تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 8 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 71

نام تاپيک: زندگينامه كارآفرينان موفق جهان

  1. #11
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Robert Kuok [سلطان شكر ]


    ثروتمندترين مرد كشور مالزي كه در حال حاضر در هنگ كنگ اقامت دارد با سرمايه اي معادل 5 ميليارد دلار در ليست ثروتمندترين هاي سال 2005 جهان قرار گرفته است. اگر چه قرار گرفتن نام او را در اين ليست بايد به انباشت دارايي هايش نسبت داد اما شهرت او در كشورهاي مالزي و حتي كشورهاي اطراف تنها به سبب مال و ثروتش نيست. دو ويژگي بارز اين پيرمرد 82 ساله كه از دوران جواني همراه او بوده است سبب برتري او از ديگران در اذهان عمومي شده است. ويژگي اول او نحوه زندگي و تعاملات اجتماعي اش مي باشد. او حتي در اين روزهاي پيري و كهنسالي همچون يك نجيب زاده با رعايت تمامي اصول و نرم هاي اجتماعي در مقابل ديدگان عموم ظاهر مي شود. كساني كه ساليان سال همراه او بوده اند هرگز لحظه اي را به ياد نمي آورند كه او برخوردي خارج از چارچوب قرار دادي خود به نمايش گذاشته باشد.
    ويژگي دوم خنده رويي و خوش برخوردي اوست. اين مساله چنان دربين كساني كه با او آشنايي دارند به وضوح به نظر مي رسد كه آنها به طنز علت شيريني برخورد او را در سروكار داشتنش با شكر و تجارت آن مي دانند. نكته جالب اينجاست كه حتي در هنگام عقد قرار دادهاي مهم تجاري اين خنده رويي و خوش برخوردي بارها و بارها سبب كوتاه آمدن رقبا و طرفين قرار داد شده و پيروزي نهايي او را سبب گشته است. رفتار شيرين او با اطرافيان موجب شده تا مديران جواني كه هم اكنون تحت تعاليم آموزه هاي او مشغول فراگيري فنون تجارت هستند،با فراغ خاطر و بي هيچ دغدغه تمامي رمزو رازهاي موفقيت در كسب و كار را از او جويا شوند و در سمت هاي آتي خود به كار برند.
    اما در تمامي اين مدت عليرغم داشتن اين صفات نيكو «kuok» همواره به عنوان مرد شماره يك امپراطوري اش فرمان مي راند و بر تمامي امور نظارت دارد مبادا كه لحظه اي اهدافش از ديدگان كارمندانش دور بماند و آنها به بيراهه روند.
    «Robert kuok Hock-Nien» در سال 1923 در «Johor Bahru» مالزي به دنيا آمد. پدرش يك دلال خريد و فروش مسكن بود كه تقريبا سرمايه نسبتا خوبي از اين حرفه به دست آورده بود .
    «Robert»پس از فارغ التحصيلي از دانشكده «Raffles » در سنگاپور به نزد پدر برگشت تا همراه او به خريد و فروش زمين و مسكن مشغول گردد. د رسال 1949 ، «Robert» شركت خود را تحت عنوان «kuok brothers Sdn Bhd» به ثبت رساند و اندكي بعد تصميم گرفت شركت را وارد معاملات شكر نمايد. در سال 1957 كه مالزي خود را از چنگال استعمار انگلستان در آورد و به استقلال رسيد«kuok» فرصت را غنيمت شمرد و تجارت خود را در سراسر اين كشور گسترانيد و در فاصله زماني بسيار اندك تقريبا تمام تجارت شكر را از آن خود نمود . در دهه 1970 ، «kuok» كه درصد مهمي از تجارت شكر در سراسر دنيا را از آن خود كرده بود از سوي بازرگانان به لقب « سلطان شكر » خوانده شد و پس از آن به سرعت به سراغ تجارت ديگري در كنار شكر رفت تا مبادا از جريان بازار و نوسانات آن به ناگاه متضرر نگردد.
    صنعت آرد اولين صنعتي بود كه بعد از شكر به سراغش رفت. با نصب بزرگترين آسياب آرد در مالزي به راحتي كنترل اين محصول را در اختيار گرفت و به سرعت روانه بازارهاي خارجي شد. چندي بعد به ساخت هتل هاي مختلف در مالزي روي آورد و پس از آن بانكي بنا كرد. اوضاع قرار دادهاي تجاري او به شكلي شده بود كه به سبب هوش بالا و همچنين روابط دولتي كه به دست آورده بود، به هر حرفه اي رو مي كرد ، در يك چشم بر هم زدن تبديل به طلا مي شد و سودهاي فراواني به سوي او سرازير مي نمود. ديگر كسي نمي توانست او را تنها سلطان شكر بنامد، حضور او در بازار آرد، نفت و گاز ، هتل سازي ، حمل و نقل و زمين و مسكن نيز تقريبا در نقش يك سلطان تمام عيار بود.
    تقريبا فراي از شركت ها و دفاتر و هتل هاي فراواني كه در مالزي دارد، «kuok » در كشورهايي چون تايلند ، چين ، اندونزي ، فيجي و استراليا نيز نقش هاي مهمي در بازار اين محصولات ايفا مي نمايدو در آنها نيز شعبات بزرگ و گسترده اي دارد.
    نكته پاياني اينكه افزايش سرمايه او از 1/2 ميليارد دلار در سال 1997 به 5 ميليارد دلار در سال 2005 نشان از آن دارد كه كهولت سن هيچ تاثير نامطلوبي در روند روبه رشد بازرگاني او نداشته و نخواهد داشت.

  2. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    مایكل فررو [كارآفريني از راه صبحانه!!]


    خیلی از پدر و مادرها از اینكه فرزندانشان علاقه‌ای به خوردن صبحانه ندارند، گله‌مند هستند و خیلی‌های دیگر نیز اصلاً وقت خوردن صبحانه و درست كردن چای و خرید نان تازه و این قبیل كارها را ندارند. شاید بهتر است بگویم حوصله این كارها را ندارند. اما اگر كمی تغییر در خوراك صبحانه به‌وجود آید و به قول معروف برای بچه‌ها میز صبحانه را جذاب‌تر كنیم، مسلماً خواهید دید اشتیاق كودكان به خوردن صبحانه بیشتر می‌شود.
    پزشكان مهمترین وعده غذایی روز را صبحانه می‌دانند و حتی افراد چاق را به خوردن صبحان تشویق می‌كنند. اروپاییان كه در صنعت غذاسازی از ما جلوتر هستند دایماً در حال معرفی خوراكی‌های جدید هستند و ما همچنان نان و پنیر و كره را برسر میز صبحانه می گذاریم. هر چند هیچ ایرادی در نان و پنیر و ... نیست ولی بهتر است برای خوراندن آن به بعضی از فرزندانتان سفره صبحانه را جذاب‌تر كنید. این مشكل نه قفط در بین ما كه در بین غربی‌ها هم مشهود بوده است. به همین خاطر در دهه 1940 یك شركت اروپایی، محصول جدیدی به نام «نوتلا» (Nuttella) به كسانی كه علاقه‌ای به خوردن صبحانه به‌طور سنتی نداشتند، معرفی كرد. تا به امروز تقریباً سه نسل از اروپاییان با خوردن «نوتلا» بزرگ شده‌اند. «نوتلا» را «پیترو فررو» كه یك كلوچه‌ساز و شیرینی‌پز بود در شركت «فررو» تهیه كرد.
    در آن زمان براثر جنگ جهانی دوم، كاكائو كمیاب بود و به همین دلیل «فررو» كاكائو را با فندق برشته شده، روغن كاكائو و روغن گیاهی مخلوط كرد تا یك خوراكی جدید به صرفه برای مالیدن روی نان به نام «پاستا جون دوجا» تهیه كند. در فوریه 1946، میلادی 660 پوند از این محصول فروخته شد. «فررو» برای اینكه بتواند جوابگوی این همه تقاضا باشد، با كشاورزان محلی صحبت كرد تا بیشتر به تولید فندق بپردازند. در سال 1946 «فررو» محصول «سوپر كرم جون دوجا» را تهیه كرد كه ارزان‌تر بود.
    این خوراكی آن قدر مورد استقبال قرار گرفت كه سوپر ماركت‌های ایتالیا سرویس جدیدی را برای مشتریان خود به نام آغشتن راه انداختند.
    كودكان ایتالیایی می‌توانستند با یك تكه نان به این سوپر ماركت‌ها بروند. و سراغ این سرویس را بگیرند و سپس خدمه سوپر ماركت با یك چاقو نان بچه‌ها را شكلاتی می‌كردند.
    در سال 1964،‌این خوراكی به «نوتلا» تغییر نام داد و بازاریابی برای آن در خارج از ایتالیا آغاز شد. امروزه «نوتلا» پرطرفدارترین غذای خامه مانند در اروپا به شمار می‌رود.
    در آلمان «نوتلا» پرطرفدارترین غذای صبحانه است. در ایتالیا و فرانسه نیز «نوتلا» پس از بازگشت از مدرسه در بین دانش‌آموزان محبوب است. «میچل فررو» متولد 1927 و یكی از میلیاردرهای جهان اكنون مالك شركت فررو، است.
    «میچل فررو» ایتالیایی در سال 2002 شكلات سازی Ferrero SPA، یكی از بزرگترین شكلات‌سازی‌های اروپا را با فروش 4 میلیارددلار در اختیار خود گرفته است. از مارك‌های معروف این شركت Ferrero Rocher، Nuttella و همچنین Kinder Eggs یا همان تخم‌مرغ شانسی را می‌توان نام برد. تخم‌مرغ شانسی‌های «فررو» در سال 1974 روانه بازار شد. تخم‌مرغ شانسی‌ها شكلاتی هستند و داخل آنها اسباب‌بازی مخصوص كودكان قرار دارد كه معمولاً جنبه كلكسیونی برای بچه‌ها دارد و همین باعث می‌شود كه مدام به خرید آنها علاقه پیدا كنند. هر چند طعم خوشمزه آنها را نیز نباید فراموش كرد. البته اسباب‌بازی‌های داخل تخم‌مرغ شانسی‌ها به خاطر داشتن قطعات ریز برای كودكان زیر سه سال اصلاً مناسب نیست. اسباب‌بازی موجود در «Kinder Eggs» ساخت یك شركت كوچك در تورین ایتالیا به نام «Produzioni Editoriali Aprile» است كه موسس آن دو برادر هستند. در آمریكا فروش «Kinder Eggs» در صورتی كه داخل آن اسباب‌بازی باشد از سوی دولت آمریكا به خاطر مسایل ایمنی ممنوع شده است. درعوض در این تخم‌مرغ‌های شكلاتی، شكلات قرار دارد. خیلی از بزرگسالان اروپایی نیز به جمع‌آوری اسباب‌بازی داخل تخم‌مرغ‌ها علاقه دارند و حتی بازاری نیز برای آن تهیه شده است. مخصوصاً در آلمان چنین بازاری طرفداران زیادی دارد.
    «نوتلا» 15 درصد چربی، 9 درصد آهن و 4 درصد كلسیم دارد.

  4. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Carlos Ghosn [مدیر کمپانی نیسان ژاپن و رنوی فرانسه ]


    «carlos Ghosn» از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «Nissan Motor» ژاپن، «Renault S.A» فرانسه و همچنین عضویت در هیات مدیره امپراطوری «Sony» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال وباور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که«Ghosn» علاوه بر اینها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد موثر و دست اندر کار حرفه ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
    «carlos Ghosn» نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خردو دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.
    دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شماره دو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام «Ghosn» به عنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال 1999 سکان هدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دو سال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیه اش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن این کار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند که بعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشن های بزرگی برپا گردید.
    اینکه ملیت او واقعا کجایی است مساله ای نیست که به راحتی بتوان به آن پرداخت «carlos Ghosn» در نهم مارس 1954 در برزیل متولد شد.پدر و مادرش اصلیتی لبنانی داشتند و او نیز با شناسنامه فرانسوی(!) در بیروت بزرگ شد. در سال 1974 از دانشگاه پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد و در سال 1978 از یکی دیگر از دانشگاه های این شهر مدرک مهندسی گرفت و بلافاصله در یک کمپانی فرانسوی ساخت لاستیک با نام «Michelin» مشغول به کار شد و در سال 1981 به سمت مدیریت یکی از شعبه های شرکت در پاریس در آمد.
    هوش سرشار او در کار عبور از پله های ترقی را بسیار آسان گردانیده بود. به سبب توانایی ها و نظریات فوق العاده اش به سرعت مورد توجه مدیران «Michelin» قرار گرفت و در فاصله سالهای 1984 و 1985 به عنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمت گرفته شد. پس از آن در سال 1986 به عنوان مسئول هماهنگی شعبات کمپانی در آمریکای جنوبی به زادگاهش بازگشت و در برزیل مشغول به کارشد. برای مدت چهار سال در آنجا ماند وبازار «Michelin» را در آمریکای جنوبی قوت بخشید و بر همین اساس مدیران شرکت تصمیم گرفتند تا در اختیار گرفتن بازار آمریکای شمالی «Ghosn» را به آنجا بفرستند. دیگر برای آنها نام«Ghosn» همانند نام سردار لشکری می آمد که او را به هر ماموریتی می فرستادند، از پیروزی و کشور گشایی او مطمئن بودند. هر زمان خطری برای بازار یک منطقه احساس می شد، فورا «Ghosn» در جلسات مطرح می گردید و بلافاصله از توان او برای رهایی استفاده می کردند. اینگونه بود که در سال 1990 ، «carlos Ghosn» به عنوان مسئول نمایندگی های کمپانی «Michelin» وارد آمریکای شمالی شد و فعالیت خود را آغاز نمود. ورود او به این منطقه به منزله نوسازی ساختار تمامی شعبات حاضر در آنجا بود. با یک خانه تکانی گسترده در اوایل دهه 1990 چنان قدرتی به حضور کمپانی در منطقه بخشید که مدیران آن تصمیم به خرید کمپانی لاستیک سازی «Uniroyal Goodrich» گرفتند و از این وضعیت به مراتب خرسند به نظر می رسیدند.
    با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی مهندس «Ghosn» در سراسر جهان و میان کمپانی های بزرگ و صنعتی هر یک در تلاش برای بکارگیری او برآمدند و پیشنهاداتی را مطرح می نمودند. از میان تمامی تقاضاها از شرکت های دور و نزدیک، «Ghosn» به پیشنهاد کمپانی رنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال 96 با این کمپانی وارد قرار داد شد. در دسامبر آن سال«Ghosn» با سمت مدیریت این کمپانی در «Mercosur» مشغول به کارشد. در این سمت او مسئولیت بخش های مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت و همچنین خرید محصولات در این منطقه رابر عهده داشت.
    با ورود او به بازار خودرو کم کم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان گشت، سیاست های اقتصادی او چنان مورد رضایت مدیران کمپانی در آمده بود که از او در جلسات مختلف به عنوان یک سیاستمدار حرفه ای نام می بردند، در مدت زمان اندکی با کاهش هزینه های اضافی و همچنین تعطیل کردن تعدادی از شعبات کم سوده این شرکت در مکانهای مختلف، سبب کسب سود ده فراوان برای کمپانی گردید و از آن پس او را «le Cost Killer»- قیمت شکن- می نامیدند.
    دراواخر دهه 1990 کمپانی نیسان ژاپن به پایان عمر خودش نزدیک شده بود. سهامداران این شرکت اقدام به فروش سهام خود کرده بودند و هر یک قصد فرار از این وضعیت بحرانی و خطرناک را داشتند. در همین زمان شرکت «رنو» با خرید 37 درصد از سهام این کمپانی به نجات آن برخاسته بود. در مارس 1999 کمپانی فرانسوی «رنو» رسما این میزان سهام را خریداری کرد و اعلام کرد که قصد دارد جلوی ورشکستگی کامل نیسان را بگیرد. مدیران این کمپانی بسیار آسوده و با زبانی بسیار ساده سخن از رهایی نیسان از خطر سقوط می دادند و با اعتماد به نفسی بالا اعلام می کردند که کمپانی آنها توان انجام این عملیات نجات را دارد. البته آنها حق داشتند، چرا که از نیروی متخصصی بهره می جستند که همواره در لحظات بحرانی، نجات بخش خواهدبود و در کارنامه خود پیروزی ارزنده ای را ثبت نموده است.

    در ژوئن سال 1999 «carlos Ghosn» برای نوسازی و نجات نیسان به ژاپن فرستاده شد. پس از یکسال تحقیق و بررسی در ژاپن، در ژوئن 2000 او رسما مدیریت کمپانی را بر عهده گرفت و متعهد شد که در عرض دو سال مجددا نیسان را به همان توانمندی باز خواهد گرداند. برای بسیاری این صحبت تنها یک بلوف و یا یک شعار تلقی می شد اما آنان که «Ghons» را می شناختند به خوبی به تحقق این مساله واقف بودند.
    مشابه عملکردش در «رنو » این بار نیز او اقدام به حذف هزینه های اضافی نمود، تعطیلی بسیاری از شعبات راکد، کاهش بسیاری از هزینه های داخلی و خرج و مخارج رسمی کمپانی، او را قادر ساخت تا با مدیریت جدی و توانمند خود، در آغاز هزاره سوم روزنه امید را نمایان سازد. در عرض مدت زمان کوتاهی «Ghons» به مشهورترین چهره در ژاپن تبدیل شد، آنها که سن و سال بیشتری داشتند او را با افسانه های کهن ژاپنی مقایسه می کردند و توانایی او را خارج از توانایی انسان معمولی می دانستند، در اکتبر سال 2001 او اقدام به چاپ کتاب زندگی نامه اش نمود و در اولین ماه فروشش توانست 150 هزار نسخه از آن را به فروش رساند که به فروش ترین کتاب آسیا شهرت یافت.
    در سال 2002 ، «Ghons» به عنوان معاون کمپانی بزرگ «رنو- نیسان» و همچنین عضو هیات مدیره «رنو» نیز درآمد و سرانجام اینکه در آوریل امسال (2005 ) او به سمت مدیر کمپانی «رنو» منصوب شد. بر اساس نظر سنجی های انجام شده در جراید تخصصی اتومبیل در سراسر دنیا،«carlos Ghosn» به عنوان با نفوذترین فرد در صنعت خودروی دنیا در سال 2005 شناخته شده است.

  6. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #14
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Li ka –Shing [بزرگترین و ثروتمندترین کار آفرین چین و هنگ کنگ]



    امروزه در چین کمتر کسی است که نام میلیاردر معروف «Lika-shing» را نشنیده باشد،مردی که با توانایی و اراده فولادینش در چند دهه اخیر توانسته است شرکت های بزرگی را در هنگ کنگ پایه ریزی نمایدو شعبات آنها را به کشورهای آمریکایی و اروپایی انتقال دهد. این مدیر موفق اخیرا بر اساس رده بندی مجله«Forbes» با سرمایه ای معادل 13 میلیارد دلار به عنوان ثروتمندترین فرد در چین و هنگ کنگ شناخته شده است.
    در سال 1928 «Li ka-shing» در «chaozhou» کشور چین به دنیا آمد. خانواده او علاقه فراوانی به علم و دانش داشتند و از همین رو تمام فرزندان را از همان سنین کودکی به فراگیری علوم مختلف تشویق می کردند. در سال 1940 هنگامی که او 12 ساله بود، پدرش تصمیم گرفت تا محل زندگی خانواده را به هنگ کنگ منتقل سازد. اگر چه با مهاجرت خانواده به هنگ کنگ آنها از صدمات جنگ و درگیری آن سال ها رهایی یافتند، اما اندکی بعد، پدر در بستر بیماری افتاد و سرانجام در سا 1943 جان سپرد. با مرگ پدر،«Li ka-shing» که فرزند ارشد خانواده بود ناچار به ترک تحصیل و یافتن شغلی مناسب جهت گرداندن اوضاع مالی خانواده و خواهر و برادر کو چکش شد. پسر 15 ساله ابتدا به یک کارخانه بند ساعت سازی رفت و مشغول به کار شد. چندی بعد در یک فروشگاه لوازم پلاستیکی به عنوان فروشنده به کار مشغول شد. اندکی بعد به سبب کار فراوان و لیاقت و ذکاوتی که از خود به نمایش گذارده بود، به عنوان مسئول فروش فروشگاه و پس از آن نیز مدیریت اصلی فروشگاه را بر عهده گرفت. در سال 1950 با سرمایه نسبتا قابل قبولی که خود پس انداز کرده بود یک کارگاه ساخت لوازم پلاستیکی برای خودش دست و پا کرد و نام آن را «cheung kong» گذاشت. دیری نپایید که کارگاه کوچک «cheung kong» به یک کمپانی بزرگ ساخت اسباب بازی و گل های پلاستیکی تبدیل شد.
    در سن 30 سالگی نیز در کنار کمپانی و کارخانه، اقدام به خرید زمین و املاک در هنگ کنگ نمود بطوریکه در عرض مدت کوتاهی پس از دولت حاکم بر هنگ کنگ، او بزرگترین زمین دار این منطقه شناخته شد. دیگر تقریبا همه مردم با نام او به عنوان یک سرمایه دار بزرگ آشنا شده بودند. کسی که از سن 15 سالگی با کار گری دریک کارخانه به عرصه تجارت قدم گذارده بود و حال با در اختیار داشتن چهار کمپانی بزرگ و نامدار «cheung kong» ،«Hutchison Whampoa» ،«cheung Kong infrastructure» و«Hong kong Electric Holdings» به عنوان ثروتمندترین کار آفرین چین و هنگ کنگ لقب گرفته بود.
    کمپانی های او هم اکنون در بیش از 24 کشور دنیا چون ایالات متحده، کانادا، انگلستان، آلمان و فرانسه شعبه دارند و بازار کالاهای این کمپانی ها بیش از 450 میلیارد دلار برآورده شده است. البته فعالیت «li ka-shing» در کشورهای دیگر تنها به این موضوع ختم نمی شود، انواع هتل، ترمینال های مسافری، کارخانجات کوچک محصولات متنوع، کمپانی های ارتباطی، کمپانی های حمل و نقل و انرژی همه و همه در کنار مستقلات او در کشورهای مختلف از جمله دارایی های او محسوب می شوند.
    اما راز موفقیت او در چیست؟ اولین مساله ای که در چشم آشنایان و دوستان او جلوه گر می شود، اعتماد به نفس فوق العاده اوست. او با اعتماد به نفسی بی نظیر توانست از کارگری و فروشندگی به چنین مقامی دست یابد. مورد دوم، سخت کوشی اوست. هیچکس در مقابل او جرات ابراز خستگی ندارد چرا که او حتی در همین سنین کهولت از همه بیشتر فعالیت می کند. مورد سوم را می توان عشق و علاقه فراوان او به تحصیل علوم مختلف و نوین دانست. اگر چه او در دوران نوجوانی موفق به ادامه تحصیل نشد اما این امر هرگز سبب نشد که او از مطالعه کتب مختلف دورماند. او از همان دوران و تا به اکنون که به سنین کهنسالی رسیده است. هر شب بدون استثنا پیش از خواب چند صفحه مطالعه می کند و نزدیکان او هرگز شبی را به یاد ندارند که بدون کتاب به تختش برود. اما عامل چهارم را که می توان مهم ترین علت تمایز او از دیگر کار آفرینان و مدیران صنعتی در این پهنه سخت رقابت دانست، خلاقیت و نوآوری اوست در تمامی قلمروی صنعتی اش و برای تمامی محصولاتش، در برهه های زمانی مشخص با بکار گیری خلاقیت ذاتی اش نوعی نوآوری پدید می آورد که اگر چه اندک اما فاصله او را از رقیبانش بیشتر می سازد. «li ka-shnig» در این زمینه شهرت عجیبی بدست آورده است. به گونه ای که دیگر برای همگان- چه مصرف کننده، چه مدیران کارخانه هایش و چه رقبای تجاری اش- به مساله ای عادی تبدیل شده که حتی اگر محصول با فروشی بسیار عالی همراه باشد،باز هم او با رسیدن موعد مورد نظر، به گونه ای شکل، کیفیت و یا کمیت آن را تغییر می دهد تا بازار و مصرف کنندگان به یک شکل خاص عادت نکنندو اینگونه رقبا از تولید مشابه به سود کلان دست نیابند.
    اینها همه از مواردی است که سبب شده «Li ka-shing » در چین و هنگ کنگ به عنوان مقتدر ترین مدیر و سرمایه دارترین کارآفرین شناخته شود.

  8. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #15
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    پي ير اميديار [سرگذشت سايت eBay]


    داستان eBay‬‬ (يكي از پيشروترين شركت‌هاي ايالات متحده آمريكا كه در زمينه تجارت الكترونيك فعاليت مي‌كند) از يك كلكسيون عروسك‌هاي پلاستيكي داراي شيريني Pez‬‬ آغاز شد.

    يك مهندس جوان برنامه‌نويس ايراني بنام "پي ير اميديار" (OMIDYAR (PIERRE‬‬ يك شب در سال ۱۹۹۵‬‬با دوست خود كه عاشق جمع‌آوري Pez‬‬بود، مشغول شام خوردن بودند كه دوستش از اينكه شريكي براي ايجاد يك كلكسيون Pez‬‬در سانفراسيسكو ندارد، شروع به گله كرد.

    در آن هنگام اميديار به او پيشنهاد كرد كه از اينترنت براي پيدا كردن يك شريك تجاري استفاده كند و براي كمك به دوست خود يك قسمت از وب سايت كوچكش را به اين امر اختصاص داد و نام آن راAuction Web‬‬ نهاد.

    برنامه‌اي كه او بر روي وب سايت شخصي خود ايجاد كرده بود، به كاربران امكان ليست كردن وسايل مختلف خود از جمله كلكسيون Pez ‬‬دوست خود را مي‌داد.

    در مدت كوتاهي تعداد زيادي فروشنده و خريدار براي اقلام ليست شده برروي سايت پيدا شدند.

    رفته رفته تعداد كاربران اين سايت زياد شد و معاملات زيادي از طريق آن صورت گرفت.

    مهندس جوان تصميم گرفت كه يك سايت جداگانه براي اين امر ايجاد كند و نام آن را eBay نهاد.

    اميديار با گرفتن مبلغي بين ۲۵‬‬سنت تا دو دلار به فروشندگان اجازه مي‌داد كه اجناس خود را براي شركت در حراج روي سايت eBay‬‬ معرفي كنند.

    همچنين درصدي از خريد و فروش‌هايي كه انجام مي‌شد به او مي‌رسيد و به اين ترتيب eBay‬‬ اين امكان را فراهم كرد كه فروشندگان و خريداران با هم به راحتي و از راه دور به خريد و فروش بپردازند.

    پير اميديار در سال ۱۹۶۷‬‬در شهر پاريس بدنيا آمد و وقتي كه كودك بود به همراه خانواده به ايالت مريلند مهاجرت كرد.

    او اولين برنامه كامپيوتري خود را در سن ۱۴ ‬‬سالگي براي كتابخانه مدرسه‌اي كه در آن مشغول تحصيل بود، نوشت.

    او در سال ۱۹۸۸ ‬‬از دانشگاه Tufts University‬‬در رشته كامپيوتر فارغ التحصيل شد و در يك شركت بعنوان برنامه‌نويس سيستم‌هاي Macintosh‬‬ مشغول بكار شد.

    سپس در يك شركت وابسته به Apple‬‬ بنام Claris‬‬مشغول بكار شد.

    در سال ۱۹۹۱‬‬ در تاسيس يك شركت نرم‌افزاري به نام Ink Development Corp‬ ‬ همكاري كرد و اين شركت سپس به eShop‬‬ تغيير نام داد.

    eShop‬‬در سال ۱۹۹۶‬‬توسط شركت Microsoft‬‬ خريداري شد.

    اميديار سپس به شركت General Magic‬‬ كه توسط Apple‬‬ حمايت مي‌شد، پيوست.

    پس از ۹‬‬ ماه كه نخستين حراج در سايت eBay‬‬ انجام شد، او شغل خود در General Magic‬‬ را رها كرد تا تمام وقت خود را صرف سايت خود eBay‬‬ كند.

    در سال ۱۹۹۸‬‬ او تصميم گرفت از Meg Whitman‬‬ كه فارغ‌التحصيل رشته بازرگاني بود، براي رونق دادن به eBay‬‬ياري بگيرد.

    پس از مدتي eBay‬‬ شعبه‌هايي در آلمان، ژاپن، كانادا و استراليا ايجاد كرد و روز به روز رونق بيشتري يافت.

    در پايان سال ۱۹۹۸‬‬ كاربران اين سايت به ۲۱ ‬‬ميليون نفر رسيدند كه درآمدي بيش از ۷۵۰ ميليون دلار را براي eBay‬‬ به ارمغان آوردند.

    رفته رفته اين جوان ايراني زاده خلاق بيشتر و بيشتر در كار خود موفقيت كسب كرد بطوريكه امروزه در فهرست پولدارترين افراد آمريكايي قرار دارد.

    پي ير اميديار در سال ۱۹۹۹‬‬با همان دوست خود كه عاشق كلكسيون Pez‬‬ بود، ازدواج كرد.

  10. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #16
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    دكتر جان پمبرتن [داستان شهرت و موفقيت كوكاكولا]


    ابتدا كوكاكولا به عنوان يك شربت تقويتي مصرف داشت و امروز يك نوشابه به نشاط انگيز به شمار مي‌آيد. در سال 1925 كوكاكولا فروش ميليوني‌اش را آغاز كرد و در سال 1940 در 40 كشور عرضه شد. مارك Sprite اين نوشابه در سال 1961 وارد بازار شد و در سال 1982 كوكاكولاي رژيمي، بر تنوع محصولات اين شركت افزود. در ماه مه 1886، كوكاكولا براي اولين بار توسط دكتر جان پمبرتن (John Pem-berton) داروسازي اهل آتالانتا (جورجيا) تهيه شد.
    جان پمبرتن مواد اوليه كوكاكولا را در يك كتري برنجي در حياط پشتي خانه‌اش تركيب كرد. فرانك رابينسون، كتابدار جان پمبرتن، براي محصول كارفرماي خود، نام كوكاكولا را برگزيد، وي علاوه بر آگاهي از علم كتابداري، خطاط خوبي بود و نام كوكاكولا را به گونه‌اي خطاطي كرد كه هنوز هم به عنوان آرم اين شركت مورد استفاده است.
    نوشابه كوكاكولا براي اولين بار در داروخانه ژاكوب (Jacob) در آتالانتا در 8 مه 1886 عرضه شد. در آن ايام حدود 9 عدد از اين نوشيدني روزانه به فروش مي‌رفت و مجموع فروش آن سال كوكاكولا فقط حدود 50 دلار بود، نكته خنده‌دار اين است كه در كل اين نوشيدني براي توليدكننده‌اش بيش از 70 دلار هزينه در برداشت؛ يعني سال اول، براي جان پمبرتن سال ضرر بود.
    در سال‌هاي اول، كوكا بيشتر مصرف دارويي داشت و به عنوان يك نوشابه تقويتي مصرف مي‌شد چرا كه علاوه بر شربت دانه كولا كه سرشار از كافئين بود، حاوي عصاره كوكائين نيز بود. به تدريج كوكاكولا جايش را در ميان نوشابه‌ها باز كرد و به يكي از معروف‌ترين نوشيدني‌هاي آمريكا تبديل شد.
    حضور آسا گرييگزكاندلر (Asa grigscandler) داروسازي ديگر از آنتالانتا، در شركت كوكا، و همكاريش با پمبرتن توليد اين نوشابه را در سال‌هاي 1890 تا 1900 تا بيش از 4000 درصد افزايش يافت. تبليغات عامل مهمي در موفقيت پمبرتن و كاندلر بود. تا پايان سده مورد نظر كوكاكولا طرفداران بسياري در آمريكا و كانادا به دست آورد. حدودا در همان زمان بود كه شركت كوكاكولا نسبت به فروش شربت دانه‌هاي خود به شركت‌هاي مستقل و زنجيره‌اي (كه جواز فروش اين محصول را داشتند) مبادرت كرد حتي امروز صنعت نوشابه سازي آمريكا همين روش را دنبال مي‌كند.
    تا دهه 60، نوشيدني‌هاي گازدار، چه در شهرهاي بزرگ و چه در شهرهاي كوچك در داروخانه‌ها و در بستني فروشي‌ها عرضه مي‌شدند. ولي به دليل پاتوق افراد مختلف شدن اين اماكن داروخانه‌ها از فروش اين محصولات سرباز زدند در نتيجه اين نوشابه سر از رستوران‌ها و ساندويچ‌فروشي‌ها درآورد. 23 آوريل سال 1985، فرمول كولاي جديد برملا شد و شركت مذكور را با مشكل مواجه كرد. با اين وجود در حال حاضر، مصرف روزانه كوكا در جهان بالغ بر 7 ميليارد دلار مي‌شود.

  12. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #17
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    والت ديسني [مغز خلاق و مبتكر هاليوود]


    زندگي والت ديسني حول اصل طلائي مي گردي دكه ساير توانگران هم از آن پيروي كردند.

    «براي موفقيت سخت بكوشيد، هرگز تسليم نشويد و خواسته خود را به دغدغه اي دايمي مبدل كنيد.»

    والت ديسني دريافت كه مردم به دو گروهند: كسانيكه موفق مي شوند و كسانيكه ناكام باقي مي مانند. او سوگند خورد كه موفق شود.
    والت در ده سالگي مجبور بود ساعت 5/3 پس از نيمه شب از خواب برخيزد و انتظار بكشد تا كاميون توزيع جرايد از راه برسد، روزنامه ها را به خانه هاي مختلف شهر مي برد او همچنين بعنوان يك پادو در شيريني فروشي كار مي كرد.
    نابساماني حاصل از تجربه اول موجب شد كه پدرش روزنامه فروشي خود را واگذار كند. والت در شيكاگو در يك شركت كوچك مربا سازي مشغول به كار شد سرانجام ديسني پس از 11 ماه به اتفاق يكي از دوستانش، نخستين موسسه تجاري-هنري خود را تاسيس كرد. نخستين مشترك آنها شركتي بود كه رستورانهاي زنجيره اي را در اختيار داشت.
    ديسني دريافته بود كه ورود به استوديوهاي هاليوود و كار در آنها بسيار دشوار است.
    وقتي والت ديسني در 1966 درگذشت سينما يكي از بزرگترين مغزهاي خلاق و مبتكر خود از دست داد.
    انگيزه و محرك قوي زندگي والت ديسني بر دو اصل اساسي استوار بود:
    نخست: پرداختن به كاري كه از آن لذت مي بردم. و دوم گوش دادن به نداي باطني خويش.
    او بدون رعايت اين اصول، هرگز نمي توانست شخصيتي باشد كه نهصد تقديرنامه، سي و دو جايزه اسكار و پنج دكتراي افتخاري را دريافت كند و در تاريخچه نقاشي متحرك پيشگام باشد.

  14. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #18
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Ted Turner [خالق CNN]


    در دنياي امروز كه سراسر مملو از شگفتي‌ها و شگفتي‌سازي‌هاي فراوان است، انتخاب اسامي مشهور جهت بررسي روند زندگي و چگونگي دستيابي به موقعيت حرفه‌اي حاضر عملي سخت و دشوار گشته است.
    اما در اين ميان بدون شك نمي‌توان از صاحبان رسانه‌هاي ديداري و شنيداري كه هر لحظه و در هر مكان اخبار شگفت‌انگيز قرن حاضر را منتشر مي‌كنند چشم پوشيد. كساني كه تنها با استفاده از اين ابزار عالم‌گير به راحتي منطقه‌اي پرتنش و آشوب‌زده را ساكت و امن و در جايي ديگر شهر يا كشوري آرام را جنجالي‌ترين و ناامن‌ترين نقطه دنيا معرفي مي‌كنند و از اين معرفي نه به جهت آگاهي‌رساني بلكه به مقاصد مختلف سياسي و اقتصادي سودهاي كلاني به جيب مي‌زنند.
    يكي از افراد «Ted Turner» پايه‌گذار رسانه جهان گستر «CNN» است كه كمتر كسي در هزاره سوم نام آن را نشنيده است. البته شهرت او تنها به خاطر در اختيار داشتن «CNN» نيست بلكه كارهاي عجيبي كه هر از گاهي انجام مي‌دهد او را به يك شگفتي تبديل ساخته است. روزي خبر داغ رسانه‌ها برخورد خشن و ناعادلانه او با ديگران است و در روزي ديگر خبر از اهداي يك ميليارد دلاري او به سازمان‌ملل جهت كمك به نيازمندان سراسر جهان به گوش مي‌رسد. البته به عقيده بسياري از روانشناسان عدم ثبات شخصيتي فعلي وي ريشه در اتفاقات دوران كودكي و نوجواني او دارد كه هر زمان سر بر مي‌آورند و روحيه او را متزلزل مي‌سازند.
    «Ted Turner» علاوه بر در اختيار داشتن «CNN» باشگاه بيسبال «Atlanta Braves» را نيز در ليست دارايي‌هاي خود دارد و علاوه بر ثروتش در كارنامه زندگاني‌اش عنواني قهرماني قايق‌سواري سال 1977 آمريكا را نيز به همراه دارد.
    «Robert Edward Turner» در «Ohio» ايالات‌متحده به دنيا آمده است. در همان عنوان كودكي خودكشي پدر 24 ساله‌اش خاطره بسيار دردناكي در ذهن او بر جاي گذاشت بطوريكه او را به كودكي گوشه‌گير اما پرخاشگر تبديل ساخت. چيزي نگذشت كه دوستان و هم سن و سالانش و حتي بزرگترهاي فاميل و دوستان و آشنايان و بعدها در مدرسه او را «تدي زلزله» خطاب مي‌كردند. از همين روي بود كه به سبب رفتار نامناسبش از مدرسه اخراج شد.
    علاقه او به ورزش قايقراني به حدي بود كه سعي داشت تمام اوقات فراغت خود را در اين رشته سپري كند و در نهايت به سبب علاقه و تمرين بسيار توانست در مسابقات قهرماني اين رشته در ايالات‌متحده در سال 1977 مقام اول را از آن خود نمايد. پس از آن «Ted» دريافت كه اشتياق عجيبي به كار در تلويزيون دارد. از اين رو وارد يكي از شبكه‌ها شد و به كار مشغول گشت. او اولين كسي بود كه طرح سيستم‌هاي يكپارچه بين‌المللي را مطرح كرد و اينگونه بود كه توانست شبكه‌هاي لوكس تلويزيوني را به شبكه‌هاي بين‌المللي تبديل سازد و به كمك ديش‌هاي ماهواره اين طرح را عملي نمود. اولين شبكه او«TBS»- «Turner Broadcating system» نام گرفت كه مخاطبانش در بيش از 200 كشور به تعداد 160 ميليون خانواده به 40 زبان مختلف مي‌رسيدند.
    پس از آن كمپاني بزرگ «Time Warner» كه به ساخت برنامه‌هاي تفريحي شهرت دارد، «TBS» را خريداري كرد و اينگونه ثروت فراواني نصيب «Ted» شد. در اين هنگام او با در اختيار گرفتن 10 درصد از سهام «Time Warner» به عنوان بزرگترين سهامدار اين كمپاني شناخته شد.
    اندكي بعد «Turner» شبكه جديدي تأسيس كرد كه ابتدا در آن به پخش فيلم‌هاي قديمي مشغول بود اما با گذشت زمان اين شبكه را «Cable News Network»- «CNN»- ناميد و اقدام به پخش اخبار مستقيم از سراسر رويدادهاي جهان كرد. پخش مستقيم و جنجالي خبر تلاش براي ترور «ريگان»- رئيس‌جمهور وقت آمريكا- در سال 1981 سبب شهرت بيش از پيش اين شبكه شد. با اين رويداد «Turner» دريافت كه مردم علاقه فراواني به كسب لحظه‌اي اخبار دارند، از همين رو تمامي خبرنگاران خود را موظف كرد تا در اولين دقايق رويداد هر حادثه‌اي به عنوان اولين خبرنگاران در صحنه حاضر شوند و اقدام به تهيه گزارش نمايند. و اينگونه بود كه «CNN» با رشد چشمگير خود در مدت كوتاهي به عنوان بزرگترين شبكه اطلاع‌رساني جهان به پخش اخبار حوادث و رويدادها مشغول شد.
    چيزي بعد او كه حال به يك ميلياردر معروف شده بود، فارغ از خاطرات سخت كودكي به كسب و كار تجارت مشغول گرديد. خريد چند شبكه تلويزيوني و همچنين باشگاه ورزشي «Atlanta Braves» از اقدامات تجاري او در اين دوران به شمار مي‌رود. او همچنين بنيادي تحت عنوان «Turner Foundation» تأسيس كرد كه در آن به نيازمندان و آسيب‌ديدگان اجتماعي كمك‌هايي اهدا مي‌شد و به نام همين موسسه «Turner» مبلغ يك ميليارد دلار به سازمان ملل پرداخت تا خرج نيازمندان گردد.
    نكته جالب ديگر در مورد زندگي «Ted Turner» اين است كه در سال 1998 قصد داشت براي كسب كرسي رياست‌جمهوري ايالات‌متحده وارد ميدان شود اما در مقابل دوربين رسانه‌هاي خبري و چشمان حيرت‌زده خبرنگاران اعلام كرد كه عليرغم علاقه شديدش به اين فعاليت، همسرش با اين تصميم او مخالف است و به همين علت او از اين كار سرباز زده است!
    امروزه زندگي مجلل و اشرافي اين ميلياردر آمريكايي با اتفاقات و ماجراهاي سرگرم‌كننده‌اي همراه شده است كه خود به عنوان يكي از سوژه‌هاي داغ رسانه‌اش در تلكس‌هاي پي‌در‌پي حضور دارد.

  16. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #19
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Carlos Slim Helu [ثروتمندترين مرد آمريكاي لاتين]


    با ثروتي بيش از 8/23 ميليارد دلار، «Slim» ثروتمندترين مرد آمريكاي لاتين و چهارمين ميلياردر دنيا در سال 2005 لقب گرفته است. او كه در 28 ژانويه سال 1940 در مكزيك به دنيا آمده است، تحصيلات خود را در زمينه مهندسي در دانشگاه «مكزيكو» در سال 1961 به پايان رسانده است. پيش از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه، «Slim» به دليل مهارت و هوش بسيار بالايش به تدريس جبر و برنامه‌نويسي خطي در دانشگاه مي‌پرداخته و پس از فارغ‌التحصيلي كنفرانس‌هاي علمي متعددي در دانشگاه‌هاي كوچك و بزرگ مكزيك برگزار مي‌كرده است.
    او كه ثروت رويايي‌اش را از طريق صنعت ارتباطات در دو كمپاني «Telefonos de Mexico» و «America Movil telcos» بدست آورده است، چند سالي است كه در سمت معاون بورس مكزيك مشغول به كار است. او پيش از اين در فاصله سال‌هاي 1996 تا 1998 به عنوان مدير بخش مكزيكي بورس «نيويورك» به فعاليت مشغول بوده است، كه اين زمان اولين دوره فعاليت اين بخش به شمار مي‌رود.
    در حال حاضر «Slim» عضو هيأت‌مديره دو كمپاني مخابراتي «Alcatel» و «Philip Morris» مي‌باشد و اين در حالي است كه تا جولاي سال 2004 او سمت‌هاي مديريتي ديگري نيز داشت كه از همه آنها استعفا داد تا به قول خودش اندكي به امور كشورش و رشد اقتصادي آن كمك كند. پس از استعفايش در سال 2004 وقت بيشتري را صرف برنامه‌هاي اقتصادي و آموزشي بودجه كلي آمريكاي‌لاتين نمود و اندكي بعد يك امپراطوري عظيم صنعتي- اقتصادي با نام «Grupo carso» در مكزيك بنا كرد و پس از آن به سمت مدير مادام‌العمر افتخاري آن نائل شد. او همچنين در سه كمپاني «Telmex» و «America Movil» و «Grupo Financiero Inbursa» چنين سمتي را از آن خود نمود.
    از مهمترين مواضع سياسي- اقتصادي «Slim» مي‌توان به مخالفت او با تجارت آزاد و الگوهايي كه كشورهاي صنعتي و سرمايه‌داري براي كشورهاي در حال توسعه مي‌سازند، اشاره كرد. به عقيده او تا كشوري از نظر اقتصادي و صنعتي خود را به بالاترين كيفيت نرساند، نمي‌تواند به عرصه آزاد تجارت قدم گذارد چرا كه در اين شرايط تمامي اندوخته‌هاي خود را از دست خواهد داد.
    پس از آنكه دولت شركت «Telmex» را خصوصي اعلام كرد، «Slim» بلافاصله آن را خريد و اداره آن را در دست گرفت. اين شركت كه وظيفه اصلي ارايه خدمات مخابراتي و تلفني را برعهده داشت، با خصوصي شدنش اعتراضات گسترده‌اي در سطح جامعه پديد آورد چرا كه به باور مردم نرخ‌هاي مكالمات و تعرفه خدمات بدون كوچكترين تغيير كيفيتي به يكباره افزايش پيدا كرد و سبب نارضايتي مشتركين گرديد. البته بعدها با پديد آمدن ديگر كمپاني‌هاي رقيب اين مشكل از ميان برداشته شد.
    از افتخارات «Slim» مي‌توان به كسب مدال كارآفرين نمونه از اتاق بازرگاني مكزيك اشاره كرد. او همچنين بشقاب بلورين- برترين جايزه آكادمي آمريكايي انسان‌هاي موفق- را نيز از آن خود كرد و بالاخره اينكه دولت بلژيك به سبب فعاليت‌هاي اقتصادي «Slim» به او مدال «Leopold II» را اهدا نمود.
    البته اين ميلياردر بزرگ تنها در انديشه اقتصاد و تجارت به سر نمي‌برد. او براي افزايش رفاه مردم در مركز شهر مكزيكوسيتي و همچنين حفاظت از آثار قديمي اين شهر و جذب گردشگران خارجي، موسسه‌اي بنا كرده است كه به كمك‌هاي مالي جهت اين امر مي‌پردازد.
    و در آخر اينكه اين انسان بشردوست علاوه بر ديگر كارهاي عامه‌پسندش، پروژه پيشرفت و توسعه آمريكاي‌لاتين را نيز هدايت مي‌نمايد.

  18. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #20
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    Kenneth Cole [كارآفرين صنعت پوشاك]


    در دنياي امروز كه پر شده از اسم‌ها و مارك‌هاي مختلف، بسياري از ما از وسايلي استفاده مي‌كنيم كه كوچك‌ترين اطلاعي راجع به سازنده آن و يا طراح اصلي آن نداريم. يكي از اين موارد كه فوق‌العاده در تمامي كشورهاي كوچك و بزرگ يافت مي‌شود، نام‌هاي متفاوت كفش و پوشاك است كه هر روز نامي جديد راهي بازار مي‌گردد و مصرف‌كنندگان بدون توجه به نام آن تنها براساس كيفيت و قيمت آن را خريداري مي‌نمايند.
    احتمالا كساني كه با نام و مارك‌هاي خارجي آشنايي دارند، نام « Kenneth Cole» را شنيده‌اند، اما نمي‌دانند كه اين نام از كجا آمده است، متعلق به يك فرد است و يا تنها يك مارك ساختگي است؟! بسياري از كفش‌هاي زنانه، لباس‌هاي مردانه و زنانه و حتي طلا و جواهرات امروزي با مارك« Kenneth Cole» راهي بازار مي‌شوند، اما اين « Kenneth Cole» كيست؟
    در اواخر دهه 1950 در نيويورك در يك خانواده متوسط به دنيا آمد. پدرش «Charlie Cole» توليدكننده نوعي كفش زنانه بود كه با توجه به تغييراتي كه در مدل‌هاي كفش به وجود مي‌آورد، هربار از استقبال بسيار خوبي بهره‌مند مي‌شد. اين امر سبب شده بود كه هميشه اعضاي خانواده در كنار هم پيرامون مدل‌هاي جديد و نحوه طراحي كفش با يكديگر به گفتگو بپردازند و بدين ترتيب جو خاصي در خانه پديد آمده بود؛ اما عليرغم تمامي اين صحبت‌ها، « Kenneth » علاقه‌اي به طراحي از خود نشان نمي‌داد و ترجيح مي‌داد كه جهت ادامه تحصيل وارد دانشگاه شود. از همين‌رو تصميم خود را مطرح كرد و قرار شد از سال جديد او به دانشگاه برود و در رشته حقوق مشغول به تحصيل شود. پدر نيز با اين تصميم او موافقت كرد و قرار بر اين شد تا در فصل تابستان پيش از شروع كلاس‌ها « Kenneth » در مغازه پدر مشغول به كار شود تا بتواند مخارج اوليه تحصيل خود را پرداخت نمايد.
    با شروع كار نزد پدر، « Kenneth » دريافت كه چندان هم نسبت به اين شغل بي‌علاقه نيست و اندكي بعد چنان دلبستگي به آن پيدا كرد كه يكباره تصميم خود را مبني بر ادامه تحصيل فراموش نمود. در پايان تابستان او تصميم گرفت كه در نيويورك نزد خانواده‌اش بماند و در همين حرفه مشغول به كار شود.
    در سال 1982 زماني كه تمام فوت و فن لازم در اين حرفه را آموخت، تصميم گرفت كه براي خود به طور مستقل كار كند و از اين رو شركتي تحت عنوان «Kenneth Cole» بنا كرد تا در زمينه طراحي كفش و مدهاي جديد آن به كار بپردازد. در ابتداي امر اروپا و بازارهاي كفش آن را نشانه گرفت، اما از آنجا كه هيچ‌كس با نام او آشنايي نداشت، كار با سرعت بسيار اندكي جلو مي‌رفت تا اين‌كه در اولين نمايشگاهش در هتل هيلتون «Manhathan» توانست با درخشش فوق‌العاده‌اش سري در ميان سرها درآورد. روند كار اينگونه بود كه جهت اجاره هريك از غرفه‌ها در اين نمايشگاه مي‌بايست پول كلاني هزينه مي‌شد و از آنجا كه « Kenneth » چنين توانايي را در خود نمي‌ديد تصميم گرفت كاري متفاوت از ديگران انجام دهد. او با زيركي هرچه تمام‌تر نام شركتش را به «Production Kenneth Cole» تغيير داد و اينگونه ادعا كرد كه يك كمپاني توليد فيلم دارد و قصد دارد فيلمي بسازد تحت عنوان «تولد يك شركت توليدي كفش» و آن را در نمايشگاه به نمايش درآورد. مسئولين نمايشگاه به راحتي با طرح او موافقت كردند و « Kenneth » توانست در طي مدت دو روز و نيم با نمايش فيلم در هتل هيلتون، چهار هزار كفش خود را به فروش برساند و اينگونه بود كه تجارت او آغاز شد.
    در سال 1985 با استفاده از اين ترفند،‌ با يك تير دو نشانه زد. در اين سال او به تبليغات جهت لزوم آگاهي مردم از بيماري ايدز پرداخت و يك فيلم تبليغاتي جهت هشدار در مورد اين معضل ساخت. اگرچه افراد حاضر در اين فيلم همه با پاي برهنه حركت مي‌كردند و هيچيك كفشي برپا نداشت، اما بسيار موفقيت‌آميز بود چرا كه هم خود را در جرگه مبارزان ايدز معرفي كرده بود و هم نام و مارك خود را بيش از پيش مشهور ساخته بود.
    اين روند او همچنان ادامه داشت. در مرحله بعد به ديگر معضلات اجتماعي همچون روابط نامشروع خطرناك و همچنين مساله بي‌خانمان‌ها روي آورد و در مورد اين مسائل فيلم‌هاي تبليغاتي تهيه كود. حال او ديگر علاوه بر يك توليدكننده و طراح، به نام يك انسان بشردوست نيز شناخته شده بود. در موارد متعدد و در مناسبت‌هاي گوناگون مقداري از سود فروش خود را به موسسات گوناگون كه به معضلات اجتماعي مي‌پرداختند، مي‌بخشيد و آن‌ها را در اين راه ياري مي‌نمود.
    در سال 1986، « Kenneth » با «Mario Cuomo» دختر فرماندار سابق نيويورك ازدواج كرد و از اين طريق وارد عرصه سياست شد. پيشرفت او در اين عرصه نيز همچون تجارت با زيركي همراه بود و توانست به سرعت با خانواده «كلينتون» و «كندي» رابطه دوستانه نزديكي برقرار كند؛ تا جايي كه «بيل كلينتون» او را يكي از هم‌بازي‌هاي گلف خود مي‌داند و روزهاي تعطيلش را با او مي‌گذراند.
    در سال 1988 « Kenneth » دامنه فعاليت‌ تجاري خود را گسترش داد و وارد بازار عينك‌هاي آفتابي شد. در سال 1994 نيز با ورود كامل او به عرصه پوشاك مردانه و زنانه و طراحي انواع لباس‌هاي مختلف چنان شهرتي از آن خود كرد كه بعدها هيچ‌كس از ورود مارك، « Kenneth Cole» به بازار كيف و ساعت متعجب نشد.
    در حال حاضر با داشتن بيش از 80 شعبه و 4500 مغازه كه اجناس او را به فروش مي‌رسانند، « Kenneth Cole» امپراطور قلمرويي است كه تنها در سال 2004 درآمدي معادل 515 ميليون دلار داشته است. او همچنين قصد دارد كه با استفاده از نام و شهرتش وارد عرصه سياست نيز شود و در اين زمينه به فعاليت‌هاي جدي‌تري بپردازد.

  20. 2 کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •