تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 106 از 106 اولاول ... 65696102103104105106
نمايش نتايج 1,051 به 1,056 از 1056

نام تاپيک: ■ كتابخانه بزرگ p30world ( مجموعه كتاب هاي الكترونيك )

  1. #1051
    داره خودمونی میشه majidvarnus's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    123

    پيش فرض درخواست

    سلامن
    ميشه يک کتاب آنانومي کامل از بدن انسان که عکس رنگي هم داشته باشه بزاري
    ممنون

  2. #1052
    Banned linker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    IrAn-tEhRaN-p30wOrLd
    پست ها
    1,749

    11

    نقل قول نوشته شده توسط armin_goooodboy
    سلام
    لینکر جان واقعا ممنون
    خسته نباشی
    یه خواهش
    من دنبال دیوان رهی معیری میگردم
    میتونی پی دی اف اینو واسم پیدا کنی؟
    ممنون


    تمامي اشعار رهي معيري در آدرس زير موجود است .

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    (اگه خواستي با برنامه html2pdf به pdfتبديل كني )
    Last edited by linker; 11-04-2006 at 13:19.

  3. #1053
    آخر فروم باز armin_goooodboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    پست ها
    2,364

    پيش فرض

    سلام
    ممنونم عزیز
    خیلی لطف کردی

  4. #1054
    Banned linker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    IrAn-tEhRaN-p30wOrLd
    پست ها
    1,749

    پيش فرض دو خط موازي

    دو خط موازي


    دو خط موازى زاييـده شدند . پسركى در كلاس درس آنها را روى كاغذ كشيد. آن وقت دو ‏خط موازىچشمشــان به هم افتاد. و در همان يك نگاه قلبشـان تپيـد. و مهر يكديگر را در ‏سينه جاي دادند. خط اولى گفت:ما مى توانيم زندگي خوبي داشته باشيم. و خط دومي ‏از هيجان لــرزيد. خط اولـي گفت: و خانه اى داشته باشيم در يك صفحه دنج كـاغذ‎ .‎من روزها كار ميكنم. مي توانم بروم خط كنار يك جاده دور افتاده و متروك شوم ،يا خط كنار ‏يك نردبام. خط دومي گفت: من هم مي توانم خط كنار يك گلدان چهار گوش گل سرخ ‏شوم ،يا خط يك نيمكت خالي در يك پارك كوچك و خـــلوت‎.‎خط اولــي گفت: چه شغل شاعـــرانه اى. و حتمأ زندگي خوشي خواهيــم داشـت‎.‎در همين لحظه معلم فرياد زد: دو خط موازي هرگز به هم نمىرسند و بچه ها تكرار ‏كردند: دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند‎.‎دو خط موازي لـرزيدند. به همديگــر نگـاه كردند. و خط دومي پقي زد زير گريـه‎ .‎خط اولي گفت: نه اين امكان ندارد . حتمأ يك راهي پيدا ميشود .خط دومي گفت: ‏شنيدي كه چه گفتند؟ هيچ راهي وجود ندارد. ما هيچ وقت به هم نمي رسيم. و دوباره ‏زد زير گريه. خط اولي گفت: نبايد نا اميد شد. ما از اين صفحه كاغذ خارج مي شويم و ‏دنيا را زير پا مي گذاريم. بالاخره كسي پيدا ميشود كه مشكل ما را حل كند. خط دومي ‏آرام گرفت. و اندوهناك از صفحه كاغذ بيرون خزيد. از زيردر كلاس گذشتند. و وارد حياط ‏شدند. و از آن لحظه به بعد سفرهاي دو خط موازي شروع شد. آنها از دشتها ‏گذشتند ..... ، از صحراهاي سوزان ..... ، از كوههاي بلند ..... ، از دره هاي عميق .......، ‏از درياها ....... ،از شهرهاي شلوغ‎.....‎سالها گذشت ؛و آنها دانشمندان زيادي را ملاقات كردند. رياضيدان به آنها گفت: اين محال است.هيچ ‏فرمولي شما را به هم نخواهد رساند. شما همه چيز را خراب ميكنيد. فيزيكدان گفت: ‏بگذاريد از همين الآن نا اميدتان كنم. اگر مي شد قوانين طبيعت را ناديده گرفت، ديگر ‏دانشي به نام فيزيك وجود نداشت. پزشك گفت: از من كاري ساخته نيست، دردتان بي ‏درمان است. شيمي دان گفت: شما دو عنصر غير قابل تركيب هستيد. اگر قرار باشد با ‏يكديگر تركيب شويد ، همه مواد خواص خود را از دست خواهند داد. ستاره شناس ‏گفت: شما خودخواه ترين موجودات روي زمين هستيد. رسيدن شما به هم مساوي ‏است با نابودي جهان. دنيا كن فيكون مي شود . سيـارات از مدار خارج مي شوند. كرات با ‏هم تصادم ميكنند. نظام دنيا از هم مي پاشد . چون شما يك قانون بزرگ را نقض كرده ‏ايد. فيلسوف گفت: متاسفم... جمع نقيضين محــال است‎.‎و بالآخره به كودكي رسيدند. كودك فقط سه جمله گفت: شما به هم ميرسيد. نه در ‏دنياى واقعيات. آن را در دنياى ديگري جستجو كنيد...... دو خط موازي او را هم ترك كردند. ‏و باز هم به سفرهايشان ادامه دادند. اما حالا يك چيز داشت در وجودشان شكل ميگرفت. ‏‏«آنها كم كم ميل به هم رسيدن را از دست ميدادند.» خط اولي گفت: اين بي ‏معني است. خط دومي گفت:چي بي معني است؟ خط اولي گفت:اين كه به هم ‏برسيم. خط دومي گفت: من هم همينطور فكر ميكــنم. و آنها به راهشان ادامه دادند‎.‎يك روز به يك دشت رسيدند. يك نقاش ميان سبزه ها ايستاده بودو نقاشي ميكرد.خط ‏اولي گفت:بيـا وارد آن بوم نقاشــي شويم و از اين آوارگي نجات پيــدا كنيم‎.‎خط دومي گفت: شايد ما هيچوقت نبايد از آن صفحه كاغذ بيرون مي آمديم. خط اولي ‏گفت:در آن بوم نقاشي حتمأ آرامش خواهيم يافت. و آن دو وارد دشت شـدند.روي دست ‏نقاش رفتند و بعد روي قلمش. نقاش فكري كرد و قلمش را حركت داد‎.‎و آنها دو ريل قطار شدند كه از دشتي مي گذشت. و آنجا كه خورشيد سرخ آرام آرام ‏پايين مي رفت ، سر دو خط موازي عاشقانه به هم ميرسيد‏‎

  5. #1055
    داره خودمونی میشه شوشتر's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    پست ها
    187

    پيش فرض

    آقا يه كتاب در مورد حقوق كار و حقوق جزا و جرم شناسي و حقوق بين الملل بزار مقاله باشند بهتر

  6. #1056
    حـــــرفـه ای Harry Potter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    2,169

    13

    سلام
    با توجه به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از این پس برای معرفی هر کتاب، مجله یا آموزش باید تاپیک جداگانه ای ایجاد شود.
    این تاپیک نیز برای حفظ محتوی و جلوگیری از پست های بیهوده قفل می شود.

    قفل شد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •