تو از کجای زمین آمدی که شور آمد
تو از کجای زمان آمدی که نور آمد
تو ازکدام غزل ،با کدام اسب سپید
رسیده ای که برایم تن بلورآمد
دوباره شوق پریدن گرفت احساسم
دوباره شعله خوابیده در تنور آمد
دوباره گوشه شیراز و فال حضرت عشق
دوباره شاهد و شمع و شراب و شور آمد
دوباره حضرت حافظ کنار رکن آباد
به شوق شاخ نباتش پی حضور آمد
تو آمدی و غزل در گلوی من گل کرد
برای سینه ی داودی ام زبور آمد
دوباره شیر و عسل با بلوغ قاطی شد
دوباره خاطره هایی ز حس دور آمد
تنت پیام شکوه بهشت می فرمود
که شهد جوی عسل در حدیث حورآمد
برای ماهی پاشوره ، آب لازم نیست
همین بس است که چشمی شبیه تور آمد
رسیده مژده ی شیرین به بیستون خیال
نگار سینه بلورم پی سرور آمد
ببین غزال غزل های بختیاری من
چه ناصبور و چه پر شور و پرغرور آمد
خوش آمدی، که مرا انتظار شاعر کرد
تو از کجای زمین آمدی که شور آمد
====