تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 638 اولاول 1234561252102502 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #11
    پروفشنال navid_mansour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    جایی که عاشقاش زنده ان....
    پست ها
    614

    پيش فرض

    ايول خيلي باحال بود.............واقعا شعرات قشنگن.......

  2. #12
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    ايول خيلي باحال بود.............واقعا شعرات قشنگن.......
    سلام دوست من
    متشکرم از شما

  3. #13
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    سلام
    دلم بی قراراست
    قراری ندارد
    تو را عاشقانه خواهد
    به دل گفتم
    عاشق مشو
    عشق آن نیست که............
    لیلی به مجنون
    رسد،آن وصال است
    عشق آن است
    که عاشق معشوق در فراغ یاربمیرد
    دل به تنگ آمد و گفت:
    عاشق مردن را به جان خرم
    که کس که عاشق نمیرد
    کس نیست

    شرح
    کس منظور انسان بودن نه به معنی ظاهری

    Boof

  4. #14
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    سلام
    جام صبرم لبریز شد شبی
    بدو گفتم ای کوزه گر
    من رسوای عالم
    بحر چه آمد بحرچه میروم
    با این عالم بیگانه ام
    مرا با این خاکیان دگر کاری نیست
    چو لیلی نباشد
    من چه باشم
    چو در این عالم
    در گوشه ای افتاده ام
    چو باشم و چو نباشم چه سود عالم است
    از این زندان تن رهایم کن
    دگر نخواهم
    گناه کنم
    خواهی گناه کنم..............................


    شرح
    کوزه گر اشاره به خدا است
    Boof

  5. #15
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    سلام
    هر کس که تو را از من بگیرد
    شب تب کن سحر گاه بم......

  6. #16
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    درست در مقابل توست
    زیبا و رویایی
    چه نزدیک به نظر می رسد!
    و چه باشکوه و استوار
    تصویر تو را منعکس می کند!
    هرجا که می خواهی برو
    تو آزادی
    در زندان بزرگ زمین!
    هر جا که می خواهی برو
    به هر حال
    قلب تو درخت کاجی است
    در جزیره آب های نقره ای
    با ریشه هایی ناگسستنی
    با ریشه هایی ناگسستنی

  7. این کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #17
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    پنجره ای هست
    رو به سوی مهتاب
    به خواب رفته در آغوش سرد دیوار
    پنجره ای برای گشودن
    مهتاب را دیدن
    و معنی گشودن یک پنجره بسته را
    فهمیدن
    پنجره ای
    در انتظار دستی
    که در عمق تاریکی
    وجود مهتاب را
    معنا کند
    در هراس جستجو کردن
    و نیافتن
    باقی مانده در این تاریکی مهجور!
    پنجره!
    پنجره بیدار شو!
    باز شو!
    مهتاب آن سوی دیوار
    بی تابانه منتظر است
    تا لبخند تو
    و دست او
    سایه های غربت زده این دیوار را
    رنگ زندگی بخشد

  9. #18
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    می توانی شب را
    گودالی تعریف کنی
    عمیق و هراس انگیز
    تیره و نمور و سرد
    بی هیچ نشانی از زندگی
    امید
    نور و روشنایی

    می توانی شب را
    دریایی ببینی
    از ستاره ها
    ماه
    و نسیمی
    که از سمت نخل ها وزیدن گرفته است
    پر از امید
    و سوسوی خنده ستاره ها

    شب نامی است
    که با ذهن تصویرگر تو معنا می گیرد
    تیره و سیاه
    مهتابی و رویایی
    هرچه هست
    زنده باد شب
    که راز امید و روشنایی را
    به من آموخت

  10. #19
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    این مال خودم نیست ولی نمی دونم مال کیه پس می شه گمنام!!

    و بشنو
    از میان غل و زنجیر زندان زندگیت
    روح رها از جسم خطا کار است
    چون تنی بی تن پوش
    که بازمی گردد تا مجالی دوباره بیابد

  11. #20
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    اگر دوباره باران نبارد؟
    اگر دوباره باران نبارد؟
    شاید بتوان از پشت پنجره آرزو کرد
    بازگشت ترانه باران را
    شاید یک قاب خاطره
    برای زنده ماندن
    نه زندگی کردن
    کافی باشد
    شاید مهم نیست
    که این قاب رویاهای من
    تصویری باشد از یک واقعیت دست یافتنی
    یا دست نیافتنی
    شاید مهم فقط این است که
    رویایی وجود دارد
    وجود دارد
    وجود دارد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •