تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 15 اولاول 1234567814 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 146

نام تاپيک: ◄◄ تاپیـــــک جـــــامـــــع انـــــواع ســــرطــــان ها ►►

  1. #31
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض كاربرد درمان‌هاي جايگزين در كودكان مبتلا به سرطان !

    اگرچه درمان‌هاي جايگزين Alternative Medicine (AT) كه با عنوان‌هايي مثل درمان‌هاي مكمل، غيرآلوپاتيك، غيرمتداول، كل‌نگر يا درمان‌هاي طبيعي از آن‌ها ياد مي‌شود، روز به روز در ميان مردم بيشتر شناخته شده و بهره‌گيري از آنها در بين جوامع مختلف در حال افزايش است، اما متاسفانه بطور گسترده و موازي با استقبال مردم، توسط پزشكان و متخصصان مورد توجه و تاييد قرار نگرفته است. نمونة اين درمان‌هاي جايگزين شامل: ماساژ درماني، طب سوزني، انرژي‌هاي شفابخش، تصويرسازي ذهني، نيايش و استفاده از گياهان دارويي براي درمان است.
    براساس آمار و اطلاعاتي كه در سال 1990 در آمريكا جمع‌آوري شده، تعداد افرادي كه به متخصصان درمان‌هاي طبيعي مراجعه كرده‌اند نسبت به افرادي كه به متخصصان و پزشكان مراجعه كردند، بيشتر بوده‌است. دليل بيماراني كه از درمان‌هاي جايگزين استفاده كردند، نارضايتي از طب آلوپاتيك، علاقمندي به استفاده از شيوه‌هاي طبيعي و شفايابي طبيعي بوده است.
    بر اساس تحقيقاتي كه انجام شده آمار استفاده از روش‌هاي درماني جايگزين و مكمل در افرادي كه از بيماري‌هاي مزمن يا سرطان رنج مي‌برند نسبت به افرادي كه دچار ناراحتي‌هاي سطحي و زودگذرند، بيشتر است. آمار نشان داده است 20 تا 50 درصد از بيماران مبتلا به سرطان از درمان‌هاي جايگزين استفاده كرده‌اند و يا به استفاده كردن از آن فكر مي‌كنند. هرچند كه بيشتر تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده در مورد استفاده از درمان‌هاي جايگزين در درمان سرطان درافراد بزرگسال است اما 2 تحقيقي كه اخيرا در اين زمينه صورت گرفته، كاربرد درمان‌هاي جايگزين را در كودكان مبتلا به سرطان و خانواده‌هايشان بررسي كرده است.
    نتايج اولين نظرسنجي در سال 1977 از 69 خانواده‌اي كه كودك سرطاني داشته و به مركز مطالعاتي اندرسن مراجعه مي‌كردند نشان داد كه 9 درصد آن‌ها از درمان‌هاي جايگزين براي درمان كودكان بهره‌ برده و 6 درصد خانواده‌ها به استفاده از اين شيوه‌ها تمايل داشته‌اند.
    در نظر سنجي ديگري كه در سال 1994 در استراليا انجام شد مشخص شد 46 درصد از 48 كودكي كه مبتلا به سرطان بودند، حداقل از يكي از شيوه‌هاي درماني طب جايگزين استفاده كرده‌اند. متاسفانه كمتر از نيمي از اين خانواده ها، اين موضوع را با پزشك كودك خود درميان گذاشته بودند.
    در تحقيق پيش رو برخلاف ساير تحقيقات انجام شده در اين مورد، گروه كنترل براي مقايسه در نظر گرفته شده است. بنابراين گروهي از كودكان مبتلا به سرطان و گروهي از ساير كودكان كه به سرطان مبتلا نبوده و فقط براي چكاپ يا درمان‌هاي سطحي مراجعه مي‌كردند، تشكيل شد.


    مصاحبه‌كنندگان – متخصصان كلينيك ـ در مورد روش تحقيق و درمان‌هاي جايگزين تعاريفي به والدين كودكان ارائه دادند، اگر يكي از والدين در مورد شيوه يا مرحله خاصي از درمان‌ سئوالي داشت يا موضوعي را درك نمي‌كرد، مصاحبه‌كنندگان موظف بودند ابهامات ذهن آنها را برطرف كنند. والدين به 30 پرسش مصاحبه كنندگان پاسخ دادند. اين پرسش‌ها مسائل اقتصادي، اجتماعي، جنس، سن، نژاد، درآمد، وضعيت اجتماعي، تحصيلات و … را پوشش مي‌داد. والدين كودكان مبتلا به سرطان در مورد عوارض و ضررهاي احتمالي، شيوه تشخيص، زمان تشخيص و مراحل كار، چگونگي تخفيف پيداكردن بيماري و زماني عود آن، سوالاتي را با مصاحبه كنندگان در ميان گذاشتند.
    آناليز آماري
    آناليز آماري اين تحقيق به وسيله سيستم آناليز آماري SAS انجام و از شيوه‌هاي آماري X2 براي بررسي رابطه بين تحقيق و فاكتورهاي فهرست شده، استفاده شد.
    براي تنظيم و تعديل تفاوت‌هاي توزيع آماري در گروه كنترل و گروه اصلي، آناليز چند متغيره براي رسيدن به پاسخي منطقي انجام شد و شيوه‌هاي خاص از درمان‌هاي جايگزين، به عنوان مجموعه‌اي از متغييرهاي دو بخشي در اين تحقيق ثبت شد. درآمد خانواده، قوميت، محل زندگي بيماران همگي ارتباط مستقيمي با شيوه و نوع درمان انتخابي داشت.
    در اين تحقيق گروه‌ها بر اساس نژاد، درآمد و وضعيت خانوادگي طبقه‌بندي شدند.
    مراجعه گروه كنترل به كلينيك به دليل بيماري‌هاي گوش، گلو و بيني، مشكلات پوستي و يا براي چكاپ عمومي بوده است. در ميان گروه بيماران سرطاني، عموما نوع سرطان كودكان، سرطان خون (30 درصد) و تورمورهاي بدخيم سرطاني (22 درصد) گزارش شده است. (جدول ا)

    فاكتورهاي آماري
    هر دو گروه در تحقيق از لحاظ جنس، تحصيلات والدين، وضعيت و طبقه خانوادگي و جمعيت خانواده و ... وضعيت مشابهي داشتند. اما در خصوص توزيع نژاد، درآمد، خانواده و وضعيت تاهل تفاوت‌هايي بين 2 گروه وجود داشت. (جدول 2) تعداد خانواده‌هاي سفيد پوست در گروه سرطاني‌ها نسبت به گروه كنترل بيشتر بود. همينطور، بيش از نصف خانواده‌هاي سرطاني درآمدي بيش از 20 هزار دلار داشتند در حاليكه در گروه كنترل فقط 25 درصد خانواده‌ها درآمدي در اين سطح داشتند.
    روي هم رفته، 65 درصد گروه بيماران سرطاني و 51 درصد گروه كنترل از برخي از روش‌هاي درمان‌هاي جايگزين استفاده كرده‌ بودند، و با حذف شيوه‌هاي درماني چون، نيايش و دعا درماني، 42 درصد از گروه كنترل و 45 درصد از گروه سرطاني‌ها از شيوه‌هاي ديگر درمان‌هاي جايگزين استفاده كرده‌اند. (جدول 2)

    استفاده از روش‌هاي جايگزين
    در جدول 3 تعداد افرادي را كه در هر گروه با در نظر گرفتن درآمدهاي خانواده از شيوه‌هاي درماني جايگزين استفاده كرده‌اند، مشاهده مي‌كنيد. همينطور تفاوت آشكاري بين گروه كنترل و گروه سرطاني‌ها در خصوص انتخاب اين شيوه‌ها با توجه به گوناگوني نژاد، درآمد، وضعيت تاهل در انتخاب سه شيوه درماني ماساژدرماني (P=0.0013)، درمان‌هاي فولكور منطقه (P=0.058) و نيايش و دعا درماني (P=0.014) متفاوت بوده است.
    يكي از اشتراكات اين دو گروه در انتخاب درمان‌هاي جايگزين نيايش و دعا درماني بود. در گروه سرطاني‌ها 64 درصد و در گروه كنترل 40 درصد افراد از اين شيوه استفاده مي‌كردند. ديگر شيوه‌هاي درماني مثل ماساژدرماني 25 درصد، درمان‌هاي روحاني و معنوي 21 درصد در گروه كنترل و درمان‌هاي روحاني و معنوي و ورزش به طور مساوي 16 درصد افراد در گروه سرطاني ها مورد استفاده داشته است. مصرف داروهاي گياهي و ويتامين‌هاي مختلف نيز در دو گروه سرطاني و كنترل به ترتيب 16 و 10 درصد افراد اين دو گروه بوده است و هيچ كدام از اين دو گروه تمايلي به استفاده از شيوه هيپنوتيزم براي درمان نداشته اند. (جدول 3)

    دلايل استفاده از درمان‌هاي جايگزين و منابع اطلاعاتي آن
    والدين دلايل مختلفي را براي استفاده از درمان‌هاي جايگزين، به ويژه ايمان داشتن به اثرات شفابخشي نيايش و دعا مطرح كردند. (جدول 4)
    با اين وجود. 60 درصد والدين نتوانستند دليل مشخصي را در اين زمينه بيان كنند. تنها 5 نفر بودند كه نارضايتي خود را از درمان‌هاي سنتي و طبيعي اعلام كردند هرچند گروه تحقيق هيچ رابطه‌اي را بين عدم رضايت والدين با مصرف داروهاي سنتي و استفاده از درمان‌هاي جايگزين پيدا نكرد.
    در ميان بيماراني كه از درمان‌هاي جايگزين استفاده مي‌كردند 59 درصد والدين كودكان سرطاني و 56 درصد والدين كودكان گروه كنترل، در مورد درمان‌هاي جايگزين از خانواده و دوستانشان اطلاعاتي بدست آورده بودند. (جدول 5)

    ارتباط با پزشك
    سوال اكثر والدين كودكان سرطاني اين بود، كه آيا مي‌توانند پزشكان كودكانشان را از اين جريان مطلع كنند و در مورد استفاده از درمانهاي طبيعي و طب جايگزين با آنها صحبت كنند يا خير؟ (جدول 6 و 7) در ميان بيماراني كه از درمان‌هاي جايگزين استفاده مي‌كردند، تنها 22 درصد از گروه كنترل در مقايسه با 53 درصد از گروه سرطاني‌ها اين مسئله را با پزشكان خود مطرح كردند.
    براساس آماري كه در دست داشتيم، خانواده كودكان در گروه كنترل كه درآمدي كمتر از 20 هزار دلار داشتند و يا خانواده‌هايي كه از نژاد سفيد نبودند شانس كمتري براي طرح اين موضوع با پزشكان خود پيدا مي‌كردند.

    فاكتورهاي ديگر
    تعداد والديني كه از درمان‌هاي جايگزين براي دردهاي مزمن خود استفاده مي‌كردند بين دو گروه كنترل و گروه سرطاني‌ها تفاوت چنداني نداشت، اما والديني كه خودشان از درمان‌هاي جايگزين استفاده مي‌كردند، استقبال بهتري از استفاده از اين شيوه‌هاي درماني براي كودكانشان داشتند.
    73 درصد والدين در گروه‌ سرطاني‌ها و 92 درصد والدين در گروه كنترل از اين شيوه‌ها هم براي خود و هم براي كودكانشان بهره مي‌بردند.
    از ميان والدين گروه كنترل، 32 درصد آنها معتقد بودند كه اگر كودكانشان مبتلا به سرطان بودند، آنها نيز از درمان‌هاي جايگزين براي درمان آنها استفاده مي‌كردند، صرف نظر از اينكه سرطان كودكانشان با درمان‌هاي متداول نيز درمان مي‌شود.

    شرح موضوع
    اين مطالعه در حقيقت كاربرد درمان‌هاي جايگزين را در خانواده هايي كه كودكاني مبتلا به سرطان دارند و جمعيتي از كودكان كه براي مراقبت‌هاي روزانه و يا درمان بيماري‌هاي مختصر و سرپايي به كلينيك مراجعه كردند، بررسي و مقايسه مي‌كند. داده‌ها نشان مي‌دهد كه استفاده از درمان‌هاي جايگزين تنها محدود به كودكاني نيست كه گرفتار بيماري‌هاي سخت و ناعلاج هستند بلكه توسط افرادي كه مبتلا به بيماري‌هاي ديگري نيز هستند استفاده مي‌شود.
    ارائه تعريف واحدي از درمان‌هاي جايگزين، كمي بحث برانگيز است. كلمه جايگزين، كلمه‌اي گمراه كننده است، كه دلالت بر استفاده از درماني‌دارد كه جايگزين درمان‌هاي متداول و رايج مي‌شود.
    بسياري از تكنيك‌هاي درمان‌هاي جايگزين ممكن است به عنوان بخشي از استانداردهاي درماني و طبي مورد استفاده قرار گيرد. به عنوان مثال، تكنيك‌هاي آرام‌بخشي، تصويرسازي و خود هيپنوتيزمي خيلي اوقات توسط متخصصين تومورشناسي براي كمك كردن و كاهش پروسه درد در كودكان مبتلا به سرطان آموزش داده مي‌شود.
    اگر چه برخي از اين درمان‌ها در بيمارستان‌ها استفاده‌ مي‌شود، جالب است بدانيد كه ماساژدرماني و تكنيك‌هاي آرام‌بخشي بيشتر در گروه كنترل كاربرد داشته تا در گروه سرطاني‌ها.

    اگرچه بسياري از والدين در مورد چگونگي اثرات دعا و نيايش به عنوان يكي از شيوه‌هاي درمان‌هاي جايگزين مشتاق بودند، ولي در اين تحقيق، نيايش و دعا مورد مطالعه و بررسي قرار نگرفته؛ چرا كه نيايش‌درماني تا كنون براي درمان بيماري خاصي به كار نرفته، ضمن آن‌كه تعداد كمي از پزشكان نيايش و دعادرماني را براي درمان تجويز مي‌كنند يا آن را به عنوان بخشي از درمان‌هاي استاندارد مي‌شناسند.
    علت اصلي اين است كه مذهب و باورهاي اعتقادي در دانشگاه‌ها و مدرسه‌هاي عالي پزشكي تدريس نمي‌شود و از طرفي تدريس اين دروس در رشته‌هاي پزشكي شايد بي‌جا و نامناسب به نظر بيايد. با اين وجود، پزشكان در تلاش‌اند تا قانون و قاعده حالات معنوي و نيايش و دعا را در امر شفا و درمان بيماري‌ها در كنفرانس با حمايت انستيتو ملي سلامت بررسي و مطالعه كنند.
    در اين تحقيق، كاربردهاي درمان‌هاي جايگزين را دركنار درمانهاي رايج بررسي كرديم. براساس تعريف، هيچ يك از موضوعات ما در استانداردهاي درماني رد نشد، اگر چه ارزشيابي اين امر به طور رسمي صورت نگرفته است.
    ما درمان‌هاي جايگزين را شيوه‌هايي تعريف مي‌كنيم كه توسط پزشكان براي بيمار تجويز نمي‌شود و يا جزو درمان‌هاي متداول نيست.

    نتايج تحقيق نشان داد به طوركلي 51 درصد از كودكان مراجعه‌كننده به كيلينك از درمان‌هاي جايگزين استفاده مي‌كردند، در حالي كه در تحقيقي مشابه در سال 1994 در كانادا اين آمار 11 درصد ذكر شده است. همين مسئله گوياي كاربردي‌تر شدن درمان‌هاي جايگزين (به استثناي نيايش و دعادرماني، درمان‌هاي خانگي و بي‌تجويز) و نهايتا توجه بيشتر متخصصان و پزشكان در اين حوزه است. با حذف شيوه‌هاي درماني ذكر شده و آناليز داده‌ها اين نتيجه به دست آمد كه 39 درصد بيماران هنوز از درمان‌هاي جايگزين استفاده مي‌كنند و اين ميزان باز هم نسبت به تحقيقي كه در كانادا صورت گرفته رقم بالاتر و قابل توجهي است.
    در تحقيق انجام شده، تفاوت‌هايي بين استفاده از شيوه‌هاي درمان‌هاي جايگزين با ديگر تحقيق‌ها به چشم مي‌خورد. به عنوان مثال بيماران كانادايي براي درمان علاقه بسياري به استفاده از هوميوپاتي، ناتروپاتي و طب سوزني داشتند و بيماران استراليايي هيپنوتيزيم، تصويرسازي ذهني و ريلكسيشن را به شيوه‌هاي درماني ديگر ترجيح مي‌دادند. در حالي كه بيماران شركت‌كننده در اين تحقيق، اغلب نيايش و دعادرماني، ماساژدرماني، شفا بخشي روحي و معنوي و ريلكسيشن را به عنوان درمان‌هاي جايگزين مفيد و مورد علاقه خود براي درمان انتخاب مي‌كردند و به ندرت تمايل به استفاده از طب سوزني و يا هوميوپاتي داشتند. شفابخشي روحي و معنوي نيز اغلب توسط گروه سرطاني استفاده مي‌شد كه تنها درصد كوچكي از بيماران استراليايي خواهان استفاده از آن بودند. وجود اين تفاوت‌ها و سليقه‌هاي مختلف در انتخاب شيوه‌هاي درماني قطعا به وجود تفاوت‌هاي فرهنگي، قومي، نژادي و يا فاكتورهاي ديگري كه قبلا ذكر شد وابسته است.

    تاثير نيايش و دعا درماني در بهبود حال كودكان سرطاني
    بسياري از خانواده‌هاي كودكان سرطاني تمايل زيادي به استفاده از نيايش و دعا درماني داشتند. علت اصلي اين امر را اغلب اين چنين بيان مي‌كردند كه، پاكي و معصوميت كودكان مبتلا آنها را وادار مي‌كند تا از هر وسيله‌اي براي تسلي، آرامش، و تقويت روحي و تسكين دردهايشان كمك بگيرند.
    به همين سبب نيايش و دعا به عنوان شيوه‌اي از درمان به شكل وسيعي توسط متخصصان مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت، نتيجه اين بررسي شواهد گيج‌كننده‌اي را مشخص كرد. مارويك يكي از متخصصان و علاقه‌مندان درمان‌هاي طبيعي، 115 مقاله را در مورد نيايش و خواندن دعا و نماز و تاثيرات آن براي كسب سلامتي بررسي كرد. براساس گزارش او 37 نمونه از اين مقالات اثرات مثبت نيايش و دعا درماني، 47 مورد اثرات منفي نيايش و دعا درماني را بررسي كرده بودند و 31 مورد هيچ كدام از اين اثرات را بررسي نكرده‌بودند. همكاران وي كينگ و بوشويچ در مطالعاتشان به اين نتيجه رسيدند كه بسياري از بيماران مبتلا به بيماري‌هاي سخت و ناعلاج تمايل زيادي دارند تا با پزشكانشان در مورد زندگي روحي – معنوي خود صحبت كنند، و يا پزشكانشان در مورد اين مسائل سوالاتي از آنها بپرسند. براساس تحقيقات اين دو، 48 درصد از بيماران تمايل دارند تا به همراه پزشك معالجشان نيايش كنند و دعا بخوانند يا در مراسم نمازگذاري شركت كنند و 42 درصد معتقدند كه پزشك موظف است در مورد تجربيات روحي- رواني بيمار و دنياي معنوي او مسائلي را مطرح كند واو را راهنمايي كند. چرا كه آنها معتقدند كه تمرين‌هاي روحي – معنوي و نيايش و دعا موجب مي‌شود اين افراد شرايط مطلوب‌تري براي درمان و تحمل دوره درمان و بيماري خود داشته باشند.
    بنابراين به نظر مي‌رسد با توجه به فراواني درمان‌هاي جايگزين و كاربرد آنها و تمايل روبه افزايش مردم در بهرمندي از اين شيوه‌ها، پزشكان و متخصصان آلوپاتيك مي‌بايست با ديد ديگري به اين جريان بزرگ نگاه كنند، و حداقل از بيمارانشان در مورد روش‌هاي درماني جايگزيني كه قبل از مراجعه به آنها تجربه كرده‌اند، پرس‌وجو كنند.
    مطالعات نشان داده والدين بيمار يا افرادي كه از اين نوع درمان‌ها استفاده مي‌كنند از طرح اين مسئله با پزشكان معالج خود ترس دارند. اگر چه در بيشتر موارد طرح موضوع با پزشكي منجر به مشاجره‌هاي ناراحت‌كننده مي‌شود ما توصيه مي‌شود حتما استفاده از هر نوع درمان‌هاي مكمل و جايگزين را با پزشك معالج‌تان در ميان بگذاريد. اين امر ضمن آن‌كه به بهبود روابط شما و پزشكتان كمك مي‌كند، تاثير بسيار خوبي در تشخيص، تجويز پزشكتان دارد.
    دكتر اسپيگل بالت يكي از متخصصان شركت كننده در اين پروژه، تاكيد زيادي بر برقراري اين نوع رابطه بين بيمار و پزشك دارد، او براي پزشكاني كه علاقمند به برقراري رابطه درست و مفيد با بيمارانشان در مورد استفاده از درمان‌هاي طبيعي هستند، دو پيشنهاد دارد: اول اينكه پزشكان علاقمند به اين مطلب مي‌بايست به طور منظم اطلاعاتي در مورد درمان‌هاي جايگزين و طبيعي كسب كنند، دوم، قضاوت‌هاي شخصي خود و دوستانشان را در مورد اين درمان‌ها فراموش كنند و به تحقيقات و مطالعاتي كه در اين زمينه انجام مي‌شود مراجعه كنند. به اين ترتيب آنها مي‌توانند با بيمار خود رابطه بهتري برقرار كنند و در صورتي كه بيمار درك درستي از اين شيوه‌ها نداشت او را در اين زمينه راهنمايي كنند.

  2. #32
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض سرطان تيروئيد !

    تعريف : کانسر تيروئيد بعلت سلولهاي بدخيم در غده تيروئيد ايجاد مي شود .
    رشد بدخيم در غده تيروئيد را سرطان ( کانسر ) تيروئيد مي گويند که به آن تومور تيروئيد نيز گفته مي شود .
    علل و عوامل خطر ساز :
    کانسر تيروئيد در هر سن و جنس مي تواند رخ دهد . افرادي که تحت پرتودرماني ( درمان با اشعه ) در ناحيه گردن قرار گرفته اند در معرض خطر بيشتري هستند .
    درمان با اشعه در دهه ۱۹۵۰ به طور معمول در کودکان براي درمان غده تيموس بزرگ . آدنوئيد ( لوزه سوم ) و لوزه هاي بزرگ و بعضي اختلالات پوستي مثل آکنه و عفونت هاي قارچي سر بکار ميرفت .
    افرادي که در کودکي اشعه دريافت کرده اند در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به سرطان تيروئيد هستند ( البته امروزه ديگر براي درمان بيماريهاي فوق هيچگاه از پرتوتابي به ناحيه سر و گردن استفاده نمي شود .
    پرتو تابي به ناحيه گردن در بزرگسالي خطر سرطان تيروئيد را مقدار بسيار کمي زياد مي کند .
    عامل خطر ديگر ، مثبت بودن سابقه فاميلي سرطان تيروئيد است .
    تشعشعات حاصل از سلاح هاي اتمي نيز از عوامل ايجاد سرطان تيروئيد به شمار مي روند .
    سرطان تيروئيد انواع مختلفي دارد :
    سرطان پايپلري تيروئيد که شايعترين نوع سرطان تيروئيد مي باشد و بيشتر در خانمها و کودکان ديده مي شود.
    اين سرطان ديرمتاستاز مي دهد ( پخش شدن سلولهاي بدخيم در بدن ) و نسبت به ديگر انواع سرطان تيروئيد کمتر بدخيم است .
    سرطان فوليکولار تيروئيد که ۲۰ تا ۳۰ درصد انواع سرطان تيروئيد را تشکيل مي دهد و خطر متاساز و عود بيشتري دارد .
    در سرطان مدولري سلولهاي غيرتيروئيدي موجود در غده تيروئيد دچار تغييرات بدخيمي مي شوند و در بعضي از خانواده ها تمايل خانوادگي ( به لحاظ ژنتيکي ) براي ابتلا به اين نوع سرطان وجود دارد .
    حدود ۲۰٪ سرطان هاي مدولاري تيروئيد از به ارث بردن ژنهاي بد ايجاد مي شود .
    سرطان آناپلاستيک تيروئيد بدخيم ترين نوع سرطان در غده تيروئيد است . خوشبختانه اين سرطان نادراست اما به سرعت متاساز مي دهد ، به درمان با يُد راديواکتيو پاسخ نمي دهد .
    پيشگيري :
    در حال حاضر هيچ راه پيشگيري وجود ندارد . پرهيز از تابيدن اشعه X به ناحيه گردن مگر در مواقع ضرور ي الزامي است . کسانيکه سابقه پرتوتابي به ناحيه گردن دارند مي بايد جهت شناسايي و تشخيص و درمان زودهنگام اقدام کنند .
    علائم و نشانه ها :
    بزرگي تيروئيد يا ندول در غده تيروئيد
    خشونت صدا يا تغييرات صدا
    سرفه و يا سرفه همراه خون
    بلع مشکل
    معاينه باليني مي تواند وجود توده در تيروئيد يا ندول هاي تيروئيد را شناسايي کند همچنين غدد لنفاوي گردن در معاينه باليني بررسي مي شود . سرطان هاي تيروئيد با تهاجم به غدد لنفاوي مي توانند باعث بزرگي آنها بشوند .
    آزمايش هايي که براي شناسايي سرطان تيروئيد انجام مي شوند :
    نمونه برداري ( بيوپسي ) از تيروئيد که به تشخيص سلول هاي سرطاني و نوع آنها کمک مي کند .
    سونوگرافي از تيروئيد که به شناسايي توده ها در تيروئيد کمک مي کند .
    اسکن تيروئيد که به بررسي ندول هاي تيروئيد و فعاليت سلولي در ندول ها کمک مي کند .
    لارنگوسکوپي که در صورت بوجود آمدن تغييرات صوتي به بررسي و مشاهده طناب هاي صوتي کمک مي کند .
    اندازه گيري کلسي تونين سرم در موارد مشکوک به سرطان مدولاري تيروئيد و تيروگلوبولين در موارد سرطان پايپلري و فوليکولار که سطوح آنها افزايش مي يابد . سرطان هاي تيروئيد ممکن است باعث تغييراتي در هورمونهاي تيروئيدي T3 , T4 ,TSH بشوند .
    آيا سرطان تيروئيد قابل پيشگيري است
    بيشتر مردمي که دچار سرطان تيروئيد مي شوند هيچ عامل خطري ندارند . لذا پيشگيري در بيشتر موارد امکان پذير نيست .
    بعضي از پزشکان اعتقاد دارند پرتوهاي اشعه X که در کودکي به ناحيه گردن تابيده شده ممکن است باعث سرطان تيروئيد شود ، به همين خاطر بهتر است که در کودکان تا حدامکان از اشعه X مگر در موارد ضروري استفاده نشود.
    با توجه به در دسترس بودن تست هاي ژنتيکي براي شناسايي سرطان مدولري تيروئيد ( يکي از انواع سرطان تيروئيد ) ، بيشتر موارد خانوادگي سرطان مدولري قابل شناسايي و پيشگيري است . وقتي که يکي از افراد خانواده دچار سرطان مدولري شد بقيه افراد آن خانواده مي بايست مورد بررسي قرار گيرند .
    اگر يکي از افراد خانواده شما دچار سرطان تيروئيد از نوع مدولاري است شما بايد در اولين فرصت به پزشک متخصص غدد مراجعه کرده و جهت بررسي ژنتيکي مورد آزمايش قرار گيريد . اگر آزمايش ژنتيکي شما مثبت باشد . ( مستعد به تغييرات بدخيم در تيروئيد باشيد ) حتي اگر شما هيچ علامت باليني نداشته باشيد ، مي بايد تحت عمل جراحي تيروئيد قرار گيريد .
    چرا که عمل جراحي تيروئيد تنها راه پيشگيري از اين نوع سرطان در آينده است .
    بعد از عمل جراحي ، شما تحت درمان با هورمون هاي تيروئيدي به صورت قرص قرار خواهيد گرفت . منبع :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  3. #33
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض نتایج پنج سال بررسی از هفت هزار تحقیق در مورد سرطان!

    نتایج پنج سال بررسی از هفت هزار تحقیق در مورد سرطان

    در آخرین روز ماه اکتبر امسال (2007) نتایج گسترده ترین تحقیقات در رابطه با ارتباط سرطان و چاقی از طرف انستیتوی تحقیقات آمریکا و بنیاد جهانی تحقیقات سرطان به گونه همزمان به محافل پزشکی و علمی ارایه شد. نتیجه این تحقیقات که گسترده ترین تحقیقات جهان در رابطه با پیشگیری از سرطان است، تاکید بر آن دارد که بیش از یک سوم (33 درصد)انواع سرطانها به چگونگی تغذیه و روش زندگیبیماران مربوط می شود.
    تفسیر نویسنده مقاله پس از مطالعه این تحقیقات جدید که تماما در ارتباط با اهمیت تغذیه و ورزش است، این است که اکنون که از لحاظ آماری مسلم شده بیش از سی درصد از سرطانها در رابطه با تغذیه ناسالم است اگرفاکتور خطر کشیدن سیگار ـ که از مدتها قبل به عنوان یکی از مهمترین عوامل بروز سرطان شناخته شده است ـ را نیز به آن 33 درصد عامل تغذیه اضافه کنیم، پس می توان حداقل در سطح آماری نتیجه گرفت که 33 درصد فاکتور تغذیه ناسالم به علاوه حدود 30 درصد خطرات سیگار، یعنی حداقل از لحاظ آماری شصت درصد از سرطانها با روش زندگی افراد رابطه ی تقریبا مستقیم دارند.
    آنچه که رعایت پیشنهادات بنیاد جهانی تحقیقات سرطانی را برای بسیاری پیچیده تر می کند آن است که در جمع بندی یافته ها نشان داده شده که مصرف مشروبات الکلی حتی به میزان حدود فقط 18 گرم در روز خطر ابتلا به سرطان را به گونه ای بارز افزایش می دهد. در اصل تحقیق ذکر شده که از هر گونه مشروبات الکلی از جمله آبجو، شراب، و بویژه انواع Distilled شده باید خودداری شود چون حتی کمترین مقدار مصرف خطر ابتلا به سرطان را افزایش می دهد.
    از سوی دیگر در این تحقیقات انواع گوشتهایی که در کارگاهها بسته بندی می شوند از قبیل کالباس، سوسیس و آنچه که اصطلاحاً Processشده است درصدر مواد غذایی خطرناک قرار گرفته اند. تفسیر نویسنده آن است که به طور کلی تمام مواد پروتئینی که در قوطی یا بسته بندی (غیر یخ زده) کنسرو شده باشند شامل این دسته از مواد مضر و سرطان زا می شوند.
    نتیجه این تحقیقات به طور واضح معین می کند که:
    مصرف گوشت حداکثر باید به روزی 75 گرم تقلیل داده شود.
    در اصل تحقیقات WCRFUKهیچ اشاره ای به پرچربی یا کم چربی بودن گوشت نشده است و گوشتهای قرمز ـ گوسفند، گاو و خوک ـ در یک رده قرار داده شده اند. تفسیر اینکه چرا چیزی راجع به گوشت پرچربی یا کم چربی ذکر نشده و با توجه به آنکه این عظیم ترین تحقیقات جهان در رابطه با تغذیه و سرطاناست، احتمالا آن است که اغلب این 7000 تحقیق آنچنان مصرف گوشت قرمز را مضر تشخیص داده اند که بحث در مورد چربی آن شباهت به بحث بد یا بدتر بودن سیگار معمولی یاLight پیدا می کند. به علاوه آنکه در چنین نتیجه گیری علمی، مقدار چربی گوشت مصرف شده توسط بیماران قابل محاسبه علمی نیست.
    در نتیجه گیری این تحقیقات گسترده سرطانی می خوانیم:
    مهمترین یافته این تحقیقات آن است که چربی اضافی بدن درصد ابتلای به انواع سرطانها را افزایش می دهد.
    اکنون پیامد این تحقیقات آن است که چربی اضافی بدن بخصوص در اطراف کمر و شکم با ازدیاد احتمال ابتلای به سرطانهای روده بزرگ (Colon)، کلیه ها، لوزالمعده(Pancreas) ، سرطان رحم، سرطان لوله مری (Esophagus) و سرطان سینه زنان در دوران پس از یائسگی مربوط است.

    توصیه های بنیاد جهانی تحقیقات سرطان در رابطه با تغذیه
    1ـ تا سرحد امکان سعی کنید که بدون آنکه به مرحله لاغری برسید چربی اضافی بدن خود را کاهش دهید. شواهد قانع کننده موید آن است که اضافه وزناحتمال ابتلا به انواع سرطان را افزایش می دهد.
    2ـ فعالیت بدنی حداقل 30 دقیقه در روز
    3ـ از نوشیدن نوشابه های شکردار اجتناب کنید. از خوردن غذاهای پر کالری و پروسه شده خودداری کنید.
    4ـ از انواع سبزیجات و میوه ها استفاده کنید. نان سبوس دار و غلات نه تنها احتمال ابتلا به سرطان را کاهش می دهد، بلکه به کاهش وزن نیز کمک می کند.
    5ـ خوردن گوشت قرمز را محدود کنید. از مصرف گوشتهای پروسه شده (کالباس، سوسیس، ژامبون) تا حد امکان خودداری کنید. مصرف گوشت پخته شده حداکثر 500 گرم در هفته.
    6ـ از مصرف هر گونه نوشابه الکلی خودداری کنید. حداکثر دو گیلاس برای آقایان و یک گیلاس برای زنان.
    7ـ از مصرف غذاهای پرنمک یا کنسروهایی که نمک آلوده هستند خودداری نمایید.
    8ـ از قرصهای ویتامین (Supplements)برای حفاظت خود در برابر ابتلای به سرطان استفاده نکنید.
    9ـ توصیه می شود مادران در شش ماهه اول پس از زایمان فقط با شیر خود طفل را تغذیه کنند.
    10ـ افرادی که تحت درمان سرطان قرار گرفته اند پس از اتمام دوره درمان مفاد پیشگیری را رعایت نمایند.
    و در نهایت توصیه می شود سیگار نکشید.

  4. #34
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض

    چرا میزان ابتلا به انواع سرطان در جوامع پیشرفته افزایش یافته است
    چندین سال قبل پروفسور منوچا(M.S.Manocha) رئیس دانشکده بیولوژی دانشگاه براک (Brock University) کانادا در یک سخنرانی اظهار داشت: "من اعتقاد دارم که سرطان عامل ویروسی دارد. احتمالا ما همگی ناقل این ویروس هستیم، اما این ویروس ها در حالت طبیعی و سالم در بدن در حال "خفته و غیرفعال" هستند. عواملی مانند ارثی بودن (Genetics) یا موادی در محیط زیست که سرطان زا(Carcinogenic)هستند، ویروس را فعال می کنند."
    امروزه هزاران ماده کارسینوژنیک شناسایی شده اند، اما تعداد واقعی آنها بسیار زیادتر است. تقریبا تمامی این مواد شیمیایی سرطان زا پس مانده های صنعتی هستند که از طریق هوا، خاک و مخصوصا آب وارد محیط زیست شده و در بدن در سطوح اندک مولکولی ذخیره می شوند. لایه زیرین دریاچه انتاریو که یکی از پنج دریاچه بزرگ آب شیرین جهان است در بعضی نقاط از حدود دو متر لجن صنعتی تشکیل یافته است. حدود سی سال همکاران ما چند مورد ماهی و قورباغه مرده در سواحل این دریاچه پیدا کردند که روی بدن آنها غده سرطانی بزرگتر از یک فندق روییده بود. ما آب این دریاچه را می نوشیم.
    از سوی دیگر از حدود پنجاه سال قبل امکانات سنتز استروئیدهای آنابولیکی (Anabolic Steroids)در سطح گسترده و با قیمت بسیار ارزان برای کمپانی های داروسازی فراهم شده است. به زبان ساده اینها همان هورمونهایی هستند که عامل دوپینگ ورزشی محسوب می شوند. آنابولیک ها به گونه ی شدید خاصیت عضله سازی و ازدیاد وزن دارند. قیمت واقعی آنابولیک ها ناچیز است. مثلا نوع Decadurabulinکه در کانادا هر آمپول آن حدود 250 دلار است، در ایران کمتر از یک دلار پیدا می شود. استفاده از این استروئیدها محتاج به راهنمایی پزشکان متخصص دارد چون عوارض جانبی فراوان دارند. حداقل در رابطه با سرطان روده بزرگ و پروستات شواهد قوی علمی موجود است که استروئیدها یا می توانند باعث بروز این سرطانها شوند و یا حتما اگر تشخیص سرطان داده شده باشد، سرعت انتشار سرطان را تشدید می کنند.
    آنابولیک ها عضلات را به نوع ظاهرا معجزه آسا تقویت می کند و وزن انسان را بالا می برند. متاسفانه به دلیل آنکه در آمریکای شمالی ضوابط واقعی از طرف دولتها در این رابطه اعمال نمی شود در دامداری ها بدون هیچ استاندارد در سطح کیلوگرم استروئید به خورد گاو، گوسفند، خوک و ماکیان می دهند. این استفاده در اروپا از طرف دولتها ممنوع است، اما در آمریکای شمالی که کشورهای سرمایه داری هستند و شرکتهای بزرگ محور اصلی بازار محسوب می شوند،کنترلی وجود ندارد.
    من سالها قبل به منظور نوشتن یک پروژه به یک دامداری بزرگ رفتم. گردن گاوها در یوغ بسته شده بود. پروژکتورهای قوی به چشمان آنان تابیده می شد. به عنوان غذا سطلی از ماده ای که به هیچ وجه ماهیت آن معلوم نبود جلوی گاو گردن بسته قرار داشت. بوی شدید تستسترون که در مکانهای ورزشی بدن سازی حرفه ای از عرق بدن و ادرار به مشام می خورد در این گاوداری محیط را پر کرده بود.
    آندروژن ها معمولا سنتز شیمیایی تستسترون هستند که در آمریکای شمالی نوع قابل استفاده انسانی آنها (Enanthate)یا آندکانوآت هستند. به زبان ساده آنها هورمونهای بیضه هستند که همزمان با ازدیاد شدید اشتهای جنسی تمامی رویش دستگاههای جنسی یک طفل جوان یا سالخورده را کنترل می کنند. در حقیقت همین آندروژن ها معین می کنند که یک طفل به طرف مردانگی یا زنانگی تمایل خواهد داشت.
    تزریق 100 میلی گرم آندروژن به یکانسان، تمام صفات معمول او، عادات جنسی، رویش اعضای جنسی، اشتهای جنسی، پرخاشجویی، عضله سازی، وزن بدن و بسیاری از ویژگی های شخصیتی او را تحت تاثیر قرار می دهد. تزریق یا خوردن چند میلی گرم (هزارم یک گرم) در هفته وقتی همراه با خوردن پروتئین حیوانی باشد از یک جوان لاغر یک فرد قوی، پر انرژی و عضلانی می سازد.
    من در ابتدای یک کتاب مصاحبه با جوانی را گزارش کردم که در گذشته معتاد و بسیار نحیف بود، ولی پس از ترک و اشتغال مرتب به ورزش به دلیل استفاده سنگین و محاسبه شده از استروئیدهای آنابولیکی و مخلوط آنها با سوستانونSustanonبه لقب قهرمان قهرمانان دست یافت. استفاده از هورمونها در دامداری حیوانات را آنطور فربه می کند که مخصوصا در مورد خوک وزن حیوان آنقدر بی رویه زیاد می شود که اگر روی پای خود راه برود پاهایش می شکند.
    تستسترون های آندروژینک (Androgens) بویژه روی دستگاههای جنسی، پستانها و غیره اثر می گذارند. این هورمونهای جنسی مخصوصا از راه نوشیدن شیر از گاو و گوسفند به انسان انتقال می یابند. بالاترین حد تاثیر روی جوانان بخصوص در دوران بلوغ و روی دستگاههای جنسی آنان است. ما هنوز در نسل اول جوانان آندروژنیکی قرار داریم. آندروژنیک ها حتی پستانهای مردان را نیز بزرگ می کند و فرم چانه و باسن آنان را تغییر می دهد. انتقال آندروژنیک ها از راه شیر گاو در دختران جوان سینه ها را بزرگ، کمر آنان را باریک و باسن ها را بالا می کشد. و ظاهرا آنان را خوش اندام می کند، اما هنوز نمیدانیم که بعد از سنین 40ـ50 سالگی چه عوارضی در جوانان هورمونی ایجاد خواهد شد.
    در آمریکای شمالی صنایع دامداری در سطح تیلیارد دلاری هستند و نفوذ آنان چنان قوی است که بازدارنده تحقیقات در رابطه با مصرف شیر و لبنیات می گردد. نوشیدن مستمر شیر گاو امری خلاف طبیعت است. پستانهای مادر پس از دو سه سالگی طفل، قدرت ایجاد شیررا از دست می دهد. در بسیاری از مناطق وسیع جغرافیایی افراد بالغ حتی آنزیم مخصوص هضم شیر (Lactase)ندارند و به همین دلیل نوشیدن شیر ایجاد نفخ شدید و حتی بروز اسهال می کند.
    اختراع یخچال و فراوانی گوشت به دلیل استفاده از هورمونها عادات طبیعی تغذیه افراد ممالک پیشرفته را دگرگون کرده و به احتمال زیاد باعث افزایش انواع سرطانها شده است

  5. #35
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض با مطالعهء انواع سرطانهاي کبد، معمولا مشاهده مي‌شود که سرطانهاي اوليهء کبد

    چرا میزان ابتلا به انواع سرطان در جوامع پیشرفته افزایش یافته است
    چندین سال قبل پروفسور منوچا(M.S.Manocha) رئیس دانشکده بیولوژی دانشگاه براک (Brock University) کانادا در یک سخنرانی اظهار داشت: "من اعتقاد دارم که سرطان عامل ویروسی دارد. احتمالا ما همگی ناقل این ویروس هستیم، اما این ویروس ها در حالت طبیعی و سالم در بدن در حال "خفته و غیرفعال" هستند. عواملی مانند ارثی بودن (Genetics) یا موادی در محیط زیست که سرطان زا(Carcinogenic)هستند، ویروس را فعال می کنند."
    امروزه هزاران ماده کارسینوژنیک شناسایی شده اند، اما تعداد واقعی آنها بسیار زیادتر است. تقریبا تمامی این مواد شیمیایی سرطان زا پس مانده های صنعتی هستند که از طریق هوا، خاک و مخصوصا آب وارد محیط زیست شده و در بدن در سطوح اندک مولکولی ذخیره می شوند. لایه زیرین دریاچه انتاریو که یکی از پنج دریاچه بزرگ آب شیرین جهان است در بعضی نقاط از حدود دو متر لجن صنعتی تشکیل یافته است. حدود سی سال همکاران ما چند مورد ماهی و قورباغه مرده در سواحل این دریاچه پیدا کردند که روی بدن آنها غده سرطانی بزرگتر از یک فندق روییده بود. ما آب این دریاچه را می نوشیم.
    از سوی دیگر از حدود پنجاه سال قبل امکانات سنتز استروئیدهای آنابولیکی (Anabolic Steroids)در سطح گسترده و با قیمت بسیار ارزان برای کمپانی های داروسازی فراهم شده است. به زبان ساده اینها همان هورمونهایی هستند که عامل دوپینگ ورزشی محسوب می شوند. آنابولیک ها به گونه ی شدید خاصیت عضله سازی و ازدیاد وزن دارند. قیمت واقعی آنابولیک ها ناچیز است. مثلا نوع Decadurabulinکه در کانادا هر آمپول آن حدود 250 دلار است، در ایران کمتر از یک دلار پیدا می شود. استفاده از این استروئیدها محتاج به راهنمایی پزشکان متخصص دارد چون عوارض جانبی فراوان دارند. حداقل در رابطه با سرطان روده بزرگ و پروستات شواهد قوی علمی موجود است که استروئیدها یا می توانند باعث بروز این سرطانها شوند و یا حتما اگر تشخیص سرطان داده شده باشد، سرعت انتشار سرطان را تشدید می کنند.
    آنابولیک ها عضلات را به نوع ظاهرا معجزه آسا تقویت می کند و وزن انسان را بالا می برند. متاسفانه به دلیل آنکه در آمریکای شمالی ضوابط واقعی از طرف دولتها در این رابطه اعمال نمی شود در دامداری ها بدون هیچ استاندارد در سطح کیلوگرم استروئید به خورد گاو، گوسفند، خوک و ماکیان می دهند. این استفاده در اروپا از طرف دولتها ممنوع است، اما در آمریکای شمالی که کشورهای سرمایه داری هستند و شرکتهای بزرگ محور اصلی بازار محسوب می شوند،کنترلی وجود ندارد.
    من سالها قبل به منظور نوشتن یک پروژه به یک دامداری بزرگ رفتم. گردن گاوها در یوغ بسته شده بود. پروژکتورهای قوی به چشمان آنان تابیده می شد. به عنوان غذا سطلی از ماده ای که به هیچ وجه ماهیت آن معلوم نبود جلوی گاو گردن بسته قرار داشت. بوی شدید تستسترون که در مکانهای ورزشی بدن سازی حرفه ای از عرق بدن و ادرار به مشام می خورد در این گاوداری محیط را پر کرده بود.
    آندروژن ها معمولا سنتز شیمیایی تستسترون هستند که در آمریکای شمالی نوع قابل استفاده انسانی آنها (Enanthate)یا آندکانوآت هستند. به زبان ساده آنها هورمونهای بیضه هستند که همزمان با ازدیاد شدید اشتهای جنسی تمامی رویش دستگاههای جنسی یک طفل جوان یا سالخورده را کنترل می کنند. در حقیقت همین آندروژن ها معین می کنند که یک طفل به طرف مردانگی یا زنانگی تمایل خواهد داشت.
    تزریق 100 میلی گرم آندروژن به یکانسان، تمام صفات معمول او، عادات جنسی، رویش اعضای جنسی، اشتهای جنسی، پرخاشجویی، عضله سازی، وزن بدن و بسیاری از ویژگی های شخصیتی او را تحت تاثیر قرار می دهد. تزریق یا خوردن چند میلی گرم (هزارم یک گرم) در هفته وقتی همراه با خوردن پروتئین حیوانی باشد از یک جوان لاغر یک فرد قوی، پر انرژی و عضلانی می سازد.
    من در ابتدای یک کتاب مصاحبه با جوانی را گزارش کردم که در گذشته معتاد و بسیار نحیف بود، ولی پس از ترک و اشتغال مرتب به ورزش به دلیل استفاده سنگین و محاسبه شده از استروئیدهای آنابولیکی و مخلوط آنها با سوستانونSustanonبه لقب قهرمان قهرمانان دست یافت. استفاده از هورمونها در دامداری حیوانات را آنطور فربه می کند که مخصوصا در مورد خوک وزن حیوان آنقدر بی رویه زیاد می شود که اگر روی پای خود راه برود پاهایش می شکند.
    تستسترون های آندروژینک (Androgens) بویژه روی دستگاههای جنسی، پستانها و غیره اثر می گذارند. این هورمونهای جنسی مخصوصا از راه نوشیدن شیر از گاو و گوسفند به انسان انتقال می یابند. بالاترین حد تاثیر روی جوانان بخصوص در دوران بلوغ و روی دستگاههای جنسی آنان است. ما هنوز در نسل اول جوانان آندروژنیکی قرار داریم. آندروژنیک ها حتی پستانهای مردان را نیز بزرگ می کند و فرم چانه و باسن آنان را تغییر می دهد. انتقال آندروژنیک ها از راه شیر گاو در دختران جوان سینه ها را بزرگ، کمر آنان را باریک و باسن ها را بالا می کشد. و ظاهرا آنان را خوش اندام می کند، اما هنوز نمیدانیم که بعد از سنین 40ـ50 سالگی چه عوارضی در جوانان هورمونی ایجاد خواهد شد.
    در آمریکای شمالی صنایع دامداری در سطح تیلیارد دلاری هستند و نفوذ آنان چنان قوی است که بازدارنده تحقیقات در رابطه با مصرف شیر و لبنیات می گردد. نوشیدن مستمر شیر گاو امری خلاف طبیعت است. پستانهای مادر پس از دو سه سالگی طفل، قدرت ایجاد شیررا از دست می دهد. در بسیاری از مناطق وسیع جغرافیایی افراد بالغ حتی آنزیم مخصوص هضم شیر (Lactase)ندارند و به همین دلیل نوشیدن شیر ایجاد نفخ شدید و حتی بروز اسهال می کند.
    اختراع یخچال و فراوانی گوشت به دلیل استفاده از هورمونها عادات طبیعی تغذیه افراد ممالک پیشرفته را دگرگون کرده و به احتمال زیاد باعث افزایش انواع سرطانها شده است[/quote]

  6. #36
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض با مطالعهء انواع سرطانهاي کبد، معمولا مشاهده مي‌شود که سرطانهاي اوليهء کبد

    ولی این رو بدونید که
    در هومیوپاتی همیشه برای درمان هر نوع بیماری یه راهی هست!!!!!!!!!!
    ممنون!!!!!!!!
    Last edited by h2006; 07-01-2008 at 23:40.

  7. #37
    پروفشنال h2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    602

    پيش فرض

    با مطالعهء انواع سرطانهاي کبد، معمولا مشاهده مي‌شود که سرطانهاي اوليهء کبد بسيار نادرتر از انواع متاستاتيک مي‌باشند، لذا علت انتخاب اين مطالعه، بررسي وضعيت شيوع انواع اين نوع سرطانها و همچنين بررسي کانون‌هاي متاستاتيک در انواع ثانوي و مطالعهء توزيع بيماري در دو جنس مذکر و مؤنث و سنين مختلف و نشانه‌هاي باليني و آزمايشگاهي شايع در اين بيماري است . اين مطالعه به صورت گذشته‌نگر با استفاده از پرونده‌هاي بيماراتي که در طي سالهاي 1360-1372 با تشخيص سرطان بستري شده‌اند انجام گرفته است . تعداد کل بيماران مبتلا به سرطان در طي اين مدت 813 مورد بوده است ، که از اين تعداد 70 مورد (8 درصد) کل سرطان‌ها را سرطان کبد تشکيل مي‌دهد. تشخيص سرطان کبد براساس علائم باليني، آزمايشگاهي و آسيب‌شناسي بوده است . آنچه از اين مطالعه نتيجه مي‌شود، شيوع بيشتر سرطان اوليه در مردان به ميزان 2/45 برابر نسبت به زنان و برعکس حدوث کمتر سرطان متاستاتيک در مردان به ميزان 0/6 زنان مي‌باشد. همچنين وجود سابقهء ابتلا به هپاتيت ب وجود زمينه سيروز در مبتلايان به سرطان اوليه کبد قابل توجه است و با توجه به اينکه آزمايش HBsAg در کليه بيماران انجام نشده است ، به نظر مي‌رسد که چنانچه اين ازمايش براي همهء بيماران انجام مي‌شد، شايدرقم 27 درصد خيلي بالاتر مي‌بود. ارتباط هپاتيت مزمن ويروسي نوع B با سرطان اوليه کبد مهم است ، زيرا با انجام واکسيناسيون‌هاي به موقع برعليه اين عفونت مي‌توان از بروز اين بيماري خطرناک پيشگيري نمود يا دست کم شيوع آن را در جامعه کاهش داد.

  8. #38
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض سرطان سينه

    [

    سرطان پستان، شايع ترين كنسر در زنان و اولين علت مرگ ناشي از سرطان در زنان ۴۴-۴۰ ساله است. اين بدخيمي، ۳۳% سرطان هاي خانم ها را تشكيل داده و مسؤول ۱۹% از مرگ هاي وابسته به سرطان مي باشد. آمار و شواهد حاكي از افزايش مداوم شيوع سرطان پستان از اواسط دهة ۱۹۴۰ هستند. به عنوان مثال، در ايالات متحدة امريكا اين ميزان از نسبت ۱ به ۱۳ در سال ۱۹۷۰، به ۱ به ۱۱ در سال ۱۹۸۰ و ۱ به ۸ در سال ۱۹۹۶ رسيده است. نسبت ابتلاي زن به مرد مي باشد.


    اپیدمیولوژی
    سرطان پستان يك مسألة مهم اپيدميولوژيك با گسترش جهاني است. ميزان شيوع در زنان آسيايي در مقايسه با امريكا و اروپاي غربي به حدود تا ي رسد. همچنين زنان ساكن كشورهاي صنعتي در مقايسه با سايرين، ريسك ابتلاي بالاتري دارند كه البته كشور ژاپن در اين ميان يك استثناء است. تشخيص كنسر پستان يكي از ناخوشايندترين وقايعي است كه ممكنست در طول زندگي يك زن رخ دهد. اما سعي كنيد بجاي آنكه اجازه دهيد بيماري و استرس بر شما غلبه كند، خود برآن مسلط شويد. بنابر اظهارات پزشكان، ترس از سرطان پستان يك واكنش طبيعي و همه گير است كه شايد بخشي از آن به افزايش آگاهي عمومي دربارة اين بيماري برمي گردد. ضمن آنكه اين مبتلايان به جز بعد فيزيكي، با تأثيرات روحي ناشي از سرطان پستان نيز دست به گريبانند.

    علل :
    در اين بيماري، تكثير بدخيم سلول هاي اپيتليالي پوشانندة مجاري يا لبولهاي پستان رخ مي دهد. مانند تمام بدخيمي هاي اپيتليالي، ميزان بروز سرطان پستان نيز با افزايش سن تدريجاً بالا رفته، ولي از سن قطع قاعدگي شيب اين منحني كاهش مي يابد. سن شروع قاعدگي، اولين بارداري و نيز يائسگي، سه تاريخ مهم تأثير گذار بر وقوع كنسر پستان در زنان هستند. بدين ترتيب كه سن پايين تر شروع قاعدگي، سن بالاتر اولين بارداري و همچنين سن بالاتر بروز يائسگي، ريسك ابتلا را افزايش مي دهند كه اين موارد نشانگر وابستگي اين سرطان به هورمون هاي جنسي است. زناني كه سن شروع قاعدگي آنها ۱۶ سالگي بوده است، حدود ۶۰-۵۰% افراديكه در سن ۱۲ سالگي قاعده شده اند بـه سرطان پستان مبتلا ميشوند.
    به همين ترتيب، اين ريسك در زناني كه سن قطع قاعدگي آنان ۱۰ سال زودتر از متوسط سن طبيعي آن ( ۵۲ سالگي ) است، به ۳۵% سايرين مي رسد يا در زناني كه به واسطة عمل جراحي برداشتن تخمدان ها دچار قطع قاعدگي زودرس شده اند، ريسك سرطان پستان يك سوم مواردي است كه منوپاز طبيعي در آنان، در سن ۵۰ سالگي يا بيشتر رخ مي دهد. همچنين افرادي كه اولين بارداري خود را در سن زير ۲۰ تجربه كرده اند، نسبت به زنان نولي پار، ۴۰-۳۰% كمتر ريسك ابتلا به سرطان پستان دارند. علت اين امر، قرارگيري مداوم در معرض استروژن داخلي در غياب غلظت كافي پروژسترون است. بنابراين، طول دورة قاعدگي و به ويژه آن بخش از اين دوره كه پيش از اولين بارداري طي مي شود، از عوامل مؤثر بر ايجاد سرطان پستان هستند. اين فاكتور مي تواند مسؤول ۸۰-۷۰% علت تفاوت در ميزان وقوع سرطان پستان بين مليت هاي مختلف باشد. براي مثال، مبتلايان به سرطان پستان در ايران نسبت به اين بيماران در كشورهاي غربي الگوهاي متفاوتي دارند. ميانگين سني اين بيماران در كشور ما كمتر از سايرين گزارش شده است. براساس مطالعات متعدد، وجود سابقة خانوادگي سرطان پستان و وضعيت ازدواج فرد، دو عامل مهم تأثير گذار در بيماران ايراني بوده اند. سهم بيشتر مبتلايان جوان در ايران مي تواند تا حد زيادي به دليل ساختار جوان جمعيت كشور ما توجيه شود. همچنين دو عامل قاعدگي در سن بالاتر و اولين بارداري در سن پايين تر، عوامل حفاظتي مهم در برابر ابتلا در سنين بالاتر هستند. بنابراين در حضور اين دو فاكتور، شيوع اين سرطان به سمت سنين پايين تر گرايش مي يابد. در اين بين بخصوص زمان اولين حاملگي فول ترم، مهمترين عامل حفاظت كننده است. براساس نتايج تحقيقات، زايمان نكردن ريسك سرطان پستان را در سن پايين تر كاهش داده و بالعكس موجب افزايش ريسك آن در سنين بالاتر مي شود. تفاوتهاي جغرافيايي موجود در ميزان بروز و مرگ و مير ناشي از سرطان پستان نشان داده اند كه ريسك فاكتورهاي اين بيماري در نواحي مختلف متفاوت بوده و براي ابتلا بـه سرطان پستان، عمـدتاً فاكتورهاي محيطي نسبت به فاكتورهاي ژنتيكي قوي تر عمل مي كنند.


    ساير علل :
    - عوامل وراثتي:
    نقش فاكتورهاي ارثي و ژنتيكي به عنوان عوامل مستعد كننده در ابتلا به سرطان پستان تأييد شده است. يك سوم از كل مبتلايان، داراي سابقة مثبت وقوع كنسر پستان در يك نفر يا تعداد بيشتري از وابستگان درجة اول يا دوم خود هستند. در افرادي كه خواهر يا مادر مبتلا به كنسر پستان داشته اند، ريسك ابتلا ۴ برابر است. اما اين بدين معني نيست كه در صورت سابقة ابتلاي مادر يا خويشاوند درجة يك، شما هم حتماً مبتلا خواهيد شد. سرطان پستان ناشي از ژن هاي دخيل در اين بيماري و فاكتورهاي وراثتي، معمولاً در سنين پايين ( زير ۴۰ سالگي )، در چند نفر از خويشاوندان بيمار و در يك يا هر دو پستان ( البته نه به طور همزمان ) مشاهده مي شود. ژن هاي مختلف شناسايي شده مي توانند خصوصيات بافت شناسي و شدت تهاجم تومور را تعيين كنند.
    - رژيم غذايي :
    مصرف مواد غذايي پر چرب و سرخ كرده، احتـمال بـروز سرطان پستان را تا دو برابر افزايش مي دهد. كيفيت و كميت چربي رژيم غذايي، هر دو بر ايجاد اين بيماري مؤثرند. همچنين بين مصرف متوسط الكل با بروز اين بيماري رابطه ديده شده كه مكانيسم آن هنوز ناشناخته است.
    - مصرف هورمون:
    تعيين نقش بالقوة هورمون ها در ابتلا به كنسر پستان از اهميت بسياري برخوردار است، چرا كه ميليون ها نفر از زنان، مرتباً در حال مصرف داروهاي ضد بارداري خوراكي و يا دريافت درمان هاي جايگزيني هورموني در دوران يائسگي هستند. اين عقيده وجود دارد كه مصرف OCP ( قرص ضد بارداري خوراكي ) حتي به صورت طولاني مدت، تأثيري در افزايش ميزان بروز سرطان پستان ندارد. ولي مطالعاتي نيز به نفع آنست كه مصرف طولاني مدت قرص هاي تركيبي در افرادي كه سن خيلي پايين داشته و يا بارداري را پشت سر نگذاشته اند، مي تواند در بـروز سرطان مـؤثـر باشد. اما پيشنهاد مي كنند كـه نقش ايـن عوامل در ايجاد سرطان پستان حتي درصورت مثبت بودن، بسيار اندك خواهد بـود. ( بالعكس، داروهاي ضـد بارداري خوراكي نقـش محافظتي در برابر تومورهاي اپيتليومي تخمدان و سرطان اندومتر رحم دارند. ) بررسي هاي سازمان بهداشت جهاني نشان مي دهد كه استفاده از داروي ضد بارداري تزريقي ( DMPA ) تأثيري در افزايش ريسك سرطان پستان ندارد. هنوز مشخص نشده است كه درمان جايگزيني هورموني ( HRT )، در صورت وجود سوابق خانوادگي از سرطان پستان يا يافته هاي مثبت در بيوپسي قبلي، ميزان خطر سرطان پستان را تغيير مي دهد يا خير. بعضي پژوهشگران، مصرف استروژن در سنين قبل و بعد از يائسگي را كه به منظور جبران كمبود هورموني صورت مي گيرد، با افزايش مختصر در ريسك سرطان پستان همراه مي دانند. به ويژه اگر سابقه اي از بيماريهاي خوش خيم پستان وجود داشته باشد. ولي در صورت مصرف استروژن به همراه پروژسترون، اطلاعات كافي از مقدار اين تأثير موجود نيست. در مجموع پيشنهاد شده كه به طور متوسط زنان از HRT سود مي برند.
    - چاقي:
    بنابر اكثر اطلاعات موجود، وزن بالا با بروز سرطان پستان ارتباط دارد. ميزان ريسك در زنان چاق ۲-۵/۱ برابر سايرين است كه اين ريسك مربوط به به دوران يائسگي مي باشد.

    - سابقة سرطان اوليه:
    در زناني كه سابقة مثبت قبلي از بروز سرطان پستان دارند، ريسك ابتلاي پستان سمت مقابل ۴-۳ برابر است. همچنين با وجود سابقة قبلي از كارسينوم تخمدان يا رحم، احتمال بروز سرطان در پستان ۴/۱-۳/۱ برابر افزايش مي يابد.
    - پرتوتابي:
    در زنان جواني كه در معرض تابش اشعه به قفسة سينه قرار گرفته اند ( جهت فلوئوروسكوپي متعدد يا مقاصد درماني )، ريسك بالاتري از ابتلا به اين بيماري گزارش شده است. ولي در سنين بالاي ۳۰ سال، اين ميزان به كمترين مقدار خود مي رسد. ريسك حاصله از پرتوتابي هاي متعدد با دوز پايين، با مورد مشابهي كه يك نوبت پرتو تابي با دوز بالا انجام مي گيرد، يكسان است. كمتر از از ۱% موارد كنسر پستان از پروسه هاي تشخيصي راديولوژيـك ناشي مي شود. احتمال دارد كـه راديوتراپي بـراي درمان سرطان پسـتان نـيز خـطر درگيري طـرف مقـابل را افزايش دهد. بـه دنبال پرتوتابي جهـت درمان سرطان دهانة رحـم خطر ابتلا به سرطان پستان كاهش مي يابد. علت اين امر، كاستن از ميزان استروژن است.
    - ساير عوامل:
    در گذشته، شيردهي طولاني مدت (بيش از ۳۶ ماه) جزء عوامل حفاظتي محسوب مي شد كه اين نظريه در حال حاضر چندان معتبر نيست. فعاليت فيزيكي نيز به عنوان يك فاكتور مؤثر براي كاهش خطر ابتلا به اين بيماري در دست بررسي است.

    معاینه پستان و آزمایش های تشخیصی :
    با توجه به اينكه سرطان پستان از عوامل مهم مرگ و مير در زنان به شمار مي رود، معاينة پستان يك بخش مهم از معاينات باليني را تشكيل مي دهد. معمولاً براي اين معاينات، بيماران به پزشك متخصص زنان ارجاع داده مي شوند. در حالي كه به دليل ارتباط بين تشخيص زود هنگام بيماري و نتايج درماني قابل توجه آن، هر پزشكي بايد وظيفة انجام معاينات مربوطه و بررسيهاي تشخيصي لازم را در مراحل اولية كشف هرگونه يافتة غير طبيعي به عهده گيرد. خود زنان نيز بايد جهت خودآزمايي پستان ها آموزش ديده و اقدام كنند. به كمك خودآزمايي مي توان امكان شناسايي هر چه زودتر سرطان پستان و اخذ بهترين تصميم درماني را فراهم آورد. گرچه كنسر پستان در مردان نادر است ولي در صورت وجود هر نوع ضايعة يك طرفه، بايد همانند زنان مورد بررسي قرار گيرند.

    معمولاً دو رده از تست هاي تشخيصي در رابطه با سرطان پستان وجود دارند. نخست، تست هاي ويژة غربالگري ( مانند ماموگرافي سالانه ) كه به دنبال نشانه هاي بيماري در زنان بدون علامت ميگردد. دوم، تست هاي تشخيصي ( مانند MRI، آزمايش خون يا اسكن استخوان ) كه كاربرد آنان در مرحله ايست كه بيماري تشخيص داده شده و يا شك به بيماري وجود دارد.
    خودآزمايي پستانها توسط زنان بايد به صورت ماهيانه انجام شود. حداقل منفعت اين عمل، شناسايي توده هاي كوچكي است كه با اقدامات مختـصر جراحي قابل درمانند. بيش از ۶۵% توده هاي پستاني توسط خود بيماران كشف ميشوند. وجود يكسري مشخصات ويژه در همراهي با ضايعات و توده هاي قابل لمس پستان ( مانند بزرگي پستان، تغييرات پوستي، ترشح، تغييرات نوك پستان، كشيدگي يا عدم تقارن پستان ها، قرمز شدن، زخم هاي سفت، نامنظم و ثابت و وجود تودة زير بغل ) شك به بدخيمي را بالا مي برند. وجود درد، از احتمال بدخيم بودن توده هاي پستاني مي كاهد. يك معاينة باليني، به تنهايي نمي تواند بدخيمي را رد كند. در دوران پيش از يائسگي، ضايعات مشكوك بايد مجدداً ظرف ۴-۲ هفتة آينده معاينه شوند. روزهاي ۵ تا ۷ سيكل قاعدگي، بهترين دوران براي انجام معاينة پستان است. وجود تودة قابل توجه در زنان بعد از دورة يائسگي و نيز تودة پايدار در طي يك سيكل قاعدگي پيش از دوران يائسگي، بايد تحت بررسي بيشتر و نمونه برداري سوزني قرار گيرد.
    آسپيراسيون و نمونه برداري با سوزن ظريف، بايد تنها در مراكزي انجام شود كه در زمينة نمونه گيري با اين روش و گزارش صحيح نتيجة آن، مهارت دارند.سونوگرافي مي تواند به جاي نمونه برداري سوزني جهت افتراق توده هاي توپر از كيستيك، به كار رود. كيست هاي پستان خيلي شايعند و به ندرت سرطاني مي شوند. برخي زنان بطور دوره اي وجود توده هاي كيستيك را پيش از شروع سيكلهاي قاعدگي تجربه مي كنند كه بيخطر است. با اينحال چنانچه نسبت به ماهيت كيستيك توده اي در پستان خود شك داريد، حتماً با پزشك مشورت كنيد. استفاده از اولتراسوند، راحت ترين روش براي تعيين اين امر است. نمونه اي از مايع درون كيست مورد نظر، با استفاده از سوزن كشيده شده و جهت بررسي پاتولوژيكي ارسال مي گردد. هايپرپلازي مشاهده شده زير ميكروسكوپ تنها يك افزايش رشد خوش خيم سلولهاي پستان است. ولي چنانچه هايپرپلازي از نوع آتيپيك ( غير عادي ) باشد، با افزايش ريسك تبديل به سرطان همراهي دارد. توده هاي توپر، دائمي يا عود كننده و نيز كيست هاي محتوي خون، بايد توسط ماموگرافي و بيوپسي ارزيابي شوند. گرچه در حضور مثلث منفي ( خوش خيم بودن نماي ظاهري توده، ماموگرافي منفي، آسپيراسيون سوزني منفي ) احتمال سرطان بسيار پايين مي آيد، ولي صفر نيست. هم بيمار و هم پزشك بايد از احتمال يك درصدي منفي كاذب بودن اين نتايج آگاهي داشته باشند. يعني ۱% پاسخ ها، به اشتباه منفي گزارش مي شود.
    ماموگرافي، يـك روش كمكي براي مواردي است كه ظن باليني بيماري وجود دارد. به كمك ماموگرافي مي توان سرطانهاي مخفي را پيش از رسيدن به اندازة ۵ ميلي متر كشف نمود. براساس دستورالعمل فعلي انجمن سرطان امريكا، بهتر است در خانم ها معاينة شخصي پستان ها از سن ۲۰ سالگي شروع شود، در سن ۳۵ سالگي، يك ماموگرافي به عنوان ملاك اوليه انجام شده و از سنين بين ۴۰ تا ۵۰ سالگي نيز ماموگرافي به صورت سالانه انجام گيرد. غربالگري توسط ماموگرافي با شناسايي زودرس سرطان در مراحل ابتدايي، ميزان مرگ و مير ناشي از آن را كاهش مي دهد. كلية موارد غير طبيعي مشاهده شده در ماموگرافي بايد به طور دقيق بررسي شوند. چنانچه تودة قابل لمس وجود ندارد و يافته هاي ماموگرافي به نظر خوش خيم مي رسند، بيمار بايد مطابق برنامة روتين و بسته به سن خود، پيگيري شود. به خاطر داشته باشيد كه اغلب توده هاي پستاني، خوش خيم و غير سرطاني هستند. اگر ضايعات غير قابل لمس ماموگرافيك كمي مشكوك به نظر برسند، انجام مجدد ماموگرافي ظرف مدت ۶-۳ ماه، عاقلانه است. زماني كـه يك ضايعه بيشتر با معيارهاي بدخيمي مطابقت دارد،بايد بيوپسي اكسزيونال باز توسط تكنيكهاي خاص انجام گيرد.

    اگر در معاينه، ضايعات قابل لمس وجود داشته باشند، انتخاب روش بيوپسي به خصوصيات فيزيكي تومور، محل و اندازة آن، بيحسي مورد تمايل بيمار و برنامة درماني انتخاب شده بستگي دارد. پس از تشخيص بيماري، بايد براي تعيين استراتژي درمان و پيشگويي طول عمر و بقاء بيمار، Staging يا مرحله بندي انجام گيرد. مهمترين ملاك پيشگويي در مورد طول عمر بيماران و احتمال عود بيماري، تعداد گرههاي لنفاوي درگير است. در صورت عدم درگيري غدد لنفاوي، ميزان شكست درمان در طول ۱۰ سال حدود ۲۰% مي باشد كه با وجود ۴ عدد عقدة لنفاوي درگير به ۷۱% مي رسد. براي بررسي احتمال وجود متاستاز دوررس، آزمون هايي مانند CT اسكن يا MRI شكمي و اسكن راديونوكلئيد استخوان به كار مي روند. پس از انجام ارزيابي هاي مقدماتي، با توجه به مشخصات تومور ( T )، درگيري غده هاي لنفاوي ( N ) و وجود يا عدم وجود متاستاز ( M ) كه طبقه بندي TNM نام مي گيرد، مرحلة بيماري تعيين مي شود. وجود متاستاز دوررس صرفنظر از ساير ويژگي ها، بيماري را در مرحلة ۴ ( IV ) قرار مي دهد. تحقيقات نشان مي دهند كه ۶۰% از بيماراني كه دچار متاستاز مي شوند، ظرف مدت ۲ سال بعد از انجام جراحي، فوت خواهند نمود. ادامة حيات بيمار به مدت ۵ سال پس از شروع علائم، الزاماً به معناي درمان و ريشه كني كامل بيماري نيست. براساس عقيدة موسسة ملي سرطان، امكان بقاء به مدت ۵ سال از زمان شناسايي سرطان پستان غير متاستاتيك، ۸۰% است. با گذشت زمان ميزان ريسك عودتومور، كمتر و كمتر مي شود. اما مشاهده شده است كه گاهي حتي ۳۰-۲۰ سال بعد از درمان ضايعة اوليه، كانون هاي متاستاز بروز مي كنند. چرا كه بعد از چند تقسيم اولية سلول هاي بدخيم، امكان وقوع متاستاز در هر زماني وجود دارد. شايع ترين محل هاي درگيري عبارتند از : استخوان، ريه، پلور، بافت هاي نرم و كبد.
    در طي سه دهة اخير، پيشرفت هاي زيادي در درمان چندگانة سرطان پستان صـورت گرفـته و مجموع ايـن روش ها، منجر بـه افزايش طول عـمر بيماران شـده است. امروزه ليسـتي از روشـهاي مختلف درماني بسته به شرايط ويژة هر فرد موجود است. فاكتورهايي مانند مرحله بندي و خصوصيات خاص تومور بر اين انتخاب تأثير مي گذارند. ممكنست جراحي همراه با حفظ پستان انجام شود. به اين معني كه تنها توده خارج شده و بدنبال آن پرتوتابي انجام مي گيرد. گاهي نيز بايد كل پستان مبتلا را همراه با غده هاي لنفاوي درگير برداشت. بعضي اوقات بسته به وضعيت تومور نياز به شيمي درماني و يا هورمون درماني وجود خواهد داشت. شيمي درماني براساس شرايط فرد، نوع و دوز دارو مي تواند با يكسري عوارض جانبي چون تهوع و استفراغ، ريزش مو، خستگي، كم خوني، خشكي دهان، تغييراتي در حس بويايي و چشايي، سركوب سيستم ايمني و بدنبال آن انواع عفونت ها، اسهال، توقف قاعدگي و همچنين عقيمي همراه باشد.
    آزمون هاي باليني متعددي نشان داده اند كـه روش هاي جراحي بـا حفظ پستان كه تنها به خارج ساختن تومور محدود مي شود، از نظر ميزان بقاء بيمار با روش هاي گسترده مانند انواع ماستكتومي برابري مي كند. هر دو گروه بيماران، بقاء ۱۰ سالة تقريباً يكساني را نشان داده اند، ولي نگهداشتن پستان درگير با احتمال عود بيشتري همراه بوده است. جراحي با حفظ پستان براي تمام بيماران روش مناسبي نيست. به عنوان مثال: توده هاي بزرگتر ا ز۵ سانتيمتر، تومورهايي با درگيري وسيع داخل مجرايي كه به اكثر قسمت ها تهاجم مي كنند، تومورهاي درگير كنندة نوك پستان و قسمت هاي مجاور، بيماراني كه كه خود تمايلي به حفظ پستان نداشته و يا پس از انجام جراحي به راديوتراپي دسترسي ندارند همه جزء موارد نامناسب براي روش حفظ پستان هستند كه البته حدود يك سوم كل بيماران راتشكيل مي دهند. معمولاً براي تومورهاي بزرگ ( بيش از ۳ سانتيمتر ) كه با متاستاز به زير بغل همراه هستند، پيش از عمل جراحي از شيمي درماني و بعد از انجام ماستكتومي از پرتو درماني استفاده مي شود. پرتو درماني مي تواند ميزان عود موضعي يا ناحيه اي را كاهش داده و بايد در زناني كه تومور اولية آنها داراي شرايط پرخطر بوده است، مورد نظر قرار گيرد.

    فاكتورهاي مؤثر در سير بيماري :
    مهمترين فاكتورها، همانهايي هستند كه مرحله بندي ( Staging ) بيماران را تعيين مي كنند. از ساير متغيرها مي توان به گيرنده هاي استروژن و پروژسترون اشاره كرد. تومورهاي فاقد اين گيرنده ها، تمايل بيشتري به عود دارند. معيارهاي رشد تومور، طبقه بندي تومور از لحاظ بافت شناسي، تغييرات مولكولي در تومور و پروتئين هاي مؤثر در تهاجم از بقية فاكتورهاي تأثيرگذار مي باشند. در مورد انتخاب درمان هاي همراه اعم از شيمي درماني و هورمون درماني اختلاف نظر وجود دارد. براي گرههاي مختلف بيماران رژيم هاي درماني متفاوتي تعيين شده است. براي مثال خانمي كه در دوران يائسگي قرار داشته و از لحاظ درگيري گرههاي لنفاوي و وجود رسپتورهاي هورموني مثبت است، صرفنظر از ساير تومور، تجويز تاموكسيفن ( آنتي استروژن ) با يا بدون شيمي درماني توصيه مي شود. تاموكسيفن در جلوگيري از عود انواع سرطان پستان كه داراي رسپتوراستروژن هستند بسيار مؤثر است. با توجه به عوارض جانبي آن ( نشانه هاي پايان قاعدگي )، در صورت بروز مشكل مي توان با نظر پزشك از ساير درمان هاي هورموني بهره گرفت.

    برنامه سرطان پستان :
    سرطان پستان يك بيماری وخيم و كشنده است كه در صورت عدم درمان مناسب مبتلايان را به كام مرگ خواهد كشيد.
    زنان استراليايی بيشتر از هر سرطانی از سرطان پستان می ميرند و از هر ۹ زن كانادايی يك نفر در طول زندگی دچار سرطان پستان می شود. در اسكاتلند سرطان پستان دومين علت شايع مرگ دز زنان می باشد.
    بررسی سال ۱۳۷۵ در دانشگاه علوم پزشكی شيراز ميزان شيوع ۶۷۰ درصدهزار زن بالای ۳۵ سال و بررسی سال ۱۳۷۷ دانشگاه علوم پزشكی بوشهر ميزان شيوع ۷۹۸ درصــد هزار زن ۳۰ – ۶۵ ساله را گزارش كرده است.
    براساس بررسی سيمای مرگ در چهار استان كشور ایران در سال ۱۳۷۸ سرطان پستان در بين سرطان های منجر به مرگ در زنان اولويت هشتم و در ده استان كشور در سال ۱۳۷۹ اولويت ششم و در سال ۱۳۸۰ اولويت هشتم را به خود اختصاص داده است.

    روش‎های مختلف غربالگری كه در كتب مرجع ذكر شده‎اند و در برنامه جاری كشورهای مختلف اجرا مي‎شوند عبارتند از:
    ۱-خودآزمايی پستان(B.S.E), Breast Self Exam, :
    اين روش در مطالعه‎های معتبر آزموده شده است. نتايج نشان مي‎دهند كه انجام BSE نمي‎تواند نقشی در كاهش مرگ و مير داشته باشد.
    ۲- معاينه ‎بالينی ‎پستان¬(C.B.E),Clinical Breast Exam:
    مطالعه ‎های معتبر نشان مي‎دهند چنانچه CBE به دقت آموزش داده شود و نظارت با كفايتی را به دنبال داشته باشد مي‎تواند به عنوان يك تست غربالگری بسيار ارزشمند محسوب شود. در اين زمينه مطالعهNational Breast Screening Study (NBSS۲) كانادا نشان داد در دو گروه مورد مطالعه كه يك گروه روش CBE و در گروه ديگر روش ماموگرافی به همراه CBE برای غربالگری به كار گرفته شد، اضافه كردن ماموگرافی تاثيری در كاهش مرگ و مير نداشته است.درمطالعه ‎های مختلف، ميزان حساسيت C.B.E بين۶۳-۲۴ درصد و ويژگی آن ۹۵- ۵/۹۶ درصد گزارش شده است.

    ۳- ماموگرافی:
    غربالگری به روش ماموگرافی منجر به كاهش حدود ۳۰ درصد مرگ و مير ناشی از سرطان پستان در زنان ۵۰-۶۹ سال مي‎شود. اين رقم برای زنان ۴۰ – ۵۰ ساله حدود ۱۷ درصد است.
    در شرايط مناسب ميزان حساسيت اين تست بين ۷۰-۹۰ درصد و به طور متوسط ۸۰ درصد است كه اين رقم بستگی به عوامل متعددی از جمله سن بيمار، اندازه ضايعه و دانسيته بافت پستان، وضعيـــت هورمـــونی، كيفيت كلی تصويـــر و مــهارت راديولوژيست دارد. ويژگی اين تست را حدود ۹۴-۹۹ درصد گزارش كرده‎اند.
    در انجام ماموگرافی ميزان موارد منفی كاذب در افراد جوان بيشتر از افراد مسن است. ميزان منفی كاذب برای زنان ۴۰-۵۰ ساله ۲۵ درصد و برای زنان بالای ۵۰ سال ۱۰ درصد مي‎باشد. تاچندی پيش غربالگری به روش ماموگرافی فقط براي زنـــان ۵۰-۶۵ ساله توصيه مي‎شد اما مقاله‎ های اخير و برخی از كتب مرجع، اين روش را برای زنان بالای ۴۰ سال نيز توصيه كرده‎اند.

    از سوی ديگر براساس آمار انستيتو سرطان، بررسی مركز پستان ايران و نظر پزشكان جراح، سن شيوع سرطان پستان در ايران پايين‎تر از كشورهای غربی است. همچنين بررسی امكانات موجود حاكی از عدم تكافوی دستگاه‎های ماموگرافی موجود در كشور برای انجام غربالگری به روش ماموگرافی است.

    پس در مجموع مي‎توان چنين نتيجه گرفت كه:
    ۱- تست B.S.E به عنوان يك تست غربالگری مناسب در دنيا شناخته نشده است (زيرا فاقد حساسيت كافی است)
    ۲- تست C.B.E هرچند حساسيت بيشتری دارد ولی نحوه انجام آن در نتايج حاصله بسيار اثرگذار است. در صورت وجود فرد مجرب نتايج مثبت قابل توجهی خواهد داشت و در غيراين صورت تست معتبری نخواهد بود. ميزان اعتبار اين تست به استاندارد كردن آن، آموزش درست افراد و ايجاد مهارت در آنان بستگی دارد.
    ۳- تست ماموگرافی برای سنين زير ۵۰ سال از حساسيت كمتری برخوردار است (در حالی كه عمدة بيماران كشور ما در سنين زير ۵۰ سال بروز بيماری را نشان داده‎اند) ولی برای سنين بالای ۵۰ سال به عنوان معتبرترين و حساس‎ترين تست شناخته مي‎شود. در تمام نظام‎های ارائه خدمات غربالگری سرطان پستان در دنيا، ماموگرافی به عنوان يك تست كليدی وجود دارد و به فراخور شرايط CBE به آن افزوده شده است.

    لازم است فعالیت های زیر در سطح کشوری صورت گیرد :
    ۱ - انجام طرح تحقيقاتی « بررسی ميزان دقت معاينه فيزيكی پستان توسط كارشناسان مامايی برای تشخيص توده و ضخامتهای نسجی غير طبيعی»
    ۲ - استخراج استانداردهای دوره آموزشی ماماها جهت معاينه فيزيكی پستان
    ۳ - استخراج استانداردهای كليشه و دستگاههای ماموگرافی
    ۴ - تدوين پروتكل كشوری غربالگری سرطان پستان و ارائه آن به كليه پزشكان
    ۵ - استفاده از اعتبارات سلامت زنان در سازمانهای مختلف و دانشگاههای كشور و سوق دادن آن جهت انجام معاينات فيزيكی و ماموگرافی و پيشگيری و درمان موارد مثبت از جمله برای كاركنان وزارت آموزش و پرورش، كاركنان وزارت بهداشت، سازمان انتقال خون و …
    ۶ - برگزاری سمينارهای منطقه ی در مورد سياست ها، برنامه ها، روش های تشخيص و درمان و استانداردهای غربالگری سرطان پستان
    ۷ - آموزش عموم جامعه در مورد اهميت سرطان پستان وقابل پيشگيری بودن آن و توصيه به زنان گروه هدف برای مراجعه به پزشك برای انجام CBE و در صورت نياز انجام ماموگرافی

    خودیاری : معاینه پستان Breast self-Examination
    معاینه مرتب پستان کمک می نماید تا شما با احساس و ظاهر طبیعی پستان خود آشنا شوید تا در صورت وجود تغییر متوجه آن گردید . بهترین درمان معاینه پستان درست پس از خانمه پریود است . در صورت لمس یک توده جدید ، تغییرات طولانی مدت در توده ، تغییر شکل نوک پستان یا تغییرات در پوست پستان ، بایستی با پزشک خود مشورت نمایید . در بسیاری موارد توده های پستان بی ضررند ، اما گاهی موجب سرطان پستان می شوند .
    نواحی مورد معاینه
    { در آینه ظاهر پستان خود را مشاهده نمایید . نگاه دقیقی از نظر فرو رفتگی پوست و هر تغییر در نوک پستان یا اندازه و شکل پستانهای خود بنمایید.
    { یک دست را پشت سر خود در حالت دراز کشیده بگذارید و به آهستگی ولی محکم پستان را با حرکات چرخشی فشار دهید . تمام اطراف پستان ، زیر بغل و نوک پستان را لمس نمایید .
    { به آهستگی به نوک پستان با انگشتان فشار دهید .
    { پستان و نواحی بالا و زیر بغل را لمس کنید .
    قبل از شروع معاینه در مقابل آیینه ای بیاستید و با هر دو دست بالای سر به شکل پستان ها نگاه کنید. پستانی که دچار غده شده باشد معمولا اندکی تغییرات ظاهری هم در آن رخ می دهد . البته نه همیشه و گاهی نه به موقع. اما این نیز شیوه ای برای شناسایی تغییرات در سینه ها است.زیر دوش بایستید و یک دست را بالا برده پشت سر قرار دهید . دست دیگر را کمی صابون زده و به دایره وار و با کمی فشار روی سینه حرکت دهید . از تکمه پستان شروع کنید و دایره را بزرگتر کنید تا تمام سینه را کاملا تحت معاینه قرار دهید.
    در این لمس پستان به دنبال نقاط سخت و سفت ( گلوله شده ) در پستان ها می گردیم. پستان سالم معمولا هیچ گلوله سخت و سفتی ندارد. در این عمل باید سعی کنید که دست کمی فشار داشته باشد. اما یادتان نرود که حد فشار برای حس کردن است و نباید دردناک شودبعد از اینکه پستان را با حرکات دایره وار معاینه کردید دست را به سمت زیر بغل بسرانید و زیر بغل ها را هم به همین ترتیب آزمایش کنید. قسمت های لنفاوی زیر بغل ها باید خوب معاینه شوند ، بیشترین غده ها در این قسمت های لنفاوی یافت می شوند . همچنان که غده های شیر در سینه ها می توانند به غده های سرطان زا تبدیل شوند.
    بعد از اینکه یک سمت را معاینه کردید همین کار را با سمت دیگر انجام دهید.
    به یاد داشته باشید که تمام غده های سفتی که ممکن است در سینه ها یافت شود سرطانی نیستند. بسیاری از آنها غده هایی هستند که از به هم
    پیوستگی لنف ها و یا چربی های سینه و یا متراکم شدن قسمت هایی از پستان به وجود می آید . اما مسلم است که هر غده ای که پیدا می کنید باید به دقت آزمایش شود و خوش خیم یا بدخیم بودن آن روشن شود.

    منبع : پزشک بدون مرز
    Last edited by ghazal_ak; 29-01-2008 at 18:53.

  9. #39
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض باور غلط در مورد سرطان


    سرطان یکی از کشنده ترین بیماری های قرن جدید است-- با گذشت سالها از پیدایش این بیماری، هنوز ابهاماتی پیرامون آن وجود دارد تا جایی که عقاید و باورهایی غلط جای حقایق و واقعیت رادرمورد این بیماری گرفته اند--
    &-bsp;
    شما هم این داستان ها را شنیده اید؟ سرطان مغز کودکی را که همه ی شب با گوشی موبایل خود صحبت می کرد را خورد-- یا فردی به خاطر سوار شدن بیش از حد روی دوچرخه به سرطان بیضه مبتلا شده است-- شایعات و باورهای غلط پیرامون سرطان بسیار است و گاهي افراد نمی توانند دروغ و حقیقت را از هم تشخیص دهند--
    اطلاعات درست درمورد سرطان بسیار با ارزش است چون هرچه بیشتر در مورد این بیماری بدانیم، بیشتر میتوانیم این بیماری را از خود دور کنیم-- باورهای غلطی که در زیر به آنها اشاره می کنیم، توسط پزشکان از سرتاسر جهان گزارش شده اند-- کاری که شما باید بکنید این است که این مطالب را خوانده و دیگران را هم از حقیقت امر مطلع بکنید--


    1-- فقط خانم ها به سرطان سینه مبتلا می شوند
    اگر از کسی شنیدید که سرطان سینه فقط مخصوص خانم ها است و مردان به آن مبتلا نمی شوند، بدانید که اشتباه است-- تحقیقات پزشکی ثابت کرده است که حتی در لاغرترین مردان نیز در بافت های دور سینه شان، مجراهای سرطانی شیر دارند--


    واقعیت این است که اگر سالانه 1500 مرد محتمل به گرفتن سرطان تشخیص داده شوند، 500 مورد به سرطان مبتلا نخواهند شد-- پس به یاد داشته باشید: گرچه احتمال ابتلای مردها به سرطان سینه به خاطر کمتر بودن مجراهای شیری در آنها کمتر است، اما هنوز احتمال ابتلا برای آنها وجود دارد--


    --- تلفن همراه و سایر امواج رادیویی باعث ابتلا به سرطان می شوند
    چند سال پیش فردی از یک کارخانه ی تولیدی گوشی موبایل شکایت کرد، چون تصور می کرد امواج دالکترومگنتیک خارج شده از این گوشی باعث شده که او به سرطان مغز دچار شود-- روزنامه های و مجلات به شدت این جریان را دنبال می کردند و این قضیه، داستان صفحه ی اول همه ی روزنامه ها و مجلات شده بود-- چند ماه بعد دانشمندان اعلام کردند که هیچ ارتباطی بین سرطان مغز و گوشی های همراه وجود ندارد-- متاسفانه روزنامه ها خبر تکذیب این اتفاق را چاپ نکردند و افراد کمی فقط متوجه بی تاثیری تلفن همراه روی مغز شدند-- به همین دلیل امروزه %30 مردم تصور می کنند که گوشی موبایلشان می تواند باعث مرگ آنها شود--

    3-- دود و آلودگی هوا می تواند به اندازه ی دود سیگار سرطان زا باشد
    یک نفر روزی می گفت اگر در هوای تهران تنفس کنی، انگار روزی یک بسته سیگار کشیده ای-- واقعیت این است که در مقایسه با سیگار، دود و آلودگی هوا تاثیر کمی بر سلامتی بدن دارد-- بنابر تحقیقات پزشکی، تقریباً %87 از موارد سرطان ریه بخاطر سیگار کشیدن بوده است-- و اگر با فردی سیگاری ازدواج کنید، %30 احتمال ابتلا به سرطان ریه در شما بیشتر از زمانی است که با فردی غیرسیگاری ازدواج کنید-- حرف آخر این است که درست است که دود و آلودگی هوا برای شما خوب نیست، اما درمورد مسئله ی سرطان ریه، درمقایسه با سیگار کاملاً بی تاثیر است--




    4-- اسپری های حشره کش باعث مرگ می شود
    تقصیر شما نیست که در آپارتمانی زندگی میکنید که پر از سوسک است، اما این شمایید که باید با آن مقابله کنید-- در چنین مواردی، اسپری های حشره کش اولین وسیله ی دفاعی شما به نظر می رسد-- اما اگر این مواد شیمیایی باعث کشتن سوسک ها می شود، آیا باعث کشتن شما هم شود؟ واقعاً خیر--


    بودن طولانی مدت در معرض این مواد، در موش ها ایجاد سرطان کرده است اما شما چون به عنوان نابود کننده هستید، لازم نیست که نگران باشید-- گرچه بهتر است تا می توانید کمتر در معرض اسپری های حشره کش قرار بگیرید و همیشه دستورالعمل و احتیاطهای نوشته شده بر روی اسپری را جدی بگیرید--


    5-- عمل جراحی باعث پخش شدن سرطان به همه ی قسمت های بدن می شود
    استفاده از تیغ های گینسو برای جراحی ممکن است باعث انتشار سلول های سرطانی به جریان خون شود، اما با بیوپسی (بافت برداری) چنین امکانی وجود نخواهد داشت-- جراحان بسیار دقیق عمل میکنند و قادر به از بین بردن تومرها و رشد سرطان بدون انتشار آن می باشند-- اگر کسی چیزی غیر از اين به شما گفت، مطمئن باشید که اشتباه است-- پس به هیچ وجه از تیغ جراحی نترسید، چون ممکن است جانتان را نجات دهد--


    6-- سرطان به صورت ارثی در خانواده منتقل می شود
    سرطان سینه و سرطان های کلورکتال ممکن است به صورت ارثی منتقل شوند-- اما در اکثر موارد سرطان از سایر عوامل ناشی شده و به صورت یک معما باقی می ماند-- حتی اگر شما ژنی از یک بیماری را به ارث برده باشید، فقط احتمال ابتلای شما به آن بیماری افزایش می یابد-- پس اگر عمویتان سرطان کلورکتال داشت، نگران نباشید، چون دلیلی ندارد که شما هم حتماً به آن مبتلا شوید--


  10. #40
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض سرطان مری

    سرطان مری يکي از کشنده ترين سرطانها محسوب مي شود . فقدان علائم زودرس اوليه و نيز وجود جريان لنفاوي دوطرفه و قوي مري سبب مي شود در زمان تشخيص ، بيماري در مراحل پيشرفته باشد .
    در گذشته سرطان سلولهاي سنگفرش مري ( SCC ) ۹۵٪ تمامي سرطانهاي مري را تشکيل مي داده اما از سال ۱۹۸۰ به بعد ميزان بروز آدنوکارسنيوم مري به سرعت افزايش يافته است و ۵۰٪ موارد جديد سرطان مري را تشکيل مي دهد . علائم و درمان اين دو نوع مشابه مي باشد .
    سرطان مري به دو شکل عمده زير ديده مي شود :


    ۱ ) سرطان سلول سنگفرشي
    ۲) آدنوکارسنيوم


    سرطان مري در افراد زير ۴۰ سال نادر مي باشد و ميزان بروز آن در طي دهه هاي بعدي عمر افزايش مي يابد . علت سرطان سلول سنگفرشي مري ناشناخته است اما عوامل محيطي ، غذايي و عوامل موضعي مربوط به مري نیز مطرح شده اند . سوء مصرف الکل و سيگار جزء عوامل خطرساز اوليه آن مي باشند . در ايران در حواشي جنوبي درياي خزر شيوع بيشتر اين بيماري ديده مي شود که آنرا با خوردن چاي داغ ارتباط داده اند .
    از عوامل خطر ديگر مي توان پرتوتابي ، سندرم پلامر - وينسون ، آشالازي ، تنگي هاي لاي ، ( lye ) و بيماري سلياک را نام برد . آدنوکارسينوم مري عمدتاً بيماري مردان سفيد پوست مي باشد . نسبت ابتلاي سفيد پوستان به سياه پوستان ۴ بر يک و نسبت ابتلاي مرد به زن ۷ به ۱ است . تنها عامل خطر شناخته شده آن مري بارت است .
    در مري بارت مخاط روده جايگزين مخاط طبيعي مري مي شود که علت آن را برگشت مزمن اسيد و محتويات صفراوي معده به مري مي دانند . تقريبآً ۹۰٪ موارد آدنوکارسنيوم در ناحيه انتهايي مري بروز مي کند در حالي که ۵۰٪ موارد سرطان سلول سنگفرشي در ثلث مياني و ۵۰٪ مابقي به نحو يکساني در نواحي انتهايي و ابتدايي مري مشاهده مي شوند .


    * علائم باليني :
    زودرس ترين علامت سرطان مري چيست ؟
    سرطان مري در مراحل اوليه و قابل درمان اغلب بدون علامت است و به ندرت بصورت تصادفي شناسايي مي شود . بروز علائم ، نشان دهنده مرحله پيشرفته و غالباً غيرقابل درمان بيماري است . با پرسش دقيق مشخص مي شود اکثر بيماران چند ماه پيش از مراجعه پزشکي دچار علائم بوده اند .
    دشواري بلع شايعترين علامت سرطان مري مي باشد . اين حالت زماني بروز مي کند که تقريباً ۷۵٪ قطر طبيعي مري اشغال شده باشد . دشواري بلع غذاهاي جامد پيش از دشواري بلع نسبت به مايعات بروز مي نمايد . در انسداد کامل مري ممکن است برگشت غذا ، سرفه يا عفونت سينه بروز کند ، تمام بيماران دچار کاهش وزن و بي اشتهايي هستند . درد قفسه سينه ، سکسکه و خشونت صدا نيز ديده مي شود .
    تشخيص : در صورت پيدايش دشواري بلع و يا علائم ديگر ارزيابي و تشخيص را مي توان با آندوسکوپي و يا راديوگرافي با باريوم انجام داد . مزيت آندوسکوپي اين است که امکان نمونه برداري از تومور را ميسر مي نمايد .
    درمان: مهم ترين عامل در پيش بيني طول عمر بيماران که بر انتخاب روش درماني تأثير مي گذارد مرحله تومور است . جراحي در مراحل اوليه مؤثر مي باشد . بطور همزمان مي توان از شيمي درماني و پرتو درماني نيز کمک گرفت .


    پيامهاي بهداشتي براي پيشگيري از سرطان مري

    ۱ - از کشيدن سيگار خودداري بفرمائيد .
    ۲ - از سوء‌ مصرف مشروبات الکلي پرهيز نمائيد .
    ۳ - درصورت احساس سوزش سردل به پزشک مراجعه نمائيد .

    منبع : رزمپا

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •