تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 46

نام تاپيک: محمد علی سپانلو

  1. #31
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    ای رود آرام

    ای رود آرام که در کنار من آواز می خوانی
    از کجا به این بستر رسیدی و عزیمت به کجا داری ؟
    سهم من از تو چه بود ، بی توقفی در کنارت
    کفی آب نوشیدن ، یا موی خود را در ایینه ات شانه زدن ؟
    ایا قایقی نیست
    برای بازگشت به آن لحظه ی رود که از آن نوشیدم
    و اینک ساعت ها از من پیش افتاده است ؟
    ایا تو همان رودی
    ای رود آرام که می خوانی آواز در کنار من ؟

  2. #32
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    یک لظحه شامگاه

    یک لحظه شامگاه به زیبایی تو بود
    جذاب بود و آرام
    آرام می گذشت
    مدهوش عطرهای نهانش
    زیبایی برهنه ی شب رازپوش بود
    حتی به ما نگفت که آزادی
    ترجیح بر اسارت دارد
    یا خیر
    شب سرگذشت ما را
    از پیش چشم می گذرانید
    ما نیز می گذشتیم
    زنجیرهای ثانیه بر خواب های ما
    و قیچی طلایی
    در خاوران مهیا می شد
    صبحی که می رسید به تنهایی تو بود

  3. #33
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    آهو

    این عینک سیاهت را بردار دلبرم
    این جا کسی تو را نمی شناسد
    هر شب شب تولد توست
    و چشم روشنی هیجان است
    در چشم های ما
    از ژرفنای اینه ی روبه رو
    خورشید کوچکی را انتخاب کن
    و حلقه کن به انگشتت
    یا نیمتاج روی موی سیاهت
    فرقی نمی کند ، در هر حال
    این جا تو را با نام مستعار شناسایی کردند
    نامی شبیه معشوق
    لطفا
    آهوی خسته را که به این کافه سرکشید
    و پوزه روی ساق تو می ساید
    با پنجه ی لطیف نوازش کن

  4. #34
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    سیاه و صورتی

    با آن که سیاه می پوشی
    چیزی از جنس گل زنبق در طبیعت توست
    پرورده ی کوهستانی ، از تیره ی کولی ها
    آن خانم طناز که از بولوارها می گذرد
    اهل کجاست ؟
    این کوزه ی آب را چه دستی بر دوش تو گذاشت ؟
    این نقش کف پای برهنه
    پیش آبشخور آهو
    با پاشنه بلند صورتی
    همرنگ گل دامنه ها
    چه نسبتی دارد ؟

  5. #35
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    زمستان برای عشق

    دو تکه رخت ریخته بر صندلی
    یادآور برهنگی توست
    سوراخ جا بخاری که به روی زمستان بستی
    شاید بهار اینده
    راه عروج ماست
    تا نیلگونه ها
    گر قصه ی قدیمی یادت باشد
    این رختخواب قالیچه ی سلیمان خواهد شد
    آن جا اگر بخواهم که در برت گیرم
    لازم نکرده دست بسایم به جسم تو
    فصلی مقدر است زمستان برای عشق
    چون در بهار بذر زمستان شکفتنی است
    ای طوقه های بازیچه
    ای اسب های چوبی
    ای یشه های گمشده ی عطر
    آن جا که ژاله یاد گل سرخ را
    بیدار می کند
    جای سؤال نیست
    وقتی که هر مراسم تدفین
    تکثیر خستگی است
    ما معنی زمانه ی بی عشق را
    همراه عاشقان که گذشتند
    با پرسشی جدید
    تغییر می دهیم
    مثل ظهور دخترک چارقد گلی
    با روح ژاله وارش
    با کفش های چرخدارش
    آن سوی شاهراه
    بستر همان و بوسه همان است
    با چند تکه ی رخت ریخته بر صندلی
    دو جام نیمه پر
    ته شمع نیمه جان
    رؤیای بامداد زمستان
    بیداری لطیف
    آن سوی جاودانگی نیز
    یک روز هست
    یک روز شاد و کوتاه

  6. #36
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    ماه گرفتگی


    مرد قبیه های گمشده در تاریخ
    ماه سیاه نگاهت را می پرستد
    هنگام ماه گرفتگی یا باران
    با شوق بازدیدن خود ، در برق مردمک هایت
    دست دعا می افرازد
    حککی و طلسماتش را
    با تاری از مژه های ایزد بانو
    تصویر کرده است
    او رشته ی نظر قربانی را
    تقدیم می کند به جهان برین
    تا ماه بر فراز پرستندگان باقی بماند
    این بانوی رسیده ی بسیار باشکوه
    که انگار
    با ماه رابطه ای ندارد
    تجسم زمینی اوست
    که با سبوی سنگی برای قبیله آب می آورد
    از چشمه یژالیزیانا
    دعا


    این جا عجیب تاریک است
    یک قطره روشنایی بفرست
    زندان انزوای مرا بشکن
    پروانه ی رهایی بفرست
    تا پیش از آن که غرق شوم
    یک لحظه آشنایی بفرست
    انگار ربط ما ازلی است
    لطفا کمی خدایی بفرست
    ایین

    ایین ما ستایش باران است
    باران ، رفیق ژاله و شبنم
    پیش از طلوع فجر ، افول عصر
    از باغ ها غبار می شوید
    گل های دوستان را سیراب می کند
    ایین ما ستایش باران
    و ارتباط بین سه واژه
    مرهون اتفات ، یا لطف مشترک
    تجلیل زندگانی انسان است
    میعاد

    همواره با مهر میعادی داشته ام
    با خشم ، با امید ، با رؤیا
    از یک تصادف خجسته فرایادی داشته ام
    در میهن ژالیزیانا
    در اوج ظهر بامدادی داشته ام

  7. #37
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    در شب گندم گون

    عشقی که خواستی بچشانی به من
    ایا همین صراحی زهرست ؟
    این لطف بی ریای شماست
    من هم به آن چه لطف کنی شکرم
    اینک نسیم از بن زلف تو می وزد
    از عطر شیشه مخمور
    و چشم های تو
    همرنگ زهر ، زیبا ، با حسن نیمرنگ
    در بوسه های تو مزه ی اخلاص
    از مایه ی خلاص شدن
    انگشت ها
    انگشت های گرم پرستاری
    که از سر ترحم
    بیمار را خلاص کند
    و پیکرت
    تنگ بلور در شب گندم گون
    شاید به اشتباه به من زهر می دهی
    شاید جز این دوای کهن
    چیزی به خاطرت نیست
    شاید که عشق را
    با پرسش چهارجوابی شناختی
    جایی که آشیانه ی عشاق
    شکل اتاق تمشیت بازپرس شد
    پس آن امید دیدار
    معنای تا قیامت داشت
    یه شیشه ی کبود
    همان جام وصل بود
    با این همه ، بدون تلافی
    قلب یتیم توست که می سوزد
    قلبی شبیه مجمر آتش
    رخساره ی مرا گلگونه می زند
    حتی برای مرگ
    جبران زردرویی در کوی عاشقان

  8. #38
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    چه آسمانی

    از تو و بالش که با چراغ لیموها روشن می شدید
    کدام یک به سفر رفت؟
    دماغه ی ملافه در این آسمان
    سفینه های جاذبه را گم کرد
    چه آسمانی ! پروازهای منحنی شوق
    کلاغی از دیبا
    چتری از طلا
    قطار که بگذرد از بوته زار خیس
    فرو رود بالش
    به شکل خفتن تو
    پس این قرار قدیمی را به هم بزنیم
    ملافه و بالش را در گنجه ها بگذاریم
    سلام بر تن تو
    هنوز پاییز ، با سرانگشت ، بوسه می فرستند
    به پوست دختران زمین
    به زلف های چتری زرین
    که بین پیچه و پیشانی می رقصند
    فرودگاه کجاست
    در آسمان این بستر
    رواق های تصادف
    با پله های نقره و عاج
    که هر چه می روم پایین
    نمی رسم به زمین ؟
    کدام یک به سفر رفت
    کدام باد به رقص آورد
    طلای ابریشمین و
    آبنوس کرپ دوشین را ؟

  9. #39
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    اتفاق

    قلب مرا گرم می کند این اجاق
    می خوانم زیر ستون های اتفاق
    ژاله چو بارید بر دلم
    بستر سردم اجاق شد
    از گذر ابر خوشگلم
    باغ پر از اتفاق شد
    یار برون آمد از خیال
    وصل رقیب فراق شد
    ژاله پر از زندگی
    خانه پر از اتفاق
    بوسه پر ازسرخ گل
    دیده پر از چلچراغ
    دورترین یادبود
    گرم ترین اشتیاق
    صبح که از خواب می پرم
    دست به جای تو می کشم
    از عمق سپهر سراب من
    افتاده چو اشکی در رختخواب من
    بستر سردم بهار می شود
    خانه پر از انتظار می شود
    روز به مغرب رسید
    بر سر رود کبود
    چشم به شب دوختم
    یار در آن سوی رود
    رود که پهنا گرفت
    گویی هرگز نبود
    تو رنگ شرابی به دور دست
    من رنگ خیالم ، نخورده ست

  10. #40
    داره خودمونی میشه Baran_ns's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    109

    پيش فرض

    دم به دم

    من در نفس تو رمزها یافته ام
    من با نفس تو زندگی ساخته ام
    من در نفس تو یافتم مکیده ای
    با خون ترانه ی تو در رگ هایم
    درخشک ترین کویر بی باران
    من در نفس تو خرم آبادم
    وقتی دو کبوتر حرم را دیدم
    در قرمزی نوک هاشان می شکفند
    پنهان کردم در نفس تو گنج هایم را
    در ژرف ترین خواب تو اسرارم را
    پنهان ز تو ، آهسته امانت دادم
    من در نفس تو رود را پوییدم
    بازیچه ی موج
    از راه تنفس دهان با تو
    از غرق شدن به زندگی برگشت
    هر بازدم تو روح رؤیای من است
    مهرابه ی آتشکده در بوسه ی تو
    من آتش را به بوسه برگرداندم
    خکستر بوسه را به آهی کوتاه
    تا با نفس تو مشتبه گردد
    در راسته ی عطر فروشان ، امشب
    در بین هزار شیشه ی مشک و گلاب
    می پرسم
    دستمال عطر آگینی از نفس او چند ؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •