تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 255 123451151101 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 2548

نام تاپيک: قرار ملاقات کاربران در تهران

  1. #1
    حـــــرفـه ای patal's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    the Matrix
    پست ها
    646

    پيش فرض قرار ملاقات کاربران در تهران

    سلام

    1 ==> اين topic به امور قرار ملاقات اختصاص دارد. يعني فقط براي تعيين قرار ها و بيان گزارش ها. به عبارت ديگه، جايي براي بيان اينكه خوش گذشت يا بد گذشت يا جات خالي و اينا نيست.

    2 ==> براي حفظ اين topic، من مجبورم كه نوشته هاي نامربوط رو پاك كنم. (پيش آ پيش پوزش من رو بپذيريد.)

    3 ==> شما پيشنهادها و يا انتقادها تون و اينجا بنويسيد و نترسيد :shock: . اگه به درد نخور بود كه پاكش مي كنم، اگر هم به كار مي اومد كه اضافه ش مي كنم به قوانين. (پيش آ پيش پوزش من رو بپذيريد.)

    4 ==> لطفا اصرار نكنيد كه نام كاربري دوستاني كه در عكس هستند، به وسيله ي من فاش بشه. هر كسي دوست داشت، خودش مي آد اينجا و مي گه كه كي هست. (در گزارش هر قرار، نام كاربري دوستاني كه در اون قرار حضور داشته اند، list مي شه. شما اگه مي خواين با چهره ي شخص خاصي آشنا بشين، بهش يه پيغام خصوصي بدين و ازش بخواين كه به شما جواب بده كه در كدوم عكس ه. اگه دوست داشت مي گه، اگه دوست نداشت، نمي گه.)

    5 ==> براي غير تهران هم، اگه كه مي خواين قرار رو مرتب برگزار كنين، اطلاعاتش رو اينجا بنويسيد تا اضافه كنم.

    6 ==> براي اينكه اعضاي ديگه از اين قرارها با خبر بشن، لطفا عبارت زير رو به امضاتون اضافه كنيد.

    قرار ملاقات اعضاي P30\/\/OLRD در:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    7 ==> پنج شنبه ي آخر هر ماه، ساعت 16:00 ، پارك لاله، تقاطع بلوار كشاورز و خيابان كارگر. دقيقا در محلي كه در عكس زير با فلش قرمز رنگ نشان داده شده است.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اگه عكس بالايي كار نمي كرد، اين يكي رو ببين.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    خوش باشين،
    ©م.م.©
    Last edited by patal; 17-08-2006 at 09:39.

  2. 4 کاربر از patal بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای mpsjavad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    ¤¤ بندرعباس ¤¤ ، ديار گرما ، شرجي و عشق
    پست ها
    2,077

    پيش فرض

    --------------------------------------------------------------------------------
    با سلام ..

    گزارش قرار ملاقات بچه هاي بندرعباس در روز پنج شنبه 13 مرداد 1384

    قرار ملاقات براي بچه هاي P30\/\/ORLD در بندرعباس ==> پنج شنبه 13ام مرداد، ساعت 18 - پارك ساحلي دولت - گلشهر جنوبي - پشت هتل گوهر شاد ( پيش اقا خروسه :mrgreen: )

    شروع گردهمايي ساعت 18 عصر پايان ساعت 19 ( به علت گرمي هوا ادامه گردهمايي در جمع -- زيادي -- دوستانه در خونه ما برگزار شد .. البته همه بچه ها اشنا بودن )

    تعداد كل اشخاصي كه اعلام امادگي كرده بودند : 7 نفر
    تعدا حاضرين : 5 نفر ( همگي از دوستان )
    غايبين .. ( تابلو هست 2 تفر ) اون ها هم دليل موجه داشتن اما گفتم فردا وليشون رو بيارن .. يكي از دوستان ترم تابستوني گرفته بود و بندر نبود و اون يكي هم ميگفت كه لباس هاش رو تازه شسته بودن و ... بهانه ... و بهانه :twisted:

    به علت گرمي هوا از 5 نفر سه نفر اومدن خونه ما تا جون بگيريم ... دو نفر ديگه جــــيـــم شدن ...

    عكس هم ننداختيم چون دوربين هماهنگ نشده بود من دوربين نداشتم :oops: اگه داشتم هم فكر نميكنم دوستان افتخار ميدادند :!:

    در كل خوب بود بعد از يك ماه رفتيم لب دريا :arrow:

    گفتني ها را بايد گفت :

    ولي براي قرار هاي بعدي اگه اشخاص ديگه اي (( غير از دوستان دانشگاهي كه هميشه چش تو چش هستيم :mrgreen: )) از قبل هماهنگ كردن و اعلام امادگي كردن هر ماه قرار پا بر جاست نه مثل اين بار كه هر كسي ميخواست در بره ... :cry: پس اگه مرد عمليد كافيه يه PM بديد


    البته سه نفر از دوستان حتي زحمت پايين اومدن از ماشين رو هم به خودشون ندادند و فقط گفتند كه ما اومديم .. :? .. ( خوب دو نفر بليط داشتن و مسافر بودن يك نفر هم رانندشون بود .. كه ميشه دليل موجه :idea: )

    ... از نام كاربري ها mpsjavad -- مسيحا emad64 -- ...zorro... ( كاملش رو نميدونم ,) و امير ... ( بقيش يادم رفته ) و دو نفر ديگه كه الان حضور ذهن ندارم ... :oops:


    :lol:

  4. #3
    اگه نباشه جاش خالی می مونه امین.پ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    423

    پيش فرض

    گزارش قرار ملاقات بچه هاي تبريز در روز پنج شنبه 13 مرداد 1384

    با سلام خدمت دوستان
    دير كرده بودم اما تا 16:20 خودم رسوندم و انتظار داشتم يه جمع حداقل 7-8 نفري رو ببينم اما وقتي رسيدم با كمال تعجب يه پسر خوش تيپ ديدم كه تنهايي قدم ميزد(كه البته با حال تر از 7-8 نفربود).
    وقتي رفتم جلو و اسمشو پرسيدم ديدم بله masood_khat خودمونه پس منم زود اسممو گفتمو منتظر بقيه شديم و تقريبا 40 دقيقه بعد يكي از بهترين و با حال ترين بچه هاي تبريزي(فارسي زبان :mrgreen: )
    اومد كه آي دي ش Good-pal
    بعد همگي با هم به تهرانيا زنگ زديم(ساعت5:10) و بعد از يه صحبت 5-6 دقيقه اي از فرط شور و هيجان رفتيم نوشابه و چيپس و آب(از شير :mrgreen: )خورديمو رفتيم واسه صفا.
    بعد از اينكه عكس انداختيم(حدودا 8 تا) دوباره به بچه هاي تهران زنگ زديم و ساعت 7 قرارمون تموم شد.
    (دوستان با توجه به اينكه دوربين ما ديجيتالي نبود و ما خودمون كم بوديم مجبور شديم از ديگران خواهش كنيم عكس مارو بندازن كه اونم آخرش منجر شد به اين كه همه عكسا تار از آب در اومد
    شما به بزرگي خودتون ببخشيد)
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  5. این کاربر از امین.پ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #4
    حـــــرفـه ای Mehdi_Best's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    6,105

    پيش فرض

    گزارش قرار ملاقات بچه هاي تهران در روز پنج شنبه 13 مرداد 1384 در پارك لاله تهران

    اسامي اعضايي كه در اين قرار شركت كردند، به ترتيب زمان ورود :shock:
    patal
    Mehdi_Best
    kiavash
    sourena
    aramisn65
    AveCina
    سياوش علوي
    Hamed_P30
    Friend
    mehdi87
    No_Fate_Man
    AMIR_110
    saghy
    Sadjad Sharifian
    كوروش معصومي
    omid_online
    HamidFull
    mostafa eshghi

    از چند روز پيش همه بچه ها در انتظار اين روز، لحظه شماري مي كردند. همه مشتاق بودند كه دوستانشون در انجمن كه بارها با هم صحبت و بحث كرده و لحظات تلخ و شيرين زيادي رو طي كرده بودند را ببينند.
    قرار بود من و پاتال و سورنا سر ساعت 15:45 و قبل از اينكه بقيه بچه ها بيايند در محل حضور پيدا كرده و از نظر سوق الجيشي!!! منطقه رو زير نظر بگيريم و شناسايي كنيم!
    اما متاسفانه چون من از محل كارم قرار بود برم، هر كاري كردم نتونستم سر اون ساعت برسم و ساعت 16 رسيدم.
    وقتي رسيدم ديدم پاتال جان اونجاست كه البته رفته بود زير سايه!!
    تا همديگر رو ديديم شروع به ماچ و بوسه كرديم و كياوش جان هم كه اونجاها بود اما رو نكرده بود اومد جلو. چون 2 زاريش افتاد كه ما بچه هاي پي سي ورلد هستيم.
    سورنا و اوسينا و آراميس و يكي ديگه از بچه ها (كه الان يادم نيست متاسفانه) هم دقايقي بعد پيداشون شد. البته اشتباهي يك حوض ديگه كه يه كم دورتر بود رو پيدا كرده بودند. در حالي كه ما گفته بوديم همون حوضي كه مسجمه ابوريحان بيروني توش هست.
    خلاصه يواش يواش بچه ها جمع شدند. هر كسي رد مي شد و ما احتمال مي داديم كه جزو بچه هاي ما باشند بلند مي گفتيم پي سي ورلد!!! كه متوجه بشن ما هستيم.
    كه بعضي اوقات تيرمون به سنگ مي خورد!
    avecina بعد از دقايقي كه پيش ما بود گفت كه بايد بره اما دوباره بر مي گرده. اما اگه شما ايشون رو ديديد، ما هم دوباره ايشون رو ديديم!!!!
    حواسمون نبود حداقل ازش عكس بيندازيم. به خاطر همين در عكسها نيست.
    در اين دقايق بود كه ناگهان ديديم يك آقاي خوش تيپ و باكلاس كه تيپش به مامورها هم مي خورد اومد جلو و گفت اينجا چه خبره!
    من هم در كمال خونسردي گفتم خبري نيست. بر و بچ با هم دوست هستند و اينجا جمع شدند كه همديگر رو ببيننند.
    گفت مي تونم اينجا باشم؟ من هم گفتم بفرماييد اشكالي نداره!
    چند دقيقه كه گذشت پاتال جان به من گفت كه اين بنده خدا رو دو دره كن بره. ماموري چيزي نباشه. گفتم صبر كن الان درستش مي كنم
    اومدم پيش همون طرف!!!! و گفتم ببخشيد اگه مي خواهيد اينجا بمونيد بايد عضو سايت ما هم بشويد! گفت اگه نخوام بشم نمي تونم بايستم؟ گفتم نه اشكالي نداره. هر طور راحتيد!
    بعد گفتم حالا راستش رو بگو آيديت چيه!
    چون حدس مي زدم كه از بچه هاي خودمون باشه
    خلاصه يه خورده كلاس گذاشت! و در آخر گفت كه ساقي هست! ساقي هم كه معرف حضورتون هست. مدير انجمن سخت افزار
    جالب اينجاست كه ايشون رنج سفر ازقم به تهران رو تحمل كرده بودند كه در جمع صميمي ما حضور پيدا كنند.
    بعد از اينكه دقايق مديدي رو در زير آفتاب گذرونديم، تصميم گرفتيم بريم زير سايه درختان پارك. آخه اين همه درخت و سايه در پارك هست، ما قرارمون رو زير آفتاب و بدون سايبان گذاشته بوديم.
    ابتدا چند عكس گرفتيم و بعد دور هم نشستيم و گرم صحبت شديم.
    2 نكته جالب براتون بگم
    يكي مهدي 87 بود كه خداوكيلي آخرشه!!!
    يعني يك پسر باحاله توپ كه خيلي از دستش خنديديم. از كارهايي كه مي كرد. هر كي رو مي ديديم الكي مي گفتيم مهدي برو ببين بچه هاي ما نيستند؟ مهدي هم بدون كوچكترين رودربايستي مي رفت و يه خورده سر و كله مي زد و بر مي گشت!
    نكته ديگه هم حضور friend بود كه همون اول كه گفت من friend هستم من بهش گفتم واي خداي پستهاي بيهوده!!!! بعد ديگه بچه ها تا آخر اون روز ول نمي كردند و هر چيزي مي شد يه تيكه هم به friend مي گفتن به خاطر پستهاش! البته اين نكته رو بگم كه هر شوخي اي كه بين بچه ها رد و بدل مي شد با احترام و با لحني كاملا صميمي بود و هيچكس دلخور نمي شد.

    در هنگامي كه عكس مي انداختيم موبايل سورنا زنگ خورد و متوجه شديم كه امين جان و مسعود عزيز از تبريز پشت خط هستند. من و سورنا و پاتال با بچه هاي تبريز صحبت كرديم و بعد هم خداحافظي كرديم.

    ساسر جان هم نيومده بود اما گفته بود كه مي آم. 2 بار زنگ زدم به مغازه اش و در آخر مجبور شد كه هر چه زودتر بياد. چون مي دونست كه اگه نياد ما مي ريم اونجا!

    سورنا و آراميس چون بايد مي رفتند جايي ، زودتر رفتند. اما بقيه بچه ها تا آخر بودند.

    جمع ما طوري صميمي شده بود كه هر كسي مي ديد فكر مي كرد كه سالهاست با هم دوست هستيم و محال بود كسي باور كنه كه ما براي اولين باره كه همديگر رو مي بينيم.

    راستي! سياوش علوي هم با بچه هايش آمده بود. 2 تا پسر كوچولوي ناز كه پيش ما هم چند دقيقه آمدند.

    بعد ساقي جان زحمت كشيده و بچه ها را به صرف بستني (از اين قيفي درازها! ) مهمون كرد. آب معدني هم صرف شد! :shock:
    2 بسته شكلات هم بين بچه ها توزيع شد و مابقيش رو مهدي 87 دستش گرفته بود و هر حرفي كه مي خواست از كسي بدونه با شكلات تطميعش مي كرد!!!

    به غير از مديران سايت، چند تا از بچه ها بودند كه حضور نداشتند و اكثرا سراغشون رو مي گرفتند. مثل مافيا - spy - آرش - نستا - ميلاد يا همون كوسه!!!! و يكي دو تا ديگه كه الان حضور ذهن ندارم.

    soso و سيناگود هم قرار بود به جمع ما بپيوندند اما تا ساعت حدود 8:30 كه جمع ما برقرار بود نيامدند كه گويا مشكلي پيش اومده بوده براشون كه نتونسته بودند حضور پيدا كنند.

    يك بار هم ماموران نيروي انتظامي پرسيدند كه چرا جمع شديم كه من براشون توضيح دادم و مشكلي پيش نيومد.

    كلا خيلي خوش گذشت. ما بستني خورديم. آب معدني خورديم. شكلات خورديم. بادكنك هوا كرديم.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (3).jpg
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (5).jpg
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (6).jpg
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (7).jpg
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ( 8 ).jpg

  7. این کاربر از Mehdi_Best بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #5
    آخر فروم باز komail's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2004
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,284

    پيش فرض

    از ياسوج كسي تو اين فروم نيست؟

  9. #6
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    سلام من با اجازه می خواستم بگم که اگه امکان داره بچه های خوزستانی اهل فروم با هم قرار ملاقات بزاریم.

    ملاقاتی بیاد ماندنی خواهد بود

  10. #7
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    7

    پيش فرض

    پس از شيراز خبري نيست اره؟؟؟ :?: :cry: :!:
    ما رو بي خبر نذاريد دوستان
    مرسي :mrgreen:

  11. #8
    داره خودمونی میشه behnam_kashani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    36

    پيش فرض

    سلام بچه ها با اجازتون منم ميخواستم يه چند خطي در مورد قرارپنجشنبه 84/5/27 البته بچه ها توضيح كامل رو براي شما ميدن ولي من به چند نكته اشاره ميكنم

    بچه ها اول از همه بگم كه خيلي خيلي خوش گزشت و جاي شما خيلي خالي بود

    تعداد بچه ها در قرار:

    دقيقا نشموردم ولي حدود 20 نفر بوديم

    اتفاق هاي ناگوار در قرار :

    همه چيز داشت خوب پيش ميرفت تا اينكه شلوار يكي از بچه ها كه توسط "پاتال" به بازي "زووو" دعوت شده بود گلي شد و خلاصه اينكه گند خورده شد به شلوارش !!!!!!!

    سن بچه ها در قرار:

    همه سني بودن ولي كوچك ترين اونها 17 سال داشت فكر ميكنم كه خوده من بودم و بزرگ ترين آنها هدود 30و خورده اي فكر ميكنم كه آقاي سياوش علوي بودن !!!

    ول خرجي هاي بچه ها در قرار :
    بزرگترين ول خرجي در اين قرار خريدن بستني عرووسكي توسط دو سه تا از بچه ها بود كه من فقط "پاتال"و "مافيا" رو ديدم

    بازي هاي بچه ها در قرار:

    وليبال و زوووو !!!!!

    دعوا هاي بچه ها در قرار :

    نترسيد !! چيزه خاصي نبود طبق معمول دعوا سره "اوپرا" و "فاير فاكس" بود كه طبق معمول همه آتيشا زيره سره "نويد_كاشاني" بود !!!!!!!

    شوخي هاي بچه ها در قرار:

    البته شوخي خاصي نكردن بچه ها فقط "سورنا" چمن ها رو ميكند ميريخت رو سره بچه ها و پشت سرشو نگاه ميكرد !!!!!!


    خوب بچه ها اينم نكاتي چند در مورد قرار پنجشنبه اگر به كسي بر خورد تورو خدا ببخشيد اگرم خواستيد بگيد حذف كنم

  12. #9
    آخر فروم باز Friend's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,092

    پيش فرض

    سلام دوستان من یک کم از قرار ملاقات در تاریخ 84/5/27 برگزار شد
    من در ساعت 16:50 دقیقه به منطقه ی مورد نظر رسیدم در ابتدا فکر کردم کسی نیامد است بعد یک دفعه آقای سیاوش علوی رو دیدم که داره میاد بعد که به ما رسید گفت پاتال و سورنا در قسمتی از پارک مشغول کاری هستند خوب بعد از چند دقیقه پاتال و سورنا آمدند ما همه رفتیم زیر سایه درخت منتظر دوستان دیگر بودیم که دوستان همه تک به تک آمدند و حدودا به بیست نفر رسیدیم جالب ترین نکته این ملاقات دیر کردن مهدی بست بود که ایشون همیشه جزو نفرات اول بودند وقتی مهدی بست اومد یک نفر دنبالش بود اگه گفتید اون یک نفر کی بود بله مافیا :shock: همه ی کسانی که از این موضوع خبر نداشتن شوک زده شده بودند :shock: بعد از سلام و احوال پرسی مصطفی عشقی هم به ما اضافه شد ما چند عضو جدید هم داشتیم مثل حمید 90 و هومن 110 که از اعضا جدید سایت بودند و از مدیران سایت هم ماهان و پاتال و مافیا و یکی از همکاران مهدی بست حضور داشتند یکی از برو بچ باحال رفت بستنی عروسکی خرید لازم به ذکر است که قرار را من سر ساعت 8:00 ترک کردم و از زمان دقیق تمام شدن قرار خبر ندارم با تشکر ببخشین می دونم مثل مهدی بست نمی شه اما تا وقتی مهدی بست گزارشش رو بده من فعلن این گزارش رو دادم تا دوستان کمی از اوضاع با خبر بشن با تشکر

  13. #10
    حـــــرفـه ای Mehdi_Best's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    6,105

    پيش فرض

    گزارش دومين قرار ملاقات بچه هاي P30\/\/ORLD در روز پنج شنبه 27 مرداد 1384 در پارك لاله ي تهران

    اسامي اعضايي كه در اين قرار شركت كردند، به ترتيب زمان ورود:

    سياوش علوي
    Ali.crack
    patal
    doyenFox
    sourena
    friend
    hamed_p30
    hamid_90
    amir_110
    homan_110
    pedram_online
    behrooz
    omid_online
    Mafia
    Mehdi_best
    Elessar
    mostafa eshghi
    behnam_kashani
    navid_kashani
    AveCina
    Iranian_Sports
    mahan


    سلام به بر و بچس گل پي سي ورلد، علي الخصوص اونهايي كه در قرار پنج شنبه بودند يا دوست داشتند كه حضور داشته باشند ولي به دليل دوري راه يا دلايل ديگر توفيق ديدارشون نصيب ما نشد.
    راستش اينقدر اين قرارها حال مي ده و اينقدر خوش مي گذره كه من از لحظه اي كه قرار قبلي تموم مي شه تا روز قرار بعدي، لحظه شماري مي كنم.
    باور كنيد كه اگه به دليل مشغله كاري يا كمبود وقت نبود، مطمئن باشيد كه همه بچه ها مشتاق بودند كه هر هفته اين قرار تكرار بشه. اما افسوس كه بنا به دلايل مختلف، چنين چيزي امكان پذير نيست.

    ************************

    خب برسيم به ماجراهاي اين هفته:

    اين قسمت مافيا و ماهان!

    دومين قرار بچه هاي تهران در پارك لاله تهران راس ساعت 17 روز پنج شنبه مورخ 27 مرداد 1384 بود.

    اين قرار يه تفاوت اساسي با دفعه قبل داشت. يكي اينكه به دليل ديدار در اولين جلسه قرار در 13 مرداد، اكثر بچه ها همديگر رو مي شناختند و مشكل دفعه اول كه دنبال بچه ها مي گشتيم رو نداشتيم.

    دومين مورد حضور مافيا و ماهان بود كه با حضورشان جمع بچه هاي پي سي ورلد رو منور كردند.

    سومين مورد جالب توجه حضور 2 تن از بچه هاي گل و كاردرست انجمن بود كه براي ديدن بچه ها، رنج سفر از اهواز رو متحمل شده بودند كه شرمنده لطفشون شديم و واقعا خوشحالمون كردند.
    اين دو نفر كسي نبودند جز : پدرام آنلاين و علي با آي دي elessar .

    تقريبا تمام بچه هايي كه دفعه قبل حضور داشتند باز هم آمده بودند، و حتي چند تن ديگر نيز براي بار اول حضور پيدا كردند كه به غير از چهار نفري كه اسمشون رو در بالا ذكر كردم، حضور دوستاني چون نويد كاشاني و چند تن ديگر قابل توجه بود و جاي خوشحالي داشت.

    اما باز هم جاي دوستان عزيزي خالي بود كه از جمع بچه هاي تهران مي توان به دوست عزيزمون نستا اشاره كرد. البته ميثم جان و سيناي عزيز و آرش جون هم جاشون خيلي خالي بود كه بچه ها هم به اين نكته اشاره داشتند.

    تنها نكته منفي اين قرار كه حداقل حال من يكي رو گرفت عدم حضور mehdi87 بود كه متاسفانه به دليل سفري كه براش پيش اومد نتونست شركت كنه در حالي كه تا يكي-دو روز قبلش كه من با ايشون صحبت كرده بودم قرار بود حتما شركت كنه.
    چون اين آقا مهدي اينقدر باحاله كه واقعا نبودش محسوس بود. البته شماره موبايل سورنا رو از من گرفت و حدود ساعت 5:30 زنگ زد و با من و مافيا و سورنا صحبت كرد.

    شب قبل از قرار من با مافيا تلفني صحبت كردم و قرار شد كه ايشون هم حضور پيدا كنه اما قرار گذاشتيم كه نگيم كه ايشون هم مي آيند.

    من يك پست در تاپيك قرار ملاقات دادم و نوشتم كه يك سورپرايز دارم و هر كسي كه نيايد از دستش در رفته.

    بعد به چند تا از بچه ها گفتم كه من با يكي از دوستام مي آيم.

    خلاصه قرار بود مافيا جان ساعت 16:45 بياد پيش من كه بريم ولي حدود 10 تا 15 دقيقه دير رسيد و به همين خاطر ما با تاخير رسيديم. البته حدود 10 دقيقه دير رسيديم و ديديم كه بچه ها جمع شده اند و وقتي ديدم از دفعه قبل هم بيشتر هستند خيلي خوشحال شدم.

    يك نكته رو هم بگم كه چون مادر عزيز و بزرگوار مافيا جان به تازگي مرحوم شده اند، واقعا ايشون لطف داشتند كه در جمع ما شركت كردند.

    خلاصه ... ما رسيديم و در اينجا بود كه مافيا جان خودش رو به بچه ها معرفي كرد كه بعضي از بچه ها دچار شوك شدند...
    مثلا به عنوان نمونه .... حدود بيست دقيقه از حضور من و مافيا در جمع بچه ها گذشته بود كه من متوجه شدم كه سورنا هنوز فكر مي كنه مافيا همون دوست من هست كه گفته ام و نمي دونه كه ايشون مافيا است. وقتي من بهش گفتم كه بابا ايشون مافيا است فشارش افتاد پايين و رفت پشت يك درخت و همينطوري مي زد تو سرش كه البته به خاطر IQ پايينش اين كار رو مي كرد!

    بعد شروع كرديم به صحبت كردن و از هر دري سخني گفتيم... تا اينكه طبق معمول سر و كله مامورها پيدا شد كه اونها رو هم پيچونديم رفتند!

    يه اتفاق جالب هم افتاد...
    يك دوستي اومده بود كه عينك دودي خفني داشت و كلا يه تيپ خيلي خفن داشت و مشكوك مي زد... چون مي گفت اومده ام يكي از دوستام رو ببينم. يكي دو تا از بچه ها گفتند اين بنده خدا مشكوك مي زنه من گفتم حالا معلوم مي شه صبر كنيد. بعد از حدود نيم ساعت تازه ايشون متوجه شد كه اون دوستي كه مي خواسته ببينه خيلي وقته كه اومده اما نمي شناخته!!!
    من مونده بودم كه اينها چه دوستاني هستند كه بعد از نيم ساعت تازه همديگر رو شناختند!!!

    يه مقدار كه گذشت من و مافيا و پاتال و سياوش علوي رفتيم كه بستني عروسكي و آب معدني خريده و بچه ها رو مهمون كنيم كه در اين لحظه يكي اومد جلو كه متوجه شديم ماهان جان مدير انجمن خبرها هستند.
    يه پسره خوش تيپ و باكلاس!

    بعد از صرف بستني و آب معدني، پاتال توپ واليبال رو كه friend آورده بود رو برداشته و با عده اي از بچه ها رفتند براي بازي كردن.

    البته قبل از اينكه اين عده از بچه ها براي بازي بروند يه مقدار بحث هاي مختلف پيش كشيده شد.
    مثل بحث آنتي ويروسها!!!، مرورگرها و ....!!!!!
    كه اينجا هم طرفداران نرم افزارهاي مختلف با هم كري مي خوندند كه جاي نستا واقعا خالي بود!!

    يه نكته رو هم يادم رفت بگم. گويا هنگامي كه ما براي خريد بستني رفته بوديم و ماهان آمده بود سورنا به شوخي به بچه ها گفته بود ايشون ميثم (صاحب سايت) هستند و با اين حرفش كلي ملت رو سركار گذاشته بود!!

    جالب اينجاست كسي اين كار رو كرده بود كه خودش بعد از بيست دقيقه متوجه شده بود كه اون كسي كه همراه من هست مافيا است!!!! يكي نبود بگه تو كه خودت آخر آي كيو هستي!!!! چرا بقيه رو سر كار مي گذاري؟!!!


    (البته به يه نكته اشاره كنم... من به دليل دوستي با سورنا از اين الفاظ شوخي آميز در موردش استفاده مي كنم... يه موقع براي بقيه دوستان سوءتفاهم نشه)!

    در هنگامي كه بچه ها مشغول بازي بودند، من و مافيا و ماهان و چند تا از بچه ها نشسته بوديم و گل مي گفتيم و گل مي شنيديم. از هر دري سخني بود.

    باور كنيد اينقدر اين بچه ها صميمي و مهربون و كاردرست هستند كه اصلا متوجه نشديم چطور ساعت شد 8:30. خيلي خوش گذشت واقعا. من اين رو از صميم قلب مي گم. هر كدوم از دوستان كه مي تونه در اين قرارهاي ماهيانه شركت كنه و نياد باور كنيد كه از دستش رفته. ما دوست داريم همه دوستاني كه امكان حضور دارند رو در جمع صميمي خودمون ببينيم.

    يه نكته ديگه ... اين دفعه به جاي 1 دوربين چند دوربين آورده بودند بچه ها. كه از هر زاويه اي عكس گرفته مي شد. جالب اينجاست كه در يكي از دفعاتي كه خواستيم عكس بيندازيم با 4 دوربين عكس مي انداختند كه واقعا جالب توجه بود.

    پدرام آنلاين كه از اهواز اومده رو كه همه مي شناسيد حتما. هموني كه در اكثر پستهاش يا مي گه دستت طلا يا مي گه الان نفت مي آرم و خودم رو آتش مي زنم!!! :shock:

    اين آقا پدرام اونجا هم شيطوني مي كرد و كم مونده بود كه نفت بياره و اونجا هم خودش رو آتيش بزنه!!!
    يك نمونه از اين موارد پستهاي دستت طلا كه پدرام مي گه رو ماهان تعريف كرد كلي خنديديم.
    گويا در يك تاپيك يكي از بچه ها يك آموزش گذاشته بوده و امير پي سي كه مدير انجمن آموزش هست از اين دوستمون تشكر كرده بوده. بعد پدرام آنلاين بدون اينكه به پست هاي قبلي نگاه كنه و ببينه كه چه كسي آموزش رو نوشته، مي نويسه امير جان دستت طلا!!!! اين رو كه ماهان تعريف كرد ديگه از خنده روده بر شديم.

    سياوش علوي اين بار هم كوچولوهاي خوشگل و نازش رو آورده بود كه با بچه ها هم عكس انداختند.

    ديگه رسيديم به ساعت 8:30 و وقت خداحافظي شد. اينقدر خوش گذشته بود كه باز هم دلمون نمي اومد كه از هم جدا شيم. تا اون جايي كه مي شد و تا آخرين لحظاتي كه هر كسي سوار ماشين شد كه بره سمت خانه باز هم از هم جدا نمي شديم.

    ديگه به ناچار از هم خداحافظي كرده و جدا شديم تا يك ماه بگذره و يك روزه ديگر و يك قراره ديگر.
    اميدوارم اين بار باز هم از دفعات قبل بيشتر باشيم و جمعمون كاملتر بشه.

    **********************
    ويرايش توسط خودم:

    يك نكته رو يادم رفت بگم. يه چيزي كه خيلي براي بقيه جالب بود اين بود كه سورنا آي دي همه رو با تمام حروف مي دونست!!! friend هم تعداد پستهاي دقيق من و مافيا و ... رو مي دونست در حالي كه خودمون هم نمي دونستيم!!!
    اينجا مشخص شد كه چرا friend اينقدر پستهاي بيهوده مي ده!


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •