تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 13 از 640 اولاول ... 3910111213141516172363113513 ... آخرآخر
نمايش نتايج 121 به 130 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #121
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    گرفتار

    لب خشکم ببین چشم ترم را
    بیا از باده پر کن ساغرم را
    دلم در تنگنای این قفس مرد
    رسید آن دم که بگشایی پرم را

    مشيري

  2. #122
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    لاله های شهر من

    پیراهنی ز رنگ به تن کرده
    با قلب خون فشان
    این لاله های شهری
    از گودهای جنوب شهر
    می ایند
    این لاله های شهری
    از نان و از رهایی
    حرف می زنند
    این لاله های شهری ایا
    در توپخانه
    در جاده قدیم شمیران
    در اوین
    پژمرده می شوند ؟
    نه
    این لاله های شهری می گویند
    باید مواظب هم باشیم
    نام مرامپرس
    بگذار از تو من
    زیاد ندادنم
    پیراهنی ز رنگ به تن کرده
    با قلب خون فشان
    این لاله های شهری
    از گودهای جنوب شهر
    می آمدند

    گلسرخي

  3. #123
    در آغاز فعالیت virtualtrinity's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    چنگ می زنم به خاک
    به سایه سرو بلند
    به خشکِ کلوخهای ريز و درشت
    به سنگریزه های سیاه و سفید پراکنده
    در کهکشان بی انتهای زمین

    چنگ می زنم به خاک
    می رسم به قطاری از مورچگان خميده کمری
    که ریلهای غریزه را در تونلهای در هم گم؛ مقدسانه دنبال می کنند
    و به کرمهای خاکی سرگردانی
    که در برخورد با اکسيژن هوا به پیچ و تاب می افتند
    بوی نمناک چشمه را - اکنون-
    با نوک انگشتانم لمس می کنم
    سمفونی برخورد آب را با سنگها
    به دهليزهای شنوا يی می سپرم
    و حس زلال هستی را
    در کشمکش بی پایان ايمان با فلسفه نقد می کنم


    چنگ می زنم
    و در قلب سبززمين
    به ريشه های تو می رسم
    انبوه و زنده و شاداب
    عميق و ستبر و وسيع
    نشسته به سينه سروتنت

  4. #124
    در آغاز فعالیت virtualtrinity's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    ترس غروبی نيست مرا
    و هراس از آمدن شبی بی پايان - در پی آن
    آنگاه که جسم سرد و خاموش من
    سفرهُ جشنی رويايی برای خاکزيان زمين گردد


    مرا از مرگ باکی نيست
    آنگاه که به آوای محزون مرثيه خوان پير
    و در انبوه فرياد پر خراش خيل سياه پوش
    آراسته در ردای سپيد
    خفته در دامان زمين
    طعم خشک و آشنای خاک را به لبانم و
    سايهُ وزين سنگ سياه را به گونه هايم حس کنم


    رستاخيز را با وحشت انتظاره نميکشم
    با دوزخ و بهشتی رقم خورده در سرنوشت من
    تقدير هستی را در گرو تغيیر فصول ميدانم
    و ديرينه راز جاودانگی را
    در بستر زمين و زمان می جويم
    و اعجاز آفرينش را
    در قداست آب و خاک-


    نه سيب سبزی و
    نه مار اهرمن سرشتی و
    نه برگ انجيری

  5. #125
    در آغاز فعالیت virtualtrinity's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    جوانه های یخزده ام
    در زمستان تاریک تنم
    چون آوارگان سرگردان
    نور وجود تو را می جویند و

    ساقه های مرده ام
    با آوند های نیمه جان و
    شاخه های افراخته درآسمان
    به امید رستاخیزی دیگر
    به آوای دلنشین تو همه گوش به زنگ اند و


    ریشه های خشکیده ام
    به خیال واهی سیراب شدن
    در اعماق سرد خاک این تبعید گاه
    چشمهُ زلال جان تو را جستجو میکنند.

    ***

    آفتاب وجودت را در من بتابان و
    آتش جان بخشت را
    در خاکستر سرد و بی رمق تن من بد مان


    بگذار که روح افسون شدهُ من
    دگر باره جادوها را در هم بشکند و
    دروازه های بلند این دژ سیاه را
    در هم بکوبد.


    بگذار که سنگ نوشته های تنم
    دگر باره حماسه ای بیافرینند
    به زیبایی تو


    بگذار که در دشت بی همتای وجودت
    چونان بلوط کهنه ای
    یکٌه و تنها،
    پر برگ و سر افراز
    پرندگان نشاط تو را پناهی باشم و
    ریشه های در هم پیچ خورده ام
    در جویبار تنت
    ماهیان سرخ تو را
    فراغت گاهی.

  6. #126
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    غربت

    در کره راه گندم
    آن جفت شاد بال سبک پا را می بینی ؟
    آن جفت بال در بال که در گذار خود
    گلبرگ های سرخ شقایق را
    مثل هزار گله پروانه
    از خواب سرخ رنگ
    بیدار می کنند؟
    آن زائران مشهد دیدار
    آن آهوان رعنا
    آن جفت پارسا را می بینی ؟
    اینجا ولی هنوز از انبوه وهم خویش
    چشم مرا به حیرت می کاوی
    و در کویر دور نگاهم
    طرحی به جز گریز نمی یابی

    آتشی




    اسم شاعر را فراموش نکنید دوستان

  7. #127
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    عصیان


    به لبهایم مزن قفل خموشی
    که در دل قصه ای ناگفته دارم
    ز پایم باز کن بند گران را
    کزین سودا دلی آشفته دارم
    بیا ای مرد ای موجود خودخواه
    بیا بگشای درهای قفس را
    اگر عمری به زندانم کشیدی
    رها کن دیگرم این یک نفس را
    منم آن مرغ آن مرغی که دیریست
    به سر اندیشه پرواز دارم
    سرود ناله شد در سینه تنگ
    به حسرتها سر آمد روزگارم
    به لبهایم مزن قفل خموشی
    که من باید بگویم راز خودرا
    به گوش مردم عالم رسانم
    طنین آتشین آواز خود را
    بیا بگشای در تا پر گشایم
    بسوی آسمان روشن شعر
    اگر بگذاریم پرواز کردن
    گلی خواهم شدن در گلشن شعر
    لبم بوسه شیرینش از تو
    تنم با بوی عطرآگینش از تو
    نگاهم با شررهای نهانش
    دلم با ناله خونینش از تو
    ولی ای مرد ای موجود خودخواه
    مگو ننگ است این شعر تو ننگ است
    بر آن شوریده حالان هیچ دانی
    فضای این قفس تنگ است تنگ است
    مگو شعر تو سر تا پا گنه بود
    از این ننگ و گنه پیمانه ای ده
    بهشت و حور و آب کوثر از تو
    مرا در قعر دوزخ خانه ای ده
    کتابی خلوتی شعری سکوتی
    مرا مستی و سکر زندگانی است
    چه غم گر در بهشتی ره ندارم
    که در قلبم بهشتی جاودانی است
    شبانگاهان که مه می رقصد آرام
    میان آسمان گنگ و خاموش
    تو در خوابی و من مست هوسها
    تن مهتاب را گیرم در آغوش
    نسیم از من هزاران بوسه بگرفت
    هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
    در آن زندان که زندانیان تو بودی
    شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
    بدور افکن حدیث نام ای مرد
    که ننگم لذتی مستانه داده
    مرا میبخشد آن پروردگاری
    که شاعر را دلی دیوانه داده
    بیا بگشای در تا پر گشایم
    بسوی آسمان روشن شعر
    اگر بگذاریم پرواز کردن
    گلی خواهم شدن در گلشن شعر
    فروغ فرخزاد

  8. #128
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    می خور که زیر گل بسی خواهی خفت
    بی مونس وبی رفیق بی همدم و جفت
    زنهار بکس مگو تو این راز نهفت
    هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت

    خیام

  9. #129
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    چه کسی می خواهد
    من و تو ما نشویم
    خانه اش ویران باد

    مصدق

  10. #130
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    تو نیستی
    اما من برایت چای می ریزم
    دیروز هم
    نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم
    دوست داری بخند
    دوست داری گریه کن
    و یا دوست داری
    مثل آینه مبهوت باش
    مبهوت من و دنیای کوچکم
    دیگر چه فرقی میکند
    باشی یا نباشی
    من با تو زندگی میکنم.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •