پل گفت:
«تـازگی دانـشمندا کشـف کـرده ن کـه لـذت جـنسـی خـرچنگ هـا مـوقع جــماع،
بیسـت و چـهار سـاعت طـول می کـشه. بیسـت و چـهار سـاعت بی وقـفه. بـعده
اکـتشافـات اینشتاین، ایـن بـزرگ تـرین کــشـف عـلمی ئه. بـالاخـره، یه انـقـلاب
واقـعـی ئه و مـایـه ی امـیـدواری.»
«خـب، چـه چـیـزش مـایـه ی امـیـدواریـه؟!»
«مـعلـومـه. نـمی ذارنـد که ایـن نـعـمت فـقـط مـال خـرچـنگ ها بـاشـه. بـیـسـت
و چـهار سـاعت، یـعـنـی بـه طـور مـداوم! اـین خـودش یـعـنـی یـه تـمـدن.»
ژان گفت:
«تا حـا...حـالـا، انـقدر بـه...بـه مـا و...وعـده دادنـد...»
چاک گفت:
«این مساله، توی آمریکا، با یه رئیس جمهور کـاتـولـیـک به جـایی نـمی رسه.»
جس گفت:
«شـمـاهـا کـنـدی رو بـد شـنـاخـتـیـد.»
پل گفت:
«بـاید ایـن نـعمت رو از خـرچـنگ ها گـرفت. مـسالـه ی اعـتباره. بـاید دانشمندای
جــوون رو تـشــویـق کـرد. بـاید کـمـیـسـیـون حـقـوق بـشـر، فـورا مـسـالـه رو بـه
عــهــده بـگـیـره.»
«اگـه سـازمـان مـلل وارد مـیـدون شـه تـنهـا نـتـیجه ش قـتل عام خرچنگ ها ست.»
«یک جـماع بی وقـفه ی بیست و چهـارساعته یعنی خوانده شـدن فـاتحه ی سوئیس.»
«یه نـعمت به این خوبی و قشنگی، به کی داده شـده؟ به یه خـرچـنگ لـامـذهـب. ایـن
هــم خـدا. پـدر جـان، شـما کـشـیـش هـا بـایـد خـجـالـت بـکـشـیـد.»
جس گفت:
«مـن مـطـمـئـنـم بـیـن خـرچـنگ هـا لـامـذهـب پـیـدا نـمـی شـه.»
خداحافظ گاری کوپر
- - - Updated - - -
پل گفت:
«تـازگی دانـشمندا کشـف کـرده ن کـه لـذت جـنسـی خـرچنگ هـا مـوقع جــماع،
بیسـت و چـهار سـاعت طـول می کـشه. بیسـت و چـهار سـاعت بی وقـفه. بـعده
اکـتشافـات اینشتاین، ایـن بـزرگ تـرین کــشـف عـلمی ئه. بـالاخـره، یه انـقـلاب
واقـعـی ئه و مـایـه ی امـیـدواری.»
«خـب، چـه چـیـزش مـایـه ی امـیـدواریـه؟!»
«مـعلـومـه. نـمی ذارنـد که ایـن نـعـمت فـقـط مـال خـرچـنگ ها بـاشـه. بـیـسـت
و چـهار سـاعت، یـعـنـی بـه طـور مـداوم! اـین خـودش یـعـنـی یـه تـمـدن.»
ژان گفت:
«تا حـا...حـالـا، انـقدر بـه...بـه مـا و...وعـده دادنـد...»
چاک گفت:
«این مساله، توی آمریکا، با یه رئیس جمهور کـاتـولـیـک به جـایی نـمی رسه.»
جس گفت:
«شـمـاهـا کـنـدی رو بـد شـنـاخـتـیـد.»
پل گفت:
«بـاید ایـن نـعمت رو از خـرچـنگ ها گـرفت. مـسالـه ی اعـتباره. بـاید دانشمندای
جــوون رو تـشــویـق کـرد. بـاید کـمـیـسـیـون حـقـوق بـشـر، فـورا مـسـالـه رو بـه
عــهــده بـگـیـره.»
«اگـه سـازمـان مـلل وارد مـیـدون شـه تـنهـا نـتـیجه ش قـتل عام خرچنگ ها ست.»
«یک جـماع بی وقـفه ی بیست و چهـارساعته یعنی خوانده شـدن فـاتحه ی سوئیس.»
«یه نـعمت به این خوبی و قشنگی، به کی داده شـده؟ به یه خـرچـنگ لـامـذهـب. ایـن
هــم خـدا. پـدر جـان، شـما کـشـیـش هـا بـایـد خـجـالـت بـکـشـیـد.»
جس گفت:
«مـن مـطـمـئـنـم بـیـن خـرچـنگ هـا لـامـذهـب پـیـدا نـمـی شـه.»
خداحافظ گاری کوپر