تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 11 اولاول ... 7891011
نمايش نتايج 101 به 107 از 107

نام تاپيک: محمد رضا شفیعی کدکنی

  1. #101
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    «طفلی به نام شادی،


    دیری است گم شده است!


    با چشم‌های روشن براق،


    با گیسویی بلند، به بالای آرزو!


    هر کس از او دارد نشان،


    ما را کند خبر!


    این هم نشان ما:


    یک سو خلیج پارس،


    سوی دگر خزر!»



    پ.ن: شنیدم دکتر روزهای سه شنبه دانشگاه تهران هستن، خوش بحال دانشجوهای دانشگاه تهران ..........

  2. 2 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #102
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    آخرین برگ سفرنامه ی باران


    این است


    که زمین چرکین است.






  4. این کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #103
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    گر دلی آسوده ز آشوب زمن می داشتم
    خاطری خندانتر از صبح چمن می داشتم
    تا زدم چچون غنچه دم بر باد رفتم همچو گل
    کاشکی مهر خموشی بردهن می داشتم
    اشک لرزانم که افتادم ز چشم آشنا
    کاش یک بار دگر روی وطن می داشتم
    داستان عشق من شیرین تر از قرهاد بود
    گر نگفتم پاس عشق کوهکن می داشتم
    همچو خورشید سحر بودی اگر مشتی زرم
    جای در آغوش گل های چمن می داشتم
    سود و سودایم کجا بودی به تدبیر جنون
    گر هراس نام و ننگ
    خویشتن می داشتم...

  6. #104
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
    بیداری ستاره در چشم جویباران

    ایینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
    لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

    بازا که در هوایت خاموشی جنونم
    فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران

    ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
    کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران

    گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
    بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

    بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
    زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

    پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
    دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

    وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
    تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران

  7. #105
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض دولت بیدار

    وه چه بیگناه گذشتی نه کلامی نه سلامی
    نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی

    رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
    کاین تویی یا که خیال است از
    این هر دو کدامی ؟

    روزگاری شد و گفتم که شد آن مستی دیرین
    باز دیدم که همان باده جامی و مدامی
    همه شوری و نشاطی همه عشقی و امیدی

    همه سحری و فسونی همه نازی و خرامی
    آفتاب منی افسوس که گرمی ده غیری
    بامداد منی ای وای که روشنگر شامی

    خفته بودم که خیال تو به
    دیدار من آمد
    کاش آن دولت بیدار مرا بود دوامی
    Last edited by Atghia; 19-02-2014 at 22:00.

  8. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #106
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض












    نه توانم به تو پيوستن و نی از تو گسستن
    نه زبند تو رهائی نه کنار تو نشستن


    اي نگاه تو پناهم! تو ندانی چه گناهيست
    خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن





    محمدرضا شفیعی کدکنی




    پ.ن:‌ تصوير از آلبوم "One" از "مهران" عزيز است!
    Last edited by - Saman -; 18-03-2015 at 11:27.

  10. 2 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #107
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض



    نفسـم گرفـت ازین شـب در این حصــار بشــکن
    در این حصــارِ جادویــیِ روزگار بشکــن

    چو شقــایـق از دلِ سنـگ برآر، رایـتِ خــون
    به جنــون، صلابـتِ صخــره ی کوهســار بشـکن

    تــو که ترجمــانِ صبـحی به ترنــم و ترانــه
    لبِ زخــم دیــده بگشــا، صــفِ انتــظار بشــکن

    ســرِ آن نــدارد امشــب که برآیـــد آفتـــابی
    تو خــود آفتــاب خــود بــاش و طلســم کار بشــکن

    بسـرای تا که هستــی که ســرودن اسـت بــودن
    به ترنــمی دژِ وحشــتِ این دیــار بشکـن

    شــب غارتِ تتــاران، همه سو فکــنده سایــه
    تـو به آذرخشـی این سایــه ی دیـوسـار بشکــن

    ز بــرون کسی نیایـد چو به یــاری تـــو اینجـــا
    تو ز خویشتــن برون آ سپــه تتــار بشکـــن




    "محمد رضا شفیعی کدکنی"



صفحه 11 از 11 اولاول ... 7891011

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •