قسم نخور که روزگار به کام ما دو تا نبود
به هر کی عاشقه بگو غم که يکی دوتا نبود
بـگو تـا وقـتی زنـده ام نگاه تـو سهم منـه
هرجای دنيا که باشی دلم واست پرمیزنه
بـه چشم من نگا ه نکن دو بـا ره گريه ت مي گيره
سـاده بـگم کـه عشـق من بـايـد تـو قلبـت بـميـره
فـا صله بـين من و تـو از ايـنجا تـا آسمونـاس
خيلی عزيزی واسه من اما زمونه بی وفاس
بـرای ايـن دربـه دری تو بهترين گواهـمی
دروغ نگو که می دونم هميشه چشم براهمی