خوبه که در مورد همسایه تون دقیقا به برخورد خانواده با خواهر اشاره میکنید .نوشته شده توسط ژیان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک نصیحت برادرانه بهتون میکنم و اون اینکه انسان ها رو چه خواهرت باشن ، چه همسرت اونجوری که مثال زده شد ! مثل یک حیوان یا جنس دوم در نظر نگیرید .
اونها هم مثل شما انسان هستند .
وقتی شما و اکثر جامعه چنین کاری انجام میدین ، نارضایتی و عقده های شدیدی در عزیزترین افراد زندگیتون ایجاد میکنید .
اینها در درجه اول آسیبش به خودتون میرسه و بعد به جامعه .
اینکه ما اشخاص رو کاملا آزاد نگذاریم چون ممکنه از آزادی سو استفاده کنند ؛ همین میشه که اونها رو انسان و هم تراز خودمون ندونیم که بتونن برای خودشون تصمیم بگیرن و قدرت تفکر داشته باشند !
تجربه شخصی من از آزادی کامل خواهرم این بوده که اون رو تبدیل به فردی بسیار شاد و خوشبخت کرده علاوه بر اون بسیار دارای قدرت تفکر و استدلال بالا شده ، در جامعه پویا و داری شخصیت بسیار مستقل و توانایی شده .
نه تنها دچار بی بند و باری یا فاحشگی اوجوری که شما میگید ! نشد ، دقیقا برعکس خودش ارزش های خودش رو درک کرد ، برای خودش و همسرش بهترین زندگی را ساخت .
اگه تا این حدم نظر جامعه براتون مهمه باید بگم ، چه اطرافیان نزدیک ، چه مردم کف کوچه و خیابان ، مات و مبهوت زندگی زیبای ایشان شدند ، چه در زمان مجردی چه الان که همسر و دو فرزند دارد .
این نارضایتی های درونی و مشکلات خانوادگی است که ممکنه فرد در لجبازی و مقابله قرار بده
در مقابل جامعه و خانواده ، بنابراین روسپیگری که برای دریافت پول انجام میشه رو هم در نظر بگیرید ، افرادی از خانواده های مذهبی بیشتر در جامعه مشغول انجامش هستند ، زیرا یک دلیل دوم در جامعه ایران وجود داره که فقط کسب درامد نیست ! اونها از روی لجبازی و برای مقابله با جامعه و خانواده ای که اونها رو جنس دوم کرده شروع به انجام کارهایی میکنند که از نظر عقلانی و فکری هیچ توجی ای براشون نداره .
یک دختر آزاد همیشه بدون محدودیت از کودکی با مردان خانواده و جامعه ارتباط داشته و مرد ها رو نه به عنوان جنس مخالف ؛ بلکه به عنوان یک انسان فهمیده و درک کرده
اونها رو جنس مکمل میدونه و نه مخالف
این باعث میشه در ارتباط زناشویی خودش موفق بشه
از طرف دیگه به عنوان مثال اگه با یک پسری آشنا شد و وارد رابطه عاطفی با اون شد ،از همون لحظه اول برادر و خانواده رو در جریان میگذاره ، کاملا به میل خودش !
حمایت زیاد و مشورت ها مختلف با تجریه های مختلف از خانواده دریافت میکنه ، این باعث میشه در رابطش بسیار راحت باشه و به خوبی بتونه فکر کنه و تصمیم بگیره
اگه رابطه ای واسش بد هست ، زودتر و سریعتر متوجه اون میشه و ازش خارج میشه و همینطور برعکس رابطه خوب خودش رو با شناخت کامل ، میتونه به ازدواج برسونه ... چون خانوادش همه جوره حامی اون هستند و برای خوشبختی و شادی اون از هیچ چیزی دریغ نمیکنن .
این رو مقایسه کنید با دختری که تنها ساعتی دیرتر وقتی از مدرسه و یا دانشگاه به خانه رسیده (مثلا به دلیل رفتن به خرید با دوستان) به چنین دلیل مسخره ای از پدر یا برادر کتک میخورد و هرزه خطاب می شود.
یا حتی دختری که در شرایط خوبی در خانواده است اما خط و خطوت هایی محکمی در آن خانواده جاریست که نباید با مردی بجز خواستگار و همسرش ، ارتباط عاطفی برقرار کند .
اینجور اشخاص شناختی از مردها ندارند و انها رو جنس مخالف میدونن ، هرچقدر هم سعی کنن در ارتباط زناشویی خودشون خوب باشن باز هم نمیتونن ! چون از کودکی از مردها جدا بوده اند و هیچ ایده و فهمی از جنس مرد ندارند .
در نتیجه گیری دوستانه بهتون میگم ، تمام آن مشکلاتی که از آنها فرار میکنید و به خاطر آنها سخت گیری میکنید و حساسیت به خرج میدهید که برای شما پیش نیاید ، دقیقا به دلیل نوع تفکر سنتی شما ، بسیار نزدیک شما خواهند بود .
چه خواهر و یا مادر فاحشه باشد و یا چه همسری که براحتی و متعدد به شما خیانت میکند.
هیچ تفاوتی نمیکنه که شما چقدر او را محدود کنید ، این محدودیت ها هیچ اثری ندارند ! انسان کاری را که بخواهد انجام می دهد .
حالا ممکن است این موضوع بطور کلی از شما مخفی بماند و یا اینکه بطور علنی به مخالفت با شما بپردازد و اینکه شما را جلوی مردم خورد کند ، لذت ببرد.
در مورد مادرم نیز باید بگم بعد از فوت پدرم ، با اینکه بسیار تفکر سنتی ای دارد(از من به عنوان مرد خانه اجازه گرفت و من به او اجازه ازدواج مجدد دادم) و حتی در این امر به او کمک کردم .
او امروز به مراتب از زمان زندگی با پدرم خوشحال تر و خوشبخت تر است ، این احساسات درونی عالی و مثبت خواه و یا نا خواه روی تمام خانواده اثر مثبت گذاشته است بدون اینکه او حتی متوجه این موضوع شود .
ما تا وقتی به این درک و فهم نرسیم که اگر قرار است ، آرامش داشته باشیم و خوشبخت باشیم . می بایست افراد نزدیک به خودمان را چه در خانه و خانواده و چه در محیط کار سعی کنیم به خوشبختی و آرامش برسانیم . همچنان درگیر مشکلات زیادی با زندگی خود خواهیم بود .
اگر خوشبختی میخواهی ابتدا باید توانایی داشته باشی آنرا اهدا کنی .
روشنفکری یعنی آزادی واقعی تفکر و استقلال فکر در همه چیز .
روشنفکران با آزادی پیوند ناگسستنی دارند ، زیرا با عقل و منطق به خوبی میدانند که انسان برای تعالی باید آزاد باشد و آزادی بخش ناگسستنی وجود انسانهاست .
جامعه سطحی نگر ، روشنفکر را از دور می بینه .
اون رو نگاه میکنه و میبینه کارهایی که براشون تابو هست را براحتی میشکنند و برای همین است که تا سخن از روشنفکری میشود تصور بی بندو باری میکنند .
و یا اسم هایی مثل روشنفکر دینی امروزه شنیده میشه ! درحالی که روشنفکری در ضدیت با دین و معمولا با سنت های قدیمی هست .
برای همین هست حتی اشخاصی که روشنفکران رو برای قائل بودن به آزادی دوست دارند ، روزی که با دینشان ضدیت میورزند ، آن روز با آنها دشمن می شوند .!
اما در مورد این جمله شما که
چون مادر و خواهرم رو انسان هایی آزاد ، دونستم .
ابتدا با سفسطه مترسک پوشالی ، سخن من رو تغییر دادین به اینکه نظرم فاحشه گی اونهاست
و سپس با حمله شخصیتی و تهمت داشتن مشکل روحی روانی به من سعی کردین ، موضوع اصلی بحث رو به فراموشی بسپارید و فقر اندیشه خودتون رو مخفی کنید و در بحث پیروز شوید ، ایرادی نداره .
اما باید بدونید با اینجور صحبت کردن ها هرگز نمیشه ، نظراتی رو که هیچ عقل و منطقی ندارند و بر پایه سنت های پوچ قومی قبیله ای برپا شدن رو به خورد افرادی مثل من داد .
برای اینکه نظر و عقیده ای درست دونسته بشه ، شما باید دلیل بیارید ، بطور عملی مثال های اون رو توی جامعه نشون بدین .
با سفسطه کردن ، عوض کردن صحبت من ، اتهام های شخصیتی زدن ، هرگز و هرگز یک نظر اشتباه و ضد عقلانی و احمقانه ، نمیتونه مورد قبول واقع بشه و احترام عقل و منطق رو بدست بیاره .
اینجا مردان باتجربه و به قولی سرد و گرم روزگار چشیده حضور دارن ، بنابراین من میتونم سخنی رو بگم که مثال های عملی اون رو در زندگی به دفعات مشاهده کرده باشید.
چیزی که در جامعه دیده میشه اینه که این خواهران یا همسر همین افراد متعصب ؛ مرتجع و سنتی هستند
که بی هدف به دفعات بسیار زیاد رابطه جنسی با مردان ایجاد میکنن و یا به شغل روسپی گری روی آورده اند.
و اما اگر طرف دیگر را نگاه کنید زن های بسیار آزادی وجود دارند که همسران آنها هر آنچه خواسته اند برایشان فراهم کرده اند ، از هر نظر عاطفی ، مالی ، جنسی و در نهایت حس خوشبختی و آزادی دارند ؛ این زن ها تمام توجه اشان متوجه همسرانشان است و با تمام وجودشان مشغول پاسخ دادن متقابل به آنها هستند .
هر آنچه را که در زندگی مشترک میخواهند دارند و اصلا نیازی وجود ندارد که زناشویی شان را به خطر بیاندازند و یا ترک کند برای رابطه ای دیگر .
یک زن ممکن است شرایط مالی نچندان خوب را تحمل کند و برای بهبود آن کنار همسر خودش تلاش کند .
اما نمیتواند بی توجه ای ، سردی و شکاکیت ، زندانی کردن او و برخورد با وی به عنوان جنس دوم ، کم عقل دانستن او و یا اجازه مرد به خود برای خیانت (فقط برای اینکه جنس مذکر است) را بطور دائم تحمل کند .
خلاصه اینکه اونهایی که از همه بیشتر بخاطر ترس از رابطه نامشروع ، زن ها را زندانی میکنند ، اولین اشخاصی هستند که همین اتفاق ها بر سرشان می آید.
همسر شما یک انسان است ، آزاد است که زندگی کند و انتخاب کند .
برای او به قدری خوب باشید که انتخاب اول آخرش شما باشید ، بعد از سال ها زندگی مشترک نیز هر روز و هر روز باز هم شما رو برای ازدواج انتخاب کند .
اگر فکر کرده اید میتوانید انتخاب او را به عنوان یک انسان با زندانی کردن او ، در دستان خود بگیرید ، به بیراهه رفته ای دوست خوبم
عاقبتی بجز خیانت و یا جدایی در انتظار شما نخواهد بود .
برای یک بار هم که شده
هرچند کوتاه و گذرا ، به این ها فکر کنید دوستم .