هیچ یخی یخ تر از یخ در تابستان نیست
معماچو حل گشت باید منتظره جایزه بود
ان قدر عجله داشت که خودش را هم جا گذاشت
هیچ نمکی شورتر تر از کاریکلماتورهایم نیست
قبل از اینکه غصه مرا بخوردمن غصه را میخورم
حتی نور هم در ترافیک تهران دیر به مقصد میرسد
موش تو لونش نمیره چون سقف خونش چکه می کنه
اگر می شد استوا را به قطب برد هوا نیز معتدل می شد
جوانی که بختش باز نمی شد به کلید سازی مراجعه کرد
کاش خوشبختی شتری بود که در خانه ی من هم میخوابید