تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 104 از 640 اولاول ... 45494100101102103104105106107108114154204604 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,031 به 1,040 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1031
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من پر از وسوسه ام ای شبح سرگردان
    باور بال زدن را به پرم برگردان
    سالها منتظر برق نگاهت بودم
    پشت این پنجره ها چشم به راهت بودم
    چارچوب دل من پر شده از تنهایی
    ساقه ی عشق تبر خورده تو کی می آیی؟

  2. #1032
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دلا شب ها نمي نالي به زاري
    سر راحت به بالين مي گذاري!
    تو صاحب درد بودي ناله سر كن
    خبر از درد بي دردي نداري
    بنال اي دل كه رنجت شادماني ست
    بمير اي دل كه مرگت زندگاني ست
    دلي خواهم كه از او درد خيزد
    بسوزد، عشق ورزد، اشك ريزد!


  3. #1033
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    ببخش اگر تو قصه مون دورنگ و نامرد نبودم

    ببخش كه عاشقت بودم، خسته و دل سرد نبودم

    ببخش كه مثل تو نشد، خيانتُ ياد بگيرم

    اگر كه گفتم به چشات، بزار براتون بميرم

    ببخش اگر تو گريه هام، دورنگي وريا نبود

    اگر كه دستام مثل تو با كسي آشنا نبود

    ببخش اگر تو عشقمون كم نمي ذاشتم چيزي رو

    ببخش كه يادم نمي ره اون روزهاي پاييزي رو

    لياقت دستاي تو بيشتر از اين نبود عزيز ....

  4. #1034
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بامن امشب چیزی از رفتن نگو
    نه نگو از این سفر با من نگو
    من به پایان می رسم از کوچ تو
    با من از آغاز این مردن نگو
    کاش می شد لحظه هارا پس گرفت
    کاش می شد از تو بود و تا تو بود
    کاش می شد تا همیشه با تو بود
    کاش فردا را کسی پنهان کند
    لحظه را در لحظه سرگردان کند
    کاش ساعت را بمیراند به خواب
    ماه را بر شاخه آویزان کند
    با من از آغاز این مردن نگو...

  5. #1035
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دراین شبهای تنهایی....
    غم انگیزاست تنهایی ....

    به امید نگاهی تلخ که می آیی...
    به احساست قسم یک شب ....

    دلم می میرداز حسرت....

    ومن آهسته می گویم .......

    توهم دیگر نمی آیی...

  6. #1036
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

    در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

    آه از دمی که تنها با داغ چولاله

    در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

    امشب صدای تیشه از بیستون نیامد

    شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

    خونش به تیغ خسرت یارب حلال بادا

    صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد

    از آه دردناکی سازم خبر دلت را

    وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

  7. #1037
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من افتاب درخشان و ماه تابان را

    بهین طراوت سرسبزی بهاران را

    زلال زمزمه ی روشنان باران را

    درود خواهم گفت

    صفای باغ و چمن

    دشت و کوهساران را

    و من

    چو ساقه ی نو رسته

    باز خواهم رفت

    و در تمامی اشیا پاک تجریدی

    وجود گمشده ای را دوباره خواهم جست..!

  8. #1038
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    از کدوم آینده صحبت میکنی
    از کدوم روزای بی خورشید من
    از کدوم چشمی که روشنایی داشت
    از کدوم نگاه ناامید من
    از کدوم صدا به آواز میرسی
    تو کدوم قصه به پرواز می رسی
    از کدوم پایان بی سوال من
    داری به نقطه آغاز میرسی
    از کدوم در میرسی که بسته نیس
    از کدوم دل میگی که شکسته نیس
    از کدوم عاشق دیروزی میگی
    که از این بیهودگیها خسته نیس
    از کدوم شب از کدوم دلدادگی
    از کدوم روزای خوب زندگی
    با من شکسته بی تکیه گاه
    اینهمه راه اومدی که چی بگی
    نمی دونی با کسی شبیه من
    که توی غبار پائیز گم شده
    صحبت از آینده و قشنگیاش
    صحبت از بهار بعدی بیخوده
    به کدوم دلخوشی دل خوش می کنی
    با کدوم ترانه فریاد می زنی
    من تو فکر رفتن و گم شدنم
    تو چرا مانع رفتن منی

  9. #1039
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    من به یک احساس خالی دلخوشم
    من به گل های خیالی دلخوشم
    در کنار سفره اسطوره ها
    من به یک ظرف سفالی دلخوشم
    مثل اندوه کویر و بغض خاک
    با خیال آبسالی دلخوشم
    سر نهم بر بالش اندوه خویش
    با همین افسرده حالی دل خوشم
    در هجوم رنگ در فصل صدا
    با بهار نقش قالی دلخوشم
    آسمانم: حجم سرد یک قفس
    با غم آسوده بالی دلخوشم
    گرچه اهل این خیابان نیستم
    با هوای این حوالی دلخوشم

  10. #1040
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    در شهر يکي نيست چو چشمان تو خون ريز
    من شهر نشابورم و تو لشکر چنگيز
    اي اشک توام باده و چشم تو پياله
    از زلف تو سرشارم و از چشم تو لبريز
    پرهيزگران را چه نيازي ست به توبه
    يا توبه گران را چه نيازي ست به پرهيز
    هر روز يکي خشت مي افتد به سر ما
    اي سقف ترک خورده ، به يک باره فرو ريز
    اي آينه ي " لست عليهم بمسيطر"
    درياب مرا ، حضرت شمس الحق تبريز!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •