تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 16 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 153

نام تاپيک: موسیقی بانوان

  1. #1
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    12 موسیقی بانوان

    سلام
    توی این تاپیک می خواهیم در باره نقش زنان در موسیقی و اخبار مربوط به موسیقی بانوان صحبت کنیم

  2. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض نخستین موسیقیدان حرفه ای جامعه بانوان ایران




    متن زیر حاصل گفتگوی با خانم ارفع اطرایی نوازنده و مدرس با سابقه سنتور و نخستین موسیقیدان حرفه ای جامعه بانوان هنرمند ایران است که توسط آقای سعید کمالی دهقان به دست ما رسیده. در این مطلب با سوابق و فعالیتهای این هنرمند آشنا می شوید.
    سرکار خانم ارفع اطرائی متولد تیرماه سال ۱۳۲۰ می باشند.وی سابقه چهل و هفت سال نوازندگی و تدریس مستمر در شغل رسمی و کلاس خصوصی و تربیت شاگردان ممتاز دارد.ایشان هنرجوی سومین دوره هنرستان عالی موسیقی ملی بوده است که دارای دیپلم از هنرستان موسیقی ملی و لیسانس از هنرکده موسیقی ملی می باشد که هر دو دوره را با کسب رتبه اول به پایان رساند.
    اطرائی از شاگردان استاد صبا و استاد پایور و استاد محمود کریمی و کلیه اساتید پایه گذار هنرستان موسیقی ملی بوده است که بین سال های ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۹ به استخدام رسمی در وزارت فرهنگ و هنر اداره کل فعالیت های هنری جهت تدریس سنتور تخصصی در هنرستان موسیقی در آمد و همچنین بصورت قراردادی در اداره کل فعالیت های هنری تلویزیون جهت تک نوازی و نوازندگی در ارکسترها استخدام شد.
    وی همچنین در فعالیت های موسیقی به تکنوازی صوتی و تصویری برای رادیو و تلویزیون پرداخته و برای اجرای کنسرت از طرف وزارتخانه های تابع به کشورهای پاکستان (۱۳۳۹) ، ایتالیا (۱۳۴۲) ، افغانستان (۱۳۴۸) ،ترکیه(۱۳۴۹)،بحرین(۱۳۵۱)،آم ریکا(۱۳۵۴)،عراق(۱۳۵۴)،کرواس ی(۱۳۷۳) و بوسنی و هرزه گوین (۱۳۷۳) سفر کرده است و همچنین برای اجرای برنامه به شهرهای داخلی متعددی نیز سفر داشته است.وی از سال ۱۳۵۳ سرپرست گروه موسیقی تالار رودکی بوده و با افرادی چون محمد موسوی،ناصر افتاح،لطف الله مجد ، نادر گلچین،خاطره پروانه همکاری کرده است.وی کتب ارزنده ی فرهنگ موسیقی ایران (۱۳۶۰) ، سنتور و ناظمی(۱۳۶۴) دوازده مقام موسیقی ملی ایران (۱۳۶۹) زندگی و آثار حبیب سماعی(۱۳۷۱) بوی جوی مولیان(۱۳۸۱) ویرایش خودآموز سنتور حسین صبا(۱۳۸۱) هفت دستگاه و پنج آواز موسیقی ایرانی (۱۳۸۱) به نگارش درآورده است و آثاری چون سازشناسی موسیقی ایرانی (طبق برنامه درسی وزارت آموزش و پرورش) و قطعات هم نوازی (دوئو طبق برنامه هنرستان های موسیقی ملی) را در دست چاپ دارد.
    وی دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و همچنین بعنوان یکی از "زنان نام آور ایران" از طرف دفتر مشارکت زنان امور ریاست جمهوری شناخته شده است و عضو هیئت مدیره اولین دوره کانون پژوهشگران خانه موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای فنی هنرستان موسیقی پسران و دختران و دانشگاه علمی کاربردی می باشد.وی در شورای مرکز موسیقی حوزه هنری عضویت دارد و عضو هیئت انتخاب و داوری جشنواره های موسیقی دانشگاه تهران و جشنواره های بانوان (گل یاس) و جشنواره های موسیقی جوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( فجر) است.
    اطرایی منتخب "برگزیده جشنواره موسیقی بانوان" مرداد ۸۴ شورای شهر تهران و منتخب " بازنشسته نمونه ملی" سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در شهریور ۸۴ و منتخب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعنوان "پیشکسوت نمونه" در شهریور ۸۴ می باشد.وی به اجرای پایان نامه های دانشجویی مشغول است و از خدمات ارزنده ی ایشان می توان به چهل و هفت سال سابقه در موسیقی ایرانی و نوازندگی با سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک باس در ارکستر صبا به رهبری استاد حسین دهلوی و سنتور باس در ارکستر استاد فرامرز پایور و سنتور سل کوک و لا کوک در تکنوازی ها و گروه نوازی ها اشاره کرد.
    وی هم اکنون مشغول تدریس مستمر ساز تخصصی سنتور است و در سال های کوتاهی کلاس های فرم موسیقی ایرانی و تئوری موسیقی ایرانی و همراهی ساز و آواز را بر عهده داشته است.در پایان باز از ایشان تشکر می کنیم و از خدواند متعال برای ایشان و تمامی موسیقیدانان این مرز و بوم آرزوی سعادت و کامیابی داریم.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض موسسه رسیدگی به وضعیت موسیقیدان زن تشکیل می شود

    رئیس کانون خوانندگان سنتی گفت : در صدد هستیم تشکلی تحت عنوان موسسه فرهنگی هنری بانوان به منظور رسیدگی به وضعیت موسیقی بانوان کشور تشکیل دهیم .
    هنگامه اخوان گفت : برگزاری کنسرتهای بانوان با مشکلات بسیاری مواجه است ؛ از آنجایی که کنسرتهای بانوان ، بازدهی مالی چندانی ندارند ، گروههای موسیقی بانوان غالبا از عهده مخارج برگزاری کنسرت از قبیل هزینه سالن ، صدابرداری و ... بر نمی آیند . از سویی گروههایی که قصد اجرای آهنگهای جدید را دارند ، باید هزینه سنگینی را بابت تامین هزینه آهنگها بپردازند .

    رییس کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی در تشریح وضعیت موسیقی بانوان گفت : از دیگر معضلات گروههای موسیقی بانوان ، عدم امکان انجام تبلیغات گسترده در زمینه برگزاری کنسرت است . این در حالی است که خوانندگان آماتور و بی تجربه مرد ، برای اجرای کنسرت خود ، سراسر شهر را از پوسترهای خود می پوشانند .

    اخوان در بیان نتیجه چنین وضعیتی گفت : دشواری و عدم امکان برگزاری کنسرت توسط گروههای موسیقی بانوان موجب می شود تا آنان مجبور به اجرای برنامه در خارج از کشور بشوند . بر این اساس لازم است تمهیداتی در جهت ایجاد امکان برگزاری برنامه های موسیقی بانوان در داخل کشور، اندیشیده شود .

    وی در خاتمه گفت : من به سهم خویش در پی رسیدگی به وضعیت موسیقی بانوان وتحقق این هدف خواهم بود و مراحل کاری را به اطلاع عموم خواهم رساند.

    منبع : مهر
    ( یک کم قدیمی بود مربوط به سه شنبه 14 آذر 1385 اما خوب .. )

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض بهناز ذاكري

    استاد سنتور متولد تهران ، وي با علاقهاي كه به موسيقي داشت بعد از دوران ابتدايي وارد هنرستان موسيقي شد و ساز سنتور را بعنوان ساز تخصصي انتخاب نمود. اولين معلم وي خانم ارفع اطرايي بود به مدت 3 سال سپس نزد استاد فرامرز پايور به مدت 5 سال ساز سنتور و تنبك را نزد استاد محمد اسماعيلي و پيانو و قيچك را بعنوان ساز دوم تعليم گرفت. در سال سوم هنرستان بنابه تشخيص مدير هنرستان با گروه موسيقي بانوان به سرپرستي خانم افلياپرتو بعنوان نوازنده سنتور و گروه تنبك استاد محمد اسماعيلي كه وابسته به وزارت فرهنگ و هنر بود شروع به همكاري نمود. وي به مدت 2 سال همراه اين دو گروه به افغانستان و همچنين كنسرتهاي زيادي در تهران و شهرستان داشت . پس از اتمام دوره متوسطه در هنرستان موسيقي وارد دانشگاه تهران (دانشكده هنرهاي زيبا) شده و در همان سال به استخدام وزارت فرهنگ و هنر بعنوان هنر آموز در دانشسراي هنرو انستيتوي امور مربيان به تدريس موسيقي مشغول شد. در دانشگاه نزد استاداني چون دكتر داريوش صفوت و مرحوم نورعليخان برومند با رديف ميرزا عبدا… آشنا شد و نزد استاداني چون مرحوم دكتر مسعوديه ـ آقاي مشايخي، دكترفرهت ـ خانم بركشتلي ، آقاي پورتراب و آقاي پژمان دروس نظري را فراگرفت. در سال 1350 با اركستر بزرگ راديو چهار مضراب ماهور درويش خان به تنظيم آقاي فريدون شهبازيان را ضبط كرد. وي با اركستر سازهاي ملي به رهبري مرحوم مهدي مفتاح و گروه سنتي سماعي به سرپرستي آقايان محمد رضا لطفي و حسن ناهيد كنسرتهاي متعددي اجرا نمود وي تا سال 1360 با راديو همكاري داشت و تدريس دروس موسيقي هنرستان را بعهده داشت. در سال 1371 اولين كنسرت بانوان بدون خواننده كه از طرف انجمن همبستگي زنان حمايت ميشد آغاز شد كه سرپرستي 2 گروه سماعي و گلبانگ را بعهده داشت . وي در كشورهاي آلمان ـ اتريش، روماني، يونان، چين، سوئيس، فستيوال در فيليپين، فستيوال در استراليا، تركيه، اسلوني، تركمنستان، مجارستان و … اجراهايي داشت.
    از آثار وي ميتوان به نوار كاست شور ـ نوا بهمراهي تمبك استادمحمد اسماعيلي و يك مجموعه اتود براي سنتور و قطعات ضربي كه در دست چاپ است . وي از سال 1379 با اركستر ملي به رهبري استاد فرهاد فخرالديني بعنوان نوازندةسنتور همكاري دارد و در شهرهاي ايران و دركشورهاي مختلف خارجي اجرا داشته است

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض جای خالی زن

    گابريل گارسيا ماركز ، نويسنده رمان پرآوازه "‌صد سال تنهايي " كه برنده جايزه نوبل ادبيات نيز هست ، مي گويد : " زن ها حافظان دنيا هستند ، در حالي كه ما مردها با وحشي گري هاي تاريخي خود ، نظم آن را بر هم مي زنيم ... "

    ***

    سال ها پيش ، وقتي مرتضي ني داوود در يك مراسم عروسي صداي دختر پانزده ساله اي را شنيد و در آن صدا ، زيبايي ذاتي و جذب كننده اي را درك كرد و در دلش برقي زد كه اگر خرده استعدادي هم در صاحب صدا باشد ، ايران را آوازه صدايش مي گيرد ، در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

    وقتي مرتضي ، قمر را پيش خود برد و آموزش دستگاه هاي موسيقي ايراني را با او شروع كرد ، وقتي هر روز بهتر از ديروز همه چيز پيش مي رفت و قمر قد مي كشيد و بزرگ مي شد ، و ياد مي گرفت و ياد مي گرفت ، در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

    بعدها وقتي ملوك ضرابي ، تصنيف ساخته مرتضي ني داوود را خواند و تصنيف بر روي صفحه ضبط شد ، خودشان هم نمي دانستند كه "‌مرغ سحر " با صداي ملوك ضرابي ، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ايران را طي مي كند ، در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

    وقتي قمر الملوك رسما آوازخوان شد ، وقتي در گراند هتل با مرتضي ني داوود كنسرت گذاشت و تمام خيابان هاي تهران كوچك و خلوت آن زمان پر از جمعيت شد ، و يك شب كنسرت قمر در آن تاريخ ، چهار هزار تومان فروش بليط داشت ، در آن موقع زنان هنوز مي خواندند و مي نواختند و ... .

    محمدرضا شجريان ، كوچك بود . در خانه شان نه راديو بود ،‌ نه تلويزيون ، نه گرامافون ، نه صفحه ، نه موسيقي ... ! محمدرضاي كوچك وقتي از انتهاي كوچه رد مي شد كنار مغازه سمساري مي ايستاد . سمساري در مغازه اش گرامافون داشت . صفحه قمر را مي گذاشت ، و محمدرضا صداي قمر را مي شنيد . صدا ، محمدرضاي كوچك را شجريان بزرگ امروز كرد ... در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

    سالن رودكي آن زمان - وحدت امروز - و صدها نوازنده چيره دست اركستر سمفونيك ، خاطرات خوشي با " مرضيه " داشتند ... مرضيه تمام سالن را پر مي كرد ، البته سالن هاي ديگري هم بود كه " دلكش " آن را پر مي كرد ... به هر حال زنان هنوز مي خواندند مي نواختند و ... .

    آري ، زنان سال ها بود كه مي خوانند و مي نواختند ، اما ما پسران هم صاحبان چشماني از حدقه درآمده نبوديم ، كه هر بعداز ظهر و شب ، از سر شهوت يا شايد بيكاري ، دم به دم امنيت رواني دختران هموطن و همشهري خودمان - خواهران خودمان - را به هم بزنيم . /

    سال ها بعد ، شجريان نيز قد كشيد ، خيلي قد كشيد ، و قبل از محمدرضا ، نوشتند " استاد " ... خيلي ها شاگرد او شدند ... سراج ، ناظري ، افتخاري ، مرحوم بسطامي ، سرلك ، علي جهاندار ، و البته كسي بود كه به او مي گفتند " پريسا " ... پريسا آواز را تمرين مي كرد ، اما در اين زمان ديگر زنان نمي خواندند و نمي نواختند و ... .

    پدر ، پسر را صدا كرد ... تمرين آواز با همايون شروع شد ... همايون قد مي كشيد و قد مي كشيد و آواز مي خواند . همه همايون را شناختند . اما كسي نمي دانست كه در آن زمان كه همايون درآمد شور را تمرين مي كرد ، و سعي مي كرد به بهترين نحوي ، مو به مو صداي پدر را تقليد كند و از قرچه و عشاق بهره بگيرد تا از اصفهان به دشتي برود و برگردد ، آيا مژگان هم آواز مي خواند ؟ هنوز هم كسي نمي داند كه آيا فرزانه هم مثل همايون مي تواند بخواند ؟ افسانه چه ؟ ... چون در آن زمان كه پريسا تمرين آواز مي كرد ، و اساتيد در حال انتخاب شعر براي چهارگاه بودند ، ديگر زنان نمي خواندند و نمي نواختند و ... .

    تاريخ را فراموش كنيم ، پيرنياكان چند ماه پيش ميزگرد داشت . هميشه ميزگرد دارد . رديف را تحليل مي كند و از رديف آقاحسينقلي در برابر رديف برادرش ميرزا عبدالله دفاع ميكند . پيرنياكان گفت : امروز يكي از بهترين شاگردانم را همراه آورده ام تا برايتان تار بزند . تا ببينيد نحوه آموزش دادن من چگونه است . همه چشم دوختند ... يك دختر آمد ... البته مردها اول كمي جا خوردند . اما خوب همه اهل موسيقي بودند و فضا ، فرهنگي بود . زشت بود كسي در ميان آن جلسه ، از تارنواختن يك دختر تعجب كند . دختر تار زد . همه از شوق دست زدند . البته زنان ديگر نمي خواندند و نمي نواختند و ... .

    پري ملكي به اعضاي گروهش تلفن مي زند . مقصد ؟ فرانسه . دليل ؟ اجراي كنسرت موسيقي ايراني و دريافت جايزه از يونسكو . گروه خنيا به سرپرستي پري ملكي ، فرانسوي ها را با حافظ و آواز آشتي دادند . البته فرانسوي ها از ديدن دختري كه تار بزند يا زني كه آواز بخواند تعجب نمي كنند ... اما صداي كسي در دل پري ملكي بود كه مي گفت : به آنها نگو كه زنان ديگر در كشور من نمي خوانند و نمي نوازند ...

    دختر با يك دف وارد آموزشگاه شد . سوالاتي راجع به كلاس ها و اساتيد و اين ها داشت . وقتي رفت ، مسئول آموزشگاه به من گفت : حيف ! ببين دف دست چه نجس هايي افتاده است ! به نجاست كشيدند دف را !

    دختر ، برايش سخت بود كه جعبه بزرگ و سنگين تار را با خودش حمل كند . اما حمل مي كرد . پياده راحت تر بود . با آن جعبه بزرگ نمي توانست سوار تاكسي و اتوبوس شود . مردم بد نگاه مي كردند . مردي ، نه چندان پير ، در حاليكه زير لب تصنيفي از هايده را مي خواند ، پوزخندي به دختر زد و گفت : غذاتو پختي مي ري دنبال مطربي ؟؟؟ و پسرجواني ، كه معلوم بود شديدا احساس خود روشنفكر بيني دارد ، در حاليكه طوري بلند بلند ترانه " پير مشرق " گوگوش را مي خواند كه همه بفهمند او گوگوش ، گوش مي كند ، به دختر گفت : واي چه عالي ! شما اهل موسيقي هستيد ؟ افتخار هم صحبتي مي ديد ؟

    آري ، زنان سال هاست كه نمي خوانند و نمي نوازند ، اما ما پسران هم بي تغيير نبوديم . صاحبان چشماني از حدقه درآمده شده ايم ، كه هر بعداز ظهر و شب ، از سر شهوت يا شايد بيكاري ، دم به دم امنيت رواني دختران هموطن و همشهري خودمان - خواهران خودمان - را به هم مي زنيم . /

    حكايت گذشته را فراموش كنيم . به هر حال موسيقي ايراني پر از اساتيد رنگارنگ است . غلامحسين درويش - برادران خاندان فراهاني - علينقي وزيري - روح الله خالقي - حشمت سنجري - ابوالحسن صبا - عارف - شيدا - جواد معروفي - مرتضي محجوبي - يوسف فروتن - ارسلان درگاهي - احمد عبادي - حسن كسايي - جليل شهناز - تاج - طاهر زاده - ظلي - خوانساري - فرامرز پايور - مشكاتيان - شجريان - عليزاده - محمدرضا لطفي - حسين تهراني - ناصر فرهنگفر - و ده ها اسم ديگر ...

    خسته نشديم از بس كه اين نام ها را گفتيم و شنيديم و انواع و اقسام زندگي نامه هايشان را خوانديم ... خسته نشديم چون دوستشان داشتيم ... چون موسيقي روح ما را مي نواختند ... اما در كدام زندگي نامه ، نام و نقش و تاثير همسر آن استاد در زندگي و كارش را نوشته بودند ؟ شما سراغ داريد ؟‌ همسران مشير همايون و اميرناصر افتتاح و علي اصغر خان بهاري چه كساني بودند ؟ همسران پايور و عليزاده و لطفي را چه كسي مي شناسد ؟ اصلا آن معشوقه كلنل علينقي وزيري كدامين دختر خوشبخت بود كه كلنل از عشق او ، روزها و روزها خود را در اتاق حبس كرد و نهار را با شاگردان مدرسه موسيقي اش كه از جانش عزيزتر بودند ( و روح الله خالقي يكي از آنان بود ) نخورد و حاصل شب بيداري هايش يك سه گانه با شكوه شد كه بعدها توسط اركستر هنرستان اجرا گرديد ؟ البته آن موسيقي ها را همه شناختند اما دختري كه سمفوني ها به خاطرش نوشته شده بود را هنوز هم نمي شناسيم ... همسران تاج و شجريان و ظلي و گلپا و ايرج و خوانساري را آيا مي شناسيم ؟ اصلا آيا آنها هم مثل شوهرانشان آواز را دوست دشتند ؟ مي خواندند ؟ مخالف بودند ؟ موافق بودند ؟ ... الله اعلم ! البته همه ما اين جمله را حفظ هستيم كه "‌پشت هر مرد بزرگ ، زني بزرگتر نهفته است " و بارها هم باد به گلو انداخته ايم و فيلسوف وار اين جمله را تكرار كرده ايم و گفته ايم : " حقيقتا كه جمله زيبايي است ... " اما فراموش كرديم كه در كنار پندار نيك ، كردار نيك نيز مطرح است . كو كردار نيك ؟

    مشكل از آنجا شروع شد كه فردوسي سال ها پيش گفت : زنان را همين بس بود يك هنر / نشينند و زايند شيران نر ! و هيچ كس از خودش نپرسيد كه جناب فردوسي ! لطفا توضيح دهيد كه آن ني ني كوچولوي گريه روي ضعيف كه حتي قدرت ندارد از خودش در مقابل يك پشه مراقبت كند ، و كثافتش را در لباس هايش مي ريزد ، چه طوري يك دفعه تبديل به يك "‌شير نر " شد ؟؟؟

    شايد يكي از جواب هايي كه مي شود به سوال قبلي خودم داد ( همان كه پرسيده بودم دلايل عزلت موسيقي ايراني در شرايط كنوني چيست ؟ ) همين باشد ، كه نصف توانايي ذهني خودمان را در موسيقي كشور تاثير نداده ايم . آيا زنان نصف جامعه ما نيستند ؟ شايد مشكل نوآوري و خلاقيت و آفرينش اثرهاي بديع و امروزي كه جايش در موسيقي ما خالي است ، در حيطه قدرت ذهني همان نصفه اي باشد كه شريكشان نمي كنيم ... جاي زنان خالي است ... به جاي اينه يك شاخه گل روي صندلي خالي آنها بگذاريم ، ذهنيت خود را منصفانه و روشن انديشانه كنيم و كمك كنيم خودشان روي صندلي شان بنشينند و گل را در گلدان قرار دهند /

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  10. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    آخر فروم باز Venus's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,607

    پيش فرض

    زنان و موسیقی در ایران

    سما بابایی

    مطلب قدیمیه ولی خوب.....

    جمعه 16 بهمن 1383



    گزارشى به بهانه جشنواره موسيقى فجر

    لالالالا گل لاله، فلك در كوچه مى ناله. لالالالا گل پسته، عزيز من نخور غصه. لالالالا گل پونه، عزيز من نگير بونه. لالالالا گل نازى، بابات رفته به سربازى. لالالالا گلم باشى بمونى همدمم باشى...
    كدام در كدام گوشه گيتى براى اولين بار ترانه اى سرود و براى آرامش كودك دلبند خويش بر آن رنگ موسيقى زد و سپس آوايش دهان به دهان گشت تا همچنان دلنشين ترين آوازى باشد كه بشر تاكنون شنيده است؟
    ***
    اضافه كردن بخش بانوان به جشنواره موسيقى فجر به عنوان مهم ترين رويداد موسيقايى كشور و همچنين برگزارى جشنواره موسيقى گل ياس كه شش دوره آن همزمان با ولادت حضرت فاطمه «س» برگزار شد، راهكارى بود كه «على مردادخانى» رئيس سابق مركز موسيقى، كه بيش از ۱۳ سال سكان كشتى موسيقى ايران را با تمام مشكلات خويش در دست داشت، اتخاذ كرد؛ اگر چه اين جشنواره ها نيز تاكنون نتوانسته اند به اهداف متعالى اى كه در نظر داشتند، دست يابند و اين در صورتى است كه موسيقيدانان ايرانى از چنان قابليت و توانايى هايى بهره مند هستند كه قدرت آن را داشته و دارند كه در سطح جهانى شناخته شوند.
    گروه هايى چون «پريرخ» به سرپرستى «پريرخ گنه» ، «نى ريز» به سرپرستى «مليحه سعيدى» ، ياران به سرپرستى «افيليا پرتو» ، گلبانگ به سرپرستى «بهناز ذاكرى» ، به همراه سيمين غانم، آذر هاشمى، شهلا ميلانى، نسرين ناصحى و... از جمله مهم ترين گروه هايى بوده اند كه طى ساليان اخير در زمينه موسيقى بانوان تحركات فراوانى داشته اند كه البته بايد به اين آمار زنان موسيقيدان نواحى مختلف ايران را نيز نام برد كه هرگاه كه فرصت كرده اند در جشنواره هاى مختلف به هنرنمايى پرداخته اند.
    ***
    «تا به حال در هيچ جشنواره اى به منظور اجراى كنسرت شركت نكرده ام و تا زمانى كه محتواى برنامه جشنواره مخصوص بانوان از كيفيت بالايى برخوردار نباشد در اين گونه جشنواره ها شركت نخواهم كرد.»
    اين ها را «هنگامه اخوان» مى گويد، كه اگر چه خود در جشنواره گل ياس و بخش زنان جشنواره موسيقى فجر شركت نكرده اما به عنوان كارشناس در چند دوره از اين جشنواره ها حضور داشته است. او عدم برنامه ريزى مناسب، عدم آشنايى به رديف و شيوه اجرايى صحيح از سوى گروه هايى كه به اجراى برنامه مى پرداد و همچنين نبود نظم و انضباط در برگزارى برنامه هاى اين جشنواره ها را از مهم ترين مشكلاتى مى داند كه مانع از ارتقاى سطح كيفى آنان مى شود.
    ***
    با اين شرايط به نظر مى رسد يكى از راهكارهايى كه بتواند موسيقى زنان در ايران را از حالت انفعالى اى كه بدان دچار شده است، برهاند آن است كه ضمن سعى در افزودن تعداد مخاطبان، اين رشته را از حالت عاميانه اى كه گريبان گير آن شده است رهانيده و در جلب نگاه هاى تحقيقى تر به آن كوشش شود و علاوه بر آن ضمن توجه به موسيقى محلى و سنتى، موسيقى هاى كلاسيك، پاپ و حتى موسيقى مدرن نيز مورد توجه قرار گرفته و نيروهاى متخصص و كارآمد در آن تربيت شوند.
    اما يكى ديگر از مشكلاتى كه جشنواره هاى زنان با آن مواجه هستند، تكرارى است كه ناخواسته به آن دچار شده اند كه مى توان مهم ترين علت آن را عدم رغبت آهنگسازان براى ساختن نوارهايى براى آوازخوانان و فعالان اين رشته دانست كه همواره با تعداد محدودى مخاطب روبرو هستند.
    پرى ملكى، كه از سال ۱۳۷۳ گروه موسيقى فينا را تشكيل داده و به اجراى برنامه هاى متعددى براى بانوان و به شكل همخوانى در كشورهايى چون فرانسه، آلمان، انگليس، اتريش و سوئيس پرداخته است، در اين باره مى گويد: محدود بودن مخاطبان موسيقى بانوان برايم بسيار زجرآور است. هيچ هنرمندى ارضا نمى شود مگر از طريق ارائه هنرى كه با استقبال فراوانى روبرو شود؛ اما به هر حال مشكلات اجتماعى بانوان به اضافه مسائلى چون هزينه بليت كنسرت ها و همچنين مشكل رفت و آمد در ساعات پايانى شب كه ساعت اتمام كنسرت هاست باعث شده تا بسيارى از بانوان على رغم ميل باطنى خويش نتوانند در اين برنامه ها شركت كنند. ضمن آنكه يكى ديگر از مهم ترين علل افت مخاطب در موسيقى ما طى كردن سير قهقرايى است كه موسيقى بانوان به آن دچار شده است؛ هيچ آهنگسازى حاضر نيست براى خانم ها آهنگسازى كند و بدين ترتيب موسيقى بانوان به يك تسلسل دچار شده است. البته در اين ميان آهنگسازان هم حق دارند. هيچ كس اثر خود را براى اين تعداد مخاطب نمى سازد، به اين مسائل نبود «منتقد موسيقى» و عدم تمايل مطبوعات براى انعكاس فعاليت هاى موسيقى بانوان را هم اضافه كنيد. البته نبايد كتمان كرد كه هيچ كجاى دنيا قدر هنر را به اندازه مردم ما نمى شناسند. اينجا نقش گرم مخاطب به آدم انرژى مى دهد. شنونده هاى ما فوق العاده قوى و هوشمند هستند.
    ***
    شايد به همين علت است كه بسيارى از گروه هاى موسيقى بانوان عطاى شركت در جشنواره ها و كنسرت هاى مختص بانوان را كه طى اين سال ها نتوانسته است گرهى از كار موسيقى زنان بگشايد به لقايش بخشيده اند و به اجراى كنسرت هاى «همخوانى» و «همنوازى» روى آ ورده اند؛ اگر چه در اين راهكار نيز مشكلاتى براى آنان وجود دارد از جمله آنكه تعداد همخوانان بايد سه نفر باشد و بخش هاى آوازى حذف شود، چنانكه بهناز ذاكرى در اين باره چنين مى گويد: «من از جمله افرادى هستم كه در گروه بانوان در جشنواره ياس و فجر اجراهاى متعددى داشته ام؛ اما اكنون سعى مى كنم تا فعاليتم را همراه با گروه هاى مختلف بيش تر كنم؛ زيرا با اين اجرا هم مخاطبان به شكل علمى تر به مسأله نگاه مى كنند و هم آنكه در بخش صدابردارى، صحنه و... با مشكلات كمترى مواجه هستم. متأسفانه در حال حاضر زنان موسيقيدانى كه تصميمى مانند من گرفته اند، بسيارند؛ زيرا با اجرا در بخش ويژه بانوان توقعاتشان برآورده نمى شود؛ ما بعد از سال ها فعاليت خواسته هايى داريم كه بايد به آن توجه و سعى در رفع آن شود، و اگر نه در صورت عدم رفع اين مشكلات موسيقى بانوان هر روز ضعيف تر شده و به حاشيه بيشترى كشيده مى شود.»
    ***
    «امثال من، عاشق مردم و وطنشان هستند و درست به همين علت است كه طى اين سال ها ترك وطن نكرده و حتى به شكل محدود به اجراى برنامه پرداخته ايم و جاى هيچ گله اى هم نداريم؛ اما امكان ضبط آثارمان در اجراهاى عمومى براى اعضاى گروه، حداقل خواسته اى است كه ما داريم و تاكنون از ما دريغ شده است. ما بعد از مرگمان هيچ چيز نداريم كه به عنوان يادگار فعاليت دهه هاى اخير به يادگار بگذاريم. من هنوز نتوانسته ام از زير بار غصه گم شدن آرشيو بهترين كارهايم با اساتيد مسلم موسيقى كه در قبل از انقلاب ضبط شده بود و در آرشيو صداوسيما اتفاق افتاد، رها شوم.»
    «خاطره پروانه» اينها را با حسرت و تألم بسيار مى گويد. حرف هم كه مى د، مى توان قدرت معجزه اى را احساس كرد كه گذر زمان هيچ خللى به آن وارد نياورده است. در آپارتمان شرقى اش در خيابان فلسطين، از مادرش مرحوم «پروانه»كه از هنرمندان بنام دورانش و «خاطره كوچك» كه عزيز دردانه اش بوده مى گويد و فرستادن آلبومى از اجراى برنامه هايش براى نوه اى كه در خارج از كشور سكونت دارد و اكنون تبديل به يك آرزوى محال شده است و اضافه مى كند كه اى كاش كمى با ما مهربان تر بودند.
    گروه جوان اركيده با شوق و حرارت بسيارى مشغول تمرين است. در كنار سازهاى غربى چند سازى مشاهده مى شود كه به ظاهر ناآشنا مى آيد و «اركيده حاجيوندى» سرپرست گروه موسيقى «اركيده» توضيح مى دهد كه قرار است براى اولين بار در صحنه آنان را نيز به گروه سازهايشان اضافه كنند. اعضاى گروه بين ۱۷ تا ۲۶ سال سن دارند و با شوق و اشتياقى خستگى ناپذير تمرين مى كنند. در كنار «اركيده»، «ارغوان» و «ارمغان» هم حضور دارند و همراه با ديگر اعضاى گروه به تمرين مى پرداد. اگر يكى از اعضاى گروه از «نت» خارج شود، اركيده با حوصله بسيار به او گوشزد مى كند و گروه دوباره تمرين خود را از سر مى گيرد. ترانه ها را نيز خود «اركيده» مى سرايد و آهنگسازى مى كند؛ اگر چه در تنظيمشان، آهنگسازان ديگرى هم او را همراهى مى كنند. اين گروه كه اين روزها به «گروه موسيقى پاپ اركيده» شهرت دارد، تنها گروهى است كه به عنوان گروه پاپ بانوان در جشنواره ياس و... حضور داشته است. تلاش اعضاى گروه در كنار آرامشى كه در اجراى قطعات دارند، بسيار هيجان انگيز است. «اركيده» مى گويد: «مى توانيم با همخوانى كردن مخاطبان عام ترى از بانوان را هم تحت پوشش قرار دهيم؛ اما من دلم مى خواهد «آواز» بخوانم نه «سرود» . او اضافه مى كند: خب ما هم مثل ساير گروه هاى بانوان با مشكلات فراوانى دست و پنجه نرم مى كنيم، براى مثال ما در ايران صدابردار حرفه اى نداريم و اين مشكلات فراوانى را در اجراها براى ما پيش مى آورد و حتى در كيفيت اجرا هم بسيار تأثيرگذار است؛ اما من فكر مى كنم بايد ماند و با تمام مشكلات دست و پنجه نرم كرد. يعنى آنقدر بر عقيده و آرمان خود پافشارى كرد تا بالاخره مشكلات از سر راه برداشته شده و آن وقت بتوان نتايج زحمات را برداشت كرد. من به شدت مخالف كناره گيرى و عدم فعاليت هستم و همچنان بر عقيده ام پافشارى مى كنم، ضمن آنكه معتقدم در همين اجراهاى مخصوص بانوان هم مى توان مشتاقانى را ديد كه ترجيح مى دهند به جاى تغذيه شدن از موسيقى هاى لس آنجلسى كه به شكل سرسام آورى از طريق شبكه هاى متعدد خارجى پخش مى شوند به دنبال موسيقى سالم تر و در عين حال پربارترى هستند و اين جاى تأمل بسيار دارد. مشكلاتى مانند عدم علاقه آهنگسازان به ساخت آثارى براى گروه هاى زنان و... نيز وجود دارد كه مى توان آن را با ارتقاى سطح كمى و كيفى مخاطب از يك طرف و موسيقيدان از طرف ديگر مرتفع كرد. به هر حال چه بخواهيم و چه نخواهيم در حال حاضر شرايط به همين شكل است و كناره گيرى و عدم فعاليت هم هيچ دردى را دوا نخواهد كرد، جز آنكه بر مشكلات افزوده و راهى را كه تا الآن طى كرده ايم بى ثمر كند. بنابراين بايد ماند و به فعاليت ادامه داد تا موانع را از سر راه برداشت.»
    ***
    تخصصى شدن قطعات اجرا شده در اين برنامه ها مى تواند به عنوان يكى از مهم ترين راهكارهاى ارتقاى جشنواره ها و به طور كلى اجراهاى مختص بانوان دانست، يعنى فعالان رشته بايد هم به شكل تخصصى به كار بپرداد و هم اينكه قطعات را به نحوى اجرا كنند كه براى مخاطب عام نيز قابل فهم باشد. اين مسأله جز با احترام گذاشتن به مخاطب و سليقه او امكان پذير نيست، ضمن آنكه نبايد فراموش كرد كه« ان» مى توانند نسل بعد را با موسيقى ملى و سنتى ما آشنا كنند و نسل هاى بعدى در هجوم انواع موسيقى هاى مدرن، غربى و پيش پا افتاده تنها از طريق مادرانشان مى توانند از اهميت اين سبك موسيقى باخبر شده و بدين ترتيب حيات آن تداوم بيشترى پيدا كند؛ اما در شرايطى كه به خاطر مشكلات فنى يا صداى ساز شنيده نمى شود و يا صداى خواننده، ميكروفون ها هنگام اجراى برنامه سوت مى ند، نور صحنه كافى و مناسب نيست و تنها سالن مخصوص بانوان تالار «وحدت» است و سالن «فرهنگسراها» از امكانات لازم برخوردار نيستند، آيا مى توان اميد به افزايش مخاطب موسيقى بانوان داشت؟ به هر روى جشنواره موسيقى گل ياس و بخش بانوان جشنواره موسيقى فجر تنها زمانى است كه درهاى تالارها براى بانوان باز مى شود و گروه هاى موسيقى زنان مى توانند به اجراى برنامه بپرداد و با اين اوصاف شنيدن زمزمه هايى مبنى بر عدم برگزارى بخش بانوان در جشنواره موسيقى سال جارى مى تواند فاجعه اى براى فعالان و علاقه مندان اين سبك موسيقى و راهگشايى براى رواج موسيقى هاى پيش پا افتاده باشد... اى كاش اين زمزمه ها تنها يك شايعه باشد...

    منبع: روزنامه ایران

  12. این کاربر از Venus بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض گروه اركيده سال 86 در شيراز و تهران كنسرت مي‌دهد

    گروه بانوان «اركيده»به سرپرستي و خوانندگي«اركيده حاجي‌وندي» سال آينده در شيراز و تهران كنسرت مي‌دهد.



    «اركيده حاجي‌وندي»گفت: ما در حال برنامه‌ريزي براي برگزاري كنسرت در اين دو شهر هستيم و پيشنهاداتي نيز ارائه داده‌ايم اما هنوز به صورت قطعي مشخص نشده است.
    وي با اشاره به قطعاتي اجرايي در اين كنسرت‌ها افزود:در اين اجرا برخي از قطعات جديد و چندتا از آهنگ‌هاي گروه را كه در اجراهاي گذشته از جمله بيست و دومين جشنواره موسيقي فجر به روي صحنه برده‌ايم را اجرا مي‌كنيم.
    اين خواننده در خاتمه خاطر نشان كرد: هنوز جزئيات برنامه‌ها مشخص نشده است اما اين اجرا در برنامه‌هاي ما قرار دارد.




    گروه بانوان «اركيده» تا كنون اجراهاي مختلفي را در تهران و جشنواره‌هاي گوناگون داشته است.اين گروه همچنين در دومين روز از بيست و دومين جشنواره بين‌المللي موسيقي فجر اجرايي را در تالار فرهنگ برگزار كرد




    منبع : فارس

  14. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #8
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض پري ملکي



    متولد سال 1330 ، تهران

    سرپرست گروه موسیقی سنتی خنیا

    پري ملکي با نام شناسنامه اي عذرا خباز يزديها در 15 آبان ماه 1330 در محله درخونگاه بازار تهران به دنيا آمد . در خانه اي بسيار سنتي و قديمي و بزرگ که اقوام را در کنار هم گرد آورده بود .

    او ششمين فرزند خانواده بود . پدرش به تجارت چاي اشتغال داشت .از شش سالگي همراه با خانواده به منزلي در محله جمال آباد نياوران نقل مکان کردند . از اين ايام بود که به موسيقي راديو گوش مي کرد و آنچه مي شنيد ، فرا مي گرفت . کلاس اول دبستان بود که براي اولين بار در جمع همکلاسي ها آواز خواند . پنجم دبستان بود که در جشن مدرسه همراه با ساز يکي از همکلاسي ها که عبارت بود از يک شانه سر ، تصنيفي از پروين را خواند . از آن پس به طور مرتب در جشنها و مسابقات مدرسه ، بي اطلاع ، شرکت کرد . بارها در مسابقات ناحيه شميران رتبه اول را کسب کرد اما به دليل همين حضور مخفيانه ، از ادامه راه باز ماند . او که ديبلم خود را در رشته علوم طبيعي دريافت کرده بود با حسن ملکي که در همان مدرسه دبير ادبيات بود آشنا شد و ازدواج کرد .

    پس از ازدواج به تشويق همسرش خواندن را به طور جدي پي گرفت . زنده ياد ايرج تيمور تاش ، ترانه سرا ، او را به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفي کرد و او مدت زمان کوتاهي نزد مرحوم محمود کريمي به فرا گيري آواز سنتي پرداخت .

    از سال 56 تا 59 در انگليس به فرا گيري گيتار کلاسيک پرداخت و پس از بازگشت به ايران يک سالي نيز نزد برادران موذن آموختن را ادامه داد . پس از آن به آموختن سه تار روي آورد . يک سال نخست را با جمال سماواتي و پس از آن را با مسعود شعاري کار کرد .

    از سال 60 تا 64 فراگيري آواز سنتي را نزد استاد نصرالله ناصح پور پي گرفت .

    کلاس ها در مرکز چاووش به صورت گروهي تشکيل مي شد . استاد که رديف استاد دوامي ( مکتب تهران ) را مي آموخت ، گوشه اي را چندين بار مي خواند و هفته بعد درس را تحويل مي گرفت . اين آموزش با ضبط کاست همراه نبود و هنجو مي بايست از حافظه خود استفاده مي کرد . پري ملکي از استاد مي خواست تا بار ديگر در آخرين لحظه کلاس ، درس آن جلسه را تکرار کند و خود ، تمام راه برگشت به خانه را زمزمه مي کرد تا درس را فراموش نکند .

    پس از آن نزد " استاد علي جهاندار " شيوه " سيد حسين طاهر زاده " ( مکتب اصفهان ) را فرا گرفت . شيوه استاد اين بود که درس را ضبط مي کرد و براي هنرجو ميخواند . اين همه شيوه اي است که پري ملکي خود براي تدريس به کار گرفت . در همين ايام نزد امير پايور به فراگيري تصانيف قديمي پرداخت . امير پايور به خاطر دارد که ايام کودکي و نوجواني اش ، عارف قزويني در منزل آنها زندگي مي کرده و پدرش شاگرد آقا حسينقلي بوده است .

    امير پايور بسياري از تصانيف سنتي و مردمي آن سالها را در خاطر داشت . پري ملکي از سال 65 شروع به تدريس کرد . ابتدا با چند هنرجو و سپس و تا کنون در ماه بيش از پنجاه هنرجو را تعليم مي دهد و با شاگردان به صورت انفرادي و تک تک کار مي کند . گوشه اي را ميخواند و ضبط ميکند و به همراه هرگوشه در هر جلسه يک تصنيف نيز مي آموزد .

    مرحله اول ، تدريس آوازها و دستگاهها به جز نوا و راست پنجگاه است . در اين مرحله گوشه ها را براي هنرجو تشريح کرده و جمله بندي و اجزاي آن را به تفکيک مشخص مي سازد و تحريرها را نخست آرام و شمرده براي هنرجو ضبط مي کند . مرحله دوم آموزش ، شعرگذاري بر روي گوشه هاست .

    هنرجو شعر مناسبي براي هرگوشه و آواز پيدا کرده و به ترتيب رديف را دوره مي کند .در مرحله سوم نوا و راست پنجگاه را مي آموزد و مرحله چهارم به تدريس آنچه از شيوه طاهرزاده مانده اختصاص دارد . مرحله آخر باز خواني شيوه آوازخواني خوانندگان قديمي همچون قمر ، روح انگيز و معاصران چون بنان ، قوامي ، خوانساري ، شجريان و ...است .

    پري ملکي به تجربه دريافته کلاس دسته جمعي به ضرر شاگردان است . از آنجا که شاگردان با قوه هاي گوناگون مي بايست در کنار هم قرار گيرند .

    از خيل شاگردان اين سالها ، امروز بسياري خود ، مدرس يا خواننده شده اند که از آن جمله است خانم ها مهسا و مرجان وحدت ، فريده آموزگار ، اکرم زهتاب و تعدادي نيز به گروههاي همخواني (کر ) معرفي شده اند .

    پري ملکي علاوه بر تدريس خصوصي ، تا کنون در مرکز حفظ و اشاعه موسيقي ، فرهنگسراي شفق ، آموزشگاه هنري پيام و آموزشگاه تماشاگه راز نيز به تدريس پرداخته است .

    او از سال 73 با تشکيل گروه موسيقي "خنيا " به اجراي کنسرت هايي براي بانوان و سپس با تغييرات جامعه ، به صورت همخواني براي عموم پرداخته است .

    علاوه بر اجراي کنسرت هايي در ايران ، فرانسه ، آلمان ، انگليس ، اتريش و سويس با دو فيلم مستند به کارگرداني خسرو سينايي و فيلم مستند "بارکوله کشي " همکاري کرده است و نيز به عنوان تنظيم کننده موسيقي صحنه ها و تعليم آواز با کيومرث پوراحمد در فيلم سينمايي " شب يلدا " همکاري داشته است .

    پري ملکي داراي دو فرزند مي باشد : توکا ، دخترش ، متولد 1352 کارشناس ارشد هنر و پسرش بامداد متولد 1364 دانش آموز و هنرجوي عود و تنبک مي باشد و حسن ملکي همسر پري ملکي دبير ادبيات ، روزنامه نگار و نويسنده مي باشد .

    در مراسم اختتاميه هجدهمين جشنواره موسيقي فجر كه روز جمعه دوم اسفند ماه 81 در تالار وحدت برگزار شد ، يكي از جوايز و لوح قدرداني اين جشنواره را به پري ملكي ـ خواننده و سرپرست گروه خنيا توسط احمد مسجد جامعي ، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ارائه شد .
    گروه خنيا ضمناً در مراسم اختتاميه ، بخشي از برنامه همخواني و همنوازي خود را كه در اين جشنواره ارايه كرد ، براي مهمانان مراسم اختتاميه اجرا كرد .

  16. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #9
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض ارفع اطرايي

    متولد 1320 ش تهران/ ليسانس موسيقي/ دريافت درجه ي يك هنري (دكترا) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي/ بازنشسته/ دعوت به كار در كادر آموزش عالي/ محل كار هنرستان هاي موسيقي و دانشگاه/ با بيش از نيم قرن حضور مستمر در نوازندگي سنتور/ تدريس و تحقيق موسيقي/ يكي از اولين و قديمي ترين شاگردان استاد فرامرز پايور از سال 1337 پس از شش سال تحصيل نزد استاد حسين صبا در هنرستان موسيقي ملي/ بخشي از فعاليت هاي هنري وي شامل تدريس مستمر در هنرستان موسيقي ملي از سال 1338/ تاليف كتب متعدد اختصاصي موسيقي ايراني و مقالات موسيقي در جرايد/ اجراي كنسرت در داخل و خارج از كشور/ مشاركت در هيئت هاي داوري و آزمون هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي/ معرفي به عنوان يكي از «زنان نام آور موسيقي» از طريق دفتر مشاركت زنان در امور رياست جمهوري

  18. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #10
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض بانو پریسا با حمايت و تشويق‌هاى پدرش در مسابقات هنرى مدارس شركت مي‌كرد

    صداى خوش از طرف پدر و پدربزرگ به او و خواهران و برادرانش به ارث رسيده بود. بزرگ‌ترين مشوق و حامى او در خانواده پدرش بود و در دوران تحصيل هر وقت برنامه‌اى بود كه از وی مى‌خواستند شركت كند، پدرش نه تنها مخالفت نمى‌كرد، بلكه بسيار هم تشويق مي‌كرد. با حمايت و تشويق‌هاى پدرش بود كه او در مسابقات هنرى مدارس شركت مي‌كرد. آخرين بارى كه در رشته آواز رتبه اول را در بين تمام دانش‌آموزان سراسر كشور كسب كرد، با استاد محمود كريمى كه از اعضاى هيئت داوران بودند آشنا شد. استاد كريمى او را بسيار تشويق كرد و پيشنهاد كرد كه براى آموزش موسيقى ايرانى دستگاه‌ها و رديف موسيقى سنتى شاگرد ايشان شود. لذا تحصيل موسيقى سنتى ايران را به طور جدى و مستمر در خدمت آن استاد بزرگوار آغاز كرد. هنوز دو سالى از آموزش نگذشته بود، كه استاد محمود کریمی براى آغاز كار حرفه‌اى، او را به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفى كرد.



    ولى كار آموزش او زير نظر مستقيم ايشان و تا سال‌ها پس از آغاز كار حرفه‌اى ادامه داشت. همكارى پریسا با وزارت فرهنگ و هنر مدت پنج سال ادامه داشت، كه در اين مدت برنامه‌هايى در تلويزيون اجرا كرد و كنسرت‌هايى در تهران و بعضى شهرستان‌ها و نيز همراه با گروه‌هاى مختلفي كه در آن وزارتخانه فعال بودند، كنسرت‌هايى در خارج از كشور براى معرفى موسيقى سنتى ايران اجرا كرد.



    پریسا در سال 1352 ازدواج كرد و درست دو ماه بعد از آن از طرف مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى ايران وابسته به سازمان راديو تلويزيون كه به ابتكار و مديريت استاد دكتر داريوش صفوت پايه‌گذارى شده بود، به همكارى دعوت شد و همراه با گروهى از موسيقيدانان مركز، عازم سفرى به بلژيك و فرانسه براى اجراى كنسرت شد. به اين ترتيب همكارى وی با مركز حفظ و اشاعه موسيقى آغاز شد و از سال 1352 تا 1357 كه آخرين سال فعاليت حرفه‌اى او بود، به مدت پنچ سال ادامه داشت. در اين دوران در محضر استاد دوامى نيز با سبك اجراى تصنيف‌هاى قديمى و آواز سنتى آشنايى پيدا كرد.



    مجموعه فعاليت‌هايى كه در اين دوران انجام شد عبارتند از شركت در سه جشن هنر شيراز، اجراى چند برنامه در تلويزيون، دانشگاه تهران، باغ فردوس، تئاتر شهر و اجراى كنسرت‌‌هاى متعدد در خارج از كشور.



    در اواسط سال 1357 جهت شركت در فستيوال موسيقى آسيا به دعوت بنياد ژاپن به كشور ژاپن سفر كرد كه شرح مفصل آن در آواهاى موسيقيايى آسيايى منتشر شده است.



    بعد از انقلاب، در سال‌هاى 57 و 58 و به هم ريختن وضعيت موسيقى ايران فعاليت موسيقى وی به ناچار متوقف شد. در سال 70 مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى مجددا از او دعوت كرد كه در آن مركز به خانم‌ها آواز ايرانى تعليم بدهد. با توجه به اين كه خانم‌ها در هيچ كجا اجازه ابراز وجود در زمينه موسيقى و بخصوص در رشته آواز نداشتند، به نظر مي‌رسيد قدم مثبتى برداشته شده است. بنابراين، همكارى با آن مركز را بيفايده ندانست و دعوت را پذيرفت.



    پریسا سه يا چهار سال با آن مركز، كه فضايش با فضاى قبلى بسيار متفاوت بود همكارى كرد و شاگردان زيادى در اين مدت با موسيقى دستگاهى ايران آشنا شدند. به هر حال همكارى وی با مركز ادامه داشت، تا زمانى كه براى اولين بار در سال 1995 ميلادى با گروهى عازم سفر خارج از كشور شدند و كنسرت‌هايى در اكثر كشورهاى اروپايى اجرا كردند، كه بسيار مورد استقبال هموطنان عزيز مقيم خارج از كشور قرار گرفت.



    همكارى او با مركز، پس از بازگشتش به ايران قطع شد و از آن پس به تعليم خصوصى بانوان در منزل خودش ادامه داد. از آن تاريخ (1995) تاكنون، سفرهاى خارج از كشور وی براى شركت در فستيوال‌هاى مختلف بين‌المللى و اجراى موسيقى سنتى ايرانى براى علاقه‌مندان خارج از كشور آغاز شد و ادامه يافت




    منبع : سايت قديمي ها

  20. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 16 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •