تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 7 از 7

نام تاپيک: آموزش قالب های شعر ترکی و فنون شعرسرایی

  1. #1
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض آموزش قالب های شعر ترکی و فنون شعرسرایی

    آموزش قالب های شعر ترکی و فنون شعر سرایی


    و هوالرحیم...


    الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا و انتصروا من بعد ما ظلموا و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون(شعرا،227)


    مقدمه:
    شعر سرودن مهارتی نیست که با تمرین و مطالعه میسر شود،شاعر،شاعر نمی شود،شاعر به دنیا می آید،

    هر شاعیرم شاعیر اولماز
    شاعیر دوغا، آنا گئرک

    عاشیق پکر


    چه بسا اساتیدی که در سرودن یک بیت شعر موزون عاجز ماندند و مانند و چه بسا بی ادعایانی که با سخن دل آنچنان قلب ها را به تسخیر خود در آوردند، گویی که مخاطب هر لحظه سرگذشت خود را درمیان ابیات جستجو می کند. با این حال تنها نبوغ و حس شعری نیز برای پیشرفت شاعر کفایت نمی کند.هدف این تاپیک کمک کردن به افراد با استعدادیست که کمتر با قالبهای شعری و مشاعیر پایه،آشنا هستند. در اینجا وقتی سخن از شعر به میان می آید، شعری است که ارزش تأمل و تحلیل را داشته باشد، بنای آن اخلاق،عرفان، فلسفه وعشق باشد. باطبع شاعر چنین اشعاری در مرتبه ی اول یک انسان والاست.مثالهایی که در این بحث آورده خواهد شد تماماً دارای این ویژگی ها خواهد یود،و بررسی مهملاتی که بنام شعر هر روز چاپ و منتشر می شوند در حیطه ی کاری ما نخواهد بود.

    (از منظر این تاپیک)یک شاعر باید 4 ویژگی مهم را داشته باشد:

    1.نبوغ شعری داشته باشد.
    2. شعور شعری داشته باشد.
    3.در آیه بالا صدق کند.
    4.بار علمی فوق العاده ای داشته باشد.

    این چهار رکن همانند ستونهای بنایی ست که نقصان هر کدام ،موجب ریزش کل بنا خواهد شد.

    شاعرانی که تنها نبوغ شعری دارند،استعداد این را دارند که ابیات موزون بسرایند،اما ابیاتی که فاقد ارزش چهارگانه باشد.

    شاعرانی که تنها شعور شعری دارند،از درک شعری بالایی برخوردارند به همین جهت جملات پر محتوا یی می سرایند و معمولاً مخاطبان را تحت تأثیر قرار می دهند، اما آنها فاقد استعداد موزون سازی هستند و این از اثر کلام می کاهد.(هر چند که این نوع شعر سابقه ی طولانی ندارد)

    شاعری که در گزینه ی سه صدق نکند همانند عالم بی عمل است،کسی که انسان را به ارزش فرا می خواند وخود بدان عمل نمی کند.

    و بالاخره اهمیت گزینه ی چهار به موازات سه گزینه ی فوق مشخص است.شاعر اگر معمار خوبی باشد بدون داشتن مصالح نمی تواند کار به جایی برساند،علم،همانند مصالح این بناست و معمار این بنا ،نبوغ شاعر است، هنر به کار بردن به هنگام این مصالح که از ویژگیهای نبوغ شعریست موجب پدید آمدن ترکیباتی ویژه می شود که اصطلاحاً به آن آرایه های ادبی می گویند. اگر اثر حاصل از نبوغ شاعر خوشایند گوش انسان باشد آنچه که شاعر را سلطان دل ها می خواند از برکت شعور شعریست نه نبوغ شعری.

    أوره کده ن چیخماسا شاعیرین سؤزؤ
    أوره کلر سؤزؤ دینله مز اونو
    شعر گئیه بیلر ایهام پالتاری
    آنجاق گئیه بیلمز خیانت دونو

    عاصم اردبیلی


    یک ویژگی دیگر نیزاز شعور شعری،تعبیری ست از درک شاعر از جامعه و اوضاع زمان خود،این ویژگی بخصوص برای شاعرانی محسوس تر است که کمتر شعر کلاسیک می سرایند، آنها با مردم ودر کنار مردم زندگی می کنند و برای مردم می سرایند. آنها همواره بزرگترین متفکران و روشنفکران زمان بوده اند، به قولی، شاعر لا اقل 100 سال از مردم عادی جلوتر فکر می کند:

    شاعیر یایدا بؤرؤنر
    ائل دالیجا سؤرؤنر
    شاعیر اکن چیچگی
    یؤز ایل سونرا بیلینر

    عاشیق پکر

  2. #2
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    تقسیم بندی شعر ازنظر نوع سنجش مصرع ها:

    1.شعر بر مبنای هجا
    2.شعر بر مبنای عروض


    شعر بر مبنای هجا:

    تعریف هجا:واحد ملفوضی است که با یک دم زدن بی فاصله و قطع، ادا می شود و گوینده و شنونده آن را واحد گفتار ادراک می کند.

    تعریف مصوت:حروفات صدادار هر زبان را مصوت گویند(صوت ،آوایی است که در ادای آن،هوا با جریانی مداوم از گلو و دهان می گذرد و بی آنکه به مانعی بر خورد بیرون می آید.).در ترکی 9 مصوت وجود دارد:

    A,Ə,E,O,Ö,U,Ü,İ,I

    تعریف صامت:حروفات بی صدا را صامت گویند.در ترکی 23 صامت وجود دارد:

    B,C,Ç,D,F,G,Q,Ğ,H,X,J,K,L,M,N,P,R,S,Ş,T,V,Y,Z

    توجه:K دارای دو صداست(هر دو مصوت)بدین ترتیب سی دو حرف و سی سه صدا که نه مصوت و مابقی صامت اند.

    تعریف مصوت کوتاه:مصوت هایی که صدای کوتاه دارند:

    Ə,E,A,O,Ö,I,Ü

    تعریف مصوت بلند:مصوت هایی که صدای بلندی دارند:

    U,İ

    توجه:A در ترکی جزء مصوت کوتاه محسوب می شود.

    چند کلمه ی تک هجایی:

    Türk,Bal,Ər,Ad,San

    چند کلمه ی دو هجایی:

    Ana,Ata,Duman

    چند کلمه ی چند هجایی(بیش از دو هجا):

    Savalan,Ərdəbil,Yaraşdırmaq

    از مثال های فوق مشخص است که تعداد هجاها ربطی به تعداد حروف ندارد،ممکن است یک کلمه ی تک هجایی از یک کلمه ی دو هجایی تعداد حروف بیشتری داشته باشد.

    اقسام هجا:

    هجای کوتاه:متشکل از یک صامت و یک مصوت
    هجای بلند:متشکل از دو صامت و یک مصوت
    هجای کشیده:هجای کشیده خود بر دو گونه است،
    1.یک مصوت کوتاه و سه صامت
    2.یک مصوت بلند و دو یا سه صامت

    توجه: تمامی واژه ها را می توان بر اساس تعداد هجا تقسیم بندی کرد،لزومی ندارد که حتماً کلمات کامل و با معنی را هجا بندی کنیم به عنوان مثال:

    Sa ،که یک هجای کوتاه است ،حال معلوم نیست این Sa از کدام قسمت یک کلمه جدا شده است،مثلاً می تواند دو حرف اول در Savaşma باشد و یا در Basan .

    در شعر ِ بر مبنای هجا، فقط از ویژگی تعریف هجا استفاده می شود و مصرع ها بر پایه ی اقسام هجا چیده نمی شوند.یعنی فقط کافیست که مصرع ها دارای هجاهای برابر باشند ،خواه کوتا و خواه بلند و یا کشیده.

    در شعر هجا دار،یک تقسیم بندی نیز برای کل مصرع می باشد بدین ترتیب که هر بار بعد از اتمام جمله، یک واحد محسوب می شود،حال ممکن است هر بخش این تقسیم بندی یک جمله ی کامل و یا به تنهایی بی معنی به نظر برسد مهم قطع جمله در زمان مخصوص خود است،هر واحد می تواند از یک و یا چندین هجا تشکیل یافته باشد:به عنوان مثال اگر شعری از دو واحد و هر واحد از 4 هجا تشکیل یابد آنرا به صورت 44 نشان می دهیم.اولین رقم سمت چپ تعداد هجاهای واحد اول و ارقام بعدی به طرف سمت راست،هجاهای واحد های بعدی را مشخص می کند.

    مثال:

    آلچاق یئرده ن(4) دومان قالخار(4)
    داغی(2) دولانا(3) دولانا(3)
    گؤی أؤزؤنؤ(4) بولود آلار(4)
    ماهی(2) دولانا(3) دولانا(3)

    عاشیق قوربانی

    این یک شعر 8 هجایی می باشد یعنی هر مصرع آن از 8 هجا تشکیل یافته حال آنکه مصرع اول و سوم از دو واحد(44) و مصرع دوم و چهارم از 3 واحد تشکیل یافته است.(233)

    این یکی از بارزترین خصوصیات شعر هجادار است بدین ترتیب که برخلاف شعر بر پایه ی عروض لازم نیست شعری که به فرم 44 شروع میشود تمامی مصرع های آن 44 باشد.

    توجه:عروض،علم و یا فن سنجیدن شعر و کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیدا کردن اوزان اشعار بر پایه ی آن افاعیل است که بعداً (در بخش دوم)مفصلاً به آن خواهیم پرداخت.فقط ذکر این نکته لازم است که اگر شعری که بر این پایه سنجیده می شود مثلاً بر پایه ی فاعلات فاعلات فاعلات شروع شد تا آخر باید این روند ادامه پیدا کند ،در غیر این صورت شعر را شکسته گویند.

    تعریف قافیه:قافیه به کلماتی در یک شعر گفته می شود که دو و یا چند حرف آنها عین هم باشد به عنوان مثال "قالخار" و "آلار" که در "ار" مشترکند.

    تعریف ردیف:ردیف به کلماتی در یک شعر گفته می شود که به طور متناوب در آخر هر بیت عیناً تکرار می شود ومعنی همگی آنها یکسان است.به عنوان مثال،"ائت" در:

    صبا اغیاریدان پؤنهان غمیم دیلداره ایظهار ائت
    خبرسیز یاریمی حالی خرابیلمدان خبر دار ائت

    تعریف جناس:جناس ،ردیفی ست که معانی متفاوت در ابیات متفاوت داشته باشد.به عنوان مثال:

    خسته اولدوم دخیل دؤشدؤم هئی دره
    یولوم اولدو یوخوش،ائنیش،هئی دره
    ال آچمیشام ایندی شاهی حیدره
    قووما ئوز قاپیندان آی آغا هارای

    خسته قاسیم

    Heydərə، جناس بند فوق می باشد که در اولی به معنی قاپی در دومی به معنی درّه و درسومی که منظور حضرت علی(ع) می باشد.

    تذکر:یک شعر می تواند به تنهایی قافیه و یا جناس داشته باشد ،اما ردیف(کلماتی که عیناً نوشته می شوند و دارای معانی یکسانند) نمی تواند به تنهایی در یک شعر ظاهر شود مگر اینکه با قافیه بیاید.



    قالب های شعر هجا دار:

    1.گرایلی

    یک شعر 8 هجایی با فرمول کلی زیر:

    T
    X
    S
    X

    T21
    T22
    T23
    X

    T31
    T32
    T33
    X

    .
    .
    .

    Tn1
    Tn2
    Tn3
    X

    حروفات فوق نشان دهنده ی قافیه و یا ردیف قافیه و یا جناس ِ گرایلی می باشند. X را قافیه ی (ردیف قافیه ویا جناس) گرایلی و Tij را قافیه ی (ردیف قافیه ویا جناس) بندi ام گرایلی می گویند.


    i بین 2 و n
    j بین 1 و 3

    به عنوان مثال قافیه(ردیف قافه و یا جناس ِ) بند سوم گرایلی T3 می باشد.

    تذکر:مصرع اول و سوم بند اول آزاد از ردیف- قافیه می باشند(آزاد بودن مصرع را با متغیر های آزاد SوT) نمایش داده ایم.
    تذکر: ممکن است X کل مصرع باشد،بدین ترتیب به جای اینکه قافیه (ویا قافیه ردیف و یا جناس) تکرار شود کل مصرع تکرارمی شود.
    تذکر:X را ردیف-قافیه ی اصلی شعر نامند و Tij ها را ردیف-قافیه ی فرعی شعر می گویند.در واقع ردیف قافیه های فرعی ،ردیف-قافیه های سه مصرع هر بند می باشد.(بند دوم به بعد)

    صبا،احوالیمی بیر-بیر
    واریب اول یاره عرض ایله
    غم ؤ دردی-دیلیم شرحین
    دئییب،دیلداره عرض ایله!

    گئده ر سن کویینه یارین
    او قددی سروی رفتارین
    فغانین بؤلبؤلی-زارین
    گؤلی-گؤلزاره عرض ایله!

    دئسن من زارؤ گیریاندان
    وؤجودی،باغری بؤریاندان
    دمادم تیغی-هیجراندان
    جیگر صد پاره،عرض ایله!

    صبا،گل سیری-گؤلزار ائت
    گؤلؤ ریحانی بیدار ائت
    طبیبه دردیم ایظهار ائت
    غمی غمخواره عرض ایله!

    ویدادی خسته بیمارین
    بلای-عشقدن زارین
    سؤزؤن مشتاقی-دیدارین
    یئتیر رخساره،عرض ایله!

    خسته ویدادی



    صبا،(2)احوالیمی(4) بیر- بیر(2)
    واریب(2) اول یاره(3) عرض ایله(3)
    غم ؤ(2) دردی-دیلیم(4) شرحین(2)
    دئییب،(2)دیلداره(3) عرض ایله!(3)

    گئده ر سن(3) کویینه(3) یارین(2)
    او قددی(3) سروی(2) رفتارین(3)
    فغانین(3) بؤلبؤلی(3)-زارین(2)
    گؤلی(2)-گؤلزاره(3) عرض ایله!(3)

    دئسن(2) من زارؤ(3) گیریاندان(3)
    وؤجودی،(3)باغری(2) بؤریاندان(3)
    دمادم(3) تیغی(2)-هیجراندان(3)
    جیگر(2) صد پاره(3)،عرض ایله!(3)

    صبا،(2)گل سیری(3)-گؤلزار ائت(3)
    گؤلؤ(2) ریحانی(3) بیدار ائت(3)
    طبیبه(3) دردیم(2) ایظهار ائت(3)
    غمی(2) غمخواره(3) عرض ایله!(3)

    ویدادی(3) خسته(2) بیمارین(3)
    بلای(3)-عشقدن(3) زارین(2)
    سؤزؤن(2) مشتاقی(3)-دیدارین(3)
    یئتیر(2) رخساره (3)،عرض ایله!(3)


    تذکر یک:مصرع های دوم و چهارم بند اول و مصرعهای چهارم سایر بندها به صورت233 تقسیم بندی شده اند.ودو مصرع آزاد اول به فرم 242 می باشد.این تقسیم بندی واحد، به طور شانسی انجام نگرفته بلکه مصرع هایی که وجه تشابه دارند به یک فرم تقسیم بندی شده اند.(البته این همواره رعایت نمی شود)اما در هر صورت در شعر هجا دار(بر خلاف شعر بر پایه ی عروض) لازم نیست که حتماً شعری که با یک واحد شروع می شود با همان تقسیم بندی نیز تمام شود.سه مصرع اول سایر بندها(بندهای دوم تا آخر)به خوبی این موضوع را مشخص می کنند.به عنوان مثال در بند آخر:
    323
    332
    233
    تقسیم بندی سه مصرع این بند می باشد.


    تذکر دو:درچنین قالبهایی منظور از؛ مصرع هایی که وجه تشابه دارند اینست که:در یک گروه قرار می گیرند،بدین ترتیب که:
    گروه اول:دو مصرع آزاد بند اول(مصرع اول و سوم)
    گروه دوم:مصرعهایی که شامل ردیف-قافیه ی اصلی شعر می باشند.
    گروه سوم:مصرعهایی که شامل ردیف-قافیه ی فرعی شعر هستند.


    Səba, əhvalımı bir-bir
    Varıb ol yarə ərz eylə.
    Qəmü dərdi-dilim şərhin
    Deyib, dildarə ərz eylə!

    Gedərsən kuyinə yarın,
    O qəddi-sərvi-rəftarın,
    Fəğanın bülbüli-zarın
    Güli-gülzarə ərz eylə!

    Desən mən zarü giryandan,
    Vücudi, bağrı büryandan,
    Dəmadəm tiği-hicrandan
    Ciyər sədparə, ərz eylə!

    Səba, gəl seyri-gülzar et,
    Gülü reyhanı bidar et
    Təbibə dərdim izhar et,
    Qəmi qəmxarə ərz eylə!

    Vidadi xəstə bimarın,
    Bəlayi-eşqdən zarın,
    Sözün müştaqi-didarın
    Yetir ruxsarə, ərz eylə!



    X=arə ərz eylə
    T2j=arın
    T3j=andan
    T4j=ar et
    T5j=arın



    چند نکته:

    1.چون گرایلی با مصرع آزاد شروع می شود لذا گروه اول(مصرع های آزاد) آهنگ و فرم کلی شعر را مشخص می کنند.
    2.گروه سوم(سه مصرع اول بندها ی دوم به بعد)هر بار یک موضوع خاصی را شروع می کند و ممکن است ربط چندانی با سایر سه مصرع بندهای بعدی نداشته باشد.
    3.چون گروه دوم و گروه سوم هر دو مجموعاً(به علاوه ی دو مصرع آزاد) کل شعر را بوجود می آورند و هر بار در آخر بند(مصرعای چهارم)مضمون اصلی شعر یادآوری می شود لذا در هر بند دو موضوع متفاوت بحث می شود اولی موضوع فرعی بند مذکور و دومی موضوع اصلی شعر که در مصرع آخر یاد آوری می شود.در واقع ربط دادن این دو موضوع در هر بند ِگرایلی، راز سرودن شعر در قالب ِ گرایلی ست .این مهم بر عهده ی مصرعی خواهد بود که وجه اشتراک دو موضوع باشد و آن مصرعی نیست مگر مصرع سوم هربند که علاوه بر ختم موضوع فرعی زمینه را آماده برای ادامه ی موضوع اصلی می کند.لذا هنر گرایلی سرایان در همین رمز مصرع سوم هر بند می باشد.(بند دوم به بعد)که با چه ظرافتی آنرا بسرایند.


    کؤنؤل صبرؤ قرار ائتمز
    گئده ر یار اولمایان یئرده
    محبت پاییدار اولماز
    وفادار اولمایان یئرده

    وفا قیل بیر وفاداره
    اولاشما هر بی ایقراره
    مطاعین آتما بازاره
    خریدار اولمایان یئرده

    منیم هم رازؤ هم دردیم
    دئییم هر بد نؤما گؤردؤم
    هؤنر کسب ایلمز مردؤم
    ناموس،عار اولمایان یئرده

    خودا،سن ساخلا گئل فردی
    چتیندیر یالقیزین دردی
    پریشانلیق تاپار مردی
    هاوادار اولمایان یئرده

    دیلا،لاف ائتمه مؤطلق ده ن
    دؤشرسن ظؤلمه ناحقده ن
    نئچین مردؤم دؤنر حق ده ن
    بیر آزار اولمایان یئرده؟

    کئل ای کؤنلؤ اولان روشن
    قبول ائت بو سؤزؤ منده ن
    نئجه مقدور اولور مسکن
    گؤله، خار اولمایان یئرده

    کؤنؤل دؤنیادا یار ایستر
    اولوبدور بیقرار،ایستر
    ویدادی خسته وار ایستر
    هاچان یار اولمایان یئرده؟

    خسته ویدادی

    تذکریک:تعداد حروف تکراری قافیه حداقل باید دو تا باشد،حال تنها مصوت ها ی بلند می توانند به تنهایی قافیه ی یک شعر تلقی شوند.

    تذکردو:بعضی از حروف در شعر معادل هم به کار رفته اند به عنوان مثال: i و ü در :


    Mənim həmrazü həmdərdim
    Deyim hər bədnüma gördüm.
    Hünər kəsb eyləməz mərdüm
    Namus, ar olmayan yerdə.
    Last edited by t.s.m.t; 13-07-2009 at 13:07.

  3. 5 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    نه باخیرسان دالدالاردان
    منه بیگانه لر کیمی؟
    دوروم دولانیم باشینا
    شاما پروانه لر کیمی

    بولبوللر اوچدو گؤللره
    سونالار دؤشدؤ گؤللره
    منی سالیبسان چؤللره
    دلی-دیوانه لر کیمی

    سروی قامت چشمی خونبار
    بو گئن دونیام اولوبدور دار
    بو سینه مده خزینه وار
    کؤهنه ویرانه لر کیمی

    خسته قاسیم تیکمه داشلی
    کؤنلؤ غملی،گؤزؤ یاشلی
    گؤلده ن چیخدی یاشیل باشلی
    سیلکیندی سونالار کیمی

    خسته قاسیم

    وطن دئییب آغلایانین
    گؤز یاشلاری سئله دؤنر
    آخیب گئده ر گئجه-گؤندؤز
    بیر مکاندا گؤله دؤنر

    یولو یورغون داغ آشانین
    آخیری یوخ شهرت-شانین
    غربت ائلده یاشایانین
    بیر هفته سی ایله دؤنر

    بیر یاندادی های هارایلار
    بیر یاندادی سونسوز وایلار
    چیل چیراغلی چوخ سارایلار
    یانیب-یانیب کؤله دؤنر

    مایاسیدی حاقدان هالال
    هر کلمه سی سیرلی سؤال
    غریب اولان میسکین آبدال
    بلکه بیر گؤن ائله دؤنر

    میسکین آبدال

    ای آغالار،آی قاضی لار
    یار یامان آلداتدی منی
    ال آتدیم یارین دستینه
    یار کنارا آتدی منی

    تور قوردوم چشمیم گؤلؤنه
    ایلیشدی سونام تئلینه
    دؤشدؤم دیل بیلمز الینه
    آلدی،اوجوز ساتدی منی

    قوربانیدی منیم آدیم
    آدم آتادی بؤنیادیم
    شش آتدیم چهار اوینادیم
    آخیر فلک اوددو منی

    عاشیق قوربانی


    گئجه- گؤندؤز فغاندایام
    منم عشقین ناتوانی
    تالادارام ماحاللاری
    بوش قویارام بو میدانی

    بیلمیرسنمی هارالئیام؟
    اغلی،گؤیلؤ،قارالئیام
    یؤز یئریمدن یارالئیام
    سینه مده زنبور نیشانی

    حوکمؤنله یازدیم فرمانی
    کیم ایلار درده درمانی
    پری یم، شاهین قوربانی
    عابباس سیز ایسته مم جانی

    عاشیق عابباس توفارقانلی

    نه آغلارسان،نه سیزلارسان
    بیر دردی بئش اولان کؤنلؤم!
    آخیردا زؤننار باغلارسان
    غمه یولداش اولان کؤنلؤم

    بیریار گلیر اوباسیندان
    عالم دردؤ-بلاسیندان
    چرخی-فلک باداسیندان
    ایچیب سرخوش اولان کؤنلؤم

    عابباس آغلار عارسیز-عارسیز
    دؤنیا اولوب اعتیبارسیز
    دئییردین دؤزه ره م یارسیز
    دؤز،باغری داش اولان کؤنلؤم!

    عاشیق عابباس توفارقانلی

    آی آغلار؛آی قاضی لار
    یار الیمدن گئتدی منیم
    یار اؤزؤنه تامارزیلار
    یار الیمدن گئتدی منیم

    ئوزؤنؤن وار ایدی میلی
    مجنون ایدیم؛او دا لیلی
    گؤزؤنده ن تؤکؤبن سیلی
    یار الیمدن گئتدی منیم

    هئچ کیمده اولماز بئله درد
    همیشه من دئیرم فرد
    آتاسی چیخدی چوخ نامرد
    یار الیمدن گئتدی منیم

    آلداندیلار مالا،پولا
    لیلیمی وئردیلر دولا
    بو گئجه سالدیلار یولا
    یار الیمدن گئتدی منیم

    عبدالله ین یوخدو واری
    الدن گئدیب نازلی یاری
    کمک ائدین،سیزی تاری
    یار الیمدن گئتدی منیم

    پادارلی عبدالله

    بستینین آه-ناله سین ده ن
    اویان،داغلار،اویان،داغلار
    قان دامیر داغ لاله سین ده ن
    سن ده قانا بویان داغلار

    ککلیک لرین قاققیلداسی
    آیاغی قان ائیلر داشی
    سئل-سئل اولدو گؤزؤم یاشی
    تؤنرین وار دایان،داغلار

    بیلر بیزی گئتدی جانا
    ایگیتلری سالدی قانا
    آیری ائلی ظؤلمتخانا
    بس نئجه دیر او یان،داغلار؟

    عاشیق بستی

    ساللانیب گئده ن سالاتین
    قاشین کامانا لاییقدی
    عاشیقلار سنین الینده ن
    چئکسه آمانا لاییقدی

    ئولدؤرمز سئوه ن سئوه نی
    باغدان قوماز گؤل دره نی
    یولوندا جانین وئره نی
    ساخلا مهمانا لاییقدی

    سؤیؤن دئیرلر آدیما
    قیرخلار یئتیشسین دادیما
    یاریم دؤشنده یادیما
    یانا پروانا لاییقدی

    عاشیق حسین شمکیرلی

    نه قالیبسان غم الینده
    اؤستؤ دومان اولان کؤنلؤم
    سو أؤزؤنده گمی کیمی
    گشت ایلئییب دولان،کؤنلؤم!

    ائل کؤچؤب،دالدا قالیبسان
    ئوزؤنؤ اودا سالیبسان
    خارابا تک بوشالیبسان
    نئده ن اولدون تالان،کؤنلؤم!

    سینه ده کی کامان-اوخدو
    درران ظالیم،جفان چوخدو
    قوربان دئییر یئرین یوخدو
    آی سرگردان قالان کؤنلؤم

    عاشیق قوربان آغ دابانلی

    نه یاتمیسان بیاباندا
    اویان،بختی قارا مجنون
    چاغیر حاقدان ایمداد ایسته
    بو دردینه چارا مچنون

    گئزمه وحشی لر حالیندا
    یاتما لیلی خیالیندا
    بیر وفاسیز یار یولوندا
    آغ جیگری قارا مجنون

    عشق الینده ن اولدون خسته
    دردین-دردینه پیوسته
    گؤزله ییرسن بولاق اوسته
    ای یازیق بیچاره مجنون

    بی وفایا چئکمه زحمت
    بو فلکده یوخدو مؤروت
    سنی گؤردؤ خیندی مممد
    دؤشدؤ آه و- زارا،مجنون

    خیندی مممد

    بودو گلدی باهار فصلی
    غافیل یادا دؤشن داغلار
    اؤچ آی تامام طوی-بایراملی
    دوققوز آی پریشان داغلار

    یار یایلئیار سنده ایللر
    سروی قامت،اینجه بئللر
    بولاق أوسته خوب گؤزللر
    بئسلمکدی پئشن،داغلار

    بی سوادین آهی-زاری
    ایتیرمیشم او دیلداری
    سنده آختار لیلی یاری
    وئر بیزه بیر نیشان داغلار

    تیمور بی سواد

    بولاق،سنده ن خبر آلیم
    سؤیله گؤرؤم،یار نئج اولدو؟
    گؤنش أوزلؤ،آی جماللی
    قددی قلمکار نئج اولدو؟

    ایتیرمیشم بیر مارالیم
    کسیلیب صبری-قراریم
    سنده ن بیر سؤز خبر آلیم
    سؤیله بی ایلقار نئج اولدو؟

    آرامیزدا سن اول حکم
    آتاسیز،قارداشسیز،تکم
    ایتکین گئده ن او باختیکم
    آغ سینه سی قار،نئج اولدو؟

    ائشیدین ،عاشیق جاوانام
    نه آتام وار،نه ده آنام
    وطنده ن اودور نیشانام
    بیلمدیم او یار نئج اولدو؟

    عاشیق حسین جاوان

    هر عاشیقه عاشیق دئمه
    عاشیق یانا،یانا گئرک
    هر عالیمه عالیم دئمه
    عالیم قانا،قانا گئرک

    هر گؤزلده آغیل اولماز
    هر سؤز شیرین ناغیل اولماز
    هر دوغولان اوغول اولماز
    دوغان آنا،آنا گئرک

    هر کس یئیه ئوز بهرینی
    آزافلی داسؤز نهرینی
    هر کیم چئکیر ائل قهرینی
    قلبی شانا-شانا گئرک

    عاشیق میکائیل آزافلی

    باهار فصلی قوجا باغبان
    جفا چئکر باغ ایچینده
    دردسیز،غم سیز،عارسیز آدام
    بؤیرک بسلر یاغ ایچینده

    گؤزؤم قالیب اویلاقلاردا
    سرچشمه لی بولاقلاردا
    یایدا چوبان یایلاقلاردا
    سؤرؤ ساخلار داغ ایچینده

    اکبر،گؤنلر آیا چاتار
    آرالیغی پاییز قاتار
    قیشدی داغلار قاردا یاتار
    بؤرؤنجه یی آغ ایچینده

    عاشیق اکبر

    دوروم دولانیم باشینا
    قاشی،گؤزؤ قارا جیران!
    سالدین عشقین آتاشینا
    ائیله درده چارا،جیران!

    سؤز ائشیبدی عرضیم قانسان
    من یانانا سن ده یانسان
    ئزؤن بیر تؤلک ترلانسان
    نئیه اویدون سارا،جیران!؟

    علسگرم،آبدال اوللام
    عشقین گیردابیندا قاللام
    کؤسدؤرمؤشم،کؤنلؤن آللام
    یالوارا-یالوارا،جیران!

    عاشیق علسگر

    ظالیم هیجر،داد الینده ن
    سن هر ناحق قان ائیله دین!
    ظؤلؤملؤ کؤنلؤم شهرینی
    گؤر نئجه ویران ائیله دین!

    سایمادین سولطانی،خانی
    ائیلئییبسن ناحق قانی
    بادام کیمی نوجوانی
    یئر ایله یکسان ائیله دین!

    هیجره گؤیدؤن گؤلیستانا
    پؤنهان گئچن ایقرارینا
    سالدین یوللار کنارینا
    دورد یانین ال قان ائیله دین!

    پرینین دردی طوغیاندی
    ساکین یئری مارال یاندی
    گؤلؤن غنچه سیدنه یاندی
    بؤلبؤللر افغان ائیله دین!


    عاشیق پری

    أوره گیمین سازی سؤزو
    قالدی داغلاردا-داغلاردا
    آرزیلاریم قیرو ولارلا
    دالدی داغلاردا-داغلاردا

    اوخو،کؤنول سؤزه گلسین
    سازی أوره گیمی دلسین
    فسیم اول کؤنول سسین
    سالدی داغلاردا-داغلاردا
    خاطیره لر دومان یئرده
    دوندو، پکر، یامان یئرده
    یارالاریم قالان یئرده
    خالدی داغلاردا-داغلاردا

    عاشیق پکر

  5. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    2.قوشما

    دومین قالب شعری که به جرأت می توان گفت مشهورترین قالب شعری هجا دار است،قوشما است.تنها تفاوت قوشما با گرایلی در تعداد هجاهای آن است،قوشما یک شعر 11 هجایی ست.همانند گرایلی،قوشما نیز ضرورتی ندارد که تقسیم بندی واحد های آن فرمولیک باشد در هر صورت شعر گفتن با فرمول های زیر آسان تر است:
    443
    434
    344

    اکثر شعرایی که در سرودن گرایلی چیره دست اند در سرودن قوشما نیز مهارت دارند.

    آدم ده ن جاواندی،نوردان قوجادی
    بیر سیردی،بیلینمز یاشی داغلارین
    طوفانا اییلمز،یادا باسیلماز
    همیشه قار اولار باشی داغلارین

    احوالی نئجه دی؟-بیر صیاد دان سور
    قوشا جله(1) اولور،آهولارا تور
    "جان"دئسه ن،جان دئیر،"چور" سؤیله سن،"چور"
    سس سالار سس وئره ر قوشو داغلارین

    قؤدرتده ن یئتیبدی اوجا باراتا
    سینه سی آچیقدی ائله،ائلاتا
    من جؤدا میسکینم،باشیمدا خاطا
    کسیب یوللاریمی قیشی(2) داغلارین

    میسکین آبدال

    1.تله
    2.Ə=A

    آیری دؤشدؤم وطنیمده ن،ائلیمده ن
    باشی چنلی،قارلی داغلار،قال ایندی!
    ایچن ئولمز درده درمان سویوندان
    آخار سولار،تر بولاقلار،قال ایندی!

    بی وفاسان،من گؤرمدیم وفانی
    چوخ چئکمیشم سنین جؤرؤ جفانی
    منده ن سونرا رقیب سؤره ر صفانی
    فرش دؤشه لی آغ اوطاقلار،قال ایندی!

    ایلقارسیزسان،وفان یوخدو دؤنیادا
    دوستونون سیررینی وئریرسن یادا
    شامامانی دردیریرسن خوریادا
    سبزه بستان،ساری طاغلار،قال ایندی!

    قوربانییم،یقین اولدو سؤزلریم
    عشق الینده ن کاباب ایستر گؤزلریم
    قان تؤکؤرسن قوربت ائلده،گؤزلریم
    آغلا،جانان دئییب آغلا،قال ایندی!

    عاشیق قوربانی


    آی حضرات،بیر زمانه گلیبدی
    آلا قارغا شوخ ترلانی بئینمز
    اوغوللار آتانی،قیزلار آنانی
    گلینلر ده قاینانانی بئینمز

    آدام وار کی ،گئتمه یئسن ایشینه
    آدام وار ،گئیینه ر پوستینن دری
    آدام وارکی،آیران تاپماز آشینا
    دیندیره سن،یاغلی نانی بئینمز

    آدام وار، داغلاری گئزیر سرسری
    آدام وار،گئیینه ر پوستینن دری
    آدام وار، مرفتده ن یوخدو خبری
    آدام وار،سولطانی،خانی بئینمز

    آدام وار،دولانار صحرانی،دؤزؤ
    آدام وار،دؤشؤرر گؤلؤ،نرگیزی
    آدام وار،گئیمه یه تاپامماز بئزی
    آدام وار،آل گئیه ر،شالی بئینمز

    آدام وار، چوخ ایشلر ائیلر ایرادا
    آدام وار کی،یئته بیلمز مورادا
    آدام وار کی ،چؤره ک تاپماز دؤنیادا
    آدام وار،یاغ یئیه ر،بالی بئینمز

    آدام وار کی،آداملارین ناخشیدی
    آدام وار کی،آنلامازدی،ناشیدی
    آدام وار کی،حیوان اوندان یاخشیدی
    دیندیرسن،هئچ اینسانی بئینمز

    آدام وار،دستینه وئره سن گؤللر
    آدام وار گؤزؤنه چئکه سن میللر
    توفارقانلی عابباس ،باشینا کؤللر
    نه گؤنه قالیبسان،قاری بئینمز

    عاشیق عابباس توفارقانلی


    وعده وئریب منه گللم دئمیشدین
    گؤزؤم قالدی اینتیظاردا،گئلمدین
    سنسیز منیم آغلاماقدی مونیسیم
    منصور کیمی قالدیم داردا،گئلمدین

    الیف قددیم ایدی هیجران ملالی
    نئجه خم ائیلمیش قاشین هیلالی
    سالدی منی غمه زؤلفؤن خیالی
    منی قویدون اشکباردا،گئلمدین

    من ائله عاشیقم،ای وعده خیلاف
    نیزه یی –آهیمده ن چره اولار شیکار
    بلئه اولار،آی بیمؤروت،نا اینصاف!؟
    گئتدی الده ن ایختیار دا،گئلمدین

    ساری عاشیق


    دلی کؤنؤل ،نه دیوانه گئزیرسن
    بیوفا دیلبرده ن سنه یار اولماز
    دؤز چیخماز ایلقاری،عهدی-پیمانی
    هرجائی ده ن ناموس،غیرت،آر اولماز

    أؤز وئرمه نادانا،سیر وئرمه پیسه
    آخیر قلبین یا اینجئیه،یا کؤسه
    اوت بیتر کؤک أؤسته،اصلی نه ایسه
    یو وشان بئسلمئک له چمنزار اولماز

    وفالئیا امئک چئکسن ایتیرمز
    بد اصیل نصیحت،ئؤیؤد گؤتؤرمز
    قاباغ طاغی تر شاماما بیتیرمز
    گؤی سؤیؤدده حیوا اولماز،نار اولماز

    تکلیف اولونمامیش بیر یئره وارما
    نر اولماز میداندا هر بیغی- بورما
    سئیراغیب آداما سن یاخین دورما
    خائین چیخار؛اوندا دؤز ایلقار اولماز

    خسته قاسیم گؤنؤ کئچمیش قوجادی
    گئلن بئزیرگاندی،گئده ن خوجادی
    سرو آغاجی هر آغاج دان اوجادی
    اصلی قیتدی،بوداغیندان بار اولماز

    خسته قاسیم


    قضا-قدر منی سالدی دربه در
    لیف قددیم یایا دؤنؤب آغلارام
    نامه م گؤره ن گئدیب شاها چاتدیمی؟
    ائنیم یاشی چایا دؤنؤب آغلارام

    عشق اهلئیم،شاهمار زؤلف لر چالیبدی
    من یازیغا نامرد،کذاب گؤلؤبدؤ
    بو بی وفا منی ناره سالیبدی
    هر ساعتیم آیا دؤنؤب آغلارام

    ظالیم دؤشمن شرمی-هایا قانمایئر
    تؤله ک-ترلان یو واسینا قونمایئر
    من ماحمودام،باختیم مانا دؤنمئیر
    هر امئییم زایا دؤنؤب آغلارام

    قول ماحمود



    "جان" دئمک له جاندان جان اسکیک اولماز
    محبت آرتیرار،مهریبان ائیلر
    "چور"دئینین نفعی نئدی دؤنیادا
    آباد کؤنؤل لری،پریشان ائیلر

    ناکس آدام دانیشیقدان ساز اولار
    کرمدن کم،سخاوتدن ساز اولار
    نؤطفه ده قاریشان شئییت باز اولار
    مرد ده سیغیشدیرماز،ناحق قان ائیلر

    بیر گؤن منصور قالخار،گئلر توخماق-یای
    داغلاری آتماغا ائیلر حاققی سای
    سئچیلمز محشرده نه شاه،نه گدای
    خالیقی لم یزل،حاق دیوان ائیلر

    مذمت ائیلمه من بی نوانی
    صاحیبی سلطنت،ای گوهر کانی
    منیم سؤزؤم یولدان چیخان موللانی
    اینشا للاه، قایتارار،مؤسلمان ائیلر

    من ایسترم،عالیم مؤمین یؤز اولا
    میلی حاققا دوغرو،یولو دؤز اولا
    دیلی له زبانی أؤزبه أؤز اولا
    علسگر یولوندا جان قوربان ائیلر

    عاشیق علسگر


    آدام وار کی درسین اوستاد دان آلیب
    مردیدی اوستادی ئوزو مردانا
    دانیشسا ، داغ کیمی دورار سؤزونده
    سازی سازدی اونون، سؤزو مردانا

    آدام وار بزه نه ر دؤنر مین رنگه
    آدام وار چوخ دانیشار وئرر انگه
    آدام وار کی سؤزؤنؤ دئیر سنگه
    تاپیلماز بیر قولاق- دؤزو مردانا

    آدام وار کیشی دی قاشلارین آلار
    آدام وار نفسینی چوخ اوجوز ساتار
    آدام وار کؤنولو آباد سالدیرار
    دالدادا مردیدی، أوزو مردانا

    آدام وار یانماز بیر ائلین حالینا
    آدام وار ائلی سؤردؤره ر دالینا
    آدام وار کی دئیمز ایتین یالینا
    آدام وار کی یانار کؤزؤ مردانا

    آدام وار آنلاماز دئیر باش فردم!
    آدام وار گؤلمز دئیر اهل دردم!
    آدام وار آغلاماز دئیر چوخ مَردَم!
    آدام وارکی آغلار گؤزؤ مردانا

    آدام وار کؤکسه آجیمیق دن اکر
    آدام وار دی سویو یاد اله تؤکر
    آدام وار بیر عؤمور قان ایچر ، پکر
    نه یاغسا جفادن دؤزو مردانا

    عاشیق پکر

  7. #5
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض


    3.بایاتی

    سومین قالب شعر هجایی که به آن خواهیم پرداخت،بایاتی هست،بایاتی یک شعر هفت هجایی ست.
    یک بایاتی ،یک بند 4 مصرعی ست که هر مصرع آن از هفت هجا تشکیل یافته است.البته ممکن است چندین بایاتی در کنار هم از یک مضمون مشترک پیروی کنند و در مجموع تمامی بند ها یک شعر محسوب شوند،که به ندرت چنین چیزی دیده می شود.عموماً بایاتی یک شعر عامیانه پسند است که شاعران این قالب از میان خود مردم عادی بر می خیزند.کمتر شاعران مشهور و چیره دست دست به سرودن بایاتی می زنند..مگر چند استثناء که اگر این اتفاق هم بیفتد معمولاً شعرای بایاتی ها گمنام می ماند.

    فرمول کلی بایاتی به طور زیر است:

    Y1X
    Y2X
    -
    Y4X


    که در آن X ردیف بایاتی و Yi قافیه ی مصرع i ام بایاتی ست.درواقع:i=1,2,4
    ومصرع سوم همیشه آزاد است.

    اگر چندین بایاتی در کنار هم یک مضمون را تشکیل دهند،ممکن است ردیف و قافیه ی هر بند(بایاتی)خود مجزا از سایرین باشد.

    سرودن بایاتی به خاطر کم بودن تعداد هجاهای آن و عامیانه بودنش بسیار ساده و ابتدایی به نظر میرسد ولی در واقع قالبی بسیار تأثیر گذار، شیرین و گاهاً پیچیده به نظر می رسد. معمولا دربایاتیً صنعت جناس بسیار پر کاربرد است.

    چند نمونه:

    عرب گلدی، های وئرین
    نه ایسته سه پای وئرین
    آزا دوران دئییللر
    گئتیریت تای- تای وئرین

    گمی گئلدی ،یان گئلدی
    ایچینده بیر جان گئلدی
    وطن حسرتی چئکدیم
    گؤزلریمده ن قان گئلدی

    من عاشیقم او دالا
    او بوداغا،او دالا
    وارمی اوجاغی سؤنه ن
    أؤره ییمده ن اود آلا!؟

    جناس در این بایاتی با ظرافت هر چه تمامتر به کار رفته است:
    در مصرع اول منظور از "اودالا"یعنی حرف دال
    در مصرع دوم به معنای شاخه هست .
    و در مصرع سوم در معنی آتش است.

    به خاطر اینکه در بایاتی هم تعداد مصرع ها کم است و هم تعداد هجاها ،رساندن مفهوم با این حروفات کم، قدری مشکل به نظر می رسد،لذا گاهاً ممکن است یک بایاتی مبهم به نظر برسد!

    بو عاشیق(قم)غم اریدیر
    آی أؤزؤن قمریدیر
    آتی مئهمز ئولدؤرؤر
    ایگیتی غم اریدیر

    ***

    آمان فلک سیس گؤنه
    پرده چئکیب سیس گؤنه
    یاخشی ئولدؤ قورتاردی
    له له قالدی پیس گؤنه

    عاشیق له له


    ***

    بو داغلار کؤمؤرده ندی
    کئچن گؤن ئومؤرده ن دی
    له له بیر قو وون دردی
    طاغلاری دمیرده ندی

    عاشیق له له


    ***

    من عاشیق او گؤنئیلر
    یاخشی یار ئوگؤ نئیلر
    یار یارینا قو ووشسا
    بایرامین او گؤن ائیلر

    ساری عاشیق


    کؤینئییم داردی منیم
    ایشیم آه-زاردی منیم
    عبدالله یامان دئمز
    کعبه م پاداردی منیم

    پادارلی عبدالله


    سؤیؤنؤ یارا باغلار
    بایقولار یارا باغلار
    یارامی یار باغلاسین
    یار یاخشی یارا باغلار

    شمکیرلی عاشیق حسین


    شاعیر ائلینه یانار
    ائل ده شاعیرین دانار!
    اونون أوره ک سؤزؤنؤ
    أوره گی یانان قانار
    عاشیق پکر

    دیوانی:

    شعر 15 هجایی،دقیق تر 7- 8 هجایی،به گونه ای که مصرع های فرد،8 هجایی و مصرع های زوج،7 هجایی؛ هر بند دارای 8 مصرع و با فرمول زیر:

    Z1
    X1Y1
    Z2
    X1Y1
    Z3
    Z4
    Z5
    X1Y1

    Z6
    X2Y2
    Z7
    X2Y2
    Z7
    X2Y2
    Z8
    X1Y1

    Z9
    X3Y3
    Z10
    X3Y3
    Z11
    X3Y3
    Z12
    X1Y1

    .
    .
    .

    Zt-3
    XnYn
    Zt-2
    XnYn
    Zt-1
    XnYn
    Zt
    X1Y1

    که در یک دیوانی n بندی،در تمامی بند ها Zt ها مصرع های آزادند،X1 درصورت وجود قافیه ی اصلی دیوانی،وY1 در صورت وجود ،ردیف اصلی دیوانی،و XiYiها ردیف-قافیه بند i ام دیوانی می باشند.(i بین 2 و n).

    چند مثال در زیر آورده می شود:

    گلنده اوستاد کلامی
    کؤهنه یارام قان وئریر
    مؤوجه گلیر بحری چشمیم
    قطره یی باران وئریر
    دانه نی تورپاق ایچینده
    گؤیئردیر کانی- کرم
    بیر ملک مؤقرر اولموش
    بیزلره ارزان وئریر

    آنلاماز ،نادان ائشیتسه
    دئیه ر هدیاندی بو سؤز
    اهلی- عیرفان مجلیسینده
    لعل ؤ مرجاندی بو سؤز
    مؤختصری،تؤرکی- زبان
    بیل،دئییرماندی بو سؤز
    آب شجره،آهن سنگه
    گؤر،نئجه جؤولان وئریر

    شینداندان ده ن گئلمه یه نده
    دؤشر بیر غیری حالا
    دهانیندان آتش قالخار
    آه چئکر،ائیلر نالا
    غضبینده ن لنگر وورار
    هم قاباغا،هم دالا
    های وئردیکجه آلو سپیر
    دود قالخیر، دومان وئریر

    هایدی کولا،خینزیر اوغلو
    شیندی دورما قارشیدا!
    پاشول،مالچی!ایدی،دوراک!
    سنی وئررم پادسودا!
    اوخورام ایننا فتحنا
    مطلب آللام یوخودا
    شاهی- مردان نؤکریئیم
    درسیمی پؤنهان وئریر

    سوروشور عاشیق علسگر
    درسی کیمدن آلمیسیز؟
    عبث یئره ساز گؤتؤرؤب
    ائله غووغا سالمیسیز
    اؤچ کلمه سؤزدن ئوتری
    سیز کی معطل قالمیسیز
    ناحاقدی غوربت ویلایت
    سیزلره دؤوران وئریر

    عاشیق علسگر


    این دیوانی 5 بندی و قافیه ی اصلی دیوانی" الف- نون" و ردیف اصلی دیوانی؛"وئریر"
    و ردیف قافیه بندهای دوم تا آخر(فرعی)نیز مشخص اند.به عنوان مثال در بند چهارم،ردیف موجود نیست و قافیه باشد "دال و الف".

    شش پرلره اگر نیشان
    اولسا یاخان قویمارام
    جنگ اولارسادا بو میداندا
    کؤنؤل ییخان قویمارام
    یاخشیلیقدا پاییم واردیر
    قیسمتیمدی حالاللیق
    بیجا یئره سیتم لره
    قلبی یاخان قویمارام

    پاک اولماسا اولو تانری
    وئره ر آغیر جزانی
    قیر قازاندا قاینادار او
    دؤز یولوندان آزانی
    سیتملره دؤچار ائده ر
    مرده قویو قازانی
    مردیم آزار دئییله نی
    سمته یاخین قویمارام(*)

    میسکین ابدال گؤسترمئییب
    هئچ زامان سرد اؤزؤنؤ
    درویش اولوب اریده رم
    اؤره کلرین بوزونو
    یول گئده رم دیار دیار
    نئچه ایللر اوزونو
    دؤز ارکانی ایری گئده
    یا بئی ،یا خان،قویمارام

    میسکین آبدال


    (*):در مورد اینکه چگونه بعضی از حروفات به جای یکدیگر، قافیه شمرده می شوند قبلا بحث شده است.(خلاصه،الف ترکی کوتاه و" یاء" به دو صورت کوتاه و کشیده موجود است که "یاء" کوتاه با "الف"کوتاه یک قافیه شمرده می شود،از نظر نزدیکی صدا،حتی در بند آخر نیز که"ؤ" با "و" یک قافیه است.


    نم گؤزلریم، أوره گیمین
    بحرینه طوفان وئریر
    کؤهنه یارام توختامامیش
    یئنی یارام قان وئریر
    کؤنلؤمده کی قارا قانلار
    ایشدن سالدی منی لام
    قیرخ قارامی چیخارتمامیش
    قیرخ بیره فرمان وئریر

    بیر تئل ایچون اسیر اولدوم
    اولدوم قوربان تئللره
    بئل باغلادیم یاد ائلینه
    دوشدوم ائلدن - ائللره
    گؤز یاشلاریم بوغدو منی
    سالدی سئلدن - سئللره
    کؤنلوم بحری غملریمه
    گؤر نئجه جولان وئریر

    دونیا باغینا گیرممیش
    خزانلادی باغ - برگیم
    أوزاریمدا ترلی – ترلی
    قیرچینلادی ایره گیم
    جاوانلیغین شوخ واختیندا
    حزین اولدو أورگیم
    هئچ قینامام سنی فلک
    درسینی دؤران وئریر!

    نئچه گؤزلدن بیرسینه
    دونیا وفا ائتمدی
    کیمی گلدی کیمی گئتدی
    سولدو، بقا ائتمدی
    گؤزلریمین یاشلارینا
    یاریم بها ائتمدی
    کامان قددیم، آغ ساچلاریم
    عؤمرومه خزان وئریر

    کیم گؤروبدو سازسیزعاشیق
    تئلی داغلار داغیدیر
    أورگینده غم کوللاری
    سؤرغؤن ائلین داغیدیر
    کندین یانان چیراغلاری
    کؤنول شهرین یاغیدیر
    علسگر یولوندا، پکر
    الی باغلی جان وئریر

    عاشیق پکر


    از دیوانی سرایان مشهور صنعت شعر هجا،می توان به شاعران زیر اشاره کرد:

    Aşıq Ələsgər,
    Şəmkirli Aşıq Hüseyn,

    Miskin Abdal,

    Şair Məmməd Söyün,

    Aşıq Əsəd,

    Aşıq Mirzə,

    Aşıq Nəcəf Əlimərdanlı,

    Aşıq Əmrah Gülməmmədov,

  8. #6
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    بئشلیک:
    یکی دیگر از قالب های شعر هجا



    -------------------------
    -------------------- XY
    -------------------------
    -------------------- XY



    -------------------------
    --------------------------
    --------------------------
    -------------------- XY



    -------------------------
    -------------------------
    -------------------------
    -------------------- XY

    .
    .
    .

    -------------------------
    -------------------------
    -------------------------
    --------------------- XY


    X ردیف بئشلیک وY نمایانگر قافیه ی بئش لیک می باشد.با توجه به فرمول بالا معلوم است که در بند اول، مصرع اول و سوم شعر آزاد از ریف و قافیه می باشد و از بند دوم و دوم به بعد مصرع های اول تا سوم شعر آزادند.
    "بئشلیک" یک شعر 10 هجایی است،از آن جهت آنرا بئشلیک نامیده اند که هر مصرع آن به دو بخش 5 هجایی تقسیم می شود.این نوع تقسیم بندی آهنگی به شعر میدهد که آزاد بودن 3 مصرع هر بند را جبران می کند بر اساس این نوع تقسیم بندی هجایی، بئشلیک حتی از گرایلی و قوشما نیز موزون تر است؛




    گلمه،گلمه،گئت!(122)یاخشی!یاخ ی! سن!(122)
    من سنین کیمی(221) یاری ایسته مم(32)
    ئولدؤ عاشیقین،(32)بیرجه گلمه دین(32)
    ایندی سن ائده ن(212)زاری ایسته مم(32)


    بونجا کیم دئدیم،ئولدؤم،ئؤلدؤم،های!
    سن گاوور قیزی بیر اینانمادین
    ایندی گئلمیسن نعشیم أؤستؤنه
    دور کی سن ائده ن زاری ایسته مم


    هر نه آغلادیم،هر نه داغلادیم
    قویمادین گؤره م گؤل جمالینی
    تاب وئرمه چوخ تاری زؤلفؤنه
    من خزینه سیز ماری ایسته مم


    حوری،جنّتی نئیله رم صاباح
    من بو گؤنکؤ گؤن یاری ایسته رم
    وئرمه سین اگر دوغرو سؤز کی من
    بؤیله رحمیسیز تاری ایسته مم


    ساقیا!گئتیر جامی خوشگوار
    قیش تؤکه نمه دی،گلمه دی بهار
    من گؤل ایسترم،بؤلبؤل ایسترم
    بو سویوق قیشی،قاری ایسته مم


    چاره عقلیدن اولماز عاشیقه
    چوخ گؤزتله دیم،ائتدیم ایمتیحان
    دور،سویون یئنه رخت و پختینی
    من بو غیرتی،عاری ایسته مم


    دور لبالب ائت جام زرکشی
    بیرجه داملاسی دامماسین یئره
    آند وئریب منه پیر میکده
    من پیاله می یاری ایسته مم


    ال چئک ای رقیب،حق رضاسینا
    بیر هوورلوغا چئکمه عؤمرؤمؤ
    بیرده گلمرم من بو گؤلشنه
    وئرمرم گؤلؤن،خاری ایسته مم


    من نباتی یام زار و بی نوا
    عشق مؤفلیسی،ریند و مؤبتلا
    ال گؤتؤرمؤشم مال و مؤلکؤدن
    اول حیمار تک باری ایسته مم


    Həkim seyyid əbülqasim Nəbati



    ایستمم=X
    اری=Y


    البته گاهاً نیز بئشلیک هایی هستند که مصرع های اول تا سوم هر بند آن باهم قافیه و یا ردیف قافیه اند.(همانند گرایلی و قوشما)این نوع بئشلیک به ندرت دیده میشود.



    -------------------------
    -------------------- XY
    -------------------------
    -------------------- XY



    -------------------Z2T2
    -------------------Z2T2
    -------------------Z2T2
    --------------------XY



    -------------------Z3T3
    -------------------Z3T3
    -------------------Z3T3
    --------------------XY

    .

    .

    .

    -------------------ZnTn
    -------------------ZnTn
    -------------------ZnTn
    ---------------------XY



    که در آن Zk ردیف بند kام بئشلیک است.
    وTk نشانگر حروفات قافیه ی بند kام بئشلیک است.



    گئل کی رحم ائله،اولما بی وفا
    ائیله بیر وفا ،ای صنم،صنم!
    مؤطلق اول سخا!بنده دن خطا
    ائیله بیر عطا،ای صنم،صنم!


    تا کی بیر شرر، سالدی گؤز دله
    یاندی ،تک نصیب،اولدو کؤز دله
    جانه اود ووران، دوشدو سؤز دله
    ائتمه چوخ جفا ،ای صنم،صنم!


    بس کی روز و شب قیلمیشام دعا
    چاره بولمادی، دردیمه، خدا!
    دئردیلر بوتون ارض ایله سما:
    درد بی دوا!،ای صنم،صنم!


    دشتی هیجره تا، قویموشام قدم
    زهر نوشی لب،ایچدی لاجرم
    دئر: چگونه دن اورمادان او دم
    آفرین دلا! ای صنم،صنم!


    بختی واژی گون،طالعی زبون
    ظرفی دیل دولو،لیک پرزخون
    کوکبی سیاه،سرنوشتی دون
    اولدو بینوا، ای صنم،صنم!


    تا کی بولدو دل سوز و ساز عشق
    عاشیقم دئییب، چئکدی ناز عشق
    دوشدو پرده ،فاش،اولدو راز عشق
    یاندی ماسوا، ای صنم،صنم!


    هرزامان اِنیر،وحیی-حق دله
    نوری حق یاغیر،شمعی منزیله
    جاری دئردی تا،وحیی-دل،دیله
    اولدو شق،سما،ای صنم،صنم!


    دئردی زاهید:اول طالیبی جینان
    عاجیز اولما سن!-من کیمی-،آمان!
    "عین" و "شین" و "قاف"،دئردیگیم زامان
    یاغدی مین بلا،ای صنم،صنم!


    زردی رویم ؤ،خونی دل روان
    عقلی پیری وؤ،کؤنلؤ نوجوان
    پاکی بازؤ چؤن نامی جاو ِدان
    خاکیدن رها،ای صنم،صنم!


    تا کی نطق ِعشق،ائیلدی زبان
    دئردیلر:" پکر"،ائتمه دن فغان
    شاهی دردم و کوییوا همان
    اولموشام گدا،ای صنم،،صنم!


    AŞIQ PƏKƏR




    ای صنم،صنم!=X
    آ=Y
    دله=Z2
    ؤز=T2
    .
    .
    .

    ندارد=Z10
    ان=T10


    دو بئشلیک دیگر از مجنون شاه و عاشیق پکر:


    Get dolanginən, xamısan, hənuz,
    Püxtə olmağa çox səfər gərək.
    Mürği-Qaf ilə həmzəban olub,
    Dövrə qalxmağa balü pər gərək.

    Kuhi-eşqə gəl getmə bidəlil,
    Quli-dəngi tək düşmə çöllərə.
    Ta ki, salikə rəhnümun ola,
    Xizri-rəh kimi rahbər gərək.

    Yox, yalan dedim, hərzə söylədim,
    Vazehin deyim, doğru söyləyim,
    Həqqə arifi vasil etməyə
    Bir dodaqları gülşəkər gərək.

    Zülfü ənbərin, xalı nazənin,
    Qönçətək dəhan, qaşı cansitan,
    şahi-gülrüxan, mahi-biqərin,
    Nəstərən kimi simbər gərək.

    Lalətək üzü al yanaq ola,
    Tazə gül kimi tər-buxaq ola,
    Ağ-ayaz üzü aydan ağola,
    Qaşları ona həm süpər gərək.

    Həminan ola mehrü mah ilən,
    Həmzəban ola nuri nar ilən,
    Zülfi bəhs edə şahmar ilən,
    Gənci-sinəsi pürgühər gərək.

    Həqqə aşina, xəlqidən cüda,
    Eyləmiş ola nəfyi-masəva,
    Tərk edə bütün yardən əda,
    Ol Məsihtək bipədər gərək.

    Qoyginən qədəm deyrə lacərəm,
    Nəqşi-bütdə gör sirri-vəhdəti.
    Bu çigunədən vaqif olmağa
    Bir cünuni-həq mərdi-ər gərək.

    Az danışginən, olginən xəmuş,
    Etmə aləmə sirri-eşqi faş,
    Burda durma çox, keç bu vərtədən,
    Bu məqulə söz müxtəsər gərək.

    Mən-i qılmayın çox da zahidi,
    Üzrü var onun, aşiq olmayıb,
    O əbəs yerə xəlq olunmayıb,
    Bağıbanə bir kəlləxər gərək.

    Ciddü cəhd qıl, arif ol, gözüm,
    Elmi-eşqdən olma binəsib,
    Cum bu bəhrə bir, tap o gövhəri,
    Aşiqəm deyən tərki-sər gərək.

    Rah pürxətər, bəxt vajgun,
    Zülfi-yaritək şəb siyahgun,
    İndi qeybdən Xançobanına
    Nəxli-Turdən bir şərər gərək.

    Hər xəsisə, gəl etmə iltica,
    Olmaz özgədən hacətin rəva,
    Müşkül açmağa şahi-lafəta,
    əntər öldürən şiri-nər gərək.

    Bu cavahirin yoxdu qiyməti,
    Açginən gözün, yaxşı seyr qıl,
    Hər biri dəyər Çin xəracına,
    Müftə vermərəm, simü zər gərək.

    Bir gözəl cavan istərəm haman
    Kim, bu sözləri eyləsin rəvan,
    Hardadır desin bir şəkərzəban
    Kim, bu söz mən' hamı tər gərək.

    Saqi, gəl məni cami-eşqdən
    Bir kərəm qılıb öylə məst qıl,
    Ta desinlə xəlq lal oturmağa,
    Bu Nəbatitək bəxtəvər gərək.


    MƏCNUN ŞAH,HƏKİM SEYYİD ƏBÜLQASIM NƏBATİ



    ساقی عاشیقی ترکی سر دئین
    ترکی دو جهان ایستر، ایستمز!؟
    دل ده چوخ سؤزؤ باغلانیبدی لیک
    بو سؤزه زبان ایستر ، ایستمز!؟

    مردؤمی دؤنؤب سنگه باغلادی
    تیری طعنه ، دهر، یاغدیریر همی
    یاری سنگیدیل ، تیری چشمی هم
    یاغسا، بیر امان ایستر ، ایستمز!؟

    ریند و موبتلا،عشق موفلیسی
    راهی پور خطر، یاریدن جودا
    وصلی کویینا،بیر قرینی حق
    صالیحی زامان ایستر ، ایستمز!؟

    ائتمه خام ایله فاش بو سیرری کیم
    عاجیز اولدو اول پوخته حالینه
    زوهدو ریو ایسه مسجیده گیرن
    جننتی جینان ایستر ، ایستمز!؟

    قیلدی مست ِمست حقّی چنگ و دف
    سنگیدن حقین چیخماز هئچ سسی
    گئل کی نی کیمی سؤیله حققی،حق
    حقّینی عیان ایستر ، ایستمز!؟

    ساقی وئر مئیین،ئولدورور فیراق
    مستی قیل بنی ، وئرمه ایظطراب
    سالیکی جنون،هامیدان أوزاق
    دردینی نهان ایستر ، ایستمز!؟

    قوودی بؤلبؤلو باغیدن کنار
    ائتمرم داها بیرجه ایلتیجا
    جیسمی جانیدان، ایلئیه ن جؤدا
    حالیمی یامان،ایستر ، ایستمز!؟

    اکدی غم تومون باغیبانی دل
    بیلدی خاکی – دل قیمتین یقین
    ایندی آچماقا تا کی بو گؤلؤ
    خونی دیل روان ایستر ، ایستمز!؟

    اوجودان اِنیب دوولا بؤلبؤلؤن
    آلدانیب گؤلؤن آلی رنگینه
    تا کی هیجر یئلی تؤکدؤ پرلرین
    ترکی آشیان ایستر ، ایستمز!؟

    تا کی بئش دئدیم،گلدی پنج و پنج
    چاتدی باشه بو ماهی دلفریب
    دؤرده باغلیدیر جانی بو ، پکر
    ایندی بیر نیشان ایستر ، ایستمز!؟


    AŞIQ PƏKƏR

  9. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #7
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض آموزش قالب های شعر ترکی و فنون شعر سرایی

    6.قالب هجا:

    قالب بعدی که به آن خواهیم پرداخت،قالب هجا هست،هر چند که تا به حال فقط قالب های شعر هجا را بررسی کرده ایم؛- گرایلی،قوشما،بایاتی،دیوان ی،بئشلیک ،- همگی این قالب ها بر اساس تعداد هجا سنجش می شوند نه نوع هجا،و قالب اخیر نیز علاوه بر آن که از همان دسته قالب های هجایی هست،بر حسب اتفاق نام ِ قالب هجا، بر خود گرفته است؛البته شاید این مسأله زیاد هم بر حسب اتفاق نباشد و شاید اولین قالب شعر هجا هست که به این نام مشهور شده است که به خاطر همین،اولین قالب شعر هجا همان شعر ِ"هجا"نامگذاری شده است.

    فرمول شعر هجا به گونه ی زیر است:




    -----------------------------
    ---------------------- X1Y1
    -----------------------------
    ---------------------- X1Y1



    -----------------------------
    ---------------------- X2Y2
    -----------------------------
    ---------------------- X2Y2



    -----------------------------
    ---------------------- X3Y3
    -----------------------------
    ---------------------- X3Y3


    .


    .



    -----------------------------
    ---------------------- XnYn

    -----------------------------
    ---------------------- XnYn



    یک شعر هجا با n بند،به طوری که در تمامی بند ها مصرع های اول و سوم آزاد و مصرع های دوم و چهارم هر بند با یکدیگر ردیف – قافیه اند.در واقع لازم نیست که ردیف-قافیه ی بند اول با ردیف-قافیه ی بند های دیگر عین هم باشد،و ردیف –قافیه ی بند دوم و الی آخر نیز به همان ترتیب.اما متمایز بودن ردیف-قافیه های هر بند بدین معنا نیست که مفهوم کلی شعر نیز در هر بند عوض می شود،معمولاً این قالب یک مفهوم کلی را در بر دارد.

    (*):منظور از ردیف قافیه قبلاً نیز اشاره شد،ممکن است بندی تنها قافیه داشته باشد،ممکن است ردیف به همراه قافیه داشته باشد و یا جناس،که برای اختصار فقط ترکیب،ردیف-قافیه را بکار می بریم.

    مثال:

    بعضاً ائله منی اینجیدیر حیات
    گؤنشده گؤزؤمه آنجاق تار گلیر
    ئؤزؤم سئون کیمین اولانمایاندا
    داها یاشاماقدا منه عار گلیر

    گاهدانکی چالیشیب ئؤزؤم اولورام
    وارلیق گلیر منه باغچالی باغلی
    چیخیب ئؤزلؤگؤمدن ئؤزگه اولاندا
    بیر اینسان اولورام دیلی قاداخلی

    گلیر سوراغیما ایلهام پری سه
    چیرپینیر قوش کیمین قلم الیمده
    کلمه لر بیر به بیر أؤره کدن چیخیب
    مین رنگه بویانیر قورخاخ دیلیمده

    الیم قول اولوبدور قورخاخ دیلیمه
    بونو یاز،باش اوسته،اونو پوز،نئینک
    بو آغا-نؤکرین الینده آنجاق
    آوارا قالیبدیر چرپینان أؤره ک

    مین چولا بؤرؤنؤر بیر چیلپاق سؤزؤم
    سؤزؤمده ئؤزؤمه بعضاً یاد اولور
    مصلحت شعریمی بیر حالا قویور
    دوستلاریم وایسینیردوشمان شاد اولور

    قلم احتیاطلا دولانان زامان
    نه شیشی یاندیرار نه کاباب یانیر
    ائله بوجور اولور شاعیر ئؤلمه میش
    یازدیغی سؤزؤندن ئؤزؤ اوتانیر

    یاداکی شاعیرین ئؤزؤندن قاباخ
    سؤزؤ قیسمت اولور قارا تورپاغا
    بعضاً ده اولورکی دؤنه ن یازدیغی
    بو گؤن ئوز الیلن گئدیر اوجاغا

    گلین،دویغولارین اینجه ساپینا
    اینجی لر یئرینه کسسک دؤزمیه ک
    گلین،سؤز یازاندا باغلیاق دیلی
    بیر آزادا اؤره یین سسین دینلیه ک

    اؤره کدن چیخماسا شاعیرین سؤزؤ
    اؤره کلر قولاغی دینله مز اونو
    شعر گییه بیلر ایهام پالتاری
    آنجاق گییه بیلمز خیانت دونو

    قلم مضراب اولسا اؤره ک تئلینه
    ماهنیلار یارادار،اؤره ک لر آلار
    شاعیر اویان زامان یادلار فئلینه
    آلچاقی اوجالدار ئؤزؤ خیردالار

    شاعیر دؤشه بیلمز ایلهام دالیجا
    ایلهاملار شاعیری آختاریب تاپار
    تکنیکین اللری چاتمایان یئرده
    شاعیر ال اوزادار شاعیر ال تاپار

    شعرده شاعیره"خزری"دئمیش کن
    زحمتین چکدیگی اوغول کیمیدیر
    شاعیر دؤنیالارا حاکیم اولسادا
    گینه شعری اؤچؤن بیر قول کیمیدیر

    شعردین بئجرمز چؤره ک آغاجی
    بیتسه ده شعردن اغچالی باغلار
    شاعیره گیزلین سه دردین علاجی
    تکجه درد اهلینی شاعیر قوجاقلار

    باشقا بیر دؤنیادیر شاعیر دؤنیاسی
    اوردا نه حاصار وار نه تیکانلی سیم
    آنجاق او دؤنیادان هر سحر آخشام
    آزاد لولکه لره قووزانار نسیم

    شاعیر اوره کلرده یئرین سالانماز
    سؤزؤ اؤره یی نین سؤزؤ اولماسا
    شعرین آغاجی دا بارا دولانماز
    ریشه سی اؤره کدن سوواریلماسا

    ...
    ...
    ...

    عاصم کفاش اردبیلی


    صنعت تجنیس:


    تقریباً به قالب های مهم شعر هجا پرداختیم،هر یک از قالب هایی که به آنها اشاره شد،خود می توانند انواع مختلف داشته باشند،یعنی یک قالب، ویژگی و یا ویژگی هایی می یابد که عرصه را بر شاعر تنگ و تنگ تر می کند، والبته شعر را ظریف تر می کند.چند پست را نیز به این ویژگی ها خواهیم پرداخت؛

    اولین ویژگی(نمی خواهیم از ترکیب قالبی بعلاوه ویژگی خاص، به عنوان قالب جدید یاد کنیم!) که به آن اشاره می کنیم،ویژگی و یا صنعت تجنیس است،این صنعت می تواند در یک قالب گرایلی،قوشما ویا غیره ظاهر شود، قوشمایی که در آن صنعت تجنیس به کار رفته است،به نام تجنیس قوشما،یا جناس قوشما مشهور است،صنعت جناس به خاطر ویژگی که زبان ترکی دارد،بیش از سایر زبان ها و البته مداوم تر از آنها در شعر ترکی کاربرد دارد،منظورمان از مداوم بودن اینکه،ممکن است در یک قالب عربی مانند غزل با زبان مانند فارسی،در یک و یا چند بیت ردیف ها جناس باشند،ولی در ترکی اگر از قالبی با ویژگی تجنیس یاد شود،لزوماً تمامی ردیف ها باید جناس باشند،غنی بودن زبان ترکی از نظر گستردگی لغات و بالا بودن تعداد مصوت ها و البته همسان شمرده شدن برخی حروفات در قالب های مخصوص این زبان، باعث گسترش صنعت جناس شده است،

    ممکن است صنعت جناس در گرایلی نیز نفوذ کند،و یا در بایاتی و حتی در قالب های دیگر در آن صورت نام جناس گرایلی و یا جناس بایاتی که البته مختصراً جناس و یا تجنیس گویند.ممکن است در قالبی مانند بئش لیک تنها در چند مصرع این صنعت دیده شود،در آن صورت گویند که در این قالب در فلان بند صنعت جناس به کار برده شده است ولی هرگز نام تجنیس به کل قالب داده نمی شود.

    بعضی مواقع ممکن است یک کلمه از زبان ترکی وارد فارسی شده باشد،ولی در زبان ترکی آن کلمه چندین معنا داشته باشد که تنها یک معنی آن وارد زبان فارسی شده است،و ممکن است مبتدیان به این امر واقف نباشند،و آنرا خلاف صنعت شعر،تصور کنند!ممکن است کلمه ای از زبان فارسی و یا عربی وارد ترکی شده باشد که شبیه آن کلمه در ترکی یک معنای دیگر نیز دارد،به همین خاطر ذکر این مسأله نیز ضروری می رسید که فارسی و عربی بلد بودن ترک زبانها شاید دست و بال آنها را در صنعت جناس باز تر کرده است.والبته گاهاً در عربی با تغییر یک حرف معنا عوض می شود،سختگیرانه حتی در فارسی،ولی در ترکی چون هر حرفی معمولا یک صدا دارد،لذا در نوشتن با خط عربی شاید مغایر با جناس باشد ولی در کل همه ی آنها در تلفظ عین هم شمرده شده و لذا جناسند،هر چند که برای آنها که به خط لاتین یا غیره آشنایی دارند،این مسأله چندان پیچیده نیست.




    قبل از پرداختن به مثال ها،قبلاًچند مثال لغتی می آوریم،

    گؤل= به معنای گل و در نقش اسم،این کلمه از زبان ترکی به زبان فارسی با اندکی تغییرراه یافته است.
    گؤل=در معنای بخند و در نقش فعل امر
    گؤل=در معنای زاویه و در نقش اسم،البته معنا هایی دیگری نیز دارد که معمولاً در شعر کاربرد چندانی ندارند.

    حیدره=حیدر(اسم)+ه(این پسوند همان نقشی را در زبان ترکی دارد که در زبان فارسی حرف اضافه ی" به "دارد) به حیدر،منظور به حضرت علی(ع)
    هی دره="هی"+دره .هی به معنای مرتب به طور متناوب و در نقش ادات و دره نیز که همان درّه.
    هی دره=این بار نیز هی همان معنی بالایی را دارد ولی دره به معنای بچیند،معمولا برای گل و گیاه و میوه و غیره کاربرد دارد،البته "هی"دارای معانی و نفش های متفاوتی هست.

    این مثال را برای نشان دادن یکی بودن "ح" و "ه" در ترکی آوردیم که هر دو را با"H" نشان می دهند.اینکه در عربی با تغییر این دو حرف معنا در کل عوض می شود شکی نیست ولی یک ترک زبان و فارس زبان قادر به تمایز صداهای این چنینی نیست،به همین خاطر در ترکی اصلاً یک حرف و یک صدا شمرده می شود و در فارسی نیز غالباً به طور نمادین به کار برده می شود.

    گر دیشی
    گر دیشی
    گردیشی

    اولی به معنای اگر ماده(جنس ماده برای غیر انسان)
    دومی به معنای گر دندانش
    و سومی همان گردش فارسی ست که در ترکی معادل آن دولانماق و یا غیره هست و لی چون به کار برده می شود و برای جناس بندی این بند لازم می بود.

    اشعار را در پست آتی خواهیم آورد؛

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •