باز هم برنامه پربيننده نود حرف و حديث هاي بسياري پديد آورد. اصلاً اينکه در شرايط بحراني فوتبال ايران و در حالي که قرار بود کنار گذاشتن اسم خاوير کلمنته از فوتبال ايران براي هميشه به صورت قطعي توسط آقاي کفاشيان خواب آلود اعلام شود- که صدالبته پيش از آنکه اين اتفاق بيفتد همه بدان آگاه بودند- امير قلعه نويي آخرين سرمربي تيم ملي ميهمان برنامه باشد خود ذاتاً مشکوک بود. بوي برنامه يي سفارشي مي آمد و نمايشي از پيش تعيين شده که به مشام نکته نگران و ريزبينان رسيد و خوب هم رسيد. بعد مسابقه جذاب پيامک آمد. «به نظر شما فرصت داده شده به امير قلعه نويي کافي بود؟» دو گزينه پاسخ هم اينها بودند؛ بلي يا خير. با اين سوال عملاً ماهيت برنامه مشخص شد و فهميديم که قرار است چه بر سر مخاطبان از همه جا بي خبر بيايد. ذات اين استفهام نوعي «انکار» در خود داشت که به صورتي ناخودآگاه بيننده را به سمت و سوي پاسخ منفي مي برد. موضوعي بسيار ساده که شايد از ديد خيلي ها پنهان ماند. اما اصل قضيه اينجا نبود. مجادله امير قلعه نويي و عادل فردوسي پور- اگر اصلاً بتوان چنين ارزشي به اين بحث داد- قرار بود بر نظر مخاطبان تاثير بگذارد که گذاشت و 63 درصد راي به کافي نبودن فرصت براي قلعه نويي دادند و به نوعي حمايت شان را از او اعلام کردند. در اين برنامه که بيشتر به جلسه معارفه قلعه نويي شبيه بود تا گفت وگويي با سرمربي تيم مس کرمان- هرچند خود قلعه نويي با اعتراض به اينکه چرا بيوگرافي و سوابق من را قيد نکرديد ذهن مخاطبان را از اين موضوع پرت کرد- عادل فردوسي پور آنقدر ضعيف و عاميانه از قلعه نويي و عملکردش در تيم ملي انتقاد کرد که در مقابلش مربي سابق تيم ملي کاملاً موجه نشان داده شد و حتي اگر از موضع مخالف او هم برنامه را تماشا مي کرديم در جدال با مجري نود بي شک حق را به او مي داديم. بله درست است که عادل به بدترين نحو ممکن وارد اين جنگ شد و حتي آمارش هم اشتباه از آب درمي آمد اما انتقاد ما به او تنها در فضايي ايزوله موضوعيت پيدا مي کند نه در اتمسفري که برنامه نود داشت. مي توانيم عادل فردوسي پور را به خاطر برنامه فوق العاده ضعيفش با خاوير کلمنته به نقد بکشيم و با شديدترين لحن به نگاه از پايين به بالايي که به کلمنته مي کرد بنويسيم اما اينکه بگوييم عادل بايد قلعه نويي را شکست مي داد و ضعفش عامل شکست خودش شد بيش از حد خوشبينانه و ساده انگارانه است.
مسلم است که گفتار غالب از بزرگ ترين مديوم خود يعني تلويزيون براي پيش بردن مقاصد خود استفاده مي کند و در اين شرايط عملاً انتظار ديدن يک برنامه انتقادي به مفهوم ناب آن بيشتر از ناآگاهي از وضعيت موجود سرچشمه مي گيرد تا دلسوزي براي فوتبال و فوتبالي ها. ماهيت نقد در دوران ما تنها در حالي مي تواند مفهوم بي آلايش و پاک خود را به نمايش بگذارد که صرفاً نقد کند که نقد کرده باشد، نه نقد کند که چيزي را تغيير دهد. اگر انتظار داريم عادل فردوسي پور در برنامه نود قلعه نويي را بکوبد تا مردم از او رو برگردانند خيالي خام در سر داريم و چون اين اتفاق نبايد مي افتاد، نيفتاد. اينکه عادل توانايي اش را داشت يا نداشت مهم نيست. مهم اين است که عادل حقش را نداشت و اين همه داستان است.
منبع: اعتماد
تو برنامه این هفته کاملا مشخص بود که فردوسی پور مخالف قلعه نویی در تیم ملی بوده و هست و چندین بار با یادآوری جمله اونها هم برکنار شدند در وصف مربیانی که با تیم ملیشون به موفقیت نرسیده بودند(مثل مربی استرالیا) نشون داد که مخالف قلعه نویی و مربی ایرانی در رأس تیم ملی هست.
فکر میکرد در نظرسنجی که گذاشته اکثر مردم مخالفتشون رو با قلعه نویی نشون میدند ولی اینبار تیرش به سنگ خورد.
گذشته از این حرفها مصاحبه فیروز کریمی درباره کسر 5 امتیاز استقلال کرکر خنده بود