تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 640 اولاول 1234567891555105505 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #41
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض تنهاي تنها

    هار و باغ و گلگشت چمنن ها
    كنار دلبران شيرين سخن ها
    اگر قسمت شد از خلوت درآيم
    و گرنه ما و دل تنهاي تنها

    شاعر مهدی سهیلی

  2. این کاربر از persian365 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض

    ابان در تنهايي خود غرق است
    و نگاه منتظرش بر رهگذريست
    كه ناداني به او جرأت داده است
    تا بر سنگفرش صبورانه قدم بگذارد
    خانه در تنهايي خود غرق است
    و حضور ره نوردي را مي نگرد
    كه گامهايش لحظه اي
    سكوت سنگين خانه را شكسته است
    آسمان در تنهايي خود غرق است
    و گذار پرنده اي را مي خواهد
    كه بال افشان آغوش فروبسته او را بگشايد
    و من در تنهايي خودم غرقم و به روزي مي انديشم
    كه ديگر نباشم

    شاعر پيمان آزاد

  4. این کاربر از persian365 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #43
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ديدارم بيا هر شب ، در اين تنهايي تنها و خدا مانند ،
    دلم تنگ است....
    بيا اي روشن ، اي روشن تر از لبخند ،
    شبم را روز كن در زير سرپوش سياهيها
    دلم تنگ است .......
    ( مهدي اخوان ثالث )

  6. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عاقبت خواهم مرد....
    نفسم مي گويد وقت رفتن دير است.....
    زودتر بايد رفت.....رازها را چه كنم؟
    اين همه بوي اقاقي كه مشامم دارد
    چشم هايم پرسه زنان كوچه ها را ديدند
    خلوت و ساكت و سرد
    يك به يك طي شده اند......
    اي واي كوچه آخر من بن بست است
    شوق دل دادن يك ياس به يك كاج بلند
    شوق پرواز كبوتر بر سر ابر سفيد
    پاكي دست پر از مهر و صفاي مادر
    لذت بوسه يار زير نور مهتاب....
    اين همه دوستي را چه كنم؟.....
    عاقبت خواهم رفت عاقبت خواهم مرد...
    همرهم چيست در اين راه سفر؟؟؟
    يك بغل تنهايي چند خطي حرف ناگفته دل حسرت شنيدن كلام نو
    عاقبت خواهم مرد....
    مي دانم روز هجرت روز كوچ باورم نزديك است....
    دير و زودش كه مهم نيست بايد بروم...
    راحت جان كه گران نيست بايد طلبم....
    بعد از من...
    دانه ها را تو بريز پشت شيشه چشمها منتظرند
    تو بپاش گرمي عاطفه ات را دستها منتظرند
    من كه بايد بروم
    اما تو بدان قدر خودت قدر پروانه زيبايت را
    قدر يك ياس كبود و زخمي
    قدر يك قلب و دل بشكسته
    قدر يك جاده پيوسته
    خوب مي دانم مردنم نزديك است حس پرواز تنم....
    حس پرپر شدن ترانه هاي آرزوم...
    تو بگو من چه كنم؟؟؟
    با اميدي كه به من بسته شده
    با قراري كه به دل بغض شده
    با نگاهي كه به من مست شده
    تو بگو من چه كنم....من كه بايد بروم
    من كه سردم شده است با تماس دست سردت اي مرگ....
    من كه بي جان شده ام بس گوش سپردم به صداي پر ز اوهام تو ...مرگ!
    اما دوستت دارم
    پر پروازم ده تو بيا همسفرم باش بيا يارم باش
    آسمان منتظر است روح من عاشق آبي آرام بلند است
    تو بيا تا برسم من به اين آبي خوشرنگ خيال
    تا نيايي اي مرگ تو بگو من چه كنم....
    وقت تنگ است دگر كوله بارم اصرار سفر دارند
    من كه خود مي دانم مردنم نزديك است....

  8. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #45
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ز شبهاي دگر دارم تب غم بيشتر امشب
    وصيت مي كنم باشيد از من باخبر امشب
    مباشيد اي رفيقان امشب ديگر ز من غافل
    كه از بزم شما خواهم بريدن دردسر امشب
    مگر در من نشان مرگ ظاهر شد كه مي بينم
    رفيقان را نهاني آستين بر چشم تر امشب
    مكن دوري خدا را از سر بالينم اي همدم
    كه من خود را نمي بينم چو شبهاي دگر امشب
    وحشي بافقي
    Last edited by magmagf; 06-06-2007 at 17:49.

  10. #46
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آنان كه به شادي ام نمي آسودند

    يك عمر در انتظار فرصت بودند

    تا من به تو اعتماد كردم آنها

    دستان تو را به خون من آلودند

    پاي سند قتل من انگشت زدند

    اين قوم مرا به نيت كشت زدند

    خنجر خوردم ، ولي نمي بينمش آه

    يعني كه مرا دوباره از پشت زدند

  11. #47
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    فرياد ها مرده اند
    سكوت جاريست
    تنهايي
    حاكم سرزمين بي كسي

  12. 3 کاربر از k@vir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #48
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    به قول فروع:
    ((چراغ هاي رابطه تاريكند))
    و من افسرده از ناتواني اين روح
    افسرده از شنيدن آواي خوشبختي ماهيان ساده دل
    كه سوار بر رود پوچي اند
    من از نگاه حزن آلود خويش افسرده ام
    و از شنيدن اين كه
    چراغ هاي رابطه تاريكند
    من از ناتواني اين روح افسرده ام.

  14. #49
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    در هجوم وحشي باد كوير
    نفس شعله افروخته اي مي گيرد
    ساقه اي مي شكند
    غنچه سرخ دلش مي گيرد
    و صدايي است كه در زمزمه ي باد
    مرا مي گويد:
    خشت در خانه ي آب مي ميرد
    دلم از غربت خود مي گيرد

  15. #50
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    فقط یک گام دیگر مانده تا پای بلند دار
    کمی آهسته تر شاید........نه!محکم تر قدم بردار
    به شدت خسته ام از خودبه سختی خسته ام از تو
    بیا ای جان ناقابل بیا دست از سرم بردار
    خدا می داند ای مردم دلم چون ساقه ی گندم
    نمی رقصد به جز با گل نمی میرد به جز با خار
    نه با من نسبتی دارم نه از اقوام انسانم
    مرا از من بگیر و دست موجودی دگر بسپار
    خودت بنشین قضاوت کن اگر تو جای من بودی
    چه می گفتی به این مردم چه می کردی به این دیوار
    خدایا گر چه کفر است این ولی یک شب از این شب ها

    فقط یک لحظه- یک لحظه- خودت را جای من بگذار

  16. این کاربر از k@vir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •