد یک دروازه‌بان بین المللی دارد، اما همیشه باید درصدی از احتمال را برای رها شدن توپهای فوق آسان از دستان او قائل شد.

    دوپینگ
    در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۵ زمانی که مهدی واعظی در عضویت تیم پیکان و هم چنین تیم ملی فوتبال ایران بود، در تمرینات تیم ملی فوتبال ایران که قبل از جام جهانی آلمان برگزار می‌شد از او نمونه گیری برای دوپینگ به عمل آمد و با اعلام مثبت بودن نتیجه آزمایش دوپینگ او، وجود ماده ممنوع متابولیت یا نشانه‌های آن در نمونه بیولوژیک او مشاهده شد و با استناد به ماده ۱۳ (بند ۲ و بخش الف) آیین نامه ستاد مبارزه با دوپینگ، واعظی به مدت ۶ ماه از حضور در تمامی مسابقات و در تمام سطوح محروم شد.
    این حکم محرومیت با حضور خود واعظی، نماینده کادر پزشکی پیکان و نمایندگان باشگاه پیکان و در حضور سایر افراد حاضر در جلسه به آنها ابلاغ شد. مدت محرومیت واعظی ۶ ماه تعیین شد و این محرومیت از تاریخ نمونه گیری یعنی ۹/۲/۸۵ به مدت ۶ ماه اعمال شد.
    بعد از این اتفاق، مهدی واعظی با تنظیم شکواییه‌ای و ارایه آن به کیومرث هاشمی سرپرست وقت فدراسیون فوتبال خواستار لغو حکم محرومیت خود شد. وی که رونوشت این نامه را به سازمان تربیت بدنی نیز ارسال کرد، اعلام کرد: بدون آگاهی و در اردوی تیم ملی از داروی غیر مجاز استفاده کرده و مستحق چنین حکمی نیست.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •