تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 98 از 934 اولاول ... 4888949596979899100101102108148198598 ... آخرآخر
نمايش نتايج 971 به 980 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #971
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    باز کن آسمان را به رویم،چشمهایت نهایت ندارد

    چند خورشید باید بسوزم؟ خنده های تو قیمت ندارد

    سرنوشت مرا کولیان هم پیش بینی نکردند و گفتند

    سرنوشت عجیبی است اما...عشق کاری به قسمت ندارد

    خواستی تا نگویم که این زخم قدمتی دارد اندازه عشق

    خواستی تا بگویم :عزیزم دردهایم حقیقت ندارد!

    زخمهای مرا زیر و رو کن ،نام تو حک شده در وجودم

    گونه های تورا پاک کردند دستهایم که قوت ندارد

    قلب آیینه ها را نلرزان،رود لبخندها را نخشکان

    خنده هایی که هرگز به سیل گریه های تو عادت ندارد

    می رسد مرگ آرام آرام،پشت پرچین این خواب رنگی

    کی؟کجا؟ من نمی دانم آخر ناگهان است و ساعت ندارد

    خنده تو برایم عزیز است،چشمهای تو قرمز نباشد

    گرچه سخت است دور از توبودن،این زمستان مروت ندارد!

    ¤

    می روم تا بهاری دوباره،دستهای مرا پس بگیری

    مهربانم ببخش این غزل را،وقت تنگ است و فرصت ندارد



    نغمه مستشار نظامی

  2. #972
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    حالا بیا کنار سهمی از دل تنگی من بنشین
    می خواهم رنگ چشم هایت سکوت کنم
    می خواهم تا آخر دنیا
    تا آخر ایینه ببوسمت

  3. #973
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دل از من برد و روی از نهان کرد


    خدا را با که بازی توان کرد


    شب تنها ییم در قصد جان بود


    خیالش لطف های بیکران کرد


    چرا چون لاله خونین دل نباشم


    که با ما نرگس او سر گردان کرد


    که را گویم که با این درد جانسوز


    طبییبم قصد جان ناتوان کرد


    بدا نسان سوخت چون شمع که بر من


    صراحی گریه بر بط فغان کرد


    صبا گر چاره داری وقت وقت است


    که درد اشتیاقم قصد جان کرد


    میان مهربانان کی توان گفت


    که یار ما چنین گفت و چنان کرد


  4. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #974
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دلبر جان ربای عشق آمد
    سر برد سرنمای عشق آمد
    عشق با سر بریده گوید راز
    زان که داند که سر بود غماز
    خیزو بنمای عشق را قامت
    که موذن بگفت قدقامت
    آب آتش فروز،عشق آمد
    آتش آب سوز، عشق آمد
    عشق بی چارمیخ تن باشد
    مرغ دانا قفس شکن باشد
    جان که دور از یگانگی باشد
    دان که چون مرغ خانگی باشد
    کش سوی علو خود سفر نبود
    پر بود لیک اوج پر نبود
    همتش آن بود که دانه خورد
    قوتش آن که گرد خانه پرد
    بنده ی عشق باش تابرهی
    از بلاها و زشتی و تبهی

  6. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #975
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نیست در عشق خط خود موجود
    عاشقان را چه کار با مقصود
    عشق و مقصود کافری باشد
    عاشق از کام خود بری باشد
    کردگار و لطیف و خالق بارء
    هست خود پاک و پاک خواهد کار
    خطه ی خاک لهو و بازی راست
    عالم پاک پاک بازی راست
    عاشقان سر نهند در شب تار
    تو بر آنی که چون بری دستار
    عاشقی را یکی فرده بدید
    که همی مرد و خوش همی خندید
    گفت که آخر به وقت جان دادن
    خنده از چیست وین خوش استادن
    گفت خوبان چو پرده برگیرند
    عاشقان پیششان چنین میرند
    عشق را رهنمای وره نبود
    در طریقت سر و کله نبود
    عشق و معشوق اختیاری نیست
    عشق زان سان که تو شماری نیست

  8. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #976
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ای کرده غمت غارت هوش دل ما
    درد تو شده خانه فروش دل ما
    رمزی که مقدسان از ان محرومند
    عشق تو فرو خواند به گوش دل ما

  10. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #977
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گر از عشق ميشه قصه نوشت
    ميشه از عشق تو گفت...
    ميشه از عشق تو مُردُ

    ديگه از دست همه راحت شد..

  12. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #978
    آخر فروم باز Lovelyman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    همین دورو برا!
    پست ها
    1,330

    پيش فرض

    او دیگر نیست ...
    خیلی وقته که دیگر نیست ... شاید از من فراریست

    شاید واقعا دوستم ندارد ... شاید دوستی من کافی نیست

    برای او میخوانم ... او که حتی به دیدنم راضی نیست

    شاید من عاشقش نیستم ... عشقی که بی او نیست!

    برایش شعر میگویم ... اما او دیگر در کنارم نیست





    شعر از خودم ...

  14. این کاربر از Lovelyman بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #979
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آسمان وقف نگاهت گل من
    مانده ام چشم به راهت گل من
    هر کجا هستی و باشی گویم
    که خدا پشت و پناهت گل من

  16. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #980
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    شادم که در شراره تو می سوزم
    شادم که در خیال تو می گریم
    شادم که بعدوصل تو باز اینسان
    در عشق بی زوال تو می گریم

    پنداشتی که چون زتو بگسستم
    دیگر مرا خیال تو در سر نیست
    اما چه گویمت که جز این آتش
    بر جان من شراره دیگر نیست

    شبها چو در کناره نخلستان

    کارون ز رنج خود به خروش آید
    فریادهای حسرت من گویی
    از موجهای خسته به گوش می آید

    شب لحظه ای به ساحل او بنشین
    تا رنج آشکار مرا بینی
    شب لحظه ای به سایه ی خود بنگر
    تا روح بیقرار مرا بینی

    من با لبان سرد نسیم صبح
    سر میکنم ترانه برای تو
    من آن ستاره ام که درخشانم
    هر شب در آسمان سرای تو

    غم نیست گر کشیده حصاری سخت
    بین من و تو پیکر صحرا ها
    من آن کبوترم که به تنهایی
    پر میکشم به پهنه ی دریا ها

    شادم که همچو شاخه خشکی باز
    در شعله های قهر تو می سوزم
    گویی هنوز آن تن تبدارم
    کز آفتاب شهر تو می سوزم

    در دل چگونه یاد می میرد
    یاد عشق تو یاد عشق نخستین است
    یاد تو آن خزان دل انگیز است
    کو را هزار جلوه رنگین است

    اما من آن شکوفه اندوهم
    کز شاخه های یاد تو می رویم
    شبها تو را به گوشه تنهایی
    در یاد آشنای تو می جویم

  18. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •