در معماهایی ازایندست، هر جمله مسئله هرچند در ظاهر بیمعنی یا بدیهی به نظر برسد، حاوی اطلاعات است. از همه مهمتر اینکه 10 گزینه برای جواب ارائهشده و سادهترین روش برای حل مسئله، حذف گزینههای نادرست است.
آلبرت فقط ماه تولد را میداند و برنارد فقط روز تولد را؛ اما این تمام دانستههای آنها نیست! آلبرت و برنارد همچنین میدانند که دیگری فقط نیمی از اطلاعات را دارد و همین، کلید حل ماجرا است.
آلبرت میگوید: «من نمیدانم تاریخ تولد تو چه روزی است و میدانم که برنارد هم نمیداند»؛ یعنی چه؟ یعنی روز تولد شریل قطعاً یکی از عددهایی است که دو بار تکرار شده است وگرنه اگر 18 یا 19 بود، برنارد تاریخ تولد شریل را میفهمید؛ اما آلبرت که عدد روز را نمیداند، او ماه را میداند و چون عددهای 18 و 19 در ماههای ژوئن و می قرار دارند، میفهمیم که ماه تولد ژوئن یا می نیست. پس گزینهها به نصف کاهش مییابد:
14 ژوئیه 16 ژوئیه
14 اوت 15 اوت 17 اوت
حالا به سراغ جمله بعدی برنارد میرویم. او میگوید: «من هم اولش تاریخ تولدت را نمیدانستم، اما الان فهمیدم تولدت چه روزی است»؛ یعنی در میان عددهای باقیمانده باید دنبال تنها عددی باشیم که روز و ماه را مشخص کند. عدد 14 دو بار تکرار شده و نمیتواند تاریخ تولد باشد. پس گزینهها به سه گزینه 16 ژوئیه، 15 اوت و 17 اوت محدود میشود که عددشان فقط یکبار تکرار شده است.
حالا نوبت جمله آخر آلبرت است: «خب، من هم الان فهمیدم تولدت چه روزی است!» یعنی آلبرت با دانستن ماه تولد گزینه درست را فهمید. اگر ماه تولد اوت بود، او دو انتخاب داشت و نمیتوانست پاسخ را بفهمد، اما برای ماه ژوئیه فقط یک انتخاب دارد و همان پاسخ نهایی است.
تاریخ تولد شریل 16 ژوئیه است.