تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 5 اولاول 12345
نمايش نتايج 41 به 47 از 47

نام تاپيک: فدريكو گارسيا لوركا

  1. #41
    آخر فروم باز H.Operator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    5,526

    پيش فرض

    Sin
    How nice it is
    our sins arent obvious
    since we had to
    wash ourselves cleanly ever day
    or perhaps to live under the rain
    or our lies
    dont chang our figures(shapes)
    tought we didnt remember each other even for a moment
    merciful god thanks


    گناه
    ترجمه محمد حسین بهرامیان


    چه دلپذیراست
    اینکه گناهانمان پیدا نیستند
    وگرنه مجبور بودیم
    هر روز خودمان را پاک بشوییم
    شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
    و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان
    شکل مان را دگرگون نمی کنند
    چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
    خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس

  2. این کاربر از H.Operator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    335

    پيش فرض شعری از لورکا / ترجمه احمد شاملو

    بر شاخه های درخت غار
    دو کبوتر
    تاریک دیدم
    یکی خورشید بود وآن دیگری ماه

    همسایه های کوچک
    با آنان چنین گفتم
    گور من کجا خواهد بود

    در دنباله دامن من
    چنین گفت خورشید

    در گلوگاه من
    چنین گفت ماه

    ومن که زمین را بر گرده خویش
    داشتم و پیش می رفتم
    دو عقاب دیدم همه از برف
    و دختری سراپا عریان
    که یکی دیگری بود و دختر هیچکس نبود

    عقابان کوچک
    به آنان چنین گفتم
    گور من کجا خواهد بود
    در دنباله دامن من
    چنین گفت خورشید

    در گلوگاه من
    چنین گفت ماه

    بر شاخساران
    درخت غار دو کبوتر عریان دیدم
    یکی دیگری بود و هردو هیچ نبودند

  4. #43
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    335

    پيش فرض نغمه ی خوابگرد / برای گلوریا خینه و فرناندو دولس ری‌یوس

    سبز، تویی که سبز می‌خواهم،
    سبز ِ باد و سبز ِ شاخه‌ها
    اسب در کوهپایه و
    زورق بر دریا.
    سراپا در سایه، دخترک خواب می‌بیند
    بر نرده‌ی مهتابی ِ خویش خمیده
    سبز روی و سبز موی
    با مردمکانی از فلز سرد.
    (سبز، تویی که سبزت می‌خواهم)
    و زیر ماه ِ کولی
    همه چیزی به تماشا نشسته است
    دختری را که نمی‌تواندشان دید.



    سبز، تویی که سبز می‌خواهم.
    خوشه‌ی ستاره‌گان ِ یخین
    ماهی ِ سایه را که گشاینده‌ی راه ِ سپیده‌دمان است
    تشییع می‌کند.
    انجیربُن با سمباده‌ی شاخسارش
    باد را خِنج می‌زند.
    ستیغ کوه همچون گربه‌یی وحشی
    موهای دراز ِ گیاهی‌اش را راست برمی‌افرازد.
    «ــ آخر کیست که می‌آید؟ و خود از کجا؟»
    خم شده بر نرده‌ی مهتابی ِ خویش
    سبز روی و سبز موی،
    و رویای تلخ‌اش دریا است.



    «ــ ای دوست! می‌خواهی به من دهی
    خانه‌ات را در برابر اسبم
    آینه‌ات را در برابر زین و برگم
    قبایت را در برابر خنجرم؟...
    من این چنین غرقه به خون
    از گردنه‌های کابرا باز می‌آیم.»
    «ــ پسرم! اگر از خود اختیاری می‌داشتم
    سودایی این چنین را می‌پذیرفتم.
    اما من دیگر نه منم
    و خانه‌ام دیگر از آن ِ من نیست.»
    «ــ ای دوست! هوای آن به سرم بود
    که به آرامی در بستری بمیرم،
    بر تختی با فنرهای فولاد
    و در میان ملافه‌های کتان...
    این زخم را می‌بینی
    که سینه‌ی مرا
    تا گلوگاه بردریده؟»
    «ــ سیصد سوری ِ قهوه رنگ میبینم
    که پیراهن سفیدت را شکوفان کرده است
    و شال ِ کمرت
    بوی خون تو را گرفته.
    لیکن دیگر من نه منم
    و خانه‌ام دیگر از آن من نیست!»
    «ــ دست کم بگذارید به بالا برآیم
    بر این نرده‌های بلند،
    بگذاریدم، بگذارید به بالا برآیم
    بر این نرده‌های سبز،
    بر نرده‌های ماه که آب از آن
    آبشاروار به زیر می‌غلتد.»
    یاران دوگانه به فراز بر شدند
    به جانب نرده‌های بلند.
    ردّی از خون بر خاک نهادند
    ردّی از اشک بر خاک نهادند.
    فانوس‌های قلعی ِ چندی
    بر مهتابی‌ها لرزید
    و هزار طبل ِ آبگینه
    صبح کاذب را زخم زد.



    سبز، تویی که سبز می‌خواهم.
    سبز ِ باد، سبز ِ شاخه‌ها.
    همراهان به فراز برشدند.
    باد ِ سخت، در دهان‌شان
    طعم زرداب و ریحان و پونه به جا نهاد.
    «ــ ای دوست، بگوی، او کجاست؟
    دخترَکَت، دخترک تلخ‌ات کجاست؟»
    چه سخت انتظار کشید
    «ــ چه سخت انظار می‌بایدش کشید
    تازه روی و سیاه موی
    بر نرده‌های سبز!»



    بر آیینه‌ی آبدان
    کولی قزک تاب می‌خورد
    سبز روی و سبز موی
    با مردمکانی از فلز سرد.
    یخپاره‌ی نازکی از ماه
    بر فراز آبش نگه می‌داشت.
    شب خودی‌تر شد
    به گونه‌ی میدانچه‌ی کوچکی
    و گزمه‌گان، مست
    بر درها کوفتند...



    سبز، تویی که سبزت می‌خواهم.
    سبز ِ باد، سبز ِ شاخه‌ها،
    اسب در کوهپایه و
    زورق بر دریا.

  5. این کاربر از Maryam j0on بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #44
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض اشکــــــــها

    پنجره ی مهتابی را بسته ام

    چرا که نمی خواهم زاری ها را بشنوم.

    با این همه، از پس دیوارهای خاکستری

    هیچ به جز زاری نمی توان شنید.

    فرشته گانی که آواز بخوانند انگشت شمارند

    سگانی که بلایند انگشت شمارند

    هزار ساز در کف من می گنجد.

    اما زاری، سگی سترگ است

    اما زاری ،فرشته یی سترگ است

    زاری ،سازی سترگ است.

    زاری ،باد را به سر نیزه زخم می زند

    و به جز زاری هیچ نمی توان شنید.

  7. #45
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    در شب آرام
    کودکان می‌خوانند.
    جوباره‌ی زلال،
    چشمه‌ی صافی!

    کودکان:
    در دل خرّم ملکوتیت
    چیست؟

    من:
    بانگ ِ ناقوسی که
    از دل ِ مِه می‌آید.

    کودکان:
    پس ما را آواز خوانان
    در میدانچه رها می‌کنی،
    جوباره‌ی زلال
    چشمه‌ی صافی!
    در دست‌های بهاری‌ات چه داری؟

    من:
    گلسرخ ِ خونی
    و سوسنی.

    کودکان:

    به آب ترانه‌های کهن
    تازه‌شان کن.
    جوباره‌ی زلال
    چشمه‌ی صافی!
    در دهانت که سرخ است و خشک
    چه احساس می‌کنی؟

    من:
    جز طعم استخوان‌های
    جمجمه‌ی بزرگم هیچ.

    کودکان:
    در بلور ِ آرام ِ ترانه‌یی قدیمی
    نوش کن.
    جوباره‌ی زلال
    چشمه‌ی صافی!
    از میدانچه چنین به دور دست‌ها
    چرا می‌روی؟
    من:
    می‌روم تا مجوسان و
    شاهدُختان را بیابم!

    کودکان:
    راه شاعران سالخورده را
    که نشانت داده است؟

    من:
    چشمه
    و جوباره‌ی ترانه‌ی کهن.

    کودکان:
    پس از دریاها و خشکی‌ها
    بسی دورتر خواهی رفت؟

    من:
    دل ابریشمین من
    از صداها و روشنایی‌ها
    از هیابانگ ِ گمشده
    از سوسن‌های سپید و مگسان عسل
    سرشار است.
    به دوردست‌ها خواهم رفت
    به آن سوی کوهساران و
    فراسوی دریاها
    تا کنار ستاره‌گان،
    تا از سَروَرم، از مسیح، بخواهم
    روح کهن ِ کودکیم را
    که از افسانه‌ها قوت می‌گرفت
    به من باز پس دهد
    و شبکلاه پشمینم را
    و شمشیر چوبینم را.

    کودکان:
    پس تو ما را آوازخوانان
    در میدانچه وا می‌گذاری.
    جوباره‌ی زلال
    چشمه‌ی صافی!



    مردمکان ِ گشاده
    شاخه‌های خشک
    که باد زخم‌شان زده است
    بر برگ‌های خزان زده می‌گریند.


  8. #46
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض بازگشت El Regreso

    من باز مى‏گردم Yo vuelvo
    به سوىِ بالهايم. Por mis alas.
    بگذاريد باز گردم! Dejadme volver!
    من مرگى مى‏خواهم Quiero morirme siendo
    به‏سانِ سحرگاه! amanecer!
    من مرگى مى‏خواهم Quiero morirme siendo
    به‏سانِ ديروز! ayer!
    من باز مى‏گردم Yo vuelvo
    به سوىِ بالهايم. por mis alas.
    بگذاريد تا باز گردم! Dejadme retornar!
    من مرگى مى‏خواهم Quiero morirme siendo
    به‏سانِ چشمه آب. manantial.
    من نمى‏خواهم جان بسپارم Quiero morirme fuera
    در دريا. de la mar.
    من دوباره باز مى‏گردم. Yo vuelvo atras.
    بگذاريد تا باز گردم Dejadme que retorne
    به سر چشمه‏ام! a mi manantial!
    من نمى‏خواهم گُم شوم Yo no quiero perderme
    در دريا. por el mar
    من به نسيم پاكِ سالهاى نخستينم Me voy a la brisa pura
    باز مى‏گردم de mi primera edad
    تا مادرم a que mi madre me prenda
    گُلِ سُرخى بر پيراهنم بنشاند. una rosa en dl ojal.
    من باز مى‏گردم Yo vuelvo

    ...
    ..
    .

  9. #47
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .

    پنداري امشب
    از قديسانم من
    ماه را به دستم دادند
    و من دگربار به آسمانش نهادم
    و خدا اجرم داد
    يک گل سرخ
    با طيفي از نور








    .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •