پسری به اسم جیرو که از بچگی آرزوی پرواز در سر داره به خاطر ضعف بینایی به طراحی هواپیما روی میاره تا حداقل بتونه ایدههاشو به پرواز دربیاره، عشق رو تجربه کنه و... تمرکز اصلی داستان بر روند آفرینش هنری جیرو قرار گرفته هرچند نتیجه یک هواپیمای جنگی باشه که سرنوشت و استفادهی شایستهای برای اون هنر به شمار نیاد. به عنوان انیمیشنی که تهیهکننده، نویسنده و کارگردانش میازاکی است و در حالیکه آفرینش هنری میازاکی حاصل کولهباری سرشار از شکوه دوران فعالیت هنری اوست، به نظر میرسه ایدهها و تخیل ناب میازاکی در جریان باد شدیدی شاخ و برگش رو از دست داده، با این حال میشه گفت اینجا عظمت تنهی درختی بیشتر نمایان شده!
آخرین ساختهی میازاکی رو باید متمایزترین فیلمی برشمرد که به عنوان کارگردان خلق کرده. «باد برمیخیزد» روایتی تاریخی و مستندگونه داره و تم عاشقانهی اون تا جایی شبیه «بر فراز پاپی هیل» از آب درآمده و در ادامه شکلی بالغتر به خودش گرفته که در سایر آثار میازاکی به این شکل دیده نشده. جادوی پرواز آثار میازاکی هم در حد جان دادن به یک آرزوی زیبا در فرمی تخت از دنیای جنگ و مصیبت شکل گرفته و تا حد ممکن ساختاری واقعگرایانه داره. مثل «پورکو روسو» از معدود آثار میازاکی به شمار میره که قهرمانش دختر نیست، هرچند به شوخ وشنگی اون نیست ولی از حیث نوع نگاه به پرواز هواپیمای جنگی دیدگاه مشابهی از میازاکی شاهد هستیم.
خب هر جا تخیلی فانتزی شکل گرفته با این تأکید همراه شده که این رویا در خواب در حال وقوعه. یعنی از همان سکانس شروع فیلم، که هرچند کوتاهه ولی خوابی شیرینه که البته در پایانش سیاهی جنگ رو هم در خود جا داده. نگاه ضد جنگ میازاکی دیگر دغدغهی موجود آثار میازاکی است که در این فیلمش آمیخته به غرور میهنی و به نحو مستقیم به تصویر کشیده شده. شاید اگر تاکاهاتا کارگردان این فیلم بود اینقدر بیگانه به نظر نمیرسید اما با این وجود که جلوههای هنر میازاکی اینبار متفاوت از همیشه نقش بسته باز هم تفاوت نگاه میازاکی و تاکاهاتا به مقولهای مشابه به خوبی پیداست. باید توجه داشت که مسائلی مثل بحران اقتصادی، بیماری، جنگ جهانی دوم و البته زلزلهی ویرانگر کانتو در فیلم نمایش داده شده اما هنوز امید و سرزندگی فیلم نخشکیده و تم تلخ و گزندهی «مدفن کرمهای شبتاب» تاکاهاتا هم در اون دیده نمیشه. در اغلب لحظات فیلم نگاه ایدهپرداز یک بزرگسال به آرامی جریان داره، همه چیز دور و بر یک رویای کودکانه تغییر کرده و طعم تلخ بیداری از خوابی شیرین با سردردی به اسم واقعیت درهمپیچیده اما جیرو هنوز اون رویا رو فراموش نکرده و در دنیای خودش به دنبال تحققش به پیش میره. میشه گفت که میازاکی خودش رو کاملاً به جای شخصیت اصلی قرار داده چراکه دغدغههای اون رو زندگی کرده.... و با همهی این تفاسیر او حتی در متفاوتترین اثرش هم میازاکی است کارگردانی که هنوز با طراحی دستی اثری چشمنواز در سیطرهی تحولات پر زرق و برق انیمیشن به نمایش گذاشته.
رویا