از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
نیک نامی نباشد از ره عجب
خنگ از و هوس همی راندن
روز دعوی چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش ز کار وا ماندن
ای دل اول قدم نیک دلان
با بد و نیک جهان ساختن است
صفت پیشروان ره عقل
از را پشت سر انداختن است
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش اتش است
بهره از کودکی ان طفل چه برد
که نه خندید و نه جست و نه دوید
سوخت اوراق دل از اخگر پنداری چند
ماند خاکستری از دفتر و طوماری چند
روح زان کاسته گردید و تن افزونی خواست
که نکردیم حساب کم و بسیاری چند
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده ان است که نامش به نکویی نبرند
Last edited by pooria roohie; 20-06-2007 at 06:51.
اي عشق قبولم كن و جانم بستان
مستم كن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گيرد بي تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
مرده آن است كه نامش به نكويي نبرندنوشته شده توسط pooria roohie [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشته شده توسط pooria roohie [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آز را پشت سر انداختن است
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)