تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 715 از 722 اولاول ... 215615665705711712713714715716717718719 ... آخرآخر
نمايش نتايج 7,141 به 7,150 از 7212

نام تاپيک: تاپیک اختصاصی محسن چاوشی

  1. #7141
    ناظر انجمن هنر هفتم hp722's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    Loneliness
    پست ها
    4,827

    پيش فرض


    به نظرم این اصلا اتفاق بدی نیست و اینکه چاووشی نشون میده میتونه شاد هم بخونه، قدرتنمایی اون هست

    قدرت نمایی؟ فی الواقع نشون میده اصلا بلد نیست بخونه توی شاد و کاراش رو خراب کرده.این قدرت نیست نشون دادن ضعفشه و اصرارش برای یکار بیهوده که توش استعداد نداره.چه شاد خوندن چه فلسفی خوندن.حیف انتظاری که کشیدم

  2. #7142
    حـــــرفـه ای Ali_softcenter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    2,132

    پيش فرض

    منم از آهنگای شادش بدم نیومد! قبول ندارم که بهش نمیاد! اتفاقا خوب میشه! اتفاقا تنها آهنگایی که پاک نکردم دو تا آهنگ کوبشیش بود !

    محسن صداش به غمگین بیشتر میاد ولی نه اینکه شعرهای سنگین بخونه و شبیه آه و ناله فلسفی بشه!

    بهترین حالت براش اینه که آهنگ ساده غمگین بخونه! با شعر های ساده ولی زیبا .

  3. این کاربر از Ali_softcenter بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #7143
    اگه نباشه جاش خالی می مونه amir_amd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    351

    پيش فرض

    خب بعد از 5 باز گوش کردن کامل و البته بعضی تراک ها شاید بیشتر این نظر من هست:
    سر آلبومی که فوق العاده هست چنگیز و تریاق هم شاهکار هستند.
    آهنگهای شاد بعضیاشون خیلی خوب در اومدن مثل تراک 2 و 6یا 12 کلا آهنگهای این دسته با توجه به شعر خوبشون باعث میشه خیلی ها شعذ کلاسیک بیشتر بخونند.
    من کسی رو میشناسم یک خط شعر کلاسیک نخونده بوده بعد از چاووشی اصلا علاقمند به شعر کلاسیک شده و به نظر من چاووشی یه جور فرهنگ سازی هم میکنه.
    کارهای حسین صفا به غیر از آخرین اتوبوس که عالی بود فعلا زیاد خوب نبود شاید سفارشی ترانه گفته نمی دونم.
    جنگ زده رو نمی فهمم از بقیه آلبوم جداست.
    کار پریشان هم عالی بود.

    کلا بهترین کسی که شعر کلاسیک رو مدرن میخونه چاووشی هست.

    ممکنه بعضی از دوستان نظرشون چیز دیگه ای باشه ولی مطمئنن هیچکدوم از تراکها در حد shift+delete نیستند.

  5. این کاربر از amir_amd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #7144
    اگه نباشه جاش خالی می مونه esmiz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2016
    پست ها
    225

    پيش فرض

    اولا خیلی خوبه که یه خواننده پاپ جون پسند از شعر های بزرگانی چون مولانا و سعدی بخونه کاری که خیلی از خواننده های الان نمی کنن البته نمی شه از شاعر های جدید هم استفاده نکرد که محسن چاوشی هم از خواننده های جوان و هم از نامدارن استفاده کرد در مورد شاد یا غمگین بودن ترک هم محسن چاوشی در غمگین خوندن که ثابت کرده که کارش خوبه توی شاد نوندن هم بد نخونده به شخصه از ترک 1،2،3،4،12 از بقیه بیشتر خوشم اومد سر آلبوم که شاهکار بود

    فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk

  7. 2 کاربر از esmiz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #7145
    اگه نباشه جاش خالی می مونه esmiz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2016
    پست ها
    225

    پيش فرض

    کاور آلبوم امیر بی گزند.
    نظری درباره عکس های کاور آلبوم ندارید اصلا عکس چی هست.


    فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk

  9. 4 کاربر از esmiz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #7146
    ناظر انجمن هنر هفتم hp722's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    Loneliness
    پست ها
    4,827

    پيش فرض


    ممکنه بعضی از دوستان نظرشون چیز دیگه ای باشه ولی مطمئنن هیچکدوم از تراکها در حد shift+delete نیستند.
    بله بعد اینهمه انتظار و این آلبوم کافی نیست باید هاردمو عوض کنم

  11. #7147
    آخر فروم باز yoosef_st's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,419

    پيش فرض

    قدرت نمایی؟ فی الواقع نشون میده اصلا بلد نیست بخونه توی شاد و کاراش رو خراب کرده.این قدرت نیست نشون دادن ضعفشه و اصرارش برای یکار بیهوده که توش استعداد نداره.چه شاد خوندن چه فلسفی خوندن.حیف انتظاری که کشیدم
    دوست عزیز این نظر شماست و هرچند قابل احترامه، به نظر من که اصلا درست نیست
    شما همین آهنگها رو یبار با هدست گوش کن، قط به اون تنظیم و ریتم و (طبق معمول همیشه که محسن توش شاهکر میکنه) شیوه و حس خوندن دقت کن، اگر یه سری موانعی سر راهت نباشه، میفهمی چی میگم

    به نظرم و برای من، اگر خروجی این آلبوم فقط این باشه که محسن چاووشی توی خوندن آهنگ شاد هم خیلی خیلی خوب عمل میکنه، کافیه
    و البته که خروجی آلبوم قطعا فقط این نیست و نخواهد بود
    من ترجیح میدم کارهای چاووشی رو سر فرصت و با آرامش مزه مزه کنم و جرعه جرعه بفهممش تا هم بهتر درکش کنم و هم بیشتر ازش لذت ببرم

  12. 3 کاربر از yoosef_st بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7148
    ناظر انجمن هنر هفتم hp722's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    Loneliness
    پست ها
    4,827

    پيش فرض

    دوستان میگن چاووشی حرکت جدیدی زده و اومده از سعدی و مولانا خونده.مگر تو آلبوم من خود آن سیزدهم همینکارو نکرد؟درسته یکی 2تا ترک اش رو نپسندیدم ولی در کل خیلی قشنگ بود.از شهریار هم خونده بود.حقیقت امر اینه توی این آلبوم کاملا بی وفا بوده به خیل عظیمی از طرفداران قدیمی اش که چاووشی رو یجور دیگه میشناسن.کاملا سلیقه کاری کرده چه شاد خوندنش چه شعرهای فلسفی و مفهومی.من بعنوان یکی از طرفدارای چندین ساله اش خیلی از این آلبوم که واقعا منتظرش بودم دلسرد شدم.بهتره بسنده کنم به آلبوم شهرزاد که در نوع خودش بی نظیر بود و در واقع تولد دوباره ی یه شاخه نیلوفر بود.

  14. 2 کاربر از hp722 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #7149
    آخر فروم باز EhsanCPU's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    IRN-ISF
    پست ها
    2,691

    1

    کاور آلبوم امیر بی گزند.
    نظری درباره عکس های کاور آلبوم ندارید اصلا عکس چی هست.

    سلام اینا خار گل رز هستن ...

    Last edited by EhsanCPU; 07-06-2016 at 00:17. دليل: اضافه نمودن عکس

  16. 6 کاربر از EhsanCPU بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #7150
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض اشعار

    اشعار آلبوم

      محتوای مخفی: امیر بی گزند 



    متن شعر امیر بی گزند

    عجب سروي، عجب ماهي، عجب ياقوت و مرجاني
    عجب جسمي، عجب عقلي، عجب عشقي، عجب جاني
    عجب لطف بهاري تو، عجب مير شکاري تو
    دران غمزه چه داري تو؟ به زير لب چه مي خواني؟
    عجب حلواي قندي تو، امير بي گزندي تو
    عجب ماه بلندي تو، که گردون را بگرداني

    تویي کامل منم ناقص، تويی خالص منم مخلص
    تويی سور و منم راقص، من اسفل تو معلايي
    عجب حلواي قندي تو، امير بي گزندي تو
    عجب ماه بلندي تو، که گردون را بگرداني

    به هر چيزي که آسيبي کني، آن چيز جان گيرد
    چنان گردد که از عشقش بخيزد صد پريشاني
    مروح کن دل و جان را، دل تنگ پريشان را
    گلستان ساز زندان را، برين ارواح زنداني
    عجب حلواي قندي تو، امير بي گزندي تو
    عجب ماه بلندي تو، که گردون را بگرداني

    مولانا



    متن ترانه دل من

    قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
    وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من
    قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
    وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
    واله و شیدا دل من بی‌سر و بی‌پا دل من
    وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
    مرده و زنده دل من گریه و خنده دل من
    خواجه و بنده دل من عهد و چو دریا دل من
    بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
    ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
    سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
    آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
    بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
    ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
    سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
    آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من

    ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
    جور مکن که بشنود شاد شود حسود من
    بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را
    وه که چه شاد می شود از تلف وجود من
    تلخ مکن امید من ای شکر سپید من
    تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من
    دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
    باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
    بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
    ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
    سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
    آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
    بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
    ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
    سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
    آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من

    مولانا



    متن ترانه چنگیز

    چه کردی با خودت چاوش خون خاک بی زائر
    چه کردی با خودت بغض خیابونای بی عابر
    موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
    چه کردی با خودت آوازه خون شهر بی شاعر
    چه دردی میکشه عاشق فقط پاییز میدونه
    خراسون از چه میناله فقط چنگیز میدونه
    عذاب هرزه رویی رو گل جالیز میدونه
    موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
    منو بعد تو بادای پریشون خون بغل کردن
    گل طوفان شدم موج منو اوج غزل کردن
    وجودم آش و لاشه انفجارای دمادم شد
    پس از تو روی من بمبای خنثی هم عمل کردن
    نگاه کن من همون کوهم که روزی پرپرم کردی
    دل آتش زبونم کو چرا خاکسترم کردی
    نگاه کن این همون کوهه که آخر پرپرش کردی
    چرا خاکسترش کردی چرا خاکسترش کردی
    گمونم واژه ها مغز منو میدون مین کردن
    نگو تو جمجمم افراد استالین کمین کردن
    حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
    که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار من

    شاعر : علی اکبر یاغی تبار



    متن ترانه این کیست این

    این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
    امروز مستیم ای پدر توبه شکستیم ای پدر
    از قحط رستیم ای پدر امسال ارزانی است این
    مست و پریشان توام موقوف فرمان توام
    اسحاق قربان توام این عید قربانی است این
    کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
    من کیسه ها می دوختم در حرص زر می سوختم
    ترک گدارویی کنم چون گنج دیدم در کمین
    بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا
    بسم الله ای شمس الضحی بسم الله ای عین الیقین
    کیست کیست جان من این کیست کیست جان من

    هفت آسمان را بر درم وز هفت دریا بگذرم
    چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
    بی پا و سر کردی مرا بی خواب و خور کردی مرا
    سرمست و خندانم درآ ای یوسف کنعان من
    کیست کیست جان من این کیست کیست جان من
    از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
    ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
    یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم می کشی
    پیش چراغم میکشی تا وا شود چشمان من
    کیست کیست جان من این کیست کیست جان من

    شاعر :مولانا




    متن ترانه جنگ زده

    دلت تهرون چشات شیراز لبت ساوه هوات بندر
    بمم هر شب تنم تبریز سرم ساری چشام قمصر
    دلم دلتنگ تنگستان رو دوشم درد خوزستان
    غرورم ایل قشقایی تو رگ هام خون کردستان
    تو خونه م جنگ تحمیلی تو خونت ملک اجدادی
    خرابم مثل خرمشهر ولی تو خرم آبادی
    تموم کودکی هامو بهم دنیا بدهکاره
    تو با لالایی خوابت برد منم با موج خمپاره
    دیگه خسته م از این شهرو از این دنیای وامونده
    می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
    دلم بعد از تو با هرچی که ترکش داشت جنگیده
    دیگه بعد از تو به هرکی که ترکش کرد خندیده

    رو دستم داغ سوسنگرد تو قلبم عشق خونین شهر
    خیالم رکس آبادان مسیرم باز تو این شهر
    موهات قشلاق دستامه برام بن بسته هر کوچه
    مثل تالار آیینه به هر سمتی برم پوچه
    دیگه خسته م از این شهرو از این دنیای وامونده
    می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
    دلم بعد از تو با هرچی که ترکش داشت جنگیده
    دیگه بعد از تو به هرکی که ترکش کرد خندیده

    شاعر: پدرام پاریزی



    متن ترانه شیدایی

    بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
    عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
    بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنح بنح بنشین تا دمی برآسایی
    بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
    عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی

    مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
    نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
    مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
    نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

    بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
    عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
    بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
    مجو مجو پس از این زینهار راه جفا مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
    برو برو که چه کژ میروی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می خمی به رعنایی
    مجو مجو پس از این زین ها راه جفا مکن مکن که که کشد کار ما به رسوایی
    برو برو که چه کج میروی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می جوی به رعنایی
    مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
    نفس نفس زمان زمان
    مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
    نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

    شاعر: مولانا



    متن ترانه شاه مقصود

    این جنگل چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
    دریاست دریای طابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
    طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که داشته برداشته و بذر کرده
    از تشنگی نصفه جونه این مشک دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
    این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش می کرد
    البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشیدو خاموش می کرد
    روحی که رو موج اف ام می شست کنج اتاقو سرگرم بخت خودش بود
    لبخند میزد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
    ای چرک رو اسکناسا عرابه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
    بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
    بی جامه بی ادامه چشم انتظار یه نامه
    از تسبیح و سجاده بابا
    ای سرفه های پر از دود ویرونه ی شاه مقصود از سکه افتاد بابا

    می گفت جاهل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینماها
    می گفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شماها
    می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها رو ترک موتور گریه کرده
    از اون سر چاله میدون تا این سر توپ خونه با توپ پر گریه کرده
    می گفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
    می گفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیهه اسب کالسکه ست و گاری
    می رفت و می گفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
    می گفت از من گذشته می رفت و می گفت امشب مهمون نا خونده دارم
    ای چرک رو اسکناسا عرابعه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
    بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا

    شاعر: حسین صفا



    متن ترانه شرمساری

    ای شرمساری شرمساری شرمساری ، جز شرمساری از خودت چیزی نداری
    هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی
    هی تنگدستی تنگدستی تنگدستی چشماتو رو هرچی دلت می خواست بستی
    هی آستین بردی به چشمای نجیبت دستات خجالت می کشیدن توی جیبت
    چون زیر بار دوستی جوون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی
    هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
    هی صبر کردی صبر اما بی علاجه ، از صبر کردن روحت اینقدر هاج و واجه
    بارون حریف شر شر چشم ترت نیست سقفی که باید باشه بالای سرت نیست
    با این و اون نجنگ فرار کن فرار ، از مردم دو رنگ فرار کن فرار

    هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی
    هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت
    چون زیر بار دوستی جوون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی
    هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
    با این و اون نجنگ فرار کن فرار ، از مردم دو رنگ فرار کن فرار

    شاعر: حسین صفا


    متن ترانه آخرین اتوبوس

    اوج گرفتی و من قفس شدم از تو ، حسرت آزادی وبال بالم شد
    یه روز دیدن تو تازه شدم از نو ، یه روز از تو گذشت هزار سالم شد
    سکوت تو مثل یه راز سر بسته ، بین تولد و مرگ شناورم میکرد
    نفس کشیدن تو قوطی در بسته ، از اینکه پروانه ام مکدرم می کرد
    دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
    دخیل می بستم به جاده های عبوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
    دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
    دخیل می بستم به جاده های عبوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس

    اونقدراهم میگن دلت بزرگ نبود ، دلت یه زندونه یه چهار دیواری
    تصورم از تو دود هوا شد رفت ، تا هی سقوط کنم به زیر سیگاری
    صعود می کردم به قله ی چشمات ، سقوط می کردم مهم نبود برام
    دلم می خواست که تو رو حبس کنم تو صدام ، هیچکی بغیر از تو مهم نبود برام
    چشم که می نداختی به آینه و چمدون ، پناه می بردم به کوچه و بارون
    چشم که می بستی رو بی پناهی من ، پناه می بردم به نا امید شدن
    دست که می بردی به کوله بار سفر ، دخیل می بستم به دستگیره در
    دخیل می بستم به جاده های عبوس ، دخیل می بستم به آخرین اتوبوس

    شاعر: حسین صفا



    متن ترانه متصل

    جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
    آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
    باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
    متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
    جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
    آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
    باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
    متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش

    هر که ز غوغا وز سر سودا سر کشد این جا سر ببریدش
    عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش
    باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
    متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
    جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
    آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش
    باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش
    متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش
    جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش
    آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش

    شاعر: مولانا


    متن ترانه تریاق

    ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
    دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده‌ام
    امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد
    خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام
    در دیده ی من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
    زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام
    من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام
    حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده‌ام
    تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
    تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

    چندان که خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
    زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام
    در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
    صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام
    پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
    زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیده‌ام
    من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام
    حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده‌ام
    تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
    تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

    شاعر: مولانا




    متن ترانه پریشان

    آن دوست که من دارم آن یار که من دانم
    شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
    وقتی نکند با من کان شاخ صنوبر را
    بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
    ای روی دل آرایت مجموعه زیبایی
    مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

    دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
    چون یاد تو میارم خود هیچ نمی مانم
    ای خوب تر از لیلی بیم است چون مجنون
    عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
    یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرد
    از روی تو بی زارم گر روی بگردانم


    شاعر: سعدی



    منبع : کانال هوادارن محسن چاوشی



  18. 3 کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •