تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 7 اولاول ... 34567
نمايش نتايج 61 به 66 از 66

نام تاپيک: كاشت و پرورش گياهان غير زينتي و زراعي

  1. #61
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض با استفاده از ارقام مقاوم لكه قهوه‌اي جو را كنترل كنيد!

    با استفاده از ارقام مقاوم جو مانند افضل، كوير، دشت و ماكويي بيماري لكه قهوه‌اي توري جو كنترل مي‌شود،
    لكه قهوه‌اي توري جو با نام علمي Pyrenophora Teres از بيماري‌هاي رايج در مناطق كشت جو است، اين بيماري در مناطقي كه رطوبت و بارندگي زياد است، اهميت دارد. وجود رطوبت به مدت 5 تا 15 ساعت پيش از آلودگي شرايط مناسبي را براي فعاليت قارچ عامل بيماري فراهم مي‌كند. دماي مطلوب براي آلودگي 15-25 درجه سانتي‌گراد است.
    قارچ عامل بيماري علاوه بر جو به گندم و جو وحشي نيز خسارت مي‌زند.
    نام لكه توري به دليل علائم كاملاً مشخص شبكه‌مانندي كه روي برگ‌ها و حتي روي پوشش بذر به‌وجود مي‌آيد، به اين بيماري داده شده است. علائم بيماري به‌صورت لكه‌هاي رنگ‌پريده كشيده شبيه لكه قهوه‌اي معمولي است، پس از مدتي لكه‌ها كشيده‌تر شده و اطراف آنها روشن و در وسط قهوه‌اي خواهد بود. ميزان محصول و وزن دانه (وزن 1000 دانه) در گياهان مبتلا به لكه قهوه‌اي توري كاهش مي‌يابد. در مزارعي كه به شدت آلوده‌اند و ارقام زراععي حساسي در آنها كاشته شده است ميزان خسارت ممكن است به 100 درصد برسد، ولي دامنه خسارت بين 10 تا 40 درصد متغير است.


  2. #62
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض گروه بندي گياهان زراعي

    گروه بندي گياهان زراعي






    گياهان زراعي بسيار متنوع بوده ،به صورت هاي مختلفي مصرف گشته و در عمليات زراعي نيز تفاوت هاي زيادي با يكديگر دارند. با اين حال ،كياهان زراعي مختلف داراي وجوه اشتراك زيادي مي باشند. به طور كلي گياهان زراعي را مي توان به صورت هاي مختلفي از جمله بر اساس خصوصيات گياهشناسي و تكاملي ، هدف توليد و مورد مصرف ، طول عمر گياه ، نيازهاي محيطي و شرايط مطلوب رشد، عمليات زراعي و غيره گروه بندي نمود. محصولات زراعي به دليل دارا بودن خصوصيات مختلف و چند هدفي بودن توليد ممكن است در دو يا چند گروه مختلف قرار گيرند.

    طبقه بندي علمي گياهان
    نام گياهان مختلف از يك مكان به مكان ديگر متفاوت بوده و يا گاهي گياهان كاملا متفاوتي به يك اسم ناميده مي شوند. مثلا انواع گندم باي افراد غير متخصص مفهوم گندم را دارد، اما گندم معمولي كه براي تهيه نان استفاده مي شود از گندم دوروم كه براي تهيه ماكاروني مصرف مي شود تفاوت هاي ژنتيكي و همچنين مصرفي زادي دارد. توليد نان خوب از گندم دوروم و توليد ماكاروني خوب از گندم نان امكان پذير نيست. براي آن كه افراد متخصص يكديگر را درك نمايند و دقيقا بدانند در باره ي چه گياها صحبت مي كنند، گياهان را به روشي موسوم به سيستم طبقه بندي علمي نامگذاري كرده اند.اين روش كه دقيقترين روش ها است توسط لينه(Carolous Linnaeus) بنيان گذاري شده است و به همين نام هم معروف مي باشد.در اين روش موجودات را بر اساس خصوصيات ريخت شناسي ، تكاملي و ژنتيكي در هفت طبقه قرار مي دهند. ترتيب طبقات عبارتند از :
    1- سلسله(Kingdom)
    2- بخش(Division)
    3- رده يا طبقه(Class)
    4- راسته(Order)
    5- تيره يا خانواده(Family)
    6- جنس(Genus)
    7- گونه(Species)

    گياهان زراعي به رده ي نهاندانگان تعلق دارند. هر گونه ي گياهي مجموعه اي از گياهان را در بر مي گيرد كه از نظر خصوصيات ظاهري شباهت هاي زيادي با يكديگر داشته و بتوانند به سهولت و بدون اتخاذ تكنيك هاي خاص مانند انتقال جنين و غيره با يكديگر لقاح يافته و توليد بذر نمايندع به طوري كه بذر حاصل بتواند سبز ليد مثل مجدد انجام پذير باشد. مجموعه اي از گونه هاي كه در بعضي خصوصيات مشنرك هستند يك جنس گياهي را تشكيل مي دهند.
    در طبقه بندي علمي ، هر گياه را با اسم گونه و جنس آن مشخص مي سازند.به همين جهت اين سيستم نامگذاري را دو اسمي نيز گويند. مثلا نام علمي گندم نان Triticum aestivum مي باشد. Triticum مشخص جنس و aestivum مشخص گونه گندم نان است.

    گروه بندي گياهان زراعي بر اساس هدف توليد و مورد مصرف:
    در اين گروه بندي نوع محصول توليد شده و نحوه ي مصرف آن مورد نظر است و چون يك محصول با اهداف مختلفي توليد ميشود ممكن است در چند گروه قرار گيرد.
    1- غلات: گياهاني از تيره ي غلات هستند كه به منظور توليد دانه كشت ميگردند. دانه ي حاصله عمدتا به مصرف تغذيه انسان يا دام مي رسد مثل گندم، جو ... دانهي اين گياهان از نظر نشاسته غني و از لحاظ پرتئين نسبتا فقير مي باشد.
    2- حبوبات: گياهاني از تيره ي بقولات هستند كه براي توليد دانه كشت مي شوند. دانه ي حاصله عمدتا به مصرف انسان مي رسد مثل لوبيا، نخود و .... دانه هاي حبوبات از نظر پرتئين غني مي باشند.
    3- گياهان روغني: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه جهت روغن گيري از دانه ي توليدي كشت مي شوند مثل پنبه، كتان ، لوبياي روغني و ....
    4- گياهاعلوفه اي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه جهت استفاده از قسمت هاي هوايي ( به صورت تازه ،خشك و يا سيلو شده) در تغذيه ي دام كشت مي گردند. مانند ذرت علوفه اي ، علف سودان و....
    5- گياهان ريشه اي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از ريشه ي غده اي آنها كشت مي گردند، مانند چغندر، شلغم و ....
    6- گياهان ليفي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از الياف آنها كشت مي گردند. اين الياف ممكن است از پوست دانه منشاء يافته (مانند پنبه) و يا از فيبرهاي مستجات آوند آبكشي اوليه تشكيل يلفته با شند (مانند كتان و كنف)
    7- گياهان غذه اي : گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي استفاده از ساقه ضخيم شده و زيرزميني آنها كشت مي گردند مانند سيب زميني معمولي.
    8- گياهان قندي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه براي قندگيري از عصاره ي شيرين آنها كشت مي گردند مثل نيشكر و چغندر قند.
    9- گياهان دارويي: گياهاني از تيره هاي مختلف هستند كه به منظور استفاده از مواد مخدر آنها و يا تهيه ادويه كشت مي شوند مانند توتون ، قهوه، چاي و .....

    گروه بندي بر اساس مورد مصرف خاص:
    اين گروه بندي بر اساس اهداف توليدي و يا زراعي خاص انجام شده است:
    1- گياهان با مصرف پوششي يا كود سبز
    2- گياهان جهت كشت جانش
    3- گياهان با مصرف قصيلي( علوفه ي تر)
    4- گياهان با مصرف سيلويي
    5- گياهان همراه
    6- گياهان مكمل

    گروه بندي بر اساس عكس العمل به طول روز:
    در اين گروه بندي چگونگي عكس العگياه نسبت به طول روز(طول شب) در رابطه با تبديل مريستم رويشي به جوانه ي گل مورد نظر است. در اين گروه بندي گياهان را به دو گروه روز بلند و روز كوتاه تقسيم مي كنند و اگر نسبت به طول روز عكس ال عملي نداشته باشند بي تفاوت ناميده مي شوند. بسياري از ارقام اصلاح شده ي گياهان زراعي عكس العمل زيادي به طول روز ندارند و بي تاوت مي باشند. علاوه بر طول روز عواملي مانند بالايي حرار، كمبود ازت و رطوبت خاك، افزايش سن گياه و ذخيره ي غذايي آن در تسريع انتقال از مرحله ي رويشي به مرحله ي زايشي نقش دارد.

    گروه بندي بر اساس طول دوره ي رشد:
    هر گاه جمعيت بزرگي از ارقام يك گو نه مورد توجه قرار مي گيرد، مشاهده مي شود كه بعضي بسيار زود و بعضي بسيار دير به گل رفته و سيكل حياتي خود را تكميل مي كنند. لذا ارقام يك گياه ممكن است بر اسا س تعداد روز از سبز شدن تا رسيدگي به گروه هاي زودرس و ميان رس و ديررس تقسيم نمود.

    گروه بندي بر اساس حرارت مطلوب رشد:
    اين گروه بندي بر اساس شرايط حرارتي مناسب رشد محصول انجام شده و در نتيجه نشانگر بخشي از سال است كه محصول در آن رشد مطلوبي انجام مي دهد. اين قسمت بندي مطلق نبوده و و گياهان زيادي در حد فاصل دو گروه قرار مي گيرند.
    1- گياهان سرمادوست: اين گياهان بهترين رشد خود را در هواي خنك (حدود 15 تا 25 درجه سانتي گراد) انجام مي دهند در هواي گرم ( بيش از 30 درجه سانتي گراد) آسيب مي بينند و ماهيتا روز بلند مي باشند مانند گندم، جو، سيب زميني، نخود و.............
    2- گياهان گرمادوست: اين گياهان بهترين رشد خود را در هواي نسبتا گرم (حدود 20 تا 30 درجه سانتي گراد) داشته و رشد آنها در هواي خنك بسيار كند مي باشد.اين گياهان روز كوتاه بوده و شامل گياهاني مثل لوبياي چشم بلبلي، ماش، ذرت و .....

    گروه بندي بر اساس طول عمر:
    اساس اين گروه بندي طول دوره ي معمول رشد محصول بر حسب سال زراعي و تاريخ كاشت معمول براي برداشت محصول اقتصادي مي باشد.در گروه بندي بر اساس طول عمر گياه كروه هاي يكساله،چندساله و دوساله قرار مي گيرند. حداكثر طول رشد گياهان يكساله كمتر از يك سال زراعي ، دوساله بيش از يك سال زراعي و معمولا سه فصل زراعي و چندساله بيش از دو وغالبا چند سال زراعي طول مي كشد.

    گروه بندي بر اساس عمليات زراعي:
    در اين گروه بندي امكان انجام عمليات وجين در بين رديف هاي كاشت مورد نظر است:
    1-گياهان وجيني: حجم رويشي هر بوته زياد بوده و معمولا با فاصله رديف بيش از 40 سانتي متر كشت مي شوند مانند سيب زميني ، پنبه و....
    2-گياهان غير وجيني: حجم رويشي هر بوته كم است و در نتيجه گياه با تراكم زياد و به صورت پراكنده يا با فاصله ي رديفهاي كمتر از 40 سانتي متر كشت مي شوند مانند گندم ، جو و.......

  3. #63
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض کاشت و پرورش درخت کاشو(بادام هندی)





    موطن اصلی وقدمت كاشت:

    موطن اصلی این درخت از آمریكای جنوبی ویرزیل می باشدكه پس ازكشف آمریكا توسط پرتقالیها به سایر نقاط دنیا برده شد. امروزه كشور هندوستان بزرگترین تولید كنندهٔ این محصول بوده وجنوب غربی این كشور ازمراكز عمدهٔ كاشت می باشد.
    مقاومت درختچهٔ كاشو نسبت به كم آبی بیشتر از درخت انبه است، اما درمقابل سرما حساستر از انبه می باشد.
    ● ارزش غذایی میوه:

    تركیب شیمیایی این میوه بدین قرار است كه:
    ▪ گلوكز یا لوولز ۹%-۷%
    ▪ اسید تانیك ۰.۵درصد(این ماده باعث گس شدن طعم میوه می شود)
    ▪ مواد معدنی ۱۲%
    ▪ مغز دركاشو علاوه بر طعم مطبوعی كه دارد، ۱۵%پروتئین و ۴۰%چربی هم دارد.

    ● شرایط آب وهوایی ومحیط كاشت:

    همان طوری كه ذكر گردید كاشو بومی مناطق گرمسیری است وطبعا درمناطقی كه دارای اینگونه آب وهوا باشد رشد خوبی دارد. درخت در بدترین وكم عمق ترین خاكها رویش دارد ومحصول میدهد ولی خاكهای عمیق ولیمونی باعث افزایش باردهی ورشد بهتر درخت میگردد.


    ● میوهٔ كاشو:

    میوهٔ حقیقی دراین درخت محتوی مغز یعنی قسمت خوراكی میوه می باشد. میوه دارای قسمتی لوبیایی شكل، ودرانتها نسبتا طویل ومتورم است كه در داخل این برآمدگی مغز یا قسمت خوراكی میوه قرار دارد كه پس ازرسیدن كامل میوه و برداشت بایستی مغزمیوه را برای عرضه به بازار از پوست آن جدا بنمایند.

    سه تاچهار هفته پس ازباز شدن گل وتشكیل میوه یعنی تلقیح گلهای ماده دم گل شروع به رشد كرده و۳-۲ ماه بعد كه میوهٔ حقیقی كاملا رسید رشد دم میوه نیز به حداكثر رسیده جسمی نرم وگوشتی با طعم كمی ترش كه بسیار معطراست تولید می كند. این شبه میوه یا دم گل متورم وبرای تهیهٔ یك نوع شراب ویا مصرف به صورت تازه خوری به عنوان میوه مورد استفاده قرار میگیرد. درموقع رسیدن كامل، قطر دم میوه به۵-۴ وطول آن به۱۰-۵ سانتیمتر می رسد ورنگ آن صورتی یا زرد می گردد.

    مغز بادام هندی كه دارای مقدار زیادی چربی می باشد خیلی زود تند وفاسد می گردد یعنی چربی آن درمجاورت اكسیژن هوا اكسید می شود. برای حمل این محصول به نقاط دوردست باید آنها را درجعبه های فلزی قابل نفوذبه هوا قراردهندوپس از پركردن جعبهٔاول هوای داخل آنرا خارج نموده و به جای آن گاز دی اكسید كربن وارد كرده ودرجعبه را مسدودنمایند، بدین طریق می توان مغز كاشو راتا دو سال بدون اینكه فاسد شود، نگاهداری كرد.

    ● ازدیاد درخت كاشو:

    این درخت گرمسیری همیشه سبز حساس، كه عمدتا درهندوستان پرورش داده می شود، معمولا با بذر تكثیر گردیده وبرای انجام این عمل ۳-۲ عدد بذر، مستقیما درباغ كاشته می شود(به علت اینكه انتقال نهالهای جوان توام با اشكالاتی است از كشت آن درخزانه صرف نظر می نمایند). بعد از رویش بذور یك عدد ازآنها را نگهداشته وبقیه راحذف می نمایند.
    با اینكه بذرهای درخت هیچ نوع ركود بذری ندارند، اما بذور راباید باقرار دادن درآب، ازنظر وجود جنین مورد آزمایش قرار داد(بذور غوطه ور حذف می شوند). جوانه زنی درمدت ۲۰-۱۵ روز صورت می گیرد.
    همانطوری كه گفته شد نهالها قدرت انتقال ندارند وبه همین جهت درحالتی كه بخواهیم آنها را بعد از رویش به زمین اصلی انتقال داده ونسبت به كاشتشان اقدام كنیم، ازگلدان های توربی استفاده می نمائیم؛ بدین صورت كه بذور را درگلدانهای توربی كاشته ودر زمان انتقال توام با گلدان، گیاهان جوان را هم در زمین اصلی می كاریم. بنابراین گلدان با نهالها در داخل خاك قرار می گیرد، وبه مرور پوسیده واز بین می رود.

    ● كاشت درخت:
    این درخت در دورهٔ جوانی رشد سریعی دارد ولی طول عمر آن كم است وحدود بیست سال زندگی می كند، درحالی كه درخت انبه وپسته كه با بادام هندی در یك خانواده قرار دارند تا یكصد سال عمر می كنند.
    بیشتر محصول كاشو از درختانی كه درنامرغوب ترین اراضی وبطور وحشی وخودرو سبز شده اند، جمع آوری می گردد. منتها باغهای كاشته شده هم نسبتا زیاد است ودرختی كه درزمین مرغوب كاشته شده ومورد مراقبت قرار می گیرد، محصول بیشتری می دهد.
    فاصلهٔ كاشت درخت كاشو درباغات دیم واراضی نامرغوب درحدود ۱۸متر درهر جهت، ودر اراضی زراعتی حاصلخیز با آبیاری،۱۲-۱۰متر می باشد.
    ـ نكتــه:
    نیاز درخت كاشو نسبت به گرده افشانی زیاد بوده، ومیزان دگرگشنی درآن كم است.







    کشاورز تنها

  4. #64
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض پرورش توت فرنگی

    توت فرنگی میوه ای نسبتا جدید است که تا 250-300 سال قبل به این شکل امروزی وجودنداشت و بیشتر موارد استفاده دارویی داشته است. در قرن چهاردهم در فرانسه توت فرنگیهای وحشی از جنگل به زمین زراعتی منتقل شد و از آن به عنوان یک گیاه اهلی استفادهگردید. در جنگلهای شمال ایران توت فرنگی وحشی بطور فراوان یافت می شود. بنظر می رسدکه اولین رقم اصلاح شده در زمان صدارت اتابک اعظم از فرانسه به ایران آمد و به ناماتابکی خوانده شد.

    مشخصات گیاه شناسی و ارقام موجود توت فرنگی: توتفرنگی از جنس فراگاریا (Fragaria) و گونه رژا (Resea) بوده که امروزه از گونه های شیلنسیس (Chilensis) و ویرجینیا (Virginia) و هیبرید بینایندو یعنی اناناس (ananasae) استفاده زراعی میگردد.
    عموما گیاهانی علفی باساقه های رونده یا استولون هستند.برگها مشتمل بر سهبرگچه خشن و کرک دار برنگ سبز تیره بوده که در برخی از ارقام شفاف می باشند. ساختمان گل شامل 5 گلبرگ سفید که در قسمت تحتانی خود به یک زائده کوچک متصل است،کاسه گل شامل 5 کاسبرگ سبز رنگ بوده که در قسمت تحتانی تقریبا به یکدیگر جوش خوردهمی باشند. تعداد کاسبرگها در برخی از ارقام زراعتی ممکن است بیش از 5 عدد باشد. پرچمها به تعداد 20 عدد یا کمی بیشتر یا کمتر است. مادگی به تعداد زیاد و بصورتمارپیچی بر روی نهنج قرار گرفته است و در مجموع و همراه با نهنج فرم نسبتا کشیده ایرا تشکیل می دهد. مادگی از فندقه های جدا از یکدیگر که هر کدام دارای تخمدان با شکلراست و کوتاه می باشد تشکیل شده است. در هر تخمدان یک تخمک وجود دارد و در واقع بذربه تعداد فندقه ها تولید می شود. گل در واقع دو چنسه و پس از تلقیح گلبرگها ریزشکرده و نهنج بتدریج رشد و گوشتی شکل می گیرد و میوه بمرور زمان آبدار شده و از حالتاسیدی به قندی تبدیل می شود. اگر لقاح ناقص باشد تعداد فندقه ها محدود و چه بساتقارن میوه حفظ نمی شود.
    ارقام توت فرنگی به گروه ارقام بهاره یعنی بوته هایی کهدر سال یکبار میوه می دهند و ارقام چهار فصله که در سال بیش از یکبار میوه می دهند،تقسیم می گردند. مهمترین ارقام بهاره عبارتند از گورلا، آلیسو، تیوگو، رد گانتلت،اسیتا، کاتس کیل، فرسناارقام چهار فصله: این ارقام بسیار قوی الرشد و خزندهبوده و از اواخر اردیبهشت تا اواخر تابستان و گاهی اوایل پاییز میوه می دهند. میوهها ریز و به تعداد زیادتری در هر بوته تولید می شوند. ارقام چهار فصله مانند: استرا، هومی جنتو می باشد.
    ازدیاد توت فرنگی: ازدیاد بطریق جنسی و غیر جنسی صورتمی گیرد.
    الف) ازدیاد جنسی:ازدیاد توت فرنگیبوسیله بذر مخصوص ارقامی است که طبیعتا تولید ساقه رونده نمی کنند و یا ارقامی کهساقه های رونده کمی دارند و همچنین جهت تولید ارقام جدید از روش ازدیاد بذریاستفاده می شود.
    ب) ازدیاد غیر جنسی: در ازدیاد غیرجنسی که تقسیم بوته خوانده می شود بوته هایی را که خوب رشد کرده و قوی هستند پس ازخارج کردن از زمین به چند بوته کوچکتر که هر کدام دارای مقداری ریشه می باشند تقسیمکرده و سپس آنها را در محل اصلی نشاء می کنند. در این روش باید از بوته های سالمپایه های مادری استفاده گردد. روش ازدیاد از طریق ساقه های رونده بدین صورت میباشند که پس از ریشه دار شدن ساقه های رونده در تابستان از بوته مادری جدا و در محلسایه نشاء کرده و سپس در فصل پاییز بوته های انتخابی را به زمین اصلی انتقال میدهند.
    شرایط خاک و شرایط محیطی رشد توت فرنگی:توتفرنگی گیاهی است که در خاکهای مختلف تقریبا سازگار است با این وجود خاکهای عمیق نرمبا بافت شنی رسی را ترجیح می دهد. بهترین PH مناسب برای توت فرنگی 5/5 تا 5/6 می باشد. اگر میزان آهک خاک از حدمجاز بیشتر باشد عارضه کلروز یا زرد شدن برگها بروز خواهد کرد. از لحاظ آب و هوا درشرایط مرطوب و شرایط نسبتا گرم محصول دهی مناسب خواهد داشت. در شرایط گرم و مرطوبباید آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد و همچنین ارقام مقاوم به گرما انتخاب گردد. در ارتفاع 400 تا 800 متری از سطح دریا می تواند رشد مناسبی داشته باشد. نیمه مقاومبه سرما بدون پوشش کاه و کلش می تواند تا 5- درجه سانتی گراد را تحمل نماید ولی باپوشش ویژه تا -18 درجه سانتی گراد را متحمل است. از نظر نیاز سرمایی جزء گیاهان کمنیاز به سرما تقسیم بندی می شود بطوریکه در 200 تا 400 ساعت دمای کمتر از 7 درجهسانتی گراد نیاز سرمایی و ناچیز آن منتفی می گردد. سطحی بودن ریشه ها که معمولا تاعمق 15 تا 20 سانتی متری خاک توزیع می گردد گیاه را حساس به کم آبی می کند. جهتتولید محصول بهاره باید از ارقامی استفاده گردد که طالب روزهای کوتاه و نیاز دماییپائین تری باشند تا گل انگیزی و محصول دهی آنها بخوبی انجامگیرد.
    در ارقام 4 فصله روزکوتاهی یا روز بلندی و همچنین پائین بودن و بالا بودن درجه حرارت زیاد مطرح نیست واین گروه از توت فرنگیها معمولا در شرایط مختلف براحتی گل می دهند.
    پیش رس کردن توت فرنگی:توت فرنگی طبیعتا از میوه های نوبرانه و ازاولین میوه های است که در بهار به بازار عرضه می شود. در حالت معمولی و در مناطقمعتدل زمان برداشت میوه در اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل تیر است ولی امروزه با فنآوری های خاصی می توان زمان رسیدن میوه را به جلو انداخت. به عبارت دیگر می توان بااستفاده از وسائل و امکانات امروزی اقدام به پیش رس کردن و تولید توت فرنگی خارج ازفصل نمود و عرضه توت فرنگی را مدت طولانی تری ادامه داد . البته هزینه های اضافی کهبرای پیش رس کردن ایجاد می شود به علت قیمت بیشتری که محصول نوبرانه دارد جبرانخواهد شد.
    پیش رس کردن توت فرنگی در گلخانه:مطمئنترین وسیله برای پیش رس کردن استفاده از گلخانه است. مشکل استفاده از گلخانه دردرجه اول هزینه سنگین احداث گلخانه و نیاز به تخصص و تجربه کافی برای کشت توت فرنگیدر گلخانه است.
    برای این منظور می توان نشاء توت فرنگی راابتدا اواسط تیرماه تا اوایل شهریور در خزانه انتظار کشت کرد و 5-7 کیلوگرم در هرصدمتر مربع از کودهای کامل ازت - فسفر - پتاس به نسبت 17 - 12 - 12 به عنوان کودپایه به زمین خزانه دارد. پس از تولید ریشه های قوی در نشا بوته ها شروع به ایجادساقه های رونده می نمایند. با سرد شدن هوا بوته ها تحت تاثیر نور و درجه حرارتپائین قرار گرفته و گل در آنها تشکیل می شود. در آبان و آذر بوته ها را به گلخانهحمل کرده و در بستر کاشت به فاصله 30 تا 25 سانتی متر کشت مینمایند.
    در گلخانه نیز مقدار 5-3کیلوگرم کود کامل شیمیایی در 100 متر مربع به بستر داده می شود. درجه حرارت گلخانهرا ابتدا روی 8 - 12 درجه سانتی گراد تنظیم کرده و با افزایش شدت نور درجه حرارت رانیز زیاد می کنند و به 15 - 20 درجه سانتی گراد می رسانند. البته می توان درجهحرارت را به 8 درجه سانتی گراد کاهش داد. بلافاصله پس از کاشت بایستی به اندازهکافی آبیاری نمود. در آبیاری توت فرنگی گلخانه ای باید دقت شود که زمین بطوریکنواخت مرطوب گردد. به منظور جلوگیری از خطر پوسیدگی میوه در اثر رطوبت زیاد بایدگلخانه را به موقع تهویه کرد و بوسیله حرارت خشک رطوبت زیادی را کاهش داد. برایانجام عمل گرده افشانی و تلقیح بهتر گلهای توت فرنگی در گلخانه می توان برای هر 1000 متر مربع سطح زیر کشت یک کندوی زنبور عسل در گلخانه قرار داد.

    منبع:سیروس بیدریغ،عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان


  5. #65
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض محلول پاشی كلسيم برای بهبود خواص كيفی ميوه های انباری

    مهم ترين مسئله اي كه امروزه توليد سيب را در كشور با مشكل مواجه كرده،‌ علاوه بر پايين بودن عملكرد، كيفيت نامناسب بسياري از آنها براي انبارداري و يا صادرات است كه علت آن به كمبود يا عدم تعادل عناصر غذايي در درخت و نبود آن در ميوه بر مي گردد و در اغلب موارد سوء مديريت در ساير سطوح نيز آن را تشديد نموده است.

    كلسيم از جمله عناصري است كه در طول مدت تازه ماندن ميوه سيب نقش بسزايي دارد و كمبود آن باعث بروز عوارض فيزيولوژيكي نظير لكه تلخي (Bitter pit)، چوب پنبه اي (Cork Spot)، لهيدگي
    (
    Internal Breakdown)، چروكيدگي ناشي از كاهش بيش از حد آب (Shriveling)، آردي شدن سيب (Mealy Breakdown)، آبگيزيدگي (Watercocre)، و Scald مي شود.

    برخي محققين محلولپاشي كلسيم در طول فصل رشد و زمان هاي متفاوت را مورد بررسي قرار داده و آثار آن در كاهش بيماري هاي فيزيولوژيك ناشي از كمبود كلسيم را گزارش نموده اند.

    محققين ديگري غوطه وري ميوه را در محلول حاوي كلسيم بعد از برداشت توصيه نموده اند. اما آنچه در اين قمت نياز به تحقيق بيشتر دارد مقايسه منابع مختلف كلسيم شامل كلرور كلسيم و نيترات كلسيم در ارقام مختلف و ميزان اثر بخشي آنها در زمان هاي مختلف و تعداد دفعات محلولپاشي بر روي كيفيت است تا دوام كلسيم بعد از زمان نگهداري در سردخانه نيز تسري پيدا كند.

    تحقيقاتي نيز بر روي تركيب ساير عناصر غذايي و نسبت آنها در ميوه و ارتباط آن با خصوصيات كيفي صورت گرفته است. در تحقيقي كه بر روي رابطه بين غلظت عناصر غذايي در ميوه سيب و ميزان لهيدگي آن در انبار انجام شده،‌ گزارش كرده اند كه اين بيماري با درصد‌ آب، ازت، كلسيم، منيزيم، پتاسيم، آهن
    و ... رابطه دارد. (Aaese and Drake, 1993Aaese and Drake, 1993) نسبت هاي ازت به كلسيم (N/ca) و پتاسيم به كلسيم (K/ca
    ) در اين ارتباط عامل مهمي به شمار مي رود.

    شهابي و ملكوتي (1379) در بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيدند كه با افزايش مصرف ازت و آب،‌خصوصيات كيفي ميوه (در نتيجه پايين بودن غلظت كلسيم) كاهش مي يابد.

    عدم توجه به مسايل كيفي كه امكان انبارداري را تحت الشعاع خود قرار مي دهد باعث متضرر شدن باغداران، انباركنندگان و صادركنندگان ميوه مي شود و چه بسا ممكن است در آينده اي نه چندان دور با طرح معيارها يا استانداردهاي كيفيتي ديگر ما قادر به صادرات محصولات كشاورزي خود به دليل عدم تطابق با استانداردهاي اعلام شده نباشيم.

    عدم پيش بيني راهكارهاي مناسب جهت دسترسي به استانداردها،‌ امر صادرات ميوه به ويژه سيب را دچار اختلال و باعث ايجاد بحران در مسايل اقتصادي كشور خواهد گرديد. در طول 20 سال گذشته كل توليدات كشاورزي كشور به سه برابر (از 19 ميليون تن به 60 ميليون تن) افزايش يافت كه بيشترين افزايش، در ده سال اخير (علي رغم خشكسالي 7 سال از 12 سال) بوده است.

    لازم به ذكر است كه يكي از اهداف برنامه هاي سوم و چهارم توسعه (86 ـ 1379)، افزايش توليدات كشاورزي كشور از 60 ميليون تن به 120 ميليون تن در سال مي باشد.

    انتظار ما اين است كه اگر يافته هاي تحقيقاتي در مورد مصرف متعادل كودها به ويژه محلولپاشي كلرور كلسيم در باغ هاي ميوه و گل هاي زينتي در سطح كشور همگاني شود، علاوه بر اينكه بيش از 25 درصد افزايش عملكرد خواهيم داشت،‌ به دنبال آن بهبود كيفيت محصولات كشاورزي نيز تحقق خواهد يافت. چه يكي از مشكلات اصلي صادرات محصولات باغي در كشور ما ،‌ پايين بودن كيفيت اين محصولات علي الخصوص از نظر خاصيت انبارداري و كمي ارزش غذايي آنها مي باشد.

    وقتي صحبت از ضرورت محلولپاشي كلسيم در بسياري از محصولات باغي جهت افزايش كيفيت و تازه ماندن آنها در طول مدت نگهداري مي شود بلافاصله اين توهم به وجود مي آيد كه به دليل آهكي بودن خاك ها غلظت كلسيم در محلول خاك بالا بوده و در اغلب موارد حتي غلظت اين ماده در برگ نيز در حد مطلوب و يا بيشتر باشد (حدود؛ 5/1 درصد). و البته نتايج تجزيه خاك و تجزيه برگ نيز مؤيد آن است. لكن آنچه در اين ارتباط از نظر دور مانده است وضعيت خاص و فيزيولوژيكي كلسيم پس از جذب توسط گياه از نقطه نظر تحرك و انتقال آن در آوندها و در نهايت به ميوه است.

    حركت كلسيم در گياه بسيار كند بوده و فقط توسط آوندهاي چوبي انتقال مي يابد حال آن كه اثري از آن در اوندهاي آبكش و شيرده پرورده مشاهده نمي شود. بنابراين ميوه نياز كلسيمي خود را تنها از طريق آوندهاي چوبي تأمين مقدار لازم آن براي ميوه ها نبوده و در نتيجه ميوه ها با كمبود كلسيم مواجه
    مي شوند و اين امر باعث ظهور عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم در ميوه در طول فصل رشد و عمدتاً پس از برداشت و در طول مدت نگهداري و يا انبارداري خواهد شد.


    كمبود كلسيم در شرايط بالا بودن درجه حرارت محيط و نتيجتاً‌ افزايش شدت تعرق از سطح برگ ها، مصرف بيش از حد ازت، درشت بودن ميوه ها و آبياري بي رويه و يا تنش خشكي، تشديد مي شود. از آنجا كه در شرايط مديريتي معمولاً‌ اين مشكلات به طور خواسته و يا ناخواسته به وجود مي آيد بنابراين استفاده از محلولپاشي كلسيم جهت تعديل و يا تخفيف اثر عوامل فوق بر كيفيت ميوه ها ضروري است.

    نقش كلسيم در سلامتي انسان

    كلسيم يكي از عناصر معدني مهم موردنياز انسان بوده و نياز روزانه بدن انسان از محدوده يك گرم در روز نيز تجاوز مي نمايد. وزارت بهداشت آمريكا نياز روزانه كلسيم افراد بالاي 50 سال را 3/1 گرم اعلام نموده كه اين مقادير براي خانم هاي باردار و شيرده 25 درصد افزايش مي يابد. ملكوتي و طباطبايي (1377) به نقل از منابع متعدد، كمبود كلسيم در انسان را عامل بسياري از بيماري ها من جمله پوكي استخوان، پوسيدگي دندان،‌ دردمفاصل و .... مي دانند. كلسيم و فسفر براي داشتن استخوان بندي مناسب و
    دندان هاي سالم با همديگر همكاري مي كنند.


    براي سلامت عروق قلب نيز كلسيم و منيزيم با هم مشاركت دارند. تقريباً‌ تمام كلسيم بدن در استخوان ها و دندان ها تجمع مي يابد . 20 درصد كلسيم بدن، همه ساله دوباره سازي مي شود. علت اساسي ميل به خواب در انسان بعد از صرف ماست و دوغ، وجود اسيد لاكتيك و كلسيم فراوان در آنها مي باشد كه باعث آرامش اعصاب گرديده و در نتيجه ميل به خواب پيش مي آيد.

    نقش كلسيم در گياهان

    همان گونه كه قبلاً‌ نيز گفته شد علي رغم آنكه خاك هاي زراعي كشور ما آهكي بوده و كلسيم يكي از فراوان ترين عناصر پوسته (6.3 درصد) را تشكيل مي دهد، ولي به دلايل متعدد من جمله حركت بسيار كند و دشوار در درون گياه مشكلاتي را براي درختان ميوه مخصوصاً‌ ميوه هايي كه انبارداري مي شوند و نيز برخي از محصولات زراعي مانند توت فرنگي، گوجه فرنگي،‌هندوانه و .... ايجاد كرده است. چه در گياهان زينتي (بريده)، سبزي ها، توت فرنگي،‌درختان ميوه و بعضي صيفي جات نظير هندوانه و
    گوجه فرنگي نياز كلسيم ميوه ها حداكثر منتقل گردد. براي انتقال كلسيم به طرف ميوه بايستي شرايط مديريتي و تغذيه اي مناسبي برقرار باشد. زيرا در گيلاه زيادي ازت، آب، پتاسيم و ... باعث اختلال در جذب كلسيم به ميزان كافي توسط ميوه مي گردند.


    در گياه بخشي از كلسيم به عنوان ماده ساختماني به شدت پيوند خورده و قسمت ديگر در ديواره سلول ها و سطح خارجي غشاي پلاسمايي به صورت قابل تبادل موجود مي باشد.

    از طرف ديگر مقدار زيادي از كلسيم نيز ممكن است در واكوئل ها محصور شده و به همين دليل غلظت آن در سيتوزول خيلي پائين مي باشد. بدين علت كلسيم در آوندهاي ابكش و از طريق سيمپلاست نمي تواند حركت كند.

    سئوال مهم اين است كه چرا علي رغم آهكي بودن اكثر خاك هاي زراعي ايران، برخي محصولات كشاورزي از قبيل هندوانه،‌گوحه فرنگي و صيفي جات عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم را نشان مي دهند؟ در پاسخ به اين ستوال، علت را مي توان چنين توضيح داد كه حركت كلسيم در درون گياهان بسيار كند بوده و به دليل محصور شدن آن در واكوئل ها و غلظت پايين در سيتوزول حركت آن در درون گياه فقطاز طريق آوندهاي چوبي امكان پذير مي باشد (Marschner, 1995). كلسيم جذب شده به اين طريق در برگ ها تجمع يافته و به هنگام تجزيه برگي نيز، غلظت كلسيم در برگ ها در حد كفايت باشد ولي در تابستان كه هوا گرم تر مي شود و ميوه نيز درشت تر و نياز بيشتري به كلسيم دارد،‌ تبخير از سطح برگ به مراتب بيشتر از سطح ميوه ها بوده و به همين دليل آن مقدار كمي از كلسيم كه توسط آوندهاي چوبي به ميوه مي رسيد نيز كاهش يافته و علي رغم بالابودن غلظت كلسيم در برگ ها (حتي بالاتر از غلظت بحراني و يا حد كفايت) ميوه دچار كمبود كلسيم مي شود.

    غلظت كلسيم در برخي از گياهان حتي اگر به ده درصد وزن خشك نيز برسد، علائم مسموميت ايجاد
    نمي نمايد.


    در سيب وگلابي به خاطر نگهداري آنها به مدت طولاني تر، تاثير مقدار كلسيم ميوه درحفظ كيفيت آن در طول انبارداري نمايان تر است.

    به دليل نقش كلسيم د راستحكام ديواره سلولي، ميوه هايي كه تجمع كلسيم در آنها بيشتر است، قابليت و طول عمر انبارداري در آنها افزايش مي يابد و در كشور ما يكي از علل مهم پايين بودن كيفيت ميوه و
    گل هاي بريده و در نتيجه پائين بودن خاصيت انبارداري آنها، كمي غلظت كلسيم در آنها مي باشد.


    مصرف كودهاي ازته فراوان و هرس شديد تاثير مضاعفي بر كمبود كلسيم مي گذارند. نسبت ازت به كلسيم (N/Ca) در ميوه بايستي در حدود 10 باشد و زماني كه اين نسبت برقررا باشد تقريباً‌ هيچ عارضه اي مخصوصاً‌ عوارض فيزيولوژييك (لكه تلخ،‌آردي شدن، پوكيدگي، اسكالد، آبكيزيدگي و .....) مطرح نمي باشد. ولي وقتي اين نسبت به بيشتر از 20 افزايش يابد (حتي با كلسيم برابر در هر دو نسبت) عوارض فيزيولوژيكي مشاهده مي گردد.

    بين مقدار ازت برگ و ميوه ارتباط مستقيم وجود دارد . زيادي ازت حتي در آفت كيفيتي و رنگ پذيري نامناسب نيز بسيار موثر مي باشد اگر درصد ازت در برگ سيب از سه درصد تجاوز نمايد، به ازاء هر دو دهم درصد افزايش، از خاصيت رنگ پذيري سيب ها كاسته مي شود و نيز آزمايش ها نشان داده است كه هر چه درصد آب در ميوه سيب از حد طبيعي (84 درصد در سيب) فراتر رود، كيفيت و خاصيت انبارداري آن به مقدار قابل توجهي كاهش خواهد يافت.

    آنچه در زير آمده است مربوط به تحقيقي در ارتباط با اثر محلولپاشي كلسيم برخصوصيات كيفي سيب قرمز لبناني در منطق سميرم اصفهان است.

    با توجه به وظايف مهم كلسيم در گياه به خصوص عمل آن در پايداري ساختمان ديواره سلولي و پايداري غشاء سلولي، اين عنصر عوارض فيزيولوژيكي نظير نرم شدن گوشت، آردي شدن و لكه تلخي سيب دارد. به منظور افزايش كلسيم ميوه و پيشگيري از عوارض فيزيولوژيكي ناشي از كمبود كلسيم، بهبود كيفيت و افزايش طول عمر انبارداري، آزمايشي با غلظت هاي مختلف كلرور كلسيم در زمان هاي متفاوت در قالب طرح آماري بلوك هاي كامل تصادفي در چهار تكرار بر روي 28 اصله درخت سيب قرمز از نوع پايه بذري با اندازه يكسان در منطقه سميرم در سال 1377 انجام گرفت.

    تيمارهاي اعمال شده شامل تركيبي از دو غلظت از دو غلظت نيم و يك درصد كلرور كلسيم و سه حالت محلولپاشي (دو، چهار و شش نوبت) بود. در پايان فصل رشد و در زمان برداشت از تيمارهاي مختلف از ميوه نمونه برداري شد و قبل از انباركردن ميوه ها ، سفتي بافت، درصدمواد جامد محلول (TSS)، اسيديته (PH) و ميزان عناصر غذايي اندازه گيري شد. سپس مابقي به سرد خانه منتقل شده و در دما و رطوبت مناسب به مدت 160 روز نگهداري شدند.

    در طي اين مدت به فواصل 45 روز نمونه برداري از تيمارها انجام و پس از انتقال به آزمايشگاه از نظر خصوصيات فوق (به جز عناصر غذايي) موردارزيابي مجدد قرار گرفتند. نتايج حاصله نشان داد كه سفتي بافت ميوه ها قبل از انبارداري در تيمارهاي محلولپاشي شده نسبت به شاهد افزايش يافته و در بعضي تيمارها اين اثر معني دار بود.

    بيشترين اثر مربوط به تيمار محلولپاشي شده با غلظت يك درصد در شش نوبت (تيمار هفتم) و به ميزان 5/11 درصد افزايش نسبت به شاهد بوده است و اين تفاوت در سفتي بافت تا 130 روز پس از انبارداري مشهود بود. لكن بعد از 160 روز انبارداري تفاوت معني داري بين تيمارها از نظر سفتي بافت مشاهده نگرديد. كليه تيمارها از نظر تاثير بر اسيديته و درصدمواد جامد محلول تاثير معني داري را نشان ندادند. لكن با افزايش مدت انبارداري در كليه تيمارها TSS و PH افزايش و اسيديته كاهش يافت.

    از ميان عناصر غذايي، محلولپاشي كلرور كلسيم به ميزان قابل توجهي باعث افزايش ميزان كلسيم ميوه در كليه تيمارها نسبه به شاهد شده و در تيمار هفتم اين نسبت به تيمار شاهد، 65 درصد بود.

    محلولپاشي كلسيم تاثيري برغلظت ساير عناصر در ميوه سيب نداشت. لذا به منظور افزايش ميزان كلسيم ميوه و جلوگيري از عوارض غلظت نيم تا يك درصد كلرور كلسيم، يك ماه بعد از گلدهي كامل (Full bloom) و به فواصل زماني سه تا چهار هفته توصيه مي شود. انجام تحقيق بيشتر براي طولاني تر نمودن اثر بخشي كلرور كلسيم در سفتي بافت ميوه سيب قرمز پيشنهاد مي گردد.



    مهندس محبوب آقازاده

  6. #66
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin2000's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    Maelstorm
    پست ها
    1,865

    پيش فرض فرایند غده زدایی سیب زمینی

    سیب زمینی متعلق به خانواده Solanacea می باشد که بیش از ۹۰ جنس و ۲۸۰۰ گونه در این تیره وجود دارد. اگرچه گیاهان این خانواده در سراسر جهان یافت می شوند، ولی بطور عمده در نواحی گرمسیری آمریکای لاتین پراکنده هستند. جنس گیاه سیب زمینی Solanum است که این جنس تقریباً دارای ۲۰۰۰ گونه می باشد.

    ● طبقه بندی گیاهشناسی
    سیب زمینی Solanum tuberosum گیاهی دولپه ای یک ساله و علفی است که به علت تکثیر از طریق غده ظرفیت بالقوه چند ساله بودن را نیز دارد.
    سیب زمینی متعلق به خانواده Solanacea می باشد که بیش از ۹۰ جنس و ۲۸۰۰ گونه در این تیره وجود دارد. اگرچه گیاهان این خانواده در سراسر جهان یافت می شوند، ولی بطور عمده در نواحی گرمسیری آمریکای لاتین پراکنده هستند. جنس گیاه سیب زمینی Solanum است که این جنس تقریباً دارای ۲۰۰۰ گونه می باشد. سیب زمینی متعلق به قسمت Tuberarium می باشد که شامل ۱۸۰ گونه وحشی و زراعی است که تولید غده می کنند.
    اکثر ارقام تجاری سیب زمینی تتراپلوئید هستند (۴۸ = ۲n = ۴x) که به زیر گروه های tuberosum و andigena تقسیم می شود.
    رده بندی دیگری هم وجود دارد که بر اساس آن دیپلوئید ها و تریپلوئید های معینی در محدوده گونه S.tuberosum قرار می گیرند. سیب زمینی های زراعی دیپلوئید (۲۴ = ۲n = ۲x) به دو گروه اصلی تعلق دارند: S.stenotomum ، با غده های دارای دوره خواب و S.phureja با غده هایی بدون دوره خوابِ کاملاً مشخص، S.stenotomum تیپ تباری به حساب می آید و از طریق مضاعف شدن کروموزومی به، تیپ های آندیژین تبدیل می شود.
    تریپلوئید های زراعی (۳۶ = ۲n = ۳x) در گروه S. × chaucha احتمالاً هیبرید هایی هستند که بطور طبیعی از تلاقی Andigena و Stenotomum یا Ohureja بوجود می آیند.
    گونه تریپلوئید دیگر، S. × juzepczukii ، بسیار متحمل به یخبندان است و ممکن است از دو رگ گیری طبیعی بین گونه وحشی S.acaule (یک تتراپلوئید) و S.stenotomum دیپلوئید ایجاد شده باشد.
    یک پنتاپلوئید، S.× curtilobum (۶۰ = ۲n = ۵x)، که تصور می رود از دورگ گیری طبیعی بین S.acaule و S.andigena بدست آمده باشد، به علت توانایی تحمل سرما در مناطق مرتفع آند کاشته می شود. این تیپ سیب زمینی طعم تلخی دارد، اما برای درست کردن نوعی غذا به نام شونو مناسب است.
    تیپ هگزاپلوئید S.demissum (۷۲ = ۲n= ۶x ) به عنوان منبع ارقام مقاوم در برابر بادزدگی مورد استفاده قرار می گیرد.
    ● گیاهشناسی
    ▪ ریشه
    گیاهان حاصل از بذر حقیقی، ریشه اصلی ظریفی تولید می کنند که بعداً بصورت افشان در می آید. گیاهانی که از غده های بذری بوجود می آیند سیستمی از ریشه های جانبی افشان دارند که معمولاً بصورت گروه های سه تایی بر روی گره های ساقه زیرزمینی بوجود می آیند. ریشه های جانبی در نواحی پریسیکل ریشه ها و در مریستم های ساقه های زیر زمینی، نزدیک به صفحه گرهی، پدید می آیند. تقسیم سلولی در پریسیکل باعث ایجاد پریموردیوم ریشه می شود که با فشار مکانیکی یا احتمالاً با فعالیت آنزیمی مسیر خود را از طریق کورتکس طی می کند. محل خروج ریشه ها اساساً زخمهای باز هستند و محلهای آلودگی را برای عوامل بیماریزا فراهم می کنند. در سیب زمینی ریشه می تواند تا عمق ۶۰ سانتیمتری توسعه پیدا کند، با این حال ریشه ها توانایی زیادی برای نفوذ در لایه های خاک ندارند.
    ▪ غده
    غده بخشی توسعه یافته و متورم از ساقه زیر زمینی است که استولون(۲) یا ریزوم(۳) نامیده می شود. رشد غده حدوداً ۳۰ تا ۶۰ روز پس از کاشت در پائین ترین گره استولون های رویده شده، درست پس از قلاب انتهایی استولون های منفرد، آغاز می شود. تاریکی، دمای مساعد و رطوبت کافی غده دهی را تحریک می کند. غده دهی در پاسخ به کوتاه شدن طول روز و دمای پائین شب آغاز می گردد. زمانیکه غده ها شکل می گیرند مواد (کینین ها) سریعتر تولید می شوند. از دیگر فاکتور های غده دهی تمرکز نشاسته بحرانی است که بوسیله استولون تشخیص داده میشود. در کل، رشد و گسترش غده به وجود شاخ و برگ کافی برای تولید مواد لازم، آبیاری مناسب و مواد معدنی وابسته است. چنانچه شروع غده دهی پیش از بوجود آمدن برگ های کافی اتفاق بیافتد غده های کوچکتری بوجود خواهند آمد. به محض آنکه شکل گیری غده آغاز شود رشد ارگانهای دیگر کند می شود و غده ها به مریستم های غالب و سینک هایی برای جذب مواد آلی تبدیل می شوند. وجود اسید جیبرلیک (GA) رشد غده را پس از آغاز به دلیل جلوگیری از تجمع نشاسته متوقف می کند. عوامل کند کننده رشد گیاه می توانند شکل گیری غده را تسریع بخشند و نیز تولید یا فعالیت اسید جیبرلیک را متوقف کنند. غده دهی می تواند بوسیله آبیاری زود هنگام یا استفاده از کود های نیتروژن دار به تأخیر بیافتد اما میزان کلی رشد و مدت آن را افزایش می دهد زیرا اندازه قسمت هوایی گیاه و پایداری آن را افزایش می دهد. معمولاً غده هایی که بوسیله کوتاهترین استولون ها تولید می شود بیشترین وزن را دارا هستند.
    گیاه ممکن است در ابتدا ۲۰ تا ۳۰ غده کوچک تولید کند، اما تنها ۵ تا ۱۵ غده به مرحله بلوغ کامل می رسند، چرا که گیاهان در حال رشد از مواد ذخیره شده در این غده ها استفاده می کنند. تعداد غده هایی که به مرحله بلوغ می رسند به رطوبت و مواد غذایی موجود در خاک بستگی دارد.
    وقتی انتهای استولون بصورت غده شروع به تورم می کند، پوست (پریدرم) توسعه می یابد. لایه سلولی که مستقیماً زیر اپیدرم است به کامبیوم چوب پنبه ساز تغییر پیدا می کند. در قسمت خارجی، کامبیوم چوب پنبه ساز تولید سلولهای چوب پنبه ای می کند. پریدرم یک غده بالغ از ۵ تا ۱۵ لایه سلولی تشکیل شده است. کامبیوم چوب پنبه ساز و سلولهای چوب پنبه ای روی یکدیگر پریدرم نامیده می شوند. هرگاه لایه پریدرم حاوی رنگیزه های قرمز باشد سیب زمینی قرمز رنگ خواهد بود. در زمان بلوغ، کامبیوم چوب پنبه ساز فعالیت خود را متوقف ساخته، دیواره های سلولی آن و پوست غده ضخیم تر می شوند.
    بخش های مختلفی در غده وجود دارد شامل، لایه چوب پنبه ای بیرونی (پریدرم)، پارانشیم ذخیره کننده درونی، پارانشیم ذخیره کننده بیرونی و حلقه آوندی. همه بافت ها به تک تک چشم ها متصل هستند. فاصله بین پوست و حلقه آوندی حدوداً نیم سانتی متر است، ولی پوست و حلقه آوندی در محل چشمها و در محل اتصال استولون کم و بیش در تماس نزدیک هستند.
    در واکنش به زخم شدن غده، بافتی چوب پنبه ای با نام سوبرین در مدت یک روز شکل می گیرد. برای تشکیل این لایه در اطراف محل زخم شده از نشاسته ذخیره شده استفاده می شود، در نتیجه محتوی نشاسته غده کاهش می یابد. این عمل لایه ای مقاوم در برابر ورود عوامل بیماریزای قارچی و باکتریایی بوجود می آورد.
    تعداد چشم در یک غده بطور قابل ملاحظه ای بسته به عواملی چون واریته، اندازه غده و شرایط رشد متغییر است. این چشمها مانند جوانه های کناری روی ساقه، یک مارپیچ مخصوص حول غده بوجود می آورند. غلاف دربرگیرنده جوانه ها در چشم، یک برگ کوچک است. چشم، در واقع کنار یک برگ روی بخشی از یک ساقه واقع شده است. در بسیاری از موارد، جوانه اصلی در بخش میانی چشم قرار می گیرد و در هر طرف آن جوانـه ای دیگر وجود دارد که غالباً این جوانه ها بخوبی توسط گوشت غده تفکیک شده اند و بصورت مثلث در کنار هم قرار گرفته اند. (این امر در جوانه زدن غده بذری نقش مهمی را ایفاء می کند). در هنگام رشد غده، چشمها در حالت خواب هستند.
    ▪ گل
    گلها، پنج قسمت به رنگهای مختلف با خامه و کلاله ساده و تخمدان دو خانه ای دارند. گرده، اصولاً با باد انتقال می یابد. خودگشنی، طبیعی است. دگرگوشنی نسبتاً نادر است و در صورت وقوع، احتمالاً حشرات در آن دخالت دارند. دیپلوئید ها ، با استثناهایی بسیار اندک، خود ناسازگار هستند.
    ▪ میوه
    میوه ها گرد تا تخم مرغی (به قطر cm ۳-۱ یا بیشتر) به رنگ سبز، زرد مایل به سبز یا قهوه ای، و در هنگام رسیدن، قرمز تا بنفش هستند. میوه ها دو خانه ای، با بیش از ۳۰۰-۲۰۰ بذر هستند. به علت چند عامل عقیم ساز، ممکن است حتی در صورت تشکیل میوه، بذری وجود نداشته باشد. میوه این گیاه به علت دارا بودن ماده سولانین سمی می باشد. دانه موجود در این میوه ها می توانند گیاه تازه ای تولید کنند اما گیاهان تولید شده به این روش تفاوتهای زیادی با گیاه والد خواهند داشت و در ضمن برای تشکیل غده کامل زمان بسیار بیشتری احتیاج است.
    ▪ ساقه
    زمانی که از قطعه های بذری جوانه می زند چندین ساقه از یک قطعه بذری رشد می کند. این مسئله زمانیکه تراکم ساقه بسیار بالا باشد می تواند باعث بی نظمی های فیزولوژیکی در رشد غده ها، مانند سبز شدگی غده گردد.
    در مراحل اولیه، رشد ساقه بصورت عمودی می باشد، ارتفاع ساقه به cm ۱۵۰-۶۰ می رسد. تراکم ساقه ها همچنین بر ارتفاع ساقه تأثیر می گذارد، با افزایش تراکم ارتفاع ساقه ها افزایش می یابد و در این حالت تعداد ساقه های جانبی بسیار کمتر می شود و پتانسیل فتوسنتز به شدت کاهش می یابد.
    ساقه معمولاً سبز است، اما می تواند قرمز تا ارغوانی، زاویه دار و غیر چوبی باشد. با وجود این در اواخر فصل رشد، قسمتهای تحتانی می توانند نسبتاً چوبی شوند.
    ▪ برگ
    انواع برگ در میان بسیاری از گونه ها و ارقام زراعی تفاوت بسیار دارند. روزنه ها در سطح زیرین برگ ها بسیار زیاد هستند و انواع مختلف کرک بر روی قسمت هوایی وجود دارد. شاخه های فرعی از جوانه های محوری برگ بوجود می آیند.
    بطور کلی الگوی برگ دهی در گیاه سیب زمینی مرکبِ پر مانند می باشد، همراه با ۱۲-۷ برگچه بیضی شکل متناوب، بهمراهِ یک برگچه انتهایی. حاشیه برگ ها مضرس یا صاف می باشد. در فواصل این برگچه ها نیز برگچه های کوچکتری جای دارد که بدان ظاهر مشخص می دهد بطوریکه وجود آنها سبب می شود این گیاه بسهولت از گونه های دیگر Solanum تشخیص داده شود. میزان شکل گیری این برگچه ها تعیین کننده پتانسیل عملکرد یک رقم می باشد .
    ● فرآیند غده زایی
    غده زایی دومین مرحله نموی گیاه سیبزمینی به شمار میرود. شروع غده زایی و رشد متعاقب غده ها در سیب زمینی در نتیجه مجموعه ای از تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی صورت می گیرد که در سطح و زیر خاک اتفاق می افتد.
    پیش از این پژوهشگران فرآیند غده زایی را به کربوهیدرات های اضافی نسبت می دادند و برای تحقیقات خود از نسبت C/N کمک می گرفتند. دانشمندی به نام ویلزینک در دهه نود نشان داد که عامل ایجاد کننده غده زایی غلظت متابولیت های حاصل از فتوسنتز ، به خصوص نسبت کربوهیدرات به پروتئین بود. این تئوری بعد ها توسط دانشمندان دیگر نیز تایید شد.
    غده ها از رشد میانگره انتهایی استلون بوجود می آیند و مکانیزمی که برای آن پیشنهاد شده است به شرح زیر است:

    ۱) رشد طولی استولون متوقف می شود و تغییراتی در این مرحله در رشد شعاعی و محوری سلول های استلون توسط تقسیم سلولی اعمال می شود.
    ۲) اولین علامت بیو شیمیایی خود را نشان می دهد و آن رسوب یافتن نشاسته می باشد که ناشی از تجمع گلیکوپروتئین پاتاتین در غده ها می باشد.
    ۳) با تشکیل بافت مریستمی در ناحیه تشکیل غده تقسیم سلولی در سلول ها آغاز شده و این تقسیمات تا ابتدای مرحله بلوغ ادامه می یابد.
    غده زایی یک فرایند بسیار پیچیده است و این بدان دلیل است که عوامل محیطی، ژنتیکی و بیوشیمیایی در آن دخیل بوده اثرات متقابل و گاها گمراه کننده ای دارند.
    ● تاثیر عوامل ژنتیکی بر غده زایی
    ثابت شده است که عوامل وراثتی مهمترین نقش را در میزان و سرعت غده زایی و همچنین کیفیت و کمیت هر غده ایفا می کنند. به هر حال رقمی که پتانسیل ژنتیکی آن تولید ۵ غده است با مساعد شدن همه شرایط نیز بیش از این غده تولید نخواهد کرد.
    دانشمندان علم اصلاح نباتات نشان داده اند که معمولا بوته هایی که غده های کمتری تولید می کنند وزن و کیفیت غده های بهتری دارند. البته این قضیه در مورد ارقام تراریخته کنونی صدق نمی کند.
    ● تاثیر شاخص سطح برگ بر غده زایی
    شاخص سطح برگ مهم ترین فاکتوری بود که برای مطالعه غده زایی توجه دانشمندان دهه ۸۰ را به خود جلب کرده بود. تا آن زمان تصور این بود که تنها شاخص سطح برگ در زمان و میزان غده زایی موثر است. البته ادعای آنان بیراه هم نبود ولی امروزه با کشف بیش از ۲۰ فاکتور کوچک و بزرگ همچنان تمام زوایای امر شناخته نشده است. نمودار زیر نشان می دهد با نزدیک شدن به شاخص سطح برگ مطلوب غده زایی آغاز شده است.
    ● اثر مواد معدنی ماکرو بر غده زایی
    ▪ نیتروژن۱
    نیتروژن کافی در حضور P و K به میزان کافی، مریستم های انتهایی و جانبی را تحریک و از اینرو نمو برگ را افزایش می دهد. نیتروژن کافی باید در طی رشد سریع گیاه و غده سازی وجود داشته باشد. با رشد گیاه، نیاز به نیتروژن افزایش می یابد، زیرا نیتروژن از برگ های تحتانی به برگ های فوقانی می رسد و مقدار زیادی از آن در نهایت به غده ها انتقال می یابد. مقدار ازت لازم برای زراعت سیب زمینی بسته به هدف از محصول و خاک از ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار متغیر است. مصرف بیش از حد ازت، رشد شاخ و برگ را تحریک کرده و تشکیل غده را به تأخیر می اندازد. زراعتی که ازت بیشتری دریافت کرده، دیرتر از زراعتی که مقدار کمتری ازت دریافت کرده است، می رسد. اگر گیاه قبل از اتمام فصل رشد موجود، می رسد بدان معناست که مقدار مصرف ازت را باید افزایش داد. گیاهانی که دچار کمبود نیتروژن هستند غالباً کلروزی و دارای رشد آهسته راست هستند و برگ هایی کوچک، راست و به رنگ سبز روشن دارند.

    ازت بیش از اندازه نیز بویژه اگر باعث شود که گیاه قبل از رسیدگی طبیعی برداشت شود، ممکن است موجب کاهش مقدار ماده خشک، افزایش میزان پوکی غده، افزایش مقدار قندهای احیایی و افزایش نیترات شود. فراوانی ازت خاک در اواخر دوره رشد در نواحی که دوران رسیدگی غدد با هوای گرم روبروست (میانگین دمای شبانه روزی هوا بیش از ۲۵°C ) بسیار نا مطلوب است. در این شرایط، رشد رویشی تداوم یافته و رشد ثانویه در غدد مشاهده می گردد.
    ▪ فسفر۲
    فسفر در مراحل اولیه رشد گیاه و سپس در غده سازی ضروری است. کمبود فسفر در اوایل فصل رشد، سبب تأخیر رشد قسمتهای انتهایی شده و بوته ها کوچک، دوکی شکل و قدری سفت می شوند. چون ممکن است فسفر میزان آلودگی ویروسی را کاهش دهد، میزان نسبتاً زیادی فسفر به زراعت سیب زمینی داده می شود. میزان مصرف فسفر اغلب ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار است ولی در خاکهای تثبیت کننده فسفر به مقدار بسیار بیشتری فسفر نیاز است. کمبود فسفر در انواع خاکها رخ می دهد: خاکهای آهکی، پیت (توربی) ، خاکهای سبک با میزان فسفر اولیه پایین و خاکهای سنگینی که فسفر در آنها تثبیت می شود.
    ▪ پتاسیم۳
    پتاسیم برای رشد طبیعی گیاه ضروری است و در گیاه تحرک بسیار دارد. ظهور زود رس شاخ و برگ که به شکلی غیر عادی سبز تیره، سبز آبی فام و براق است، علامت قابل اطمینان کمبود پتاسیم است. همچنین وقتی که کمبود پتاسیم شدید است نمو ریشه ها ضعیف و استولون ها کوتاه می شوند. اندازه غده و بازده محصول کاهش می یابد. در خاکهای سبک، ماسه ای و توربی که به آسانی شسته می شوند، کمبود پتاسیم بسیار متداول است. پتاسیم قابل تبادل باید بیش از kg/ha ۲۰۰ در cm ۲۰ بالایی خاک باشد.
    در استفاده از کود های شیمیایی باید توجه کرد که ترکیب شیمیایی این مواد نیز نقشی حساس را ایفا می کنند، به عنوان مثال استفاده از سولفات پتاسیم نسبت به استفاده از کلرید پتاسیم باعث مشکلات کمتری در کیفیت غده می گردد. همچنین ممکن است با آهک دهی به خاک به دلیل رقابتی که بین K+ و Ca+ برای جذب توسط ریشه صورت گیرد، علائم کمبود پتاسیم در گیاه مشاهده گردد.
    ▪ کود دهی ۴
    سیب زمینی به مصرف کود های دامی و شیمیایی بخوبی واکنش نشان می دهد. بکار گیری کود دامی نه تنها باعث تأمین مقادیری ازت، فسفر و پتاسیم می شود، بلکه باعث بهبود ویژگیهای بستر بذر و حفظ رطوبت خاک نیز می شود. هوموس ساختمان خاکهای سنگین را بهبود می بخشد، در حالیکه قدرت نگهداری رطوبت را در خاکهای سبک افزایش می دهد. همچنین به کار گیری رژیم منگنز و کلسیم نیز به غده زایی کمک کرده است(ماتسورا و همکاران ۱۹۹۳).
    ● دما
    در دما های بالا میزان تنفس از مقدار فتوسنتز بالاتر می رود، این مسئله باعث کندی جذب نشاسته در رأس استولون می شود. در دما های پائین تر غلظت کربوهیدرات انتقال یافته به رأس استولون افزایش می یابد. بطور کلی بیشترین مقدار محصول هنگامی حاصل می شود که میانگین دمای روزانه °C ۲۱ باشد. تحقیقات ونت ۱ در سال ۱۹۵۷ نشان داد که در دمای پائین شب، هورمون های القاء غده دهی در برگ ها تولید می شوند و به رأس استولون انتقال می یابند و نیز در این شرایط تنفس به کندی صورت می گیرد که این خود باعث افزایش ذخیره سازی نشاسته در غده می شود.
    اگرچه سیب زمینی محصول فصول خنک سال می باشد، ولی این گیاه نسبت به سرمای شدید و یخبندان به شدت حساس است و در دمای °C ۲- غده یخ می زند و کاملاً از رشد باز می ایستد.
    میزان رشد جوانه ها از غده های بذری به دمای خاک بستگی دارد. رشد جوانه ها در دمای °C۶ بسیار کند اتفاق می افتد، این رشد در دمای °C ۹ به آهستگی صورت می گیرد و تقریباً در °C ۱۸ بالاترین میزان خود را خواهد داشت.(آگوستو و همکاران ۲۰۰۶(
    دمای مناسب خاک برای تولید غده °C ۱۹ – ۱۶ می باشد. چنانچه دمای خاک به بیش از °C ۲۰ برسد رشد غده کاهش پیدا خواهد کرد و دما های بیش از °C ۳۰ باعث توقف رشد غده ها خواهد شد. بطور کلی تعداد غده های تولید شده در دما های پائین تر نسبت به دما های بالاتر بیشتر است، چراکه دماهای بالاتر باعث رشد بیشتر غده ها و افزایش حجم آنها می شود.
    در فصول رشدی که دمای هوا بیش از ۳۰ روز بیش از ۳۵ باشد رشد غده (عملکرد) و کیفیت محصول به شدت کاهش می یابد.
    ● تراکم کاشت ۴
    تراکم بوته بر کل عملکرد و متوسط اندازه غده اثر می گذارد. با افزایش تراکم بوته، عملکرد بالا می رود، ولی متوسط اندازه غده کاهش می یابد. افزایش عملکرد در تراکم بالاتر بوته به دلایل زیر است.
    ▪ زمین زودتر از برگهای سبز پوشیده می شود ( در زمان زود تری از فصل رشد نور بیشتری جذب شده و برای آسیمیلاسیون مورد استفاده قرار می گیرد).
    ▪ انشعابات جانبی کمتری بوجود می آید.

    ▪ رشد غده زود تر شروع می شود.
    برای تولید غده های کوچک تراکم بوته بالاتری مورد نیاز است. البته، در تراکم بوته پائین نیز امکان تولید غده های کوچک وجود دارد، ولی در این حالت محصول را باید زمانی برداشت کرد که هنوز نرسیده است، در نتیجه کل عملکرد پائین خواهد بود. متوسط اندازه غده مورد نظر عمده ترین عامل تعیین کننده تراکم بوته مورد نیاز است.
    باید توجه داشت که مینی تیوبر های بزرگتر را مدت طولانی تری می توان نگهداری کرد.
    ● خاک
    گیاه سیب زمینی قادر است در طیف وسیعی از انواع خاک با موفقیت رشد کند ولی در خاکهای شنی لومی، سیلتی لومی، تورب و هوموسی موفقیت بیشتری دارد. خاک باید سست، ترد، عمیق و زهکشی شده باشد و ذخیره خوبی نیز از مواد آلی داشته باشد. خاک های رسی با داشتن زهکش ضعیف باعث تولید غده های بد شکل خواهند شد، همچنین خاک های شنی به سرعت آب خود را از دست خواهند داد و در نتیجه باعث مرگ زود هنگام گیاه می شوند. pH مناسب خاک برای رشد سیب زمینی ۵ تا ۵/۶ می باشد. اما در صورت لزوم برای کاهش میزان بیماری زخم شدگی در پوست غده ها، pH را خاک می توان تا ۵ – ۸/۴ کاهش داد.
    سله بستن سطح خاک نیز می تواند اثرات نامطلوبی در بر داشته باشد، چراکه در سرمای بهار هنگامی که جوانه زنی به آهستگی صورت می گیرد بارش های شدید باران در این فصل می تواند خلل و فرج سطح خاک را مسدود کند و به همین دلیل جوانه ها قادر به خروج از خاک نیستند. در این شرایط سله شکنی برای خروج جوانه ها از خاک ضرورت دارد.
    ● شدت نور
    در شدتهای کمتر نور رشد شاخ و برگ تحریک می شود و رشد غده به تأخیر می افتد اما در شدتهای بالاتر نور، غده دهی زودتر آغاز می شود، غده های تولید شده وزن خشک بالاتری خواهند داشت و عملکرد تولید بالاتر است. اما در شدت های بسیار بالای نور، گیاه زودتر از بین می رود و به همین دلیل وزن غده ها کاهش می یابد. از اینرو اختلاف شدت نور در مناطق مرتفع و پست ممکن است بر رشد مؤثر باشد.
    مِنزِل ۳ در سال ۱۹۸۵ گزارش داد که میزان غده دهی در شدتهای بیشتر نور افزایش می یابد. به نظر می رسد شدت بالای تابش نور خورشید باعث افزایش غلظت کربوهیدراتها در رأس استولون می شود.
    ● طول روز (فتوپریود)
    طول روز تأثیر قابل ملاحظه ای بر نحوه رشد سیب زمینی می گذارد. تحت شرایط روز کوتاه، تشکیل غده زود تر آغاز شده، استولونها کوتاه و شاخ و برگ کوچک می مانند و نیز تعداد غده ها افزایش می یابد، ولی تحت شرایط روز های بلند تشکیل غده دیر تر آغاز شده، استولونها طویلتر و رشد شاخ و برگ زیاد تر است.
    تفاوت بین ارقام در تولید غده می تواند به علت اختلاف در فتوپریود بحرانی آنها باشد. فتوپریودی که از فتوپریود بحرانی کوتاه تر باشد باعث تحریک غده دهی می شود. بنابراین ارقام زودرس مناطق معتدل با داشتن فتوپریود بحرانی طولانی در روشنایی متوالی تولید غده می کنند، اما آن دسته از ژنوتیپهایی که فتوپریود بحرانی کوتاه تر دارند، هنگامی تولید غده می کنند که در رژیم ۱۲ ساعت روشنایی قرار گیرند.(آگوستو وهمکاران ۲۰۰۶(
    چون دما نیز بر تشکیل غده مؤثر است و از آنجایی که اثر متقابلی بین دما و طول روز وجود دارد، بنابراین بهتر است از لغت ترموفتوپریود به جای فتوپریود استفاده شود. در رابطه دما و طول روز اغلب پدیده های زیر ملاحظه می شود.
    ▪ طول روز کوتاه و دما های پایین عموماً تشکیل غده را تحریک می کنند (دما های پایین شب مؤثرتر از دما های پایین روز است).
    ▪ در دما های معتدل و پایین، طول روز اثر به مراتب بیشتری بر زمان تشکیل غده دارد و تأثیر بر واریته های دیر رس بیشتر از واریته های زود رس است.
    ▪ تحت شرایط طول روز بلند، دما های بالا تا حدود زیادی تشکیل غده را محدود می سازند.
    ▪ تحت شرایط طول روز های کوتاه و دما های زیاد، پیدایش و توسعه غده در واریته های زود رس به طور قابل توجهی زود تر از واریته های دیر رس انجام می شود.
    ▪ در دمای بالا تشکیل غده تحت شرایط روز های کوتاه زودتر از شرایط روز های بلند آغاز می شود، این موضوع تولید سیب زمینی در کشور های گرمسیری را که در آنها روز ها کوتاه هستند، میسر می سازد. روز های کوتاه جبران دمای بالا را می کند.
    بررسی عملکرد سیب زمینی از طریق تأثیر نور و دما بر غده های بذری قبل از کشت نشان می دهد که قرار دادن غده ‌های بذری سیب زمینی تحت رژیم نور و دمای مناسب موجب افزایش نسبی عملکرد شده و مهمتر از همه موجب فزایش مقاومت گیاه در مقابل بیماریها، آفات و بی آبی و حتی یخبندانهای سطحی بهاری می شود.
    ● رطوبت
    گیاه سیب زمینی به خشکی حساس بوده و به وجود رطوبت کافی در خاک طی تمام دوره رشد نیازمند می باشد. بالاترین دوره حساسیت به خشکی زمانی است که غده در حال رشد سریع است.
    بعد از کاشت باید غده بذری در محیط مرطوب قرار گرفته و نیشها نیز باید توسط خاک مرطوب احاطه شده باشند تا رشد نیش و سبز شدن به خوبی انجام شود. از اینرو معمولاً اولین آبیاری سیب زمینی را قبل از کاشت انجام می دهند. بطور کلی آبیاری قبل از کاشت سه فایده مهم دارد:

    ۱) خاک تا زمان کاشت رطوبت بسیاری را از دست می دهد و در نتیجه سریعتر گرم می شود. حرارت بالای خاک سبب تسریع در سبز شدن محصول می گردد.
    ۲) سبب می شود که خاک خرد شده و بدون کلوخه و مرطوب در اطراف غده بذری قرار بگیرد.
    ۳) جوانه زدن بذر علفهای هرز را قبل از سبز شدن محصول تحریک نموده و کنترل آنها را تسهیل می کند.
    مقدار زیاد آب می تواند موجب کمبود اکسیژن و پوسیدگی غده های بذری شود. در بعضی از خاک ها که به فشردگی حساس هستند، باران یا آبیاری بارانی شدید می تواند موجب فشردگی خاک یا مسدود شدن منافذ خاک شود به گونه ای که سبز شدن به تأخیر می افتد. بدین ترتیب، تأمین آب بعد از کاشت و قبل از سبز شدن از نظر سبز شدن یکنواخت و تعداد ساقه هایی که بوجود خواهند آمد، بسیار مهم است.
    وقتی دمای خاک بالا باشد نیز می توان از آب برای کاهش دما استفاده کرد، ولی در این حالت باید مقادیر اندکی آب به دفعات و از طریق آبیاری بارانی مصرف شود. با این عمل می توان دمای خاک را ۱۰ – ۵ درجه سانتیگراد کاهش داد.
    میزان زیاد آب در طول دوره سبز شدن تا شروع رشد غده دهی به تولید یک سیستم ریشه ای سطحی منجر خواهد شد. بنابراین، آبیاری بیش از حد در این دوره زیانبار است، آبیاری باید متناسب با توسعه شاخ و برگ و سیستم ریشه ای باشد.
    در مرحله رشد غده، گیاه برای دستیابی به عملکرد بالا به مقدار زیادی آب نیاز دارد. حصول عملکرد مطلوب تنها در صورتی امکان پذیر است که غلظت CO۲ در بافت برگ در اثر مقاومت روزنه ای کاهش نیابد.
    کمبود آب می تواند بطور مستقیم و غیر مستقیم بر میزان آسیمیلاسیون خالص اثر بگذارد. اثر غیر مستقیم از طریق تسریع پیری برگ صورت می گیرد. در ضمن، پیر شدن زود هنگام برگ دوره رشد را کوتاه می کند. بنابراین، یک دوره خشکی می تواند مجموع نور دریافت شده توسط گیاه و راندمان استفاده از این نور برای تولید ماده خشک را کاهش دهد. کمبود آب نه تنها عملکرد غده، بلکه کیفیت آن را نیز کاهش می دهد. بطور کلی برای رسیدن به حد مطلوب عملکرد در گیاه سیب زمینی رطوبت خاک باید بطور یکنواخت بین ۶۰ تا ۷۰ درصد ظرفیت زراعی تأمین گردد. تأمین نامنظم آب به رشد نامنظم غده منتهی خواهد شد، که ممکن است موجب تشکیل غده های بد شکل و ایجاد ترک بر روی غده ها گردد.
    دوره های شدید خشکی توأم با دمای بالا، بویژه اوایل دوره رشد غده که خاک بطور کامل از شاخ برگ پوشیده نیست، می تواند موجب رشد ثانویه شود. تأمین آب بر مقدار ماده خشک غده نیز اثر می گذارد. میزان آبی که برای رشد مطلوب گیاه لازم است تا حدودی باعث کاهش درصد ماده خشک غده می شود، بویژه اگر مقدار زیادی آب در اواخر این دوره داده شود. اما مقدار ماده خشک غده توسط عوامل متعددی کنترل می شود که با یکدیگر اثر متقابل دارند، به گونه ای که پیش بینی اثر یک عامل به تنهایی مشکل است. (کینگ و لاو ۲۰۰۴(
    میزان آب مورد نیاز سیب زمینی بسته به میزان کود مصرفی، نوع خاک، دما، وزش باد، تراکم بوته و ساقه، روش های زراعی و همچنین طول دوره رشد بستگی دارد. سیب زمینی به آب نسبتاً زیادی نیاز دارد. در زمینهای رسی فاصله بیـن دو آبیاری باید بیشتر و در خاکـهای شنی کمتر در نظر گرفـته شود. در زمینهای شنـی هر ۷ – ۶ روز یک مرتبه و در خاکهای رسی هر ۱۲ – ۱۰ روز یکبار باید مزرعه آبیاری شود. بطور کلی با توجه به شرایط آب و هوائی و بافت خاک، هر هکتار در طول دوره رشد به ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر که معادل ۰۰۰/۱۰ تا ۰۰۰/۱۳ متر مکعب آب است نیاز دارد.
    ● نقش هورمون های گیاهی بر غده زایی
    ▪ اکسین:
    مشخص شده است که وقتی ریشه های سیب زمینی در مجاورت CO۲ قرار گرفت میزان IAA(StIAA ) در آن افزایش یافت و غده زایی نسبتا تحریک شد (کلوسترمن و همکاران ۲۰۰۶). همچنین در منابع ذکر شده است که ۲-۴-D که علف کشی از خانواده اکسین هاست غده زایی را تحریک نمود.
    ▪ سایتوکینین:
    گزارشاتی وجود داشته است که نشان می دهد در شرایط شدید غده زایی مقادیر بالایی از این هورمون در برگها، ریشه ها و غده ها یافت شده و کینین موجود از نوع زآتین گزارش شده است(ارتکا و همکاران ۱۹۸۰) .با این حال دلیل مشخصی برای شرکت زآتین در تحریک غده زایی وجود ندارد.
    در مطالعات درون شیشه گزارش شده است که استعمال خارجی سایتوکینین غده زایی را تحریک کرد. (کاستل ۱۹۹۱) با این حال گزارشاتی نیز در دست است که این هورمون را بی اثر دانسته است(سیمکو ۱۹۹۳)
    ▪ جیبرلین:
    مشخص شده است که جیبرلین بر غده زایی اثر منفی دارد . استدلالی که غالبا ارائه می شود این است که این هورمون از تجمع نشاسته در استولون جلوگیری می کند. گزارشاتی نیز در مورد اثر مثبت جیبرلین بر غده زایی ارائه شده است که این امر بعید به نظر می رسد.
    استعمال خارجی جیبرلین نیز از میزان غده زایی کاسته است. در مطالعه ای با استعمال خارجی GA۳ بر روی برگ سیب زمینی مشاهده شد که غده زایی به میزان قابل توجهی کاهش نشان داد. همچنین این تاثیر برای GA۱,GA۴,GA۷,GA۹ نیز دیده شد.(وارینگ و کومار ۱۹۷۴)
    ▪ اتیلن:
    اتیلن در برخی از گیاهان مانند کوکب مستقیما باعث غده زایی می شود(بیران و همکاران ۱۹۷۲( ولی در مورد سیب زمینی چنین چیزی گزارش نشده است.
    مطالعه دیگری که توسط استکانت (۱۹۷۲) انجام شد نشان داد آلار ، اترل و ACCکه از نظر ساختمانی مشابه اتیلن بوده و یا پیش ماده تولید آن به شمار می روند به صورت استعمال خارجی ، غده زایی تحریک شده با کومارین را تسریع کردند.
    ▪ آبسیزیک اسید:
    مطالعاتی که از سال ۱۹۶۰ تا کنون بر اثرات ABA بر غده زایی سیب زمینی صورت گرفته است به کرات نشان می دهد که این هورمون غده زایی را تحریک می کند.
    به نظر میرسد جذب نیتروژن و نسبت درون زای ABA/GA در روند غده زایی تعیین کننده باشد:
    ۱) افزایش جذب ازت باعث کاهش نسبی ABAوافزایش GAو کاهش نسبت کسر ABA/GA شده لزا از غده زایی جلوگیری می شود.
    ۲) قطع جذب ازت و کاهش سطح آن در اندام های گیاه منجر به افزایش ABA و کسر ABA/GA شده نتیجتاً غده زایی تحریک می شود.(ژین زو و همکاران ۱۹۹۸)
    دیگر مواد تنظیم کننده رشد: مشخص شده است که استعمال خارجی اسید سالیسیلیک در هر دو حالت کشت درون شیشه و مزرعه ، غده زایی را تحریک کرد. این توانایی بیشتر زمانی بروز می کند که اسید جازمونیک وجود ندارد. ولی به هر حال ثابت شده که این هورمون مسئول غده زایی در شرایط طبیعی نیست.
    مشخص شده است که استعمال خارجی موادی از جمله اسید بنزوئیک، کومارین(استکانت ۱۹۷۲( و CCC غده زایی را به میزان چشمگیری افزایش دادند. تئوری که برای این امر پیشنهاد می شود این است که این مواد سطح هورمون جیبرلین را کاهش می دهند. (ژین زو و همکاران ۱۹۹۸) .
    ● مناطق کشت سیب زمینی در ایران
    سیب زمینی تقریباً در تمام استانهای ایران، از مناطق بیابانی تا مناطق مرطوب کرانه دریای خزر کشت می شود، ولی سه ناحیه عمده تولید سیب زمینی در کشور عبارتند از:
    ۱) منطقه البرز:
    این منطقه از آذربایجان شرقی در شمال غربی کشور تا خراسان در شمال شرقی امتداد دارد. اردبیل، زنجان و گرگان از مراکز عمده تولید سیب زمینی در این ناحیه می باشند.
    ۲) منطقه زاگرس:
    این منطقه از قسمت غربی حوزه البرز به طرف جنوب شرقی تا مرکز ایران امتداد دارد. مراکز عمده تولید سیب زمینی در این ناحیه، همدان، اراک، فریدن و اصفهان می باشد.
    تولید سیب زمینی در مناطق مرتفع، بطور کلی در ارتفاع بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متر از سطح دریا انجام می شود. بیش از۹۰% سطح زیر کشت سیب زمینی در کشور متعلق به این مناطق می باشد. بخشی از تولید سیب زمینی متعلق به نواحی خشک و کم ارتفاع جنوب ایران بویژه استانهای فارس، هرمزگان، خوزستان و قسمتی از سیستان و بلوچستان می باشد.(سالنامه وزارت کشاورزی ۱۳۸۳)

    ۳- Rhizome
    ۶- Suberin
    ۱- Nitrogen
    ۲- Phosphor
    ۳- Potassium
    ۴- Fertilization
    ۳- Menzel
    ۴- Plant density


    فهرست منابع
    ۱- خواجه پور.محمد رضا- ۱۳۸۵-گیاهان صنعتی-جهاد دانشگاهی اصفهان- ۴۳۳_۴۳۶
    ۲- ارتکا ار.ان-ترجمه فتحی ق. ، الف.اسماعیل پور-۱۳۷۹-مواد تنظیم کننده رشد گیاهی-جهاد دانشگاهی مشهد-۱۹۶_۲۰۴
    ۳- Rastovski.A&A.Vanes-۱۹۸۷-storage of potatoes-Pudoc Wageningen- chap.۵,۲۱
    ۴- Li.H.paul-۱۹۸۵-potato physiology-Academic Press Florida-chap.۴,۵,۶,۸,۹
    ۵- Jeffrey C. Suttle and Julie F. Hultstrand-۱۹۹۴-Role of Endogenous Abscisic Acid inPotato Microtuber Dormancy-Plant Physiol. (۱۹۹۴) ۱۰۵: ۸۹۱-۸۹۶
    ۶- STALLKNECHT G. F-۱۹۷۲-Coumarin-induced Tuber Formation on Excised Shoots of Solanum tuberosum L. Cultured in Vitro-Plant Physiol. (۱۹۷۲) ۵۰, ۴۱۲-۴۱۳
    ۷- Xin Xu, Andre´ A.M. van Lammeren, Evert Vermeer, and Dick Vreugdenhil-۱۹۹۸-The Role of Gibberellin, Abscisic Acid, and Sucrose in the Regulation of Potato Tuber Formation in Vitro-Plant Physiol. (۱۹۹۸) ۱۱۷: ۵۷۵–۵۸۴
    ۸- MARTIN M. WILLIAMS, II and RICK A. BOYDSTON-۲۰۰۲-Effect of Shoot Removal During Tuberization on Volunteer Potato(Solanum tuberosum) Tuber Production-Weed Technology. ۲۰۰۲. Volume ۱۶:۶۱۷–۶۱۹
    ۹- Streck.N.A et al-۲۰۰۶-Simulating the development of field grown potato(Solanum tuberosum L.)-AGMET-۳۶۳۳; No of Pages ۱۱
    ۱۰- Patel.N, T.B.S. Rajput-۲۰۰۶-Effect of drip tape placement depth and irrigation level on yield of potato-AGWAT-۲۳۷۰; No of Pages ۱۵
    ۱۱- Haase.T , C. Sch¨uler, J. He-۲۰۰۶-The effect of different N and K sources on tuber nutrient uptake, total and graded yield of potatoes (Solanum tuberosum L.) for processing-EURAGR-۲۴۶۶۶; No. of Pages ۱۱
    ۱۲- Kloosterman.B, R.G.F. Visser, C.W.B. Bachem-۲۰۰۶-Isolation and characterization of a novel potato Auxin/Indole-۳-Acetic Acid family member (StIAA۲) that is involved in petiole hyponasty and shoot morphogenesis-Plant Physiology and Biochemistry
    ۱۳- Gale E. Kleinkopf, Tina L. Brandt, and Nora Olsen-۲۰۰۶-PHYSIOLOGY OF TUBER BULKING- unpublished data.
    سمینار درس فیزیولوژی تکمیلی
    زیر نظر استاد ارجمند
    دکتر احمد نظامی
    ترجمه،تهیه و تدوین
    امیر استادی جعفری
    الیاس رضاییان‌زاده
    مقالات ارسالی به آفتاب
    Last edited by amin2000; 25-05-2008 at 16:43.

صفحه 7 از 7 اولاول ... 34567

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •