تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 96 از 100 اولاول ... 46869293949596979899100 آخرآخر
نمايش نتايج 951 به 960 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #951
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
    چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

    مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
    توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

    گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
    کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند

    یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان
    کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ی گدای خانقه برجه که در دیر مغان
    می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند

    حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد
    زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند

    بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
    کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند

    صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت
    قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند


  2. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #952
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    خدایا ...
    از کوی تو نرود بار خیالم نکند فرق به حالم چه برانی چه نرانی
    چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی نه من انم که برجم نه
    تو انی که نبخشی ونرانی و منم بنده ی تو منتظر رحمت تو...
    خدایا در این لحظات سخت مارا دریاب...
    Last edited by Demon King; 18-10-2013 at 14:28.

  4. 2 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #953
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    گفتم بیار جامی
    گفتا هنوز خامی
    گفتم که پخته ام کن
    گفتا به فکر نامی
    گفتم گذشتم از نام
    گفتا برو تمامی
    گفتم نجستم او را
    گفتا بجویی ای کاش
    گفتم نشان چه دارد ؟
    گفتا به کس نشد فاش
    گفتم تو هم رهی کن
    گفتا برو خودت باش

  6. 5 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #954
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض




    زان یــار دلــنوازم شکریــست با شــکایــت
    گر نکــته دان عشـقی بشنو تو این حــکایــت

    بی مــزد بود و منت هر خدمتی که کـــردم
    یـا رب مـباد کــس را مخــدوم بی عــــنایـت

    رنـدان تشــنه لـب را آبـی نمی‌دهــد کـــس
    گویی ولی شـناسـان رفتنــد از ایـن ولـایــت

    در زلــف چـون کمنــدش ای دل مپیچ کان جــا
    ســرها بریده بینــی بی جـرم و بی جــنایــت

    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
    جـانـــا روا نـبــاشــد خـــــــون ریـز را حــمایـــت

    در این شـب سـیاهم گم گشت راه مقــصود
    از گـوشـه‌ای بـرون آی ای کـوکـب هـدایــت

    از هـر طــرف که رفتـم جز وحشـتم نیـفــزود
    زنـهـار از ایـن بـیـابـــان ویـن راه بـی‌نــهـــایــت

    ای آفتـــاب خــوبــان می‌جوشــــد انـدرونــم
    یـــک سـاعتــم بگنـجـــان در سـایه عنایــــت

    ایـن راه را نهــایــت صـورت کــجا تـوان بســت
    کـش صــد هزار منزل بیــش اســت در بـدایت

    هـر چـنــد بـــردی آبـم روی از درت نتـــابــم
    جور از حبیب خوشتر کـــز مـــدعــی رعایــت

    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
    قــــرآن ز بـــر بخــوانـــی در چــارده روایـــت

  8. 5 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #955
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض


    کردمت آوارهء صحرا نشد
    گفتم عاقل می شوی اما نشد

    سوختم در حسرت یک یا ربت
    غیر لیلا برنیامد از لبت

    روز و شب او را صدا کردی ولی
    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سرمیزنی
    در حریم خانه ام در میزنی

    حال این لیلا که خوارت کرده بود
    درس عشقش بیقرارت کرده بود

    مرد راهم باش تا شاهت کنم
    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

  10. 4 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #956
    کاربر فعال انجمن ادبیات M0RTEZA_R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    توی
    پست ها
    1,413

    پيش فرض

    خواجه ابوالفتح گفت: شیخ رحمةالله علیه روز چهارشنبه به گرمابه رفته بود و شیخ بو محمد جوینی رحمةالله علیه به خانقاه آمده بود و از آنجا به گرمابه رفت.
    شیخ با بو محمد جوینی به حمام رفتند، شیخ گفت: ای خواجه این آسایش و راحت گرمابه از چیست؟
    او گفت مردم خسته و کوفته باشند، آب گرم بر خود ریزند و خود را شویند تا راحت بیاسایند.
    شیخ ما گفت: بهتر از این باید، شیخ بو محمد گفت: مردم در هفته شوخگن* شده باشند و موی بالیده* و سنتها به جای نیاورده، موی بردارند و خویشتن بشورند، سبکتر گردند و بیاسایند.
    شیخ گفت: بهتر از این باید
    شیخ بو محمد گفت: نظر شیخ چیست که من بیش از این ندانم
    شیخ گفت: ما را چنین می نماید که دو مخالف جمع شدند و چندین راحت باز می دهد، شیخ بو محمد رحمةالله علیه بگریست و گفت: ای شیخ آنچه تو را می درآید هیچ کس را آن نیست.

    شوخگن= چرکین
    بالیده= بلند شده

    اسرارالتوحید

    بزا یه توضیح بدم
    منظور از دو مخالف اب و اتش هستند که اگرچه مخالف هستند ولی مایه اسایش مردم رو فراهم می کنن.شیخ ما هم ابوسعید ابوالخیر هست.
    Last edited by M0RTEZA_R; 03-11-2013 at 21:13.

  12. 2 کاربر از M0RTEZA_R بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #957
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    پيشـانـي ار ز داغِ گنــاهـي سيــه شــود
    بهتــر ز داغ مُهـرِ نمــاز از سر ريــا

    نام خــدا نبــردن از آن بــه كه زيرِ لــب
    بهر فريــب خلــق بگوئــي خــدا خـدا

    (فروغ فرخزاد )

  14. 7 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #958
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    كی رفته ای ز دل كه تمنا كنم تو را؟
    كی بوده ای نهفته كه پیدا كنم تو را؟

    غیبت نكرده ای كه شوَم طالب حضور
    پنهان نگشته ای كه هویدا كنم تو را

    با صد هزار جلوه برون آمدی كه من
    با صد هزار دیده تماشا كنم تو را

    چشم به صد مجاهده آیینه ساز شد
    تا من به یك مشاهده شیدا كنم تو را

    بالای خود در آینـﮥ چشم من ببین
    تا با خبر ز عالم بالا كنم تو را

    مستانه كاش در حرم و دیر بگذری
    تا قبله گاه مؤمن و ترسا كنم تو را

    خواهم شبی نقاب ز رویت برافكنم
    خورشید كعبه، ماه كلیسا كنم تو را

    گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
    چندین هزار سلسله در پا كنم تو را

    طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
    یكجا فدای قامت رعنا كنم تو را

    زیبا شود به كارگِه عشق كار من
    هر گه نظر به صورت زیبا كنم تو را

    رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
    ترسم خدا نخواسته رسوا كنم تو را
    فروغی بسطامی

  16. #959
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    از شیــخ بهایی پرســیدند: خیلی ســخت می‌گُـذرد چه باید کرد؟
    گفت: خودت که می‌گویی، سخت می‌گذرد، سخت که نمی‌ماند.
    پس خدا را شکر، که می‌گذرد. نمی‌ماند!

  17. 4 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #960
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض






    عیـبِ رنـدان مکـن ای زاهـدِ پاکیـزه سرشت که گنـاه دگـران بر تـو نخواهنـد نوشـت
    من اگر نیکـم و گـر بـد تـو بـرو خـود را بـاش هر کسـی آن درود عاقبت کار که کشت


    حافظ

  19. 7 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •