تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 8 اولاول ... 2345678 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 71

نام تاپيک: زندگينامه كارآفرينان موفق جهان

  1. #51
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Donald Trump [سلطان آسمان‌خراش‌ها]


    «Donald Trump» سرمايه‌دار آمريكايي است كه عمده شهرتش به خاطر ساخت آسمان‌خراش‌هاي غول‌پيكر در «Manhattan» و ديگر نقاط ايالات متحده مي‌باشد كه تقريباً روي تمامي آنها نام خود «Donald Trump» را نهاده است.
    او كه چهارمين فرزند از پنج فرزند خانواده بود در 14 ژوئن سال 1946 در نيويورك به دنيا آمد. پدرش «Fred Trump» يك بنگاه معاملات ملكي داشت كه اخيراً پس از چند معامله كلان در نقاط مختلف نيويورك ثروت قابل توجهي به دست آورده بود.
    در سال 1968 هنگامي كه «Donald» مدرك ليسانس خود را در رشته اقتصاد كسب كرد، به نزد پدرش رفت و در حرفه او كه حالا از يك بنگاه ساده به يك كمپاني بزرگ مسكن و املاك تبديل شده بود، مشغول به كار گشت.
    خودش در يكي از كتاب‌هايش با عنوان «هنر معامله» مي‌گويد: «پس از فارغ‌التحصيلي از دبيرستان قصد داشتم كه به آكادمي فيلم بروم و در يكي از رشته‌هاي فيلمسازي مشغول به تحصيل شوم اما اندكي بعد دريافتم كه اقتصاد و تجارت در خون من است و هيچ چيز نمي‌تواند جاي آن را در ذهن من بگيرد... لذا وارد دانشكده اقتصاد «Pennsylvania» شدم و با اتمام دوره فوراً به خانه برگشتم تا در كنار پدر تمامي آموخته‌هايم را بكار گيرم.»
    توانايي او در كار بي‌نظير بود. به عقيده پدرش او به هر چيزي دست مي‌زد، طلا مي‌شد. در هر معامله‌اي سود كلاني كسب مي‌كرد و به سرعت توانست نام و ثروت كلاني در نيويورك بدست آورد. در دهه 1980 يك كمپاني عظيم معاملات ملكي، چند كازينو و چند باشگاه ورزشي از جمله دارايي‌هاي اين جوان آينده‌دار محسوب مي‌شد. همه‌چيز به خوبي پيش مي‌رفت تا اينكه ناگهان در سال 1990 در يك ركود اقتصادي شديد دريافت كه توانايي بازپرداخت وام‌هايش را ندارد. او كه تا پيش از اين به طرق مختلف وام‌هاي كلاني از بانك‌ها دريافت كرده بود حال با شرايط موجود توان بازپرداخت آنها را نداشت. بانك‌ها و سهام دارانشان ميليون‌ها دلار از دست داده و همگي در تكاپو براي جلوگيري از ادامه اين ضررها افتاده بودند. اما در اين ميان «Trump» با ديگران تفاوت داشت. او كه تا مرز ورشكستگي پيش رفته بود، با سياست‌هاي خاص خودش توانست مبلغ 900 ميليون از بدهي 5/3 ميليارد دلاري خود را پرداخت نمايد.
    مهم‌ترين اقدام او عدم فروش املاكش بود. او بر اين باور بود كه تنها افرادي كه دچار استرس و نگراني عصبي مي‌شوند به سراغ ساده‌ترين راه يعني فروش املاك و داراي‌هايشان مي‌روند. از اين رو با خونسردي تمام و با يك مديريت بسيار قوي توانست به راحتي از عهده اين مشكل برآيد.
    ادغام چند هتل و كازينو با يكديگر، تغيير كارايي چند مجتمع و شركت در برنامه‌هاي تلويزيوني جهت كسب اسپانسر همگي از جمله عوامل نجات او از خطر ورشكستگي به شمار مي‌رود. در سال 1990 يعني در اوج بحران او يكي از كازينوهايش را در اختيار تهيه‌كننده يك برنامه تلويزيوني گذاشت و از اين طريق سود حاصله از محل مورد نظر را چند برابر ساخت. همچنين در سال 2004 او يك مسابقه تلويزيوني با اجراي خودش تحت عنوان برنامه «The Apprentice» تهيه كرد كه در آن به طرز زيركانه‌اي براي موفقيت از فكر عموم استفاده مي‌كرد. در اين برنامه كه براساس آخرين آمار از پرطرفدارترين برنامه‌هاي تلويزيوني در ايالات‌متحده شناخته شده «Trump» مشكلي اقتصادي و مديريتي مطرح مي‌كرد و هر يك از شركت‌كنندگان مي‌بايست طرح و ايده خود را مطرح نمايد. بهترين و كارآمدترين طرح جايزه‌اي معادل 250 هزار دلار دريافت مي‌كند كه اين امر خود انگيزه هر متفكر و مدير شايسته‌اي را براي شركت در اين مسابقه و تلاش براي برنده شدن صد چندان مي‌نمايد.
    در پايان خالي از لطف نيست كه به شماري از املاك «Trump» اشاره نمائيم: يكي از بزرگ‌ترين آسمان‌خراش‌هاي او كه شهره جهاني دارد در شهر نيويورك واقع شده است با نام برج «Trump» كه تنها ميليونرهاي اين شهر توان خريد يا اجاره واحدهاي تجاري يا مسكوني آن را دارند. «Trump Parc» و كاخ «Trump» از ديگر ساختمان‌هاي او هستند كه به عنوان بلندترين ساختمان بخش شرقي «Manhattan» به شمار مي‌روند.
    هتل بين‌المللي 52 طبقه «Trump» كه براساس جديدترين و شيك‌ترين طراحي و مهندسي دنيا ساخته شده است، يكي از سه هتلي است كه در سراسر ايالات متحده به سبب رستوران مجلل و نحوه خدمات و امكانات اتاق‌هايش توانسته 5 ستاره كسب نمايد.
    همچنين پروژه 5 ميليارد دلاري «Trump» در نيويورك نيز در حال اتمام است. در بزرگترين منطقه از اين شهر برج‌هاي مسكوني ساخته شده است كه شامل 5700 واحد مسكوني و بيش از 5 ميليون مترمربع فضاي تجاري مي‌باشد كه نام آن را نيز «Trump Place» نهاده است.
    ساختمان 72 طبقه «Trump Building» درست مقابل بورس نيويورك در «Wall Street» نيز شهره عام و خاص است.
    برج بزرگ او در كاليفرنيا، «Trump Casino» در ميشيگان، «Trump Grande» در فلوريدا، هتل بين‌المللي «Trump» در شيكاگو، هتل بين‌المللي «Trump» در لاس‌وگاس، هتل بين‌المللي «Trump» در تورنتوي كانادا، «Trump plaza» در مي‌سي‌سي‌پي و «Trump World» در سئول كره‌جنوبي همه و همه تعدادي از برج‌هاي غول‌آساي «Donald Trump» در سراسر دنيا به شمار مي‌روند.

  2. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #52
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    تام و اتسون [كمك به گسترش «آي بي ام»]


    تاريخچه شركت آي، بي، ام. با نام تام و اتسون آميخته است. او كه زماني فروشنده دوره گرد آلات موسيقي يكي از معتبرترين شركتهاي جهان را بوجود آورد.
    تام و اتسون در سال 1874 در مزرعه اي كوچك در ايالت نيويورك چشم به جهان گشود.
    واتسون با فروشنده اي دوره گرد بنام جورج كورن ول آشنا شد. كورن ول كه فروشنده از او خواست دستيارش شود و او پذيرفت. در سال 1892 حسابداري را رها كرده و در مسير تازه قدم نهاد. تواناييهاي واتسون كه در زمينه فروشندگي كه از سالهاي نخستين حيات در وجودش پرورش يافته بود بي ترديد به او كمك كرد تا نردبان ترقي را به سرعت بپيمايد. واتسون به تنهايي كار خود را ادامه داد. ناگاه بهت يارش شد و كاري در زمينه فروشندگي چرخ خياطي در شركت "ويلر ويل كاكس به او پيشنهاد شد. كارش در اين شركت دوامي نيافت.
    واتسون مدتي بيكار بود، سرانجام مبناي كار و تجارت به قدر و منزلت او پي برد. واتسون تقاضاي شركت «سي تي آرسي» را از ميان پيشنهادات پذيرفت.
    محبوبترين شعار واتسون كه بر در و ديوار شركت نظرها را به خود جلب مي كرد كلمه انديشه بود.
    تام واتسون پس از سه سال از آغاز كارش در شركت «ان. سي. آر » ركورد فروش را در تمام دوران فعاليت اين شركت شكست.
    در سال 1899 مدير كل شعبه اي از شركت شد كه آينده روشني براي آن پيش بيني نمي شد، اما تلاش واتسون درآمد اين شركت را هم به شدت افزايش داد.

    تلاشهاي تام واتسون به گسترش معتبرترين شركت دنيا يعني شركت ماشينهاي تجاري بين المللي معروف به «آي بي ام» انجاميد.

  4. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #53
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    تاد ماگرن [سايت فروش ابزار ]



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    كاركنان فروشگاه غير آن‌لاين Coastal Tool هرگز يك سفارش آن‌لاين را فراموش نخواهند كرد. تاد‌ ماگرن كه اين كسب و كار را اداره مي‌كند مي‌گويد: "شهروندي اهل عربستان سعودي كه براي شركت هواپيمايي سعودي كار مي‌كرد سايت وب ما را يافت و از طريق پست الكترونيكي ابزارهايي به ارزش 8 هزار‌دلار سفارش داد. سپس با هواپيما به نيويورك رفت، اتومبيلي كرايه كرد و بعد از دو ساعت و‌نيم رانندگي به فروشگاه ما در هارتفورد كنتيكات رسيد. در آنجا سفارشش را با پرداخت پول نقد دريافت كرد، سوار اتومبيل شد، به فرودگاه رفت و با هواپيما به خانه برگشت."
    با آنكه فقط 10 درصد سفارش‌هاي Coastal Tool بين‌المللي هستند، اين يكي احتمالا بهتر از همه به اداره‌كنندگان اين فروشگاه نشان داده كه كسب و كار محلي آنها ديگر بخشي از عرصه جهاني است و اين نتيجه راه‌اندازي يك سايت‌وب د ر در يك سال‌‌و‌نيم پيش از آن تاريخ يعني در اكتبر 1995 بود.
    Coastal Tool در سرويس دهي به كساني كه خودشان كارهاي فني ساده را د ر خانه انجام مي دهند، نجاران، كاربران حرفه‌اي ابزارهاي برقي و حتي دولت فدرال، به فهرستي آن‌لاين شامل بيش از 1000 ابزار برقي و لوازم وابسته از آچار پيچ گوشتي‌هاي 45 سنتي تا اره‌هاي 975 دلاري، مي‌بالد. Coastal Tool در زمان راه‌اندازي احتمالا اولين تامين‌كننده آن‌لاين سخت‌افزارهاي مصرفي بود و تاكنون با انجام بيش از 6هزار سفارش در اين زمينه پيشتاز بوده است.
    در نگاه اول راز موفقيت Coastal Tool تركيب جذاب فهرست گسترده و تخفيف‌هاي جدي به نظر مي ‌رسد (سود افزوده براي ابزارهاي برقي حداكثر 10 درصد است) با وجود درست بودن چنين برداشتي، بررسي دقيق‌تر مكانيسمي پنهان‌تر ولي تاثيرگذارتر را نشان مي دهد : طراحي سايتي كه به همان اندازه كه ساده است ظريف نيز هست، به گونه‌اي كه جريان خريد خود‌به خود برقرار مي‌شود.
    ماگرن مي‌گويد: "نحوه مرور سايت اولويت شماره يك ما است. تعجب آور است كه بسياري از سايت‌هاي فروش به اين موضع توجهي ندارند. من از سياست مشخص سه كليك براي خريد پيروي مي‌كنم. صرف‌نظر از آنكه سايت را چگونه سازماندهيكنيم، مشتري‌ها بايد بتوانند با سه كليك ماوس از صفحه خريد اصلي كالاي مورد نظر خود را وارد كارت كنند. با افزايش تعداد اقلام فروش، هميشه كنترل مي‌كنم كه سياست سه كليك براي خريد ايرادي نداشته باشد. در صورت وجود اشكال، راهي براي برطرف‌كردن آن پيدا مي‌كنم. استثنايي وجود ندارد."
    سياست سرسختانه سه كليك براي خريد ماگرن به مشتري‌هاي به هيجان آمده باج مي دهد. "مشتري‌ها دايما از آسان بودن كار با سايت اظهار رضايت مي‌كنند. آنها دليلش را نمي‌دانند، ولي ما مي دانيم. حجم متن زياد است و گرافيك‌ها اندك. شما مي‌توانيد چيزي را كه در جست‌ و‌جوي آن هستيد بيابيد، آن را در كارت خود وارد كنيد و سفارش دهيد."
    به همان اندازه كه افزايش كارايي فرآيند خر يد اهميت دارد، ‌رساندن مشتري به كالاها داراي اهميت است. زمان‌ها نادري را به ياد آوريد كه هنگام خريد در يك فروشگاه غير آن‌لاين فورا همان كالايي را كه مي خواهيد پيدا كنيد. البته اين احتمال وجود دارد كه در فروشگاه بمانيد و پيش از تسويه حساب كالاهاي ديگر را كمي بررسي مي كند و در نتيجه چيزهايي بخريد كه قبل از ورود به فروشگاه قصد خريد آنها را نداشتيد. سايت فروش Coastal Tool با ايجاد زير بخش‌هايي كه مشتري را در جريان خريد راهنمايي مي‌كنند فرآيند فوق را تقليد مي‌كند.
    بهترين نمونه قسمت Gift Central است كه زير بخش‌هاي مختلفي دارد. همچنين مي‌توان از Best of Category Tool List با ناحيه‌اي مكمل به نام Ten Gift Ideas ياد كرد. ولي مهمتر از همه گزينه Create-a-Tool-Box است. مراجعه‌كنندگان با استفاده از اين رسانه مي‌توانند به شكلي محاوره‌اي اقدام به انتخاب ابزار براي مصارف شخصي كنند.
    اين كار با انتخاب يك جعبه شروع مي‌شود. بعد از آن شروع به گزينش يك به يك ابزارها از 17 مقوله مي‌كنيد كه شامل آچار پيچ‌گوشتي‌ها، ترازوها، انبردست‌ها، آچار فرانسه‌ها، مترهاي نواري و ميخ‌كش‌ها مي‌شوند. براي آساني بارگذاري و جهت يابي با يك فهرست متني كار مي‌كنيد ولي مي‌توانيد با يك كليك همه اقلام موجود در يك مقوله را در تمام صفحه ببينيد تا امكان مقايسه فراهم شود و بتونيد بهترين ابزار مناسب براي نياز خود را انتخاب كنيد.
    گزينه Create-a-Toll-Box سايت Coastal نمونه خوبي از محتواي غيركليشه‌اي است. معمولا تمايل داريم محتوا را اطلاعات ارايه شده در مقالات يا مطالب مرجع ماند بانك اطلاعاتي شماره‌هاي رايگان تصور كنيم. ولي Coastal Tool مي‌داند كه با‌‌ارزش‌ترين چيز براي مصرف‌كننده حاصل انباشت (جمع‌آوري انبوه اطلاعات) و غربال (محدود كردن اين اطلاعات به انتخاب‌هاي عملي، مثلا 3 تا 5 مورد برتر در هر مقوله) است. نتيجه اين كر قطعي و غيرقابل انكار است. با آنكه به خودي خود هيچ اندازه استانداري براي سفارش وجود ندارد، اغلب فروشگاه‌هاي وب معمولا 1 يا 2 قلم كالا براي فروش پيشنهاد مي‌كنند. سفارش‌هاي Coastal Tool ، از سوي ديگر طور متوسط شامل 2 تا 3 قلم كالا مي‌شوند كه قيمت آنها در مجموع به 188 دلار مي‌رسد.
    بدون ترديد استفاده حسابگرانه ماگرن از محتواي غير كليشه‌اي و ابتكاري تا حد زيادي دليل رشد نجومي 474 درصديSupply Coastal Toolبين سال‌هاي 1996 و 1997 و درآمد 5/1 ميليون‌دلار ي سال 1998 است.
    پنج ماه بعد از اره‌اندازي Coastal Tool هيچ كس نمي‌توانست به ماگرن بقبولاند كه دوسال ديگر در پي درآمد سالانه هفت‌رقمي خواهد بود. او از آن زمان به نيكي ياد مي‌كند و مي‌گويد: " كار خود را در اواخر اكتبر 1995 شروع كرديم و اولين فروشمان مربوط به اوايل 1996 بود." اين فروش 199 دلاري كه براي يك چكش دوار صورت گرفت به ماگرن انگيزه كافي براي ادامه كار داد. تعجب آور اينكه شروع آهسته كار او را نگران نكرد.
    "انتظار مي‌رفت در سال اول 100هزار دلار فروش داشته باشيم. ممكن است انتظار زيادي به نظر برسد ولي اين فقط قيمت فروش 800 ابزار يا ماهي 67 ابزار است كه اصلا زياد نيست. شگفتي بزرگ، حجم كاري بود كه اين سفارش‌ها نياز داشتند. نمي‌دانم در ابتداي كار چه فكر مي‌كرديم ولي من بزودي متوجه شدم كه براي فعاليت سايت ارتباط متقابل بيشتري بين ما و مشتري مورد نياز است."
    بخش سرويس‌دهي به مشتري Coastal Tool به پست الكترونيكي متكي است و امكان ارسال مستقيم پرسش‌ها به آدرس پست الكترونيكي بخش سرويس‌دهي به مشتري سايت و نيز از قسمت "Free Advice from the toll Doctor" آنها وجود دارد. از 75 نامه الكترونيكي كه روزانه دريافت مي‌شود، ماگرن به حدود 90 درصد آنها جواب مي دهد. او مي گويد: " با تجربه‌اي كه در چند سال اخير به دست آورده‌ام به نامه‌ها جواب مي دهم 10 درصد بقيه چاپ و براي كارشناسان فرستاده مي‌شوند تا بر حسب تخصص خود به آنها پاسخ دهند."
    در ابتدا بيشتر پرس و جوهاي الكترونيكي Coastal Tool به تعمير ابزار مربوط بودند ولي ماگرن براي انبوه پيام‌هاي زايد راه‌حلي سريع و جذاب پيدا كرد.
    او مي گويد: "كار به جايي رسيده بود كه مجبور بودم برخي آدرس‌ها و شماره‌تلفن‌ها را 50 بار در ر وز پيدا كنم. بايد خودم را از اين وضع خلاص مي كردم بنابراين يك برنامه PERL نوشتم تا افراد را به صفحه درست هدايت كنم. بعد از آن از يك برنامه بانك اطلاعاتي مبتني بر Dos براي ايجاد صفحات HTML استفاده كردم و 50 نامه الكترونيكي را به يك يا دو نامه در روز كاهش دادم.
    اين ويژگي به حكايت جالبي در بخش سرويس‌دهي به مشتري Coastal Tool منجر شد. ماگرن آن را اين‌طور تعريف مي كند: " يك مشتري از طريق پست الكترونيكي از شهري د ر ميشيگان با ما تماس گرفت و درباره راه پيدا كردن قطعات يك ابزار سوال كرد.
    من دنبال نزديكترين مركز سرويس گشتم و يك مورد در شهر او پيدا كردم. سپس با پست الكترونيكي با او تماس گرفتيم و آدرس را در اختيارش قرار داديم. در پاسخ گفت كه از پنجره دفتر كارش مي‌تواند تعميرگاه را ببيند."
    بعد از سرمايه‌گذاري Coastal Tool در زمينه ساخت بانك اطلاعاتي Service Center، ماگرن تصميم گرفت اطلاعات با‌ارزش خود را در سايت قرار دهد. اين اطلاعات را مي‌توان در قسمت "Search for Factory Service" پيداكرد كه پس از وارد كردن موقعيت، فهرست كاملي از تقريبا همه تعميرگاههاي لوازم الكتريكي موجود در آن حوالي را در اختيار شما قرار مي‌دهد.
    حجم عظيم تقاضا واقعيتي است كه ماگرن احساس مي‌كند هميشه دست‌كم گرفته مي‌شود. او مي گويد: "فراتر رفتن از برآوردهاي فروش براي ما مشكل نبود. چيزي كه نمي‌توانستيم پيش‌بيني كنيم ميزان كاري بود كه اين سفارش‌ها احتياج داشتند. تنها كاري كه از دست ما ساخته بود اين بود كه مدتي دست از كار بكشيم، سيگاري آتش بزنيم و كالاي سفارش داده شده را ارسال كنيم. فكر نمي كنم اين مدل فعاليت تجاري جاي ديگري وجود داشته باشد."
    ماگرن حتي بعد از سال‌ها كار در اينترنت از مقدار وقتي كه بايد براي بهترين‌بودن صرف‌كرد حيرت مي‌كند و مي‌گويد: "‌كار لازم براي نگهداري يك سايت در وضعيتي كه بتوان ترافيكي مداوم برقرار كرد و به نحوي شايسته به نيازهاي مشتريان پاسخ داد بيش از توان يك نفر است. من با هر سفارشي كه دريافت مي كنم 10 پرسش نيز مي‌گيرم. اين نسبت زيادي است."
    جنبه مثبت اين معامله آن است كه نامه الكترونيكي به نتيجه مي‌رسد. ماگرن ارزيابي مي‌كند كه اگر يك مشتري در نامه اي الكترونيكي سوال كند كه آيا ابزار بخصوصي را مي توان براي استفاده معيني به كار برد و جواب مثبت باشد فرستنده نامه اقدام به خريد مي‌كند:" ما اين را يك بخش سرويس‌دهي به مشتري مي دانيم كه در اعتماد‌سازي موثر است."‌
    خوشبختان استفاده از نامه الكترونيكي به عنوان مجراي ارتباط با مشتري گاهي به داد Coastal رسيده است. ماگرن تعريف مي‌كند: "زماني سفارشي را نه يك‌بار بلكه دو بار اشتباهي به آلاسكا فرستاديم. مشتري اول خيلي ناراحت شد ولي بعد به همكاري با ما ادامه داد. د ر واقع بعد از اجراي درست سفارش، تماس گرفت و از ما خواست بعد از اين ديگر سفارشش را به جاي ديگر نفرستيم."
    از 1000 نفري كه در روز به طريق آن‌لاين به Coastal Tool مراجعه مي‌كنند در حدود 2 درصد خريد آن لاين انجام مي‌دهند. ماگرن ياد‌آوري مي‌كند: " بيش از 50 درصد فعاليت ما در وب از طريق تلفن انجام مي شود. با وجود پيشرفت‌هاي قابل ملاحظه در امنيت آن‌لاين، مشتري‌هاي Coastal Tool هنوز نگران هستند. خيلي‌ها اجازه نمي دهند شماره كارت اعتباري ‌شان در اينترنت پخش شود."‌
    با آنكه موضوع امنيت كارت اعتباري جلوي سفارش‌دهي آن‌لاين را گرفته است، ماگرن اعتقاد دارد كه تكنولوژي كارت خريد به بهبود وضع فروش او كمك كرده است. در واقع او اصرار دارد كه بدون آن كسب و كار او تا اين اندازه پيشرفت نمي‌كرد. ماگرن مي‌گويد: " در آغاز، مهمترين امتياز خريد آن‌لاين سفارش‌دهي بدون نياز به ثبت بود. مهمترين عوامل تشويق‌كننده خريد سرعت و راحتي كار هستند. همه سايت هاي جدي بايد سفارش‌ گيري آن‌لاين داشته باشند وگرنه به جايي نمي‌رسند. در سال 1995 ما 1000 دلار خرج نرم‌افزاري كرديم كه حالا مي‌توان آن را با قيمتي زير 200 دلار خريد."
    البته اين تكنولوژي بدون مشتري معنايي ندارد. 95‌درصد مشتري‌هاي اين فروشگاه‌ابزار آن‌لاين را از طريق موتورهاي جست وجو و پيوند متقابل مي‌يابند. در حال حاضر Alta Vista با ترافيك 45‌درصدي بزرگترين ارجاع‌دهنده آنها است. Yahoo در جايگاه دوم قرار دارد.
    با وجود محبوبيت موتورهاي جست‌وجو يكي از طلايي ترين پيوندهاي Coastal Tool پيوندي از Wood Workers.com است كه در روز 30 تا 50 مراجعه‌كننده واجد شرايط براي ماگرن مي‌فرستد . عجيب اينكه فهرست‌بندي ساده‌ است. فقط قيد مي كند Coastal Tool and Supply"" و زير مقوله Mail Order Tools House قرار مي‌گيرد. اين معرفي بدون هر گونه نقد يا ارزيابي صورت مي‌پذيرد. ‍Coastal براي رعايت آداب شبكه، پيوندي به Wood Workers. Com دارد كه آن را فقط به 11 سايت مرتبط ديگر ارايه مي كند. ماگرن اين روابط را با تايپ كلمه‌هاي كليدي مانند "Power tools " و "drills‌" در موتورهاي جست‌وجو آغاز كرد و با سايت هاي اطلاعاتي كه از نظر نتايج بالاترين رتبه را داشتند روابط پيوندي برقرار كرد.
    در حال‌حاضر ماگرن براي اداره كسب و كار خود به فعاليت‌هايي از اين دست متكي است چون خريدهاي آگهي تركيبي شده‌اند .
    در سه ماهه آخر سال 1997، ماگرن 2000 دلار صرف دو خريد آگهي كرد: يكي در فهرست بحث I-Sales Newsletter و ديگري در Link Exchange Digest . در مجموع با هزينه حدود 36 دلار براي هر سفارش پاسخي يك‌درصدي گرفت و 55 سفارش دريافت كرد. قدر مسلم اينكه چنين نتيجه‌اي قابل ملاحظه نبود ولي او مي خواست خريدي نامشخص را امتحان كند و به علاوه به عنوان عضو فعال I-Sales خواهان پشتيباني از گروه بود.
    برخلاف اين خريدهاي عمومي زماني كه Coastal يك پيوند متمركز خريد نتايج فوق‌العاده بودند. ماگرن 1000دلار در بخش Power Listings از Buyers Index ، صفحات اختصاص داده شده به سايت هاي خريد و سفارش پستي خرج كرد. او از اين پيوند به ميزان كليك 7 درصد رسيد و در سه ماه اول تعداد آن به 1000 نفر رسيد.
    با وجود اهميت فراگيري ماگرن بر عامل تكرار براي تشويق مشتري تاكيد زيادي مي‌كند. او اين كار را از طريق خبرنامه Coastal Tool انجام مي دهد. اين ماهنامه الكترونيكي دربرگيرنده مطالبي نظير بررسي محصول، راهنماي استفاده و آخرين خبرها مربوط به محصولات است.
    ماگرن هرگز با ثبت‌نام كساني كه بطور مشخص درخواست عضويت نكرده‌اند آدرس‌هاي پست الكترونيكي را به نفع خود برداشت نمي‌كند. برعكس مطمئن مي‌شود كه افراد فرصت‌هاي زيادي براي عضويت دارند. بين "Subscribe oprion" در صفحه خانگي شركت‌ تا فرصت هاي "Sign Up here" كه در هر بار تكميل فرم (درخواست كاتالوگ، پرسش، توضيح يا سفارش) فراهم مي‌شوند راهي براي از دست دادن فرصت وجود ندارد. از نظر درصدي تعداد ثبت نام‌هاي حاصل از فرم‌ها بطور مساوي تقسيم مي‌شوند. به عبارت ديگر درصد كساني كه پاسخ مثبت مي دهند، بدون توجه به اينكه پاسخ از طريق توضيح با نامه الكترونيكي باشد يا سفارش‌دهي، يكسان است. با اين حال بيشترين فرم‌هايي كه ثبت مي‌شوند مربوط به درخواست‌هاي كاتالوگ و پرسش‌هاي ارسالي هستند.
    در آغاز سال 1998 ماگرن 5700 مشترك خبرنامه با نرخ رشد 900 مورد در ماه داشت. بعد از توسعه نشريه و گسترش پايه مشتركان تصميم گرفت با دريافت كمك‌هاي مالي يا آگهي‌‌هاي مشترك، نشريه الكترونيكي خود را تقويت كند.
    اگر تادماگرن نويسنده خبرنامه Coastal Tool نبود، بطور حتم خواننده آن بود و اگر مسوول تكوين سايت نبود و هيچ‌گونه وابستگي به شركت نداشت بدون ترديد يكي از مشتريان آن بود.
    ماگرن 36 ساله سابقه‌اي در زمينه مديريت بانك اطلاعاتي دارد و به سخت‌افزارهاي خانگي علاقه‌مند است. او بمدت هشت سال يك شركت توزيع سخـ‌ت‌افزار را اداره مي‌كرد و قبل از پيوستن به Coastal مراحل پشتيباني شركت را اتوماتيك كرد. با آنكه ماگرن يكي از كارمندان سايت محسوب مي‌شود (هرچند سهمي در درآمد آن به او تعلق مي‌‌گيرد)، با آميزه‌اي از شور و اشتياق كار‌آفريني و درك موقعيت يك بر نامه‌نويس كامپيوتر به Coastal Tool نزديك مي‌شود.
    هدف او در زمان شروع به كار در سايت ايجاد اجتماعي از كار بران ابزار و ارايه همه ابزارهاي برقي فروشگاه با همان قيمت بخش سفارش‌هاي پستي بود. ماگرن مي‌گويد : "درست نمي دانستيم تحقق اين ايده چه كارهايي را ايجاب مي كند يا طراحي سايت بايد چگونه باشد. من در ماه اول هر چيزي را كه پيدا مي‌كردم با دقت مورد بررسي قرار مي دادم و فكر مي‌كردم چگونه مي توان اجزاي مختلف را به نحوي منسجم به هم پيوند داد .
    دليل ماگرن براي وارد شدن به اين كار ساده بود. خودش مي گويد: "من و رابرت و كارن لاجين كه مالكان سايت بودند اين كار را كاري كم‌خطر مي‌‌دانستيم كه هزينه ورود به آن كم و برگشت سرمايه آن زياد است. حتي اگر سايت ما شكست مي خور د سرمايه‌گذاري اوليه ناچيز بود. بودجه ما براي سال اول حدود 1800 دلار بود كه شامل ميزباني سايت و ساخت نرم‌افزار مي‌شد."
    در آن زمان تجربه ماگرن در زمينه اينترنت به اندازه همه كسان ديگري بود كه همزمان با او سايت وب راه‌اندازي مي‌‌كردند. سابقه آن‌لاين ماگرن 1985 برمي‌گردد يعني زماني كه عضو Compuserve شد. تقريبا 10 سال بعد (اواخر 1994) براي اولين‌بار وب را ديد. ظرف مدت يك ماه تصميم گرفت سايت وب خود را راه‌اندازي كند. براي 10 مگابايت فضا با ISP محلي (كه هنوز از آن استفاده مي كند)‌قرارداد امضا كرد و ‍Complete HTML publishing Kit را به قيمت 295 دلار خريد. او تا زمان راه‌اندازي سايت كار اسكن را شروع نكرد. تنها بعد از راه‌اندازي بود كه بمدت دو روز خود را در خانه يك دوست حبس و 500 تصوير ابزار را از كاتالوگ اسكن كرد. Coastal Tool بعد از اين جريان يك اسكنر خريد .
    با وجود ارتقاهاي فراوان صورت گرفته در سايت يك جنبه از آن تغيير نكرده است. ماگرن اين موضوع را تاييد مي كند و مي گويد: "صفحه خانگي ما همان است كه از روز اول بود. وقتي از آن عبور مي كنيد ديگر آن ا نمي‌بينيد به همي دليل هرگز به فكر تغيير اين صفحه نيفتاد." با آنكه صفحه خانگي وضعيت ايستايي دارد، صفحه خريد اصلي بطور هفتگي تغيير مي‌كند.
    سرعت توسعه Coastal Tool and Supply در وب مناسب بوده است. ماگرن مي‌گويد: "طبيعت اينترنت و آنچه اكنون مي توان از طريق آن ارايه داد در زمان راه‌اندازي به شكل ديگري بود. منحني رشد ما وضعيت متعادلي دارد. آهنگ رشد نه خيلي سريع بوده است و نه خيلي آهسته. به موازات رشد اينترنت، سايت ما هم با سرعت مناسبي رشد كرده است، نه خيلي پيش‌پا افتاده و نه خيلي عقب‌مانده است."
    يك ويژگي Coastal Tool ابتدا واجد آن بود كه بعد خود را از آن كنار كشيد جست و جوي سرتاسري است، به اين معنا كه مراجعه‌كننده مي تواند يك كلمه كليدي مانند " Wrench" وارد و فهرستي دريافت كند كه او را به اقلام و كالاهاي مرتبط پيوند مي‌دهد. بيشتر سايت‌هاي به بزرگي Coastal اين ويژگي را اجتناب‌ناپذير مي‌دانند ولي Coastal نظر ديگري دارد.
    ماگرن مي‌گويد:" آن را بي‌فايده تشخيص داديم چون اقلام فروش ما از نظر منطقي به شكلي گردآوري شده‌اند كه خودتان مي‌توانيد به آساني كالاي مرتبط را پيدا كنيد و نيازي به موتور جست وجو نيست.
    "مثلا اگر بك مته خاص بخواهيد و "drill" را تايپ كنيد تعداد صفحاتي كه به دست مي‌آوريد بيش از آن چيزي است كه نياز داريد و مجبور مي شويد مدتي طولاني با اين نتايج كلنجار برويد. طراحي سايت ما به گونه‌اي است كه با دو كليك مي‌توانيد صفحه اي را ببينيد كه همه مته‌هاي فروشي ما را معرفي مي‌كند."
    ماگرن مي‌داند كه در زمان مقتضي مجبور خواهد شد ويژگي جست وجو را به حالت قبلي بازگرداند. "وقتي به رقم 4500 قلم كالاي فروشي رسيدم وضعيت را به شكل اول برمي‌گردانيم. حيت در آن زمان جست وجوي ابزار بر حسب نوع يا سازنده ادامه خواهد داشت. ما در حال حاضر امكان استفاده از هر دو روش را فراهم مي كنيم. شعار ما را فراموش نكنيد: دو كليك براي پيدا كردن. سه كليك براي خريد."
    گام بعدي در توسعه Coastal استفاده از 3500 قلم كالاي باقي‌مانده در كاتالوگ و فروشگاه غير آن‌لاين است. 95 درصد از 1000 قلم كالايي را كه در حال‌حاضر آن‌‌لاين هستند لوازم الكتريكي تشكيل مي‌‌دهند. در مرحله بعد لوازم يدكي و جانبي همراه با كالاي اصلي ارايه خواهند شد . ماگرن ارايه قطعات مكمل را تا زمان انضمام فهرست اضافي منطقي نمي‌داند. او خاطر‌نشان مي‌كند:" مي‌خواهم وقتي به ابزارهاي الكتريكي نگاه مي كنند همه كالاهايي كه با آن ابزارها كار مي‌كنند را هم ببينند."
    از ديد ماگرن اين يك راه حل اساسي براي فروش مكمل است ولي قرار دادن اقلام اضافي در سايت كار طاقت‌فرسايي است. او مي گويد: "تنها عاملي كه پيشرفت ما را محدود مي كند زمان است."
    با توجه به تعداد مشتري‌ها، دشواري كار براي Coastal مضاعف است. ماگرن مي‌گويد:‌"در طول سال بالاخره همه به فكر خريد ابزار مي‌افتند، حالا يا براي خودشان و يا به عنوان هديه براي ديگران." Coastal Tool به سراسر جهان كالا ارسال مي‌كند و تعداد مشتري‌هاي بين‌المللي آن در حال افزايش است. به عنوان مثال مي‌توان به آن مشتري اهل عربستان سعودي كه ذكرش رفت يا به يك شهروند كلمبيايي اشاره كرد كه 100 ابزار جيبي Leatherman سفارش داد. سفارش‌هاي ديگري هم از مناطق دور‌دست مانند جزاير فارو و قطب جنوب مي‌رسند.
    با توجه به حضور غول‌هايي مانند Sears و Home در همه‌جا هر ناظر بي‌طرفي نگران آينده Coastal مي‌شود بخصوص اگر به اين نكته نيز توجه داشته باشد كه رقابت از طريق آن لاين صورت مي‌گيرد. ولي اين مساله ماگرن را عرصه خارج نمي كند. او مي گويد: " از نظر فروشگاههاي غير آن‌لاين وضعيت يكساني داريم. از نظر سايت وضع ما بهتر است و ابزارهاي بيشتري براي فروش ارايه مي كنيم. Home Depot حتي امكان سفارش‌دهي آن‌لاين ندارد. آنها فقط به ارايه اطلاعات مي‌پردازند."
    هرچند اولين بود د ر بازار عامل تعيين‌كننده‌اي در موفقيت فروشگاه‌هاي وب است ولي تنها عامل موثر نيست. حتي بيشتر رقباي كوچكتر،Tool Coastal‌ فقط تعداد معدودي ابزار را فهرست مي كنند و در عوض از حضور خود در وب به عنوان بروشوري ديجيتالي براي تشويق افراد به شفارش‌دهي استفاده مي‌كنند.
    ماگرن در اين باره مي گويد:‌"‌همه شركتةاي كوچكتر ديگر كه مي‌توانند بر فعاليت ما تاثيرگذار باشند آن‌لاين هستند و كار چنداني انجام نمي دهند. آنها از توان بالقوه وب بي‌خبرند. همه اين شركت‌ها كه تعداد آنها جمعا به پنج يا شش مورد مي‌رسد فعاليت خود ر ا بر درخواست كالا از كاتالوگ متمركز كرده‌اند. به مشتري 10 قلم كالا نشان مي‌دهند و مي گويند براي سفارش با شماره تلفن رايگان شركت تماس بگيرد."
    Coastal Tool يك كاتالوگ نيز ارايه مي‌كند كه در روز 50 تا 75 مورد درخواست براي آن مي‌رسد. ماگرن تخمين مي‌زند كه تا 15 درصد كساني كه درخواست كاتالوگ مي‌كنند در نهايت سفارش مي‌دهند. در واقع نسبت خريد از اين درخواست‌هاي اينترنتي آن‌قدر بالا است كه شش ماه بعد از راه اندازي Coastal Tool آن‌لاين، شركت همه نامه نگاري‌هاي مربوط به سفارش از كاتالوگ را حذف كرد.
    توصيه ماگرن به آن دسته از كارآفرينان وب كه در آغاز راه هستند آن است كه از يك فهرست پستي بحث الكترونيكي مانند I-Sales استفاده كنند. او پيشنهاد مي كند: " يك يا دو ماه وقت صرف خواندن تمام مطالب ارايه شده و احتمالا آرشيوهاي چند ماهه كنيد. از خواندن آنچه ديگران انجام داده‌اند بيشتر از خواندن هر كتابي درس مي‌گيريد."
    ماگرن درباره بهترين توصيه‌اي كه خودش دريافت كرده است مي گويد:" د ر اوايل سال 1995 مقاله‌اي خواندم كه بازاريابي را توصيه نمي كرد، بلكه در عوض استدلال مي‌كرد كه حوزه فعاليت شما مي تواند گسترده باشد ولي ارتباط به صورت نفر به نفر برقرار شود."

  6. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #54
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    برنارد آرنو [ثروتمند‌ترين مرد فرانسوي ]


    «برنارد» 56 ساله توانسته است با اين ثروت, در جدول جهاني ميلياردرها, رتبه هفدهم را از آن خود كند. او در پنجم مارس 1949 به دنيا آمد. او نيز همچون «ليلين بتنكورت» از استعداد ذاتي فرانسوي‌ها در توليد لوازم لوكس براي شيك‌پوشان بهره‌برده و توانسته است ثروت خود را از اين طريق به ميلياردها دلار افزايش دهد. به طور حتم شما هم با نام «كريستين ديور» يا “Louis Vuitton” آشنا هستيد. يا نام آنها را در مجلات و تبليغات تلويزيوني ديده‌ايد, يا كسي محصولات آنها را به شما پيشنهاد كرده است و يا حتي خود مصرف‌كننده آن بوده‌ايد. در هر صورت موفقيتي كه «كريستين‌ديور» به دست آورده است به همت تلاش‌هاي «برنارد آرنو» بوده است. «آرنو» با ادغام چندين شركت كه در توليد اجناس لوكس, فعال بودند, توانست امثال «كريستين‌ديور» را از جمله شركت‌هاي معروف و موفق در جهان كند. وي با داشتن 51% از سهام LVMH كه بزرگترين توليدكننده اجناس لوكس در جهان است, همچنان سيرصعودي در كسب موفقيت را سپري مي‌كند. علاقه انسان به زيبايي, خوشبو بودن در چشم همگان متشخص جلوه‌دادن نكاتي است كه «آرنو برنارد» به آن توجه ويژه‌اي داشته است. او و «ليلين بتنكورت» ثابت كرده‌اند كه اين ميل انسان‌ها, ميلي است كه هيچ وقت پايان نمي‌پذيرد. اين مرد موفقيت خود را با جديت و پشتكار به دست آورد. «كريستين ديور» و “LVMH” در مجموع 50 مارك از معروف‌ترين توليدات جهاني را در اختيار دارند. از جمله توليدات آنها “Marc Jacobs” و كيف‌هاي “Louis Vuitton” است كه امروزه در دست بسياري از خانم‌ها حتي با مارك‌هاي تقلبي نيز ديده مي‌شود. او امپراتوري‌اش را طي 20 سال راه انداخت, هرچند كه او زيرمجموعه‌هاي “LVMH” را خود به وجود نياورد اما درك درستي از پتانسيل آنها براي جذب مشتري بيشتر داشت و اين نكته‌اي بود كه وي را امروز به موفق‌ترين مرد فرانسه تبديل كرده است.
    ادغام موفقيت‌آميز چند توليدكننده معروف كالاهاي لوكس توسط «برنارد آرنو» سبب شده است تا شركت‌هاي ديگري نيز به همين فكر بيفتند. قدمت قديمي‌ترين شاخه “LVMH” به سال 1593 برمي‌گردد. سهام اين گروه به طور عمومي در بازار سهام “Euronext” پاريس ردوبدل مي‌شود و بخشي از شاخص “CAC40” است. “LVMH” در حال حاضر 000/56 نفر را به استخدام خود درآورده است. 40درصد از كارمندان “LVMH” در فرانسه مشغول به كار هستند. با مشاهده اين آمار و ارقام به راحتي مي‌توان يافت كه سرمايه‌گذاري در بخش توليد كالاهاي لوكس همچون لوازم آرايشي و بهداشتي, كيف و عينك‌هاي آفتابي از جمله موارد اشتغال‌زا است كه فرانسويان توجه ويژه‌اي به آن دارند. “LVMH” در 1500 فروشگاه معتبر در جهان فعاليت دارد. و از همين‌رو بازار وسيعي را براي محصولاتش در اختيار دارد طرحي كه “LVMH” با جديت آن را كنترل مي‌كند نحوه فروش محصولاتش است و به شدت بر مكان‌هايي كه اين محصولات به فروش مي‌رسد نظارت دارد. براي مثال توليدات “Louis Vuitton” فقط از طريق بوتيك‌هاي اين شركت و با تابلوهاي بزرگ “Louis Vuitton” به فروش مي‌رسد كه در نقاط مرفه‌نشين شهرهاي ثروتمند تاسيس شده‌اند.

    و يا اين كه اجازه فروش محصولات خود را به ديگر فروشگاه‌هاي عرضه كننده محصولات لوكس اعطا مي‌كند, مثل فروشگاه “Harrods” در لندن. از اين لحاظ سياست «برنارد‌آرنو» با موسسان وال – مارت يا آلدي سفيد كه گروه هدف آنان را قشر متوسط جامعه تشكيل مي‌داد, متفاوت است.

    برنارد آرنو توانايي ويژه‌اي در كشف استعدادهاي بازار دارد. خوب مي‌داند چه محصولي را بايد در كجا عرضه كرد و چه محصولي در بازاري با استقبال روبه‌رو نخواهد شد. در سال 1989 در نبرد سختي براي كنترل “Louis Vuitton” پيروز شد و با مديريت خوب اين شركت را به همراه «كريستين ديور» تبديل به يكي از موفق‌ترين توليدكنندگان لوازم آرايشي و لوكس كرد. Louis vuitton Moet Hennessy” كه از آن به اختصار “LVMH” ياد مي‌‌شود, بزرگترين شركت در عرصه لوازم لوكس است. اين شركت خود داراي 50زيرمجموعه است كه هر كدام از مارك‌هاي معروفي هستند و در يك يا چند شاخه بهترين محصولات را توليد مي‌كنند. مقر “LVMH” در پاريس است. پس از ادغام Moet et chandon و Hennessy, در سال 1987 Louis voitton كه در آن زمان از بهترين توليدكنندگان چمدان‌هاي مسافرتي بود, با دو شركت پيشين ادغام شد و “LVMH” را تشكيل دادند. “LVMH” تا حد زيادي تحت كنترل «كريستين ديور» است و «برنارد آرنو» رياست آن را برعهده دارد.

  8. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #55
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    ویكتور ویكسلبرگ [شركت آلومینیوم ویكسلبرگ]


    دوران خصوصی‌سازی‌ای كه چندی پس از فروپاشی شوروی به‌وجود آمد منجر به ثروتمند‌شدن عده‌ای فرصت‌طلب شد كه اكنون آنها را «الیگارش» می‌نامند. این خصوصی‌سازی‌ها چندان قانون‌مدار نبود و اكنون دولت روسیه برخی از الگارش‌ها را به پای میز محاكمه كشانده است. «ویكتورویكسلبرگ» یكی دیگر از الیگارت‌های روس است كه تنها در سال 2004 سومین مرد ثروتمند روس لقب گرفت.
    ثروت او درسال 2004 بالغ بر 9/5 میلیارد دلار برآورد شده است. اصلیتش اوكراینی است و 48 سال سن دارد و در مقایسه با بسیاری از میلیاردرهایی كه تاكنون درباره آنها خوانده‌ایم، نسبتاً جوان است. ویكتور كه در عرصه جهانی از شخصیت‌های مهم در صنعت نفت به‌شمار می‌رود، تحصیلات آكادمیك خود را در انیستیتو مهندسی راه‌آهن مسكو گذراند. در سال 1988 وارد دنیای تجارت شد و با یكی از همكلاسی‌های قدیمی‌اش كه در سال 1989 به آمریكا مهاجرت كرد در زمینه فروش كامپیوترهای شخصی شریك شد. در سال 1994 به‌طور موفقیت‌آمیزی شركت “Renova” كه تحت مالكیت او بود ، توانست “Vladimir Tractor Factory” را به اختیار خود درآورد و یك فرد روسی تبار كه فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه هاروارد اخذ كرده بود را در راس مدیریت آن گذاشت. «ویكتور» از طریق خرید شركت‌های كوچكتر فعالیت‌های اقتصادی‌اش را گسترش داد. «ویكتور» علاقه خاصی به خرید معدن‌های هیدروكسید آلومینیوم آهن‌دار و همچنین كوره‌های ذوب متوسط آلومینیوم داشت. او در سال 1996 كوره‌ها و معدن‌ها را در قالب یك شركت به نام “SUAL” درآورد كه ارزش یك میلیارد دلاری دارد و 25 درصد سهام SUAL را برای فروش به سرمایه‌گذاری خارجی عرضه كرده است اما «ویكسلبرگ» سود اصلی را زمانی به‌دست آوردكه مشتركاً با «میخاییل فریدمن» در گروه «آلفا» توانست سومین شركت بزرگ نفتی روسیه را به‌دست آورد. «ویكتور» بین سال‌های 1999تا1997 شركت “TNK” یكی از مهمترین شركت‌های نفت روسیه وجهان را از آن خودكرد. در سال 2003 ویكتور تصمیم گرفت به پیشنهاد ادغام “TNK” و بخش فعال شركت نفتی “BP” در روسیه جامع عمل بپوشاند. با ادغام این دو شركت، «ویكتور»دیگر سرمایه‌گذاران “TNK” ، 35/6 میلیارد دلار نقداً به‌همراه سهام BP دریافت كردند. شركت آلومینیوم ویكسلبرگ یا همان “SUAL” ، دومین شركت فعال عرضه آلومینیوم در روسیه و نهمین در جهان است.
    درباره شركت نفتی “TNK” باید گفت كه از نظر داشتن ذخایر ثابت شده نفت، جزو 10 شركت برتر جهان است. گفته می‌شود كه ذخایر “TNK” امروزه بالغ بر 7 میلیارد بشكه نفت خام است به‌طوری‌كه روزانه 780 هزار بشكه نفت تولید می‌كند. “TNK” در كشورهای روسیه و اوكراین 5 پالایشگاه اصلی نفت دارد و مالكیت دو هزار و 100 ایستگاه بنزین در این كشورها را برعهده دارد . گفته‌می‌شود 115 هزار نفر در شركت نفتی “TNK” مشغول به‌كار هستند كه از این نظر از بزرگترین ایجادكنندگان فرصت‌های شغلی است. ادغام شركت‌های “TNK” و شركت چند ملیتی “BP” در روسیه، در نوع خود بی‌نظیر بود چرا كه تا آن زمان اقتصاد روسیه شاهد چنین رویدادی با این عظمت نبود. امروزه از هر 5 بشكه نفتی كه “BP” تولید می‌كند، یك بشكه متعلق به “TNK-BP” است. اما همان‌طور كه در ابتدا گفته شد «كرملین» چندان به ادامه فعالیت الیگارش‌های روس تمایل ندارد و در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی این افراد را به پای میز محاكمه می‌كشاند و اكنون انتظار می‌رود كه «كرملین» هنگام برخورد با «ویكتور ویكسلبرگ» ، مشكلات جدی را برای ادامه فعالیت “TNK-BP” ایجاد كند. نگرانی “TNK-BP” زمانی افزایش می‌یابد كه آنها شاهد برخورد «كرملین» با “YUKOS” بزرگترین شركت نفت روسیه بودند. «كرملین» در برخورد با “YUKOS” ثروتمند‌ترین مرد روسیه و یكی از میلیاردرهای سرشناس جهان، میخائیل خودوركوفسكی را به پای میز محاكمه كشاند و بدون هیچ محافظه‌كاری، این الیگارش را به زندان انداخت. «كرملین» مدعی است كه “YUKOS” 8 میلیارد دلار مالیات به دولت بدهكار است. شركت دیگر ویكتور “SUAL” كه نام كامل آن “Siberian urals Aluminum” است، نتیجه ادغام “Urals” و شركت “Lrkutsk Aluminum Plants” است. “SUAL” كنترل معادن هیدروكسید آهن در اورال جنوبی وهمچنین شركت هیدروكسید آهن تیمانا را بر عهده دارد. مشتریان اصلی “SUAL” كشورهای اروپایی به میزان 54 درصد آمریكا 8 درصد و كشورهای آسیایی 20 درصد هستند. «ویكتور» علاوه بر ثروت، علاقه زیادی به هنر دارد. او مجموعه خصوصی “Fabetge” را خریداری كرده است و گفته می‌شود كه بزرگترین مجموعه خصوصی درجهان است. در سال 2004 در آمریكا شاهكارهای “Faberge” را در نمایشگاهی درمعرض دید عموم گذاشت.

  10. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #56
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    ریچارد ملون اسكیف [بنیادهای خیرخواهانه]


    شهرت عمده او به دلیل كمك‌های مالی بسیارش به خاطر اهداف سیاسی راست‌گرایانه در آمریكا است. هرچند ریچارد از ثروتش علاوه بر اهداف سیاسی, در مسایل بشردوستانه نیز استفاده می‌كند.
    ریچارد دارای چند بنیاد خیریه به نام های بنیاد «سارااسكیف», «بنیاد كارتاژ» و «بنیاد Allegheny» است و در سال 2001 بنیاد خیریه دیگری به نام «بنیاد خانواده اسكیف» راه‌اندازی كرد. پدرش «آلن اسكیف» از خانواده‌ای سرشناس در پیتزبورگ بود و مادرش «سارا ملون اسكیف» فرزند «آندرو ملون» بود. «آندرو ملون» یكی از بانكداران, صنعت‌گران و خیران آمریكایی بود كه از مارس 1921تا فوریه 1932 وزیر خزانه‌داری آمریكا بود كه به همراه برادرش «آر.كی ملون» شركت نفتی ملون, آلومینیوم و بانك را به ارث برد. با این كه ریچارد در خانواده‌ای توانگر بزرگ شد اما جو خانواده بسیار سرد بود و بعدها وقتی ملك «پنگوئن كورت» كه در آن بزرگ شده بود را به ارث برد, آن را ویران كرد. تحصیلات پیش‌دانشگاهی خود را در مدرسه غیردولتی Deerfield Academy فرا گرفت اما پس از دوبار ترك كردن دانشگاه Yale, بالاخره توانست در سال 1957 در دانشگاه پیتزبورگ مدرك لیسانس خود را بگیرد. زمانی كه پدرش خیلی غیرمنتظره جان سپرد, «ریچارد» جایگزین او شد, اما امید خیلی كمی به كسب موفقیت داشت. خانواده‌اش از دایی ریچارد, آركی. ملون» كه با موفقیت مدیریت شركت‌ها را بر عهده داشت, دلسرد بودند و مادر ریچارد از او خواست تا بیشتر خود را درگیر بنیادهای خیرخواهانه خانواده كند.
    «ریچارد» نیز پیشنهاد مادرش را پذیرفت و سرانجام كار در بنیادهای خیرخواهانه را در اولویت كارهایش قرار داد. درباره این كه چرا اصولاً «ریچارد» به سیاست علاقه‌مند شد, چند نظریه وجود دارد؛ اولین نظریه از تاثیر «روبرت دوگان» شوهرخواهر ریچارد بر او حكایت دارد كه در سال 1956 به او كمك كرد كه عضوی از حزب جمهوری‌خواه «الگنی‌كانتی» شود. دومین نظریه‌ای كه در این‌باره وجود دارد مربوط به علاقه «ریچارد» به خواندن روزنامه‌است كه او این كار را در دوران سرد و انزوای كودكی و نوجوانی با اشتیاق انجام می‌داد. سومین نظریه مربوط به فعالیت ریچارد در ستاد انتخاباتی «بری‌گلدواتر» در سال 1964 است كه او در در آن زمان كاندیدای ریاست‌جمهوری بود و بعدها مادرش با این ستاد آشنا شد. چهارمین گمان درباره این كه چرا ریچارد به سیاست علاقه مند شد به فعالیت پدرش با OSS (اداره امور استراتژیك) در دوران جنگ جهانی دوم برمی‌گردد كه خانواده‌اش مجبور شدند برای مدتی در واشنگتن دی‌سی ساكن شوند.
    دلیل اصلی علاقه‌مندی ریچارد به سیاست هرچه باشد, بالاخره او را به مقصودش رساند. مادر ریچارد در سال 1965 جان سپرد كه این خود باعث شد «ریچارد» تسلط بیشتری بر املاك و دارایی‌های خانواده داشته باشد. بنیادهایی كه تحت نظر مادرش فعالیت می‌كردند چندی قبل از مرگ وی كمك‌های مالی خود را روانه سازمان‌های ضدكمونیستی و همچنین پروژه‌های هنری و كنترل جمعیت كرده بودند. در سال 1969 ریچارد نشریه Tribune-eviewR در گرنیزبرگ را خریداری و آن را تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی خود كرد. در سال 1973 روابطش با خواهرش, كوردلیا اسكیف می» تیره شد و كنترل كامل بنیادهای خیرخواهانه خانواده را به دست گرفت. اسكیف برای مدتی نشریه Forum world features را رهبری كرد. بعدها اعلام شد كه این نشریه سازمان ظاهری سازمان جاسوسی آمریكا, یعنی سیا است. در اصل می‌توان گفت «ریچارد» و خانواده‌اش نام بنیادهای خود را كه بیشتر كمك‌های سیاسی می‌كردند تا بشردوستانه, بنیادهای خیرخواهانه می‌نامیدند. بعد از واترگیت و مرگ دوگان, «ریچارد اسكیف» تصمیم گرفت كمك‌های مالی – سیاسی خود را به جای آن كه به افراد بدهد, به گروه‌های تحقیقاتی ضدكمونیستی ناشران ببخشد. اولین این موسسات, موسسه «هوور» در دانشگاه استنفورد بود كه روی مسایل جنگ, انقلاب و صلح تحقیق می‌كرد. از طریق روابطی كه در موسسه هوور به دست آورد, كمك‌های خود را به بنیاد «هریتیج» كه بعدها یك موسسه با نفوذ تحقیقاتی شد روانه كرد. پس از مدتی موسسه‌های محافظه‌كار و لیبرال‌نیز از كمك‌های مالی او بهره‌مند شدند. یكی از این سازمان‌ها كه اكنون نیز به شدت افكارهای راست‌گرایانه علیه ایران دارد, موسسه آمریكن اینترپرایز است. از جمله موسسه‌های دیگری كه از كمك‌های ریچارد بهره‌مند هستند, بنیاد «بل‌ویریچ‌فری كانگرس» و موسسه تحقیقاتی «اینتركالیگیت» است. بنیاد «تحقیقات اقتصادی اطلس» برای آموزش اقتصادی و مجمع زنان مستقل نیز از دیگر بنیادهای سیاسی و اقتصادی هستند كه از كمك‌های مالی «ریچارد» بهره‌مند می‌شوند. در سال 1998 بنیادهای خیریه ریچارد به بیش از 100گروه و سازمان سیاسی – اقتصادی كمك‌های مالی اهدا كرد و تا سال 2002 كمك‌های مالی او بالغ بر 340میلیون دلار تخمین زده شد. مادرش زنی الكلی بود و «ریچارد» نیز خود مردی الكلی شد. ازدواج اولش با «فرانسیس گیلمورنیس» اسكیف پس از جدایی طولانی مدتی, تبدیل به طلاق شد. اما گفته می‌شود از 1990 تغییرات مثبتی در زندگی او شكل گرفته است. در سال 1990 مصرف الكل را كنار گذاشت و در سال 1991 با «مارگارت بتل اسكیف» ازدواج كرد. ثروت او تا سال 2004, 1/1میلیارد دلار تخمین زده شده است.

  12. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #57
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    جي . دابليو . ماريوت [هتل هاي با كيفيت]


    شركت ماريوت امروزه عمدتاً به دليل هتل هاي با كيفيتش مطرح مي باشد. اما، كمتر كسي اطلاع دارد كه اين شركت در ابتدا همان دكه راي و دبليو روت بيير در واشينگتن دي. سي بوده است. او و شريك خود، بعد از اينكه نتوانست در يك مسافرت تابستاني به واشينگتن يك نوشيدني خنك بيابد، در سال 1927 دكه راي و دابليو روت بيير كه 9 صندلي داشت را افتتاح كرد. بعد از يك سال، ماريوت يك دكه ديگر باز نمود و سهم شريك خود را نيز خريد. فرنشيزهاي او اولين فرنشيزهايي بودند كه اجازه فروش غذاي داغ را گرفتند و به نام «هات شاپ» مشهور شدند. هات شاپ سوم نيز به منظور ارائه خدمات به سرنشينان اتومبيل ها در نتطقه بازگشايي شد. زمانيكه ماريوت اين رستوران متحرك را براي ارائه خدمات به رانندگان و افراد بين راهي ايجاد نمود، هيچ رقيبي براي آن وجود نداشت.
    حوالي سال 1931، شش «هات شاپ» در منطقه وجود داشت. ماريوت به دقت با ارزيابي مناطق بر اساس حجم رفت و آمد اقدام به گسترش اين رستورانها كرد. او و همسرش دقيقاً در گوشه يك خيابان مي ايستادند و ماشينهايي كه تردد مي كردند را تك تك مي شمردند. او بر رستورانهايش كنترل داشت، هر كدام را حداقل يك بار در روز به منظور بررسي كارهاي رستوران بازديد مي كرد.
    هات شاپ هشتم نزديك يك فرودگاه افتتاح شد و شمار مشترياني كه غذا را براي بردن به هواپيما خريد مي كردند اينقدر زياد بود كه ماريوت متعجب شد. با توجه به اين مسئله او با شركت حمل و نقل هوايي به منظور ارائه خدمات غذايي به مذاكره نشست. اولين غذاهاي او به صورت بسته بندي ارائه شدند و بزودي تمام خطوط هوايي غذاهاي ماريوت را براي مسافران خود ارائه دادند. در طول جنگ جهاني دوم، ماريوت متوجه شد كه آژانس هاي دولتي و پايگاههاي دفاعي اطراف واشينگتن، كافه تريا ندارد.همانطور كه يك كارآفرين نمونه مي بايست عمل مي كرد، او از اين فرصت استفاده نمود و مكانهاي كوچكي در شركت ها و پايگاه هاي حولي با قيمت كم اجاره نمود و شروع به تهيه غذا براي آنها نمود.
    ماريوت اولين هتلش را تا سال 1955 ساخته بود. در آن زمان او حدود 40 ميليون دلار فروش داشت. با افتتاح هتل هايش، رشد او بسيار سريع شد. در اواخر دهه 1960 با تهيه غذاهاي حاضري، قهوه خانه ها، غذاهاي مكزيكي و ... درآمد نجومي گرفت. فروش او از حدود 100 ميليون دلار در اواسط دهه 1960 به 6/7 ميليارد رلار در سال 1990 رسيد. اين رقم براي كسي كه در سال 1927 گرسنه بود، چندان بد نبود.

  14. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #58
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Michael Bloomberg [شهردار ميلياردر]


    هنگامي كه «Bloomberg» جايگاه مديريتش در يك امپراطوري بزرگ تجاري را رها كرد تا شهردار نيويورك شود، اين سوال در ذهن همگان ايجاد شد كه آيا او يك «ديوانه قدرت است» و يا يك «قدرت طلب ديوانه»؟ البته هنوز هم پاسخ اين سوال مشخص نشده است!
    در ايالات متحده آمريكا هر كسي كه به تلويزيون، راديو و يا اينترنت دسترسي داشته باشد به خوبي با نام «Bloomberg» و كمپاني مشهورش كه همواره خدمات اقتصادي و اطلاعاتي مفيد ارائه مي‌كند، آشناست، كمپاني‌اي كه در سال 1981 بنيانگذاري شد در عرض يك دهه تمامي پله‌هاي ترقي را طي كرده است. اما «Bloomberg» زماني به شهرت كامل رسيد كه توانست در رقابت براي كسب كرسي شهرداري نيويورك، «rudolph Giuliani»
    -مرد سال 2001 – را از بيش رو بردارد و خود به اين مقام نائل گردد. با اين پيروزي بود كه شبكه « CNN» هفته‌ها برنامه‌هاي ويژه خودش را به او اختصاص داد و از او چهره‌اي سرشناس در سياست همچون تجارت ساخت.
    «Michael rubens Bloomberg» در 14 فوريه 1942 در «MEDFERD» به دنيا آمد. خانواده «Bloomberg» از طبقه متوسط جامعه بودند وپدرش به عنوان كتاب دار يك شركت لبني مشغول به كار بود. هوش سرشار «Michael»
    سبب شده بود تا درتمامي دروس مدرسه نمرات بسيار عالي كسب كند و به همين دليل پس از دوران مدرسه به راحتي توانست وارد دانشگاه
    « gohns Hopkins » شده وپس از اتمام دوران با مدرك مهندسي فارغ التحصيل شود. علاقه فراوان او به تحصيل، شور و شوق خاصي براي ادامه راه در او پديد آورده بود و از همين رو براي كسب مدرك MBA وارد دانشگاه‌ هاروارد شد.
    در سال 1966 « Michael » با استفاده از هوش تجاري و توان علمي‌اش وارد بورس « wall street» براي كمپاني «salomon brothers » شد. شش سال بعد يعني در سال 1972 ، «Bloomberg » شغل جديدي پيدا كرد: مسئوليت فروش سهام و سيستم‌هاي اطلاعاتي شركت!
    اما در سال 1981 زماني كه همه چيز به خوبي پيش رفته بود، كمپاني فروخته شد و « Bloomberg » نيز مجبور به ترك مسئوليت و فروش سهامش گرديد. اگر چه اين رويداد خاطره‌اي تلخ در ذهن او باقي گذاشت اما به دست آوردن مبلغ 10 ميليون دلار از فروش سهامش در بورس مطلبي نبود كه نتواند تلخي ترك « wall street » را از كام او بزدايد.
    در طول دوران مسئوليتش در « wall street » هميشه در صدد بود تا با تركيب تكنولوژي روز و اطلاعات موجود، سيستمي طراحي كند تا دسترسي به اطلاعات اقتصادي و بررسي روند صعودي و نزولي سهام شركت‌هاي مختلف را آسان‌تر و قابل اطمينان‌تر نمايد. به عقيده او اين بزرگترين نياز زمان « wall street » محسوب مي‌شد كه هيچ كس توانايي برطرف كردن آن را نداشت. از همين رو تصميم گرفت تا دست به كار شود. تمام اندوخته‌هاي علمي و تجربيات شغلي گذشته‌اش را كنار هم گذاشت تا شايد بتواند از معجون حاصله معجزه‌اي پديد آورد.
    با سرمايه‌اي كه از فروش سهام به دست آورده بود و حمايت «Merrill lynch» توانست يك سيستم اطلاعاتي كامپيوتري طراحي كند كه با بررسي نحوه مديريت و اطلاعات امنيتي، راه دشوار سرمايه‌گذاري بي‌خطر در بورس را هموار مي‌ساخت. البته در آن زمان كمتر كسي به ارزش اين سيستم پي برد، اما توليد آن شروع انقلابي در اين مسير را نويد مي‌داد.
    تنها با گذشت دو دهه از شكل گيري«LP» « Bloomberg » بيش از 8000 نفر در قريب به 100 دفتر اين شركت در سراسر دنيا مشغول به كار شدند كه درآمد سالانه بيش از 5/2 ميليارد دلار را دربر داشت و گفته مي‌شود كه سرمايه خود او در اين مدت به بيش از 4 ميليارد دلار افزايش پيدا كرده بود.
    نكته جالبي كه در رابطه با زندگي اشرافي « Bloomberg» مي‌توان گفت كه متاسفانه در مورد ديگر ميلياردرهاي دنيا كمتر ديده مي‌شود. اقدامات خيرخواهانه و بشر دوستانه او است. او كه از خانواده‌اي متوسط به اين درجه رسيده بود هرگز نمي‌توانست سختي‌هاي طبقه پايين جامعه را فراموش نمايد، او همچنين همواره خود را مديون دانشي مي‌داند كه در مدرسه و دانشگاه فرا گرفته و از اين رو در كمك‌هايش نگاه ويژه‌اي به اين دو محل دارد. توجه ويژه او به وضعيت نابسامان شهر نيويورك حتي پيش از رسيدن به سمت شهرداري اين شهر نيز وجود داشت. او مقادير ويژه‌اي از سرمايه‌اش را خرج كمك به آوارگان و بي‌سرپناهان و همچنين قربانيان حوادث خشونت آميز شهري مي‌نمود. علاوه براين حضور گسترده او در ميان هيات امناي موسسات مختلف همانند مركز هنرهاي نمايشي « lincoln » موزه هنر « metropolitan » و نيز دانشگاه «Johns Hopkins» و بسياري موسسه آموزشي و هنري ديگر نشان از كمك‌هاي شايان او به اين مراكز دارد. ديگر اينكه در پي فعاليت‌هاي خير خواهانه او در دانشگاه «Johns Hopkins» روساي اين دانشگاه نام دانشكده پزشكي اين دانشگاه را از «Hygiene & public Health » به « Bloomberg school of public health » تغيير دادند.
    زماني هم كه او در پست شهردار شهر قرار گرفت اقدامات وسيعي را جهت بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي نيويورك پس از واقعه يازده سپتامبر آغاز نمود و از قدرت خارق العاده‌اش در تجارت و فن آوري براي سامان دهي به شرايط نامناسب فعلي بهره مي‌جويد. گفته مي‌شود كه او در حال حاضر مشغول آماده كردن خود جهت كسب مجدد اين كرسي مي‌باشد و گفته است كه با قدرت فراوان در عرصه رقابت شركت خواهد كرد.

  16. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #59
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    روپرت مرداك [امپراطور رسانه ها]


    قدرت رسانه‌ها را به هیچ‌وجه نمی‌توان انكاركرد. رسانه‌های رادیو وتلویزیونی به علاوه مطبوعات ابزاری هستند كه بیش از همه قشر سیاستمدار و بازرگان را به سوی خود می‌‌كشاند و معمولاً آنها هستند كه سعی می‌كنند باتسلط خود بررسانه‌ها به اهداف اقتصادی و سیاسی مورد نظر دست یابند.
    یكی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌ها در عرصه رسانه‌ها كسی نیست جز «روپرت مرداك» . روپرت مرداك كه اسم كاملش «كیت روپرت مرداك» است یكی از موفق‌ترین غول‌های رسانه‌ای است این اصطلاح معمولاً به افرادی نسبت داده می‌شود كه ثروتمند هستندو بخش بزرگی از رسانه‌ها را در اختیاردارند. «سیلویو بروسكینی» و «روپرت مرداك» دو غول رسانه‌ای هستند. «روپرت مرداك» از سهامداران عمده News corporation نیز هست. وی در كل به‌عنوان بانفوذترین شخصیت رسانه‌ای مخصوصاً در عرصه سیاست شناخته می‌‌شود. «روپرت» یك شخصیت تند جمهوری‌خواه است كه پیشنهاد ملكه انگلیس را برای دریافت مقام اشرافی رد كرد. سیاست رسانه‌ای او معمولاً راست‌گرایانه است و بیش از همه به نفع آمریكا فعالیت می‌كند. نخست وزیران استرالیا و بریتانیا تاكنون بارها از او خواسته‌اند تا برنامه‌هایی كه به نفع آنها است را از رسانه خود پخش كند. «روپرت مرداك» در 11 مارس 1931 در ملبورن استرالیا به‌دنیا آمد و تحصیلات دانشگاهی‌اش رادر دانشگاه آكسفورد بریتانیا به اتمام رساند و در سال 1985 شهروند ایالات متحده شد. پدرش «سركیت مرداك» از مشاوران «بیلی‌هیوز» نخست وزیراسترالیا در زمان جنگ جهانی اول بود. او همچنین یك خبرنگار بود كه بعدها با نفوذترین مقام اجرایی یك روزنامه در استرالیا شد.وی مدیریت روزنامه ملبورنی یعنی «هرالد» و «ویكلی تایمز» را در اختیار داشت. مرداك به شدت از پدرش تاثیر پذیرفت و با این‌كه به وضوح مایل به تقلید و پیروی از او بود، اما در خیلی از مواقع علیه او سركشی می‌كرد. «كیت مرداك» شخصیتی عبوس و غیرصمیمی داشت كه معمولاً از پیشرفت‌های اولیه پسرش ناخشنود بود و نگران این بود كه مبادا روزی روپرت از او پیشی بگیرد. در اوایل كار مطبوعاتی، مرداك بسیار پرخاشگرانه عمل می‌كرد. استاندارد او در فعالیت مطبوعاتی این‌طور بودكه روزنامه‌های زیان‌ده استرالیایی را خریداری می‌كرد و با مدیریت افراط‌گرایانه و تغییرات بنیادین در روزنامه، به جنگ رقبایش می‌رفت. بعداز مرگ ناگهانی پدرش، برخلاف انتظار، تنها مالكیت روزنامه «آدلاید لیوز» به او رسید. در طول 10 سال بعد او با گسترش امپراطوری رسانه‌ای‌اش «روپرت مرداك» با سود كلانی كه به‌دست می‌آورد همچنان به گسترش امپراطوری‌اش ادامه دادو در دهه 70 میلادی قدرت او آنچنان بود كه توانست روزنامه‌های معتبر در نیویورك و لندن را تحت مالكیت خود در‌آورد. در «نیوسات ویلز» پس از خرید یك شبكه تلویزیونی با قانون مایوس كننده‌ای در استرالیا روبه‌رو شد كه اجازه مالكیت همزمان یك شبكه تلویزیونی ویك روزنامه اصلی را در یك شهر به او نمی‌داد . از آن زمان روپرت چه از طریق فعالیت رسانه‌ای و چه شخصاً سعی كرد، این قانون را تغییر دهد. در اواسط دهه 60 میلادی به انگلستان رفت و به سرعت تبدیل به یكی از قدرت‌های مطرح شد. «روپرت » در آنجا سه روزنامه مطرح «نیوزآودتایمز ورلد» و «دتامیز» و به‌دنبال آنها «دساندی تایمز» را تحت اختیار خود درآورد و خود را به عنوان یكی از شخصیت‌های مكار و ظالم تجاری معرفی كرد. در سال 1985 مرداك شهروند آمریكا شد. دلیل این كار بیشتر جنبه اقتصادی ـ رسانه‌ای داشت چرا كه طبق قوانین آمریكا تنها شهروندان این كشورحق مالكیت شبكه‌های تلویزیونی را دارند. در سال 1987 شركت مطبوعاتی The herald and weekly times ltd را كه زمانی پدرش مدیریت آن را برعهده داشت، خریداری كرد. در سال 1991 كه شركت News corporation مرداك بدهی‌های فراوانی را بر روی هم انباشته بود، روپرت مجبور شد بسیاری از امتیازهای مجلات آمریكایی‌اش را كه تماماً در دهه 80 میلادی به‌دست آورده بود، به دیگران واگذار كند.
    در سال 1995 كمیسیون فدرال ارتباطات (FCC) تحقیقی را درباره قانونی بودن مالكیت شبكه FOX توسط «روپرت مرداك» به عمل آورد. این تحقیق پس از آن به عمل آمد كه گفته می‌شد مالكیت یك خارجی بر شبكه فاكس غیر قانونی بوده است. اما در پایان نتایج تحقیق به نفع مرداك تمام شد و در نتایج این تحقیق اعلام شد كه مالكیت «روپرت مرداك» بر شبكه فاكس به نفع و به مصلحت عموم است. در سال 1996 شبكه راست گرای «فاكس نیوز» را تاسیس كرد. این شبكه خبری كه 24 ساعته فعال است دیدگاه‌های محافظه‌كارانه مرداك را بیان می‌كند واز سوی قشر لیبرال آمریكا به شدت مورد انتقاد واقع می‌شود. انتقاد‌های این قشر مخصوصاً در جنگ اخیر آمریكا علیه عراق به شدت افزایش یافت. «فاكس نیوز» مدعی است كه در زمانی‌كه این شبكه راه‌اندازی شده است، سهام شبكه خبری CNN در سراشیبی قرار گرفته و اكنون فاكس پربیننده‌ترین شبكه خبری است. «روپرت مرداك» تاكنون سه بار ازدواج كرده است. ازدواج اولش تنها پس از چندسال در اواخر دهه 50 به اتمام رسید. در سال 1961 با «آنامرداك» خبرنگار و یكی از كارمندانش ازدواج كرد. آنها صاحب سه فرزند به نام‌های الیزابت، لاكلان و جیمز شدند. این زوج پس از آن‌كه فاش شد روپرت و یكی از دیگر كارمندانش به نام «وندی دنگ» روابط طولانی مدتی با هم داشتند، در سال 1998 از یكدیگر جدا شدند. «وندی دنگ» یك مقام ساده اجرایی در بخش آسیایی News corporation بود و 40 سال از روپرت كوچكتراست. این دو ، چندی پس از آن‌كه روپرت از «آنامرداك» جدا شد، با یكدیگر ازدواج كردند. روپرت از ازدواج‌های قبلی‌اش 4 فرزند دارد. در نوامبر 2003، «جیمز مرداك» رییس شبكه Beritish sky broad castings شد. روپرت همچنین از ازدواج فعلی‌اش دو فرزند دارد. در سال 1999 مجله اكونومیست فاش كرد روپرت مرداك در طول 11 سال گذشته 21 میلیارد دلار سودداشته اما هیچ مالیاتی پرداخت نكرده است. درادامه اكونومیست گفت «روپرت» باید در این مدت 350 میلیون دلار مالیات می‌داد كه برابر بود با ساخت 7 بیمارستان جدید، 50 دبیرستان و یا 300 مدرسه ابتدایی. تا سال 2004 ثروت او 78 میلیارد دلار تخمین زده شده است.

  18. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #60
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Ernesto Bertarelli - مرد سال كشور سوئيس [ورزشكار كارآفرين]


    عده‌اي بر اين باورند كه آدمي مي‌بايست با شناخت استعدادهايش، يكي را پيش رو فرانهد و تمامي امكانات و توانايي‌هاي خود و محيط اطراف را صرف شكوفايي آن نمايد. به باور اين عده عمر و توانايي بالقوه بشر فرصت كندن بيش از يك چاه در زمين زندگاني را نمي‌دهد، پس بايد تمام تلاش‌ها جهت هرچه عميق‌تر شدن آن چاه صورت گيرد و نه كندن چاه‌هاي بيشتر. صحبت كردن پيرامون اين فلسفه له يا عليه آن مبحثي است كه به اهل فن مربوط است و مجال آن نيز در اين زمان و فضاي اندك نيست، اماآنچه روشن است اين است كه در زندگي با نمونه‌هايي برمي‌خوريم كه مثال كاملا نقض اين فسلفه تلقي مي‌گردند. به عنواننمونه اگر به اين باور پايبند باشيم يك كارگردان ماهي تنها مي‌تواند يك كارگردان عالي باشد و نه به طور همزمان يك شناگر قهار؛ و يا يك تاجر موفق تنها مي‌بايست در امر تجارت قدم بردارد و هرگز نمي‌تواند يك موتورسوار خبره باشد، چرا كه فرصتي براي او باقي نمي‌ماند كه بخواهد در هر دو زمينه به يك ميزان به درجه ممتازي برسد، به عبارت ساده‌تر نمي‌تواند دو چاه عميق با عمق يكسان داشته باشد! اما تجربه نشان داده كه ظرفيت اشرف مخلوقات به مراتب بيش از اينهاست. بسيارند انسان‌هاي موفقي كه در دو يا سه رشته مختلف و حتي بيشتر به درجات عالي رسيده‌اند و هيچ يك از اين زمينه‌ها خللي در موفقيت ديگري ايجاد نكرده است.
    يكي از اين انسان‌هاي موفق «Ernesto Bertarelli» مدير ثروتمند و قهرمان ورزش قايق‌سواري است. موفقيت «Bertarelli» در هر دو زمينه تقريبا به يك ميزان بوده است و ساده‌تر اين است كه بگوييم در هر دو رشته به مقام قهرماني رسيده است.
    اين ميلياردر خوش‌ذوق در 22 سپتامبر سال 1965 در كشور سوئيس به دنيا آمده و دوران مدرسه خود را نيز در همان كشور سپري نموده است. پس از آن جهت ادامه تحصيل وارد ايالات متحده شده و توانست مدرك كارشناسي خود را از دانشگاه «Babson» در بوستون و سپس مدرك كارشناسي ارشد NBA را از دانشگاه هاروارد دريافت نمايد.
    در سال 1985 او وارد كمپاني «Serono» شد، اين شركت كه در كشور سوئيس و در شهر ژنو قرار دارد به فعاليت‌هاي بيوتكنولوژيكي مشغول است و در اين راه به پيشرفت‌هاي جهاني دست يافته و در ميان ديگر شركت‌هاي رقيب از شهرت بسيار بالايي برخوردار است. هنگامي‌كه Ernesto وارد Serono شد ابتدا در بخش بازرگاني مشغول به كار گشت. اندكي بعد طرح و ايده‌هاي او پيرامون فعاليت كلي كمپاني سبب انتقال او به حوزه اداري كمپاني و چندي بعد به جهت توانمندي‌هاي بالايي كه از خود نشان داد توانست وارد هيات مديره شود. مدت 5 سال در سمت معاون هيات مديره و مدير بخش اجرايي كمپاني مشغول به كار بود تا اينكه سرانجام به سمت رياست كمپاني منصوب شده با به روي كار آمدن او و در اختيار گرفتن كليه امور، اوضاع Serono به كلي دگرگون شد و گام‌هاي بلندتري به سوي شهرت بيش از پيش و سوددهي كلان برداشته شد.
    تاثير مديريت خردمندانه و بي‌نظير او به حدي بود كه در اندك زماني نام «Bertarelli» در صنعت بيوتكنولوژي و داروسازي سوئيس شكوفا شد و به ناگاه او را به عنوان يك انسان توانمند با استعدادهاي فراوان به همگان شناساند.
    قدرت اراده و استعداد مديريتي او به اندازه‌اي است كه در حال حاضر علاوه بر اداره كمپاني عظيم «Serono» موسسات و كمپاني‌هاي ديگري چون «UBS»، «BIO»، «انجمن صنايع داروسازي اروپا» و «بنياد دارويي Bertarelli» كه هريك در زمينه بيوتكنولوژي سرآمد ديگر كمپاني‌هاي مشابه هستند، زير نظر مستقيم او اداره مي‌شوند. او همچنين عضو انجمن مشاوران پزشكي و دارويي دانشگاه هاروارد نيز مي‌باشد.
    جالب است بدانيد انساني كه تا اين حد مشغله كاري دارد و اداره چند شركت و موسسه بزرگ بين‌المللي را تقبل كرده است، خود قهرمان مسابقات قايقراني سوئيس و آمريكاست و مدال‌هاي بسياري از گذشته و حال در كلكسيون خود نگهداري مي‌كند. او همچنين به سبب علاقه‌اش به رشته قايقراني يك باشگاه مخصوص اين رشته در كشور سوئيس با نام «Alinghi» بناكرده و خود اداره آن را نيز برعهده دارد.
    ذكر اين مطلب نيز خالي از لطف نيست كه اين ميلياردر چهل ساله كه ثروتش را 4/7 ميليارد دلار تخمين مي‌زنند، تمامي موفقيت‌هايش را مديون كشورش مي‌داند. او مي‌گويد كه سوئيس سرزمين مادري‌اش چنان روحيه شكست‌ناپذير و توان بالايي را در اختيارش نهاده است كه هرگز نمي‌تواند در مواجهه با مشكلات آن را ناديده گيرد. «Bertarelli» مي‌گويد: «زماني كه خواستم در صنعت داروسازي در كشورم فعاليت كنم، بسياري از متخصصين انگليسي كه با توانايي من آشنا بودند من را از اين كار نهي كردند و گفتند كه سوئيس كشور مناسبي براي اين امر نيست و از من خواستند تا در انگلستان به اين كار روي آورم. اما زماني كه برخلاف نظر آنها در كشور خودم اين كار را آغاز نمودم و به اين موفقيت بزرگ دست يافتم، تك تك آنها از انگلستان براي همكاري به سوئيس آمدند و حال هم حاضر به ترك اين كشور نيستند.»

  20. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •