تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 42

نام تاپيک: شوخی با ریاضیات (جوکها، sms ها،کاریکاتورهاو خاطرات مرتبط با ریاضی) و ...

  1. #31
    آخر فروم باز aaaammmm87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    ♥♥♥♥♥♥♥
    پست ها
    1,860

    پيش فرض

    نمیدونم چرا از اون دوران کودکی من با این درس مشکل داشتم تا همین امروز هم مشکل دارم میریم سر جلسه کنکور چشمون میخوره به سوالاتش بقیه سوالات رو هم یادمون میره جواباش چی بود تو دانشگاه هم که میرسیم به این واحد های ریاضی با هزار بدبختی والتماس و تمنا و خواهش نمره کسب میکنیم
    اي گفتي تهوه اور ترين درسي كه تا حالا خوندم همين رياضيست + فيزيك (دو ترم رياضي پيش خوندم اخرش شدم 10 ) خدا ميدونه عمومي و كاربردي رو چطور ميخواهم پاس كنم . (خدايا help to me)

  2. #32
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Reza82N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    خراسان رضوی
    پست ها
    436

    پيش فرض

    خيلي زيبا بود ممنون.
    عكس هم واقعا زيباست

  3. #33
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    1

    پيش فرض

    ممنون به خاطر شعر زيبايي كه از پروفسور هشترودي گذاشتيد..به معناي واقعي عاشق بود به قول شاعر تا ربودي دل زدستم با غمت از پا نشستم

  4. #34
    داره خودمونی میشه خورشید زمستان's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    خانه آقای سیمپسون(عصر حجر)
    پست ها
    67

    پيش فرض


    متاسفانه مجبور شدم این مطلب رو برای اون عده ای که پیغام خصوصی برای من گذاشتن بنویسم ، فکر نکنید اگه چند سال ریاضی خوندید یا دنبال زیبایی های ریاضی بودید اسمتان ریاضیدان شده و می تونید یا حق دارید به همه چیز اعتراض کنید یا مثلا بگید "یعنی همه ریاضی دانها رفتگر هستن ؟" برای طرز فکر محدود این عده متاسفم ، هدف ریاضی درست فکر کردنه کاش یاد می گرفتیم بهتر فکر کنیم و به افکار عقاید و حتی یادگاری های ذهنی هم احترام بگذاریم .
    درود بر تو ای اندیشمند نقدگرا

    ممکنست در ایران مدرک گرایی و بیکاری شیوع عجیبی پیدا کرده باشند ، اما در سایر ملل اینگونه نیست و ریاضیات مادر همه علوم به شمار می آید به گونه ای که در پشت هر دستاورد پیشرفته علمی نظیر پرتاب موشک و جنگ افزارهای فوق مدرن ، اندیشه ای ریاضی نهفته است .

  5. #35
    داره خودمونی میشه خورشید زمستان's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    خانه آقای سیمپسون(عصر حجر)
    پست ها
    67

    2

    اي گفتي تهوه اور ترين!!!(تهوع آورترین ) درسي كه تا حالا خوندم همين رياضيست + فيزيك (دو ترم رياضي پيش خوندم اخرش شدم 10 ) خدا ميدونه عمومي و كاربردي رو چطور ميخواهم پاس كنم . (خدايا help to me)
    درود بر تو ای آآآآآ میم میم میم هشتاد و هفت با صفت مبرهن آخر فروم باز

    عزیز تا دستپخت آشپزی بد نباشد ، مهمان به استفراغ نمی افتد . بستگی دارد معلم ریاضی شما این درس را چطور به ذائقه شما تقدیم کرده است . به هر حال هستند آشپزهایی که بهتر از دبیر شما آشپزی بلدند (چند تا آشپز شد خودم نمیدونم) اگر حالت تهوع شما ادامه داشت احتمالا دچار مسمومیت رشته ای شده اید شما می بایست از عوامل حساسیت زا دوری گزینید خب در مورد شما ، حساسیت مشکوک به علوم ریاضی و فیزیک تا حدی بدیهی به نظر میاد . پیشنهاد من اینست که با حال و هوای این رشته وداع کنید و دست به دامان هنر شوید یا اقلا رشته و حرفه ای که با روحیات شما سازگاری داشته باشد انتخاب نمایید به هر تقدیر صلاح مملکت خویش خسروان دانند ....................................
    این خط این هم نشون

  6. 2 کاربر از خورشید زمستان بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #36
    داره خودمونی میشه خورشید زمستان's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    خانه آقای سیمپسون(عصر حجر)
    پست ها
    67

    پيش فرض

    خود دبیر یا معلم در یاددهی و تدریس ریاضی خیلی مهمه . ما یه دبیر ریاضی داشتیم که لکنت زبان داشت نمیدونستیم که با لکنتش کنار بیاییم یا ریاضی بعد از کلی کلنجار نصف انرژی صرف لکنت حضرت آقا میشد تازه وسط حرفاش میان پرده ای به نام عطسه داشت. یادمه بار اول که اومد کلاس گفت :

    " سسسسسسسس للللللللللل ام بببببببببببببببببببب چچه آآآآآآ ی ععععععععزیز حالتتتتتتتون چچچچچچطوره که وسطش گفت اممممممممممم ییییی (عطسه : هپچه ) و بعد خنده کلاس (میخواست بگه امیدوارم ) مردیم تا به لکنتش عادت کردیم . تازه جالبتر این بود که قد کوتاهی هم داشت یکی از بچه ها برای اینکه صداشو نشنوه ساعات ریاضی توی گوشش پنبه میذاشت ولی با وجود این بعضی وقتا از خنده ریسه میرفت قدش هم بلند بود یکی از جلسات که خنده عجیبی گرفته بود معلم بیچاره اونو پای تخته احضار میکنه تا ادبش کنه . خلاصه آقا معلم بیچاره ما قدش کوتاه و بهنام قدبلند مقابلش در حالی که از خنده روده بر شده بود . در یک لحظه معلم برای اینکه سیلی به صورت بهنام بزنه و قدش برسه یه شیرجه بلند میزنه که بتونه دستشو به صورت همکلاسیمون برسونه اما بهنام هم همون لحظه باهاش میپره و همین موضوع باعث انفجار خنده کلاس میشه

  8. این کاربر از خورشید زمستان بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #37
    پروفشنال dampayi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    همین دور و ورا
    پست ها
    946

    پيش فرض

    اینجوریا هم که دوستان می گن نیست!
    این درسته که معلم نقش مهمی داره ولی همه چیز نیست !
    تو همون کلاسی که ما درس می خوندیم خیلی ها بودن که از ریاضی متنفر بودن خیلی ها هم بودن که عاشق ریاضی بودن!
    بستگی داره چی جوری نمره بگیری !(یه بار بیست بگیری حله!!!!!)

  10. #38
    داره خودمونی میشه خورشید زمستان's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    خانه آقای سیمپسون(عصر حجر)
    پست ها
    67

    6

    اینجوریا هم که دوستان می گن نیست!
    این درسته که معلم نقش مهمی داره ولی همه چیز نیست !
    تو همون کلاسی که ما درس می خوندیم خیلی ها بودن که از ریاضی متنفر بودن خیلی ها هم بودن که عاشق ریاضی بودن!
    بستگی داره چی جوری نمره بگیری !(یه بار بیست بگیری حله!!!!!)
    ببین دمپایی جان

    معلم هم مهمه اگه معلم مهم نیست پس نقش معلم و شاگرد هیچی تپر بید . اصلا معام هم بیاد سر میز بشینه و یکی از بیرون(مثلا دستفروش خیابون) بیاد و کلاسو از خنده روده بر کنه یا مثلا یه دیوونه بیاریم و تحریکش کنیم (منظورم باعث دیوونگیش بشیم) بعد صبر کنیم تا کلاسمون تموم بشه هر چند بعضی معلمان هم دیوونه هستند که جاش بشه بموقع دهن محصلارو آسفالت و دوبانده میکنند(با نصب علائم راهنمایی) .یه دبیر ساده داشتیم خوراک خنده کلاس بود . کلاسمون فصل گرما(عید به بعد ) از کولر آبی استفاده میکرد . یه بار اومد کلاس و گفت کولرو روشن کنید هیچکی گوش نکرد و به یکی از بچه ها با عصبانیت گفت ولی گوش نکرد هر چی کرد نتونست و پرسید چرا روشن نمیکنید گفت آقا برق میگیره تازه پروانش گیر میکنه اونم خیلی گرمش بود و به سراغ پروانه رفت اول با پشت انگشتاش به پنجره زد ببینه برق داره(دوشاخه به پریز بود) یا نه وقتی برق نگرفتش جسور شد و سراغ پروانه رفت گفت امتحان میکنم ببینم سفته یا نه کمی دورش داد وقتی دید روونه گفت روشن کن با روشن کردن کولر یک دفعه گچ بنایی و کاغذ بود که به سر و روش ریخت و کلاسو از خنده ترکوند فقط حدود ربع ساعت بهش میخندیدیم حتی بعضی بچه ها از شدت خنده از سر میزشون افتادند !!!!!1 یکی از بچه ها پودر گچو تکه های انبوه کاغذا رو ماهرانه پشت پره قرار داده بود طوری که اثری از تکه های کاغذ و گچ روی پره ها نمونه خنده ها اونقدر شدید بود که حتی وقتی با صورت گچ آلود رفت ناظمو بیاره کلاس هنوز جلوی ناظم بهش میخندیدیم . طفلک آقا معلم

  11. این کاربر از خورشید زمستان بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #39
    داره خودمونی میشه خورشید زمستان's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    خانه آقای سیمپسون(عصر حجر)
    پست ها
    67

    پيش فرض

    یادمه اولین بار در دوره راهنمایی که دبیر دینی میخواست احکام نماز رو درس بده در یکی از جلسات موارد ابطال وضو رو خواست درس بده. رفت پای تخته نوشت :

    1- وارد بودن نجاست ب بدن
    2- غصبی بودن لباس و محل وضو(بدون اجازه صاحب)
    3- خارج شدن باد از شکم ........

    اینو که گفت خنده کلاس متوقف نمیشد حتی خودش هم که میگفت نخندید خندش میگرفت دوباره میگفت نخندید باز هم ...

  13. این کاربر از خورشید زمستان بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #40
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اقیانوس
    پست ها
    636

    پيش فرض

    دیدم تاپیک یه هشتصد روزی هست که خاک خوره و کسی نیست حرف بزنه گفتم بزار دوباره افتتحاش کنم
    توی سالای آخر راهنمایی و اول دبیرستان مسئول کتابخونه بودم ، بعدش میرفتم قشنگ فضولی میکردم توی اخلاق معلما بعد میفهمیدم چه کتابی دوست دارن بعد سر زنگی که باهاش داشتیم میدادم بعد یه لحظه یه نگاه به کتاب مینداخت ، خودتون هم میدونید که کتاب رو وقتی دستت بگیری دیگه نمیفهمی کی دستت اومده و کی شروع به خوندن کردی ، یهو سرش رو بالا میاورد میدید نصف زنگ رفته ، یکی داره آهنگ گوش میده یکی داره دوز بازی میکنه ، یکی داره کشتی میگیره ! بیشتر موقعی که معلم میخواست امتحان بگیره این کار رو میکردیم تا یکم از وقتش بره بعدش وقت نکنه امتحان بگیره !زنگ تفریح هم بچه ها تشویقم میکردم خیلی حال میداد !
    یکی دوسری این کار رو کردیم ، بعدش دیگه کلک نگرفت ، حتی پرواز هم میکردی دیگه حواسش پرت نمیشد
    اما خداییش اون سالا تقصیر خود بچه ها بود که نصفشون تجدیدی آوردن !

  15. 3 کاربر از Hasan.M بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •