تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 15

نام تاپيک: << چطور برنامه نويس شديد >>

  1. #1
    حـــــرفـه ای F A R H A D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    1,383

    پيش فرض << چطور برنامه نويس شديد >>

    سلام
    مدتي بود كه ميخواستم اين تاپيك رو راه اندازي كنم. مشابه اين كار رو در يكي از فرومها ديدم و فكر ميكنم بحث جالبي باشه. براي آشنايي بيشتر با كاربران اين بخش، تجربيات و خاطرات برنامه نويسي و اينكه چطور شد كه برنامه نويس شديد، از چه منابعي استفاده كرده ايد و مواردي از اين قبيل... .

    -دوستان عزيز توجه داشته باشيد كه به هيچ زبان خاصي اهانت نكنيد و فقط پيرامون مسائل بالا صحبت كنيد
    -از مطرح كردن سوالات برنامه نويسي خودداري كنيد

    تشكر
    Last edited by F A R H A D; 14-01-2008 at 14:37.

  2. #2
    آخر فروم باز DrXoX's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تـــــــهران پلاک 0 اسمم:محمد
    پست ها
    3,549

    پيش فرض

    سلام

    بله تاپیک خیلی خوبیه.

    خوب من از اولین روز شروع می کنم :

    3 سال پیش وقتی رشته کامپیوتر قبول شدم ، اولین بار که رفتم تو کلاس زبان برنامه نویسی پاسکال ، جاتون خالی ، این استاده 1 ساعت و

    نیم درباره الگوریتم و برنامه نویسی صحبت کرد آخر سر.... انگار واسمون روضه خونده بود بگذریم .

    من اول بنا به اجبار از پاسکال شروع کردم اولاش خیلی برام سخت بود کم کم که رفتیم جلوتر به پیشنهاد یک دوست که امیدوارم هر جا

    هست موفق باشه یک کتاب الگوریتم گرفتم و خوندم از اون موقع بود که یه شک بزرگ تو برنامه نویسی من ایجاد شد نمی دونم چی شد

    ولی بعدش خیلی علاقه مند شدم انگار خوره حل مسئله شده بودم ، این ترم گذشت و ترم 2 به ما سی ارائه کردن که اینم مثل پاسکال

    گذشت و ... از ترم 3 که دلفی رو به ما اائه دادن دیگه زندگیم عوض شد، راستش اون ترم هر چی کتاب تو زمینه دلفی تو کتاب فروشی ها و

    کتاب خونه دانشگاه بود گرفتم و خوندم البته نه همه قسمت هاشو قسمت های که نیاز بود ، باور کنید ترم 3 تا 2 هفته مونده به امتحان ها

    هنوز هیچ کدوم از کتاب های درسی دیگه رو نخونده بودم و همش دلفی دلفی دلفی طوری که دوستام می گفتن این ترم مشروط میشم

    خلاصه پروژه هایی هم که به استاد تحویل می دادم خود استاده یه سری چیزاشو می پرسید که چطوری درست کردم راستش اون موقع

    هنوز با p30 آشنا نشده بودم و گرنه فکر کنم استاده می گفت تو بیا جای من درس بده خوب دیگه از این به بعد دیگه فقط با دلفی

    کار می کردم و کلی از پروژه های دوستام و ترم پایینی ها رو انجام دادم خیلی برام لذت بخش بود کم کم گذشت و خیلی گفتن دلفی خوب

    نیست برو سی شارپ یاد بگیر نونت تو روغنه من هم قبول کردیم و شروع به سی شارپ خوندن کردم بعد از 2هفته دیدم هیچ فرقی ندارن

    و دیگه ادامه ندادم بعد گفتن VB.net آخرشه همه کار میشه باهاش کرد رفتم سی دی آموزشی گرفتم و کتاب هم گرفتم و شروع کردم

    زبان جالبی بود ولی یه خورده که خوندم اینم بیخیال شدم . بعد فکرم رفت تو بخش برنامه نویسی تحت وب که کشیده شدم به اون سمت و

    ASP کار می کردم و یه چند تا سایت ساده هم باهاش درست کردم ولی خیلی ساده بود و.... بعد یکی از استادامون گفت که برو PHP یاد

    بگیر خیلی خوبه و فعلا کار براش زیاده راستش اولاش که زیاد کار نکردم ولی بعد شروع کردم تیکه تیکه اومدم جلو الان هم دارم ادامه می

    دم البته کم کم ، به خاطر همین هم هست که خیلی کمتر میام تو انجمن دلفی ، البته دلایل دیگه ای هم داره مثل کنکور کارشناسی سال

    بعد کلا الان بیشتر برنامه نویسی تحت وب کار می کنم تا تحت ویندوز چون بیشتر علاقه دارم

    و سوال آقا فرهاد منابع : 90% اینترنت بقیش هم کتاب

    در کل خیلی حرف زدم و خیلی چیزا هم فاکتور گرفتم ولی باز هم زیاد شد به بزرگی خودتون ببخشید

    موفق باشید
    Last edited by DrXoX; 14-01-2008 at 15:40.

  3. #3
    حـــــرفـه ای F A R H A D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    1,383

    پيش فرض

    خوب خودم هم بنويسم...
    این برنامه نویس شدن منم داستانیه برای خودش. زمان دبیرستان چون رشته ریاضی بودم سال سوم یه واحد QBasic داشتم. منم که اون موقع کامپیوتر نداشتم، فقط به خاطر علاقه ای که داشتم همون موقع یه دوره کلاس dos و NC رو داشتم میگذروندم. خلاصه دبیر کامپیوتر اومد و درس داد. منم که عشقم اون موقع این بود که یه طوری از زیر امتحان میان ترم در برم، به دبیرمون گفتم میتونم یه برنامه واست بنویسم اونم قبول کرد. شروع کردم به نوشتن برنامه ای که سرود ملی رو از بوق کیس پخش میکرد. چون با نتهای موسیقی آشنایی نسبی داشتم کار چندان سختی نبود. خلاصه دبیر کلی حال کرد طوری که بعد از ظهرها میرفتم آموزشگاه کامپیوتری که درس میداد و اونجا یه کامپیوتر دربست در اختیار خودم بود، البته کامپیوتر که چه عرض کنم، زغالی بود بیشتر از ویندوز 3.1 روش نصب نبود. این شد که از امتحان پایان ترم هم خلاص شدم. بنده خدا فکر می کرد خیلی کار بزرگی انجام دادم میگفت میتونی یه برنامه بنویسی که سوال جواب کامپیوتر با کاربر باشه؟!!!
    گذشت تا زمانی که دیگه منم صاحب کامپیوتر شدم (آخ که چه حالی داشتم، روزی 16-17 ساعت وقتم رو پر میکرد) یه روز autorun یه سی دی رو دیدم و کلی حال کردم. گفتم منم میخوام بسازم، یکی از دوستام گفت برای اینکار اسم MultiMedia Builder رو شنیده. گشتم و پیداش کردم. شروع کردم به طراحی تا 6-7 ماه اول نمیدونستم اسکریپت نویسی مخصوص خودش رو داره وقتی فهمیدم شروع کردم به برنامه نویسی های ساده تا اینکه دانشگاه قبول شدم و C و Pascal و Assembly. برگردیم به MultiMedia Builder! بعد از 1 سال از شروع کار با Builder رفتم روی قفل رجیستری (تلفنی) کار کردم، نصیب کافر نکنه شب و روزم شده بود کار روی این قفل تا به نتیجه رسیدم. توی دانشگاه هم که چیزی به آدم یاد نمیدن، خودم با انگولک کردن FrontPage تونستم از html یه چیزایی بفهمم.
    دانشگاه تمام شد و توی مغازه بودم که یه بنده خدایی اومد و گفت یه برنامه حسابداری میخواد. منم که تازه کار کردن با delphi رو شروع کرده بودم، دلم رو زدم به دریا و گفتم انجام میدم. از شریک ما انکار و از ما اصرار ... بنده خدا گفت فرهاد آبرومون میره، منم که پول جلوی چشام رو گرفته بود کوتاه نیومدم گفتم میتونم و انجامش میدم. یادش بخیر حتی نمیدونستم برای ذخیره اطلاعات باید از بانک استفاده کنم یه کتاب جعفر نژاد گرفته بودم و قسمت فایل رو میخوندم (میخواستم اطلاعات برنامه رو توی فایل ذخیره کنم)
    دیدم داره گندش بالا میاد از طریق یکی از دوستام به یه بنده خدایی معرفی شدم که کارش همین بود. خدا خیرش بده هنوزم خیلی از نکته ها رو مدیون اونم.
    خلاصه با کار روی اولین پروژه حسابداری تونستم خیلی چیزها رو یاد بگیرم.
    گذشت تا زمانی که فکر طراحی یه سایت برای تبلیغات افتادیم (من و شریک) گفت فرهاد میتونی؟ گفتم اختیار دارین 100%
    دیدم این سایته هم خیلی بیشتر از html هست! (به به ... هر دم از این باغ بری میرسد) رفتم و در عرض 2 هفته php/MySql رو یاد گرفتم و در عرض 3 ماه سایت رفت بالا.
    خلاصه اینا شد زمینه کاری...
    الان هم دارم C# رو میخونم و به دلايلي لازم شده برم سراغ vb .
    برنامه نویسی رو خیلی دوست دارم چون وقتی که یه مشکل حاد رو حل میکنی فکر میکنی خیلی حالیته
    خيلي محاوره اي شد. موفق باشید.
    Last edited by F A R H A D; 14-01-2008 at 16:19.

  4. #4
    حـــــرفـه ای مرد مباح's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    روي ميخ
    پست ها
    2,142

    پيش فرض

    من خيلي مسخره به برنامه نويسي علاقه پيدا كردم. يعني :

    دوم راهنمايي بودم و اوم موقع فقط از كامپيوتر كمي داس ميدونستم و بازي كردنش.
    بابام براي يك سري كارها كه لازم داشت از Foxpro استفاده ميكرد. سال قبلشم يك كمي از روي يك كتاب GWBasic يك چيزايي بهم گفته بود. ولي دنبالش نبودم و پدرم هم چون خيلي برنامه نويسي نميدونست چيزي نگفت تا اينكه يك رو گفت :" بيا Foxpro رو يك كمي ياد بگير و تو كارام كمكم كن.". منم شروع كردم از روي كتاب.

    2سال طول كشيد ولي كليه مفاهيم اوليه برنامه نويسي در داس و فاكس پرو رو ياد گرفتم و چون اين زبان زبان محدودي بود من تقريبا 70% فرامينش رو حفظ بودم.
    بعد از اين قضايا در كنار فاكس كه برنامه اصليم محسوب ميشد با Pascal,Basic و يك كمي هم Assembely كار كردم.
    بعد هم ديگه دوران ويندوز 95 رسيد و بعد از يك سال اونو روي كامپيوترم ريختم و فكر اين افتادم كه برنامه Visual رو شروع كنم.
    خودم هم نميدونم چي شد كه افتادم توي خط دلفي (يادمه سي دي شو توي نمايشگاه كتاب خريدم) و فقط يادمه كه دنبال دلفي بودم (شايد كسي بهم گفته بود و شايد هم توي اينترنت يا ... ديده بود) بعدشم كه ديگه كارمو شروع كردم.
    البته در اين مدت در كنار دلفي يك كمي VBA,C,C++,Fortran رو كار كردم و ديتابيسم هم در ابتداي كار كه با دلفي كار ميكردم همون فاكس بود ولي كم كم Access رو مسلط شدم و گاهي هم با SQL ور ميرم. چون تا حالا يك پروژه با حجم اطلاعات زياد (بيش از 1،500،000 ركورد) برام پيش نيومده هيچ پروژه اي رو عملي با SQL كار نكردم.

    البته رشته من در دانشگاه كامپيوتر نبود و من مهندسي صنايع خوندم ولي با بچه هاي كامپيوتر دانشگامون دوست شده بود و حتي در مسابقات ACM شركت كرده بودم.
    درباره مرجع هم بايد بگم كه تا 3-4 سال پيش من فقط و فقط از كتاب استفاده كردم و بعد از اون 95% اينترنت. اينجا هم فروم خوبي داره و بچه ها هواي هم رو دارن و خيلي خوب ميشه ازش به نتيجه رسيد.

    الانم (دوشنبه ، 24/10/86) كمي بيش از 1 سال هست كه درسم تموم شده و قراره كه اول اسفند برم سربازي.
    الان برنامه نويسي يك جورايي برام خوره بازي شده و باهاش خيلي حال ميكنم.
    Last edited by مرد مباح; 15-01-2008 at 10:42.

  5. #5
    آخر فروم باز soldier's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    2,505

    پيش فرض

    تاپیک مشابه : از کجا با دلفی آشنا شدید؟

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

    در ضمن چرا توی انجمن دلفی این تاپیک رو ایجاد کردید! عجیب است!

  6. #6
    اگه نباشه جاش خالی می مونه afshinaghasi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    278

    پيش فرض

    کی حوصله داره خاطره تعریف کنه

  7. #7
    آخر فروم باز DrXoX's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تـــــــهران پلاک 0 اسمم:محمد
    پست ها
    3,549

    پيش فرض

    تاپیک مشابه : از کجا با دلفی آشنا شدید؟

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    در ضمن چرا توی انجمن دلفی این تاپیک رو ایجاد کردید! عجیب است!
    کی حوصله داره خاطره تعریف کنه
    سلام به دوست خوبم soldier عزیز و همین طور افشین تو رو خدا از حرف های من ناراحت نشید :

    راستش همین الان داشتم برنامه 90 رو نگاه می کردم واقعا جای تاسف داره که همه دوست دارن یه جوری

    خودشون رو بزرگ تر از اون یکی نشون بدن و بگن که یه چیزی بیشتر می دونن ، نمی دونم چرا .....

    ولی خیلی خصلت بدیه که اکثر ایرانی ها دارن البته به کسی برنخورده چون خود من هم همین طور هستم

    مثلا وقتی به یکی جواب میدم یک نفر دیگه میاد میگه این روش عمرا جواب بده و .... واقعا بدجوری

    حالم گرفته میشه ولی هیچ وقت سریع جواب ندادم و یک کم فکر کردم و خودمو گذاشتم جای کسی

    که این حرف رو زده بعد رفتم یک انجمن دیگه و همه چیزو فراموش کردم ، چرا واقعا ایران تو کارهای گروهی

    باید این همه مشکل داشته باشه چرا همه دوست دارن رئیس باشن ؟ چرا همه.....

    یا یه مثال دیگه یکی اومده بود تو یکی از انجمن ها حالا اسم نمی برم یه سوالی پرسیده بود بعد چند نفری

    بهش جواب داده بودن، بعد اومده بود همه جواب ها رو نقد کرده بود که این اشتباهه این اصلا برای این قضیه

    نیست و .... خوب دوست عزیز شما که خودت بلدی چرا سوال می پرسی و این که جواب هایی که داده میشه

    قرار نیست که 100 درصد درست باشه اگه اینجوری بود که دیگه هیچ مشکلی وجود نداشت چون همه مشکل

    ها فقط یه جواب کلیدی داشت خوب بگذریم ، این همه داستان گفتم فقط و فقط برای این که از زحمات

    یه دوست قدیمی یعنی فرهاد تشکر کنم و بگم که دستت درد نکنه که بدون هیچ چشمداشتی جواب

    دوستان رو میدی و این که افشین و Soldier عزیز درسته که شاید تاپیک قبلا بوده ولی برای 2 سال پیشه و از

    اون موقع دوستان خیلی زیادی به این انجمن اضافه شدن و اصلا خبری از اون تاپیک ندارن و این که اگر کسی

    حوصله نداره خوب آقا فرهاد که اجبار نکردن حتما همه بیان مثل پادگان جواب بدن باز هم تاکید می کنم هیچ

    قصدی ندارم بخدا ، فقط می خوام بگم که دوستی ها خیلی بیشتر از اینا ارزش داره من به شخصه از فرهاد ،

    نونفورس ، Soldier ، مردمباح و خیلی دوستان دیگه خیلی چیزا یا گرفتم و به خاطر همین هیچ وقت حرفی

    که باعث رنجش اونا بشه نگفتم این پست هم فقط برای این دادم که یاد بگیریم دوست شدن راحته ولی نگه

    داشتن اون خیلی سخته ( تقدیم به Soldeir و افشین برای این که دلخوری پیش نیاد )

  8. #8
    حـــــرفـه ای F A R H A D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    1,383

    پيش فرض

    ممنون از شما DrXoX عزيز و همچنين سلجر دوست خوبم. خواستم با عصبانيت كمي! جواب بدم اما صحبتهاي DrXoX بد جوري به دلم نشست.
    به هر حال همونطور كه شما گفتيد اجباري براي پست دادن در اين تاپيك نيست.
    لطفا اين بحث ها رو ديگه در اين تاپيك ادامه نديد و در صورت تمايل فقط از خاطرات خودتون بگيد تا بيشتر با هم آشنا شيم
    الانم (دوشنبه ، 24/10/86) كمي بيش از 1 سال هست كه درسم تموم شده و قراره كه اول اسفند برم سربازي
    اين موارد رو من ، سلجر و تعداد كمي از دوستان هم ميدونستيم اما با اين تاپيك خيلي هاي ديگه با مرد مباح عزيز آشنايي بيشتري پيدا كردند. پس اجازه بديد تاپيك روال عادي خودش رو ادامه بده
    تشكر از همه دوستان عزيز

  9. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه delphianddotnet's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    438

    پيش فرض

    سلام
    من خودم icdl 1,2 رو گزراندم و با توجه به علاقم رفتم دانشگاه و الان هم پشت کنکوری شاغل بیکار و ..... هستم.
    خلاصه بگم همه کارم.
    من زبانهای برنامه نویسی زیادی کار کردم وهمیشه از نظرات دیگران واسه اینکه این زبان برنامه نویسی چطوه و چطور میشه و چطور خواهد شد استفاده میکنم(اینده نگر باشید )
    همیشه میخواستم اون چیزایی که بلدم رو برای خودم نگه دارم ولی بعد ها به این اشتباهم پی بردم و هر چیز کوچکی که بلد شدم رو به دیگران هم گقتم.

  10. #10
    اگه نباشه جاش خالی می مونه afshinaghasi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    278

    پيش فرض

    منظوری نداشتم ولی خودتون میدونید با این اینترنت گرون کی وقت میزاره واسه این کار.البته میشه قبلا یه جای نوشت و کپی پیست کرد

صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •