تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 638 از 640 اولاول ... 138538588628634635636637638639640 آخرآخر
نمايش نتايج 6,371 به 6,380 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #6371
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    دلم که می گیرد؛
    دلتنگ که می شوم؛
    لابه لای آشفتگی های ذهنم؛
    آنجا که ....
    دست نخورده ترین خاطراتم را نگه داشته ام؛
    می گردم
    تا پیدا کنم
    خوشی لحظه هایی که زود گذشت!
    که سهم این روزهای من؛
    شده مرور آن روزها!
    چه زود این روزهای من شد؛
    آن روزها ....


  2. 8 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #6372
    کاربر فعال انجمن ادبیات sarinaj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    زیر سقف خدا
    پست ها
    310

    پيش فرض





    هیس. . .
    بگذارید برود. . .
    ماندن التماسی نیست. . .
    بهای سنگینی دادم تا فهمیدم. . .
    کی که قصد ماندن ندارد را باید راهی کرد. ..

  4. 5 کاربر از sarinaj بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #6373
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    کدام خیابان را بگردم
    کدام کوچه را؟
    بر کوبه ی کدام در بکوبم
    بر چارچوبش ظاهر شوی تو
    و بازم بشناسی مرا از من
    به آغوشم بگیری و
    نپرسی هرگز
    که چه به روزگارم آورده است
    روزگار بی تو ماندن های بسیار!

    علیرضا باقی

  6. 4 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #6374
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض


    سهم من از

    دنیا نداشتن است...
    تنها قدم زدن در پیاده روها
    و فکر کردن به کسی که
    هیچ وقت نبود...

  8. 9 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #6375
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض



    هر شب از غصه ی من
    بغضِ خدا می شکند
    که به اندازه ی او
    بی کس
    و
    تنها شده ام!


    Last edited by silver65; 23-06-2015 at 00:30.

  10. 3 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6376
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض



    دیر بازیست
    در این شهر شلوغ,
    هر کجا می نگرم
    غنچه ها پژمرده اند...
    چهره ها افسرده اند
    نفسی هست ولیکن
    همه دل ها مرده اند
    هدفی هست اگر,
    نیست به جز لقمه نانی
    شرفی هست اگر
    در گرو جاه و مقامی.
    همه افسرده و غمگین
    همه تسلیم به تقدیر
    همه محکوم به تحقیر
    نه امیدی است به ماندن
    ونه شوقی است به رفتن
    همه مغروراز آن چیز که بودیم
    و از آن کار که کردیم
    همه ازکوروش و جمشید چه مستیم
    غافل از این سخن تلخ که
    " امروز"
    در اندیشه تاریخ
    کجائیم ؟
    چه هستیم ؟
    که هستیم؟

  12. 7 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #6377
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض



    پرندگان پشت بام را دوست دارم
    دانه‌هايي را که هر روز برايشان مي‌ريزم
    در ميان آن‌ها
    يک پرنده‌ي بي‌معرفت هست
    که مي‌دانم روزي به آسمان خواهد رفت
    و برنمي گردد
    من او را بيشتر دوست دارم

  14. 8 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #6378
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    از من رفتی
    همچون مرغ مهاجر
    از آبگیر پیر

    در تو شوق رفتن بود
    در من هم

    بال هایش در تو بود
    آرزویش در من

    مانی عابدی

  16. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #6379
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض




    من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که
    گویا قبل از هر فریادی لازم است

    من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت
    در تهاجم با زمان آتش زدم کشتم
    من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم
    یک کلام در جزوهایم هیچ ننوشتم
    من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم
    ... تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم
    من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت

  18. این کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #6380
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bttt0's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    sargashteye kooye to
    پست ها
    340

    پيش فرض

    ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟
    بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟


    در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی
    من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟


    محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
    آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد ، کجایی ؟


    آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نــدارم
    در راه تــو دادم همه بـر بــــاد ، کجایی ؟


    اینجا چه کنـــم ؟ ازکه بگیـــرم خبرت را ؟
    از دست تــو و ناز تـو فریـــاد ، کجایی ؟


    دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
    دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی ؟
    Last edited by bttt0; 07-10-2015 at 20:21.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •