تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 52 از 640 اولاول ... 24248495051525354555662102152552 ... آخرآخر
نمايش نتايج 511 به 520 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #511
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هرگز حسرتي در هيچ کجاي دنيا
    اين چنين يکجا جمع نمي شود،
    که در همين سه واژه کوتاه:
    او دوستم ندارد...

  2. #512
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گریه‌هایت را کرده باشی
    روزِ رفتن
    روزِ سختی نیست
    از زیرِ دست و پا
    شعرهای نخوانده‌ات را
    جمع می‌کنی
    می‌چپانی در کیف دستی‌ات
    پیراهن آبیه را اطو می کنی
    می‌زنی به چوب ‌لباسی

    شیر را که ترشیده
    می‌ریزی توی توالت
    پشتِ فیشِ برق می‌نویسی
    منتظرم نباشید
    می‌روم حافظیه
    شاید هم نه

  3. #513
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دل از من برد و روي از من نهان كرد
    خدا را با كه اين بازي توان كرد

    شب تنهاييم در قصد جان بود
    خيالش لطف‌هاي بي‌كران كرد

    چرا چون لاله خونين دل نباشم
    كه با ما نرگس او سرگران كرد

    كه را گويم كه با اين درد جان سوز
    طبيبم قصد جان ناتوان كرد

    بدان سان سوخت چون شمعم كه بر من
    صراحي گريه و بربط فغان كرد

    صبا گر چاره داري وقت وقت است
    كه درد اشتياقم قصد جان كرد

    ميان مهربانان كي توان گفت
    كه يار ما چنين گفت و چنان كرد

    عدو با جان حافظ آن نكردي
    كه تير چشم آن ابرو كمان كرد

  4. #514
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چقدر دویدیم
    برای سیبی که بین ما تقسیم نشد
    آنقدر که از ارتفاع خودمان افتادیم
    از همان دو خط
    همان دو خطی که فاصله ی بین ما بود
    دیگر راه به جایی نمی برد
    این خیال های آویخته از کوچه های امید

  5. #515
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    تنها بركه‌اي كه در آن برهنه مي‌شوم
    تنهايي است
    آن جا تن مي‌شويم
    آوازهايي مي‌خوانم كه واژه‌هاشان را نمي‌دانم

    تنهايي
    و آن گوزن نا‌آرام
    با شاخ‌هاي پيچ‌خورده
    كه آهسته آهسته در غروب راه مي‌افتد
    سر بالا مي‌گيرد
    شامه‌ي قوي‌اش مسيري بر مي‌گزيند
    شاخ‌هايش
    شاخه‌هاي خشك و باكره‌ي بيشه را كنار مي‌زند

    تنهايي
    و بيدار كردن انعكاس آب در چشمان درشت و گياه‌خوار گوزن
    شايد جنگل‌ها جنگل دور
    قرن‌ها قرن فاصله

    تنهايي
    و خواندن آواز
    آوازي كه
    گوزني وحشي
    با شاخ‌هاي پيچ‌خورده را
    در بيشه‌اي دور
    بي‌خواب كرده

  6. #516
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض


    در کنار مزارم نایست و گریه مکن.
    من آنجا حضور ندارم و هنوز نخوابیده ام .
    من هزاران بادی هستم که به هر سو می وزد.
    من همان بلوری هستم که بر روی برف ها می درخشد.
    من همان خورشیدی هستم که دانه را پخته می کند.
    من همان باران ملایم پاییزی ام .
    من همان قاصدک بی پروای همیشه در حرکتم.
    من آنجا حضور ندارم.
    من هنوز نخوابیده ام.

  7. #517
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم
    تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم
    منظومه ای برابر چشمم گشوده شد
    آن شب که از کنار چشم تو آرام رد شدم
    گم بودم از نگاه تمام ستارگان
    تا اینکه با دو چشم سیاهت رصد شدم
    دیدم تو را در آینه و مثل آینه
    من هم دچار ِ از تو چه پنهان ، حسد شدم
    شاید به حکم جاذبه ، شاید به جرم عشق
    در عمق چشمهای تو حبس ابد شدم
    شاعر شدم همان که تو را خوب می سرود
    مثل کسی که مثل خودش می شود شدم
    در حیرتم چگونه ، چرا در نگاه تو
    دیروز خوب بودم و امروز بد شدم

  8. #518
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    پاییز

    ای فصل برگ ریز

    ای آنکه بر جنازه گلهای باغ من

    جز گریه

    هیچ کاری نمی کنی

    هر چند غیر مرگ

    _ که سرنوشت مشترک برگهاست _

    بر ساکنان باغ مقرر نمی کنی

    ای همچو مرگ خوب و رهاننده و عزیز

    پاییز !

    گویم اگر دوستت دارم مثل بهار

    باور نمی کنی

  9. #519
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    نه تو می مانی

    نه اندوه

    ونه هیچ یک از مردم این آبادی



    به حباب نگران لب یک رود قسم

    و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

    غصه هم خواهد رفت

    آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند



    لحظه ها عریانند

    به تن لحظه ، خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز



    تو به آینه

    نه

    آینه به تو خیره شده ست

    تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید

    و اگر بغض کنی



    آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد



    گنجه دیروزت پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف

    بسته های فردا همه ؛ ای کاش ای کاش

    ظرف این لحظه و لیکن خالی ست

    ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود

    غم که از راه رسید در این سینه بر او باز مکن



    تا خدا یک رگ گردن باقی ست

    تا خدا مانده ، به غم وعده این خانه مده


  10. #520
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    نازنین!

    آیا تو به من قول می دهی

    که من دیگر از روی سادگی

    اشتباه نکنم؟!!...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •