تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 5 اولاول 12345
نمايش نتايج 41 به 50 از 50

نام تاپيک: موسیقی

  1. #41
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسيقى نظامى در دورهٔ ناصرى

    در سال ۱۲۲۶ ش. (۱۸۴۷ م.) با همت ميرزا تقى‌خان اميرکبير، مدرسه دارالفنون تأسيس شد. در شعبه نظامى آن براى اولين بار دروس موسيقى نظامى گذاشتند که به‌کوشش ژنرال فرانسوى ”آلفرد ژان باتيست لومر“ راه افتاد. لومر از ۱۲۴۸ ش. در ايران به تربيت شاگردان موسيقى نظامى پرداخت. اين دسته جديد موزيک جانشين موسيقى قديمى نقاره‌خانه شد. هدف لومر، تربيت نوازنده و آهنگ‌ساز و معلم موسيقى نظامى بود و در اين راه به‌خوبى توفق يافت.
    اين آموزشگاه شاگردان را با اصول و قواعد تئوريک و پراتيک (نظرى و عملي) موسيقى غربى آشنا مى‌کرد و در مناسبات رسمى به اجراى موسيقى مى‌پرداخت. در سال ۱۲۵۲ ش. متن اولين سرود ملى و مارش تاجگذارى ناصرالدين‌شاه به‌دست لومر ساخته و در حضور شاه اجرا شد. در دورهٔ ناصرى از موزيک نظام در ايام عيد، سفرهاى ييلاقى شاه، آئين‌هاى رسمى دربار، تعزيه تکيه دولت، هنگام غروب، جشن‌هاى عروسى دربار و مسابقات کُشتى استفاده مى‌شد.
    لومر در ۱۲۸۸ش. در تهران درگذشت و غلام‌رضاخان سالار معزز جانشين وى شد.
    شعبهٔ موزيک نظام در ايران تأثير بسيارى گذاشت. در حقيقت آشنايى موسيقى‌دان‌هاى ايرانى با موسيقى غرب از طريق موسيقى نظام بود و تحصيل‌کردگان اين مدرسه بعدها از چهره‌هاى نام‌آور موسيقى ايران در نهضت تغيير و تجدد آن به‌شمار آمدند و براى اولين بار دربار يک پادشاه ايرانى به يک سيستم موسيقى نظامى به شيوه اروپايى مجهز شد. اصطلاح موزيک در زبان فارس از همين زمان به‌وجود آمد.
    بزرگان موسيقى در عهد قاجار
    شايد مدت‌ها پيش از دورهٔ قاجاريه گروه رامشگرانى را که با هم کار مى‌کردند پادسته مى‌ناميدند. در عصر قاجاريه اين دسته‌ها بسيار بودند و بعضى شهرت بسيارى داشتند. در زمان فتحعلى‌شاه دو دستهٔ معروف به دستهٔ استاد زهره و استاد مينا به‌دليل وابستگى به دربار، مهارت در فن خود، تعداد زيادى نوازنده و خواننده و بازيگر و پر زرق و برق بودن، بيش از ديگران نامدار بودند که برادران آقامحمدخان آنها را در حبالهٔ نکاح خود در آورده بودند. افراد دستهٔ آنان بيش از پنجاه بازيگر و خواننده و نوازنده و رقاص داشت؛ با آلاتى همچون تار، سه‌تار، کمانچه، سنتور، ضرب، دايره، زنگ و قاشقک و ... از اين قبيل هر يک از اين دو دسته علاوه بر زهره و مينا رئيس و سرپرستى داشتند که هر يک در موسيقي، شهرت و استادى داشتند: يکى استاد مهراب از ارامنهٔ اصفهان و ديگرى استاد رستم از کليميان شيراز بود.
    ديگر از استادان درباري: آقا محمدرضا، رجب‌ على‌خان و چالانچى‌خان بودند که دوشيزگان خدمتگزار دربار و گماشتگان زمان شاه را آموزش مى‌دادند.
    فتحعلى‌شاه مانند آقامحمدخان به شاهنامه فردوسى علاقه داشت و ميرزا ابوالحسن جندقى براى آنها شاهنامه مى‌خواند.
    ديگر از خوانندگان و نوازندگان دورهٔ فتحعلى‌شاه که نام آنها باقى‌مانده، زاغي، ريحان، مليخا، اکبري، احمدى و بابايى را نام برده‌اند. زاغى و ريحان و مليخا کليمى و از نوازندگان تار بودند، و اکبرى و احمدى و بابايى ضرب مى‌گرفتند. قاآنى شاعر معروف عصر فتحعلى‌شاه و محمدشاه و اوايل سلطنت ناصرالدين‌شاه در شعر خود اسامى آنان را آورده است.
    من و دل هر دو در اين هفته با بازار شديم دلبرى ديدم دلم رشک گل رعنايى
    من نشستم به کنارى دل و او مست شدند مستى آغاز نهادند به صد رسوايي
    دل سر آورد به گوشم که به جان سرشاه که مرا در بر اين ترک خجل ننمايي
    اين سخن گفت و زجا جست و به کرسى بنشست رو به من کرد که کو چنگى و چون شد نايي
    تارزن، زاغى و ريحان و مليخاى يهود ضربگير اکبرى و احمدى و بابايى
    گذشته از موسيقدانان دربارى و خوانندگان و نوازندگانى که در پايتخت بودند يا به مراکز کشور روى آورده بودند؛ در شهرهاى ديگر ايران نيز خوانندگان مذهبى و نوازندگانى بوده‌اند. از جمله اين هنرمندان وصال شيرازى است. ميرزا محمد شفيع ملقب به ميرزا کوچک و متخلص به وصال در شيراز متولد شد و از علوم و فنون عصر خويش بهره کافى داشت. وى از راه نوشتن کلام الله مجيد عمر مى‌گذرانيد. در فن نوازندگى ماهر بود و از سازهاى موسيقى سه‌تار مى‌نواخت. وصال علاوه بر آشنايى با موسيقي، خطوط فارسى به‌ويژه نسخ را خوب مى‌نوشت و نوشته‌هاى او را به بهاى گران خريد و فروش مى‌کردند. در نقاشى و تذهيب نيز دست داشت. اما شهرت وى بيشتر به‌خاطر استعارى است که از او باقى‌مانده است. وصال در آخرين سال زندگانى به دليل افراط در مطالعه و تحريز نابينا شد.
    با روى کار آمدن محمدشاه، به‌دليل ضعف مزاج و شدت بيماري، کارها به‌دست وزير او، حاج‌ميرزا آقاسى افتاد. وى مردى صوفى‌منش و شاعر بود که در موسيقى دست داشت و آهنگ مى‌ساخت. در عصر وى موسيق‌دانان بزرگى پيدا شدند که هر يک در فن خود استادى بى‌مانند بودند. مانند آقا على‌اکبر استاد تادر، حسن‌خان ملقب به سنتورخان استاد سنتور، خوش‌نواز استاد کمانچه، آقا مطلب استاد کمانچه و ميرزا غلام‌حسين پدر سماع حضور که کمانچه مخصوصى اختراع کرده بود. سه نفر اول از استادان کم‌نظير موسيقى بودند. استادان موسيقى معروف عهد ناصرالدين‌شاه نزد اين سه استاد بزرگ، آموزش ديده‌اند. خانوادهٔ آقا على‌اکبر در حفظ موسيقى و انتقال آن به تربيت‌شدگان خود حق بزرگى به گردن اين فن و اهل آن دارند و اگر اقدام آنان نبود، از اين مختصر موسيقى قديم ملى که اکنون در دست است، با فقدان خط موسيقى چيز قابل‌توجهى باقى نمانده بود.
    سنتورخان بزرگ‌ترين استاد سنتور در عصر قاجاريه است. وى بسيار مورد توجه محمدشاه بود. سنتورخان از تربيت‌شدگان عهد فتحعلى‌شاه و از نوازندگان مشهور دربار محمدشاه بود. او تنها شاگردى که تربيت کرد، محمد صادق‌خان سرورالملک فرزند آقا مطلب نوازنده کمانجه عصر ناصرالدين‌شاه بود.
    در عصر ناصرالدين‌شاه دانشمندان رياضى و موسيقى کم بودند و علوم دينى خريدار بيشترى داشت. در اواخر سلطنت وى مردم طبقه اول و دوم و علما و دانشمندانى که به علم يا عمل موسيقى آشنايى داشتند و يکى از سازهاى موسيقى را مى‌نواختند. غالباً اين امور را پنهان مى‌کردند. در عصر ناصرالدين‌شاه، موسيقى از انحصار گروهى خاص بيرون آمد و رفته رفته به قشرهاى بالاى اجتماع و محافل اشراف و نجبا راه يافت.
    ناصرالدين‌شاه که فردى راحت‌طلب و عياش بود، غالب اوقات فراغت خود را به گردش و شکار و شنيدن ساز و آواز مى‌گذراند. به نقاشى و موسيقى دلبستگى داشت و دارندگان اين فنون را با تشويق و انعام حمايت مى‌کرد و از دستگاه‌هاى موسيقى همايون را بسيار دوست داشت. در عصر وي، هر يک از شاهزادگان و رجال دربارى در جلب هنرمندان، نگاه داشتن آنها در دستگاه خويش، از يکديگر سبقت گرفته و گاهى بر سر تصاحب يکى از اساتيد فن موسيقى کارشان به رقابت و درگيرى ختم مى‌شد. نوازندگان و خوانندگان هر دستگاه به‌نام ايشان شهرت داشتند. مانند: قلى‌خان شاهى و على‌اکبرخان شاهى و حاجى‌خان عين‌الدوله‌اى و على‌خان نايب‌السلطنه و غير اينها. زنان شاه نيز خود مستخدمه‌هاى رامشگر داشتند.
    به‌گفتهٔ معيرالممالک دربارهٔ خوابگاه رامشگران هنگام خواب شاه، يکى ”جواد خان قزويني“ بود و ديگر سرورالملک که خداوند موسيقى بود و دستمالى روى سنتور مى‌گسترد و به‌قدرى صداى مليحى مى‌داد که بهتر از آن نمى‌شد. هنرمند ديگر ”آقا غلامحسين“ تارزن بود و ديگر ”اسماعيل‌خان“ که کمانچه کشى‌ او بى‌نظير بود و ”حاجى حکيم“ که آوازه‌خوان بود.

  2. #42
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسيقى ايران در دورهٔ معاصر1

    دورهٔ پهلوى عصر تجدد در موسيقى ايران است. در اين دوره مبانى جديدى که از فرهنگ غرب اخذ شده بود، در موسيقى ايرانى مطرح شد و فرم‌هاى جديدى در اين موسيقى بوجود آمد. کار ضبط موسيقى رونق گرفت و موسيقى به ميان مردم آمد. از طرف ديگر موسيقى اصيل ايرانى رو به فراموشى مى‌رفت. در اين عصر نهادهاى ادارى در هنر موسيقى ايجاد مى‌شد. در دورهٔ محمدرضا شاه پهلوي، عصر دورى از سنن قديم ملى و پذيرش فرهنگ جديد با الگوهاى غربى بود.
    بعد از وقوع انقلاب اسلامى و پيروزى آن در بهمن ۱۳۵۷، ابتدا امور توليدي، پژوهشى و اجرايى موسيقى متوقف شد. ارکسترها تعطيل شدند. شرکت‌هاى نوار پرکنى فعاليت خود را متوقف کردند. و تنها تعداد معدودى از هنرمندان، به توليد موسيقى انقلابى پرداختند. ايران بعد از هفتاد سال داراى موسيقى انقلابى شد، و بعد خوانندگان و تلويزيون و کاباره‌ها راهى اروپا و امريکا شدند.
    پس از حکم حضرت امام خمينى در باب حرکت رحليت موسيقى در سال ۱۳۶۷، باب آموزش و ترويج موسيقى باز شد.
    به گفتهٔ موسقيدانان دورهٔ پهلوى اول، رضاشاه موسيقى ملى ايران را بر موسيقى فرنگى ترجيح مى‌داد، اما رواج موسيقى فرنگى که عنوان علمى يافته بود را براى ترقى کشور مناسب‌تر مى‌ديد. وى در سازمان موزيک نظام تغييراتى داد. اداره کل موزيک قشون را منحل کرد و اداره کل موزيک را جايگزين آن قرار داد. در عصر او مارش‌ها و سرودهاى نظامى بسيارى ساخته شد.
    در عصر رضاشاه کنسرت‌هاى عمومى و اجراى خوانندگان زن در ملاء عام مطرح شد. تدريس سرود در مدارس پايتخت آغاز شد که مؤسس اين کار على‌نقى وزيرى بود. اولين مجله موسيقى به زبان فارسى در ۱۳۱۸ توسط اداره موسيقى کشور منتشر شد و تئاتر موزيکال جامعه باربد از اين زمان آغاز شد.
    در سال ۱۳۰۲ على‌نقى وزير مدرسه عالى موسيقى را برپا کرد. در اين مدرسه موسيقى ايرانى با نگرش جديدى مبتنى بر اصول و قواعد موسيقى اروپايى تدريس مى‌شد. وى نخستين ارکستر بزرگ مرکب از سازهاى ايرانى و غربى را داير کرد و به اجراى کنسرت و ضبط صفحه پرداخت.
    در سال ۱۳۰۶ يک سلسله صفحه از تک‌نوازى تار وزيرى و آهنگ‌هاى او با ساز و ارکستر و صداى خانم روح‌انگيز ضبط شد. در سال ۱۳۰۷ مدرسه موزيک نظام زير نظر وزيرى قرار گرفت. وزيرى بعد از به آتش کشيده شدن سينماى او در لاله‌زار - که مخصوص خانم‌ها تأسيس شده بود - کم‌کم منزوى شد و به اداره هنرستان موسيقى و تربيت شاگرد پرداخت. در اوايل ۱۳۱۴-۱۳۱۳ وزيرى که در مدرسهٔ موسيقار يا همان مدرسهٔ موسيقى دولتى فعاليت داشت، به دليل تمرّد از دستور دولت از کار برکنار شد و انزواى او نزديک به چهل سال طول کشيد و ديگر فعاليت چندانى نکرد. در سال ۱۳۱۴ غلام‌حسين مين‌باشيان معاون اداره کل موزيک نظام، جاى وزيرى را گرفت و کم‌کم برنامه تدريس موسيقى ايرانى از هنرستان حذف شد. اما موسيقى‌دانان بزرگى چون مرتضى نى داود، ابوالحسن صبا، موسى معروفي، مرتضى محجوبي، قمر و ديگران فعاليت غيررسمى خود را ادامه مى‌دادند. در سال ۱۲۹۷ ادارهٔ موسيقى کشور زير نظر غلام‌حسين مين‌باشيان رسماً تأسيس شد و اولين دورهٔ مجله موسيقى به سردبيرى صادق هدايت در اين زمان منتشر شد. برنامه موسيقى کشور محدود به اجراى سرود و مارش و قطعاتى از موسيقيدان‌هاى غربى بود. رضاشاه دستور منع تظاهرات مذهبى از جمله تعزيه را صادر کرد و موسيقى مذهبى در ايران آن زمان رو به نابودى رفت. کار ضبط صفحه رونق بسيارى گرفت و وجود بهترين استادان موسيقى ايرانى در ”راديو تهران“ اين استقبال را بيشتر کرد. روى‌هم‌ رفته نسل دوم موسيقيدان‌هاى ايرانى که شاگردان درويش‌خان بودند، رهبرى موسيقى اصيل را در دست داشتند و به ترتيب شاگردان و اجراى برنامه مشغول بودند.
    در عصر رضاشاه فرم‌هاى موسيقى ايرانى متنوع‌تر شد و آثار زيبايى در زمينه ترانه و تصنيف در زمينه‌هاى عشقي، ملى و ميهنى پديد آمد. در مجموع عصر رضاشاه عصر پديد آمدن نهادهاى دولتى در موسيقى بود.
    عصر پهلوى دوم نيز صرفنظر از مدتى کوتاه، عصر دورى از سنن قديم ملى بود. از شهريور ۱۳۲۰ ش. و اشغال تهران به‌دست متفقين، امور ادارى موسيقى در محاق تعطيل و به تعويق افتاد.
    على‌نقى وزيرى به‌جاى غلام‌حسين مين‌باشيان به رياست اداره موسيقى کشور منصوب گرديد. وزيرى براى موسيقى ايرانى و موسيقى غربى برنامه آموزش عظيم کرد ولى کار او با مخالفت شديد هنرجويان مواجه شد.
    در سال ۱۳۲۰ ش. ارکستر هنرستان موسيقى کنسرت‌هاى بسيارى برگزار کرد و دوره جديد مجله موسيقى به رياست روح‌الله خالقى منتشر شد. اجراى موسيقى در سينماها و تئاترها رونق مجدد گرفت.
    در سال ۱۳۲۳ ش. پيشنهاد حذف موسيقى ايرانى از برنامه دروس هنرستان مطرح شد و موسيقى‌دانان تحصيل‌کردهٔ اروپا هدايت جريان موسيقى رسمى کشور را در دست گرفتند. روح‌الله خالقي، انجمن دوستداران موسيقى ملى را در اسفند ۱۳۲۳ تأسيس کرد و کنسرت‌هاى موفق بسيارى برگزار کرد. مجلهٔ چنگ نيز در سال ۱۳۲۵ ش. به صاحب امتيازى روح‌الله خالقى منتشر شد. انجمن موسيقى ملى نقش مهمى را در احياى هويت ملى و تقويت حس وطن‌پرستى ايفاء نمود.
    وزيرى از ۱۳۲۵ ش. از امور موسيقى کشور کنار رفت و به تدريس در دانشگاه مشغول شد. ارکستر سمفونيک تهران در همين سال‌ها شکل گرفت و موسيقى ايرانى به‌کل از برنامه آموزشى حذف شد. در سال ۱۳۲۶ ش. اداره هنرهاى زيبا تأسيس شد و کميسيون موسيقى در آن شروع به‌کار کرد.

  3. #43
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسيقى ايران در دورهٔ معاصر (۲)

    روح‌الله خالقى رياست وقت دبيرخانه ادارهٔ هنرهاى زيبا، در سال ۱۳۲۸ موفق شد هنرستان موسيقى ملى را تأسيس کند.
    در هنرستان، سازهاى ايرانى تدريس مى‌شدند و بهترين استادان موسيقى وقت از قبيل ابوالحسن صبا، موسى معروفي، حسين تهرانى در آن درس مى‌دادند. هنرمندان بزرگى چون هوشنگ ظريف و جلال ذوالفنون در همين دوره در هنرستان (۱۳۳۸-۱۳۲۸ ش.) تحصيل کرده‌اند.
    هنرستان عالى موسيقى نيز منحصراً به تعليم موسيقى غربى مشغول بود و استادانى چون پرويز محمود، مهدى برکشلى و مرتضى حنانه در آن تدريس مى‌کردند. آخرين کنسرت ارکستر سمفونيک تهران در بهار ۱۳۲۸ ش. به رهبرى پرويز محمود اجرا شد و او بعد از آن به آمريکا رفت و بعد جانشينان او روبن صفاريان، مرتضى حنانه و حشمت سنجرى رهبرى ارکستر را برعهده گرفتند. طبقه روشنفکر به اين موسيقى بسيار توجه داشتند.
    در سال ۱۳۳۴ ش. به ابتکار داود پيرنيا برنامهٔ گل‌ها را در تشکيلات موسيقى راديو پايه‌‌ريزى کرد. ارکستر بزرگ گل‌ها و ارکستر بزرگ اداره راديو تأسيس شد و بهترين هنرمندان وقت از قبيل روح‌الله خالقي، ابوالحسن صبا و مرتضى محبوبى و بنان و ... در آن شرکت داشتند. زيباترين آثار گروه نوازى و تک‌نوازى موسيقى ايرانى در همان ايام ضبط و اجرا شدند. اين زمان را عصر طلايى شکوفايى موسيقى ايرانى نام گذاشته بودند.
    در سال ۱۳۳۸ تلويزيون ملى ايران تأسيس شد و برنامه‌هايى در زمينه موسيقى پخش کرد. نخستين کنگرهٔ بين‌المللى موسيقى در تهران در سال ۱۳۴۰ برپا شد و در آن حفظ سنن اصيل موسيقى را موردنظر قرار دادند. در سال ۱۳۴۴ ش. بخش موسيقى دانشکده هنرهاى زيبا با همکارى نورعلى برومند و مهدى برکشلى بنيان گذاشته شد. در سال ۱۳۴۶ ش. تالار رودکى گشايش يافت و برنامه‌هاى بسيارى از موسيقى اروپايى و ايرانى طى سال‌ها در آن اجرا شد. اولين جشن هنر شيراز در سال ۱۳۴۶ ش. با شرکت موسيقيدانان بزرگ در شيراز افتتاح شد و تا ده سال اين برنامه ادامه داشت. در بخش موسيقى آن بزرگترين هنرمندان خارجى و داخلى حضور داشتند. در سال ۱۳۴۹ ش. مرکز حفظ و اشاعهٔ موسيقى ايران تأسيس شد. در سال ۱۳۵۱ ش. نوازندگان قديمى تمام ارکسترهاى راديو بازنشسته شدند و باقيماندهٔ آنها ارکستر بزرگ راديو و تلويزيون ملى ايران را تشکيل دادند.اين ارکستر را فريدون ناصرى و فرهاد فخرالدينى رهبرى مى‌کردند. در سال ۱۳۵۱ ارکستر اُپراى تهران به رهبرى لوريس چکناواريان مستقل از ارکستر سمفونيک تهران تأسيس شد.
    واقعه مهم در موسيقى اصيل ايراني، تشکيل گروه شيدا در واحد موسيقى سازمان راديو و تلويزيون بود. اين گروه به سرپرستى محمدرضا لطفى از سازهاى ايرانى تشکيل شده بود. بازسازى تصانيف و قطعات قديمى از اهداف اين ارکستر بود. در سال ۱۳۵۴ نيز گروه عارف به سرپرستى پرويز مشکاتيان و حسين على‌زاده با همان گروه شيدا آغاز به کارکرد و قطعات زيباى موسيقى قديمى را بازسازى کرد و به اجرا گذاشت.
    با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ کار موسيقى به تعويق افتاد. با تعطيل ارکستر سمفونيک، نوازندگان خارجى به کشور خود بازگشتند. تنها دو گروه شيدا و عارف همگام با جريان انقلاب پيش مى‌رفتند. متعاقب اين جريان ارکسترهايى که سال‌ها براى آنها زحمت کشيده شده بود، ناگهان از هم باشيد و آموزش موسيقى ممنوع شد و تمام امور توليدي، پژوهشى و اجرايى موسيقى متوقف گشت. کمى قبل از اوج‌گيرى انقلاب شمار قابل توجهى از خوانندگان راديو و تلويزيون و کاباره‌ها بار سفر بستند و راهى اروپا و امريکا شدند. در آخر به دستور صادق قطب‌زاده، رياست وقت راديو و تلويزيون، تمام ارکسترهاى راديو منحل اعلام شدند. موسيقى هنرى در اين دوران تاوان ابتذال رايج در موسيقى ”روز“ دورهٔ قبل را پس مى‌داد. البته سرودسازى ادامه داشت اما کليت موسيقى در حال انحلال و اضمحلال بود. تحريم موسيقى از طرف دولت و تعطيلى مراکز آموزش حدود ده سال طول کشيد و در اين مدت کلاس‌هاى آزاد بودند که ترويج موسيقى را به‌عهده داشتند. در اين سال‌ها هنرمندان ارزنده‌اى نيز دست به مهاجرت زدند.
    جريان هشت سالهٔ جنگ تحميلى و مسائل ناشى از آن امکان پرداختن به موسيقى را از بين مى‌برد و البته تکليف موسيقى از نظر فقهى روشن نبود. اين دورهٔ هشت نُه ساله به سرودسازى و ساختن موسيقى فيلم و توليد چند نوار کاست گذشت که در سطح هنرى خوب و والايى اجرا شده بودند از جمله نوارهايى از محمدرضا شجريان و شهرام ناظري.
    در سال ۱۳۶۷ ش. رهبر انقلاب و بنيانگذارى جمهورى اسلامى ايران، حضرت امام خمينى (ره) فتوايى در باب حرمت رحليت موسيقي، فرصتى گرانبها براى اهل هنر فراهم کردند. از اين به بعد آموزش و ترويج موسيقى آزاد شد. هنرمندان فعال‌تر شدند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى نيز در جشن‌هاى بزرگداشت انقلاب (دهه فجر) هر سال، برنامه‌هاى پربارى را تدارک مى‌ديد. نخستين فصل‌نامهٔ موسيقى با عنوان آهنگ چاپ شد و در سال‌هاى ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ ش. از هنرمندان برگزيده موسيقى ايرانى رسماً تجليل به‌عمل آمد.
    در سال‌هاى ۷۰-۱۳۶۹ به بعد رشته توليدى موسيقى با حمايت رسمى تالار انديشه حوزه هنرى ابعاد بى‌سابقه‌اى يافت. جشنواره‌هاى تخصصى فراوان برگزار شدند. هنرستان‌هاى موسيقى بازگشايى شدند و ارکسترهاى بسيارى برگزار گرديد. اين ده سال، دوران رونق و وفور کتاب‌هاى موسيقى بود. بخش موسيقى دانشکده هنرهاى زيبا در سال ۱۳۶۷ و متعاقب آن در دانشگاه هنر و دانشگاه آزاد افتتاح شد. در سال ۱۳۶۹ هنرستان مستقل موسيقى و در سال ۱۳۷۰ بخش موسيقى دانشگاه سوره افتتاح شد. کنسرت‌هاى پژوهشى - آموزشى رونق گرفت و هنرمندان در جشنواره‌هاى خارجى درخشيدند و برنامه‌هاى فراوانى در زمينه معرفى موسيقى‌ ايرانى برگزار شد.
    از وقايع مهم سال ۱۳۷۸ انتخاب استاد على تجويدى موسيقيدان برجسته ايرانى به‌عنوان مرد سال از طرف يکى از معتبرترين دانشگاه‌هاى ايالات متحده امريکا بود.
    واحد موسيقى صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران نيز با توليد برنامه‌هاى موسيقى و پخش آنها، نقش مهمى در موسيقى سال‌هاى گذشته داشته است. در سال ۱۳۶۷ با انتصاب على معلم به مديريت واحد موسيقى صدا و سيما، حرکت جديدى در توجه به موسيقى پاپ آغاز شد. توليد ترانه‌هاى پاپ و ويدئو کليپ‌ها افزايش يافت و کنسرت‌هاى موسيقى پاپ در تالارها و فرهنگسراها و سينماها ادامهٔ اين حرکت بود. هدايت اين جريان را از فريدون شهبازيان موسيقى‌دان نامى مى‌دانند.
    طى سال‌هاى اخير شاهد درخشش هنر موسيقى‌دانان ايرانى در صحنه‌هاى خارج از کشور هستيم. در موسيقى‌هاى مقامى نيز نام ايران بر تارک موسيقى‌هاى جهان مى‌درخشد.

  4. #44
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض نگاهی به سیر تاریخی تحولات موسیقی در ایران

    اریخ اگر با دیدگاه ریشه‌یابانه‎ ‎و با توجه علل و عوامل شرایط كنونی موجود در هر زمینه‌ای بررسی شود موجب فهم ارتباط ‏علت و معلولی اجتماع گشته و در نتیجه درك دقیق‌تر از اوضاع حال و آینده را میسور می‌سازد. روند تحولات فرهنگ و هنر ‏نیز از این قاعده مستثنی نیست. دیدگاه اصلی این نوشتار بررسی جستارهایی از تاریخ‌ است كه دو هدف را تامین كند‏‎.
    ابتدا ‏درك ویژگی‌های موسیقایی هر دوره و سپس عوامل تغییر و تحول در دوران‌های بعد تا اوضاع كنونی. لذا در این مقاله از بیان ‏آن قسمت از تاریخ كه صرفاً جنبه‌ی داستانی (صحیح یا جعلی) و بعضاً اسطوره‌ای دارد و در اغلب فرهنگ‌ها برای تبیین ‏افتخارات گذشته به‌‌كار می‌رود، می‌پرهیزیم. ‏
    اجماع دانشوران و مورخان كه در كتب مرجع و معتبر ایران در عهد ساسانی نقل شده، بر این است:‌ «ابداع الحان موسیقی ‏ایران را مربوط به دوره باربد است. درواقع این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته‌اند، ولی محل تردید نیست كه این ‏آهنگساز بزرگ تاثیر به‌سزایی در موسیقی ساسانی داشته است.» (۱)
    علاوه‌بر این تاریخ موسیقی خاور نزدیك باستان كه كشور ‏پهناور ایران را نیز شامل می‌شود گواه وجود سیستم موسیقایی مدونی در آن دوره است. در لوحه‌هایی كه در سال ۱۸۹۳ ‏توسط یك جوان انگلیسی به‌نام «ا. هلیارد» (‏A. Helayard‏) در منطقه‌ی نینوا و شهر باستانی نیمرود كشف شد - شامل ‏‏۲۵۰۰۰ لوحه‌ی شكسته‌ی گِلی است كه به‌ الواح گیل گمش مشهورند(۲) - حتی نظام كوك سازهای آن دوره نیز مشخص ‏شده‌‌است.(۳) تبادل فرهنگی میان ایران و یونان در دوره‌ی اشكانیان و سلوكیان نیز موجب نوعی تاثیر‌پذیری متقابل میان دو ‏تمدن شد و این نظام موسیقایی كه در دوران ساسانی به اوج شكوفایی خود رسید. از آن دوره نام الحان باربدی در آثار ‏شعرای دوره اسلامی نیز به چشم می‌خورد.

    ● اولین تحول تاریخی، ورود مسلمانان به‌ ایران‌:‏
    حمله‌ی اعراب به‌ ایران در دوره‌ی خلیفه‌ی دوم اسلامی موجب تغییر و تحول اساسی در نظام اجتماعی و سیاسی ایران شد، ‏در زمینه‌ی ارتباط اسلام و موسیقی به چند نكته‌ی تاریخی باید توجه داشت. اول آن‌كه از دیدگاه شیعه پس از ارتحال ‏پیامبر(ص) خلافت - كه مهمتر از جنبه‌ی حاكمیت دارای وجه تشریع است- به دست اشخاصی افتاد كه صاحب اصلی این ‏مقام نبودند. این نكته از آن‌رو دارای اهمیت است كه در طول ۲۵ سال حكومت سه خلیفه‌ و نیز بعد از ۴ سال و ۹ ماه خلافت ‏امیرالمومنین (ع) حكومت،‌ تشریع قانون‌گذاری دینی به‌عهده‌ی افرادی بوده است كه از نظر تشیع در صلاحیت آن جایگاه ‏نبوده‌اند.

    لذا در مواجه با نحولات اجتماعی جدید و تقابل فرهنگ‌ها - كه به‌دلیل عدم بالندگی فرهنگ اعراب در آن دوره ‏ابهامات بسیاری را نیز ناشی می‌شده‌است - وظیفه‌‌ی استفتا‎ ‎به دست چنین افرادی قرارگرفت. وجود احادیث جعلی بی‌شمار و ‏در پی آن مسلك اخباری‌گری(۴) در سال‌های بعد خود گواه این ماجرا است. ‏

    ‏«امنن شیلوا» در مقاله ‏Music and Religion in Islam‏ در باب موسیقی و اسلام چنین نوشت: «اولین رساله‌ درباره‌ی ‏تحریم موسیقی توسط «ابن‌ابی‌الدنیا» نوشته شد. وی طلبه‌ای سنت‌گرا و خلوت‌گزیده‌ای بود كه تمام زندگی خود را وقف دین ‏و مذهب كرده بود، ابن‌ابی دنیا معلم خیلفه‌ی معتضد عباسی قرن سوم هجری (۹۰۳- ۸۹۲ میلادی)، و پسرش متقی‌عباسی ‏بود... درضمن خلفا كه به‌طور معمول می‌بایست الگویی برای تمام متقیان و دین‌داران باشند مدام میان دین‌داری و بی‌دینی در ‏نوسان بودند و حكومت را نیز در دست داشتند.

    ایشان عموماً از طرف‌داران پروپا قرص موسیقی به شمار می‌رفتند...» در این ‏نوشتار دو نكته‌ی بسیار مهم وجود دارد. اول آن‌كه اولین رساله‌ در تحریم موسیقی در قرن سوم هجری نوشته شده یعنی ۳۰۰ ‏سال بعد از ارتحال پیامبر عظیم‌الشأن اسلام و دوم آن‌كه علمای دینی درباری - كه نقش‌ جهت دهنده مذهبی را برای خلفا ایفا ‏می‌كردند - هرجا كه خلفا از توجه ویژه به‌ آنان می‌كاستند موضع‌گیری آن‌ها نسبت به آن‌دسته كه موقعیت آنان را به خطر ‏انداخته‌ بودند یعنی موسیقی‌دانان، قوی‌تر می‌شد.

    اما همین توجه خلفای عباسی به موسیقی و در پی آن تشكیل دارالحكمه‌ی ‏بغداد كه در آن آثار یونانیان باستان را ترجمه و نگهداری می‌كردند موجب رونق بسیار موسیقی در آن دوران شد و وجود ‏دانشمندانی نظیر: «صفی‌الدین ارموی»، «فارابی»، «ابو‌علی سینا»، «كندی»، «عبدالقادر مراغی»، و... گواه این موضوع هستند. در ‏این دوره شاهد ایجاد حكومت‌های نسبتاً مستقل اما به شكل ملوك‌الطوایفی در ایران هستیم مانند سامانیان، صفاریان، غزنویان ‏و... كه بعضاً خود حامیان موسیقی بوده‌اند اما درست در ابتدای چنین حركت بالنده، هجمه‌ای‌ بسیار فجیع و مخرب رخ ‏می‌نمایاند. ‏

    ● دومین تحول تاریخی، حمله‌ی مغول به ایران
    حمله‌ی مغول‌ها به ایران در قرن هفتم هجری تخریب همه‌ چیز ایران اعم از موجودیت سیاسی، انسانی، اجتماعی، علمی و ‏فرهنگی را دربرداشت. در ابعاد این فاجعه‌ی عظیم ذكر همین اشاره كافی بود كه نقل شده‌است در نیشابور تنها یك میلیون ‏جلد كتاب سوزانده‌ شد! تنها مكان‌هایی كه از حمله‌ی مغولان در امان ماند شهر شیراز و نواحی از استان فارس كنونی بود. این ‏هجوم را نمی‌توان با جنگ‌هایی مانند جنگ جهانی دوم قیاس كرد، چرا كه ابعاد كشتار انسانی در جنگ جهانی دوم علی‌رغم ‏تعداد بالای آن به‌صورت نمونه‌ای از جامعه‌ی آماری بود. اما كشتار مغولان در شهر‌ها و روستا‌های ایران كل نفوس ذكور و ‏حتی حیوانات را دربر می‌گرفت. درچنین اوضاعی دیگر تكلیف موسیقی و موسیقی‌دان روشن‌ است! بعد از استحاله فرهنگی ‏مغولان در ایران، عصر حكومت‌های كوتاه مدت از قرن ۹تا ۱۱ هجری به وجود می‌آید كه باز در این شرایط یعنی عصری كه ‏حداقل حكومت‌ها نه نقش حامی و نقش مخرب را ایفا می‌كنند، شاهد رشد موسیقی از باب تئوری و اجرایی هستیم. در این ‏دوران می‌توان به فعالیت‌های «قطب‌الدین شیرازی» اشاره نمود. ‏

    سومین تحول تاریخی، رواج اخباری‌گری حكومتی در عصر صفویه ‏
    صفویه درواقع الگوی فشرده‌ای - از نظر طول مدت زمان- از دوران حكومت عباسیان است. در دوران ابتدایی حكومت ‏صفوی شاهد فعالیت موسیقایی افرادی نظیر «شیخ‌حیدر» (وفات ۸۹۸ ه.ق) از موسسین این سلسله كه مخترع چهارتار است و ‏یا «رضاءالدین شیرازی» كه شش‌تار را اختراع كرده است، هستیم.(۵) اما در دوران سلاطین میانی این عصر علی‌الخصوص ‏دوران شاه‌ طهماسب صفوی شاهد اعدام موسیقی‌دانان درپی فتوای علمای اخباری مسلك در باب تحریم موسیقی بوده‌ایم. ‏درهرحال دوره‌ی صفوی را از دوجهت باید مورد توجه قرار داد: ‏
    ۱) حرمت موسیقی بنابه مصالح سیاسی و آثار آن در همان دوره
    ۲) ‏ امتداد تفكر اخباری‌گری به‌عنوان یك جریان رایج مذهبی در دوره‌های بعد. گفتنی است نقد این تفكر را در سخنان ‏رهبر فقید انقلاب‌ اسلامی به صراحت و یا به عنوان گلایه می‌توان یافت. ‏
    با همه‌ی این تفاسیر تفكرات صفویه باعث شد تا موسیقی در بستر تازه‌ای به‌نام تعزیه به فعالیت خود ادامه دهد. تعزیه تلفیقی ‏از اندیشه‌های مذهبی و موسیقایی بوده است. پس از انقراض خاندان صفویه باز هم شاهد حركت روبه رشد موسیقی هستیم. ‏نظریات «فرصت شیرازی» در عرصه‌ی تئوریك و نقش خاندان «علی‌اكبر فراهانی» (در اوایل دوران ناصری) در زمینه تئوری ‏و اجرا، روند شكل‌گیری دستگاه‌های موسیقی ایرانی، تشكیل گروه‌های موسیقی و ارتباط موسیقی با اجتماع از شواهد این ‏شكوفایی است. اما این‌بار هم در بدو این رشد و پویش آسیب دیگری به پیكره‌ی موسیقی این سرزمین وارد می‌شود و آن ‏غرب‌زدگی و تبعات انقلاب صنعتی در اروپا است. ‏
    ● چهارمین تحول تاریخی، خودباختگی فرهنگی در برابر ماشینیسم غرب
    اصولاً مواجهه با یك تفكر همانند آسیب‌شناسی مسلك اخباری‌گری بسیار ساده‌تر از مواجهه با ژورنالیسم فرهنگی است. چرا ‏كه دربرابر تفكر می‌توان استدلال كرد و یك فكر را نقد به بوته نقد كشید. البته این نكته را باید درنظر داشت كه وقتی یك ‏جریان فكری ابزار اجرایی و حكومتی را در اختیار می‌گیرد، نقد آن بسیار دشوار و مستلزم گذشت زمان است. اما به‌هرحال در ‏دسترس‌تر از نقد یك جریان خودباخته‌ی فرهنگی است. انقلاب صنعتی اواخر قرن نوزدهم در اروپا موجب تغییر سریع غرب ‏در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد.

  5. #45
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض نگاهی به سیر تاریخی تحولات موسیقی در ایران2

    شكل‌گیری ابرقدرت‌های اقتصادی، ایجاد پارادوكس بزرگ ماشینیسم در اروپا ‏موجب شد. از آن‌جا كه این بخش از تاریخ تا دوران معاصر نیز ادامه می‌یابد، به‌جا به‌نظر می‌رسد كه به‌ آن بیشتر پرداخته شود. ‏پس از ظهور پدیده‌ای به‌نام ماشین كه نتیجه‌ی آن تولید انبوه بود، بنگاه‌های اقتصادی با یك تناقض آشكار مواجه شدند: ماشین ‏برای نیاز ماهوی و نیز بقای اقتصادی ناچار به تولید انبوه است.

    ▪ اما سه‌ عامل به‌ترتیب این نیاز را در معرض آسیب جدی قرار ‏می‌دهد: ‏

    ۱) اشباع بازار مصرف ‏
    ۲) كاهش منابع اولیه‌ی تولید
    ۳) گرانی نیروی كار (البته این عامل پس از انقلاب اكتبر اتحاد شوروی و رواج تفكر كمونیسم در عقیده و سوسیالیسم ‏در اداره‌ی امور به نگرانی مدیریت علمی بدل گردید) ‏

    برای رفع این پارادوكس كشور‌هایی كه من‌بعد جهان سوم نامیده شدند از هرسه‌ جهت نگرانی ماشینیسم غرب را مرتفع ‏می‌كردند. یعنی دست‌یابی به بازار مصرف خارجی، استفاده از منابع اولیه‌ی كشورهای مستعمره و نیز بهره‌بری از نیروی كار ‏ارزان.
    اما برای نیل به این اهداف، موانعی نیز وجود داشت كه عبارت‌ بودند از: فرهنگ‌های غیر‌ همسان كه بنا به برداشت‌های ‏اجتماعی و سنن و عناصر زیبایی‌شناسانه‌ی خود كالا را مطابق با فرهنگ خود مصرف می‌كردند. بر فرض رفع این مانع، برای ‏تولید انبوه به ایجاد مصارف كاذب نیز نیاز بود. به عنوان مثال: برای پوشاندن كت و شلوار به یك ایرانی علاوه ‌بر این‌كه ‏می‌بایست عادات و سنن لباس‌پوشیدن او را از وی گرفت، باید تمهیدی اندیشید تا وی بیش از یك ‌دست كت و شلوار در ‏سال مصرف كند.
    این‌جاست كه پدیده‌ی مصرف كاذب (مد) به‌وجود می‌آید كه خود یكی از عوامل الیناسیون فرهنگی است. ‏پس اولویت ابتدایی ماشینیسم، همسان‌سازی فرهنگی در مستعمرات با حضور مستقیم و كشورهای جهان سوم ‌با حضور غیر ‏مستقیم بود. در این برهه‌ی زمانی است كه ما شاهد شدید‌ترین هجوم‌ها به فرهنگ شرق هستیم. از این هجوم همه‌جانبه كه ‏تمامی عرصه‌های فرهنگی را نیز دربر می‌گرفت، هنر نیز در امان نماند. سربازان صف این نبرد را از فرنگ‌برگشته‌های هر قوم ‏تشكیل می‌داند.(۶) در عرصه‌ی موسیقی نیز همین اتفاق افتاد. ‏
    قبل از تحلیل این مقوله در عرصه‌ی موسیقی لازم است به‌عنوان مقدمه در مورد شخصیت و آثار استاد عالی‌قدر «كلنل علینقی ‏وزیری» به نكاتی اشاره شود.
    در سال‌های اخیر موضع‌گیری‌های متفاوت و متناقضی پیرامون این شخصیت بزرگ صورت ‏گرفته است. عده‌ای تا حد تبدیل ایشان به یك اسطوره پیش‌‌رفته و عده‌ای نیز متاثر از مقاله‌ی ارزشمند «محمد‌رضا لطفی» ‏بدون توجه به نكات مثبتی كه ایشان در مقاله‌ی خویش آورده‌اند، به حمله‌ی صرف به ایشان پرداخته‌اند. البته این‌كه ما چرا ‏صرفاً همه‌چیز را به‌صورت سیاه یا سفید می‌نگریم یا چرا این‌قدر علاقه به اسطوره‌سازی و تقلید داریم یك موضوع اجتماعی ‏است كه در این نوشتار نمی‌گنجد. به‌نظر نگارنده نقش وزیری را باید از دو جنبه مطالعه كرد.
    ابتدا از جنبه‌ی شخصیت هنری ‏وزیری و سپس در زمینه‌ی تاثیرگذاری وی در دوره‌ی زمانی او. البته اگر خواسته باشیم تمامی ابعاد شخصیتی و نكات مثبت و ‏منفی تاثیرات وزیری را در عرصه‌ی موسیقی ایران بررسی كنیم، احتیاج به یك مقاله‌ی مجزا و شاید یك كتاب داشته باشیم. اما ‏در این‌جا صرفاً به اشاره به این دو مورد می‌پردازیم. ‏
    وزیری به‌عنوان فردی منضبط، عاشق موسیقی ایرانی و ارتقای آن - ‌هرچند ایراداتی به‌جا به آن‌چه كه او پیشرفت می‌دانست، ‏وارد است - و نفروختن هنر به زر و زور، می‌تواند الگویی مناسب برای معاصرین و آیندگان باشد. اما او با تمامی عشق و ‏علاقه‌اش به موسیقی هنری ایران عملاً نقش یك واسطه را برای انجام وظیفه نفرات اصلی صف الیناسیون فرهنگی - امثال ‏سالار معزز و مین‌باشیان و ...- ایفا كرد.

    مهم‌ترین ایراداتی كه به‌ عملكرد وزیری وارد به‌نظر می‌رسد به شرح زیر است: ‏
    ۱) نقص نظریات تئوریك او در مبانی موسیقی ایران ‏
    ۲) نگاه تحقیرآمیز به داشته‌های موجود در آن زمان بدون تفكیك میان موسیقی هنری ایران - كه خود دانش‌آموخته‌ی ‏همان مكتب بود- و موسیقی مطربی ‏
    ۳) راه رشد موسیقی ایران را در پیروی از الگوهای غربی دیدن ‏
    ۴) عدم بهره‌گیری از هنرمندان تراز اولی مانند «درویش‌خان»، «عارف قزوینی»، «علی‌اكبرخان شهنازی» و ... به‌دلیل ‏بی‌اطلاعی آنها از نت‌نگاری غربی در هنرستانی كه وزیری تاسیس نمود. ‏

    مورد اخیر را شاید بتوان مهم‌ترین موارد فوق دانست. وزیری درواقع حلقه‌ی اتصال میان استادان راوی موسیقی تازه تدوین ‏شده ردیف- دستگاهی را با هنرجویان هنرستان قطع كرد. در هنرستانی كه بعد‌ها «روح‌الله خالقی» به‌نام هنرستان ملی تاسیس ‏نمود، ردیف «موسی معروفی» تدریس می‌شد اما شیوه‌ی آموزش و برخورد با ردیف عملاً نتوانست نوازنده‌ی هم‌شان با اساتید ‏گذشته را تربیت كند. به تعبیر محمدرضا لطفی اگر دعوت به همكاری از علی‌اكبر خان شهنازی آن هم توسط روح‌الله خالقی ‏در هنرستان موسیقی ملی صورت نمی‌گرفت از آن هنرستان هنرمندانی چون «حسین علیزاده» و «داریوش طلایی» نیز بیرون ‏نمی‌آمدند.(۷) ‏
    روند غرب‌زدگی در ایران تا بدان‌جا انجامید كه حتی در پاره‌ای از عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی از قبیل نوع پوشش مردان و ‏زنان ایران، شخص اول مملكت وارد عمل و دولت به ابزار‌های تعزیری نیز متوسل شد. عناصر خود باخته نظیر «تقی‌زاده»، ‏‏«طالبوف» و سایر هم‌رستگان آنها تاریك‌ترین صفحات فرهنگ این مرز و بوم رارقم زدند. اگر منصفانه نگاه كنیم وزیری را ‏نمی‌توان مانند آنان عنصری سرسپرده‌ شمرد بلكه او شخصیتی اصیل و هنردوست و علاقه‌مند به فرهنگ و هنر ایران بود. اما ‏وقتی موج تجددطلبی آن هم با جنبه‌ی ظاهری‌اش از راه رسید درك موقعیت و اسیتادگی دربرابر آن جریان از توان وزیری ‏خارج بود.
    وزیری در دو دوره‌ی سكان‌داری موسیقی كشور خدمات شایانی را برای هنر این سرزمین انجام داد كه از آن‌ها ‏می‌توان به تلاش برای مكتوب كردن ردیف موسیقی ایرانی به خط نت اروپایی، تلاش برای تاسیس هنرستان موسیقی، تلاش ‏برای ابداع سازهایی مبتنی ‌بر سازهای رایج ایران و در پی آن ایجاد فضای جدید در گروه‌نوازی – همانند تار باس، تار ‏سوپرانو و ...‌- و آهنگسازی و نیز تجربه‌ی فرم‌های جدید اشاره داشت. ‏
    پس از عزل وزیری توسط رضا شاه وضعیت موسیقی ایرانی بدانجا انجامید كه نخستین جانشین او در هنرستان (مین‌باشیان) ‏در اولین شماره‌ی نشریه‌ی موزیك‌ كه آذر ماه ۱۳۱۷ منتشر شد، چنین نوشت: «بر هر فرد آگاهی مسلم است كه همان‌طور كه ‏شتر به‌ پای راه‌آهن نمی‌رسد، تار و دمبك(۸) و كمانچه نیز قدرت برابری با موسیقی اروپایی را ندارد.». ادامه‌ی این روند و ‏تشكیل هنرستان‌های پشت‌سر هم بدون سیلابس مناسب با موسیقی ایران سبب ایجاد روند موسیقایی غالب در دوران پهلوی ‏شد.
    در رادیوی ایران نیز علی‌رغم تشكیل برنامه‌ی ارزشمند «گل‌ها» و «اركستر گل‌ها» آن هم به همت والای یك حقوق‌دان، ‏باز هم جای بزرگان موسیقی ردیف دستگاهی ایران نظیر «نورعلی‌خان برومند»، «سعید هرمزی»، «یوسف فروتن»، «عبدالله ‏دوامی» و ... خالی بود. این بزرگان جدا از سیستم هنرستان با تاسیس مركز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی و گروه موسیقی ‏دانشكده‌ی هنرهای زیبا - كه البته موافقت با تاسیس آن‌ هم داستانی سیاسی از سوی حكومت داشت - موفق به ایجاد جریانی ‏متحول در موسیقی ایران شدند كه نوعی بازگشت به موسیقی قبل از وزیری بود.
    اقدامات ارزنده‌ی این استادان عبارتند از ‏ضبط ردیف‌های آوازی به روایت عبدالله دوامی، ضبط ردیف سازی میرزا عبدالله به روایت برومند، ضبط ردیف‌های هرمزی و ‏پرورش موسیقی‌دانان بزرگی نظیر محمدرضا لطفی، حسین‌ علیزاده، پرویز مشكاتیان، داریوش طلایی و... و درپی آن ایجاد ‏گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و گروه عارف به سرپرستی پرویز مشكاتیان و حسین علیزاده شد كه توانستند ‏ظرفیت‌های انطباقی موسیقی ایرانی را با شرایط اجتماعی متحول سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۳۵۰ شمسی به نمایش گذارند.
    ‏فعالیت این بزرگان هرچند به دلیل پاره‌ای تند‌روی‌ها تا قبل از فتوای تاریخی امام خمینی (ره) (۹) در آن دوران متوقف شد، ‏اما الگویی برای اجراهای كنونی موسیقی ایران حداقل به لحاظ سازبندی گردید. هرچند نمی‌توان نتیجه‌ی تندروی‌های اواخر ‏دهه‌ی ۵۰ و اوایل دهه‌ی ۶۰ را كه منجر به مهاجرت ناخواسته‌ی بزرگان موسیقی ایران نظیر محمد‌رضا لطفی به خارج از ‏كشور را نادیده گرفت. ‏
    با مطالعه‌ی تاریخ موسیقی ایران به این نتیجه‌ی مهم می‌رسیم كه هرگاه این هنر توسط خود فرهیختگان درحال بالندگی بوده ‏تحول و یا تهاجمی بزرگ این هنر را به قهقرا برده است. نقش حمایتی حكومت‌ها نیز به دلیل نگاه ابزاری به موسیقی جهت ‏مجالس تفرج تنها باعث رواج مقطعی نوع خاص كاربردی آن برای دربارها شده ولی نتیجه‌ی آن حمایت‌ها ایجاد نوعی ‏ذهنیت منفی اجتماعی نسبت به موسیقی بوده‌است كه ردپای آثار سوء آن در پیكره‌ی موسیقی هنوز هم در افكار عمومی ‏پیداست. ‏
    بهراد توكلی

    پی نوشت:‏
    ‏۱.‏ از صبا تا نیما- تاریخ ۱۵۰ سال ادب فارسی تهران: زوار، چاپ چهارم ۱۳۷۲ جلد دوم ص۱۶۱ ‏
    ‏۲.‏ ‏۵ لوحه ‏cbc-۱۰۹۹۶‎‏ (از شهر نیپور). ‏nabnitu-۳۲‎‏ (از شهر اور). ‏vat-۱۰۱۰۱‎‏ (از آشور). ‏‎ ‎v-۸۰‎‏(از بابل)‏‎ ‎و ۱۵ ‏r.s‏ (سرودهای مذهبی هوریانه) كه در موزه‌های بریتانیا، فیلادلفیا، لایپزیك و ‏دمشق نگهداری می‌شوند.‏
    ‏۳.‏ تحقیقات خانم كیلمر و آقایان كروك و براون از دانشگاه بركلی كالیفرنیا- كتابخانه‌ی دانشگاه بركلی
    ‏۴.‏ اخباری گری نوعی تفکر دینی است که رجوع صرف به آیات و احادیث را مبنای تفکر اسلامی می داند.‏
    ‏۵.‏ سرگذشت موسیقی، روح‌الله خالقی،‌ جلد اول صفحه‌ ۱۴۶‏
    ‏۶.‏ رجوع به آثار جلال‌آل‌احمد «غرب‌زدگی در خدمت و خیانت روشنفكران» و نیز «ماشین در اسارت ‏ماشینیسم» نوشته‌ی دكتر علی شریعتی می‌تواند در دریافت این موضوع راهگشاتر باشد
    ‏۷.‏ لغزش از كجا شروع شد- لطفی محمدرضا نخستین كتاب سال شیدا- ۱۳۷۲ موسسه‌ی آوای شیدا- ‏تهران ‏
    ‏۸.‏ دمبک عین لفظ مین باشیان است.‏
    ‏۹.‏ امام راحل در سال ۱۳۶۶ در فتوایی مرز میان موسیقی حلال و حرام را مشخص كردند.‏
    پایگاه خبری فرهنگ و آهنگ

  6. #46
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی در دوران هخامنشی

    موسیقی مذهبی
    بر اساس نوشته های هرودوت مورخ یونانی، مغان هخامنشی بدون همراهی ساز با نای سرودهای مذهبی می خواندند و از این نظر، نه مثل سرود خوانان بابلی و آشوری بودند و نه تحت تاثیر اقوام سامی. موسیقی این سرودها صرفآ موسیقی آوازی بود و نه موسیقی سازی.
    مشاهده می کنید که پرهیز از استفاده از ساز و آلات در موسیقی مذهبی از ادوار گذشته تاریخی وجود داشته و اثرات آن تا به امروز هم به چشم می خورد.
    مسئولیت اجرای سرودهای مذهبی با موبدان خوش آواز بوده و به قول "استرابو" دانشمند یونانی این نغمه ها منحصر به مفاخر پهلوانی و مناجات با یزدان بوده است. شایان ذکر است که امروزه بازمانده هایی از این آئین کهن هنوز هم در فرهنگ ایران دیده می شود.
    هرودوت همچنین می نویسد :
    "ایرانیان برای قربانی در راه خداوند و مقدسات خود، کشتارگاه و آتشکده ندارند و بر قبور مردگان شراب نمی پاشند. در عوض یکی از پیشوایان مذهبی حاضر می شود و یکی از سرودهای مذهبی را می خواند."
    ● موسیقی رزمی
    اما در دوران هخامنشی موسیقی نوع دیگری هم موجود بوده است. یکی از انواع دیگر، موسیقی رزمی با جنگی بوده است.
    گزنوفون دیگر مورخ یونانی در کتاب "سیروپیدیا" می نویسد :
    "کورش کبیر به عادت دیرینه، در موقع حمله به ارتش آشور سرودی را آغاز کرد و سپاهیان او با صدای بلند آنرا خواندند و بعد از پایان سرود، آزادمردان با قدمهای مساوی و منظم به راه افتادند. کورش در وقت حمله به دشمن سرود جنگی را آغاز کرد و سپاهیان با او هماهنگ شدند."
    "کورش برای حرکت سپاه دستور داد سربازان با شنیدن صدای شیپور قدم بردارند و حرکت کنند، زیرا صدای شیپور علامت حرکت است."
    این سروده ها برای بر انگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان اجرا می شد و گزنوفون اضافه می کند که :
    "کورش از کشته شدن سربازان طبری و طالشی مغموم شد و برای مرگ سربازان مازندرانی و طالشی سرودی خواند و این همان سرودی است که در ادوار بعد در مراسم موسوم به مرگ سیاوش خوانده می شد."
    این مراسم هنوز هم در بین بسیاری از طوایف ایرانی وجود دارد و بنام "سوگ سیاوشان" یا "سووشون" معروف است و بقایای این آئین قدیمی حتی در مراسم آئینی ایران بعد از اسلام نیز دیده می شود. از دوران هخامنشی سازهایی باقیمانده است از آنجمله می تواند به کرنا، نی، شیپور، کوس (نوعی ساز ضربی)، درای و سنج اشاره کرد.
    در سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در کاوشهای تخت جمشید در حول و حوش آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی، یک شیپور فلزی به طول ۱۲۰ سانتی متر به دست آمد که شبیه کرنای است. قطر دهنه آن ۵۰ سانتیمتر و جزو سازهای جنگی محسوب می شود.
    ● موسیقی مجلسی
    اما نوع دیگری از موسیقی بنام مجلسی نیز در آن روزگار مرسوم بوده است. موسیقی مجلسی یا همان بزمی از دیر باز در تمدن ایران وجود داشته است. آوازهای فراغت، سرودهای شادی و سرور، در جلسات بزم بکار می رفت و سازهای ویژه و شیوه اجرای خاص خود را داشت.
    گزنوفون و هرودوت هر دو از این نوع موسیقی نام برده اند و دیگر مورخ یونانی "آتنه" در این باره نوشته است که :
    "در جشن مهرگان که در حضور شاهنشاه هخامنشی برگزار می شد، نوازندگان و خوانندگان با اجرای برنامه هایی در مجلس شرکت می کردند و خوانندگان و نوازندگان در آن جشن ها سهم اساسی داشتند."
    هرودوت از وجود تعداد زیادی موسیقیدان در عصر هخامنشی یاد می کند و می نویسد که آنها در دربار نیز زندگی می کردند و در روزهای جشن همچون مهرگان، سده، نوروز و ... به دربار خوانده می شدند و شادی و سرور برپا می کردند.
    گزنوفون نیز می نویسد :
    "کورش برای کیاخسار تعدادی از موسیقیدانها را برگزید ... اسکندر مقدونی از خزانه کورش ۳۲۰ فقره اسب و آلات موسیقی را بدست آورد ..."
    و جالب اینجاست که در سفرنامه فیثاغورث نیز به مراسم تاجگذاری داریوش اشاره شده است :
    "حدود ۳۶۰ دختر خنیاگر (نوازنده یا خواننده) به آوزاخوانی و نوازندگی می پرداختند."
    سایت آسمونی

  7. #47
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض بررسی اركان موسیقی در موسیقی ملی ایران

    همه می دانیم كه روش بحث در موضوعات پژوهشی و علمی ، معمولا به این صورت است كه یك سیستم بزرگ یا تركیب پیچیده را به اجزای كوچكتری كه هر كدام را بتوان دارای هویتی مستقل فرض كرد تقسیم می كنند و آنگاه به بررسی اجزای كوچكتر ( كه بدیهی است ساده تر است ) می پردازند .

    در مورد موسیقی ، و اجزای تشكیل دهنده یك اثر موسیقیایی ، نظرات متفاوتی از پژوهشگران این عرصه ارائه شده است . گوناگونی این نظرات بسته به این است كه اصولا خود موسیقی را به چند نوع تقسیم كنیم و آیا اصولا تقسیم بندی برای موسیقی قائل باشیم یا خیر . به هر روی ، در یك تقسیم بندی بزرگ می توان موسیقی را به دو دسته موسیقی با كلام ( Vocal ) و موسیقی بی كلام (Instrumental) تقسیم كرد . اكنون بحث را معطوف به موسیقی با كلام می كنیم زیرا به گواهی تاریخ موسیقی ملی ایران هیچگاه نی نیاز از شعر و آواز خواننده نبوده است . در مورد یك موسیقی با كلام آنچه رواج بیشتری نزد اهالی موسیقی دارد این است كه آن را مبتنی بر سه جزء می دانند :

    ۱) ملودی :
    ملودی ، در واقع همان چیزی است كه آهنگساز از ذهن و ضمیر خود به روی كاغذ می آورد . تركیب و توالی صداهای مختلف ، كه در قالب تقدم و تاخر نت های موسیقی بیان می شوند و تشكیل یك ملودی را می دهند . به طور مثال همه شما تصنیف مرغ سحر را شنیده اید . لحظاتی چشم خود را ببندید و سعی كنید این مصرع را : " مرغ سحر ناله سر كن " برای خود بخوانید . ببینید به چند شكل مختلف می توانید این یك مصرع را بخوانید ؟ ده ها و صدها مدل مختلف در ذهن شما تداعی می شود . اما در تصنیف مرغ سحر ، مدلی را كه ذهن مرتضی نی داود برای بیان این مصرع برگزید می شنویم . حقیقت این است كه ملودی ،‌ طرح اصلی است كه به تنظیم كننده داده می شود تا اركستراسیون ( ساز بندی ) مناسب و هماهنگی سازها را برای آن ملودی ایجاد كند .
    ایجاد ملودی در موسیقی ایرانی ، از قواعدی مشخص و چارچوب دار پیروی می كند . به عبارت دیگر وجود یك پشتوانه بزرگ چون "‌ردیف " موسیقی ایرانی ، كه دستگاه های شور ، ماهور ، همایون ، نوا ، سه گاه ، چهارگاه و راست پنجگاه و در قالب دستگاه شور نیز آوازهایی فرعی ( ابوعطا - دشتی - افشاری - بیات كرد - بیات زند یا ترك ) را پیشنهاد می كند باعث می شود تا ضمن تنوع زیادی كه در اختیار آهنگساز هست ، او را در خلق ملودی پای بند اصولی خاص بگرداند .

    در واقع این دستگاه ها و آوازها ، بسیار شبیه همان چیزی هستند كه در تئوری موسیقی غرب آن را " گام " می نامیم . از آنجا كه هر گام - مثلا دو ماژور - یك نوع چیدمان خاص نت ها با فواصل معین را الزام می كند ، لذا آهنگساز پس از اینكه گام مورد نظرش را انتخاب كرد حق ندارد از فواصل تعیین شده آن گام عدول كند . بگذارید مثالی بزنیم . فرضا شما می خواهید در آواز دشتی با شاهد "ر" Re تصنیفی بسازید . اینجاست كه مجبورید نت می Mi را نیم پرده بم تر از می عادی در نظر بگیرید . نت لا La را ربع پرده بم تر و نت سی Si را نیز نیم پرده بم تر از حالت عادی . اینكه شما بخواهید در دشتی "ر" آهنگ بسازید شما را ملزم می كند كه این نت ها را اینطور استفاده كنید . بنابراین خلق ملودی در موسیقی ایرانی كاملا چارچوب دار و منظم است . و البته ملودی نویسی در موسیقی ایرانی و غربی تا حدودی مشابه اند . تشابه از این لحاظ كه موسیقی دان ایرانی و غربی هر دو باید ابتدا گام مورد نظر خود را انتخاب كنند . اما تفاوتی كه موسیقی ایرانی دارد این است كه در موسیقی ایرانی حس های هر دستگاه نیز مهم است . یعنی نتی به اسم شاهد كه زیاد تكرار می شود باید در نظر آهنگساز باشد و ملودی اش را حول این نت بنویسد .

    ۲) خواننده :
    خواننده بودن در موسیقی ایرانی ، بسیار تحت تاثیر این مطلب است كه شما بخواهید تصنیف بخوانید یا آواز . چنانچه خواننده ای بخواهد تصنیف خوان خوبی باشد ، كار او چندان سخت تر از سایر خواننده ها در سایر موسیقی های ملل دیگر نیست . همانطور كه حتما می دانید تصنیف ها قطعاتی ضربی و ریتمیك در موسیقی ایرانی هستند كه خواننده دقیقا مانند سایر خوانندگان جهان ، با حفظ وزن و ریتم قطعه ، مطابق نتی كه آهنگساز و شعری كه شاعر به او می دهند كار را اجرا می كند ( توجه كنید به هیچ وجه منظور این نیست كه تصنیف خوانی ساده و عبث است ) . اما در مورد آواز باید دانست كه خواندن آواز ایرانی كاری مشكل است كه نیاز به سال ها تمرین و ممارست دارد تا حنجره انسان كاملا تربیت شده و به اصطلاح " رام " شود و كنترل تارهای صوتی در دست خواننده باشد . همچنین آواز خواندن نیاز به گوشی تریبت شده و حساس دارد . به بیان دیگر گوش یك آوازخوان باید كاملا موسیقیایی شده باشد و نسبت به نت ها و زیر و بمی آن ها حساسیت نشان دهد . علاوه بر همه اینها مانند هر نوازنده یا‌ آهنگسازی كه می خواهد درموسیقی ایرانی فعالیت كند ، خواننده باید به ردیف نیز آشنایی داشته باشد.

    نقش خواننده در موسیقی ایرانی از آن روی مهم است كه ایرانیان اصولا به موسیقی بدون كلام زیاد روی خوش نشان نمی دهند . جالب اینجاست كه حتی برای كارهای ساده ای چون رقص و شادمانی نیز ایرانیان دوست دارند آهنگ ، كلام داشته باشد حتی اگر كلام آن ، كم معنا و بی ارزش باشد . بر عكس غربی ها كه اكثرا موسیقی های بدون كلام را خوب حس می كنند و لا اقل در مكان های رقص و پایكوبی ، صرفا از موسیقی بی كلام استفاده می كنند . به دلیل علاقه وافر ایرانیان به شعر و كلمات ( كه در مقاله ای دیگر به آن می پردازم ) نقش خواننده مهم است . خواننده باید خود با ادبیات آشنا باشد ، چرا كه كسی كه خودش معنای اشعار و ظرافت های پنهان در آنها را نفهمد چگونه می تواند حسی خوب و دلپذیر در شنونده ایجاد كند ؟ خواننده آواز ایرانی باید كاملا كلمات را بشناسد و در ارایه معنای درست شعر و رعایت تاكید های كلمات مهارت داشته باشد .
    ۳) شعر :
    از حیث شعر ، امروزه ایرانیان با دو گونه شعر متفاوت ( و به عبارتی سه گونه ) روبرو هستند . یكی شعر كلاسیك ایران ، كه حافظ و سعدی و عطار و مولوی و نظامی و ... بسیار اینگونه سروده اند و قالب های مشخص غزل و قصیده و دو بیتی و رباعی را دارد . البته معاصرین و متاخرین نیز آثاری درخور در همین قالب ها دارند . حسین منزوی ، هوشنگ ابتهاج ، مهرداد اوستا و بسیاری دیگر از جمله غزل سرایان معاصر بوده اند كه در همین ژانر طبع آزمایی كرده اند . شعر كلاسیك ایرانی ارتباطی بسیار تنگاتنگ و عمیق با موسیقی ملی ایران دارد و این به خاطر وزن عروضی اشعار است . به دیگر بیان گوشه ها و دستگاه های مختلف ، در بسیار ی حالات كاملا منطبق بر یك وزن عروضی خاص هستند . مثلا كرشمه شور بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات منطبق است . یا گوشه نغمه در بیات اصفهان كه با ابیاتی با این وزن " ای هد هد صبا به سبا می فرستمت ، بنگر كه از كجا به كجا می فرستمت " انطباق دارد . همانطور كه تصنیف ماندنی "سرخوشان " را استاد محمدرضا شجریان با شعری بر همین وزن در همین گوشه خوانده اند : " ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم ، همراز عشق و هم نفس جام باده ایم " .

    به غیر از شعر كلاسیك ، گونه دیگری از شعر ، یعنی شعر نیمایی نیز امروزه شناخته شده است . سهراب سپهری ، فریدون مشیری ، فروغ فرخزاد ، مهدی اخوان ثالث ، محمدرضا شفیعی كدكنی و ... از نامداران این عرصه شعر ایران هستند . شعر نیمایی بر خلاف تصور عموم كاملا وزن مشخص دارد . اما طول مصراع های این شعر یكسان نیست. از این رو و به دلیل عدم تقارن مصراع هاست كه خواندن این شعر با آواز ایرانی ( كه تاریخ تولد آن بسیار قبل از تاریخ تولد شعر نیمایی است ) مشكل است و نیاز به مهارت و چیرگی و شناخت خواننده دارد . زیرا تقارن جملات در موسیقی ایرانی مطلب مهمی است و اساسا آنچه ما تحریر ( عوام آن را چه چه گویند ) می نامیم نیز یكی از كاربردهایش همین حفظ تقارن جملات است . اكنون ببینید شعر نیمایی را كه مصرع های یكسان ندارند چگونه می توان خواند. استاد شجریان در این زمینه شاهكارهایی خلق كرده اند كه بسیار شنیدنی هستند . "‌زمستان " كه بر شعری بلندی به همین نام از مهدی اخوان ثالث خوانده شده است آلبومی است كه می توان زیبایی آواز این استاد را با یك شعر نیمایی شنید . ( همچنین قطعات بسیار دیگر در فریاد و جام تهی و ... ) .
    خوشبختانه ایرانیان از حیث شعر ، از هر نوع كه باشد دارای منبعی گسترده و بی كران هستند كه هنوز كه هنوز است همه مرزهای آن را نچشیده ایم و تجربه نكرده ایم .
    ( البته گونه دیگری از شعر نیز به نام شعر آزاد یا سپید به سردمداری احمد شاملو موجود است كه به دلیل بی وزن بودن آن ، نگارنده اثری قابل توجه را در این عرصه نشنیده است ) .
    در آینده در مورد دیگر وجوه موسیقی ملی ایران و گرایش های ایرانیان به موسیقی صحبت خواهم كرد . چنانچه بدانم موضوع خاصی مورد نظر شماست كه دوست دارید راجع به آن بحث شود قطعا در اولویت خواهد بود . لذا لطفا از طریق ایمیل من را از نظرات خود مطلع كنید .
    سایت جهان نمای

  8. #48
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی غربی ( موزیک )

    نفوذ موسیقی غربی در ایران ، با (( لومر )) آغاز شده است . لومر فرانسوی در سال ۱۲۸۵ هـ . ق به استخدام ایران درآمد و در شعبه موزیک مدرسه دارالفنون به تدریس موسیقی پرداخت . میرزا علی اکبر خان نقاشباشی ملقب به مزین الدوله که معلم زبان و نقاشی مدرسه بود ، مترجم او شد و درسهای او را ترجمه می کرد .
    اولین کتاب تئـوری موسیقـی با عبارتهـای فرانسهٔ لومر و ترجمـه مزین الدوله در سال ۱۳۰۱ هـ . ق با نام (( تعریف علم موسیقی اروپائی )) در چابخانه دارالفنون به چاپ رسید و در همانجا بعنوان کتاب درسی تدریس شد . لومر موفق به تهیه و تدوین جزوه هائی شامل نغمه پردازی آهنگهای ایرانی شد و بعضی از آنها مانند :

    چهارگاه – همایون – ماهور به چاپ سید وی تصنیف (( عشق پنجه ))‌ را به نت در آورد و در دسته موزیک نظام به رهبری خود اجرا کرد .

    لومر شاگردانی نظیر غلامرضا مین باشیان ( سالار معزز ) – سلیمان خان ارمنی – حسن هنگ آفرین و ناصر همایون تربیت کرد که به شهرت رسیدند .

    کار ارزندهٔ دیگر لومر ساختن آهنگ (( سلام )) برای مراسم رسمی بود که تا زمان محمدعلی شاه قاجار ( ۱۳۲۴ هـ . ق ) باقی ماند .

    به لحاظ ترک نژاد بودن ، سلاطین قاجار و گرایشی که به زبان ترکی داشتند واژه های موزقان و موزقانچی با استفاده از لغت فرانسه موزیکان متداول شد . ( با پسوند ترکی جی ، موزقانچی بمعنی کسی که موزیک می زند ! ) در نگاره های کاشیکاری باغ کاخ گلستان تهران می توان سیمای طبال – سنج زن و موزقانچی ها را مشاهده کرد .

    لومر پس از چهل سال اقامت در ایران در سال ۱۳۲۷ هـ . ق در تهران درگذشت و مین باشیان (معزز) که معاون لومر بوده و تحصیلات خود را در روسیه تکمیل کرده بود به ریاست موزیک نظام منصوب شد . او به کمک مزین الدوله یک دوره کتاب در هماهنگی و همنوازی و سازشناسی نظامی تهیه کرد که تدریس می شد وی نیز در سال ۱۳۱۴ شمسی درگذشت و فرزندش نصرالله مین باشیان جانشین او شد .

    مدرسه موزیک که در حقیقت تکامل یافتهٔ شعبه موزیک دارالفنون محسوب می شد و از سال ۱۲۹۷ شمسی با الحاق به وزارت معارف آن زمان مستقل شد و در طی سه دوره روی هم ۱۰ نفر فارغ التحصیل داشت که افرادی چون مختاری و رادمرد به شهرت رسیدند .

    در سال ۱۳۰۷ ش . این مدرسه با تغییر در سازمان ((‌ مدرسه موسیقی دولتی )) نامیده شد و سپس مدرسه موسیقار و هنرستان موسیقی نام گرفت و سرانجام بصورت (( هنرستان عالی موسیقی ))‌ در آمد .
    از دیگر مشاهیر موسیقی ایران ، علینقی وزیری معروف به کلنل وزیری فرزند موسی خان میرپنج افسر نظام بود که پس از پایان جنگ جهانی اول به اروپا رفت و پس از اقامت در شهرهای پاریس و برلین ، حدود ۵ سال تحصیلات موسیقی در سال ۱۳۰۲ ش به ایران بازگشت و (( مدرسه عالی موسیقی )) را تأسیس کرد .

    وی در شهریور سال ۵۸ درگذشت علیقلی وزیری چندی شاگرد آقا حسینقلی بوده و خود در نوازندگی تار با داشتن سبکی خاص ممتاز بود . آثار وی چون (( دستور تار )) – موسیقی نظری در ۳ جلد ، دستور ویلن – دستور جدید تار – آواز شناسی به یادگار مانده است . از دیگر بزرگان موسیقی می توان از علی اکبر شیدا و ابوالقاسم عارف قزوینی و امیر جاهد ( محمد علی )‌ که همگی در ساخت تصنیف های ماندگار شهرت داشتند .

    از دیگر انواع موسیقی که از دوران باستان در مراسم نیایش مُغها – مراسم ستایش مهر ( میترا ) و تا به امروز در مراسم سوگ ائمه و در مراسم تعزیه و عزاداری امام حسین ( ع )‌ اجرا می شود ، موسیقی مذهبی است در فرهنگ عرب (( نیاحه )) یا نوحه سرائی از روزگار کهن مرسوم بوده که در اثر تأثیر دو فرهنگ ایرانی و عرب در ایران نیز رایج گردیده است .
    در رسالهٔ موسیقی (( اخوان الصفاء )) از آثار نیمه سدهٔ چهارم هجری می توان به جنبهٔ معنوی موسیقی توجه کرد .
    اخوان الصفاء ثابت می کند که منظورش از تدوین رسالهٔ‌ موسیقی ، آموزش فن مطربی و نوازندگی نبوده است ، بلکه خواسته است از آن به عنوان راهگشای عالم معنی استفاده کنند وی در فصل (( ان اصل صناعته الموسیقی للحکماء )) گفته است ضیاعت یا هنر موسیقی را ئیده حکمت و دستاورد حکماء است و اضافه کرده اند که می توان از موسیقی به صورتهای مختلف استفاده کرد.

    مانند قرائت در نماز و کلام الله مجید ، در مراسم قربانی و دعا و در مساجد که همگی موجب رقت قلب – خضوع نفس توبه از گناهان و توجه به خداوند تبارک و تعالی می شود .
    در دوران آل بویه ، احمد معزل الدوله که موفق به فتح بغداد شده بود نخستین کسی بود که مراسم عزاداری دههٔ اول محرم را معمول کرد و دستور داد که در بغداد دکانها را ببندند و لباس سیاه بپوشند و اصطلاح روضه خوانی یادگار کتاب ( روضه الشهدا ) تألیف ملاحسین کاشفی سبزواری است رواج کامل روضه خوانی در دوران شاه عباس اول صورت گرفته است که با بهره مندی از صدای خوش به نوعی روضه خوانها موسیقیدان های مذهبی بوده اند .

    پایگاه تجاری و اطلاع‌رسانی صنایع دستی

  9. #49
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی و ساز در ایران1

    ابو محمد اسحاق موصلی فرزند ابراهیم ، بعد از پدر مقام او را در دستگاه خلافت احراز کرد او در ری متولد شد و استادش در موسیقی غیر از پدرش ، بانوئی خواننده بنام ( عاتکهٔ بنت شهده ) بود . اسحاق علاوه بر موسیقی واجد تحصیلات عالیه ای نیز بود و علوم قرآنی ، ادبیات ، تاریخ را تا حد کمال فرا گرفته بود .
    مأمون اجازه داده بود اسحاق در نمازهای جمعه همواره در کنارش باشد .اسحاق به لحاظ روزهٔ زیادی و به بیماری (( ذرب )) در گذشت . ابن ندیم بالغ بر چهل اثر را به اسحاق نسبت داده است از آن جمله کتاب الرقص و الزفن ( پایکوبی ) و کتاب النغم و الایقاع . پسر اسحاق بنام حماد ، شرح حال پدرش را نوشته است . دیگر از بزرگان خاندان موصلی منصور زلزل الضارب ، دائی اسحاق موصلی است . زلزل در نوازندگی سازهای زهی مهارتی به سزا داشت و تخصص وی در ضربهای قوی بود که به وی ضارب نیز می گفتند . وی در مسائل نظری موسیقی نیز مشهور است . موسیقی شناس ایرانی تبار دیگری در اواخر سالـهای قـدرت عباسیان می زیسته بنام خلیـل بن احمـد فراهیـدی کتـاب العین ( وی ) در نحو معروف و او را پایه گذار علم عروض شناخته اند .
    هولاگو ، با فتح بغداد ، دستگاه تجمل آمیز خلفای عباسی را از هم پاشید . خاندانهای ایرانی چون طاهریان در خراسان – صفاریان در سراسر ایران – سامانیان در ماوراءالنهر و خراسان – آل زیار در گرگان و آل بویه در عراق و جنوب روی کار آمدند .
    متأسفانه اثری که بتواند سیمای واقعی موسیقی ایرانی را ترسیم کند در دست نیست . لکن چون قدرت حکومتهای محلی محدود به نواحی خاص می شد ، موسیقی های محلی مجال شکوفائی بیشتری یافتند که با استفاده از شعرهای ساده یا نوعی تصنیف و با آهنگهای ضربی می خواندند .
    نفوذ موسیقی ایرانی موجب شد که گام طنبور خراسانی رواج یابد و ترجمه آثار فلاسفه و موسیقیدانان یونان چون ارستیوکسن – اقلیدس – بطلمیوس – فیثاغورس – ارسطو در موسیقی جهان نهضتی ایجاد کرد و در زمان خلافت مأمون هفتمین خلیفه عباسی با تأسیس بیت الحکمه موجبات شکوفائی موسیقی نظری در کشورهای اسلامی فراهم شد . احمد سرخسی مانند استادش کندی در بسیاری از علوم صاحب اطلاع و موسیقی را بیشتر از دیدگاه فلسفه می دید .
    از هنزمندان دورهٔ طاهریان (( راتبهٔ نیشابور )) نوازندهٔ زیردست عود بود .
    از هنرمندان دوره سامانیان رودکی است که چنگ را خوب می نواخت و آوازی خوش داشت و دیگر محمدبن زکریای رازی است که کتاب فی جمل الموسیقی را نوشته است . خوارزمی از مشهورترین موسیقی شناسان عهد سامانی است و دیگر اسحق الکندی از اشراف عرب است که در بصره تولد یافت و از دودمان ملوک بنی کندی بود وی فیلسوفی عرب است لکن آثار او تمایل و علاقهٔ وی را به موسیقی ایرانی نشان می دهد .
    فارابی ، گل سرسبد هنرمندان این دوره است . وی ملقب به معلم ثانی است وی در فاراب ماوراءالنهر متولد شده او نخست به مرو رفت و سپس به بغداد سفر کرد و مدتی در حران به تحصیل پرداخت و بلأخره در حلب در سن ۸۰ سالگی درگذشت . عبدالقادر مراغی افزودن سیم پنجم به عود را از ابتکارات فارابی می داند . وی در حلب کتاب معروف خود الموسیقی الکبیر را نوشت فارابی در نخستین جلد از کتاب خود سازهای مشهور را معرفی کرده است :
    طنبور در دو نوع بغدادی و خراسانی – مزامیر ( نای ها ) – سرنای – مزمارالمزاوج ( دو نای ) – رباب – ابولفرح اصفهانی که از اصفهان به بغداد عزیمت کرد و کتاب الاغانی وی در دوران آل بویه در حلب تألیف شده است از دیگر مشاهیر موسیقی است وی کتابهای زیادی غیر از الاغانی در شرح حال دوشیزگان خواننده سنتی عرب – درباره کنیزان شاعر یا سراینده – بردگان خنیانگر و کتاب الحانات در شرح اجرای موسیقی در میخانه ها را نوشته است . – بوزجانی که اهل بوزجان در سر راه نیشابور به هرات بوده است ، ریاضی دان و منجم بوده ولی کتابی بنام مختصر فی فن الایقاع در موسیقی تألیف کرده است .
    اخوان الصفا نام رساله ای است در موسیقی که توسط جمعیتی با همین نام که گروهی مسلمان آزاده و شیعه بودند و هستهٔ اصلی آن را ایرانیان تشکیل میدادند به شیوه ای غیر حرفه ای و آماتوری لکن با ذوق تألیف شد . – ابوعلی سینا – ۱۰۳۷ م – نظریه پرداز و صاحب آثاری در موسیقی است که بعد از فارابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . آثار وی عبارتند از ( موسیقی الشفاء ) – شفاء و ( النجا‎‎‎‏ه فی بحرالضلالت )‌ نجات که هر دو به عربی بودند و ( موسیقی دانشنامه علائی ) به فارسی و کتاب اللواحق . کتاب شفاء توسط خود ابن سینا و کتاب نجات توسط شاگرد وی جوزجانی ، پس از مرگ استاد ، و با استفاده از آثار استاد ، جمع آوری شده است .
    این کتاب گرانقدر فارسی معادل های موسیقیائی بسیار با ارزشی دارد از آن جمله تیزی و گرانی ( در مفهوم زیری و بمی ) ابوعلی سینا همانند خوارزمی و عبدالقادر مراغی ( مقاصد الالحان ) در عملیات این فن ( هنر موسیقی ) متحیر مانده است ، زیرا بوعلی سینا موسیقی را یکی از شاخه های ریاضیات می شناخته است . ابن سینا در شرح رباب ( Rebeck / Rebec ) ، ساز باستانی ایران ، پرده یا فاصله ای بنام وسطی را معرفی کرده است .
    عُمربن زیله از دیگر شاگردان ممتاز ابن سیناست . وی اثری بنام ( الکامل فی الموسیقی ) دارد که خوشبختانه از حوادث زمان مصون مانده است ، وی مبتکر ابجدی کردن در نغمه پردازی است که در آثار الکندی هم دیده می شد وی نغمات ( نتها ) را با حروف ابجد ( ا ب ج د / هـ و ز / ح ط ی/ک ل ) منظم نمود و نظامی بوجود آورد که بعد از او مورد پذیرش و پیروی موسیقیدانان قرار گرفت و سرانجام صفی الدین ارموی آنرا به مرحله کمال رساند .
    در دورهٔ غزنویان دو شاعر بنامهای ( فرخ سیستانی ) و ( زینتی علوی ) می زیستند که در اشعارشان از آلات موسیقی خصوصاً چنگ نام برده اند .
    در دوران سلجوقیان ، تا آنجا مشهورند که اغلب سلاطین دوستداران هنر بـوده انـد . آلـب ارسـلان ( عضدالدین ابوشجاع ) دومین فرد از سلاجقه بزرگ ۱۰۷۲ م را سازنده نوعی شیپور فلزی به نام بور و پرنگ دانسته و نفیر هم در همان هنگام رواج یافته است . – در اینجا می توان از رسالهٔ عربی خیام یا خیامی ( ابوالفتح عمربن ابراهیم ) ریاضی دان و دانشمند معروف یاد کرد ، که به نوبهٔ خود می تواند نمودار نظام علمی موسیقی ایران در آن ایام باشد .
    سپس می توان از عنصرالمعالی بن اسکندربن قابوس بن وشمگیر نام برد که در قابوسنامه بخشی را به موسیقی اختصاص داده است . – در جامع العلوم فخرالدین رازی نیز بخشی مختصر ، لکن هم چون قابوسنامه به فارسی به موسیقی پرداخته شده است . – صفی الدین عبدالمؤمن ارموی ، هنرمندی است که در دستگاه مستعصم آخرین خلیفه عباسی – ۱۲۵۸ م ظهور کرد . وی سمت کتابدار – خوش نویس و از ندمای خلیفه بود . پس از قتل خلیفه به توسط هولاگو استعداد هنری مورد توجه هولاگو قرار گرفت و با شمس الدین محمد جوینی وزیر هولاگو و برادرش عطاء ملک جوینی صاحب ( تاریخ جهانگشای جوینی ) آشنا شد و سرپرستی دو فرزند وزیر بنامهای بهاءالدین محمد و شرف الدین هارون بوی واگذار شد .
    و زمان امیری شرف الدین بهمراه وی به اصفهان رفت و دوساز جدید بنامهای : نزهه ( نوعی سنتور ) و مُغنی (‌نوعی عود ) قوسی شکل را ساخت . از صفی الدین ارموی اثری بنام ( فی العلوم العروض و القوافی و البدیع ) باقی است لکن آنچه نام این هنرمند مسلمان را در تـاریخ موسیقی زنده نگـاه می دارد ، دو اثر گـرانقـدر (( الادوار )) و رساله ((الشرفیه )) است . از مزایای کتاب الادوار ، نغمه نگاری ( Notation ) است که بدون تردید کاملترین نغمه نگاری موسیقی ایرانی به شمار می رود .
    به هر تقدیر صفی الدین ارموی هنرمندی ک نظیر بود که عود را ماهرانه می نواخت وی کسی است که مفهوم اعتدال را در گامهای موسیقی برای نخستین بار شناخت . خواجه نصیر طوسی ، منجم و ریاضی دان بزرگی بود ، که گذشته از موسیقی نظری در موسیقی عملی نیز توجه داشت وی نوعی نی لبک از گروه سازهای بادی ( مهتر رودکی ) را ساخته است . وی علاوه بر ایجاد رصدخانه مراغه و تدوین زیج ایلخانی ،‌ رساله ای در عربی درباره موسیقی تألیف کرده است بنام ( علم الموسیقی ) .
    اثر دیگری هم دارد که منظومهٔ کوچکی با ۱۷ بیت است که به اسطورهٔ باستانی – یونانی یعنی الهه موسیقی مربوط است . زیرا قدما زهره یا ناهید را الههٔ خنیاگری می دانستند و تقریباً همین ویژه گی را برای ونوس – ربه النوع زیبائی ، عشق و شادی مورد اعتقاد رومیان قدیم را برای آن قائل بودند . – قطب الدین شیرازی متولد کازرون ( شیراز ) و مؤلف کتاب (( دُره التاج )) است که در خانواده ای طبیب متولد شده است فن چهارم این کتاب دربارهٔ موسیقی است .
    سقوط بغداد و فروپاشی خلافت عباسی نقطهٔ عطفی در تاریخ هنر دوران اسلامی به شمار می رود در زمان حکومت آل جلایر در آذربایجان ،کردستان و بغداد ، این منطقه از مراکز آباد و مشهور ایران محسوب می شد ، هنرمندی بنام عبدالقادر مراغی می زیسـت از وی کتابهـائی بـا نام (( مقاصداللحان )) و (( جامع الالحان )) و (( شرح ادوار )) باقی است در این کتابهاکه به فارسی است ، معادلهای زیبائی برای اصطلاحات موسیقی مواجه می شویم که بعضی از آنها مانند سرپرده ( Tonic ) – پسان ( ایست – stop ) و گوشه ( sequency Modal ) بسیار جالب توجه است .
    گوشـه بـرای نخستیـن بـار در آثـار عبدالقادر مراغی به کار رفتـه اسـت . از دیگـر کتـابهـای وی (( کترالالحان )) است که مجموعه ای از آهنگها و شاید بخشی مهم از ساخته های خود او بوده است که متأسفانه از بین رفته است .
    فارمر موسیقیدان بزرگ انگلیسی کتاب (( کترالتحف )) حسن کاشانی را یک جا به عبدالقادر مراغی نسبت داده است . این کتاب نفیس دارای بخش سازشناسی بوده که تصاویر سازهای رایج با شرح دقیق مربوط به آنها – در آن نوشته شده است .
    عبدالقادر مراغی دارای سه پسر بنامهای عبدالرحمن نورالدین و عبدالرحیم نظام الدین و عبدالعزیز بوده است وی در دربار عثمانی می زیسته و رساله بنام (( نقاوه الادوار )) بـه نـام سلطـان محمـد ثانی ( هفتمین سلطان عثمانی ) تألیف کرده است . از دیگر بزرگان موسیقی ایران محمود آملی صاحب کتاب ( نفایس الفنون و عرایس العیون ) را می توان نام برد وی در فن چهارم از مقاله سوم و از قسم دوم نفایس الفنون به علم موسیقی می پردازد . کمال الدین شیرعلی متخلص به بنائی ، فرزند استاد محمد سبز معمار است که در هرات متولد شده و بر خلاف پدرش که معمار بود به تحصیل دانش پرداخت ، حسن خط داشت و وی را ملای شاعران می نامیدند وی به لحاظ علاقه به موسیقی به تحریر دو رساله در (( علم ادوار ))‌ پرداخت .
    نورالدین عبدالرحمن بن نظام الدین متخلص به جامی و معروف به خاتم الشعرا از گویندگان نامدار سدهٔ نهم هجری است . وی در خرجرد جام متولد شده و در هرات در سن ۸۱ سالگی درگذشته است و در محلی بنام تخت مزار به خاک سپرده شده است . جامی علاوه بر منظومه های عاشقانه ای نظیر سلامان و ابسال – یوسف و زلیخا – لیلی و مجنون کتاب نفحات الانس و بهارستان ( شرح حال شعرا ) ، رساله ای نیز در موسیقی دارد رسالهٔ وی به دو بخش اصلی تقسیم می شود علم تألیف و علم ایقاع .

    وی در کتاب خود از سازهائی چون توغان ( قانون )‌ چنگ – پی پا ( عود چینی ) ساز شاخی یا بوق مانند بنام ( بورغو )‌ - طبل بسیار بزرگ بنام ( کورکه ) و طبل کوچکی بنام ( دمامه ) نام می برد .
    عود دسته بلند یا طنبوری که بدان ( شدرغو ) می گفتند و با ( هوپوسو ) چینی شبیه است . چُبچق – اگری – اوزان و قوپوز – طنبور ترکی و نیز از شیپوری بنام ( چادور ) ( Nay ) نام می برد .

    در دوره صفویه برغم پیشرفت در معماری و نقاشی در موسیقی شکوفائی چندانی ملاحظه نمی شود شیخ حیدر یکی از بنیانگذاران سلسله صفویه خود نوازنده و یا سازندهٔ چارتار می باشد . ضمناً اختراع شش تار را به رضا الدین شیرازی نسبت می دهند و سازی سه سیم به اسم قرادوزن به قدوز فرهادی نسبت می دهند که آن را در اصفهان ساخته است و رباب یا رُباب را عبدالله فارابی و غیچک یا غیزک را قی محمد تکمیل و اصلاح کرد از این دوره ( شاه عباس اول ) دیباچهٔ کتاب (( انیس الارواح )) تألیف کاشف الدین محمد ابراهیم یزدی موجود است که مشتمل بر اصطلاحات موسیقی و نام سازها و آهنگهاست .

    کتاب بهت الروح را نیز مکارن دوره صفویه می دانند مندرجات این کتاب جز مطالب کتب قبلی نیست لکن این کتاب مطالب جالبی نیز افزون بر آن دارد مانند : موسیقی موجب غذا و حظ روح یااشعاری درباره دوازده مقام و شش آوازه و یا دربارهٔ سلوک صاحب این فن شریف و یا در مجالس جهت هر کس چه باید خواند نزد هر فرقه چه نغمه ای باید خواند و یا در هر وقت چه آهنگی باید خواند و یا الهام پذیری آهنگها از پرندگان و حیوانات ( موش ، گربه ، شتر ، ماهی ) که موارد اخیر در عین بی سابقه بودن ، مبالغه آمیز و قابل تردید هستند .
    پیدایش هفت دستگاه و در پی آن آمدن ردیفها را می توان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ موسیقی ایران به شمار آورد . تاریخ این امر و مجری آن مشخص نیست لکن آنچه محقق است این است که امر فوق به یکباره صورت نگرفته است .

  10. #50
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی و ساز در ایران2

    نخستین مأخذی که در آن بجای نظام ادواری به نظام دستگاهی و به هفت دستگاه اشاره شده است کتاب بحورالالحان تألیف فرصت شیرازی است ( در گذشته در سال ۱۳۳۹ هـ . ق ) در کتاب تاریخ سبحان قلی که تاریخ ترکستان یا محیط التواریخ نیز نامیده شده است نیز بخشی به موسیقی اختصاص داشته است . از مقارن دوره صفویه به بعد اطلاعات قابل ملاحظه ای از نظام علمی و هنر موسیقی در دست نیسـت به جز مطالبی به نقل از جهانگردان و سیاحان که اغلب سازهای متداول آن زمان را نام برده اند :‌ عود – سه تار یا سِتار – چارتار – تنبور – کنگره – کمانچه – رباب – چنگ – قانون – کرنا – نفیر – شاخ نفیر – کوس – نقاره – طبل باز – دنبل – دنبک – دُهل – دایره – سنج

    ادوار براون ، ایران شناس انگلیسی ضمن اشاره به موسقیدانی بنام ابراهیم میرزا برادر شاه اسماعیل صفوی ( اسماعیل دوم ) ، نام عده ای از موسیقدانان را ذکر کرده است از آن جمله حافظ جلاجل باخرزی که در نواختن جلجل ( زنگ – زنگوله ) مهارت داشت میـرزا محمـد ( کمانچه ای ) – شهسوار ( چهارتاری ) – میرزا حسین ( طنبوره ای ) – سلطان محمد ( چنگی )

    در زمان کریم خان زند ، پری خان شهرت داشت در زمان فتحعلی شاه قاجار جالاپخی خان سنتور زن و در زمان محمد شاه قاجار مینا و زهره که هر کدام دسته ای خنیاگر داشته اند . حاجی محمدلله حضور ( خواننده ) زاغی ( تارزن ) اکبری و احمدی ( ضربگیر ) در اواخر دوران قاجاریه بوده اند .

    در عهد ناصرالدین شاه موسیقی درباری و به تعبیری موسیقی مجلسی ( chamber Music ) گسترش کم نظیری پیدا کرد و حرمت آن تا حدی کاستی گرفت که به موسیقیدان ، مطرب گفته می شد و به موسیقیدانان یا نوازندگان درباری که به ظاهـر اعتبار بیشتـری داشتنـد (( عملهٔ طرب خاصه )) گفته می شد .
    بعد از خاندان موصلی که نخستین خاندان هنر باید نامیده شود ، خاندان هنر دیگری در تاریخ موسیقی ایران ظاهر شده است که سهم بزرگی در تکوین نظام دستگاهی و تنظیم هفت دستگاه در موسیقی ایرانی دارد .
    سروران این خاندان آقا علی اکبر فراهانی ، فرزند شاه ولی است که ملقب به شهنازی است در هر حال ردیف های فعلی موسیقی سنتی ایران به خاندان فراهانی انتساب دارد . آقا علی اکبر فراهانی نوازنده زبردست تار بوده و نام تاری که می نواخته قلندر بوده است فرزندان آقا علی اکبر بنامهای آقا حسینقلی و میرزا عبدلله مایه اشاعه ردیفهای موسیقی شدند که هردو تربیت یافتگان پسر عموی خود بودند .

    استاد علینقی وزیری که از شاگردان میرزا عبدالله پسر ارشد آقا حسینقلی بود ، از روی پنجهٔ استاد بخشی از ردیف دستگاه چهار گاه او را به نت درآورد که چند صفحهٔ گـرامافـون از ایـن آثـار ماننــد ( ابوالچپ – نوروز عرب – بیات شیراز ) ضبط شده است .

    تنظیم یا تدوین موسیقی ایران در هفت دستگاه را به میرزا عبدالله نسبت داده اند . تولد میرزا عبدالله در سال ۱۲۸۰ هـ . ق و درگذشت ۱۳۳۷ هـ . ق
    آقای حسینقلی که در سال ۱۳۳۴ هـ . ق درگذشته است هنرمندی بود که بعد از مرگ ایشان چراغش تار خاموش شد . ردیف آقا حسینقلی با آن که مختصرتر از ردیف میرزا عبدالله است لکن پرکارتر و زیباتر توصیف شده است .
    استاد در سفری که به پاریس رفته بود ، صفحاتی پر کرده است ( ماهور – سه گاه – شور – همایون – رهاب و .. ) که به ثارتنها ( سلو ) تکنوازی کرده است . میرزا عبدالله دو پسر و دو دختر هنرمند داشت پسر ارشد او جواد عبادی در نوازندگی سه تار مهارت یافت و احمد عبادی کوچکترین فرزند استاد که در سال ۱۳۷۲ درگذشت ، از نوازندگان زبردست و مشهور سه تار دورهٔ معاصر است که با رادیو همکاری داشت .
    یادگار آقا حسینقلی ، برادران شهنازی بنامهای ( علی اکبر – عبدالحسین و محمدحسن ) بوده اند تخصص علی اکبر شهنازی در کوکهای مخصوص ، پیش در آمد و رنگهای زیبا بود . در بین شاگردان آقا حسینقلی ( خاندان هنر ) ، غلامحسین درویش فرزند بشیر طالقانی امتیاز ویژه ای دارد . او در نواختن تار و سه تار مهارتی بسزا داشت و توانست با نوآوری یعنی ساختن آهنگهای ضربی نظیر پیش درآمد – رنگ تصنیف ، آن هم به شیوه ای نو به شهرت برسد . وی به عرفان و معنویات گرایش داشت .

    ● موسیقی غربی در ایران ( موزیك)
    نفوذ موسیقی غربی در ایران ، با (( لومر )) آغاز شده است . لومر فرانسوی در سال ۱۲۸۵ هـ . ق به استخدام ایران درآمد و در شعبه موزیک مدرسه دارالفنون به تدریس موسیقی پرداخت . میرزا علی اکبر خان نقاشباشی ملقب به مزین الدوله که معلم زبان و نقاشی مدرسه بود ، مترجم او شد و درسهای او را ترجمه می کرد . اولین کتاب تئـوری موسیقـی با عبارتهـای فرانسهٔ لومر و ترجمـه مزین الدوله در سال ۱۳۰۱ هـ . ق با نام (( تعریف علم موسیقی اروپائی )) در چابخانه دارالفنون به چاپ رسید و در همانجا بعنوان کتاب درسی تدریس شد . لومر موفق به تهیه و تدوین جزوه هائی شامل نغمه پردازی آهنگهای ایرانی شد و بعضی از آنها مانند : چهارگاه – همایون – ماهور به چاپ سید وی تصنیف (( عشق پنجه ))‌ را به نت در آورد و در دسته موزیک نظام به رهبری خود اجرا کرد .
    لومر شاگردانی نظیر غلامرضا مین باشیان ( سالار معزز ) – سلیمان خان ارمنی – حسن هنگ آفرین و ناصر همایون تربیت کرد که به شهرت رسیدند .
    کار ارزندهٔ دیگر لومر ساختن آهنگ (( سلام )) برای مراسم رسمی بود که تا زمان محمدعلی شاه قاجار ( ۱۳۲۴ هـ . ق ) باقی ماند .
    به لحاظ ترک نژاد بودن ، سلاطین قاجار و گرایشی که به زبان ترکی داشتند واژه های موزقان و موزقانچی با استفاده از لغت فرانسه موزیکان متداول شد . ( با پسوند ترکی جی ، موزقانچی بمعنی کسی که موزیک می زند ! ) در نگاره های کاشیکاری باغ کاخ گلستان تهران می توان سیمای طبال – سنج زن و موزقانچی ها را مشاهده کرد .
    لومر پس از چهل سال اقامت در ایران در سال ۱۳۲۷ هـ . ق در تهران درگذشت و مین باشیان (معزز) که معاون لومر بوده و تحصیلات خود را در روسیه تکمیل کرده بود به ریاست موزیک نظام منصوب شد . او به کمک مزین الدوله یک دوره کتاب در هماهنگی و همنوازی و سازشناسی نظامی تهیه کرد که تدریس می شد وی نیز در سال ۱۳۱۴ شمسی درگذشت و فرزندش نصرالله مین باشیان جانشین او شد .
    مدرسه موزیک که در حقیقت تکامل یافتهٔ شعبه موزیک دارالفنون محسوب می شد و از سال ۱۲۹۷ شمسی با الحاق به وزارت معارف آن زمان مستقل شد و در طی سه دوره روی هم ۱۰ نفر فارغ التحصیل داشت که افرادی چون مختاری و رادمرد به شهرت رسیدند .

    در سال ۱۳۰۷ ش . این مدرسه با تغییر در سازمان ((‌ مدرسه موسیقی دولتی )) نامیده شد و سپس مدرسه موسیقار و هنرستان موسیقی نام گرفت و سرانجام بصورت (( هنرستان عالی موسیقی ))‌ در آمد .
    از دیگر مشاهیر موسیقی ایران ، علینقی وزیری معروف به کلنل وزیری فرزند موسی خان میرپنج افسر نظام بود که پس از پایان جنگ جهانی اول به اروپا رفت و پس از اقامت در شهرهای پاریس و برلین ، حدود ۵ سال تحصیلات موسیقی در سال ۱۳۰۲ ش به ایران بازگشت و (( مدرسه عالی موسیقی )) را تأسیس کرد . وی در شهریور سال ۵۸ درگذشت علیقلی وزیری چندی شاگرد آقا حسینقلی بوده و خود در نوازندگی تار با داشتن سبکی خاص ممتاز بود . آثار وی چون (( دستور تار )) – موسیقی نظری در ۳ جلد ، دستور ویلن – دستور جدید تار – آواز شناسی به یادگار مانده است .

    از دیگر بزرگان موسیقی می توان از علی اکبر شیدا و ابوالقاسم عارف قزوینی و امیر جاهد ( محمد علی )‌ که همگی در ساخت تصنیف های ماندگار شهرت داشتند .
    از دیگر انواع موسیقی که از دوران باستان در مراسم نیایش مُغها – مراسم ستایش مهر ( میترا ) و تا به امروز در مراسم سوگ ائمه و در مراسم تعزیه و عزاداری امام حسین ( ع )‌ اجرا می شود ، موسیقی مذهبی است در فرهنگ عرب (( نیاحه )) یا نوحه سرائی از روزگار کهن مرسوم بوده که در اثر تأثیر دو فرهنگ ایرانی و عرب در ایران نیز رایج گردیده است .
    در رسالهٔ موسیقی (( اخوان الصفاء )) از آثار نیمه سدهٔ چهارم هجری می توان به جنبهٔ معنوی موسیقی توجه کرد . اخوان الصفاء ثابت می کند که منظورش از تدوین رسالهٔ‌ موسیقی ، آموزش فن مطربی و نوازندگی نبوده است ، بلکه خواسته است از آن به عنوان راهگشای عالم معنی استفاده کنند وی در فصل (( ان اصل صناعته الموسیقی للحکماء )) گفته است ضیاعت یا هنر موسیقی را ئیده حکمت و دستاورد حکماء است و اضافه کرده اند که می توان از موسیقی به صورتهای مختلف استفاده کرد ، مانند قرائت در نماز و کلام الله مجید ، در مراسم قربانی و دعا و در مساجد که همگی موجب رقت قلب – خضوع نفس توبه از گناهان و توجه به خداوند تبارک و تعالی می شود .

    در دوران آل بویه ، احمد معزل الدوله که موفق به فتح بغداد شده بود نخستین کسی بود که مراسم عزاداری دههٔ اول محرم را معمول کرد و دستور داد که در بغداد دکانها را ببندند و لباس سیاه بپوشند و اصطلاح روضه خوانی یادگار کتاب ( روضه الشهدا ) تألیف ملاحسین کاشفی سبزواری است رواج کامل روضه خوانی در دوران شاه عباس اول صورت گرفته است که با بهره مندی از صدای خوش به نوعی روضه خوانها موسیقیدان های مذهبی بوده اند .
    ● گذشته موسیقی ایران
    بررسی در موسیقی گذشته ایران آسان نیست . علت ابهام موسیقی ما اینست که تا هفتاد سال پیش موسیقی ایرانی سینه بسینه از نسلهای گذشته به ما رسیده است و پیش از آن موسیقی ایرانی نوشته نشده بود . با این وصف نبودن خط موسیقی در گذشته دلیل نبودن موسیقی مدون و علمی در دوران گذشته نیست زیرا هزار سال پیش دانشمند و موسیقی دان بزرگ ایرانی ابونصرفارابی کتاب موسیقی الکبیر را در تئوری موسیقی ایرانی نوشت که عظیمترین کتاب موسیقی در آن عصر بود و با داشتن چنین تئوری دقیق علمی ناگزیر باید نتیجه گرفت که به همان نسبت نیز موسیقی ایرانی پیشرفت کرده بود .
    ▪ اما چرا موسیقی ایرانی نوشته نشد ؟ در پاسخ دوعلت ذکر میتوان کرد .
    ۱) اول آنکه تحریم موسیقی در اسلام باعث شد که هنرمندان نتوانند موسیقی را بعنوان هنر عالی و ممتاز انسانی به جامعه عرضه کنند و در مجامع عمومی به مورد اجرا بگذارند و بسیاری از دوستداران موسیقی که بالقوه میتوانستند خدمت بزرگی به موسیقی بکنند بدلیل طعن و لعن مردم بکار موسیقی نپرداختند . با آنکه موسیقی در مذهب به صورت قرائت کتاب آسمانی و اذان وتعزیه پذیرفته شده بود اما ارزش و مقام اجتماعی آن بطور جبران ناپذیری لطمه دید .
    پایگاه خبری هنر ایران

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •