تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 934 اولاول ... 678910111213142060110510 ... آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #91
    داره خودمونی میشه Mah$a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    tehran_karaj
    پست ها
    59

    پيش فرض

    هان چه حاصل از آشنايی ها

    گر پس از آن بود جدايی ها


    من و با تو چه مهربانی ها


    تو و با من چه بی وفايی ها


    من و از عشق راز پوشيدن


    تو و با عشوه خودنمايی ها


    در دل سرد سنگ تو نگرفت


    آتش اين سخنسرايی ها


    چشم شوخ تو طرفه تفسری ست


    آشكارا به بي حيايی ها


    مهر روي تو جلوه كرد و دميد


    در شب تيره روشنایی ها


    گفته بودم كه دل به كس ندهم


    تو ربودی به دلربايی ها


    چون در آيينه روی خود نگری


    مي شوی گرم خودستايی ها


    موی ما هر دو شد سپيد وهنوز


    تويی و عاشق آزمايی ها


    شور عشقت شراب شيرين بود


    ای خوشا شور آشنايی ها

    حميد مصدق

  2. #92
    داره خودمونی میشه Mah$a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    tehran_karaj
    پست ها
    59

    پيش فرض

    همرنگ گونه های تو مهتابم آرزوست

    چون باده ی لب تو می نابم آرزوست

    ای پرده پرده چشم توام باغ های سبز

    در زیر سایه ی مژه ات خوابم آرزوست

    دور از نگاه گرم تو بی تاب گشته ام

    بر من نگاه کن که تب و تابم آرزوست

    تا گردن سپید تو گرداب رازهاست

    سر گشتگی به سینه ی گردابم آرزوست

    تا وارهم ز وحشت شبهای انتظار

    چون خنده ی تو مهر جهان تابم آرزوست





  3. این کاربر از Mah$a بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #93
    داره خودمونی میشه Mah$a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    tehran_karaj
    پست ها
    59

    پيش فرض



    در میان من و تو فاصله هاست

    گاه می اندیشم
    می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
    تو توانایی بخشش داری
    دستهای تو توانایی آن را دارد
    که مرا
    زندگانی بخشد
    چشمهای تو به من می بخشد
    شور عشق و مستی
    و تو چون مصرع شعری زیبا
    سطر برجسته ای از زندگی من هستی...




  5. #94
    داره خودمونی میشه Mah$a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    tehran_karaj
    پست ها
    59

    پيش فرض

    سخن از پیوند سست دو نام

    و هم‌آغوشي در اوراق کهنه‌ی يک دفتر نيست

    سخن از گيسوي خوشبخت من است

    با شقايق‌های سوخته‌ی بوسه‌ی تو

    و صميميت تن‌هامان در طراري

    و درخشيدن عرياني‌مان

    مثل فلس ماهي‌ها در آب

    سخن از زند‌گی نقره‌ئي آوازی است

    که سحرگاهان فواره‌ی کوچک می‌خواند .... !


    فروغ فرخزاد


    Last edited by Mah$a; 21-09-2007 at 22:44.

  6. #95
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    شناور سوی ساحل های ناپیدا
    دو موج رهگذر بودیم
    دو موج همسفر بودیم
    گریز ما
    نیاز ما
    نشیب ما
    فراز ما
    شتاب شاد ما با هم
    تلاش پاک ما توام
    چه جنبش ها که ما را بود روی پرده دریا
    شبی درگردبادی تند روی قله خیزاب
    رها شد او ز آغوشم
    جدا ماندم ز دامانش
    گسست و ریخت مروارید بی پیوندمان بر آب
    از آن پس در پی همزاد ناپیدا
    بر این دریای بی خورشید
    که روزی شب چراغش بود و می تابید
    به هر ره می روم نالان به هر سو می دوم تنها

  7. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #96
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12

    عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار

    عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز

    عشق يعني چشم خيس مست او، زير باران دست تو در دست او

    برای تو که صدای بال های کبوتر مهرت در آسمان ابری دلم طنین افکند



    کنار آشیان تو من آشیانه می کنم


    هوای آشیانه را پر از ترانه می کنم


    کسی سوال می کند به خاطر چه زنده ای ؟


    و من برای زندگی تو را بهانه می کنم

  9. #97
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم


    از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم


    تقصير كسي نيست كه اينگونه غريبيم


    شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم


  10. #98
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    حیف لحظه های خوبی که برای تو گزاشتم
    حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم

    حیف اون روزا که کلی ناز چشماتو کشیدم
    حیف شوقی که تو گفتی داری اما من ندیدم

    حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم
    حیف رویام که واسه تو از قشنگیاش گذشتم

    حیف شبها که با خیالت نشستم زیر مهتاب
    حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو توی خواب

    حیف با وفایی من حیف عشق و اعتمادم
    حیف اون دسته گلی که تویه پاییز به تو دادم

    حیف فرستهای نقرم حیف عمرمو دقیقم
    حیف هر چی به تو گفتم راس راسی حیف سلیقم

    حیف اشکایی که ریختم واسه تو دم سپیده
    حیف احساس طلایی حیف این عشق و عقیده

    حیف شادیم توی روزی که میگن تولدت بود
    حیف عاشقیم که اولش گفتی کار خودت بود

    حیف اون همه قسم ها که به اسم تو نخوردم
    حیف نازی که کشیدم چون که طاقت نیاوردم

    حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا
    حیف که تو از راه رسیدی و اونو دادمش به دریا

    حیف چیزی که ندارم حیف زوقی که نکردی
    حیف گرمای دستم که سپردمش به سردی

    حیف قلبم که یه روزی دادمش دستت امانت
    حیف اعتماد اون روز حیف برج یه خیانت

    حیف اون شبی که گفتم پیش تو کمه ستاره
    حیف اون حرفا که گفتی گفتم اشکالی نداره

    حیف چشمایی که گفتم به تو با لبای خندون
    حیف ارزوی دیدار با تو بودن زیر بارون

    حیف هر چی که سپردم حیف هر چی که نبودی
    حیف تکلیفم بیا روشنش کن تو بودی

  11. #99
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    باران میبارد امشب
    دلم غم دارد امشب
    آرام جان خسته
    ره میسپارد امشب
    در نگاهت مانده چشمم
    شاید از فکر سفر برگردی امشب
    از تو دارم یادگاری
    سردی این بوسه را پیوسته بر لب
    قطره قطره اشک چشمم
    میچکد با نم نم باران به دامن
    بسته ای بار سفر را
    با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من
    رنگ چشمت رنگ دریا
    سینه من رنگ غمها
    یادم آید زیر باران
    با تو بودم با تو تنها
    زیر باران با تو بودم
    زیر باران با تو تنها

  12. #100
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    براي روز ميلاد تن من،
    نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
    به رسم عادت ديرينه حتي،
    برايم جام سرمستي بنوشي

    براي روز ميلادم اگر تو،
    به فکر هديه اي ارزنده هستي
    منو با خود ببر تا اوج خواستن،
    بگو با من که با من زنده هستي

    که من بي تو نه آغازم نه پايان،
    تويي آغاز روز بودن من
    نذار پايان اين احساس شيرين،
    بشه بي تو غم فرسودن من


    نمي خوام از گلهاي سرخابي،
    برايم تاج خوشبختي بياري
    به ارزشهاي ايثار محبت،
    به پايم اشک خوشحالي بباري

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •