اینجا هم توی فروم خودمون در انجمن آموزش های الکترونیکی می تونید بعضی از کتاب های شرلوک هلمز را اگه دوست دارید دانلود کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینجا هم توی فروم خودمون در انجمن آموزش های الکترونیکی می تونید بعضی از کتاب های شرلوک هلمز را اگه دوست دارید دانلود کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
A portrait of Sherlock Holmes by Sidney Paget from the Strand Magazine, 1891
در اين سايت ميتوانيد مجموعه كامل داستانهاي هلمز را داشته باشيد.
Sherlock Holmes
Free Public Domain E-Books by
Sir Arthur Conan Doyle
From the
Classic Literature Library
The Complete Sherlock Holmes Collection
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by Ahmad; 07-08-2007 at 11:13.
داستان " رسوايي در بوهميا " را در " انجمن ادبيات و علوم انساني " شروع كردهام.
البته فكر ميكنم يك مقدار خلاصه شده است.
داستان زيبايي است.
حتما از طريق تلويزيون چندي پيش آنرا ديدهايد.
ولي خواندن كتاب و داستان آن ، خالي از لطف نخواهد بود.
كدوم تاپيك ؟
اين تاپيك :
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
از minizoro و borderlessboy هم ممنون.
Last edited by Ahmad; 14-08-2007 at 09:46.
شِرلاک هولمز نام یک کاراگاه تخیلی و داستانی است که در اواخر سده ۱۹ و آغاز سده بیستم معروف شد. شخصیت داستانی شرلاک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷م و توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی آرتور کونان دویل ساخته و پرداخته شد و در کتابها مطرح شد.
نام او را در ترجمههای فارسی اغلب «شرلوک هولمز» یا «شرلوک هُلمز» نوشتهاند. کریم امامی، مترجم بسیاری از داستانهای «ماجراهای شرلوک هلمز؛ کارآگاه خصوصی»، ضبط صحیح نام وی در زبان فارسی را «شِرلاک هومز» ذکر کرده است.
زندگینامه
طبق گفته ی آرتور کونان دویل، در یکی از داستان هایش، شرلوک هولمز، در ششم ژانویه ی 1854 ، در روستایی به اسم "مایکرافت" (که به طور اتفاقی، همنام برادر شرلوک نیز بود)، در ایالت "یورکشایر" انگلیس، به دنیا آمد. او، به دانشگاه آکسفورد می رود و در آنجا تحصیل می کند. در این زمان، یعنی در حدود بیست سالگی اش، نخستین معمای جنایی خود را حل می کند.
معروفیت هولمز به خاطر قدرت استثایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی بر اساس آن است، قدرتی که وی را بدون شک معروفترین کارآگاه تخیلی جهان و یکی از مشهورترین مخلوقات داستانی همه اعصار ساخته است و علاوه بر همراه همیشگی او "دکتر واتسن" و ماموران اسکاتلندیارد خواننده را نیز به حیرت وا میدارد.
شرلوک هولمز، در داستان "اتود در قرمز لاکی" با واتسن آشنا می شود و هر دو باهم، در خانه ای به پلاک 221b واقع در خیابان "بیکر"، ساکن می شوند. داستان های شرلوک هولمز، از زبان این همیار، واتسن، بازگو می شوند و این طریق، در نمایش دادن هوش شرلوک هولمز، در برابر هوش واتسن، کاملاً موفق است.
کارآگاه "لسترید" و "گرگسون" از اسکاتلندیارد، همواره راه اشتباهی را، در حل مسائل می روند و این شرلوک هولمز است که مسیر درست را به آنان نشان می دهد.
بزرگترین دشمن او پروفسور موریارتی شریر بود که به دست هولمز نابود شد.
این نوشتار دربارهٔ زندگینامهٔ افراد، خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ترجمهها
از مجموعه داستانهای شرلوک هلمز، ترجمههای زیادی به زبان فارسی انجام شده است که شاخصترین آنها را میتوان ترجمههای کریم امامی که در چهار جلد در مجموعهٔ کتابهای سیاه از سوی انتشارات طرح نو منتشر شده است، دانست. همچنین مژده دقیقی نیز داستانهای بلند شرلوک هولمز شامل : "اتود در قرمز لاکی"،"نشانه چهار"،"دردنده باسکرویل" و "دره وحشت" و "جعبه مقوایی" را ترجمه و توسط انتشارات کارآگاه وابسته به نشر هرمس به چاپ رسانده است
فهرست کتابهاو داستان ها
اتوددر قرمز لاکی
نشانه چهار
ماجراهای شرلوک هولمز
خاطرات شرلوک هولمز
درنده باسکرویل
بازگشت شرلوک هولمز
دره وحشت
پرونده های شرلوک هولمز
آخرین بدرود(کتاب آخرین بدرود توسط انتشارات توس درسال1372 چاپ شده
ماجراهای شرلوک هولمز شامل 4داستان بلندو56داستان کوتاه است.)
جعبه مقوایی
لکه دوم
خانه ۳ شیروانی(به ۳ مزدور هم ترجمه شده)
آخرین خون آشام
راز مردان رقصان
نگاهي به سريال شرلوك هلمز، آشناترين كارآگاه خصوصي جهان
نماي درشت قتل
شرلوك هلمز يك كارآگاه خصوصي سرشناس در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 است كه براي نخستين بار سال 1887 در دنياي نشر و كتاب پا به عرصه گذاشت. او مخلوق نويسنده اسكاتلنديتبار و فيزيكداني به نام سر آرتور كانان دويل است. هلمز شايد بيشتر از كارآگاهاني مانند هركول پوآرو، كارآگاه مگره، يا خانم مارپل، در جهان مشهور شده است. اين كارآگاه لندني كه داراي هوش سرشاري است و به خاطر استفاده مهارتآميز از استدلال پرآوازه شده، قادر است پيچيدهترين پروندههاي دشوار را حل كند.
كانان دويل 4 رمان و 56 داستان كوتاه با محوريت حضور هلمز نوشت. تمام اين داستانها بجز چهارتايشان را، دوست و شرح حالنويس هلمز، يعني دكتر جان.اچ واتسون روايت ميكند. دو تا را خود شرلوك هلمز براي خواننده روايت ميكند و دو تا هم به شيوه راوي سوم شخص نوشته شدهاند. اين ماجراها از 1878 تا سال 1903 طول ميكشند و آخرين پرونده در 1914 رخ ميدهد.
هلمز بسيار آدم نگراني است و همانطور كه واتسون روايت ميكند اصلا حوصله تر و تميز بودن ندارد و اطرافش پر است از كاغذها و يادداشتهاي پروندههاي قديمي و بقاياي آزمايشهاي تجربي و توتونهايي كه روي كفش راحتي ايرانياش ريخته است. دير از خواب بيدار ميشود، اما حتما بايد صبحانه بخورد. او مهارتهاي بدني هم دارد و به خودش مرفين تزريق ميكند. اغلب بسيار خونسرد است و موقعي كه به سرنخي ميرسد برخلاف سستي و بيحالي ظاهرياش ناگهان دچار هيجان و احساسات ميشود. يك هنرپيشه قهار هم هست و در چند قسمت از ماجراها وانمود ميكند كه بيمار است يا مجروح شده. هلمز در ادبيات، فلسفه، اخترشناسي، سياست، شيمي، آناتومي و چندين رشته ديگر سررشته دارد. استاد تغيير قيافه هم هست و از همان داستانهاي ابتدايي از اين حربه استفاده كرد. يك سوءتفاهم جدي در ميان علاقهمندان به شرلوك هلمز اين است كه او و ماجراهايش بنيان ژانر ادبيات پليسي را گذاشتهاند. در واقع شخصيت هلمز و مهارتهاي خارقالعادهاش در يافتن مجرمان و حل كردن پروندههاي لاينحل از دو شخصيت الهام گرفته شدهاند. سي آگوست دو پن و موسيو له كوگ كه ادگار آلن پو و اميل گابريو آنها را خلق كردهاند. هلمز حتي به آنها نيز اشاره كرده است.
شرلوك هلمز بارها و بارها روي صحنه تئاتر و پرده سينما جان گرفته است و گفته ميشود تاكنون 70 هنرپيشه در بيش از 200 فيلم، نقش او را بازي كردهاند. در اين ميان به نامهاي آشنايي مانند مايكل كين (بدون سرنخ، 1988)، پيتر كوشينگ (سريال تلويزيوني شرلوك هلمز؛ 1965 تا 1968)، استوارت گرينجر (سگ باسكرويل، تلويزيوني، 1972)، راجر مور (شرلوك هلمز در نيويورك، تلويزيوني، 1976)، پيتر اوتول (صدايش در كارتون شرلوك هلمز، 1983)، چارلتون هستون (صليب خون، تلويزيوني، 1991) و سرانجام نامآشناترين شرلوك هلمز تاريخ سينما و تلويزيون جرمي برت است كه در 4 سريال تلويزيوني به اين كارآگاه عجيب، جان تازهاي داد. او در سال 1933 به دنيا آمد. نام اصلياش پيتر جرمي ويليام هاگينز است. نكته قابل مكث در نقشهايي كه بازي ميكرد، بيان بسيار دقيق اوست.
شرلوك هلمز بارها و بارها روي صحنه تئاتر و پرده سينما جان گرفته است و گفته ميشود تاكنون 70 هنرپيشه در بيش از 200 فيلم، نقش او را بازي كردهاند
برت با اين نقص مادرزادي به دنيا آمد كه نميتوانست حرف «ر» را به درستي تلفظ كند. در نوجواني تحت تاثير عمل جراحي قرار گرفت تا اين نقص جبران شود. پس از سالها تمرين، برت توانست به شكل رشكبرانگيزي كلمات را تلفظ كند كه اين به يك خصيصه در كارش بدل شد. او طي 40 سال فعاليتش در نقشهاي مختلفي ظاهر شد اما بازي در مجموعه تلويزيوني «گرانادا» در سالهاي 1984 تا 1994 او را به مشهورترين هلمز در تمام دوران بدل كرد.
هرچند گفته ميشود كه او از كليشه شدن ترس داشت، با اين حال در 41 قسمت از اين سريال بازي كرد. يك بار هم در يك نمايش صحنهاي در دهه 1980 در نقش دكتر واتسون و در برابر چارلتون هستون ظاهر شده است. او از اختلال دوقطبي (كه به آن افسردگي و شيدايي ميگويند) رنج ميبرد كه پس از مرگ همسرش در 1985 اين بيماري در او شدت گرفت و در بيمارستان هم بستري شد. از سوي ديگر از دوران كودكي به رماتيسم قلبي مبتلا بود و بشدت سيگار ميكشيد، بهطوريكه بازيگر نقش دكتر واتسون روايت ميكند برت يك روز 60 عدد سيگار سر صحنه فيلمبرداري استفاده كرد. سرانجام برت در 61 سالگي و در 1995 بر اثر سكته قلبي درگذشت. در بزرگداشت او، نيويورك تايمز نوشت: «جرمي برت واقعا خود شرلوك هلمز بود؛ تحليلگري پر هيجان كه در حل مشكلات و مسائل بيرحمانه عمل ميكرد و عبوسانه در پي حل هر معمايي بود».
«ماجراهاي شرلوك هلمز» با تهيهكنندگي تلويزيون انگليسي گرانادا از 1984 تا 1994 مجموعهاي از داستانهاي كانان دويل را اقتباس كرد كه اين عنوان، تنها روي مجموعه اول و دوم گذاشته شد. از ميان داستان اصلي؛ 41 داستان در اين مجموعه استفاده شد و 36 اپيزود يك ساعته و پنج فيلم بلند توليد شد. 4 سريال با بازي برت در نقش هلمز عبارتند: از «ماجراهاي شرلوك هلمز» (1984 تا 1986)؛ بازگشت شرلوك هلمز (1986 تا 1991)، پرونده شرلوك هلمز (1991 تا 1993) و خاطرات شرلوك هلمز(1994).
داستانها و ماجراهاي شرلوك هلمز آنچنان مورد توجه مخاطبان بوده كه بهجز سينما و تلويزيون به عرصههاي ديگر هم راه يافتهاند. مهمترين هنرپيشه تئاتر كه نامش به هلمز گره خورده است ويليام ژيلت است كه از 1899 يعني همان زماني كه داستانهاي هلمز منتشر ميشدند در نمايشي مردمپسند با محوريت شرلوك هلمز بازي كرد كه نويسنده و كارگردان آن هم بود. اين ژيلت بود كه براي پردازش شخصيت هلمز از كلاه شكاري، رداي بيآستين مردانه و يك پيپ بلند استفاده كرد كه بعدها به وجه مشخصه اين كاراكتر بدل شدند. هرچند در طراحيهايي كه از هلمز در مطبوعات منتشر ميشد، سيماي او را با چنين شاخصههايي طراحي ميكردند اما در داستانهاي كانان دويل چنين اشارههايي به پوشش و پيپ هلمز به چشم نميخورد.
اين نكته را نيز بايد افزود اولين فيلمي كه با محور داستانهاي شرلوك هلمز ساخته شد، فيلمي يك حلقهاي و كمتر از يك دقيقه بود كه شركت اديسون در سال 1900 تهيه كرد. در اوايل قرن بيستم و در سالهاي 1908 تا 1913 حدود 13 فيلم يك يا دو حلقهاي با اين مضمون ساخته شد. در 1911 كمپاني بيوگراف مجموعهاي از 11 اثر كميك و با بازي مك سنت بر اين اساس توليد كرد. بين سالهاي 1921 تا 1923، 47 فيلم دو حلقهاي در انگلستان ساخته شد.
در راديو يكي از معروفترين اقتباسها از نمايشنامههاي ويليام ژيلت انجام شد كه اورسن ولز، خالق «همشهري كين» در آن نقش شرلوك هلمز را داشت و در سال 1938 پخش شد. در اوايل دهه 1940 مجموعهاي با نام ماجراهاي تازه شرلوك هلمز در راديو امريكا توليد و پخش شد. جان گليگاد، هنرپيشه سرشناس انگليسي در دهه 1950 به همراه رالف ريچاردسون (در نقش واتسون) در راديو بيبيسي، نقش هلمز را بازي كرد.
يكي از نخستين نسخههاي تلويزيوني هلمز و واتسون را پلدون رينولدز در 1954 تهيه كرد كه رونالد هاورد در نقش هلمز و هاورد ماريون كرافورد در نقش واتسون ظاهر شدند. آوازه هلمز در دهه 1950 به روسها هم رسيد و مجموعهاي از 5 فيلم در استوديوي «لنفيلم» ساخته شد كه واسيلي ليوانف در نقش هلمز ظاهر شد. در ژاپن هيائو ميازاكي يك مجموعه انيميشن بر اساس داستانهاي هلمز ساخت كه حيوانات مختلف، شخصيتهاي آن بودند.
هلمز فارسي!
عنوان اين بخش از نوشتار حاضر، شايد به اين دليل تعجببرانگيز باشد كه بدانيم در سينما و تلويزيون خودمان، براساس داستانهاي آرتور كانان دويل، اقتباس مستقيمي صورت نگرفته است، اما اين بخت را داشتهايم كه يكي از بهترين شرلوك هلمزهاي تاريخ تلويزيون جهان را در تلويزيون خودمان با يكي از بهترين دوبلهها ببينيم. اصولا انگار تمامي اين كارآگاهها، اين بخت را داشتهاند كه صاحب دوبلههاي شاخص باشند: فهيمه راستكار به جاي ميس مارپل، ابوالحسن تهامي به جاي كارآگاه مگره، اكبر مناني به جاي پوارو (كه در مقطعي ايرج رضايي به جاي ديويد ساچت صحبت كرد)، بهرام زند به جاي جرمي برت (كه يك مجموعه نيز با صداي جلال مقامي دوبله شد). در مجموعه نخست ايرج رضايي به جاي واتسون حرف زد و در مجموعه دوم ناصر نظامي به جاي واتسون (كه بازيگر اين نقش نيز تغيير كرده بود).
در اهميت دوبله هر دو نسخه همين قدر بايد گفت كه صداي هلمز در هر كدام، شخصيت جداگانهاي به او دادهاند. صداي مقامي وجهي آدابدان، آرام و تودار به شخصيت هلمز داده است. از سوي ديگر دوبله بهرام زند، هلمز را شخصيتي سودايي، چندگانه، زيرك، مرموز و برونريز معرفي ميكند. همانطوركه در مورد بازي ديويد ساچت نيز صداي مناني و رضايي، هر يك خصوصياتي را به آن شخصيت افزوده يا از آن كاستهاند.
يك هلمز متفاوت
بسياري بازي جرمي برت در نقش هلمز را پردازش يكي از بهترين شخصيتهاي سينمايي دانستهاند كه بسيار باورپذير است. در اين مجال كوتاه، تحليل مختصري از بازي برت احتمالا به دلايل گفته شده (در مورد باورپذيري بازي برت در اين نقش) چيزي خواهد افزود. جرمي برت از همان ابتدا با مساله استفاده هلمز از مرفين و موارد مشابه مخالفت كرد و دليلش هم اين بود كه نوجواناني هستند كه احتمالا مخاطب اين سريال خواهند بود و پرداختن به چنين مسائلي براي آنها بدآموزي خواهد داشت. به اين دليل، چنين چيزي را در «ماجراهاي شرلوك هلمز» كنار گذاشت. شايد در كنار دليلي كه برت اقامه ميكند بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه او يك شرلوك هلمز قدرتمند را «اختراع» كرده كه ضعف در او راه ندارد. استدلالهاي عقلاني هلمز (در بازي برت) وجهي شهودي پيدا كردهاند. اينجا ديگر مساله هوش سرشار هلمز نيست، بلكه پاي يك نوع الهام دروني در كار است. بيقراري در بازي برت (ناگهان روي زمين خم ميشود و گوش را ميخواباند تا صدايي را بشنود يا چيزي را ببويد يا يك تكه بسيار كوچك از يك مدرك را برداشته و به ديگران نشان دهد) يكي از عواملي است كه او را آدمي نشان ميدهد غيرقابل پيشبيني. هلمزي كه برت آن را به تصوير ميكشد دائما از اين شاخه به آن شاخه ميپرد و با اين كارش ما را گمراه ميكند و بازيمان ميدهد و حواسمان را پرت ميكند. او تمام اين كارها را به اين دليل انجام ميدهد كه مخاطب، همذاتپنداري بيشتري با شخصيت هلمز داشته باشد. سادهدلي واتسون كه در اين مجموعه اندكي غليظ شده به پررنگ شدن شخصيت هلمز ياري رسانده است. واتسون بيشتر يك ناظر است كه حضورش در داستان نقش اصلي و تعيينكنندهاي ندارد. او بيشتر همدم هلمز است و نه حتي مكمل او.
جرمي برت، غلو را چاشني بازياش ميكند و همين باعث ميشود كه گهگاه طنزي پنهان در جوهره شخصيت هلمز احساس كنيم. در تمامي طول مجموعههاي مختلف اين سريال (بجز مورد پروفسور مورياتي) تقريبا هيچ كس را نميبينيم كه همسنگ و هماندازه هلمز باشد و شخصيت منفي سريال هم محسوب شود. منفيها در اين سريال، يكسره آدمهايي هستند كه ضريب هوشي بالايي ندارند. هلمز از تمام آنها باهوشتر است. بازي برت اين نقص در شخصيتپردازي سريال را جبران كرده است. اما در مورد پروفسور، موضعگيري سريال تغيير ميكند. اين بار شخصيتي وارد داستان شده كه منفي است و از نظر هوش و استعداد با هلمز هماندازه است. اين بار هلمز واقعا محك سختي ميخورد و سازندگان اين سريال به شكلي هوشمندانه، رويارويي پروفسور مورياتي با هلمز را به پايان مجموعه آوردهاند. حريف هلمز را شكست ميدهد. اگر واقعا كسي پيدا ميشود كه بتواند با هلمز برابري كند؛ در اين صورت پس حقش است كه بر اين آقاي حافظه و هوش غلبه كند. پروفسور چنين آدمي است.
اميرمحمد صادقي
http://www.jamejamdaily.net/papertext.aspx?newsnum=100938105626
کتاب زبان اصلی
THE COMPLETE SHERLOCK HOLMES
توی ایران گیر میاد؟
شرلوك هولمز و كانن دويل
دايرة المعارف داستان هاي پليسي شرلوک هولمز را « بزرگترين کارآگاه در عرصه ي ادبيات » و احتمالاً مشهورترين مخلوق ادبي همه ي اعصار خوانده است.
اولين ظهور شرلوک هولمز ( Sherlock Holmes ) در رمان « اتود در قرمز لاکي » (1887) بود كه در سالنامه ي کريسمس1887 بيتون (Beeton) منتشر شد. از همين جا بود که شرلوک هولمز در دل ها جاي گرفت و همگان را مجذوب خود کرد. جالب است بدانيد که نام اصلي اين رمان «A Study in Scarlet» است که مرحوم استاد کريم امامي، يکي از زبردست ترين مترجمان کشورمان، معادل فارسي « اتود در قرمز لاکي » را براي آن برگزيدند.
بعد از آن شرلوک هولمز در سال 1890 در رمان دوم به نام « نشانه چهار » ظاهر شد.
سر آرتور كانن دويل (( Doyle, Arthur Conan )) نويسنده ي شرلوك هولمز در اسکاتلند انگليس متولد شد (1859 - 1930) و در دانشگاه ادينبورگ (Edinburgh) به تحصيل طب پرداخت. او در آنجا با دکتر جوزف بل (Joseph Bell) آشنا شد که داراي قدرت فراواني در استدلال استنتاجي بود. در واقع منبع الهام کانن دويل براي خلق شخصيت شرلوک هولمز، دکتر بل و روشهاي خاص تفکر وي بود.
دويل پس از پايان تحصيلات خود به لندن رفت و در آنجا به خاطر کندي کار طبابت خود، زمان زيادي براي نوشتن پيدا کرد.
اولين داستان کوتاه شرلوک هولمز، داستان « رسوايي در کشور بوهم » (1891) است. اين داستان و داستان هاي بعدي شرلوک هولمز در قالب داستان کوتاه به همراه تصاويري که نقاشان مجله ي سيدني پجت و فردريک دوراستيل مي کشيدند در نشريه استرند (The Strand) به چاپ رسيد و در همين موقع دويل به مدد هولمز توانست حرفه ي طبابت را کنار بگذارد و زمان خود را کاملاً به نوشتن اختصاص دهد، اما نوشتن داستان ها از سوي دويل ادامه داشت تا اين که او از دست شرلوک هولمز خسته شد و تصميم گرفت که به «کار هاي ادبي جدي تر» بپردازد. پس در داستان "آخرين مسئله" (The Final Problem)، شرلوک هولمز و دشمن سرسختش دکتر موريارتي (Moriarty) را از بين برد.
فشار هاي بي امان طرفدارها به سر آرتور کانن دويل و همچنين اصرار نويسندگان مطبوعات از طرف طرفداران و پيشنهاد هاي مالي سخاوتمندانه ي ناشران انگليسي و امريکايي به او باعث شد که او پس از ده سال دوباره شرلوک هولمز را در سال 1903 در داستان «خانه خالي» زنده کند. اين داستان به همراه يازده داستان بعدي که همه در ماهنامه ي استرند در انگلستان به چاپ رسيدند، بعداً با عنوان «بازگشت شرلوک هولمز» به صورت کتاب يکجا تجديد چاپ شدند.
کانن دويل در سال هاي طولاني به صورت گهگاه به نوشتن ماجراهاي شرلوک هولمز مي پرداخت که اين کار تا سال 1927، سه سال قبل از مرگش ادامه يافت. اين داستان هاي جديد در دو مجموعه ي ديگر با نام هاي «آخرين تعظيم» و «پرونده ي دان شرلوک هولمز» گردآوري و تجديد چاپ شدند.
به اين ترتيب، از آغاز تا پايان، شرلوک هولمز جمعاً در 54 داستان کوتاه و چهار داستان بلند ظاهر مي شود.
كانن دويل علاوه بر نوشتن تعداد زيادي از ماجراهاي شرلوک هولمز و تعدادي رمان، به تاريخ نگاري، شکار نهنگ و شرکت در ماجراهاي تهورآميز و ورزشهاي گوناگون نيز ميپرداخت. و حتي در سال 1902 به خاطر فعاليت در بيمارستان صحرايي آفريقاي جنوبي، لقب شواليه گري را دريافت کرد. او پس از کشته شدن پسرش در جنگ جهاني اول، طرفدار سرسخت علوم روحاني شد و در سال 1930 درگذشت.
درباره ي شرلوك هولمز:
شرلوک هولمز يک شخصيت افسانه اي و فردي فوق العاده زيرک است. کارآگاهي خصوصي که از تمام نقاط دنيا براي حلّ معماهاي غيرمعمول و پيچيده نزد او مي آيند و از او چاره مي جويند.
هر وقت اسم شرلوک هولمز را مي شنويم، مردي با پالتويي بلند،کلاه دو لبه و ذره بيني را در ذهن خود مجسم مي کنيم که يک پيپ در دهان دارد. اغلب ما شرلوک هولمز را با اين تيپ مي شناسيم. در مشت زني و موسيقي نيز تبحر دارد و گاهي به سراغ ويلن خود مي رود و شروع به نواختن مي کند.
از ديگر ظواهر شرلوک هولمز مي توان به صورت لاغر و بيني عقابي اش اشاره کرد. به کشيدن پيپ معتاد است و در داستان مرد لب کج مي بينيم که يک شب تا صبح در حالي که فکر مي کند پيپ مي کشد. زماني که مشغله فکري ندارد و درگير حلّ پرونده اي نيست به شدت به موادّ مخدر مثل مرفين و کوکائين روي مي آورد. در رمان نشانه ي چهار ترجمه ي مژده دقيقي مي گويد:
(( ذهن من تحمل ندارد عاطل و باطل بماند. مشکلات و کار بر سرم بريز، پيچيده ترين پيام رمز را جلويم بگذار، يا استادانه ترين تحليل را، و من در فضاي مناسب خود قرار مي گيرم. آن وقت ديگر نيازي به محرک هاي مصنوعي ندارم. ولي از جريان عادي و يکنواخت زندگي بيزارم. شور و هيجان ذهني براي من ضروري است. به همين دليل اين حرفه ي خاص را انتخاب کرده ام، يا بهتر بگويم، آن را خلق کرده ام، چون در سراسر دنيا منحصر به فرد هستم. ))
شرلوک هولمز کمي هم مغرور است و خود را يک سر و گردن بالاتر از بقيه مي داند. که البته همينطور هم هست. کارآگاهان اسکاتلنديارد ( پليس انگلستان ) وقتي به مشکلي بر مي خورند که حلَّ آن برايشان مشکل مي شود، آن را به شرلوک هولمز ارجاع مي دهند.
بازيگر نقش شرلوك هولمز در اكثر سريال ها و فيلم هاي ساخته شده
شرلوک هولمز در 6 ژانويه ي 1854 در روستايي به نام مايکرافت ( که اتفاقاً نام برادر بزرگتر او هم هست ) در ايالت يورکشاير انگلستان به دنيا مي آيد. وقتي بزرگ مي شود به دانشگاه آکسفورد مي رود و اولين معماي جنايي خود را هنگامي که بيست ساله و دانشجو است حل مي کند.
او حتي از خالق و نويسنده ي داستان هاي خود مشهورتر و محبوب تر شد. زيرا با روش استدلال و استنتاج منحصر به فرد خود، طوري معما را حل مي کند که حتي افراد اسکاتلنديارد (پليس انگلستان) را هم به تعجب وا مي دارد. او با تنها دوست خود، يعني دکتر واتسن، در ساختمان ب221 خيابان بيکر در لندن زندگي مي کند.
دکتر واتسن خاطرات خود و شرلوک هولمز را در طي حل پرونده ها به رشته ي تحرير مي کشد و راوي اين نوشته هاست. همچنين دکتر واتسن در حل پرونده ها به شرلوک هولمز کمک مي کند و دستيار خوبي براي اوست.
دکتر واتسن (پزشک بازنشسته) فردي معمولي است و هدف نويسنده از خلق شخصيت او در کنار شرلوک هولمز، نشان دادن و برجسته سازي هوش و ذکاوت فوق العاده دوست و مصاحبش است.
تنديسي از شرلوك هولمز در مايرينگن سوئيس
داستان کوتاهي درباره ي شرلوک هولمز :
شرلوک هولمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند. نيمه هاي شب هولمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار کرد و گفت : "نگاهي به بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟" واتسون گفت :" ميليون ها ستاره مي بينم ".هولمز گفت: " چه نتيجه اي مي گيري؟ ". واتسون گفت : "از لحاظ روحاني نتيجه مي گيرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم. از لحاظ ستاره شناسي نتيجه مي گيرم که زهره در برج مشتري است، پس بايد اوايل تابستان باشد. از لحاظ فيزيکي نتيجه مي گيرم که مريخ در محاذات قطب است، پس بايد ساعت حدود سه نيمه شب باشد ". شرلوک هلمز قدري فکر کرد و گفت: " واتسون! تو احمقي بيش نيستي ! نتيجه ي اول و مهمي که بايد بگيري اين است که چادر ما را دزديده اند.
کتاب زبان اصلی
THE COMPLETE SHERLOCK HOLMES
توی ایران گیر میاد؟
نوشته شده توسط ae2009 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اول : سلامنوشته شده توسط ae2009 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوم : من جای شما بودم از کتابفروشیهای مرتبط با این زمینه میپرسیدم
سوم : اگه فارسیش رو بخوای خود من یه چهار جلدی از هلمز دیدم با جلد مشکی که نمیدونم برای کدوم انتشاراته به قیمت 18 تومن و یه جلد فکر کنم پالتویی انتشارات هرمس --- کارآگاه که نمیدونم چنده.
چهارم : اینکه اون دوران گذشت که این جورجاها یه سوال بپرسی سریع جواب بگیری. مثلا یه نگاه به تاپیک اورول بندار ببین پیشوای بر و بچز موسیقی یه سوال پرسیده الان چند ساله کسی جواب نداده. ( سال فرومی با سال زمینی فرق میکنه). شاید یه روزی گذشته تکرار بشه.
پنجم : بذار یه چند وقت بگذره بعد دوباره سوالت رو بپرس تا تاپیک بیاد بالا. نه اینقدر سریع
ششم :دستت درد نکنه کلا تاپیک رو اوردی بالا.
هفتم :خدانگهدار
هشتم : دی
لوگوی گوگل در سالگرد تولد آرتور کونان دویل:
................
http://221bakerstreet.org
http://1pezeshk.com/archives/2006/05/post_257.html
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)