تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 102 از 640 اولاول ... 252929899100101102103104105106112152202602 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,011 به 1,020 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1011
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بر می گردم
    پشت سرم
    چمدانی ست
    به سختی بسته شده
    لباس هایی گرم
    مداد و مسواک و مسکن

    بر می گردم
    صدای بوق وانت
    قلبم را
    می کند
    از دیوارهایی که
    برای عید
    دستمال می کشیدمشان

    بر می گردم
    زنی به من می خندد
    زنی در آغوشم می گرید
    زنی در من
    مانند دیواره های رحم
    با درد
    فرو می ریزد
    و خاموش می شود

  2. #1012
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مرا به صلیب خواهند کشید

    صلیب سوال

    و بر فراز سرم کرکس ها به پرواز درخواهند آمد

    کرکس های ترس

    و من خواهم مرد

    به حقیقت

    اگر هم آغوش شبهای تنهاییم

    تو نباشی.

  3. #1013
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیگر هیچ فرقی نمی کند

    آسمان قد پیاله باشد یا دریا

    حتی اگر پشت در خانه ات یک جفت کفش زنانه هم ببینم

    نمی پرسم دستان چه کسی برایت

    یاس و انار و کبوتر آورده بود

    می روم حوالی علاقه ی خلوت آن سال ها

    می روم دنبال کسی که با من تا نور می اید

    با من تا ستاره

    با من تا دربند ، تا دریا

    می روم و دیگر نمی پرسم

    سهم من از این همه سبز که سرودم چیست

    حالا می توانم لباس های سبزم رابیرون بیاورم

    و سیاه بپوشم

    می توانم تمام ستاره های سبز را با تفنگ ساچمه ای هدف بگیرم

    دیگر نه رد پای پروانه را دنبال می کنم

    نه رنگین کمان را

    همه چیز مال خودت

    سه شنبه و دی و انار و کلمه

    برای سه شنبه انار دانه کن

    تمام روزهای باران را از آستین آسمانت خشک کن

    نام مرا هم در کوچه ای بن بست تنها بگار و برو

    حالا یک فنجان قهوه برای خودت بریز

    نه انگار صدای گریه ای غریب

    از قصه های سفید دختری

    ایینه ات را خاموش می کند

    تو قهوه ات را بنوش



    مریم اسدی

  4. #1014
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سال ها بار غمي در دل نهان ست اي دريغ
    سبزه باغ بهـــاري در خزان ست اي دريغ
    حسرت شب هاي شيرين در دلم مانده خدا
    روز و شب كوه غمم آتش فشان ست اي دريغ
    مـــرد و نامردي نداند روزگار نـامراد
    اي بسا صبح و دمـي با مردمان ست اي دريغ
    رونق عهد جواني شد كنون، پـيرم دلا
    شور و شوق زندگاني در جوان ست اي دريغ
    لقم لقمه غيرت گلويم را فشرد اي واي مــن
    حاليا سوز دلـي در ايـن ميان ست اي دريغ
    دوستي در عشق باشد پايدار اي نازنين
    غير ايــن باشد دل و جان در فغان ست اي دريغ
    چون نگارم فتنه انگيز نداند عاقبت
    بلبلي در عشق گل ، سوي چمان ست اي دريغ
    وه دلم از غصـه خون شد ساقيا باده بيار
    تير غـم در دل كزان ابـرو كمان ست اي دريغ
    »كاوشا» شمع وجودم سوخت وخاموش شد
    اين اجل بينـم كه دنبالم روان ست اي دريغ

  5. #1015
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    در غار همیشه جای مار است
    ای ماه تو را چه جای غار است
    خفتند به ناز تا قیامت
    برخاست ز راهشان ملامت
    بودن در این جهان بیک عهد
    خفتند در آن جهان بیک عهد
    کردند چنانکه داشت راهی
    بر تربت هردو روضه گاهی
    آنروضه که رشک بوستان بود
    حاجتگه جمله دوستان بود
    هر که آمدی از غربت ور نجور
    در حال شدی زرنج و غم دور
    زان روضه کسی جدا نگشتی
    تا حاجت او روا نگشتی

  6. #1016
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    کسی این جا درد عشق را نمی دونه
    حرف تو حرف توی چشمات نمی خونه
    وای از این دوره زمونه
    توی غم ها دلم را کرده نشونه
    گل حسرست تو دلم زده جوونه
    وای ازین دوره زمونه
    باز بیقراری ای دل چشم انتظاری ای دل
    دیگه تو را نمی خواد کجای کاری ای دل
    تو غم های توی دلم عاشق و خونه خرابه دلم
    جون به کف تو مکتب عاشقی درس وفا را فوت آب دلم
    باز بیقراری ای دل، چشم انتظاری ای دل
    دیگه تو را نمی خواد کجای کاری ای دل
    خسته و افسورده دل، می زدم ام تا گلو
    این دل عاشق ز من بُرده دگر آبرو
    ناله ندارد ثمر در دل بی مهر او
    تا که بگویم شبی قصه دل مو به مو
    با همه ظلمی که او با دل من می کند
    نبوده جز دیدنش در دل من آرزو
    با ز بی قراری ای دل چشم انتظاری ای دل
    دیگه تو را نمی خواد کجای کاری ای دل

  7. #1017
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ما شبی دست بر آریم و دعایی بکنیم
    غم هجران تو را چاره زجایی بکنیم
    دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
    تا طبیبش بسر آریم و دوایی بکنیم
    آنکه بی جرم برنجبد وتیغم زد و رفت
    بازش آرید خدارا که صفایی بکنیم
    خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست
    تادر آن آب و هوا نشود نمایی بکنیم
    مدد از خاطررندان طلب ایدل و رنه
    کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
    سایه طایر کم حوصله کاری نکند
    طلب از سایه میمون همایی بکنیم
    مانگوییم بدو میل به نا حق نکنیم
    جامه ی کس سیه و دلق خود از رق نکنیم
    عیب درویش و توانگر به کم وبیش بداست
    کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
    رقم مغلطه بر د فتر دانش نزنیم
    سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
    شاه اگر جرعه رندان نه بحرمت نو شد
    التفاتش به می صاف مروق نکنیم
    خوش بر اینیم جهان در نظر راهروان
    فکر اسب سیه وزین مغرق نکنیم
    آسمان کشتی ارباب هنر می شکند
    تکیه آن به براین بحر معلق نکنیم
    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
    گو تو خوش باش کز ما غمگینیم
    Last edited by دل تنگم; 18-04-2008 at 03:10.

  8. #1018
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تو نميدوني من چي كشيدم
    وقتي كه گفتي تو رو نميخوام
    باور ندارم كه ديگه نيستي
    حالا تو رفتي من اينجا تنهام
    يه شوخي بود و يه قصه تلخ
    وقتي كه گفتي تو رو نميخوام
    خيال ميكردم ، ميخواي بترسم
    شايد هنوزم باور نكردم
    چشمهاي گريون ؛ دستهاي خسته
    دوري چشمهات منوشكسته
    رنگ اون چشمهات ؛ چشمهاي سيات
    زنجير دلت؛ دستهامو بسته
    شايد يه حسود چشممون زده
    بگو كي مارو تنهايي ديده ؟
    ولي ميدونم تو آسمونها
    قصه ما رو يكي شنيده !!
    تو باور نكن هركي بهت گفت پيشت ميمونم
    باور ندارم كه ديگه نيستي
    تا ته دنيا از تو ميخوانم

  9. #1019
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    عشق را تن پوش جانم می کنی
    چتری از گل سایبانم می کنی
    ای صدای عشق در جان و تنم
    آن سکوت ساده و تنها منم
    من پر از اندوه چشمان تو ام
    آشنایی دل پریشان تو ام
    آتش عشق تو در جان منست
    عاشقی معنای ایمان منست
    کی به آرامی صدایم می کنی
    از غم دوری رهایم می کنی
    ای که در عشق و صداقت نوبری
    کی مرا با خود از اینجا می بری؟

  10. #1020
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    طبيبان بر سر بالين من آهسته مي گويند
    كه امشب تا سحر اين عاشق ديوانه مي ميرد
    ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد
    چه سنگين مي رود اين مرده از بس آرزو دارد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •