تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 21

نام تاپيک: گليم

  1. #11
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    قبايل لُر از مرز ايران و عراق گرفته تا شهر کرمانشاه واقع در شمال لُرستان و جنوب کردستان و از دامنه‌هاى زاگرس گرفته تا جلگه‌‌هاى مرتفع خليج در نزديکى شيراز، در همه جا پراکنده هستند. تا همين اواخر بافت‌هاى قبايل لُر با صنايع دستى ديگر نواحى جنوبى اشتباه مى‌شد. تنها در چند دههٔ اخير بود که مشخص شد بسيارى از گليم‌هاى قشقايى در واقع لُر بوده و لُرها تمام طرح‌هاى خود را از دست بافت‌هاى قشقايى اقتباس نکرده‌اند بلکه در واقع لُرها بيشترين تأثير را بر طرح‌هاى قشقايى گذاشته‌اند. زير بنا به عقيدهٔ مورخين، قدمت تاريخى لُرها بسيار بيشتر از قشقايى‌ها است. آنچه دربارهٔ تفاوت‌هاى اين دو نوع گليم مى‌توان گفت اين‌که: پشم منسوجات لُر در بافت زبرتر است و موقع لمس کردن ضخيم‌تر به‌نظر مى‌رسد و تارهاى به‌کار رفته در آنها از پشم قهوه‌اى است، در صورتى که در گليم‌هاى قشقاقى از پشم‌هاى سفيد استفاده مى‌شود. رنگ گليم‌هاى لُر تيره‌تر و از تنوع رنگ محدودترى برخوردار است. ترکيب‌بندى قالى‌هاى لُر نسبت به کارهاى قشقايى پيچيدگى کمترى دارد. متن‌ها مشخص و ساده بوده، قسمت‌هاى فرعى آن بدون هيچ زينتى از متن اصلى جدا شده و داراى حاشيه‌هايى بسيار ساده است.
    بافندگان ، زمينه گليم را به نوارهاى رنگين و نگاره‌هاى پراکنده تقسيم کرده اند. متن مرکزى با حاشيه‌اى شطرنجى احاطه شده است. نگاره ترکى که در داخل هر يک از ترنج‌ها به چشم مى‌خورد ، در بسيارى از گليم‌ها وجود دارد.
    بعضى از گليم‌ها ، من جمله کارهاى قشقايى و لر ، از يکديگر به سختى قابل تشخيص است. پشم به کار رفته در اين گليم نسبتاً ضخيم و فاقد درخشندگى و مرغوبيت دست بافت‌هاى قشقايى است. رنگ‌ها تيره‌تر است و از زرد کم رنگ و قهوه‌اى در اين گليم بيش‌تر استفاده شده است. تارها پشمى و قهوه‌اى رنگ است و ريشه‌ها باموى اسب يا بز بافته شده است .



    لر : ۵۱/۱ × ۱۸/۲ متر



    لر : ۴۴/۱ × ۶۶/۲ متر

  2. #12
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض شاهسوندها

    شاهسونها يکى از طوايف مهم شمال غربى ايران هستند که اکثريت آنها ترک و اقليتى داراى اصليت کرد، تاجيک و گرجى هستند.


    گليم رايجترين کفپوش شاهسونها است. شاهسونها مردمى بسيار سنتى هستند و در طرح و بافت گليمهاى آنها نوعى محدوديت بهچشم مىخورد. در تمام گليمهاى شاهسون از نگارههاى بزرگ و برجسته استفاده شده است. اين نگارهها بهصورت رديفى در گليمها بافته شده و توسط نوارهايى باريک با طرحهاى ظريفتر و پيچيدهتر و پيچباف از يکديگر جدا شده است. نگارههاى بزرگى که در هر نوار حدوداً چهار عدد است، تشکيل يک طرح ستارهاى شکل را مىدهند. در بسيارى از اين گليمها نيز نگارههاى خرچنگمانند و لوزىهاى قلاب شکلى وجود دارد.
    اين روانداز در دو قسمت بافته شده و بدون رعايت دقت به يکديگر دوخته شده است . زمينه يکدست با نوارهاى باريکى از پودهاى معلق و پشم سياه و سفيد يا سياه و قرمز تزئين شده است . نگاره کوچک پيچ باف ، شباهتى به يک رقک فارسى يا حروفى از الفبا ندارد.
    شاهسون مغان : ۲۱/۱ × ۲۰/۳

    هنر بافنده در استفاده از رنگ ها ، يادآور آثار بسيارى از نقاشان قرن بيستم است . زمينه يکدست اين گليم ، بافت پودرو دارد و در حاشيه آن از طرح هاى کنگره دار و چپ و راست چاک دار استفاده شده است . مربع مستطيل هاى سياهى که در حاشيه نوارهاى پهن قراردارد ، توجه بيننده را به شيوه بافت نوارها جلب مى کند.
    شاهسون بيجار : ۹۷/۲ × ۰۶/۱


    شاهسونها از عمده بافندگان کيف و مفرش هستند. اين مفرشها در تمام قبايل ايرانى به غير از ترکمنها و بلوچها که در مرز شرقى قرار دارند، بافته مىشود. در کيفها و چنتههاى شاهسون اغلب روش پيچبافي، اشکال حيوانات، پرندگان، گلها و ستارگان بهچشم مىخورد. قبيلههاى فرعى شاهسونها با توجه به مناطق زندگى آنها مشخص مىشود: شاهسون مغان، هشترود، ميانه، خمسه، ساوه، بيجار و ... .


    مغان از بزرگترين ايلهاى شاهسون و دشت مغان سرزمين مادرى و محل قشلاق آنان است. گليمبافتهاى شاهسون مغان از نظر طرح داراى سنتىترين شکل گليم هستند. در طرح، بافت و رنگ اين گليمها کيفيت و هماهنگى وجود دارد. همهٔ آنها باريک و دراز و داراى بافت چاکدار بوده و دو قسمت آن آزادانه بههم دوخته شدهاند. رنگهايى روشن و درخشان، اما محدود و تارهاى پشمين رنگ نشدهٔ سفيد مايل به شيرى يا قهوهاى در آنها بهکار رفته است
    شاهسونهاى هشترود در گليمهاى خود از رنگهاى ملايم، بهخصوص سبز و صورتى و کمى آبى تيره و قهوهاى استفاده مىکنند. بافت زبر پشمين در تار و پودها و بافت شُل گليمهاى هشترود آنها را از ديگر گليمهاى شاهسون متمايز مىکند.
    ميانه در نزديکى هشترود واقع شده است. گليمهاى اين ناحيه بزرگتر از گليمهاى شاهسون هشترود است و طرحهاى نوارى سنتى و ترنجهاى بزرگ کنگرهدار از جمله نگارههاى آنها است. تارها معمولاً نخى يا پشمين بوده و ريسمانهاى خودرنگ در متن گليم بهچشم مىخورد. اين گليمها در مقايسه با دستبافتهاى دشت مغان از تنوع رنگ بيشترى برخوردار است. زرد، قرمز گيلاسي، پرتقالي، آبى روشن و قهوهاى ملايم از جملهٔ اين رنگها است.
    شاهسونهاى بىجار در بافت انواع گليم و چنته فعاليت زيادى دارند و در ترکيببندي، رنگ و طرح دستبافتهاى خود ابتکارات جالبى بهکار مىبرند.
    گليمهاى شاهسونهاى خمسه بسيار شبيه گليمهاى مغان است و معمولاً طويل و باريک بافته مىشود و از رنگهايى چون قهوهاى پررنگ، آبى و قرمز دز آنها استفاده مىشود.
    در ناحيه شاهسون قزوين نيز گليم فراوان بافته مىشود و انواع مختلف آن تفاوت کمى با کارهاى شاهسونهاى ديگر دارد.
    دستبافتهاى شاهسونهاى ساوه صفات ويژه و متمايز طراحى خود را بهخوبى حفظ کردهاند. تارهاى نخى در همهٔ آنها بهکار مىرود و استفاده از روش بافت چاکدار و گليمباف متصل موجب زبرى و استحکام آنها مىشود. رنگهاى اين گليمها اکثراً تيز است.
    ورامين نيز از مهمترين مراکز گليمبافى ايران است که تنوع بسيارى در منسوجات خود دارد. گليمهاى اين ناحيه اکثراً مستطيل شکل هستند.
    برگ هاى نخل شعله مانند با بافت متصل جفت قلاب ، طرحى جالب و غير معمول به وجود آورده است . على رغم اين که اين طرح به ورامين تعلق دارد ، گليم فوق به شاهسون هاى ميانه نسبت داده مى شود.اين دست بافت به نسبت ديگر منسوجات نواحى شمال غربى ايران ، اندازه اى کوچک دارد و طرح مارپيج و پيچ باف حاشيه در گليم هاى ديگر به چشم نمى خورد.


  3. #13
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض کردها

    از ديدگاه نژادشناسي، کردها مانند ديگر مردمان اين سرزمين - پشتوها و بلوچها - ايرانى هستند. تبعيدها، کوچها و ازدواجها در ميان قبايل مختلف، در طول هزار سال گذشتند. کردها را به گروههايى با عقايد و سنتهاى متفاوت تقسيم کرده است. پراکندگى جمعيت کردها، تأثيرى مستقيم بر روى تاريخ آنها گذاشته است. اکثر کردها در استانهاى کردستان و کرمانشاه زندگى مىکنند. قبايل بزرگى از کردها در نواحى دور شمال شرقى ايران در رشتهکوههاى ”کوپت داغ“ خراسان و تعداد کمى در نواحى غربى تاکستان و جنوب شرقى ايران ميان بلوچها سکونت دارند.
    بهدليل پراکندگى گستردۀ کردها، اختلاف زيادى نيز در گليمهاى آنها وجود دارد. اين اختلافات در طرح، بافت، مواد بهکار رفته، اندازه و رنگ بهچشم مىخورد.
    ً مشهورترين گليمهاى کردستان صحنه است که در حال حاضر شامل سنندج و اطراف آن مىشود. صحنه هميشه مرکز کارگاههاى توليد قالى و گليم کردستان بهشمار مىرفته است. گليمهاى صحنه چه از نظر سنى و چه از لحاظ زيبايىشناسى با ديگر گليمهاى قبايل کرد تفاوت دارد و بيش از گليمهاى ديگر به فرشهاى گرهدار ايرانى شبيه است.

    صحنه : ۹۹/۰ × ۹۸/۱ متر.

    طرح متن در گليمهاى صحنه تکرار بىانتهايى از طرحهاى گلدار است و يا طرحى گلدار در داخل ترنج ميانى است. اين گليمها معمولاً کوچک و مستطيل شکل هستند. البته در اندازه بزرگ و دايره شکل نيز بافته مىشوند. رنگها غالباً آبي، قرمز و سفيد است. تارها معمولاً از نخ و پودها غالباً از رشتههاى پشمين، ابريشمى و اخيراً پلىکروم ابريشمين است. گليمهاى صحنه بهخاطر ظرافت و زيبايى خود شهرت خاصى دارند.



    بىجار منطقه و شهرى تجارى در حاشيهٔ کردستان است که گليمبافتهايى به اين نام دارد، که مربوط به خود شهر و چهل روستاى اطراف آن است. گليم بىجار طويل و باريک است و در آن از ترنجهاى رنگين مثلثى شکل يا لوزى شکل استفاده مىشود. يکى از زيباترين و جالبترين ويژگىهاى بعضى از اين گليمها، بافت انسان و حيوان در متن يا حاشيهٔ آنها است.
    کردهاى خراسان در دست بافتهاى خود از طرحها، رنگها و فنون بسيار متنوعى استفاده مىکنند. گليمها غالباً پيچباف است و رنگهاى ملايم و تا حدى تيره در آنها بهکار رفته است. اين گليمها درخشش و زندگى گليمهاى شمال غربى ايران را ندارد.
    بيجار از مراکز بافندگى مهمى است که گروه هاى قبيله اى گوناگون در آن زندگى مى کنند.اين گليم مى تواند مربوط به شاهسون يا قبايل ديگرى از شمال غربى ايران باشد ، اما رنگ و نگاره هاى خاص آن ترجيحاٌ متعلق به کردستان است.

    بيجار کرد : ۸۳/۰ × ۴۹/۴ متر

    بيجار کرد : ۴۴/۱ × ۲۷/۳ متر

    پشم گليم بیجار زبر ، ضخيم وصورتى رنگ است. اين رنگ از ريشه هاى روناس و آب دوغ تهيه مى شود . طرح هايى که به اشکال انسانى و حيوانى شباهت دارد در کناره هاى متن به چشم مى خورد ، از ويژگى هاى دست بافت هاى کرد است .بنا بر عقيده بازاريان ، اين طرح ها عروس و داماد را در مراسم عروسى و آرزوى آنان را براى رسيدن به خوشبختى نشلن مى دهد

    کردهاى خراسان رواندازى مربوط به نواحى قوچان و بجنورد در شمال غربى مشهد. اين رو تختى در اواخر قرن نوزدهم، در دو تکه بافته شده و بر روى زمينهاى ساده و يکدست، پودهاى اضافه شده عبارت است از ريشه هاى طويل و منگولههاى تزئينى در دو طرف روانداز.

    کردهاى خراسان(۱۴/۱×۲۱/۲متر)

  4. #14
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض بافندگان محلی

    کرمان

    بسيارى از دستبافتهاى کرمان شديداً تحت تأثير کارهاى افشار، قشقايى و لر است. يک نوع طرح مخصوص در گليمهاى کرمان وجود دارد که دلالان بازار آن را به اشتباه به بختيارىها نسبت مىدهند. در ساختار اين نوع گليمها از پيچ بافهاى زبر و پشمهاى تابيدهٔ شل با تارهاى نخى استفاده مىشود. متن گليم ممکن است با دو يا سه ترنج مرکزى تزئين شود. نگارهها يا ائزاعى است يا طرحهايى از حيوانات اهلى و اشکالى از گل. تنوع رنگها محدود بوده، اکثراً تيره است.

    ورامين و گرمسار

    گليمهايى که توسط مردم اين نواحى بافته مىشود در عين تمايز نگارهها، اسلوبهايى شبيه دستبافتهاى ديگر مناطق ايران دارد و به همين دليل تشخيص محل دقيق بافت اين بافتهها کمى مشکل است. در هر حال، گرمسار و ورامين تاريخچهاى قديمى در بافت گليمهاى بزرگ و نفيس، وسايل زينتى ظريف و قالىهاى سنتى دارند. در گليمهاى ورامين طرح معروف ”چشمگير“ وجود دارد. رنگها متنوع هستند و از تارهاى پسمى و گاه نخى استفاده مىشود.
    گليمهاى گرمسار بهدليل استفاده از پشم بز با ضخامت متوسط از استحکام قابل توجهى برخوردار است. تارها پنبهاى است و غالباً مثل اکثر گليمهاى ايرانى از پسم طبيعى قهوهاى نيز تشکيل مىشود. متنها معمولاً از نوارهاى اريب با افقى لوزي، ستاره يا شش گوش با حاشيههاى بسيار باريک تشکيل مىشود. نوارهاى متضاد رنگين اطراف نگارهها را فرا مىگيرد.

    هرسين و همدان

    شهرهاى هرسين و همدان در شمال کردستان از مراکز بسيار فعال صنعت بافندگى بهشمار مىآيد. گليمهاى اين دو شهر بسيار متمايز است و با استفاده از تارها و پودهاى شل بافته مىشود. رنگ متن از صورتى چرک تا قرمز پر رنگ تغيير مىکند و داراى دو يا سه ترنج طويل است. ترنجها و فضاهاى اطراف آنان با کمک تبههاى کوچک يا نگارههاى پرنده مانند آبي، زرد و سياه پر مىشود. اين طرحها شباهت زيادى به نگارههاى گليمهاى صحنه و بىجار دارد.
    Last edited by magmagf; 02-03-2007 at 10:58.

  5. #15
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض بختیاری ها

    بختيارىها در دست بافتهاى خود از رنگهاى بسيار متنوع و طرحهاى سنتى که داراى هويتى مشخص و خلوصى ويژه است، استفاده مىکنند. بختيارىها از نظر توليدات تجارى منسوجات هيچ قدمتى ندارند و پارچههايى که مىبافند تنها براى استفادهٔ شخصى خودشان است. تنها در دههٔ اخير برخى از دستبافتهاى بختيارى در بازارهاى اصفهان، شيراز، شوشتر و تهران فروخته شده است. ويژگى خاص گليمهاى بختيارى ساختار و ترکيببندى آنها است. در اين نوع دستبافتها از اسلوب گليمباف متصل جفت قلاب استفاده مىشود. اين نوع روش تقسيمات رنگى و ترکيببندى بسيار پيچيده و بافت مستحکم و بدون چاک را بهوجود مىآورد. اين نوع گليمها تنها يک روىشان قابل استفاده است. در واقع بسيارى از گليمهاى قبايل بختيارى جذابيتى فراوان دارد و از نظر طرح منحصر بهفرد است.
    رنگ بندى اين گليم مختص لرهاى بختيارى است. زرد طلايى و قرمز پررنگ از رنگهاى دلخواه بختيارى هاست.

    بختيارى شوشتر:۲۷/۱ × ۳۶/۲

    گليمهاى شوشتر از نظر ترکيببندى از ديگر گليمهاى ايرانى کاملاً متمايز است. متن اين گليمها شامل گروهى از ترنج با اندازههاى مختلف است و يا طرحى لوزى شکل تمام متن را فرا گرفته و در اطراف آن تعداد زيادى حاشيه با عرضهاى گوناگون و طرحهاى هندسى پيچيدهٔ غيرمعمول به طرف داخل امتداد يافته است. تارهاى گليمهاى بختيارى از پشم قهوهاى يا موى شتر و پودهاى آنان از موى شتر يا نخ است. اين پودها براى مشخص کردن طرح، اغلب خودرنگ است و بعضى اوقات نيز به رنگ آبى روشن در مىآيد. پودهاى خودرنگ يکى از ويژگىهاى گليمهاى شوشتر است. رنگ اين گليمها تيره است.
    گليمهاى درهٔ چهار محال، حاشيههايى قراردادى از نوارهاى طرحدار پهن و باريک در اطراف متنى مرکب از نگارههاى متعدد و متفاوت است. بافت اين گليمها مانند گليمهاى شوشتر بسيار محکم است.
    با وجود اين که قدرت و وضعيت اجتماعى بختيارىها در طول سالها تغييراتى کرده، اما اين گروه هنوز هم مردمان ثروتمندى هستند که سنتهاى خود را کاملاٌ حفظ کرده اند. اين گليم کوچک مربوط به اواخر قرن 19، بافتى کاملاٌ قبيلهاى دارد.
    پشم زبر، شل اما سنگين اين گليم و حاشيه هاى نامنظم، نمايانگر بافت چادرنشينى آن است. شيوه بافت متصل جفت قلاب معمولاٌ نتايجى نامطلوب به بار مى آورد. دورههاى نگارههاى پيچ در پيچ نامشخص و طرحهاى کوچک بر روى متن پراکنده است. رنگ، طرح و بافت اين گليم ويژه بافندگان بختيارى است، اما ترکيب نمادهاى انسانى و حيوانات اهلى بيشتر دردست بافتهاى کرد مشاهده مىشود.

    چهارمحال و بختيارى:۰۶/۱ × ۶۷/۱

  6. #16
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض بافندگان محلی

    زرند، ساوه و قزوين

    زرند به واسطهٔ توليد انبوه گليم و ظرافت دستبافتها شهرت فراوانى دارد. گليمهاى زرند باريک و طويل است و با تارهاى پنبهاى و پودهاى پشمى سنگين بافته مىشود. زرند در عين حال لقبى تجارى است که به منسوجات زرند، قزوين و ساوه اطلاق مىشود.
    با در کنار هم قرار گرفتن طرحهاى گلدار متن، نگارههاى لوزى شکل و ترنجها بهوجود مىآيد. رنگهاى سنتى آنها عبارت است از: آبى کمرنگ، زرد طلايى و قهوهاي. در سالهاى اخير از رنگهاى شيميايى خام نيز در اين گليمها بهکار مىرود.

    اردبیل

    شهر اردبيل سابقهاى طولانى در صنعت بافندگى دارد. گليمهاى اردبيل براى دوام بيشتر معمولاً بهصورت فشرده بافته مىشود و بهعلت استفاده از رنگهاى کم ثبات شيميايي، رنگ قرمز خرمايى در آنها زياد بهچشم مىخورد.


    طالش


    طالش منطقهاى کوهستانى مابين آستارا و رشت است. گليمهاى طالش نگارههاى تزئينى کنگرهدار و لوزىشکل و حاشيههاى باريک دارد. تارها از پشم قهوهاى خودرنگ و پودها پشمى و ظريف است. طالشىها اکثراً ترکنژاد هستند و تأثير دستبافتهاى قفقاز در گليمهاى آنها مشاهده مىشود.

  7. #17
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض مواد اولیه گلیم

    يکى از ويژگىهاى گليم، وفور مواد خام آن است و به همين دليل در ميان اقوام مختلف توليد مىشود. مواد اوليهٔ گليم پشم گوسفند، پشم شتر، موى بز و اسب و پنبه مىباشد.
    از نزديک به ده هزار سال پيش که انسان به دامپرورى و اصلاح نژاد دام پرداخت، بهتدريج پشم گوسفند به الياف بلند و نرمى که قابل ريسيدن بود، تبديل شد.
    خصوصيات پشم با مو، پنبه و ابريشم بسيار متفاوت است. گرههايى بر سطح الياف پشم وجود دارد که هنگام ريسيدن به آن خاصيت درهم پيچيده شدن مىدهد و پارچههاى پشمى بهدليل درصد بالاى چربي، عايقى ممتاز است و خاصيت فرمپذيرى عالى دارد.
    چيدن پشم يک تا دوبار در سال انجام مىشود و غالباً پس از پايان سرماى زمستان در ماههاى فروردين و ارديبهشت، و يا پس از کوچ گله به مراتع تابستانى انجام مىشود. در مناطق ساحلى و گرمتر مثل عربستان و جنوب ايران در ماه اسفند و در مناطق کوهستانى با آب و هواى سردتر مثل شمال شرقى ايران و افعانستان در خردادماه آغاز مىشود. محصول پشم هر گوسفند از يک تا سه کيلو است و براى شستن آن گله را يا از درون نهر يا رودى عبور مىدهند يا آن که پشم را چيده و سپس مىشويند.
    در مناطقى که پشم خوب توليد مىشود، آمادهسازى نخ با مراقبتهاى خاص همراه است. پشم را به دفعات مىشويند و آب مىکشند تا کاملاً پاکيزه شود و چربى آن به ميزان دلخواه برسد.
    براى افزودن به قدرت پاککنندگى آب و زدودن چربىهاى سطحي، ترکيباتى شيميايى مانند کربنات دوسود، پتاس و مواد قليايى ديگر از جمله مواد گياهى به آن اضافه مىکنند. مرحلهٔ شستوشو نه تنها در زدودن مواد زايد و چرک بلکه در افزودن به قدرت رنگپذيرى پشم نيز حائز اهميت است. پس از شستوشو پشم را براساس رنگ و کيفيت، درجهبندى مىکنند. امروزه به دليل تجارى شدن و کاهش معيارهاى توليد، مراقبتهاى کمترى در مرحلهٔ درجهبندى پشم صورت مىگيرد.
    مرحلهٔ بعد شانه کردن پشم است که الياف را از يکديگر جدا و يکدست مىکنند. رايجترين ابزار اين کار يک قطعه چوب با رديفى از ميلههاى فلزى است که در زمين نشانده مىشود. پشم را به دفعات از داخل ميلهها عبور مىدهند و الياف کوتاه از بلند جدا مىشود.
    مرحلهٔ ريسندگى چنانچه با دستگاه انجام شود با صرفهتر است و امروزه در بسيارى از قالىها و گليمها از آن استفاده مىشود. اين پشم به هيچ وجه مناسب نيست، زيرا دستگاه ريسندگى پشم را نازک، شکننده و کوتاه مىکند و حالت انعطافپذيرى آن را از بين مىبرد. رايجترين شيوهٔ ريسندگي، با دوک نخريسياست. دوک داراى صفحهٔ گردى از چوب يا سفال است، که نوع متداول آن داراى ميلهٔ مخروطى چوبى يا فلزى است که در ميان صفحهٔ گرد يا چهاروش چوبى فرو رفته است. ريسندگى به شکل اشتغالى خودکار و غيرارادى شکل مىگيرد و چوپانان حتى هنگام مراقبت از گله و زنان در ساعات فراغت و در هر حالتى که بتوانند نخريسى را همزمان با کارهاى ديگر انجام مىدهند.
    از موى بز، شتر و اسب نيز در گليمبافى استفاده مىشود. اين مو، گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ريسيده مىشود تا ريشههاى ظريفى به تار گليم بدهد.
    موى شتر دوکوهانهٔ آسياى مرکزى خودبخود ريزش مىکند. اين نوع مو را همراه با پشمى که از گردن و گلوى حيوان چيده مىشود، در گليم بافتهاى عشايرى افغانستان، بلوچستان و شرق ايران به وفور استفاده مىکنند.
    موى دم و يال اسب در منگولهها و ريشههاى تزئينى گليم بافتها، استفاده مىشود.
    در بيشتر دشتهاى حاصلخيز آسياى مرکزى و آفريقاى شمالى پنبه خودبخود مىرويد. در عصر حاضر کشاورزان پنبه را براى تجارت کشت مىکنند. اختصاصات و امکانات پنبه از پشم بيشتر است. پنبه به وفور کشت مىشود و الياف آن بسيار مستحکم است. آنرا با قطر کم مىتابند تا براى بافتها ظريف مناسب باشد. قسمت اعظم تارهاى بافندگى از نخ پنبه فراهم مىشود. پنبه برخلاف پشم سفيد شفافيت اوليهاش را از دست نمىدهد. اما رنگ را بهخوبى پشم جذب نمىکند.
    در دورهٔ صفوى در کارگاههاى صحنه و سنندج، گليم ابريشمى توليد مىشود؛ اما امروز جز در منطقهٔ قيصرى در آناتومي، از ابريشم در بافت گليم استفاده نمىشود. بافندههاى عشاير و صحرانشين علاقه زيادى به تزئين گليم بافتهايشان دارند که با زينتآلات کمياب و غيرعادى مانند الياف فلزى و مصنوعي، مُهره، صدف و سکه انجام مىگيرد.

  8. #18
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض نقش اعتقادات، باورها و فرهنگ بومى در نگارههاى گليم

    از قرن هشتم ميلادى، در سرزمينهايى که گليم بافته مىشدند، نوعى نگرش واحد در خلاقيت هنرى و فنى پديد آمد که از پذيرفتن دينى واحد در ميان مسلمانان نشأت مىگرفت. پيش از آن ”شمنگرايي“، ”جاندارگرايي“، يهوديت، مسيحيت، بوديسم و غيره متداول بوده است. اين دين نوين استفاده از برخى نگارهها و شيوههاى بازنمايى را که مربوط به باورهاى گذشته بود، منع يا تشويق مىکرده است. در کشورهاى بافنده گليم، دين اصلى اسلام، مسيحيت و بوديسم بود و نمادهاى مربوط به اين اديان عميقاً در افکار خلاقهٔ بافندگان نفوذ کرده است.
    نخستين ترکيب اشکال در طرح، در تصويرهاى نمادين تاتوييسم ”يين - يانگ“ تجلى يافته است. بعدها فلسفهٔ تصوف، اعتقاد به تعادل را در همه چيز گسترش داد. بنيانگذارى مراکز تصوف در شمال غربى ايران از سدههاى چهارده و پانزده ميلادى به بعد بوده است. همزمان با آن در شمال غربى ايران تجديد حياتى در عرصه هنر و صنايع دستى ايجاد شده؛ و تفکرات صوفيانه نفوذ عميقى در طراحى آنها برجاى گذاشت.
    اسلام در بازنمايى صورت و پيکر محدوديتهايى نشان داد و از طرف نسبت به تکرار انحناها، و زوايا و اعداد علاقه نشان داد. نقش و نگارههاى اين دوران رابطه مستقيمى با دين دارد.
    خرافات، نمادهاى تصويرى و اعتقادات مربوط به نگارههاى گوناگون، نسل به نسل تغيير مىيابد و پيچيدهتر مىشود و جزئى از افسانهها و فرهنگ بومى مىگردد. معانى اصلى از ميان مىرود و نگارهها باقى مىمانند.
    مفهوم اين نگاره لابيجارى قرن هاست که از يادها رفته است.اما طبق افسانه ها نماد خوش اقبالى و باعث وفور نعمت در شکار و برداشت محصولات است.نقش چشم مانند در مرکز براى دفع چشم زخم و نقوش تير مانند در دو طرف آن به شکار اشاره مى کند.



    اين نقش و نگارهها سه نوع کارآيى دارند: يا باورهاى خانوادگى و قبيلهاى هستند؛ يا طلسمهايى براى دفع چشم زخم و بختگشايى و يا مربوط به آگاهىهاى زيباشناختى بافنده.
    از رايجترين نقشها براى دفع چشم زخم، ترنج قرمز رنگ در مرکز دستبافت است، با خطوطى که به رنگ سرمهاي، که تمرکز نيرو را در طلسم نشان مىدهد. اين نوع نگاره در خرقه و يا عبا نيز بافته مىشود. در تمام مراحل بافندگي، آگاهى نسبت به دنياى ارواح حکفرماست و نقشهايى براى دفع شياطين بر ابزارآلاتى چون شانهها و دوکهاى نخريسى حکاکى مىشود.
    طاووس دو سر که متعلق به گليم هاى پيچ بافى شاهسون و بختيارى است و در مناطق ديگر نيز تقليد مى شود. اين گليم شاهسون خمسه نمايانگر افکار صوفيانه و نمادى از جهان دو جانبه و آينه وار است.



    دارايى صحرانشينان در خيمهها، حيوانات، وسايل آشپزي، لباسها، دستبافت، آداب و رسوم، باورها و خرافاتشان خلاصه مىشود.
    سکونت دائمى اين مردم در روستاها و تغيير شيوهٔ زندگى ناگزير سنتهاى قبيلهاى را که رابطهاى تنگاتنگ با کوچ داشته، به فرهنگ بومى ثابت روستايى تبديل کرده است. طى نسلها اعتقادات پر رمز و راز از مادران به دختران رسيده و بر روايتهاى برجا مانده از اجداد، داستانها و خرافات جديدى نيز افزوده شده است.
    آرزوها و خواستهاى روستائيان به مرور تغيير کرد و انباشت سرمايه از طريق مالکيت زمين و کالا بر نياز به خوشبختى و سعادت افزود و گليم بهوسيله نگارهها و نمادهاى طلسمگونه زمينهاى مناسب جهت ابراز آرزوها و اميال بافندگان گرديد. اين اشکال در نگارههاى بىارتباط گليمهاى قشقايى و در نقوش بهم پيوسته و مکرر دستبافتهاى شاهسون بلوچ ديده مىشود

  9. #19
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض نگه داری از گلیم

    دوام يک گليم بسته به مواد بکار رفته در آن، استحکام بافت و عمر آن است. چنانچه قسمتى از گليم بيشتر در معرض رفت و آمد است يا نور بيشترى به آن مىتابد. بايد گاهبهگاه چرخانده شود. گليمها اگر در جاهاى مرطوب باشند، دچار پوسيدگى مىشوند. گليمها و فرشها اگر روى زمين صيقلى و يا موکت قرار گيرند، ليز مىخورند. براى حل اين مشکل مىتوان از لايه و زيراندازهايى مابين گليم و زمين استفاده کرد. اين زيراندازها ميزان فرسودگى را نيز کاهش مىدهند
    زمانىکه يک گليم کثيف بهنظر رسد، حتماً بايد شستوشو انجام شود؛ و شستوشو براى فرش و گليم، امرى مفيد و ضرورى است. گليمهاى جديد را مىتوان خشکشويى کرد. شستن گليم در خانه اصلاً صحيح نيست؛ زيرا امکان مخلوط شدن رنگها و آبرفتگى نامنظم وجود دارد.



    اگر قصد داريد گليم را مدتى طولانى در انبار نگه داريد، نخست آنرا بشوييد و کاملاً بيدزدايى کنيد. در صورت امکان بهتر است از کاغذهاى بدون اسيد در لابلاى فرش و گليم استفاده شود، در صورت نبود اين شرايط از نفتالين استفاده کنيد ولى نفتالين نبايد با منسوجات تماس داشته باشد. پس از خارج کردن گليم از انبار نيز آنرا شسته و يا در هواى آزاد قرار دهيد. موشها نيز مىتوانند موجب از بين رفتن گليم شوند؛ بنابراين بايد مکانهاى مناسبى براى اين کار در نظر گرفته شود.

  10. #20
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض تاريخچه ي هنر گليم بافي

    از آثار و نوشته هاي مورخان و جهانگردان پيداست كه بافتن جزو اولين هنرها و صنايع قبيله هاي پراكنده انسانها بوده است .


    مي توان گفت بافتن پارچه و گليم تقريبا از يك زمان رواج يافته است. حتي مي توان گفت كه انسان پيش از آنكه دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن كرده است . براي بافتن پارچه از الياف ظريف تر و براي بافتن گليم از الياف ضخيم تر استفاده مي كرده است.



    در سال 1949 در سرزمين روسيه يك قطعه قالي به نام قالي (پازيريك) به حال انجماد ،پيدا شد كه مربوط به 350 تا 500 سال قبل از ميلاد مسيح بوده است و به اين ترتيب وجود قالي و گليم در تمدنهاي باستاني فلات ايران ثابت گرديد. فرش ياد شده داراي 3600 گره متقارن در هر دسيمتر مربع مي باشد.

    نقش آن قالي بيانگر اين است كه براي رسيدن به چنين مهارتي در قالبي بافي لازم است كه بافنده از يك سنت حداقل هزار ساله برخوردار باشد. بدين ترتيب تاريخ پيدايش هنر گليم بافي و قالي بافي در ايران حدودأ بين1500 تا 2000 سال قبل از ميلاد تعيين شد. از آنجايي كه گليم زودتر از قالي بافته شده تاريخ گليم بافي به 3000 سال پيش از ميلاد عنوان شده، كه تاريخ آغاز نساجي است و از وسايل بافتني كه از بهشهر به دست آمده و تاريخ آن متعلق به 600 سال قبل از ميلاد است ، نشان مي دهد كه از موي بز و گوسفند استفاده مي شده است. اما در مورد پارچه مشخص نيست كه از همين الياف استفاده مي كردند يا نه. در تپه هاي سيلك كاشان نمونه بافت پارچه متعلق به 4700 سال پيش به دست آمده است.

    در حال حاضر گليم وسيله اي است كه به عنوان زير انداز و پرده در چادرها و محلهاي عمومي نظير قهوه خانه ها و نيز در تهيه لوازم زندگي و كار، مانند رختخواب بند (چادر شب)، سجاده، خورجين، جوال ديوارهاي چادر، جل اسب، پشتي، سفره و ... استفاده مي شود كه در اين مقوله توضيح داده شده است. لازم به ذكر است كه بافت گليم و استفاده از آن تقريبا در تمام نقاط ايران رايج است.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •