تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 312 اولاول 12345671353103 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 3117

نام تاپيک: اسرار ماوراء

  1. #21
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تو یکی از قفس های تهران
    پست ها
    424

    پيش فرض

    اگه به اينجور چيزها علاقه داريد سري به اين سايت بزنيد البته سايتش ايرانيه
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. #22
    آخر فروم باز Alireza_Shafaei_PCworld's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    2,077

    پيش فرض

    پس من باید چی بگم هولی سوشیانت
    جان
    من تا حالا حدود 70 صفحه آموزشی تایپ کردم
    و 350 صفحه هنوز باقی مونده

  3. #23
    حـــــرفـه ای Arashi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    FAR FAR AWAY
    پست ها
    1,179

    پيش فرض

    نه بابا چرا !!! تاپيك به اين خوبي :arrow: :arrow: :arrow:

  4. #24
    اگه نباشه جاش خالی می مونه metal gear's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    جلوى كامپيوتر
    پست ها
    352

    پيش فرض

    بابا اين جفنگيات چيه آخه!!!!!

    بريد يه چيزي ياد بگيريد كه پس فردا بتونيد استفاده كنيد ازش.اين چيزا واقعا مخ بچه ها رو پر ميكنه . تا خدا رو داري غم نداري
    به جايه اينكه وقتتو تلف كني حداقل يه تاپيكه علميه روز ميزاشتي. قصد توهين هم نداشتم

    فقط نظرمو گفتم

  5. #25
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Soshiant's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    روی شونه راستت
    پست ها
    372

    پيش فرض

    metal gear جان قبلا هم این حرف هارو بعضی از دوستان زدن حال ندارم دباره برای شما هم جواب بنویسم برگرد به صفحه های قبل یک نگاه بکن
    Alireza_Shafaei_PCworld جان دستت درد نکنه
    حالا اموزش چی هست این همه زیاد :shock:
    قسمت قسمت بذار تا بچه ها میخونند تو بقیشو بنویس ( اموزش برنامه نویسی نباشه :mrgreen: )
    ممنونم دلگرمم کردی :P
    راستی هولی هم خودتی :mrgreen:

  6. #26
    Banned EhsanHF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    Fairyland
    پست ها
    1,263

    پيش فرض

    من که تازه دارم با این انرژیها حال میکنم . بنویس . حداقل مارو یکم بیشتر راه بنداز . مرسی . انشاالله جبران میکنیم .

  7. #27
    آخر فروم باز Alireza_Shafaei_PCworld's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    2,077

    پيش فرض

    آفرین زدی تو خال
    آموزش برنامه نویسیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    احتمالا خودت اطلاع داری
    در انجمن برنامه نویسی
    بقول احسان
    تازه داریم یا این انرژی ها حال میکنیم.
    کجا رفتی؟؟؟؟
    باید تا ته خط بری و الا ولت نمیکنیم

  8. #28
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Soshiant's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    روی شونه راستت
    پست ها
    372

    پيش فرض

    سلام امروز وقت نکردم بنویسم برای همین یک داستان قشنگ که یک بار توی یک مجله خونده بودم و همون موقع تایپش کرده بودم براتون میذارم امید وارم خوشتون بیاد
    :mrgreen:
    ((کرگدن ها هم عاشق می شوند))

    كرگدن گفت:نه امکان ندارد کرگدن ها نمی توانند با کسی دوست شوند

    دم جنبانک گفت : اما پشته تو می خارد لایچین های پوست تو پر از حشره های ریز است یکی باید پشت تورا بخاراند یکی بایدحشره های تو را بردارد

    كرگدن گفت: اما من نمی توانم با کسی دوست شوم پوست من خیلی کلفت است همه به من میگویند پوست کلفت

    دم جنبانک گفت اما دوست عزیز دوست داشتن به قلب مربوط میشود نه به پوست

    كرگدن گفت ولی من که قلب ندارم من فقط پوست دارم
    دم جنبانک گفت : اين كه امكان ندارد ، همه قلب دارند

    كرگدن گفت: كو كجاست من كه قلب خود را نمي بينم .

    دم جنبانک گفت :خوب چون از قلبت استفاده نمي كني ، قلبت را نمي بيني . ولي من مطمئنم كه زير اين پوست كلفت يك قلب نازك داري

    كرگدن گفت: نه ، من قلب نازك ندارم ، من حتما يك قلب كلفت دارم.

    دم جنبانک گفت :نه ، تو حتما يك قلب نازك داري چون به جاي اين كه دم جنبانک را بترساني ، به جاي اينكه لگدش كني ، به جاي اينكه دهن گشاد و گنده ات را باز كني و آن را بخوري ، داري با او حرف مي زني.

    كرگدن گفت: خوب اين يعني چي ؟

    دم جنبانک گفت :وقتي يك كرگدن پوست كلفت ، يك قلب نازك دارد يعني چي ؟ يعني اينكه مي تواند عاشق بشود

    كرگدن گفت: اينها كه مي گويي ، يعني چي؟

    دم جنبانک گفت :يعني .... بگذار روي پوست كلفت قشنگت بنشينم ....

    كرگدن چيزي نگفت . يعني داشت دنبال يك جمله مناسب مي گشت . فكر كرد بهتر است همان اولين جمله اش را بگويد .

    اما دم جنبانک پشت كرگدن نشسته بود و داشت پشتش را مي خاراند .

    كرگدن احساس كرد چقدر خوشش مي آيد . اما نمي دانست از چي خوشش مي آيد

    كرگدن احساس كرد چقدر خوشش مي آيد . اما نمي دانست از چي خوشش مي آيد

    كرگدن گفت : اسم اين دوست داشتن است ؟ اسم اين كه من دلم مي خواهد تو روي پشت من بماني و مزاحم هاي كوچولو ي پشتم را بخوري؟ دم جنبانک گفت : نه ، اسم ايت نياز است ، من دارم به تو كمك مي كنم و تو از اينكه نيازت برطرف مي شود احساس خوبي داري . يعني احساس رضايت مي كني ، اما دوست داشتن از اين مهمتر است .

    كرگدن نفهميد كه دم جنبانک چه مي گويد .

    روزها گذشت ، روزها و ماهها و دم جنبانک هر روز مي آمد و پشت كرگدن مي نشست و هر روز پشتش را مي خاراند و كرگدن هر روز احساس خوبي داشت .

    يك روز كرگدن به دم جنبانک گفت : به نظر تو اين موضوع كه كرگدني از اين كه دم جنبانک اي پشتش را مي خاراند ، احساس خوبي دارد ، براي يك كرگدن كافي است ؟

    دم جنبانک گفت : نه كافي نيست

    كرگدن گفتك درست است كافي نيست . چون من حس مي كنم چيزهاي ديگري هم دوست دارم . راستش من بيشتر دوست دارم تو را تماشا كنم

    دم جنبانک چرخي زد و پرواز كرد و چرخي زد و آواز خواند ، جلوي چشم هاي كرگدن

    كرگدن تماشا كرد و تماشا كرد . اما سير نشد . كرگدن مي خواست همين طور تماشا كند . با خودش گفت : اين صحنه قشنگ ترين صحنه دنياست و اين دم جنبانک قشنگ ترين دم جنبانک دنيا و او خوشبخت ترين كرگدن روي زمين . وقتي كرگدن به اينجا رسيد ، احساس كرد كه يك چيز نازك از چشمش افتاد.

    كرگدن ترسيد و گفت : دم جنبانک ، دم جنبانک عزيزم من قلبم را ديدم . همان قلب نازكم را كه مي گفتي ، اما قلبم از چشمم افتاد . حالا چكار كنم؟

    دم جنبانک برگشت و اشكهاي كرگدن را ديد آمد و روي سر او نشست و گفت: غصه نخور دوست عزيز ، تو يك عالم از اين قلبهاي نازك داري

    كرگدن گفت: راستي اينكه كرگدني دوست دارد ، دم جنبانک اي را تماشا كند و وقتي تماشايش مي كند ، قلبش از چشمش مي افتد ، يعني چي؟ دم جنبانک گفت : يعني اينكه كرگدن ها هم عاشق مي شوند.

    كرگدن گفت : عاشق يعني چه؟

    دم جنبانک گفت :يعني كسي كه قلبش از چشمش مي چكد.

    كرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهميد . اما دوست داشت دم جنبانک باز هم حرف بزند ، باز پرواز كند و او باز هم تماشايش كند و باز قلبش از چشمش بيفتد.

    كرگدن فكر كرد اگر قلبش همين طور از چشمش بريزد ، يك روز حتما قلبش تمام مي شود .

    آن وقت لبخند زد و با خودش گفت:

    من كه اصلا قلب نداشتم ، حالا كه دم جنبانک به من قلب داد، چه عيبي دارد ، بگذار تمام قلبم را براي او بريزم

  9. #29
    آخر فروم باز Alireza_Shafaei_PCworld's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2004
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    2,077

    پيش فرض

    من که از خودم بدم آمد :cry:

  10. #30
    آخر فروم باز Ali_k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــفــــــهــــــان
    پست ها
    2,310

    پيش فرض

    HolySooshiant ما هم پاکار این تاپیکیم. ادامه بده :mrgreen:

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •