تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 934 اولاول ... 7891011121314152161111511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #101
    اگه نباشه جاش خالی می مونه N.P.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    376

    پيش فرض

    پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم

    از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزرش دهد

    پروانه امشب پر نزن اندر حریم یار من

    ترسم صدای شهپرت خوابست و بیدارش کند

    ای گربه خوش خط وخال امشب نیا بالین یار

    ترسم صدای پای توخوابست وبیدارش کند

    باد صبامحض خدا امشب نیا در باغ ما

    ترسم صدای شاخه ها خوابست وبیدارش کند.

  2. #102
    اگه نباشه جاش خالی می مونه N.P.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    376

    پيش فرض

    خداحافظ مگو بامن مرو ای روح از جانم

    در این دنیای عاشق کش تو هستی جان وجانانم

    نهال خاطراتم را به دیده آب می دادم

    گل یاد تو می روئید در رویای گلدانم

    وگاهی بغض می کردم ز چشمم ژاله می بارید

    زمان آبستن غم بود از پاییز چشمانم

    پس ازتو آسمان بر دوش من آوار می گردد

    ومی گیرم زاندوهت سرم را در گریبانت

    بیا وبر دل سردم بیفشان نور عشقت را

    که من بی روی تو هرگز در این وادی نمی مانم

    ببین تندیس عشقم را که از فرجام می لرزد

    نگیری گر تو دستم را زهم پاشیده می مانم

    بمان با دست سرشارت غبار آینه بزدا

    که ابر شوق چشمم را به پای تو ببارانم

    تمنایم همه اینست ای تصویر رویایی

    برای خواهش اشکم بمان در قاب چشمانم.

  3. #103
    داره خودمونی میشه Mah$a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    tehran_karaj
    پست ها
    59

    پيش فرض



    بازدرخلوت من دست خیال

    صورت شاد تورا نقش نمود

    بر لبانت هوس مستی ریخت

    در نگاهت عطش توفان بود

    یاد آن شب که تورا دیدم وگفت

    دل من با دلت افسانه ی عشق

    چشم من دید در آن چشم سیاه

    نگهی تشنه و دیوانه ی عشق

    رفتی و دردل من ماند بجای


    عشقی آلوده به نومیدی و درد

    نگهی گمشده در پرده ی اشک

    حسرتی یخ زده در خنده ی سرد

    فروغ فرخزاد




  4. #104
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    In My Dreams World
    پست ها
    4

    پيش فرض

    سلام
    این اولین پست من اینجاست
    این شعر برای من خیلی ارزشمند هست چون من رو یاد مهربون ترین و با گذشت ترین و البته دوست داشتنی ترین و خوش قلب ترین آدم دنیا می اندازه



    تو به من خندیدی
    و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه
    سیب را دزدیم
    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب آلوده به من کرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خک
    و تو رفتی و هنوز
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان
    می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چرا
    خانه کوچک ما سیب نداشت !

    شاید از دید خیلی از شما ها عاشقانه نباشه........ اما من خیلی خاطرات عاشقانه ی شیرینی از این شعر دارم که هیچ وقت فراموششون نمی کنم و هنوز با زمزمه ی این شعر تک تک اون خاطرات شیرین و شاد رو برای خودم زنده می کنم........هیچ کس نمی تونه تا روزی که زنده هستم خاطراتم رو از من بگیره..........
    Last edited by C M A N; 28-09-2007 at 07:11.

  5. 3 کاربر از C M A N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #105
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض

    انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
    ایا بود که گوشه چشمی به ما کنند
    Those who turn lead into gold
    Will they ever our sight behold?

    دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
    باشد که از خزانه غیبش دوا کنند
    I hide my ills from false physicians
    May my cure come from the invisible fold.


    چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
    ان به که کار خود به عنایت رها کنند
    Salvation is not in piety,
    The deed for its own sake should unfold.


    می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
    بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
    Drinking the forbidden wine with sincerity
    Surpass the moral rules we pretend to uphold.


    حالی درون پرده بسی فتنه می رود
    تا ان رمان که پرده بر افتد چه ها کنند
    Behind the veil, many schemes remain,
    After unveiling, how will they be sold?


    معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد
    هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
    When beloved reveals a glimpse
    Many tales by many are told.


    گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
    صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند
    Heartwarming tales of lovers in this world
    Warm even the hearts that may be ice cold.


    پیراهنی که اید از او بوی یوسفم
    ترسم برادران غیورش قبا کنند
    The shirt that carried Joseph’s scent,
    His brothers would gladly have sold.


    بی معرفت مباش که در من یزید عشق
    اهل نظر معامله به اشنا کنند
    Be fair with my increasing love
    Let not others mock me and scold.


    بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
    اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
    Come, show yourself in the tavern
    To the servants whom your passage extolled.


    پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
    خیر نهان برای رضای خدا کنند
    Keep jealous eyes away, because the good
    For God’s sake, choose the good and bold.


    حافظ مدام وصل میسر نمی شود
    شاهان کم التفات به حال گدا کنند
    Hafiz, sustained union cannot be cajoled;
    Kings in the marketplace rarely strolled.


  7. #106
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

    پيش فرض

    عاشقانه
    بيتوته‌ی کوتاهي‌ست جهان
    در فاصله‌ی گناه و دوزخ
    خورشيد
    همچون دشنامي برمي‌آيد
    و روز
    شرم‌ساری جبران‌ناپذيری‌ست.


    آه
    پيش از آن که در اشک غرقه شوم
    چيزی بگوی


    درخت،
    جهل ِ معصيت‌بار ِ نياکان است

    و نسيم
    وسوسه‌يي‌ست نابه‌کار.
    مهتاب پاييزی
    کفری‌ست که جهان را مي‌آلايد.


    چيزی بگوی

    پيش از آن که در اشک غرقه شوم
    چيزی بگوی

    هر دريچه‌ی نغز
    بر چشم‌انداز ِ عقوبتي مي‌گشايد.

    عشق
    رطوبت ِ چندش‌انگيز ِ پلشتي‌ست
    و آسمان
    سرپناهي
    تا به خاک بنشيني و
    بر سرنوشت ِ خويش
    گريه ساز کني.

    آه
    پيش از آن که در اشک غرقه شوم چيزی بگوی،
    هر چه باشد


    چشمه‌ها
    از تابوت مي‌جوشند
    و سوگواران ِ ژوليده آبروی جهان‌اند.
    عصمت به آينه مفروش
    که فاجران نيازمندتران‌اند.


    خامُش منشين
    خدا را
    پيش از آن که در اشک غرقه شوم

    از عشق
    چيزی بگوی!

    احمد شاملو

  8. این کاربر از Masoud King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #107
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    در کار عشق ما همیشه اما بود
    بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود
    آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
    دلواپسی های من از صبح فردا بود
    آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
    باورم نکردم گرچه این جمله زیبا بود
    در عمق دریا یک قطره پیدا نیست
    پایان عشق ما پایان دنیا نیست
    مثل زلال آب من باورت کردم
    مینای یک رنگی در ساغرت کردم
    سلطان قلب خود تاج سرت کردم
    در چشم دل پاکان پیغمبرت کردم

  10. #108
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    یه پری بود
    زیباترین
    ماه‌ترین
    قشنگ‌ترین
    صاف‌ترین

    موهاش شبق
    دلش حریر
    نگاش آفتاب
    حرفاش نبات
    دستاش سحر

    اما پریِِ آینه‌ای
    راه رفتن بلد نبود

    هی راه رفت
    خوردش زمین

    هی راه رفت
    خوردش زمین

    یه روز پری
    خوردش به سنگ
    دلش شکست
    افتاد مرد
    ای روزگار


    بالا رفتیم آسمون
    پایین آمدیم
    زمین بود
    اگه پری دروغ بود
    ماها همه دروغ تریم
    قصه‌ی ما دروغ بود

    پریِ من ماه بود

  11. #109
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    هرگز هرگز هرگز بی تو نمیخندم

    هرگز بی تو بر دل عشقی نمی بندم

    خدا خدا خدایا اگر به کام من

    جهان نگردانی جهان بسوزانم

    خدا خدا خدایا مرا بگریانی

    من آسمانت را ز غم بگریانم

    منم که در دل ز نامرادی

    ترانــــــــــــــه ها دارم

    منم که چون باد گذشته از جان

    فـــــــــــــــــتانه ها دارم

    تویی آن فروغ آرزوها

    که درد جست و جو را پایان تویی

    تو بیا که بی تو آه سردم

    که بی تو موج دردم درمان تویی تو

    هرگز هرگز هرگز بی تو نمی خندم !

    هرگز هرگز هرگز بی تو بر دل عشقی نمی بندم !

  12. #110
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    قسم به جونم ، که بی قسم میدونم
    نور ستاره ی تو رفته از آسمونم
    چشام اشکی نداره به پای تو بباره
    یه قطره پاره پاره قسم خوردن نداره
    نگینی بودی بر انگشتر من
    امیدی در دل عاشق تر من
    تو که آتش زدی بر هستی من
    به باد دادی چرا خاکستر من
    تو که با قلب عاشق می پریدی
    شکستی پس چرا بال و پر من
    چرا میخوای قسم های دروغت
    بشه یک باره دیگه باور من

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •