من حرفهاي زيادي براي گفتن دارم ...
چشـمـهايم را ورق بــزن
.
.
.حرفـهاي ناگفته ام را خــودت بخوان!
من حرفهاي زيادي براي گفتن دارم ...
چشـمـهايم را ورق بــزن
.
.
.حرفـهاي ناگفته ام را خــودت بخوان!
دوباره برف جای پا های مرا پوشاند
راستی
آیا برف شهر احساس تو نیز
اینگونه رد پای مرا خواهد پوشاند؟
در اقیانوس رویاها غرق شده ام
و نومیدانه دست و پا می زنم
ناگاه
تنه درخت آرزو شناکنان به سراغم می آید
به او پناه می برم
با این آرزو که مرا به تو برساند
در آن سوی اقیانوس!!!
یکبار خواب دیدن تو به تمام دنیا می ارزد
پس نگو...نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست...
قبول ندارم...
گرچه به ظاهر جسم خسته است...
اما دل دریایی است
تاب و توانش بیش از اینهاست
"دوستت دارم"
و تاوان آن هرچه باشد٬باشد...
دوستت خواهم داشت
بیشتر از دیروز...
باکی ندارم از هیچ کس و هرکس
که تو را دارم عزیز...
عجب طعم گسی دارد دروغ هایت...
وقتی به خورد گوش هایم می رود
تمام ذهنم را جمع می کند!
در رویاهایم می بینمبه سوی تو پرواز می کنماگربال های زخمی ام بگذارند!
نگاهت
زمانی که عاشق بودی
مهربانانه فرارم می داد
مشکلی نیست!
بده بستان که نیست
قسمت زیبای اش اینجاست
که تمام روز های من به تو می رسند
در انتهای گذرشان
آخر در مشت هایت
تکه ای از زندگی را پنهان کرده ای
و تقصیر تو هم نیست
که عشق تدریس نمی شود
حال،
اینکه برایت می نویسم
بهانه ی با تو بودن است
و گرنه این واژه های نخ نما
که در خمیازه ی کاغذ هم گم می شوند
چه قابل شما را دارد
باد آرام می وزد و سکوت کوچه ها را نگهبان است
به حکم سکوت می شنوم ،
صدای تیک تاک ساعت را که هر لحظه بر مرگ ثانیه ای شیون می کند
و تو ! باور کن هر شب در تنهایی خیالم خود را میهمان خاطره هایت می کنم !
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)