تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 8 اولاول 12345678 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 80

نام تاپيک: راهنمایی پیرامون مسائل مرتبط با رمان و داستان نویسی

  1. #41
    داره خودمونی میشه mohammad13.blogfa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    168

    پيش فرض

    سلام .. با اجازه ي آقا محمد منم مشكلمو تو اين تاپيك بگم .. اشكال نداره ؟؟
    منم به نويسندگي خيلي علاقه دارم ، بچه كه بودم دفتر خاطرات روزانمو خيلي با ذوقو شوق مينوشتم ولي خجالت ميكشيدم كسي بخونشون وقتي عصبي ميشدم پارشون ميكردم .. الان چند صفشونو دارم خيلي خندم ميگيره وقتي ميخونم ..
    حدودا" چند ماهي هم ميشه كه بازم مينويسم ولي واسه يه نفر مينوسم وقتي حوصله دارم ؛؛ ايندفعه هم هنوز كسي نوشته هامو نخونده و شايد بازم انداختمشون دور .. نويسنده ي گمنامي كه خودش خواننده ي نوشته هاش بود !!

    چند ماه پيشا هم يه داستان عاشقونه نوشتم ( كه خيلي چرت بود ) و حدودا" 4 صفه شد (‌خسته نباشم ! ) اون رو هم هنوز به كسي ندادم كه بخونه و نظرشو بگه چون هيلي احساسي و چرت بود !

    دوستان واسه من چي تجويز ميكنيد ؟؟!!
    با سلام خدمت شما دوست عزیز.تشکر می کنم که تایپک بنده رو لایق عنوان کردن مشکلتون دونستید.
    به نظر من صحبت های GAM3R بسیار آموزنده بود.من شما رو نمیدونم؛اما خودم آدم بسیار بسیار تنهایی هستم و عاشق غمگین بودن هستم،شاید دلیل علاقه ام به نوشتن هم پر کردن خلا تنهایی هام است.به همین خاطر زیاد به فکر این نیستم که بابت نوشته هام کسی برام کف بزنه.اونا رو می نویسم که دل خودم آروم بگیره.
    شما هم زیاد روی ارزش نوشته هات فکر نکن،فقط بنویس و اونوقتی که احساس کردی به حدی از رضایت رسیدی ، نوشته ات رو به یکی که خودش نویسنده ی خوبی باشه بده و اونوقت لذت خوب نوشتن رو با تمام وجود درک کن.
    به نظر من سخت ترین کار برای نوشتن یک نوشته فوق العاده اینست که شما از جمله اولتون رضایت داشته باشین؛بقیه نوشته رو به احساستون بسپارید و از نوشتن نهراسید.اونوقت خودت از لبخند رضایت بار خودت لذت خواهی برد.
    به امید موفقیت برای شما دوست عزیز و هر کس که لایق موفق شدن باشد.

  2. 3 کاربر از mohammad13.blogfa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #42
    پروفشنال Lady Negar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    زیرِ همان خیال ِسنگینِ بدبو
    پست ها
    634

    پيش فرض

    با سلام به آقای محمد

    ببین دوست خوبم,از نظر من شما نباید
    بیای به دوستها یا آشناها بگی آهای
    به من کمک کنید یه ایده میخوام واسه نوشتن!!!
    شما خودت نویسنده ای و این ایده باید از دورن تو شکل بگیره!!
    و گرنه سراسر داستان تو میشه کلیشه!میشه تکراری!!
    هرنویسنده ای واقعا درمورد یه تیپ موضوعات میتونه بنویسه
    دنیا و نوشته ای که خودش خلق میکنه و از درونش سرچشمه میگره!
    اومدیم به شما بهترین موضوع هم بدند. یه ایده ناب!اما تا وقتی اون ایده رو
    درک نکنی چی میتونی درموردش بنویسی که مخاطبت رو جذب کنه!!
    بهترین رمانها و نوشته ها اونایی بودند که رابطه ی گسست ناپذیری با
    نویسنده داشته!!
    نمیدونم تونستم بهت منظورمو بگم یا نه!!
    موفق باشی

  4. 3 کاربر از Lady Negar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43
    داره خودمونی میشه mohammad13.blogfa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    168

    پيش فرض

    با سلام به آقای محمد

    ببین دوست خوبم,از نظر من شما نباید
    بیای به دوستها یا آشناها بگی آهای
    به من کمک کنید یه ایده میخوام واسه نوشتن!!!
    شما خودت نویسنده ای و این ایده باید از دورن تو شکل بگیره!!
    و گرنه سراسر داستان تو میشه کلیشه!میشه تکراری!!
    هرنویسنده ای واقعا درمورد یه تیپ موضوعات میتونه بنویسه
    دنیا و نوشته ای که خودش خلق میکنه و از درونش سرچشمه میگره!
    اومدیم به شما بهترین موضوع هم بدند. یه ایده ناب!اما تا وقتی اون ایده رو
    درک نکنی چی میتونی درموردش بنویسی که مخاطبت رو جذب کنه!!
    بهترین رمانها و نوشته ها اونایی بودند که رابطه ی گسست ناپذیری با
    نویسنده داشته!!
    نمیدونم تونستم بهت منظورمو بگم یا نه!!
    موفق باشی
    ممنون از توجه شما دوست عزیز.
    کاملا با شما موافقم.اما من خدمتتون گفتم که اولین بارم هست که تصمیم به چنین کاری گرفتم.به همین خاطر نمی تونم اون چیزی رو که می خوام پیدا کنم و حتی بشناسم.من فقط گفتم که دوستان یه موضوع معرفی کنند تا من بدونم یه موضوع باید چه شکلی باشه و بعد خودم بگردم و اونچیزی رو که می خوام پیدا کنم؛و اگر نه من خودم از کلیشه بودن متنفرم.
    بازم ممنون که وقت گذاشتی

  6. #44
    داره خودمونی میشه mohammad13.blogfa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    168

    پيش فرض

    با عرض سلام خدمت دوستان گلم.
    تا اینجا خیلی کمک کردین؛واقعا ممنونم.من تقریبا دیگه توی انتخاب موضوع مشکلی ندارم.حالا موندم چجوری بنویسم.منظورم اون سبک و قالب نوشته است.
    دوستانی که رمان خون حرفه ای باشن حتما تا حالا نام مرتضی مودب پور یا همون م.مودب پور معروف رو شنیدن و کتاب هاش رو خوندن.این آقا که به نظر من موفق ترین رمان نویس عصر جدید هست،مانند بسیاری از نویسندگان دیگه برای نوشتن رمان شروع میکنه به روایت یک داستان.داستانی ساده و عاری از صنایع ادبی.داستانی را که حتی یک مادربزرگ پیر هم، با لحنی بسیار دلنشین قادر به گفتن آن است.راستیتش من از این سبک نوشتن هراس دارم.مدام می ترسم کمبود صنایع ادبی برای نوشته من یه ضعف اساسی بشه و خوانندگان فکر کنن که من فقط یه فرد با تخیل قوی هستم ، نه یه نویسنده با قلم شیوا.از طرفی اگه بخوام زیاد از آرایه های ادبی استفاده کنم،نمیتونم داستان رو اونطور که باید و شاید پیش ببرم.
    می دونم توضیحاتم بسیار گنگ بود.اما باور کنید برام سخته که منظورم رو بگم
    منتظرتون میمونم

  7. #45
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    صحبت های همه دوستان رو خوندم و استفاده بردم ، گفتم ما هم یه نظری بدیم شاید کمکت کنه ! ( بعید میدونم )

    به نظر من واسه شروع چند تا داستان کوتاه و در حد یک صفحه بنویس به شرطی که داستانی رو که مینویسی براش ارزش قائل باشی و این خیلی مهمه . نه اینکه یه چیزی رو که مینویسی بگی بد شد و اه و اوه و ...

    در ضمن شما گفتین تنهایید و اینا فکر کنم داستان عاشقانه و در همین سبک ها بنویسید بهتره.
    سعی کنید موضوعی رو که انتخاب میکنید به شخصیت خودتونم ربط داشته باشه که بیشتر در اون نقش قرار بگیرید.

    منتظر کارهای شما هستیم...

  8. #46
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    با عرض سلام خدمت دوستان گلم.
    تا اینجا خیلی کمک کردین؛واقعا ممنونم.من تقریبا دیگه توی انتخاب موضوع مشکلی ندارم.حالا موندم چجوری بنویسم.منظورم اون سبک و قالب نوشته است.
    دوستانی که رمان خون حرفه ای باشن حتما تا حالا نام مرتضی مودب پور یا همون م.مودب پور معروف رو شنیدن و کتاب هاش رو خوندن.این آقا که به نظر من موفق ترین رمان نویس عصر جدید هست،مانند بسیاری از نویسندگان دیگه برای نوشتن رمان شروع میکنه به روایت یک داستان.داستانی ساده و عاری از صنایع ادبی.داستانی را که حتی یک مادربزرگ پیر هم، با لحنی بسیار دلنشین قادر به گفتن آن است.راستیتش من از این سبک نوشتن هراس دارم.مدام می ترسم کمبود صنایع ادبی برای نوشته من یه ضعف اساسی بشه و خوانندگان فکر کنن که من فقط یه فرد با تخیل قوی هستم ، نه یه نویسنده با قلم شیوا.از طرفی اگه بخوام زیاد از آرایه های ادبی استفاده کنم،نمیتونم داستان رو اونطور که باید و شاید پیش ببرم.
    می دونم توضیحاتم بسیار گنگ بود.اما باور کنید برام سخته که منظورم رو بگم
    منتظرتون میمونم
    جون هركي دوست داري اصلا از اين آرايه هاي ادبي مثل " من همي رفتم به دكان خيار فروش ! " استفاده نكن !
    من يه كتاب از ژول ورن خريدم به قيمت 11.000 تومان، با اسم " فرزندان كاپيتان گراند " . شايد باور نكني كه چقدر چرت هست ! در مورد يك ناخدا هست و كتاب هم فقط و فقط در مورد اينه كه طرف ميره به اينجا ميره به اونجا و فلان جزيره طول جغرافياييش انقدره و ... !! حتي چند بار وسط اين كتاب خوابم هم برد !

    الان شما نويسنده هاي معروف مثل رولينگ رو ببين، چقدر كتاب هاش سادس و همه ميفهمن ... يا مثلا دارن شان رو ببين، اصلا آرايه هاي ادبي مشكل نداره ... يا بيا همين اميلي رودا رو ببين كه تقريبا ميشه گفت معروفه، با اين حال اون هم آرايه هاي ادبي نداره ولي فضاي حاكم بر داستانش هميشه يك فضاي ترسناكه كه آدم خيلي لذت ميبره ...
    مثلا من وقتي كتاب هاي رولينگ رو ميخوندم، گاهي اوقات حوصلم سر ميرفت چون هيجانش نوسان داشت و يكدفعه خيلي باحال ميشد و بعد يكدفعه خيلي افت ميكرد ... اما كتاب هاي اميلي رودا مخصوصا كتاب " اژدهايان دلتورا " جوري بود كه من هر صفحه رو كه ميخوندم غرق در لذت ميشدم از بس قشنگ بود ... با اينكه مثل كتاب هاي ديگه بود اما فضاي خيلي قشنگي داشت

    شما هم سعي كن از مسائل روز مردم استفاده كني براي نوشتن رمان ... اگه ميخواي براي نوجوان ها و جوانا بنويسي كه بهتره اسم هاي قشنگ انتخاب كني، چون اگه كتابت قشنگ باشه ولي اسمي كه انتخاب كردي قشنگ نباشه با اين حال فروش زيادي نداره ... ( اگه ميخواي چاپ كني ) و همينطور اگه اسم قشنگي داشته باشه ولي كتابه چرت باشه باز هم فروش داري چون به خاطر اسم ميخرن مردم !

    درضمن ... سعي كن كتابهات جوري باشه كه خواننده به وجود بياد ... خواننده هيچ خوشش نمياد كه شخصيت اصلي داستان همش بميره ! يا اينكه براش مشكل هاي اعصاب خورد كن پيش بياد و توي كتاب هم چيزاي غم انگيز باشه ! اگه ميخواست همش غم انگيز باشه كه ميرفت برنامه هاي تلويزيون ايران رو ميديد ! حالا خودمونيما ... ميخواي عنوان كتابت رو برام پ.خ. كن ببينم چيجوريه

  9. #47
    داره خودمونی میشه mohammad13.blogfa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    168

    پيش فرض

    صحبت های همه دوستان رو خوندم و استفاده بردم ، گفتم ما هم یه نظری بدیم شاید کمکت کنه ! ( بعید میدونم )

    به نظر من واسه شروع چند تا داستان کوتاه و در حد یک صفحه بنویس به شرطی که داستانی رو که مینویسی براش ارزش قائل باشی و این خیلی مهمه . نه اینکه یه چیزی رو که مینویسی بگی بد شد و اه و اوه و ...

    در ضمن شما گفتین تنهایید و اینا فکر کنم داستان عاشقانه و در همین سبک ها بنویسید بهتره.
    سعی کنید موضوعی رو که انتخاب میکنید به شخصیت خودتونم ربط داشته باشه که بیشتر در اون نقش قرار بگیرید.

    منتظر کارهای شما هستیم...
    با عرض سلام خدمت دوست خوبم.
    پیشنهادات جالبی هستند.اما باید بگم من از مرحله ای که شما فرمودید با موفقیت بیرون اومدم.چند وقت پیش به داستان کوتاه نوشتم که دوستانم با خوندنش کف خون قاطی کردن.
    درباره ی موضوع هم ایده های قابل تاملی هستند.
    واقعا ممنونم.

    ---------- Post added at 12:57 PM ---------- Previous post was at 12:55 PM ----------

    جون هركي دوست داري اصلا از اين آرايه هاي ادبي مثل " من همي رفتم به دكان خيار فروش ! " استفاده نكن !
    من يه كتاب از ژول ورن خريدم به قيمت 11.000 تومان، با اسم " فرزندان كاپيتان گراند " . شايد باور نكني كه چقدر چرت هست ! در مورد يك ناخدا هست و كتاب هم فقط و فقط در مورد اينه كه طرف ميره به اينجا ميره به اونجا و فلان جزيره طول جغرافياييش انقدره و ... !! حتي چند بار وسط اين كتاب خوابم هم برد !

    الان شما نويسنده هاي معروف مثل رولينگ رو ببين، چقدر كتاب هاش سادس و همه ميفهمن ... يا مثلا دارن شان رو ببين، اصلا آرايه هاي ادبي مشكل نداره ... يا بيا همين اميلي رودا رو ببين كه تقريبا ميشه گفت معروفه، با اين حال اون هم آرايه هاي ادبي نداره ولي فضاي حاكم بر داستانش هميشه يك فضاي ترسناكه كه آدم خيلي لذت ميبره ...
    مثلا من وقتي كتاب هاي رولينگ رو ميخوندم، گاهي اوقات حوصلم سر ميرفت چون هيجانش نوسان داشت و يكدفعه خيلي باحال ميشد و بعد يكدفعه خيلي افت ميكرد ... اما كتاب هاي اميلي رودا مخصوصا كتاب " اژدهايان دلتورا " جوري بود كه من هر صفحه رو كه ميخوندم غرق در لذت ميشدم از بس قشنگ بود ... با اينكه مثل كتاب هاي ديگه بود اما فضاي خيلي قشنگي داشت

    شما هم سعي كن از مسائل روز مردم استفاده كني براي نوشتن رمان ... اگه ميخواي براي نوجوان ها و جوانا بنويسي كه بهتره اسم هاي قشنگ انتخاب كني، چون اگه كتابت قشنگ باشه ولي اسمي كه انتخاب كردي قشنگ نباشه با اين حال فروش زيادي نداره ... ( اگه ميخواي چاپ كني ) و همينطور اگه اسم قشنگي داشته باشه ولي كتابه چرت باشه باز هم فروش داري چون به خاطر اسم ميخرن مردم !

    درضمن ... سعي كن كتابهات جوري باشه كه خواننده به وجود بياد ... خواننده هيچ خوشش نمياد كه شخصيت اصلي داستان همش بميره ! يا اينكه براش مشكل هاي اعصاب خورد كن پيش بياد و توي كتاب هم چيزاي غم انگيز باشه ! اگه ميخواست همش غم انگيز باشه كه ميرفت برنامه هاي تلويزيون ايران رو ميديد ! حالا خودمونيما ... ميخواي عنوان كتابت رو برام پ.خ. كن ببينم چيجوريه
    سلام مجدد خدمت دوست هميشه همراهم
    من صحبت هات رو کاملا قبول دارم.اما رمان هايي که من تا حالا خوندم ، به نظر خودم اونا رو هر کس و با هر سطح دانشي ميتونه بنويسه.
    منظورم از آرايه اين بود که اون رو هر کسي نتونه بنويسه ، هر کس بخونه حداقل بفهمه اين آقا يکم ذوق به خرج داده و اينا رو نوشته.
    شايد باور نکني،اما همون ديروز يه موضوع به ذهنم رسيد و شروع کردم به همون نثر ساده 5 صفحه از رمانم رو توي 30 دقيقه نوشتم ، اما اين چيزي نيست که من ميخوام.ميتونم تعدادي از جملاتش رو برات بنويسم ، خواهي ديد که با رمان هاي معروف هيچ تفاوتي نداره. بهت قول ميدم ميتونم رمانم رو توي 6 روز تموم کنم.اونم فقط وقط براي نوشتن مي خواد نه چيز ديگه.حالا به نظرت رماني که توي يه هفته نوشته بشه ارزش داره
    شما جسارتا اگه وقت کرديد کتاب الکترونيکي گيله مرد رو توي اينترنت پيدا کن و فقط پاراگراف اولش رو بخون.داخلش صنايع ادبي بيداد ميکنه ، اما شما از خوندن سير نميشين.
    اون چيزي که من گفتم دلم رو آروم ميکنه نوشتن نيست،زيبا نوشتنه.با خودم فکر ميکنم اگه چنين رمان ساده اي رو بنويسم بيشتر مورد تمسخر مردم قرار مي گيرم و اگر هم طرف مقابلم خيلي با شعور باشه ميگه چه خيالپردازي قوي داره و نميگه چه استعدادي.اما من مي خوام طرفم توي انبوه آرايه ها گم بشه ، از چند نفر معاني جملاتم رو بپرسه .من ميخوام داستان رو بر دوش آرايه ها بگذارم ، همون چيزي که من بهش ميگم قطعه ادبي حالا در قالب يک داستان پياده بشه ؛ در قالب يک داستان بلند شبيه يک رمان واقعي.
    شرمنده اگه جملاتم کمي مبهم بود،اميدوارم که منظورم رو فهميده باشيد.
    تا همين جا هم خيلي لطف کردين،واقعا ممنونم
    MER30

  10. این کاربر از mohammad13.blogfa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #48
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    سلام مجدد خدمت دوست هميشه همراهم
    من صحبت هات رو کاملا قبول دارم.اما رمان هايي که من تا حالا خوندم ، به نظر خودم اونا رو هر کس و با هر سطح دانشي ميتونه بنويسه.
    منظورم از آرايه اين بود که اون رو هر کسي نتونه بنويسه ، هر کس بخونه حداقل بفهمه اين آقا يکم ذوق به خرج داده و اينا رو نوشته.
    شايد باور نکني،اما همون ديروز يه موضوع به ذهنم رسيد و شروع کردم به همون نثر ساده 5 صفحه از رمانم رو توي 30 دقيقه نوشتم ، اما اين چيزي نيست که من ميخوام.ميتونم تعدادي از جملاتش رو برات بنويسم ، خواهي ديد که با رمان هاي معروف هيچ تفاوتي نداره. بهت قول ميدم ميتونم رمانم رو توي 6 روز تموم کنم.اونم فقط وقط براي نوشتن مي خواد نه چيز ديگه.حالا به نظرت رماني که توي يه هفته نوشته بشه ارزش داره
    شما جسارتا اگه وقت کرديد کتاب الکترونيکي گيله مرد رو توي اينترنت پيدا کن و فقط پاراگراف اولش رو بخون.داخلش صنايع ادبي بيداد ميکنه ، اما شما از خوندن سير نميشين.
    اون چيزي که من گفتم دلم رو آروم ميکنه نوشتن نيست،زيبا نوشتنه.با خودم فکر ميکنم اگه چنين رمان ساده اي رو بنويسم بيشتر مورد تمسخر مردم قرار مي گيرم و اگر هم طرف مقابلم خيلي با شعور باشه ميگه چه خيالپردازي قوي داره و نميگه چه استعدادي.اما من مي خوام طرفم توي انبوه آرايه ها گم بشه ، از چند نفر معاني جملاتم رو بپرسه .من ميخوام داستان رو بر دوش آرايه ها بگذارم ، همون چيزي که من بهش ميگم قطعه ادبي حالا در قالب يک داستان پياده بشه ؛ در قالب يک داستان بلند شبيه يک رمان واقعي.
    شرمنده اگه جملاتم کمي مبهم بود،اميدوارم که منظورم رو فهميده باشيد.
    تا همين جا هم خيلي لطف کردين،واقعا ممنونم
    MER30
    هممممم ... پس ميخواي يه چيزي توي مايه هاي كتاب سينوهه بنويسي و اينجور چيزا ... درسته ؟
    ببين، آرايه هاي ادبي ميتونن يك نوشته رو فوق العاده زيبا كنند و ميتونن يك نوشته رو فوق العاده حال به هم زن بكنند

    مثلا همين كتاب سينوهه، پزشك دربار فرعون رو مثال ميزنم با يك كتاب ديگه به نام كوروش كبير
    توي اين كتاب سينوهه كه 2 بار هم به صورت كامل خوندمش، آرايه ها به شيوه اي استفاده شدند كه آدم كيف ميكنه وقتي ميخونه اما همين كتاب كوروش كبير كه واقعا پشيمون شدم چرا خريدمش، جوري هست كه خوندنش كاملا غير ممكنه ! انگار نويسنده وقتي داشته كتاب رو مينوشته كلا توي يه عالم ديگه سير ميكرده براي همين يك آرايه هاي ادبيي به كار برده كه يكي از فاميلامون با اينكه فوق ليسانس زبان فارسي و عربي هست هم نفهميد طرف چي نوشته !

    آرايه ادبي داريم تا آرايه ادبي !
    آرايه هاي ادبي تشبيه و جان بخشي به اشيا هم خيلي مهمن

    و يك چيز ديگه رو هم بگم : سعي كن رمان براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن ... هرچند كه بتوني براي سن هاي كودك و بزرگسال هم بنويسي اما اگه براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن باعث ميشه كه بهتر و بيشتر بتوني بنويسي و تبحر بيشتري داشته باشي توي نوشتن
    اگه هم كه داستانت مثل هري پاتر هست و شخصيت خوب و بد داره و مبارزه بين اين دو تا هست ... بايد جوري باشه كه خواننده رقبت براي خوندن داشته باشه يعني اينكه شخصيت بد داستان خيلي بد و پليد باشه


    اميدوارم رمانت رو ويترين كتاب فروشي ها ببينم

  12. #49
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    با عرض سلام خدمت دوستان گلم.
    تا اینجا خیلی کمک کردین؛واقعا ممنونم.من تقریبا دیگه توی انتخاب موضوع مشکلی ندارم.حالا موندم چجوری بنویسم.منظورم اون سبک و قالب نوشته است.
    دوستانی که رمان خون حرفه ای باشن حتما تا حالا نام مرتضی مودب پور یا همون م.مودب پور معروف رو شنیدن و کتاب هاش رو خوندن.این آقا که به نظر من موفق ترین رمان نویس عصر جدید هست،مانند بسیاری از نویسندگان دیگه برای نوشتن رمان شروع میکنه به روایت یک داستان.داستانی ساده و عاری از صنایع ادبی.داستانی را که حتی یک مادربزرگ پیر هم، با لحنی بسیار دلنشین قادر به گفتن آن است.راستیتش من از این سبک نوشتن هراس دارم.مدام می ترسم کمبود صنایع ادبی برای نوشته من یه ضعف اساسی بشه و خوانندگان فکر کنن که من فقط یه فرد با تخیل قوی هستم ، نه یه نویسنده با قلم شیوا.از طرفی اگه بخوام زیاد از آرایه های ادبی استفاده کنم،نمیتونم داستان رو اونطور که باید و شاید پیش ببرم.
    می دونم توضیحاتم بسیار گنگ بود.اما باور کنید برام سخته که منظورم رو بگم
    منتظرتون میمونم
    سلام
    قسمتی که گفتین هراس دارین رو اصلا تایید نمیکنم،
    شما اوایل کارتونه، چه انتظاری از خودتون دارین؟
    تا ننویسین و تمرین نکنین، هیچ وقت به اون نقطه ی اوج نمیرسین، تا اشتباه نکنین ازش درس نمیگیرین، اصلا "شکست مقدمه ی پیروزیه!" همه ی نویسنده های معروفم از 0 شروع کردن. از یه عالمه اشتباه شروع کردن و به اینجا رسیدن.
    به نظرم تخیل و استعداد بیشتر توی خون آدمه، ولی چیزی که واقعا با تمرین به دست میاد، همون قلم شیواس که شما میگین. پس بازم میگم، انتظار نداشته باشین اینم سریع به دست بیارین.



    هممممم ... پس ميخواي يه چيزي توي مايه هاي كتاب سينوهه بنويسي و اينجور چيزا ... درسته ؟
    ببين، آرايه هاي ادبي ميتونن يك نوشته رو فوق العاده زيبا كنند و ميتونن يك نوشته رو فوق العاده حال به هم زن بكنند

    مثلا همين كتاب سينوهه، پزشك دربار فرعون رو مثال ميزنم با يك كتاب ديگه به نام كوروش كبير
    توي اين كتاب سينوهه كه 2 بار هم به صورت كامل خوندمش، آرايه ها به شيوه اي استفاده شدند كه آدم كيف ميكنه وقتي ميخونه اما همين كتاب كوروش كبير كه واقعا پشيمون شدم چرا خريدمش، جوري هست كه خوندنش كاملا غير ممكنه ! انگار نويسنده وقتي داشته كتاب رو مينوشته كلا توي يه عالم ديگه سير ميكرده براي همين يك آرايه هاي ادبيي به كار برده كه يكي از فاميلامون با اينكه فوق ليسانس زبان فارسي و عربي هست هم نفهميد طرف چي نوشته !

    آرايه ادبي داريم تا آرايه ادبي !
    آرايه هاي ادبي تشبيه و جان بخشي به اشيا هم خيلي مهمن

    و يك چيز ديگه رو هم بگم : سعي كن رمان براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن ... هرچند كه بتوني براي سن هاي كودك و بزرگسال هم بنويسي اما اگه براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن باعث ميشه كه بهتر و بيشتر بتوني بنويسي و تبحر بيشتري داشته باشي توي نوشتن
    اگه هم كه داستانت مثل هري پاتر هست و شخصيت خوب و بد داره و مبارزه بين اين دو تا هست ... بايد جوري باشه كه خواننده رقبت براي خوندن داشته باشه يعني اينكه شخصيت بد داستان خيلي بد و پليد باشه


    اميدوارم رمانت رو ويترين كتاب فروشي ها ببينم
    تا حدی تایید میشه، آرایه ادبی میتونه هر کاری با یه نوشته بکنه، فقط مهم اینه که طرف کی باشه و چه استعداد و توانایی داشته باشه،
    هیچ وقت نمیشه گفت نوشته با آرایه بده یا خوب، فقط مهم اینه که سبک نویسنده چیه و توی آرایه مهارت داره یا بدون آرایه!
    شما بدون آرایه دوست داری، پس حتما توی چیزی که بهش علاقه داری هم مهارتت خیلی بیشتره.

  13. #50
    داره خودمونی میشه mohammad13.blogfa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    168

    پيش فرض

    هممممم ... پس ميخواي يه چيزي توي مايه هاي كتاب سينوهه بنويسي و اينجور چيزا ... درسته ؟
    ببين، آرايه هاي ادبي ميتونن يك نوشته رو فوق العاده زيبا كنند و ميتونن يك نوشته رو فوق العاده حال به هم زن بكنند

    مثلا همين كتاب سينوهه، پزشك دربار فرعون رو مثال ميزنم با يك كتاب ديگه به نام كوروش كبير
    توي اين كتاب سينوهه كه 2 بار هم به صورت كامل خوندمش، آرايه ها به شيوه اي استفاده شدند كه آدم كيف ميكنه وقتي ميخونه اما همين كتاب كوروش كبير كه واقعا پشيمون شدم چرا خريدمش، جوري هست كه خوندنش كاملا غير ممكنه ! انگار نويسنده وقتي داشته كتاب رو مينوشته كلا توي يه عالم ديگه سير ميكرده براي همين يك آرايه هاي ادبيي به كار برده كه يكي از فاميلامون با اينكه فوق ليسانس زبان فارسي و عربي هست هم نفهميد طرف چي نوشته !

    آرايه ادبي داريم تا آرايه ادبي !
    آرايه هاي ادبي تشبيه و جان بخشي به اشيا هم خيلي مهمن

    و يك چيز ديگه رو هم بگم : سعي كن رمان براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن ... هرچند كه بتوني براي سن هاي كودك و بزرگسال هم بنويسي اما اگه براي كسايي بنويسي كه توي سن خودتن باعث ميشه كه بهتر و بيشتر بتوني بنويسي و تبحر بيشتري داشته باشي توي نوشتن
    اگه هم كه داستانت مثل هري پاتر هست و شخصيت خوب و بد داره و مبارزه بين اين دو تا هست ... بايد جوري باشه كه خواننده رقبت براي خوندن داشته باشه يعني اينكه شخصيت بد داستان خيلي بد و پليد باشه


    اميدوارم رمانت رو ويترين كتاب فروشي ها ببينم
    خوشم میاد خوب منو درک می کنی ؛ حالا اگه بخوام چنین کاری بکنم باید چه داستان و چه موضوعی رو در ذهن داشته باشم؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •